یکی از بحرانهایی که بدنه اجتماعی جریان حق در طول تاریخ با آن دسته و پنجه نرم کرده است مشکل معیشت و اقتصاد است مشکلی که به خاطر کارشکنیهایی مثل تحریم و یا تصاحب غیرقانونی داراییهای جریان حق توسط رئوس و بدنه اجتماعی جریان باطل به وجود آمده است.
در چنین شرایطی بزرگان مذهب علاوه بر توصیه به کمک مؤمنانه و مواسات خود به میدان میآمدند تا الگویی از همدلی و همیاری را به نمایش بگذارند و به دیگران بیاموزند که کمک مؤمنانه و مواسات با مردم چه راه و رسمی دارد و چگونه باید انجام شود.
گرچه همه اهلبیت (علیهم السلام) اهل کمک مؤمنانه بودند اما وضوح و کثرت این کمک در امام حسن مجتبی (علیه السلام) به حدی بود که او را کریم اهلبیت (علیهم السلام) نامیدند و سفره داری مدینه را بهنام او زدند؛ اما نکته قابلتوجهی که وجود دارد این است که سیره امام حسن مجتبی (علیه السلام) در این کمک مؤمنانه میتواند مدلی برای چگونگی همیاری در بحرانهای اقتصادی باشد.
کمک مؤمنانه اولویت اقتصادی امام حسن مجتبی (علیه السلام)
آدمهایی که اهل اقتصاد هستند معمولاً کمک به فقرا به عنوان اولویت دوم و یا حتی دست چندم آنهاست آنها با توجیه اینکه باید اولویتشان تولید ثروت باشد تا بتوانند در آینده نیز به فقرا کمک کنند گاه در بحرانها خزانهها و گاوصندوقهای خود را چند قفله میکنند تا از بحران عبور کنند و درست در جایی که فقرا و نیازمندان چشمبهراه یاری آنها هستند در جیبهایشان را میدوزند درحالیکه در سیره امام حسن مجتبی (علیه السلام) موضوع کاملاً برخلاف این رویه بوده است و حضرت در بحرانهای اقتصادی بیشترین مقدار کمک را نسبت به نیازمندان داشتند تا آنجا که سه مرتبه اموال خود را به دونیم تقسیم کرده و نیمی را به فقرا دادند و نیمی را برای خود برداشتند و دو مرتبه نیز تمام دارایی خود را در راه خدا انفاق فرمودند.[1]
کمک مؤمنانه اولویت عبادی امام حسن مجتبی (علیه السلام)
مسئله عبادت و راز و نیاز باخدا از جمله مسائلی است که در دین اسلام به آن سفارش زیادی شده است و مؤمنین مخصوصاً آنها که بیشتر دل در گرو خدا نهادهاند از همنشینی باخدا و راز و نیاز با او لذت برده و این را برای خود فضیلتی بر میشمارند اگرچه عبادت و راز و نیاز فضیلت بالایی است اما با مراجعه به سیره امام حسن مجتبی (علیه السلام) در میابیم که ایشان خدمت به خلق دو رفع نیاز از نیازمندان را اولویت عبادی خود دانسته و حتی بنا به نقل این عساکر زمانی که در مسجدالحرام معتکف بودند طواف و اعتکاف را رها کرده و به رفع نیاز نیازمندانی که ابراز حاجت کرده بودند پرداختند و فرمودند که از رسول خدا (صلیالله علیه و آله) شنیدم که فرمودند: که هر کس حاجتی از برادر مؤمنش برآورده کند، مانند کسی است که سالیان دراز به عبادت مشغول بوده.[2]
حفظ کرامت فقیر
یکی دیگر از نکاتی که در سیره کمک مؤمنانه اهلبیت (علیهم السلام) به خصوص امام حسن مجتبی (علیه السلام) دیده میشود حفظ کرامت انسانهای فقیر و یا درمانده است. باید توجه داشت که بسیاری از انسانهایی که در بحرانها دچار مشکل و فقر میشوند در شرایط عادی با کار و تلاش روی پای خود ایستاده و به صورت آبرومند زندگی میکردند اما وقتی که بحران و سختی دامن زندگی آنان را میگیرد به یاری دیگران نیازمند میشوند در چنین شرایط اهلبیت (علیهم السلام) تلاش میکردند تا بهنوعی آبرومند نیاز فقرا را برطرف نمایند و حتی گاه حتی قبل از عرض حاجت مستقیم نیاز آنان را برطرف میکردند تا مبادا عرض حاجت باعث شکسته شدن کرامت و شخصیت آنان شود به عنوان نمونه روزی امام حسن مجتبی (علیه السلام) شنید که مردی متضرعانه به درگاه خدا طلب مبلغ ده هزار درهم میکند تا به واسطه آن زندگیاش را رونق بدهد حضرت بدون آنکه منتظر خواهش آن مرد شود به خانه میرود و مبلغ را تهیهکرده و به مسجد آورده و به مرد نیازمند میدهند[3] و یا در موارد دیگر تلاش میکردند در مقابل کاری کوچک انعامی بزرگ بدهند تا فرد نیازمند نیاز خود را مرتفع دیده و به زندگی عادی برگردد نقل است که روزی معاویه در چهارچوب قرارداد صلح حواله گرانقیمتی را برای امام فرستاد و چون حضرت از خانه بیرون آمدند متوجه شدند که شخصی کفش پاره ایشان را تعمیر کرده است و امام تمام آن حواله را به آن فرد دادند و از او تشکر کردند[4] و اجازه ندادند که کرامت او برای ابراز حاجت خدشهدار شود.
کمک متواضعانه
تواضع در مقابل فقرا یکی از چیزهایی است که قرآن به صورت صریح به آن دستور داده و میفرماید:
وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ؛[5] چون سائلی به تو روی آورد او را با تندی مران.
در سیره کمک مؤمنانه امام حسن مجتبی (علیه السلام) تواضع در مقابل فقیر بهوفور به چشم میخورد تا آنجا که بعضی از اشراف و بزرگان شهر ایشان را به خاطر شدت تواضع و همنشینی با فقرا و ژندهپوشان مورد شماتت و سرزنش قرار میدادند؛ آوردهاند که روزی آن حضرت از کنار کوچهباغی در حال عبور بود که عدهای از فقرا را مشاهده میکنند که در حال خوردن تکههایی از نان خشک هستند آنان رو به حضرت کرده و عرضه داشتند ای پسر رسول خدا آیا هم سفره فقیران میشوی؟! آن حضرت از اسب پیاده شدند و در کنار آنها در روی زمین نشستند و با آنها هم سفره شدند و از همان نان خشک همگی خوردند و سیر شدند سپس حضرت از آنها خواست تا برای بازدید به منزل ایشان مشرف شوند و سفرهای از غذای مطبوع برای آنها انداخت و پس از غذا از اموالی که داشتند به آنها بخشیدند این صفت تواضع در مقابل فقرا که میراث رسول خدا و امیرمؤمنان بود در کریم اهلبیت (علیهم السلام) در حد کامل ظهور پیدا کرد.[6]
استمرار در کمک
یکی از نکاتی که باید به آن توجه کرد این است که معمولاً فقر فقرای جامعه به دلایل اقتصادی، اجتماعی و یا سیاسی یک مسئله مقطعی و کوتاه مدت نیست بلکه این معضل همیشه جان جامعه را می آزاد به همین دلیل از جمله کارهایی که باید کرد این است که کمک مؤمنانه به صورت مستمر ادامه داشته باشد تا مبادا زمانی سفره فقرا خالی بماند و یتیمی سر گرسنه بر زمین بگذار به همین دلیل در سیره کمک مؤمنانه امام حسن مجتبی (علیه السلام) رسیدگی به فقرا به عنوان یک مسئله مستمر شناخته میشد تا آنجا که آن حضرت علاوه بر کمک دائم شبانه و روزانه هر روز در منزل خود سفره اطعام پهن میفرمودند تا مبادا گرسنهای در مدینه باقی بماند.
خلاصه آنکه
نگاه به سیره کمک مؤمنانه امام حسن مجتبی (علیه السلام) ما را به مدلی از کمک مؤمنانه میرساند که توانایی اداره فقرا جامعه را دارا است و لا اقل نیازهای اولیه جامعه را برطرف میکند.
پینوشت:
[1] بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۴۹۰.
[2] ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۳، ص۲۴۸-۲۴۹؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۹۴، ص۱۲۹.
[3] ربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۵۲۳.
[4] ابن شهرآشوب، المناقب، ج۴، ص۱۸.
[5] ضحی،آیه 10
[6] ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۲۳.