نویسنده:یدالله بهتاش
آقا سیّد محسن جبل عاملی از علمای بزرگ شیعه و نواده برادر مرحوم آقا سیّد جواد، صاحب مفتاح الکرامه است . ایشان در دمشق ، مدرسه ای تاسیس کرده که دانش آموزان شیعه در آن مدرسه تحت نظر آن جناب تحصیل می کنند. حاج سیّد احمد مصطفوی که یکی از تجّار قم است ، گفت : من از خود سیّد محسن امین شنیدم که می گفت یکی از تربیت یافتگان مدرسه ما برای تحصیل علم به آمریکا مسافرت کرد. از آنجا نامه ای برای من نوشت به این مضمون که : چند روز پیش شاگردان مدرسه ما را امتحان می کردند، من هم برای امتحان رفتم . مدتی نشستم تا نوبت به من برسد. خیلی طول کشید. دیدم اگر بنشینم ، نمازم فوت می شود. از جا حرکت کردم که بروم نماز بخوانم ، آنهایی که در آنجا بودند پرسیدند: کجا می روی ؟ چیزی نمانده است که نوبت تو بشود. گفتم : من یک تکلیف دینی دارم که دارد وقتش می گذرد. گفتند: امتحان هم وقتش می گذرد. اگر این جلسه برگزار شود دیگر جلسه ای تشکیل نخواهند داد و به خاطر تو هیئت ممتحنه هرگز جلسه خصوصی تشکیل نمی دهد.گفتم : هرچه باداباد! من از تکلیف دینی خود صرف نظر نمی کنم بالاخره رفتم . از قضا هیئت ممتحنه متوجّه شده بودند که من به اندازه اداء یک وظیفه دینی غیبت کرده ام . انصاف داده و اظهار کرده بودند که چون این شخص در وظیفه خود جدی است ، روانیست که او را معطّل بگذاریم . برای قدردانی از اینکه عمل به وظیفه کرده است باید جلسه ای خصوصی برایش تشکیل دهیم . این بود که جلسه دیگری تشکیل دادند. من حاضر شدم و امتحان دادم آقا سیّد محسن امین پس از نقل داستان ، فرمود: من در مدرسه چنین شاگردانی تربیت کرده ام که اگر به دریا بیفتند، دامنشان تر نمی شود.
منبع:چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران