داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (17)

داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (17)

مصاحبه مفروق با پیامبر اسلام (ص)
پیامبر اسلام، چند تن از بزرگان قبیله (بنى شیبان) را دید و آنان را به دین خدا دعوت نمود و به آنها فرمود:
(شما را دعوت مى‌کنم که به وحدانیت خدا گواهى دهید و بدانید که من پیغمبر خدا هستم و مرا پناه دهید و یارى کنید، زیرا قریش به مخالفت با اوامر خداوند برخاسته، پیغمبر خدا را تکذیب مى‌کنند و باطل را گرفته و حق را رها کرده‌اند و خدا است که بى نیاز و شایسته حمد و سپاس است.) یکى از آنها به نام (مفروق) که مردى خوشروى و زبان آور بود گفت: (دیگر به چه دعوت مى‌کنى؟) پیامبر اسلام این آیات را تلاوت کرد: قُلْ تَعالَوْا أتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ ألاّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أوْلادَکُمْ مِنْ إمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إیّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتى حَرَّمَ اللَّهُ إلاّ بِالْحَقِّ ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (6أنعام/151) بگو بیایید تا آنچه پروردگارتان بر شما حرام کرده است بر شما بخوانم [نخست این است که] چیزى را براى او شریک نیاورید، و در حق پدر و مادر نیکى کنید و فرزندانتان را از [ترس] فقر نکشید، ما هم شما و هم ایشان را روزى مى‌دهیم، و به کارهاى ناشایسته، چه آشکار آن باشد، چه پنهان نزدیک نشوید، و هیچ انسانى را که خداوند خون او را حرام داشته است نکشید مگر به حق [به قصاص یا حد]، این چنین به شما سفارش کرده است، باشد که اندیشه کنید.
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتیمِ إلاّ بِالَّتى هِیَ أحْسَنُ حَتّى یَبْلُغَ أشُدَّهُ وَ أوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ بِالْقِسْطِ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إلاّ وُسْعَها وَ إذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبى وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أوْفُوا ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (6أنعام/152) و به مال یتیم نزدیک نشوید، مگر به شیوه‌اى که آن بهتر باشد، تا زمانى که به کمال بلوغش برسد، و در کار پیمانه و ترازو به داد و درستى رفتار کنید، ما بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نمى‌کنیم، و چون [به داورى یا شهادت] سخن گویید به عدالت عمل کنید و لو او [اصحاب دعوى] خویشاوند [شما] باشد، و به عهد الهى وفا کنید، این چنین به شما سفارش کرده است، باشد که پند گیرید.
مفروق گفت: (این سخن مردم نیست، اگر از سخن مردم زمین بود، ما مى‌شناختیم.) سپس گفت: (دیگر به چه دعوت مى‌کنى؟) پیامبر اکرم آیه زیر را قرائت فرمود: إنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اْلإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِى الْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (16نحل/90) به راستى خداوند به عدل و احسان و اداى حق خویشاوندان فرمان مى‌دهد، و از ناشایستى و کار ناپسند و سرکشى باز مى‌دارد، او شما را اندرز مى‌دهد باشد که پند گیرید.
یعنى خدا به عدالت و نیکوکارى و پیوند با خویشاوندان امر مى‌کند و از کار زشت و ناپسند و ستم نهى مى‌کند، خدا شما را پند مى‌دهد شاید پند گیرید.
مفروق گفت: به خدا که تو به تمامى اخلاق و اعمال نیک، دعوت کردى. مردمى که از حق روگردانند و ترا تکذیب مى‌کنند و با تو دشمنى مى‌ورزند، سخت گمراهند. آیا چه عاملى باعث شد که فرد کافرى با شنیدن دو آیه قرآن، تسلیم شود و اقرار به حقانیت این دین کند؟ آیا عاملى جز برترى قوانین اسلام و در عین حال بى پیرایگى و سادگى و همه جانبه بودن آن وجود داشته است؟!

پیامبراکرم(ص) گریه می کند!
مرحوم طبرسى مى‌نویسد: مفسران گویند وقتى آیه: إنَّکَ مَیِّتٌ وَ إنَّهُمْ مَیِّتُونَ (39زمر/30) تو میرا هستى (خواهى مُرد) و آنان هم میرا هستند (خواهند مُرد).
نازل شد، پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله فرمود:( کاش مى‌دانستم این زمان چه وقتى است) خداوند متعال سوره فتح و نصر را نازل فرمود. پیغمبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله پس از نزول این سوره، میان تکبیر و قرائت سکوت مى‌کرد و مى‌فرمود: (سبحان اللَّه و بحمده، استغفراللَّه و اتوب الیه) به رسول خدا عرض کردند: پیش از این چنین ذکرى نمى‌گفتید؟ فرمود: این ندا و فریاد جان و روان من است. سپس شدیدا گریست، عرض کردند آیا از ترس مرگ مى‌گریى؟ در حالى که خداوند گناهان پیشین و پسین ترا بخشیده است؟ رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: کجاست دهشت روز قیامت، تنگى قبر، تاریکى گور؟ پیغمبر اسلام پس از نازل شدن سوره فتح یکسال زندگى کرد. سپس آیات: لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ (9توبه/128) به راستى که پیامبرى از میان خودتان به سوى شما آمده است که هر رنج که شما مى‌برید، براى او گران مى‌آید، سخت هواخواه شماست [و] به مؤمنان رئوف و مهربان است.
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إلهَ إلاّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ (9توبه/129)
پس اگر رویگردان شدند، بگو خداوند مرا کافى است، خدایى جز او نیست، بر او توکل کردم و او صاحب عرش عظیم است.
تا آخر سوره توبه نازل گردید. وسوره توبه آخرین سوره کاملى است از قرآن که بر پیامبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله نازل شد. رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله پس از نزول این آیات شش ماه زندگى کرد. و وقتى براى حجه الوداع از مدینه بیرون شد در میانه راه آیه: یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللَّهُ یُفْتیکُمْ فِى الْکَلالَهِ إنِ امْرُؤٌ هَلَکَ لَیْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَکَ وَ هُوَ یَرِثُها إنْ لَمْ یَکُنْ لَها وَلَدٌ فَإِنْ کانَتَا اثْنَتَیْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمّا تَرَکَ وَ إنْ کانُوا إخْوَهً رِجالاً وَ نِساءً فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اْلأُنْثَیَیْنِ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ أنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلیمٌ (4نساء/176) از تو نظرخواهى مى‌کنند بگو خداوند در باره کلاله به شما چنین فتوا مى‌دهد که اگر مردى درگذرد و فرزندى نداشته باشد و خواهرى داشته باشد، نصف ترکه از آن او [خواهر] است، و [اگر زنى درگذرد و برادرى داشته باشد] در صورتى که فرزند نداشته باشد، آن مرد [همه ترکه را] از او ارث مى‌برد، و اگر خواهران دو تن [یا بیشتر] باشند، دو سوم ترکه از آنان است، و اگر گروهى برادر و خواهر باشند، در این صورت براى هر مرد بهره‌اى برابر با بهره دو زن است، خداوند [ احکامش را] برایتان روشن مى‌سازد تا مبادا گمراه شوید، و خدا به هر چیزى داناست.
که به آیه (صف) معروف است نزول یافت، سپس در حال وقوف به عرفات آیه: حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَهُ وَ الْمَوْقُوذَهُ وَ الْمُتَرَدِّیَهُ وَ النَّطیحَهُ وَ ما أکَلَ السَّبُعُ إلاّ ما ذَکَّیْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أنْ تَسْتَقْسِمُوا بِاْلأَزْلامِ ذلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتى وَ رَضیتُ لَکُمُ اْلإِسْلامَ دیناً فَمَنِ اضْطُرَّ فى‌مَخْمَصَهٍ غَیْرَ مُتَجانِفٍ ِلإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ (5مائده/3) مردار و خون و گوشت خوک و آنچه نامى جز نام خدا به هنگام ذبحش برده باشند، و [حیوان حلال گوشت] خفه‌شده، و به ضرب [چوب و سنگ] مرده، و از بلندى‌افتاده، و شاخ‌خورده و آنچه درندگان از آن خورده باشند، مگر آنچه [به موقع به ذبح شرعى] حلال کنید و همچنین آنچه براى بتان ذبح شده است و نیز تعیین قسمت به کمک ازلام همه بر شما حرام شده است [و پرداختن به هر یک از] اینها نافرمانى است، امروز کافران از دین شما [و بازگشت شما از آن] نومید شده‌اند، لذا از آنان نترسید و از من بترسید، امروز دین شما را برایتان به کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و دین اسلام را بر شما پسندیدم، اما هر کس در مخمصه‌اى ناچار شود و مایل به گناه نباشد [و از آنچه نهى شده بخورد] بداند که خداوند آمرزگار مهربان است.
نازل شد و پس از آن رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله هشتاد و یک روز در قید حیات بود و بعداًبه ترتیب آیه‌هاى ربا و در واپسین مرحله آیه: وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فیهِ إلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفّى کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ (2بقره/281) و از روزى بترسید که در آن به سوى خداوند بازگردانده مى‌شوید، سپس به هر کس جزاى کردارش به تمامى داده شود، و بر آنان ستم نرود.
نازل گردید. پیامبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله پس از آن بر حسب اختلاف روایات بیست و یک روز یا نه شب و یا هفت شب زندگانى کرد و در روز دوشنبه سوم ربیع الاول همزمان با طلوع آفتاب طبق روایت شیعه بیست و هشتم صفر سال یازدهم هجرى و یکسال پیش از خسرو اردشیر بن شیرویه بن پرویز بن انوشیروان رحلت کردند.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید