خانواده‌ شاد، اساس جامعه موفق

خانواده‌ شاد، اساس جامعه موفق

نویسنده: امیر خسروی

 

خانواده نخستین و بادوام‌ترین عامل در تکوین شخصیت کودکان و نوجوانان و زمینه‌ساز رشد جسمانی، اخلاقی، عقلانی و عاطفی آنان است. فرزندان ما در خانواده رشد می‌کنند، بزرگ می‌شوند، صفات مثبت و منفی را یاد می‌گیرند، راه و رسم زندگی را با تقلید از اعمال ما (والدین) می‌آموزند و آن چه را که درباره ما درک می‌کنند، به دیگران تعمیم می‌دهند. پس چه خوب است محیطی در خانواده خود فراهم کنیم که آکنده از صفا و صمیمیت، شادی و نشاط، مهر و عطوفت، تفریحات مناسب و گردش‌های به موقع باشد.
به‌طور کلی خانواده شاد ـ که شادی خود را از خوشبختی و تفاهم فیمابین به دست آورده‌اند ـ جامعه‌ای شاد و بانشاط و لبریز از صلح و صفا را می‌سازد.
امروزه آمار طلاق به طرز نگران‌کننده‌ای رو به افزایش است و این میزان در شهر تهران نسبت به دیگر شهرهای کشور رشد بیشتری نشان می‌دهد. این درحالی است که در گذشته نه چندان دور طلاق امری ناپسند شناخته می‌شد و زن و شوهر خویشتن‌داری و وفاداری بیشتری از خویش نسبت به حفظ کانون خانواده نشان می‌دادند.
ضمناً آمار و ارقامی که بعضاً توسط مراجع ذیربط در این خصوص اعلام می‌شود تنها از شکل قانونی و رسمی طلاق حکایت دارد. در صورتی که شکل دیگری از طلاق که در جامعه ایرانی به وفور دیده می‌شود و از آن به «طلاق عاطفی» یاد می‌کنند، همچون طلاق رسمی رو به افزایش است. این شکل از طلاق هر چند بنیان خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی را از میان نمی‌برد، اما خانواده را چنان بی‌روح و تهی می‌سازد که عواقب طلاق رسمی را در پی دارد.
روزمرگی،‌ افتادن در دام توهمات و خرافات، قبول نکردن مسئولیت، بی‌تفاوتی نسبت به آموزه‌های علمی، مکتبی و ایدئولوژیک و… از جمله آسیب‌ها و نقاط ضعف یک خانواده خوشبخت است که عنایت و التفات ویژه و اقدام عملی نسبت به رفع عاجل آنها، خانواده‌ها را از برخورد با عواقب نامطلوب آن مصون می‌دارد. لذا نگارنده این سطور به ارائه برخی توصیه‌ها در این خصوص می‌پردازد که توجه به آنها خالی از لطف نیست:
1ـ یکی از عمده‌ترین راه‌های خوشبختی در زندگی، رضایت و خشنودی به قضا و قدر الهی است. آنچنان که حضرت علی(علیه السّلام) می‌فرماید: اگر به مقدرات الهی راضی شدید، زندگی شما شیرین و گوارا می‌شود. (غررالحکم، ج 3 ص 66) و یا درجایی دیگر امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: نشاط و شادی در پرتو راضی بودن به رضای خدا و یقین به دست می‌آید و اندوه و غم، در شک و ناخشنودی به مقدرات الهی حاصل می‌شود.
2ـ انسان سعادتمند، انسانی است که بر قدرت لایزال الهی توکل دارد و موفقیت یا شکست در هر امری را خواست خدا می‌داند و در ابتدای هر کاری می‌گویدک «بسم‌الله الرحمن الرحیم» افرادی که چنین دیدگاهی دارند، برای انجام کارها در آینده از تکیه کلام («انشاءالله» یعنی اگر خداوند بخواهد) استفاده می‌کنند.
3ـ داشتن تفکر مثبت در زندگی و خوشبینی معقول، رمز خوشبختی در زندگی است. منفی نگرها همیشه نیمه خالی لیوان را می‌بینند. چنین افرادی عینک بدبینی به چشمان خود دارند، اشتباهات کوچک را بزرگ می‌شمارند، از کاه، کوه می‌سازند و بدین صورت زندگی را در کام خود و دیگران تلخ می‌کنند. اما مثبت نگرها همیشه نیمه پر لیوان را می‌بیند، خطاها و لغزش‌های دیگران را نادیده می‌گیرند و با دید مثبت و منطقی با آنها برخورد می‌کنند. این قبیل انسانها زندگی را نشاط‌انگیز می‌کنند و در سایه شادی و نشاط است که افراد خانواده و حتی جامعه رشد می‌کنند و به شکوفایی می‌رسند.
4ـ مهربانی‌ها و اظهار محبت‌های کوچک بسیار اهمیت دارند و خانواده را به کانونی گرم و صمیمی و با طراوت تبدیل می‌کنند. وقتی شوهر از سر کار برمی‌گردد و وارد خانه می‌شود، همنسرش به گرمی از او استقبال می‌کند، به او سلام می‌کند، خسته نباشید می‌گوید و بلافاصله یک استکان چای جلوی او می‌گذارد. شوهر بدون درنگ با داشتن تبسمی بر لب از همسرش تشکر و قدردانی می‌کند و مثلاً می‌گوید: از این که چنین همسری دارم خدا را شکر می‌کنم و به خود می‌بالم. بدین صورت است که بذر شادی و نشاط در محیط خانه کاشته می‌شود و چه نیکو فرمود امام علی(علیه السلام) : در همه حال با همسرت مدارا کن و با او معاشرت نیکو داشته باش تا زندگی‌ات گوارا و بانشاط باشد.
5ـ بسیاری از مشکلات و ناراحتی‌هایی که در جریان ارتباط با دیگران به وجود می‌آید، ریشه در انتظارات متعارض و مبهم از وظایف و هدف‌ها دارد. انتظارات نامشخص و مبهم سبب ناراحتی، عدم درک و تفاهم مشترک و از میان رفتن اعتماد و نهایتاً جوی حاکی از سوءتفاهم، شک و تردید و نگرانی در خانواده می‌شود.
6ـ یکی دیگر از عوامل ایجاد شادی و نشاط در خانواده گشاده‌رویی و خوشرویی است. زیرا خوشرویی کینه‌ها را می‌زداید،‌ انسانها را به همدیگر نزدیک می‌کند، دلها را به هم پیوند می‌دهد، جو حاکم بر خانواده را شاداب و باطراوت می‌کند، ارتباط عمیق و عاطفی را سبب می‌شود و موجب تداوم و استواری محبت و دوستی در زندگی می‌شود، همچنان که مولایمان علی(علیه السلام) می‌فرماید: خوشرویی، وسیله دوست‌یابی است.
7ـ خانواده، یک جامعه کوچک است. همان‌طوری که جامعه، نیاز به حکومت و ولایت دارد و بدون آن، زندگی اجتماعی به هرج و مرج و آشفتگی کشانیده می‌شود، خانواده نیز بی‌نیاز از حاکمیت و ولایت نیست که خداوند این مهم را بنا به طبیعت و خصوصیات فیزیولوژیکی مردان، به جنس مذکر داده است.
8ـ یکی از آسیب‌های جدی محیط خانواده، پیداش روحیه نفاق، دروغ‌گویی و جدایی عاطفی بین همسران است. خداوند در قرآن سوره بقره آیه 237 زندگی زناشویی و ازدواج را تعبیر به «عقدهالنکاح» می‌کند که این تعبیر مؤید این است که درحقیقت، زن و مرد به وسیله زناشویی به یکدیگر گره خورده‌اند و از بیگانگی به یگانگی رسیده‌اند پس چرا وحدت و یگانگی فیمابین را بدون توجه به عواقب رفتار خود برهم می‌زنیم.
9ـ همسران بنا به اقتضای فطرت و طبیعت وسیله سکون و آرامش یکدیگرند و این، حتی به ایمان آنها هم بستگی ندارد؛ اگرچه ایمان، همچنان که در جاهای دیگر نقش مؤثری دارد، در این جا نیز نقش دارد.
10ـ همسران ایده‌آل قرهالعین یکدیگرند1، زیرا یکدیگر را بر حسب میل طبیعی و نیازهای اصیل و اساسی خویش یافته و مجذوب یکدیگرشده‌اند. پیشوای عالیقدر اسلام فرمود: «یکی از چیزهایی که مرد مسلمان را اصلاح می‌کند، این است که زنی داشته باشد که وقتی به او نگاه می‌کند، شاد شود و هنگامی که از خانه خارج می‌شود، شوهر را در قلب و در اعماق وجود خود حفظ کند و هرگاه از او چیزی می‌خواهد، اطاعت کند.»
11ـ ارزش یک زن و کمال او، در زن بودن و کامل بودن در جنبه‌های زنانگی و ارزش و کمال یک مرد، کامل بودن او در جنبه‌های مردانگی است. اگر مرد، گرایش زنانه و زن گرایش مردانه پیدا کند، کمال نیست، حتی از نظر اسلام، بعضی از صفات است که زیبنده مردان و بعضی از صفات است که زیبنده زنان است. امیر مؤمنان علی(علیه السلام) فرمود: بهترین صفات زنان، بدترین صفات مردان است: تکبر، ترس و بخل. پس، هرگاه زن متکبر باشد، خود را تسلیم هر ناکسی نمی‌کند و هرگاه بخیل باشد، مال خود و شوهرش را حفظ می‌کند و هرگاه ترس داشته باشد،‌ خود را از بدنامی دور نگاه می‌دارد. زن بودن، هنر می‌خواهد. همچنان که مرد بودن نیز هنر می‌خواهد. مردی که گرایش زنانه دارد، زن نمی‌شود، اما از مقام مردانگی هم سقوط می‌کند. همچنین زنی که گرایش مردانه دارد، مرد نمی‌شود، اما از مقام زنانگی نیز سقوط می‌کند. پیامبر خدا می‌فرمود: خداوند لعنت کند زنانی را که خود را همانند مردان می‌کنند و خداوند لعنت کند مردانی را که خود را همانند زنان می‌کنند.
اینجاست که هر چه زن و مرد از لحاظ مردانگی و زنانگی نامتجانس‌تر می‌شوند و جاذبه‌های زنانه و میل و طلب مردانه، ضعیف‌تر می‌شود، سعادت، کامیابی و خوشبختی آنان در زندگی تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد.
12ـ خانواده در طی مراحل تکوین خود، در سطوح مختلف گسترش می‌یابد. هر یک از این مراحل همراه با تغییراتی است که می‌تواند سبب ایجاد بحران و فشار روانی (استرس) شود. مراحل این تغییرات عبارتند از:
الف) ازدواج زن و مرد و تشکیل خانواده
ب) گسترش خانواده از طریق تولید مثل و زاد و ولد
ج) پراکندگی به سبب ازدواج فرزندان یا اقامت در نقطه‌ای دور از والدین یا حتی مرگ آنان
د) پایان به سبب مرگ یکی از همسران،
تغییرات فوق منجر به دو نوع واکنش می‌شود:
الف) سازگاری
ب) تزلزل یافتن و از هم پاشیدگی.
بحران‌های خانواده همچون: اعتیاد، از دست دادن کار، تولد یک کودک معلول ذهنی یا روانی، بیماری طولانی‌مدت یک عضو، طلاق، مرگ والدین و… موجب تنش، درگیری، خشونت‌های خانوادگی و… می‌شوند که در صورتی که بحران‌های مزبور با برقراری نظام باز ارتباطی2 و به‌طور همیشگی و به نحو صحیح مدیریت شوند، موجب سازگاری می‌شوند ولی در غیر این صورت فرجام خوشی نخواهند داشت.
13ـ متأسفانه برخی از خانواده‌ها به جهت ناآگاهی، با توسل به شیوه‌های نامناسب برای ایجاد تغییر در روابط خانوادگی همچون تحقیر، اهانت، قضاوت‌های انتقادآمیز، داوری‌های کلی و بدون توجه به شرایط فعلی، یادآوری گذشته، خواندن ذهن طرف به جای پرسش از او، در میان حرف طرف دویدن، سکوت، عدم همکاری، کارشکنی و… موجب متشنج شدن بیشتر محیط و عدم پیشبرد اهداف خود می‌شوند که کمکی به هیچ یک از اعضاء خانواده نخواهد کرد.
14ـ انتقاد منصفانه از عملکرد یکدیگر در محیط یک خانواده صمیمی، مورد پذیرش قرار گرفته و موجب تعالی آن خانواده در ابعاد مختلف خواهد شد. لیکن انتقاد غرض‌ورزانه بالاخص آنکه به طور مستقیم و مداوم نیز باشد، تبدیل و تعبیر به عیب‌جویی شده و زمینه‌ساز اختلافات و منازعات خانوادگی می‌شود.
15ـ نوع فرهنگ و نگرش اعضاء خانواده به زندگی نیز در دارا بودن یک احساس خوشایند و مثبت و به تبع آن رفتار معقول و پسندیده نقش دارد. به عنوان مثال: تطابق خود با تغییرات و تحولات پیش آمده و نگرش به تفاوت‌های فردی و ناراحتی‌ها به عنوان «فرصت‌های رشد»، قدردانی از کار یکدیگر، رعایت شرایط اقتصادی خانواده، رسیدگی به بستگان، ارضای تمایلات جنسی صرفاً با همسر، در نظر داشتن رسالت‌ها و مسئولیت‌های دینی و اجتماعی، داشتن رفتار اخلاقی و شخصیت تربیتی همسران در قبال یکدیگر، برخورد درست با خطاهای یکدیگر، شناختن نقاط قوت همسر و تأکید و توجه بیشتر بر روی آن، ایجاد محیطی صمیمانه برای بحث و گفتگو، ایجاد یا تأکید بر جهان بینی مشترک، اظهارنظر همه افراد خانواده به تناسب موقعیت، شرایط و امکانات خویش در امور خانه و نحوه اداره آن.
16ـ هر فردی یک حریم عمومی برای تعامل با دیگران با درجات متفاوت داشته و یک حریم خصوصی نیز برای برقراری ارتباط با خالق و ضمیر خویشتن و یا رفع گرفتاری فکری و مشکلات روزمره دارد. پس توصیه می‌شود مادامی‌که هر یک از اعضای خانواده در حریم خصوصی خویش خلوت کرده‌اند (به تعبیر بعضی اندیشمندان در غار فکری و روحی خود فرورفته‌اند) برای ایشان ایجاد مزاحمت نکرده و با ادای کلمات نامناسب و یا القای تهمت و توهین، آنان را آزرده نسازیم و اجازه دهیم تا با اختیار خویش از ‌آن حالت روحی و روانی خارج شده و نسبت به برقراری ارتباط با سایر اعضای خانواده اقدام کنند.
17ـ برخی از ویژگیهای یک خانواده خوشبخت را می‌توان بدین شرح برشمرد: عشق و علاقه زن و شوهر به یکدیگر و رفتار مبتنی بر احترام و ارزش‌گذاری متقابل، کفایت بهره‌مندی فرزندان از محبت والدین، احترام به اظهار نظر اعضای خانواده و کمک بزرگترها به کوچکترها برای کنترل و اداره خویش، والدین به جهت اخلاق، برخورد و رفتار الگویی مناسب برای فرزندان هستند. فرزندان در تصمیمات مربوط به امور خانواده و قبول مسئولیت و کمک به مشکلات والدین احساس مسئولیت می‌کنند.
در چنین خانواده‌ای روحیه زن توسط مرد و روحیه مرد توسط زن از طریق همدلی، دلجویی و بهره‌گیری از کلمات گرم و اثربخش تقویت می‌شود، فرزندان وظایف خود را به موقع انجام می‌دهند و دلیل انجام هر کاری را می‌دانند. همچنین در محیط خانه احساس امنیت کرده و شرایط را برای رشد ابعاد وجود خود مساعد می‌یابند و…
18ـ وظایف یک زن مسلمان و نمونه را می‌توان اینگونه برشمرد: خوش اخلاقی، داشتن توقعات به جا، دلداری دادن شوهر، قدردانی از زحمات شوهر، عیبجویی نکردن، ابراز تمامی توجهات به شوهر، بخشیدن خطاهای شوهر، سازگاری با خویشان شوهر.
19ـ وظایف یک مرد مسلمان و نمونه سرپرستی و مدیریت صحیح، مهرورزی، احترام گذاشتن، خوش‌اخلاقی، پرهیز از ایراد گرفتن و بهانه‌جویی، دلجویی کردن، عیبجویی نکردن از اعضای خانواده زن و…است.
امید است از رهگذر آگاهی به وظایف و مسئولیت‌های خانوادگی خویش، جامعه‌ای شاداب و بالنده داشته باشیم.

پی نوشت :

*در تهیه و تدوین این مقاله از آیات و روایات و نیز مطالب جراید و سایتهای اینترنتی مرتبط با موضوع خانواده،‌ الهام گرفته شده است.
** امیر خسروی : مدرس علوم قرآنی و پژوهشگر مسائل خانواده
1. قرهًْ العین، کسی است که چشم را به سوی خود می‌کشاند. انسان دلش می‌خواهد بیشتر به او نگاه کند و از دیدنش خسته نمی‌شود و موجب شادی و نشاط او می‌شود. البته نه تنها همسران بلکه فرزندان نیز برای والدینشان، و دوستان صمیمی برای یکدیگر و مرادها برای مریدها نیز در حالت ایده‌آل این چنین هستند.
2. نظام باز ارتباطی به مفهوم نظامی است که در آن همه اعضای خانواده حق بحث در مورد هر موضوع مورد تمایل را بدون ترس از انتقام یا تنبیه دارند.
منبع:روزنامه اطلاعات

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید