قرآن و زمین‌شناسی (3)

قرآن و زمین‌شناسی (3)

نویسنده : حسین پناهی و حمیده فیض آبادی

 

منظومه شمسی

أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا * رَفَعَ سَمْکَهَا فَسَوَّاهَا * وَأَغْطَشَ لَیْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا * وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَاهَا (نازعات/ 27-30)
«آیا بنای شما آدمیان استوارتر است یا بنای آسمان بلند* که سقفی بس بلند بی‌ستون و استوار ساخت* و شامش را تیره ساخت و روزش را روشن گردانید* و زمین را پس از آن بگسترانید.»
آیا آفرینش شما مشکل‌تر است یا منظومه شمسی؟ جوانب آنرا بهم آورده غلظت آنرا بالا برد و آنرا ساخت – و شب و روز را برای آن درست کرد!
بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ (انعام/ 101)
«اوست پدیدآورنده‌ی زمین و آسمان»
زمین و سیارات را نوآوری نمود.

آفرینش منظومه شمسی

(واژه «سَمْک» به معنی: غلظت و تراکم و کلفتیِ به هم برآمده است . یعنی جمع و جور و کلفت و متراکم شده. و واژه «رَفع» در آیه نیز به معنی: “بالابردن و افزایش دادن”است که از معانی آن است).

نکات آیات:

1. بالابردن غلظت منظومه شمسی و درست کردن آن.
2. مرده بودن و دوباره پاگرفتن منظومه شمسی.
3. درست کردن شب و روز برای منظومه شمسی.

1. بالابردن غلظت منظومه شمسی و درست کردن آن:

منظومه شمسی ما که حدوداً 5 میلیارد سال عمر دارد در ابتدا ابر بوده که شامل دود و گاز و خاکستر و غبار و برخی عناصر بوده، و در فضای منظومه شمسی پراکنده بوده است. بعد بادی که ظاهراً موج ناشی از انفجارستاره‌ای بوده ابعاد و جوانب آن را به هم آورده و منظومه شمسی به صورت یک دیسک درآمده بوده که به دور خود می‌چرخیده است. بعد در قسمت مرکزی آن ابر که کلفت‌تر بوده، نیروی جاذبه مواد بیشتری را جذب نموده و در آن ناحیه متراکم گرمای لازم برای ایجاد واکنش‌ های هسته‌ای فراهم گشته و خورشید شکل گرفته است. و در اطراف آن حلقه‌های دیگری از گاز و غیره به چرخش درآمده که رفته‌رفته به کره‌های بزرگتری تبدیل شده اند که همان سیارات فعلی منظومه شمسی می‌باشند. (در رابطه با پیدایش منظومه شمسی چندین نظریه وجود دارد و ما طبعاً آنکه با آیات قرآن می‌خواند را می‌گیریم).
در سوره انبیاء آیه 56 می‌خوانیم:
قَالَ بَل رَّبُّکُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِی فَطَرَهُنَّ (انبیاء/ 56)
«ابراهیم پاسخ دهد که آفریدگار شما آفریدگار سیارات و زمین است که آنها را از درون (از مرکز) درست کرد»!
«فطر» ازجمله به معنی: “از درون و مرکزیت خود برآمدن، شکل گرفتن، و درست شدن” است. هر کره‌ای نیز وقتی می‌خواهد درست بشود، در ابتدا در مرکز آن نیروی جاذبه آغاز به جذب مواد به دور خود می‌کند و رفته رفته بزرگ و بزرگتر می‌شود و به این شکل کره شکل می‌گیرد.

2. مرده بودن و پاگرفتن منظومه شمسی:

کسانی که به خدا معتقد نبوده و نیستند ازجمله می‌گفته اند و می‌گویند که: وقتی ما می‌رویم دیگر زنده نمی‌شویم. خدا زنده نمودن موارد گوناگونی را در قرآن برای آنها مثال زده است. در اینجا زنده نمودن منظومه شمسی‌ را مثال زده و گفته: آیا آفرینش شما مشکل‌تر است یا منظومه شمسی؟ این به این معنی است که منظومه شمسی مرده بوده و دوباره به حیات و زندگی برگردانده شده است.
و در آیه 101 سوره انعام نیز گفته که خدا بدیع زمین و سیارات است. بدیع به معنی: نوساز، نوآور، نوین‌پرداز و مواردی از این‌قبیل است (هم‌ خانواده واژه «ابداع» است). و این موضوع از جنبه ضمنی و تلویحی به این معنی است که زمین و سیارات پیش از این چیزِ دیگری بوده‌اند و وضعیت فعلی آنها، شکل نوآوری شده آن است.
بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنَّى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَکُن لَّهُ صَاحِبَهٌ وَخَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (انعام/ 101)
«اوست پدیدآورنده‌ی آسمان و زمین و چگونه وی را فرزندی تواند بود درصورتی ‌که او را جفتی نیست و او همه چیز را آفریده و به همه‌ی امور عالم، دانا است.»
منظومه شمسی درواقع در اصل جرم و انرژی مربوط به لاشه یک ستاره بسیاربزرگ غول‌آسایی بوده که مرده و لاشه آن به صورت ابر در فضای منظومه شمسی پراکنده شده بوده است. و منظومه شمسی فعلی نوآوری آن است.

3. درست کردن شب و روز برای منظومه شمسی:

منظور از شب و روز درست کردن برای منظومه شمسی شب و روز درست کردن برای سیارات آن است. و شب و روز در سیارات ناشی از گردش آنها به دور خود و وضعیت محور آن نسبت به خورشید است. وقتی محور سیاره به موازات خورشید قرار می‌گیرد با چرخش سیاره به دور خود باعث ایجاد شب و روز می‌شود. ولی درصورتی‌ که محور زمین یا هر سیاره دیگری عمود بر خورشید قرار می‌گرفت شب و روز ایجاد نمی‌شد هرچند سیاره به دور خود نیز می‌چرخید. مثلاً اگر قطب شمال زمین رو به خورشید می‌بود قطب شمال همیشه روز می‌بود و قطب جنوب همیشه شب، هرچند زمین به دور خود نیز می‌چرخید.
مطرح کردنِ “درست کردن” شب و روز برای منظومه شمسی برای استدلال به حساب و کتاب داشتن و برنامه ریزی شده بودنِ ایجاد “شب و روز” در آن است. و این چیزی است که با علم نجوم عصر حضرت محمد(ص) که در آن زمین مرکز عالم بود و خورشید به دور آن می‌چرخید نمی‌خواند. چون درصورت گردش خورشید به دور زمین ایجاد شب و روز امری طبیعی می‌نمود، ولی درصورت گردش زمین به دور خود و به دور خورشید است که درصورت قرارنگرفتن درست محور زمین و سیارات نسبت به خورشید شب و روز در آنها ایجاد نخواهد شد.

فاصله گرفتن سیارات و زمین از همدیگر

أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا (انبیاء/ 30)
«آیا کسانی ‌که به خدا ایمان ندارند نمی‌توانند بینند که زمین و سیارات منظومه شمسی در آغاز “به هم چسبیده” بودند بعد آنها را با نیرو ازهم باز کردیم»؟
اللّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا (رعد/ 2)
«خدا آن است که سیارات منظومه شمسی را با ستون‌هایی که آنها را نمی‌بینید بلند کرد».
وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ (رحمن/ 7)
«و سیارات منظومه شمسی را بلند کرد و در آن (در منظومه شمسی) تعادل ایجاد نمود».

نکات آیه:

1. زمین و سیارات در ابتدا به هم متصل بوده اند، بعد ازهم باز کرده شده و بلند کرده شده‌اند.
2. میان سیارات ستون‌ های نامرئی وجود دارد.
3. میان سیارات تعادل وجود دارد.
1. زمین و سیارات در ابتدا به هم متصل بوده اند و بعد ازهم باز کرده شده و بلند کرده شده اند:
چنان‌که پیش از این خورشید و سایر سیارات منظومه شمسی در ابتدا در کنار هم شکل گرفته بوده اند و بعدها ازهم فاصله گرفته اند. علّت اینکه قرآن دور شدن آنها را «بلند کردنِ» آنها توصیف نموده این است که بالای ما قرار دارند و دور شدن آنها نسبت به ما حالتِ “بلند شدن و بالارفتنِ آنها” را دارد.
2. میان سیارات ستون‌های نامرئی وجود دارد:
سیارات منظومه شمسی با نیروی جاذبه که انسان آن را به صورت ستون هایی از موج تصور می‌کند و به شکل ستون آن را رسم می‌کند با هم نگه داشته شده اند.
3. میان سیارات تعادل وجود دارد:
علّتِ کشیده نشدن سیارات به طرف همدیگر و یا هل ندادن همدیگر وجود نیروی جذب و دفع متعادل میان آنها است. مثلاً خورشید زمین را به طرف خود می‌کشد و زمین در حرکت خود دور خورشید که روبه دور شدن از خورشید است خود را از خورشید دفع می‌کند (که به آن نیروی گریز از مرکز گفته می‌شود). نیروی کشش خورشید و دفع زمین به یک اندازه است، به این خاطر نه خورشید می‌تواند زمین را به طرف خود بکشد و نه زمین از مدارخود دور خورشید خارج شده و به بیرون از منظومه شمسی برود. ازآنجا که زمین در مداری شبه بیضی دور خورشید می‌گردد هنگامی‌ که به خورشید نزدیک می‌شود سرعت آن بیشتر می‌شود، درنتیجه نیروی دفع (نیروی گریز از مرکز) آن نیز بیشتر می‌شود که برابر می‌شود با نیروی جاذبه بیشتر شده خورشید، و هنگامی‌ که از خورشید دور می‌شود و نیروی جاذبه خورشید کمتر می‌شود سرعت حرکت آن نیز کمتر می‌شود، و به این شکل همیشه نیروی جذب و دفع (نیروی گریز از مرکز) برابر است. این وضع در رابطه با همه اجرامی ‌که در مرکز هستند و اجرامی‌ که در مداری دور آنها می‌گردند صادق است، مانند زمین و ماه.

وجود 11 سیاره

إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ (یوسف/ 4)
«یوسف به پدر خود گفت: پدرم! من یازده سیاره دیدم و خورشید و ماه را دیدم که برای من سجده می‌کردند».
نکته آیه: یوسف 11 سیاره دیده است:
“خورشید”و “ماه” که یوسف در خواب دیده پدر و مادر وی (که مادر وی درواقع خاله وی بوده) می‌باشد. و 11 سیاره 11 برادر وی می‌باشد، ولی دیدن 11 سیاره الزاماً به این معنی است که یازده سیاره برای دیده شدن می‌بایست وجود داشته باشد.
در زمانی‌که یوسف این خواب را دیده (یعنی 2000سال پیش از میلاد مسیح)، تا زمان حضرت محمد و همین‌طور تا پیش از اختراع تلسکوپ، انسان فقط سیاراتی را که به چشم می‌دید می‌شناخت. یعنی عطارد، زهره، مریخ و مشتری.
هفتمین سیاره (اورانوس) درسال1781 کشف شد – نپتون (هشتمین سیاره) درسال1846 – و پلوتون (نهمین سیاره) درسال1930. مجموع سیارات منظومه شمسی که فعلاً انسان آنها را می‌شناسد 9 تا است.
درسال1992 انسان یک سیاره یخی کوچکی را در خارج ازحومه پلوتون کشف کرد. و از آن پس 15 سیاره کوچک دیگر را در همان نواحی پیدا کرده، ولی فعلاً مشغول بررسی آنهاست که آیا سیاره هستند یا سیارک و یا چیز دیگری.
درسال2003 سیاره دیگری کشف شد که بعدها به عنوان دهمین سیاره شناخته شد. جرم آن حداقل به اندازه پلوتون است و فاصله آن از خورشید بیش از دوبرابر فاصله پلوتون از خورشید است.
إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَکَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا (فاطر/ 41)
«خدا سیارات و زمین را نگه می ‌دارد که فرونپاشند، اگر فروبپاشند کس دیگری غیرخدا نیست که بخواهد آنها را محفوظ دارد. خدا خیلی بردبار است (مسائل را برای تعیین تکلیف شدن به آینده موکول می‌کند)».
همان‌طورکه آیه مطرح کرده زمین و سیارات درواقع در مدار خود نگه داشته شده اند که فرو نمی‌پاشند. چیزی‌ که آنها را نگه داشته نیروی جاذبه و دافعه (گریز از مرکز) میان آنها و خورشید است. و اینکه آیه می‌گوید خدا آنها را نگه داشته جنبه مجازی دارد. به این معنی ‌که قانون جاذبه و دافعه (گریز از مرکز) ازطرف خدا وضع شده است.
(هیچ‌یک از علومی ‌که ما دراین کتاب از آن صحبت می‌کنیم در زمان حضرت محمد وجود نداشته است. و منظور از موکول نمودن مسائل به آینده «برای تعیین تکلیف شدن» این است که خدا به هرکسی و هر مردمی ‌فرصت یک زندگی می‌دهد، و مجموع اعمال آنها را درنهایت حسابرسی می‌کند، و به خاطر ستمگری کسی یا کسانی یا حاکمیتی نظام هستی را به هم نمی‌ریزد و همه چیز را نابود کند).

حرکت انتقالی زمین (گردش زمین به دور خورشید)

قرآن درحدود هزارسال پیش از گالیله که با نظر خود زمین را از مرکزیت جهان هستی درآورد به صراحت گفته است:
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَهً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ (نمل/88)
«به کوه‌ها نگاه می‌کنی، خیال می‌کنی که در یک جا ایستاده اند، درحالی ‌که مانند ابرها درحرکتند.»
قرآن‌کریم در این ‌مورد اشارات فراوانی دارد و از زمین با تعبیراتی مثلِ گهواره (طه/53) و شتر راهوار(ملک/15) یاد کرده است.
الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَکَ لَکُمْ فِیهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى (طه/ 53)
«همان‌ خدایی که زمین را آسایشگاه شما قرار داد و درآن راهها برای روابط و سفر و حوائج خلق پدید آورد و هم از آسمان آب نازل کرد تا به آن آب آسمانی انواع نباتات مختلف از زمین برویانیدیم.»
هوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِن رِّزْقِهِ وَإِلَیْهِ النُّشُورُ (ملک/ 15)
«او آن خدایی است که زمین را برای شما نرم و هموار گردانید پس شما در پست و بلندی ‌های آن حرکت کنید و روزی او خورید (و شکرش گویید) که بازگشت خلق به سوی اوست.»

انبساط عالم

قرآن، 13قرن پیش از ولادت لومتر، از انبساط عالم خبر داده است:
وَالسَّمَاء بَنَیْنَاهَا بِأَیْیدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ (ذاریات/ 47)
«آسمان را به قدرت خود آفریدیم و هرلحظه، آن را گسترش می‌دهیم.»

ستون‌های نامرئی (جوّ کره‌ی زمین)

قرآن درمورد این ستون‌ها می‌فرماید:
اللّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لأَجَلٍ مُّسَمًّى یُدَبِّرُ الأَمْرَ یُفَصِّلُ الآیَاتِ لَعَلَّکُم بِلِقَاء رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ (رعد/2)
«خداست آن ذات پاکی که آسمان‌ها را چنان‌که می‌نگرید بی‌ستون برافراشت آنگاه باکمال قدرت، عرش را در خلقت بیاراست و خورشید و ماه را مسخر اراده‌ی خود ساخت که هرکدام در وقت خاص (و مدار معین) به گردش آیند امر عالم را با نظامی‌ محکم و آیات قدرت را با دلایلی مفصل منظم ساخته باشد که شما ‌(بندگان) به ملاقات پروردگار خود یقین کنید.»
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمْ وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَابَّهٍ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ (لقمان/ 10)
«آسمان‌ها را بی ‌ستونی که به حس مشاهده کنید خلق کرده و کوه‌های بزرگ را در زمین بنهاد تا از حیرت و اضطراب برمید و در روی زمین انواع مختلف حیوانات را منتشر و پراکنده ساخت و هم از آسمان آب باران فرود آوردیم و به آن آب نباتات گوناگون پرفایده برویانیدیم.»
هنگامی‌که از امام‌رضا«علیه‌السّلام» پرسیدند: مگرآسمان ستون دارد؟ فرمود: بله، در آنجا ستون ‌هایی است که شما نمی‌بینید. شیخ‌ طوسی هزارسال پیش در تفسیر خود فرموده است:
قرآن نگفته (بدون ستون)، بلکه فرموده است: (بدون ستون مربی)

حرکت ستارگان

زمانی‌که دانشمندان به پیروی از هیئت بطلمیوس، همه‌ی ستاره‌ها و سیاره‌ها را ثابت می‌دانستند، قرآن، با تعبیر «حرکت در مداری شناور» از آنها یاد کرده است.
وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ (انبیاء/ 33)
«و اوست خدایی که شب و روز و خورشید و ماه را به قدرت کامل بیافرید که هریک (به امر خدا) در مدار معین سیر می‌کنند.»

حرکت خورشید

در عصری که همه، خورشید را ثابت می‌دانستند، قرآن فرموده است:
وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ (یس/ 38)
«و نیز خورشید تابان که بر مدار معین خود دائم بی ‌هیچ اختلاف به گردش است برهان دیگر بر قدرت خدای دانای مقتدراست.»
خورشید به سوی آرامگاه خودش در حرکت است.

تسخیر فضا

قرآن‌کریم، 14قرن پیش از آنکه (یوری گاگارین) هوس سفر فضایی را در سر بپروراند، از سفر فضایی بحث کرده و نوید موفقیت داده است.
یَا مَعْشَرَالْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ (رحمن/ 33)
«ای گروه جن و انس اگر می‌توانید در اطراف زمین و آسمان‌ها برشوید (این خیال محالی است) هرگزخارج از ملک و سلطنت خود نتوانید شد.»

موجودات زنده در جهان بالا

بشر امروز در کُرّاتِ دیگر به جستجوی موجود زنده می‌پردازد و تاکنون اطلاعات قانع‌ کننده‌ای بدست نیاورده است، درصورتی ‌که قرآن 15قرن قبل، به صراحت از وجود موجودات زنده در آنجا، خبر داده است: «از نشانه‌های قدرت خدا، آفرینش آسمان و زمین و پراکندن جنبنده در آن دو می‌باشد.»
و من یَِقل مِنهم انی مِن دُونه فذالک نجزیه جهنم کذالک نَجِزی الظالمین (شوری/ 29)
«و ازجمله آیات قدرت او خلقت زمین و آسمان‌هاست و هم آنچه در آنها از انواع جنبندگان پراکنده است و او بر جمع‌آوری (موجوداتی که در آسمان‌ها و کرات بی‌شمارعالم) آنچه پراکنده است هروقت بخواهد قادر است.»

همبستگی آسمان و زمین

ساختمان آفرینش از (گاز) تشکیل شده و سپس به (سدیم) تقسیم گردید و یکی از نتایج این تقسیم منظومه شمسی ما می‌باشد.
یکی از بهترین دلایلی که می‌رساند این کرات همبستگی داشته اند، این است که در خورشید بیش از 67عنصر وجود دارد که عین آن عناصر در زمین نیز دیده می‌شود.
همچنین، عناصر سنگ‌های آسمانی که از آسمان داخل زمین می‌شوند، همان عناصری است که ساختمان زمین را در برگرفته است.
خداوند این همبستگی را در قرآن ‌کریم بیان فرموده است:
أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا (انبیاء/ 30)
«آیا کافران ندیدند که آسمان‌ها و زمین بسته بود ما آنها را بشکافتیم.»
آسمان و زمین قبلاً به هم متصل بودند و ما آنها را از همدیگرجدا کردیم.

توده‌های گاز

دکتر ونول لاتیمار، آسمان‌شناس معروف می‌گوید:
«زمین و ستارگانِ دیگر، از توده‌های ابری، تکوین یافته اند و این ابر از ذرات سختی پدید آمده که حجمش 10هزار برابر از حجم کره‌ی زمین بزرگ‌تر بود.»
قرآن این حقیقت را به این صورت بیان فرموده است:
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ (فصلت/11)
«و آنگاه به خلقت آسمان‌ها توجه کامل کن که آسمان‌ها دودی بود او (به امر نافذ تکوینی) فرمود که‌ای آسمان و زمین همه به سوی خدا (و اطاعت فرمان حق) به شوق و رغبت یا به جبروک راهت بشتابید، آنها عرضه داشتند ما با کمال شوق و میل به سوی تو می‌شتابیم.»
خداوند اراده کرد خلق کند آسمان را، حال آنکه آسمان، توده‌ی گاز و دود بود.

کروی بودن زمین

در قرآن، آیاتی وجود دارد که تنها با مسئله‌ی کروی بودن زمین تطبیق می‌کند، ازجمله:
وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُواْ یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ بِمَا صَبَرُواْ وَدَمَّرْنَا مَا کَانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا کَانُواْ یَعْرِشُونَ (اعراف/ 137)
«و ما (پس از زوال فرعون) طایفه‌ای را که فرعونیان ذلیل و ناتوان می‌داشتند ارث مشرق و مغرب زمین با برکت (مصر و شامات) گردانیدیم و احسان خدا بر بنی‌اسرائیل به حدّ کمال رسید به پاداش صبری که در مصائب کردند و فرعون و قومش را با آن صنایع و عمارات و کاخ ظلمت نابود و هلاک نمودیم.»
به آن جمعیت که تضعیف شده بودند، مشرق‌ها و مغرب‌های پربرکت زمین را، ارث دادیم.
این تعبیر تنها با کروی بودن زمین می‌سازد، زیرا اگر فرض بگیریم که زمین مسطح است، در این ‌صورت یک مشرق و یک مغرب بیشتر نخواهد داشت؛ اما اگر زمین را کروی فرض نمائیم، هر نقطه‌ای از زمین برای نقاط شرقی آن، (غرب) خواهد بود و برای نقاط غربی آن، (شرق) خواهد بود.
منبع: زمین شناسی در قرآن ، انتشارات فیض دانش ،1389

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید