نویسنده:حسین عبداللهی سروی
منبع : راسخون
فصل دوم :به حیوانات مثال زده شده است.
زبان مثال و تشبیه، شیرین، جذاب و تأثیرگذار است. گاهی یک مثال یا یک ضرب المثل یا یک تمثیل، از یک سخنرانی یک ساعته یا یک کتاب قطور، گیراتر و مؤثرتر است. خداوند هم در قرآن به حیوانات مثال زده و از این طریق مفاهیم والایی را به انسان آموزش می دهد ؛که 3 نوع است.
الف- مثَل به حیوانات
1).ایها الناس ضرب مثلٌ … لن یخلقوا ذبابا … ضعف الطالب والمطلوب.
ای مردم، مثلی زده شد. پس بدان گوش فرادهید : کسانی را که جز خدا می خوانید هرگز (حتی) مگسی نمی آفرینند، هر چند برای (آفریدن) آن اجتماع کنند، و اگر آن مگس چیزی از آنان برباید نمی توانند آن را باز پس گیرند. طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.(حج 73)
2).ان الله لا یستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضه فما فوقها …خدای را از اینکه به پشه ای یا فروتر (یا فراتر) از آن مثل زند شرم نیابد. پس کسانی که ایمان اورده اند می دانند که آن (مثل) از جانب پروردگارشان بجاست. ولی کسانی که به کفر گراییده اند می گویند : خدا از این مثل چه قصد داشته است؟ (خدا) بسیاری را با آن گمراه، و بسیاری را با آن راهنمایی می کند. ولی جز نافرمانان را با آن گمراه نمی کند. (بقره 26)
ب- انسان مثل حیوان
1).مثل الذین اتغذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتغذّت بیتاٌ وانّ اوهن البیوت لبیت العنکبوت لوکانوا یعلمون. داستان کسانی که غیر از خدا دوستانی اختیار کرده اند همچون داستان عنکبوت است که (با اب دهان خود) خانه ای برای خویش ساخته، و در حقیقت اگر می دانستند سست ترین خانه ها همان خانه عنکبوت است. (عنکبوت 41)
2).یخرجون من الاجداث کأنّهم جرادٌ منتشر. در حالی که دیدگان خود را فرو هشته اند، چون ملخهای پراکنده از گورها (ی خود) برمی آیند.(قمر7)
3).کأنهم حُمُرٌ مستنفرهٌ فَرَّتْ من قسورهٍ.به خران رمنده ای مانند: که از پیش شیری گریزان شده است. (مدثر50و51)
4).مثلُ الذین حُمّلوا التوراه ثم لم یَحملوها کمثل الحمار یحمل اسفاراً. مثل کسانی که (عمل به) تورات بر آنان بار شد (و بدان مکلف گردیدند) آنگاه آن را به کار نبستند، همچون مثل خری است که کتاب هایی را بر پشت می کشد. (وه) چه زشت است وصف آن قومی که آیات خدا را به دروغ گرفتند. و خدا مردم ستمگر را راه نمی نماید.(جمعه 5)
ج-انسان بدتر از حیوان
1).کالانعام بل هم اضلّ سبیلاً .آنان جز مانند ستوران نیستند، بلکه گمراه ترند. (فرقان 44)
بخش اول : مثل به حیوانات
مگس
« یا ایها الناس ضرب مثلٌ فاستمعوا له ان ّ الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذباباً و لو اجتمعوا له و ان یسلبهم الذباب شیئاً لایستنقذوه منه ضعف الطاب و المطلوب » .. سوره حج آیه 73ای مردم، مثلی زده شد. پس بدان گوش فرادهید : کسانی را که جز خدا می خوانید هرگز (حتی) مگسی نمی آفرینند، هر چند برای (آفریدن) آن اجتماع کنند، و اگر آن مگس چیزی از آنان برباید نمی توانند آن را باز پس گیرند. طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.
ویژگی های مگس (مثل های زیبای قرآن، ج 2، ص 91 و تفسیر نمونه، جلد 14، ص 172)
1.ذباب = کلّما ذبّ آب / هر اندازه آنرا از خود دور کنند باز بر می گردد ، که بر اثر فرسایش گفتاری ذبّ آب به ذباب تبدیل شده است .
2.بر خلاف تصور ما انسان ها ، مگس نه تنها موجود بی ارزشی نیست بلکه از عجایب خلقت است .
3.این موجود ریز و کوچک اندام علی رغم جثه کوچکش ، دارای دستگاه تنفس ، دستگاه تغذیه ، دهان ، زبان ، معده ، روده ، سلسۀ اعصاب فهم و ادراک ، چشم مرکب ، گوش ، ماهیچه های بسیار قوی که به وسیلۀ آن می تواند بالهایش را با سرعت زیاد به حرکت در آورد .
4.ساختمان بدن این موجود به مراتب پیچیده تر و دقیق تر از ساختمان یک هواپیمای بزرگ است و ساختمان چنین هواپیمایی آسان تر از خلقت یک مگس است . زیرا هواپیما تولید مثل نمی کند ، ادراک و شعور و اراده ندارد ، قادر به تهیه غذای خویش نیست ، قدرت دفاعی ندارد و… ولی مگس توانایی انجام تمامی این کارها را دارد .
5.بالگرد از روی ساختمان مگس و سنجاقک ساخته شده است .
6.مگس با بالهایش با سرعت پرواز می کند و با حسگرهایش هر حرکتی را در اطراف تشخیص می دهد ، لذا سریع از زیر مگس کش در میرود و با چشمهای مرکبش اطراف را می بیند ، با دستهایش اطراف دهان و دهانش را تمیز می کند و با بالهایش در هوا در جا کار می کند ، جلو ، عقب ، بالا و پایین می رود .
7.مگس با تمام کوچکیش از شاهکارهای آفرینش است.
8.کسی قدرت بر ساخت مگس و مثل آن را ندارد . نه بت پرستان و نه بت هایشان .
مگس و بت
1.بت ها نه تنها قدرت آفرینش مگسی را ندارند ، بلکه اگر مگسی چیزی از آنها برباید ، قدرت باز پس گیری شئ مسروقه را ندارند.
2.بت ها نه تنها سود ندارند بلکه توانایی دفع شر را هم ندارند . ( ضعف )
3.بت پرستان در اعیاد بت ها را با زعفران و عسل و … آغشته می کردند و باعث جذب مگس ها می شدند . (تفسیر نمونه، ج 14، ص172)
4.در تفسیر جمله « ضعف الطالب و المطلوب » احتمالات مختلفی نقل شده است که به سه مورد اشاره می کنیم :
الف – منظور از طالب، مگس و مراد از مطلوب، بت است، بنابراین هم مگس حیوان ضعیفی است و هم بت موجودی ناتوان است.
ب – طالب، بت پرستان و عابدان هستند و مطلوب، بت ها. پس بت ها ضعیف هستند و بت پرستان هم ضعف فکری و عقیدتی دارند.
ج – طالب، بت ها و مطلوب، مگس. یعنی بت ها می خواهند مگس بیافرینند و گرفتۀ مگس را باز پس گیرند و مگس مطلوب است که آفریده و باز گرفته شود. (مثال های زیبای قران، ج 2، ص 93)
5.کسی که در برابر یک مگس عاجز است، شایسته پرستش نیست.
لطایف :
1-مثال به مگس از گذشته مرسوم بوده است، ولی از آنجا که بسیار آموزنده است قرآن هم مطرح نموده است.
(ضُرِب مثلٌ)
2-در مثال های قرآنی دقت و توجه کنیم . ( فاستمعوا له )
3-این دغل دوستان که می بینی
مگسانند گرد شیرینی
4-ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عِرض خود می بری زحمت ما می داری
پشه
« ان الله لا یستحیی ان یضرب مثلاٌ ما بعوضهً فما فوقها » ( بقره 26) (تفسیر نمونه، جلد 1، ص 145) خدای را از اینکه به پشه ای یا فروتر (یا فراتر) از آن مثل زند شرم نیابد. پس کسانی که ایمان اورده اند می دانند که آن (مثل) از جانب پروردگارشان بجاست. ولی کسانی که به کفر گراییده اند می گویند : خدا از این مثل چه قصد داشته است؟ (خدا) بسیاری را با آن گمراه، و بسیاری را با آن راهنمایی می کند. ولی جز نافرمانان را با آن گمراه نمی کند.
نکته ها:
1.بعضی گفتند : هنگامی که در آیات قرآن مثل هایی از ذباب ( مگس ) و عنکبوت نازل گردید جمعی از مشرکان این موضوع را بهانه قرار داده و زبان به انتقاد گشودند و مسخره کردند که این چگونه وحی آسمانی است که سخن از عنکبوت و مگس می گوید ؟ آیه فوق نازل شد و با تعبیراتی زنده به آنها جواب داد .
2.در سوره عنکبوت آیه 41، « قدرت های غیر الهی به خانۀ عنکبوت تشبه شده است » و در سوره حج آیه 73، فرموده : « دیگران حتی توانایی آفریدن یک مگس را ندارند ». در آیه 73 سوره حج آمده : « آنها که مورد پرستش شما هستند، هرگز نمی توانند مگسی بیافرینند، اگر چه دست دردست هم بدهند، حتی اگر مگس از آنها چیزی برباید، آنها قدرت پس گرفتن آن را ندارند ، هم طلب کننده ضعیف است و هم طلب شونده ».
3.اینجاست که خداوند می فرماید : « ما ابا نداریم که مثال به پشه بزنیم و یا بالا تر از آن ، تا حقایق عقلانی را در لباس مثال های حسی بریزیم و در اختیار بندگان قرار دهیم ».
4.«فما فوقها» گروهی گفتند منظور، بالاتر از آن در کوچکی است، زیرا مقام، مقام بیان کوچکی مثال است و برتری از این نظر می باشد، این درست مانند آن است که گاه به کسی بگوییم چرا برای یک تومان این همه زحمت می کشی، شرم نمی کنی ؟ او می گوید شرمی ندارم، من برای بالاتر از آن هم زحمت می کشم ! ( حتی برای یک ریال).
5.بهانه جویان اگر در ساختمان این حیوان بسیار کوچک می اندیشیند، می فهمیدند که یک دنیا دقت و ظرافت در ساختمان آن به کار رفته که عقل در آن حیران می ماند.
6.امام صادق (ع) می فرماید : « خداوند به پشه مثال زده با اینکه از نظر جسم بسیار کوچک است، ولی از نظر ساختمان همان دستگاه هایی را دارد که بزرگترین حیوانات ( در خشکی ) یعنی فیل داراست و علاوه بر آن دو عضو دیگر (شاخکها و بالها ) در پشه است که فیل فاقد آن است ».
6.خرطوم پشه همانند خرطوم فیل توخالی است و با نیروی مخصوص خون جذب می کند ، این لوله ظریف ترین سرنگهای جهان است و سوراخ درون آن فوق العاده باریک است.
7.خدا نیروی جذب ، هضم و همچنین دست و پا و گوش به او داده است، بالهایی به او مرحمت کرده تا در طلب غذا پرواز کند، این بالها آن چنان به سرعت بالا و پایین می شود که حرکت آن با چشم قابل رویت نیست، این حشره به قدری حساس است که به مجرد تکان خوردن چیزی ، احساس خطر می کند و به سرعت خود را از منطقه ی خطر دور می سازد و عجب این است که در عین ناتوانی، بزرگترین حیوانات را عاجز می کند.
احادیث
1.امیرالمومنین حضرت علی (ع) در نهج البلاغه بیان عجیبی در این زمینه دارد : اگر تمام موجودات زنده ی دنیا جمع شوند و دست در دست هم بدهند، هرگز توانایی بر ایجاد پشه ای ندارند، بلکه عقول آنها در راه یافتن به اسرار آفرینش این حیوان متحیر می ماند و نیروهایشان ناتوان وخسته می شود و پایان می گیرد و سرانجام پس از تلاش، شکست خورده و اعتراف می کنند که در برابر آفرینش پشه ای درمانده اند و به عجز خود اقرار می نمایند و حتی به ناتوانیشان از نابود ساختن آن. (نهج البلاغه، خطبه 186)
2.امام صادق (ع) فرمودند : « خداوند ناتوان ترین خلق خود (پشه) را به سوی یکی از جباران خودکامه (نمرود) فرستاد، آن پشه در بینی او وارد گردید تا به مغز او رسید و او را به هلاکت رسانید. (بحار، ج 12، ص37 و قصه های قرآن، ( اشتهاردی ) ص 106 )
3.از ابن عباس روایت شده : پشه لب نمرود را گزید ، نمرود تلاش کرد تا آن را با دستش بگیرد، پشه به داخل سوراخ بینی او رفت ، او تلاش کرد آن را از بینی خارج سازد ، پشه خود را به سوی مغز او رساند و خداوند به وسیلۀ همان پشه چهل شب او را عذاب کرد تا به هلاکت رسید . (بحار، ج 12، ص 18)
4. نیز روایت شده : آن پشه نیمه فلج بود و یک قسمت از بدنش قوت نداشت، وقتی وارد مغز نمرود شد به زبان حال چنین گفت : (ای نمرود اگر می توانی مرده را زنده کنی ، این نیمۀ مرده مرا زنده کن ، تا با قوت از بینی تو بیرون آیم و یا این قسمت از بدنم که سالم است بمیران تا خلاص شوی). جوامع الحکایت، ص 20.
لطایف
1-پروین اعتصامی در شعر زیبای لطف حق به عاقبت نمرود اشاره می کند :
خواست تا لاف خداوندی زند
برج و باروی خدا را بشکند
پشه ای را حکم فرمودم که خیز
خاکش اندر دیده ی خود بین بریز
2-برای ضعف و ناتوانی و همچنین کوچکی مذموم به پشه مثال می زنند همان طور که برای کوچکی ممدوح به فلفل .
3-آنجا که عقاب پر بریزد
از پشه لاغری چه خیزد
4-شکایت پشه به درگاه سلیمان، که باد دشمن من است و سلیمان هر دو را احضار کرد، پشه گفت : اگر او باشد من نمی توانم بمانم، او مرا مثل پر کاهی به این سو و آن سو می پراند.
5-گرچه گه گه پشه دل مشغول دارد پیل را
پیل دارد گاه جنگ از انتقام پشه عار
بخش دوم :انسان مثل حیوان
عنکبوت
« مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتخذّت بیتاً وانّ اوهن البیوت لبیت العنکبوت لوکانوا یعلمون »( عنکبوت 41)داستان کسانی که غیر از خدا دوستانی اختیار کرده اند همچون داستان عنکبوت است که (با آب دهان خود) خانه ای برای خویش ساخته، و در حقیقت اگر می دانستند سست ترین خانه ها همان خانه عنکبوت است.
ویژگی های عنکبوت
1.دانشمندان 20 هزار نوع عنکبوت را تا کنون کشف کرده اند که دارای شکلهای گوناگون، کارهای متفاوت و زندگی مختلفی هستند.
2.عنکبوت ضعیف و ناتوان، و خوراکش حشرات است. همین که حشره ای به دام او افتاد با سرعت به دور او تار می تند و اورا در میان تارهایش گرفتار می سازد، این زندانی به همین شکل می ماند تا بمیرد.
3.توان مهندسی عنکبوت اعجاز آور است. این حیوان به ظاهر ضعیف تار خود را همچون شعاع خورشید به صورت مساوی ومنظم می تند. تمام فاصله ها و زاویه ها از نظر هندسی بسیار دقیق است.
4.از افلاطون نقل شده است : مگس حریص ترین حشره است که برای معاش خود روی ترشی، شیرینی، آلودگی و زخم می نشیند، ولی عنکبوت تار خود را در گوشه ای می تند و قناعت دارد، جالب آنکه خداوند فعال ترین و حریص ترین حیوان را طعمۀ گوشه گیرترین حیوان قرار می دهد. مگس با پای خود به طرف دام عنکبوت می رود و با حرکت و جنب و جوش بسیار، زندانی می شود.
ویژگی های تار عنکبوت
1.تار عنکبوت از فولاد محکم تر است، یعنی اگر فولاد را به اندازه ی تار عنکبوت نازک کنیم از تار عنکبوت سست تر است و اگر تار عنکبوت را به قطر و تراکم لوله فولاد بتازیم از فولاد محکم تر است.
2.عنکبوت با مایع چسبنده ای که در گودی شکمش قرار دارد، چیزی حدود500 تار می تند، عنکبوت با پنجۀ مخصوصی که دارد به این مخزن می زند و هنگامی که این مایع در معرض هوا قرار می گیرد، محکم می شود.
3.برخی از تارهای عنکبوت متشکل از 4 تار است و هر کدام از چندین تار دیگر ساخته شده است.
4.خانه عنکبوت از سست ترین خانه ها است : قطراتی از باران آن را متلاشی می کند، یک شعله ی ضعیف آتش آن را می سوزاند، یک نسیم ملایم آن را در هم می پیچد، با مختصری از گرد و غبار از هم میگسلد.
غیر خدا
1.تمام کسانی که به غیر خدا تکیه کرده اند به عنکبوت و تکیه گاه هایشان به تار عنکبوت تشبیه شده است. مثال شامل : بت مقام، بت سلطنت و قدرت، بت شهوت، بت هوای نفس، بت ثروت و… است.
2.اگر صحبت از سستی و ضعف یک موجود چون معبود بت پرست هاست باید مثالی بزند که نشانگر ضعف و سستی است و چه مثالی بهتر از تار عنکبوت.
3.مشرکین از سر جهل و بی خبری به سراغ غیر خدا می روند ( لو کانوا یعلمون )
4.گاهی انگیزه ها ، خیالات و دوستی ها مانع فهم حق است.
5.تکیه بر بت ها (غیر خدا) همچون اعتماد بر تار عنکبوت است، اگر بت پرستان بدانند! وگرنه همه می دانند تار عنکبوت خانۀ سست و غیر قابل اعتماد است.
6.بنابراین : آیه شریفه اعلام می دارد :« ای بت پرستان ! ای کسانی که به غیر خدا اعتماد می کنید، ای کسانی که در مشکلات به غیر خدا متوسل می شوید، این تکیه گاههای شما همانند تار عنکبوت بی اعتبار است.
عنکبوت و غیر خدا
1.بنای شرک مانند خانۀ عنکبوت، سست و بی اساس است. « مثل الذین …. کمثل العنکبوت … »
2.عنکبوت در اماکن متروکه خانه می سازد، شرک نیز در روح های دور از خدا جا گرفته و تاثیر دارد. « دون الله – کمثل العنکبوت »
3.خانه عنکبوت تنها اسم خانه را دارد، غیر خدا نیز اسم هایی بیش نیستند. « دون الله – اوهن البیوت »
4.عنکبوت در عالم خود خیال می کند که خانه دارد و خانه اش در برابر حوادث مقاوم است. مشرک نیز به چنین توهمی دچار است. « اوهن البیوت »
5.ولایت الهی بنیانی مرصوص و آهنین دارد. « کانهم بنیان مرصوص » (صف 4) اما ولایت غیرخدا ، بسیار سست است.
5.بهترین مثال ها ، مثالی است که در همه ی زمان ها و مکان ها و برای همه ی اقشار مردم ملموس باشد .« کمثل العنکبوت» تفسیر نمونه و تفسیر نور ، ذیل آیه
لطایف
1-شبانگه به دل قصد تاراج داشت
سحر گه نه تن سر ، نه سر تاج داشت
به یک گردش چرخ نیلوفری
نه نادر به جا ماند و نه نادری
مثل این قدرت ها مثل تار عنکبوت است . ( آشپزی که قرار بود فردا اعدام شود ، شب با کارد آشپزخانه نادر شاه را کشت .)
2-عنکبوت پیامبر خدا (ص ) را در غار حفظ کرد .( الاّ تنصروه فقد نصره الله – سوره توبه آیه 4 )
3- جیبش تار عنکبوت بسته .
4-حاج اسماعیل دولابی : « خدا یک تیر دارد و یک تار و یک تور : تیر خدا این بلاها و مریضی هاست ، تور خدا این جلسات خوب و رفقای خوب است و تار خدا دیدن حقایق با چشم دل است . »
5-شیطان هم تیر دارد ، گناه ( نگاه حرام تیری از تیرهای شیطان است ) . تور شیطان مثل ماهواره ، جلسات گناه و دوستان بد است و تار شیطان خرافات و جهل است .
ملخ
«یخرجون من الاجداث کأنّهم جرادٌ منتشر» (قمر-7)در حالی که دیدگان خود را فرو هشته اند، چون ملخهای پراکنده از گورها (ی خود) برمی آیند.
وجه تشبیه
1.تشبیه به ملخ های پراکنده به تناسب این است که توده ملخ ها برخلاف بسیاری از پرندگانی که به هنگام حرکت دسته جمعی با نظم و ترتیب خاصی حرکت می کنند هرگز نظم و ترتیبی ندارند ، در هم فرو میروند و بی هدف به هر سو روانه می شوند . زیرا ویژگی حرکت ملخ ها این طور است .
2.به علاوه برای این که بفهماند انسانها مانند ملخها ناتوانند .
3.شاید منظور این باشد ؛ همانطور که ملخها در زمین تخم می گذارند و بعد از رفتن آنها کرم هایی سر از خاک بر می آورند و در فاصله کمی همه زمین پر کرم می شود و سپس مبدّل به شفیره و و در آخر به صورت ملخ در می آیند ، ذرات بدن انسانها نیز در قیامت مانند تخم های ملخ مبدل به انسان شده و زمین را پر می کنند . خلاصه تفاسیر نمونه و المیزان ص 1364
4.علامه طباطبایی به قرینه آیه « یوم یخرجون من الاجداث سراعاً » (معارج 43) وجه شبه میان مردم و ملخ را سرعت انتشار و پراکندگی دانسته است . خلاصه تفاسیر نمونه و المیزان ص 1364
5.اگر مردم را در بیرون آمدن از قبرها به ملخ های پراکنده معرفی کرد از این جهت است که ملخ ها به هنگام انتشار و پراکنده شدن در فضا ، دسته دسته در هم داخل می شوند .
6.به قرینه یخرجون و ضمیر متصل فاعلی آن ، اجتماع و کثرت همه مردمان نیز از آیه دریافت می شود . فرهنگ امثال القران ص 70
لطائف
وقتی جایی شلوغ و در هم باشد ، می گویند : مثل مور و ملخ می مانند.
گورخر
«کأنهم حُمُرٌ مستنفره فَرَّتْ من قسورهٍ» (مدثر50و51)به خران رمنده ای مانند: که از پیش شیری گریزان شده است.
وجه تشبیه
1.حُمُر جمع حمار به معنای خر و یا گورخر وحشی است .
2.منظور از حمار در اینجا درازگوش اهلی تربیت یافته انسان نمی باشد ،بلکه مراد گورخر وحشی است.زیرا اولاً : گورخر نسبت به درازگوش اهلی فراری تر است .(حمرٌ مستنفره ) ثانیاً : در آیه سخن از حمار و شیر است و روشن است که گورخر با شیر درنده مناسبت تر از حمار اهلی است ( فرّتْ من قسوره ) مثالهای زیبای قران ج2 ص 338
3.مردم به علت اعراض و رویگردانی از قران و نشنیدن ذکر حق به خران گریزانی تشبیه شده اند که از شیر درنده می گریزند .
4.به نظر می رسد که هدف و مقصد نهایی از چنین تشبیهی به تصویر کشیدن ماهیت پنهانی استقرار یافته در نفوس این دسته از مردمان است که به جای اطاعت و فرمانبری از دعوت انبیاء و نیز به جای آنکه آنها را انسانهای خیر خواه و دوست داشتنی تصور نمایند ، به مانند خرهای فراری که شیری گرسنه و درنده قصد پاره پاره کردنشان را دارد از او گریزانند و این یکی از شدیدترین توصیفات و تشبیهات قرانی است که حال و روز باطنی کفار را به خوبی ترسیم نموده و از نیات درونی و افکار پنهانی ایشان پرده برداشته است . فرهنگ امثال القران ص 69
5.چرا انسانها از تذکرات پیام آوران الهی فرار می کنند ؟جواب این سؤال چهار کلمه است : لجاجت ، حماقت ، تعصّب بیجا ، جهالت . مثالهای زیبای قران ج2 ص 338
لطایف
1.می گویند : مثل خر رم کرده یعنی ترسیده و فراری شده .
2.خر بار بر بهْ که شیر مردم در .
درازگوش
«مثلُ الذین حُمّلوا التوراه ثم لم یَحملوها کمثل الحمار یحمل اسفاراً » (جمعه 5)مثل کسانی که (عمل به) تورات بر آنان بار شد (و بدان مکلف گردیدند) آنگاه آن را به کار نبستند، همچون مثل خری است که کتاب هایی را بر پشت می کشد. (وه) چه زشت است وصف آن قومی که آیات خدا را به دروغ گرفتند. و خدا مردم ستمگر را راه نمی نماید.
وجه تشبیه
1.مثل یهودیانی که کتاب آسمانی تورات به آنها داده شده ، ولی حق این کتاب آسمانی را اداء نکردند -به گونه ای که گویا موهبتی به آنها داده نشده – مثلِ الاغی است که کتاب هایی بر پشت او بار کنند ، در حالیکه از محتوا و مضمون آن کتاب ها هیچ بهره ای نبرد .
2.خداوند به یهود نعمتی بزرگ به نام تورات داد ، ولی آنها بهره ای از آن نگرفتند .( حُمّلوا …ثم لم یَحملوا )
3.حیوانات بار کش فراوانند ، اما چرا خداوندمتعال ، عالمان بی عمل و یهودیان لجوج را به درازگوش تشبیه کرده است ؟درازگوش ، شهرت فراوانی در حماقت و نادانی دارد . هر گاه بخواهند ضرب المثلی برای حماقت شخصی بزنند او را به الاغ (حمار) تشبیه می کنند .
4.رسول اکرم (ص) فرموده اند 🙁 مَن اِزداد علماً و لم یَزدَد هدیً ، لم یزدد من الله الّا بعداً )عالمی که هر روز بر علم و دانش خود می افزاید ، ( ولی بر اثر عمل نکردن به علم و دانش خویش ) چیزی بر هدایتش افزوده نمی شود مگر اینکه دوری اش از خداوند زیادتر می شود . مثال های زیبای قران ج 2 ص 268 تا 273
5.سعدی این آیه را چه زیبا به شعر سروده:
علم چندان که بیشتر خوانی
چون عمل در تو نیست نادانی
نه محقق بود نه دانشمند
چارپایی بر او کتابی چند
آن تهی مغز را چه علم و خبر
که بر او هیزم است یا دفتر
لطایف
1-خرِ آدم بهْ از آدمِ خر .
2-خر بر آن آدمی شرف دارد
که چو خر دیده بر علف دارد
3-خر به بازار ری فراوان است
با خبر باش تا تنه نخوری
4-خر به سعی آدمی نخواهد شد
گر چه در پای منبری باشد
و آدمی را که تربیت نکنند
تا به صد سالگی خری باشد
5-خر بار کش را بارش می کنند ( هر که خر شد بارش می کنند ) .
6-خر بیار و باقالی بار کن .
7-خر چه داند قیمت قند و نبات .
8-خر را سر بار می کُشد ، جوان را ماشا الله ( سر بار : بار های کوچک و بسیار ) .
9-خر رو به طویله تند می رود .
10-خرِ ما از کُرّگی دم نداشت . دوازده هزار مثل فارسی
بخش سوم : انسان بدتر از حیوان
«کالانعام بل هم اضلّ سبیلاً » (فرقان 44) آنان جز مانند ستوران نیستند، بلکه گمراه ترند.
شباهت حیوان و کافر
1.حیوان مسائل را درک نمی کند ، زیرا فهم و شعور ندارد ، کفار نیز آفتاب حقیقت را نمی بینند .
2.حیوانات احساس مسوولیت نمی کنند و حساب حلال و حرام را نمی کنند ، کفار نیز احساس مسوولیت ندارند .
3.حیوانات فرمانبردار غریزه اند ، بت برستان هم تابع هوسند .
4.حیوانات تابع منطق نیستند و استدلال نمی فهمند .
5.حیوانات سود و زیان خویش را تشخیص نمی دهند .
تفاوت حیوان و انسان
1.حیوان هر چه هم خطرناک باشد ، خطر و ضررش محدود است . مثلاً : یک گرگ به گله ای حمله می کند و گوسفندانش را از بین می برد ولی به همنوع خود کاری ندارد ، اما انسان بمب اتم می سازد و جنگ راه می اندازد تا هزاران بلکه ملیونها انسان و همنوع خود را از بین ببرد .
2.حیوانات به انسان خدمات زیادی می کنند (آیات 5 تا 8 سوره نحل ) اما کفار فایده ای که ندارند ، بلکه ضررهای فراوانی نیز می رسانند. تفسیر نمونه ، ذیل آیه
3.خور و خواب و خشم و شهوت ،غضب است و جهل و ظلمت
حَیَوان خبر ندارد ز جهان آدمیّت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد
که همین سخن بگوید به زبان آدمیّت
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مقام آدمیّت
پی نوشت ها :
1.مثل های زیبای قرآن، ج 2، ص 91 و تفسیر نمونه، جلد 14، ص 172.
2.تفسیر نمونه، ج 14، ص172.
3.مثال های زیبای قران، ج 2، ص 93.
4.تفسیر نمونه، جلد 1، ص 145.
5.نهج البلاغه، خطبه 186.
6.بحار، ج 12، ص37 و قصه های قرآن، ( اشتهاردی ) ص 106 .
7.بحار، ج 12، ص 18.
8.جوامع الحکایت، ص 20.
9.تفسیر نمونه و تفسیر نور ، ذیل آیه
10.خلاصه تفاسیر نمونه و المیزان ص 1364
11.تفسیر المیزان ج 19 ص 60
12.فرهنگ امثال القران ص 70
13.مثالهای زیبای قران ج2 ص 338
14.فرهنگ امثال القران ص 69
15.مثالهای زیبای قران ج2 ص 338
16.مثال های زیبای قران ج 2 ص 268 تا 273
17.دوازده هزار مثل فارسی
18.تفسیر نمونه ، ذیل آیه
ادامه دارد