چرا زن و شوهر از زندگی مشترک خسته می شوند ؟

چرا زن و شوهر از زندگی مشترک خسته می شوند ؟

نویسنده:دکتر میر عماد الدین فریور

 

کیفیت رابطه ی زناشویی هر کسی ، نتیجه ی باورها ، اندیشه ها ، رفتار و کردار خویش بوده و به تصمیمات و عملکرد گذشته اش مربوط می شود . به عبارت دیگر ، رابطه ی زناشویی مطلوب یا نامطلوب هر کسی ، چه از زندگی مشترک راضی باشد و چه ناراضی ، بازتاب باورها ، اندیشه ها ، کنش و واکنش رفتار از بدو ازدواج خویش است و همان چیزی ست که یا خواستار آن بوده یا زیر بار آن رفته است .

برای ایجاد رابطه ی بهتر و موثر با همسر و تقویت آن ، چه باید کرد ؟

مهارت های ضروری برای داشتن زندگی زناشویی موفق ، یادگرفتنی است ؛ به طوری که زوج ها با کسب آگاهی و مهارت های لازم می توانند زندگی مشترک مثبت و دلنشینی به وجود آورند .
برای داشتن زندگی مشترک خوب ، متفاوت و متعهدانه لازم است از خود بپرسیم :
«چه کارهایی می توانیم انجام دهیم ؟ »
باید بدانیم در زندگی مشترک چه نقشی داریم ؛ هر کس باید خود را موظف کند که :«من متعهد هستم یک زندگی مشترک خوب و رضایت بخش بسازم » .
همه می دانیم که ایجاد هر گونه تغییر ، دشوار و زمان بر است . هر فرد باید خود را برای داشتن زندگی زناشویی خوب ، متعهد کند و بداند که هر گونه تغییر ، از خود او شروع می شود . می دانیم که تغییرهای بزرگ ، از تغییرهای کوچک شروع می شوند .
زوج های موفق ، دست از خودمحوری و بی تفاوتی بر می دارند ، تغییرات راپیش بینی کرده و بر آنها مسلط می شوند و به منظور همراه شدن با رابطه های در حال تغییر ، خودشان نیزتغییر می کنند .
وقتی زن و شوهر ، فاقد اطلاعات و مهارت کافی برای زندگی مشترک باشند ، در ایجاد هیجان ، صمیمیت و روابط گرم بین خود ، کم آورده ، دچار مشکل می شوند ، در طولانی مدت احساس های مثبت شان نسبت به هم ، کاهش یافته و منفی اندیشی جای مثبت اندیشی را گرفته و متقاعد می شوند که به آخر خط رسیده اند . در این شرایط ، چگونه می توان بر افکار منفی غلبه کرد و احساس های خوب ، مثبت ، صمیمیت و مهر و محبت خود را نسبت به همسر ارائه داد ؟
زوج های موفق ، احساس مهر و محبت و حتی توقعات و انتظارات و نارضایتی خود را به طور صریح بیان می کنند و به طور مداوم با هم به گفت و شنود می پردازند تا به توافق و درک متقابل برسند ، در حالی که زوج های ناموفق ، شفاف عمل نمی کنند و با پنهان کاری و نادیده گرفتن احساسات خود و همسرشان ، از بیان نیازهای واقعی شان ، طفره می روند .
باید توجه داشت کسب مهارت های لازم و ایجاد عادت های مثبت جدید برای ساخت زندگی مشترک ، بسیار مفیدند اما مواقعی پیش می آید که با وجودی که تلاش شما و همسرتان در جهت تغییر است ، ولی ذهن ناخودآگاه تان طبق عادت های گذشته ، ممکن است باز هم رفتار ناخوشایند گذشته را بر خلاف میل تان تکرار نماید !
وقتی مصمم به انجام کاری باشید ، اگر با شجاعت به دنبال اهداف مشخص و روشن خود بروید حتماً موفق می شوید ، بنابراین به اعمال ناخوشایند اهمیت ندهید ، برای ایجاد عادت های جدید و رابطه ی مطلوب ، به تلاش خود ادامه دهید و بدانید که با پیگیری برای تغییر عادت های منفی به مثبت ، موقعیت تان در ساخت زندگی مشترک ، بهتر خواهد شد .
با کسب مهارت و بالا بردن آگاهی هاست که متوجه می شویم در زندگی مشترک ، بعضی از اختلاف ها ، قابل حل هستند و برخی غیر قابل حل . تشخیص این دو از هم ، به آگاهی و تجربه نیاز دارد . تفاوت های غیر قابل تغییر را بپذیرید نه این که آنها را تحمل کنید ! زوج های موفق به جای توجه و تمرکز بر موارد غیر قابل تغییر ، به نقاط مثبت همسرشان توجه می کنند . به ویژه حرف ها و کردار همسر را بدون پیش داوری ، سرزنش و انتقاد و به قصد فهمیدن ، مورد توجه قرار می دهند و در مورد اختلاف شان ، با یکدیگر گفتگو می کنند ، حتی اگر احساس بدی نسبت به یکدیگر داشته باشند نیز ارتباط بین خود را حفظ می کنند تا با مذاکره و تبادل افکار ، به تفاهم برسند .
زوج ها باید بدانند که زندگی زناشویی خوب یا بد را خودشان می سازند و در ساخت آن ، هر یک نقش ویژه ای دارند . زن و شوهر ، هر یک به تنهایی بر حسب اینکه آگاه و مسئولیت پذیر باشند یا نه ، در ایجاد هیجان و حاکم ساختن مهر و محبت و یا در تداوم اختلاف ها و مشکلات زندگی مشترک ، نقش مهمی بر عهده دارند .
به عبارت دیگر ، هر یک از زوج ها بر حسب اینکه برای افزایش آگاهی های خود و انجام وظایف خویش، به صورت مسئولانه تلاش کنند یا نه ، می توانند نقشی سازنده یا مخرب بر عهده داشته باشند چرا که وقتی یکی از دو طرف ، آگاهانه و مسئولانه کنش یا واکنش احساسی و رفتاری اثر بخش و مثبت را بارها از خود بروز دهد ، پاسخ های دیگری را هم تغییر داده و رابطه ی بین خود و همسرش را در مسیر رضایت بخش و مطلوبی قرار می دهد . در واقع هر یک اززوج های آگاه در ساختن زندگی مشترک ، حق انتخاب دارند و حتی می توانند به تنهایی ، رابطه ی بین خود و همسر را در جهت مثبت و سازنده سوق دهند .
زنان و مردان با مدیریت بر ذهن خود می توانند بر باورها ، اندیشه ها و نگرش خود ، نظارت کرده و آنها را کنترل کنند . در نتیجه ، در بروز احساس ها و رفتارهای شان ، حق انتخاب پیدا می کنند . به عبارت دیگر ، با دانایی و عمل است که توانا می شویم . وقتی این مفهوم را بپذیریم که هر یک از زنان و مردان به تنهایی حق انتخاب دارند و می توانند زندگی مشترک شان را کنترل کنند و به زندگی شان ، معنی و مفهوم مثبت و سازنده ای ببخشند ، در این شرایط است که احساس خودگردانی در زوج ها تقویت می شود و این تصور و باور به وجود می آید که زندگی مشترک مطلوب می تواند حتی با هر یک از دو طرف شروع شود و ادامه یابد .
تاکید می کنم ، یک زن و یک مرد زمانی می توانند به خود ، همسر و فرزندان کمک کنند که مهارت و آگاهی های خود را در زمینه ی همسرداری به درستی بالا ببرند تا بتوانند با برقراری ارتباط موثر ، وظایف و مسئولیت خود را به خوبی و به بهترین نحو انجام دهند .
اگر همسران از فقر یا کمبود دانش همسرداری و فرزندپروری ، در رنج باشند و به جای رفع علت ها ، دچار بازی با معلول ها شوند ، دیر یا زود در انجام وظایف مربوطه با مشکلات حادی رو به رو خواهند شد و دچار انواع بیماری ها ، افسردگی ، اضطراب ، خستگی ، ناتوانی و بی تفاوتی شده و هیجان و صمیمیت زندگی مشترک شان ، به آرامی از دست خواهد رفت .
اما بسیاری از زنان و مردان به علت ناآگاهی و باورهای غلط ، تصور می کنند در زندگی مشترک ، حق و قدرت انتخاب ندارند و نمی توانند بر اندیشه و نگرش خویش مدیریت کنند و به طور معمول می گویند : «من نمی توانم … من اراده ندارم … می خواهم ولی قدرت اجرا ندارم … من در رضایتمندی زندگی مشترک ، نقشی ندارم … اگر همسرم یا دیگران تغییر کنند ، زندگی ام بهتر می شود و … »
در نتیجه خود را در مدیریت ذهن و کنترل احساس و رفتارشان ، ناتوان و درمانده می بینند و در نهایت ، اسیر اندیشه های منفی شده و در ساختن زندگی مشترک ، نقشی غیر مسؤولانه ، منفعلانه و منفی بر عهده می گیرند و مدام با بر چسب زدن ، به سرزنش و انتقاد آشکار یا پنهان از خود ، همسر و دیگران می پردازند ، کارهای اشتباه خود را توجیه می کنند و در هر زمینه ای به داوری و پیش داوری می پردازند ، انرژی خود را بیشتر در مسیر منفی و تخریب به کار می گیرند و بیشتر روی کمبودها و نقاط منفی خود ، همسر و فرزندان تمرکز می کنند . در نتیجه خود و زندگی مشترک را در مسیر تلخی و بدبختی بیشتر قرار می دهند .
اگر هر زن و مردی عمیقاً بخواهد زندگی مشترک خود را در جهت مثبت تغییر دهد ، آن وقت مساله ی توافق پیش می آید و در واقع زوج باخواستن و انگیزه ی قوی ، در مسیر توانستن قرار می گیرد .
ضرب المثل های «خواستن ، توانستن است » ، « بکوب تا در باز شود » ، « بخواه تا به دست آوری » و … همگی نشان از این دارند که اگر آنچه می خواهیم ، با انگیزه ی قوی و عمیق همراه باشد ، اوضاع به نفع ما تغییر می کند .اگر به گذشته ی خود توجه کنیم ، همه ی ما در طول زندگی ، موفقیت هایی داشته ایم . اگر موفقیت های به دست آمده را تجزیه و تحلیل کنیم ، متوجه خواهیم شد که در میان انبوه آرمان ها و آرزوهای خود ، فقط به آنچه که واقعاً و عمیقاً و با انگیزه ی قوی می خواستیم ، رسیده ایم ، بنابراین با انگیزه ی قوی و کافی ، باید دست به کار شد و پذیرفت که زندگی مشترک مطلوب ، با خود من شروع می شود و می بایست از هر فرصتی ، برای رشد در جهت مثبت و سازنده استفاده کرد .
منبع: مجله ی شادکامی و موفقیت شماره ی 66

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید