نویسنده : حسین پناهی و حمیده فیض آبادی
قرآن مجید در سورههای متعددی درباره آفرینش کوهها سخن گفته و راز خلقت و اسرار وجود آنها را با تعبیرات گوناگونی بیان کرده است. ازبین رازها و حکمتهای آفرینش کوهها بیشتر روی استقرار و آرامشی که در پرتو کوهها نصیب ساکنان زمین شده است تکیه کرده و وجود آنها را مانع از پدید آمدن حرکات ناموزون و اضطراب و نوسان معرفی مینماید و در سورههای گوناگون با عبارات متعدد میفرماید:
أَلْقَى فِی الأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلًا لَّعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (نحل/ 15)
«و نیز کوههای بزرگ را در زمین بنهاد تا از حیرانی و اضطراب برهید و نهرها جاری کرد و راهها پدیدار ساخت تا مگر هدایت شوید.»
و در زمین، کوههای استواری افکند (مبادا) که شما را بلرزاند.
و گاهی این حقیقت را به عبارت دیگر بیان کرده و میفرماید:
وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا (نبأ/ 7)
«کوهها را میخهای (عماد و نگهبان) زمین آفریدهایم.»
عوامل لرزش و اضطراب زمین:
حال این سؤال مطرح میشود که منشأ این اضطراب و نوسان چیست؟ که کوهها از بروز آن جلوگیری مینماید.
1. کره زمین دارای چهارده تا شانزده حرکت مختلف است که بعضی مربوط به داخل زمین است و اکثراً نسبت به کرات دیگر انجام میشود. در اینجا به ذکر عمده آن میپردازیم:
الف: حرکت وضعی (دورانی)
زمین درهربیست و چهارساعت یک بار از مغرب به مشرق دور محور خود میچرخد و شب و روز بوجود میآید. سرعت این حرکت دورانی در مدار استوا در هر ساعت 1666کیلومتر و در هر ثانیه 461متر است که هرچه به قطبین نزدیک شویم از مقدار آن کاسته میشود.
ب: حرکت انتقالی
زمین با حرکت انتقالی سریع خود که سرعت آن 170هزار کیلومتر در ساعت است به دورخورشید میچرخد.
ج: حرکت هلیسی
چون منظومه شمسی در هر ثانیه 20کیلومتر در فضا و به مقصد نامعلومی به دنبال ستاره (وگا) حرکت میکند کره زمین مجبور است سرعت حرکات وضعی و انتقالی خود را چنان ترتیب دهد تا از کاروان نام برده عقب نماند و پیشروی نیز ننماید.
سرعت این حرکت در روز اول تیرماه ثانیهای 28900کیلومتر و در اول دیماه 30هزارکیلومتر است.
به طور مسلّم این حرکت سریع زمین و بالأخص حرکت وضعی آن در تماس با هوای مجاورآن و در برخورد با مولکولهای هوا با سطح کره آنچنان گرمایی تولید میکند که برای مشکل ساختن حیات روی زمین کافی است. این مشکل درصورتی پیش میآید که هوای مجاور زمین همراه خود زمین حرکت نکند و در اثر برخورد با مولکولهای هوای ساکن که همه جوانب آن را مانند پوست پیاز فراگرفته است حرارت شدیدی تولید میشود ولی اگر هوای مجاور زمین پایاپای خود زمین حرکت نماید و هر دو دست به دست هم و به یک سمت درحال حرکت باشد قطعاً چنین خطری پدید نخواهد آمد.
از اینرو وجود کوهها و پستی و بلندیهای زمین درحرکت «هوای مجاور» همراه زمین نقش مؤثری دارند زیرا در پرتو فواصل کوهها و پستی و بلندیهای آن قشر جامد زمین را به صورت سرزمین شخمزده درآورده است و هوای مجاوری که با سطح زمین تماس دارد درمیان کوهها حبس شده و پستی و بلندیهای مختلف زمین که حتی در برخی از مناطق به هشت کیلومتر میرسد هوای چسبیده به زمین را در داخل خود نگاه داشته است و هنگام حرکت زمین هوای داخل فرورفتگیها و چسبیده به آن، با آن حرکت میکند و هردو در مسیر واحدی پایاپای یکدیگر به گردش خود ادامه میدهند و شاید این آیه:
وَأَلْقَى فِی الأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلًا لَّعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (نحل/ 15)
«و نیز کوههای بزرگ را در زمین بنهاد تا از حیرانی و اضطراب برهید و نهرها جاری کرد و راهها پدیدار ساختی تا مگر هدایت شوید.»
و در زمین کوههای استواری افکند تا شما را از حرکات نا موزون حفظ کند.
اشاره به این راز بزرگ باشد که در سایه کوهها بوجود میآید.
2. ممکن است که این حرکات ناموزون که کوهها مانع از بروز آن است به خاطر جاذبه نیرومند ماه باشد که میتواند در پوسته زمین جذر و مدّی مانند آنچه در دریا رخ میدهد ایجاد کند و همواره در حرکت و اضطراب باشد. ولی مانع از بروز این نوع از حرکات ناموزون، همان کوه است. کوهها درحقیقت حکم یک زره محکم فولادین را دارند که دور تا دور زمین را احاطه کرده و باتوجه به ارتباط و پیوندی که از زیر به هم دارند یک شبکه نیرومند که زمین را نپوشانده بود و پوسته روی زمین از یک قشر نرم و لطیفی مانند خاک و شن تشکیل شده بود به آسانی تحت تأثیر جاذبه نیرومند ماه واقع شده و حرکات ناموزونی مانند جزر و مد دریاها را در آن بوجود میآورد با اینکه قشر محکمی پوسته زمین را پوشانده، بازهم حرکات خفیف در آن پیدا میشود و هربار حدود 15 سانتیمتر پوسته زمین به تدریج بالا و پائین میرود.
3. عامل این لرزشها مواد مذابی است که هسته مرکزی زمین را تشکیل میدهد و در دل زمین مملو از گازهای متراکمیاست که باشدّت هرچه تمامتر بر آن فشار وارد میکند زلزلههای جبرانناپذیری که خسارتهای جبرانناپذیری بوجود میآورد به عقیده گروهی از دانشمندان نتیجه حرارت مواد مذاب و گازهای درونی است که با شدّت خارج میشوند.
در این صحنه متلاطم یگانه عاملی که مانع متلاشی شدن قطعات زمین میشود همان کوه هاست. ریشههای کوههای سنگین که در اعماق زمین فرورفته و قطعات زمین را در برگرفته، آنها را به هم اتصال میدهد و بسان میخها که قطعات تخته را به هم میسازد و از انفکاک و جدایی آن جلوگیری میکند قطعات زمین را از تفریق و پاشیدگی باز میدارد شاید آیه:
وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا (نبأ/ 7)
«کوهها را میخهای (عماد و نگهبان) زمین آفریده ایم.»
اشاره به همین حقیقت باشد که بیان گردید:
امیرمؤمنان در ستایش و بیان عظمت کاخ آفرینش چنین میفرماید: (و وتد بالصخور میدان ارضه) (و به وسیله کوهها اضطراب و لرزش زمین را به آرامش تبدیل کرد) و در جای دیگر میفرماید: (و عدل حرکتها بالسیارات من جلا میدها) (و حرکات زمین را با صخرههای عظیم و قله کوههای بلند نظم داد) علامه طباطبایی(ره) مینویسد. اینکه کوهها را میخ خوانده، شاید به این علّت بوده که پیدایش کوه هایی که روی زمین است از عمل آتشفشانهای تحتالأرض است که یک نقطه از زمین را میشکافند و مواد مذاب زمینی ازآن فوران میکند و به اطراف آن نقطه میریزد و به تدریج اطراف آن نقطه بالا میآید تا به صورت میخی که روی زمین کوبیده باشند درآید و باعث سکون و آرامش فوران آتشفشان و نوسان زمین ازبین برود.
در مجمعالبیان آمده است که خداوند متعال میتوانست با چیزی غیر از کوهها زمین را درمقابل زلزله حفظ کند، ولی کوهها برای درک مردم مناسب ترند و توجه و دقت آنان را به خود جلب میکنند.
در آیه:
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا (نبأ/ 6)
«آیا زمین را بستر (مهد آسایش خلق) قرار ندادیم؟»
قرآن، زمین را به گهوارهای تشبیه نموده که قطعات آن به وسیله کوه ها- که بسان میخ اند- به هم پیوسته اند و سنگینی آنها باعث اعتدال حرکات آن شده است، به طوریکه درعین حرکت آرام است، و در آیه بعدش (والجبال اوتادا) ضمن تشبیه کوهها به میخ، به ریشههای آنها اشاره مینماید و این نیز از آیات علمیو اعجاز قرآن است.
زیرا تا یک قرن پیش دانشمندان کوهها را تودههای سنگی عظیمی میپنداشتند که مانند تپههای مصنوعی روی زمین ریخته شده اند ولی دانشمندان اخیراً پی برده اند که قسمت عمده هر کوهی، زیر سطح زمین قرار دارد.
چنانکه (ژرژگاموف) استاد دانشگاه واشنگتن مینویسد (نظریه سطحی بودن کوهها در زمینشناسی، یک قرن پیش، از نظریههای عمومی بوده و اخیراً به این موضوع پی بردهاند که بخشی از هر کوه زیر سطح آن قرار دارد)
درحالی که قرآن چهارده قرن پیش، پرده از این راز بزرگ برداشته و کوهها را میخهای زمین معرفی کرده است زیرا اینکه خداوند کوهها را میخهای زمین قرار داده برای این است که اجزایش درحال حرکت ازهم متلاشی نشوند.
اما دلیل اینکه کوهها میخهای زمین اند که آن را به صورت مهد (پرورشگاه) کامل درآورده اند فعل (جعل) (قرار دادن) اشعار بر این دارد که زمین با میخکوب شدن به وسیله تکوین مستمر کوه ها، از اضطراب و زلزلهها و انفجارها به سکون گرائید و قسمتهای درونی (مواد مذاب) و قشرهای بیرونی و آب و هوا که پیوسته درهم میآمیخت و تغییر مکان میداد مانند قطعات جدایی بود، به هم متصل شد و با فشرده شدن مواد رسوبی که پایه نخستین کوهها میباشد هر قسمت و قطعهای از طبقات آن، در جای خود قرار گرفت و سطح زمین را از فشار انفجارهای درونی و زلزلههای همیشگی باز داشت و اگر این فشار به هم پیوستگی کوهها نبود که مانند ته میخها در درون زمین پرچ شده و از بعضی قسمتهای زمین سر برآورده، زمین به صورت مهد آسایش و پرورش کنونی درنمیآید.
فواید و اسرار کوهها منحصر به آنچه که گفته شد نیست. بعضی از این فواید عبارتند از:
1. سرچشمه نهرها
قرآن مجید در برخی از آیات هنگام یادآوری آفرینش کوه ها، از وجود نهرها و چشمههای بزرگ که یکی از مظاهر بزرگ خلقت و نشانه وجود تدبیر در عالم آفرینش است سخن میگوید و حکمت دیگر اینکه این دو (کوهها و نهرها) را درکنار هم ذکر میکنند این است که ریشه این نهرهای عظیم، وجود این کوهها است، زیرا هوا در ارتفاعات بسیار سرد است و برف و باران به سان یخچالهای طبیعی در آنجا ذخیره میگردد و بسیاری از فصول سال بر اثر کاهش حرارت، از برف و یخ پوشیده است و در فصل گرما برف و یخ به تدریج آب شده و به صورت چشمه سارها جاری میگردند و قسمت اعظم این مایع زندگی در سایه کوهها تأمین میگردد.
2. تصفیه آب
کوهها در تصفیه آبها نقش (تصفیه شنی) را دارند. تصفیه شنی عبارت است از عبور آب از لایههای شنی، زیرا لایههای شنی در قسمت پائین، از قلوه سنگ و در قسمت بالا از ماسههای نرم تشکیل میشود. عبور آب ازطبقات مختلف کوهها سبب میشود که باکتریها آب گرفته و آب از مواد خارجی تصفیه شود.
قرآن مجید به این دو راز بزرگ درضمن آیه کوتاهی اشاره نمود و میفرماید (و در آن (کوه های) استوار (و) بلندی قرار دادیم، و آبی گوارا به شما نوشاندیم) جمله (رواسی شامخات) (کوههای بلند) ناظر به راز اول است که کوهها بر اثر سردی منطقه از بابت ارتفاع، حکم مخزن آب را دارند و جمله (و اسقیناکم ماء فراتا) (برای شما آب گوارا فراهم نمودیم) از آنجا که پس از بیان آفرینش کوهها آمده است، میرساند که کوهها در گوارا ساختن آبها که همان تصفیه آن از مواد خارجی و باکتری هاست، نقش مؤثری دارند.
3. پناهگاه بودن کوهها
قرآنکریم میفرماید:
«و از کوهها برای شما پناهگاه هایی مقرر کرد.»
جمعبندی
با جمعبندی مطالب ذکر شده، میتوان فواید و اسرار وجود کوهها را به شرح زیر برشمرد:
1. کوهها باعث حفظ کره زمین و جلوگیری از پراکندگی آن و موجب آرامش میشود.
2. کوهها عامل اصلی جلوگیری از سیل و طوفان است، و در برابر بادهای طوفانزا مقاومت شدید دارد، و عامل جلوگیری از کویر و بیابانهای خشک و سوزان است.
3. کوهها از حرکات ویرانکننده و لغزش زمین جلوگیری میکنند و سپر زمین دربرابر حرکات سرسامآور میشوند که همچون زرهی زمین را در برگرفته اند و این سبب میشود که از لرزشهای شدید زمین که براثر گازهای درونی اتفاق میافتد تا حدّ زیادی جلوگیری شود.
4. کوهها حرکات پوسته زمین را درمقابل جذرومد ناشی از ماه به حداقل میرساند.
5. کوهها عامل اصلی ذخیره آبند که با ایجاد دره به حکم قانون جاذبه آب را در سراشیبی قرار داده و باعث میشود که درختان و مزارع از آن سیراب شوند و رشد و نمو یابند.
6. پستی و بلندی باوجود کوهها عامل زندگی انسان و حیوان با تدبیر خداوند کریم است.
7. کوهها عامل ایجاد نهرها و نهرها عامل پیدایش طبیعت سرسبز و میوههای رنگارنگ است و همه اینها تدبیری است متصل و متحد که از وجود مدبّری حکیم حکایت میکند.
8. اگر فشار و به همپیوستگی کوهها نبود زمین به صورت فعلی درنمیآمد و درنتیجه از وجود کوهها بود که تمدنها گسترش یافت.
9. کوهها فشار هوا و وزش بادها را به صورت ملایم در بردارند.
10. دراثرحرکت انتقالی و وضعی زمین اگر کوهها نبودند بین هوای (ثابت) سطح زمین و زمین (متحرک) اصطکاک شدیدی پدید میآمد که حیات ناممکن میشد، لذا وجود کوهها باعث شده تا هوای ثابت سطح زمین پا به پای زمین حرکت کند و مانع اصطکاک شود.
نکته: در قرآن، کوهها به میخ تشبیه شده است و میدانیم که وقتی میخی را به جایی میکوبند قسمت عمده آن به داخل فرو میرود و قسمتی از آن بیرون میماند پس میتوان گفت تمام فواید و اسراری را که برای کوهها بیان شد با این تشبیه، چنین توجیه میشود که قسمت بیرونی کوه ها، فواید بیرونی را دارد.
نتیجه گیری
از اینکه خداوند کوهها را به میخ تشبیه کرده است با توضیحاتی که آمد شاید بتوان نتیجه گرفت که (والجبال اوتادا) یکی از آیات علمی قرآن است با این بیان که قبلاً به این نظریه قائل بودند که کوهها سطحی هستند، ولی الآن به این نتیجه رسیده اند که قسمت عمده کوه زیر سطح زمین قرار دارد و قرآن با یک تشبیه زیبا این مطلب را چهارده قرن پیش بیان نموده است.
خورشید حرکت وضعی زمین به دور خود و حرکت انتقالی به دور خورشید
وَمَن جَاء بِالسَّیِّئَهِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ (نمل/ 88)
«و در آن روز کوهها را بنگری و جامد و ساکن تصور کنی درصورتی که مانند ابر در حرکتند صنع خداست که هرچیزی را در کمال اتقان و استحکام ساخته که علم کامل او به افعال همهی شما خلایق محیط است.»
به دوزخ بیفتند بد کارها
از آن زشت اعمال و کردارها
عمل های آن هاست گویی مگر
بگشته مجسم به نار سقر
درقدیم تصور میشد که زمین وسط عالم امکان است و خورشید و ستارگان دور آن میچرخند و تصور میشد که زمین پایانی دارد مسطح که اگر از آن قسمت کسی عبور کند از زمین میافتد.
گالیله یکی از دانشمندان ستاره شناس که کاشف تلسکوپ است خط بطلان بر این خیالات کشید و گفت نه تنها زمین مرکز عالم نیست بلکه کروی است و به دور خورشید میچرخد.
حال قرآن در 1400سال پیش به حرکت داشتن زمین اشاره میکند. در آیه88 از سوره نمل خداوند میفرماید: نگاه کوهها میکنی تصورمیکنی بدون حرکت است درصورتی که مثل ابرها در حرکت است. آنچه پرواضح است این است که کوهها بر روی زمین قرار دارند و هر بلایی بخواهد به سر زمین بیاید به سر کوهها هم میآید و هر بلایی به سر کوهها بیاید به سر زمین هم میآید، مثلاً اگر شب هایی از آسمان روی کوهی بیافتد ما اگر بگوییم شهاب روی کوه افتاده درست گفته ایم و اگر بگوییم آن شهاب روی زمین افتاده درست گفته ایم بنابراین اگر ما بگوییم کوهها حرکت دارد درست مثل این است که گفته باشیم زمین حرکت دارد و اگر بگوییم زمین حرکت دارد درست مثل این است که بگوییم کوهها حرکت دارد.
زمین در هرسال یعنی در هر 366روز و 6ساعت یکبار به دور خورشید میچرخد. این حرکت را اصطلاحاً حرکت انتقالی زمین نامند. زمین در هر 24ساعت یک بار به دور خورشید میچرخد این حرکت را اصطلاحاً حرکت وضعی زمین نامند، آیا این معجزه نیست که 1400سال پیش که مردم با شمشیر شکم یکدیگر را پاره میکردند پیغمبری ظهور کند و قرآنی از جانب خدا بیاورد و در آن خبر دهد که زمین مثل ابرها حرکت دارد؟
معادن
لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى (طه/ 6)
«هرچه درآسمانها و زمین و بین آنها یا زیر کره خاک موجودات همه ملک اوست.»
هرچه درآسمانها و زمین و بین آنها و بر روی آنها یا زیر این کره خاکی موجود است و هرآنچه در زمین مخفی است و قابل رؤیت نیست مثل معادن و چیزهایی از ایننوع که خیری در آنها دیده میشود، همه ملک اوست.
ماده کلروفیل که در گیاهان موجود است، نقش مهمی را در زندگی موجودات زنده ایفاء میکند. این ماده زنده و یکتا نیروی خورشید را با دیاکسید کربن و آب موجود در گیاه به کربوهیدرات تبدیل شده و سرانجام اکسیژن آزاد میشود.
این ماده از عملیات جذب نور استفاده میکند به عنوان عاملی مهم ازسوی خداوند در تبدیل نیروی خورشید به غذایی که مورد استفاده خود گیاه هم قرار میگیرد محسوب میشود و در تغذیه حیوان و انسان و همچنین تهیه مواد غذایی لازم زندگی بکار میرود.
علم، این عملیات شیمیایی را در تمام گیاهان سبز به اثبات رسانده است.
این عملیات در پاکیزه کردن هوا از دیاکسیدکربن که عمل تنفس موجودات زنده هم نقش مهمی ایفاء میکند همچنین در مقابل با آزاد کردن اکسیژن لازم برای تنفس این موجودات نقش حیاتی خود را ایفاء میکند. همانگونه که نیروی خورشید را به غذا تبدیل میکند.
هرگاه که گیاهان و موجودات زنده دیگر در درون زمین دفن میشوند، یک جانشینی مختصر روی میدهد و درنتیجه دغال از چوب بدست میآید، روغن از تحلیل رفتن گیاهان و حیوانات به بار مینشیند و درنهایت رنگش به سیاه تغییر کرده به عنوان منبعی اساسی برای افروختن آتش (سوخت) تصفیه میشود. به طوریکه هرگاه این سوخت میسوزد به دیاکسیدکربن تبدیل شده و بار دیگر به جو بازمیگردد و با عمل جذب نور توسط گیاهان سبز و نه غیر آنها دوباره در چرخه حیات قرار میگیرد.
تمام انواع سوختها چه: چوب خشک، روغن نباتی، ذغالسنگ، نفت و مشتقات آن و گاز طبیعی همگی به اصل خود که یک عضو گیاهی بوده اند بازخواهند گشت. این سوختها به سایر انواع نیروهای الکتریکی، شیمیایی، حرارتی، آلی و… تبدیل شده اصل آنها به مخازن نیروی خورشیدی درختان سبز بازمیگردد.
نیروی هستهای یکی از مبدلهای منابع نیروی طبیعی است. منشأ آن از دونوع ترکیب هستهای نشأت میگیرد.
برخورد ترکیبات هسته ای: با این برخورد دو هسته برای دو ذره کوچک پدید میآیند مثل ذره هیدروژن سنگین (دوتریوم) با هسته دیگر که یک ذره بزرگ را بوجود میآورند و این ذره هلیوم است؛ این ذره نسبت به مجموع تراکمات دو ذره دوتریم از تراکم کمتری برخوردار است و این تفاوت در تراکم در تمام اشکال نیروی فراوان آنها جریان دارد همانگونه که در درون خورشید این مسئله برای تولید نیروی خورشیدی اتفاق میافتد.
مقدار نیروی موجود در یک کیلوگرم از دوتریم با نیرویی که حاصل از انفجار 57000 تن TNT است برابری میکند!
ترکیبات تقسیمی هسته ای: با شکاف برخی از هستههای ذرات سنگین مثل هسته ذره اورانیوم دو هسته یا بیشتر که حجم کوچک و تراکم کمتری دارند متولد میشوند. درنتیجه نیروی بسیار زیادی مجموعه تراکم متولد شده و تراکم اصلی را از یکدیگر متفاوت نشان میدهد. به عنوان مثال تقسیم کامل یک کیلوگرم اورانیوم یا پلوتونیوم نیروی معادل انفجار 1800تن TNT خواهد بود.
اما همواره سختیهای بسیاری درجهت عمومیت بخشیدن به کاربرد این نیروی هستهای وجود داشته است که از مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
آلودگی حرارتی، آلودگی تشعشعی، خطرهایی که درنتیجه انفجار ترکیبات رخ میدهد مانند حادثه انفجار ترکیبات چرنوبیل که در شوروی سفید روی داد.
سوختن سوختها با انواع مختلف خود نیروی حرارتی زیادی به طور نسبی تولید میکند که بین یک نوع نیرو و نوع دیگر متفاوت است. این نیرو در یاری رساندن به ما درنیروهای محرک با صورتهای متنوّع خود، بکارگرفته میشود.
محرکها و توربینهای بخار و بنزینی با سوزاندن سوختهای مخصوصی به حرکت در میآیند و حرارت زیادی تولید میکنند. اما آیا این نیروهای حرارتی، محرّکی بیواسطه هستند!!؟ نه (همانگونه که معروف است) بلکه ازطریق پخش شدید گازها، حرکت به واسطه کارکرد بخش متحرکِ یک محرک انجام میپذیرد.
گازها عبارتند از: بخار آب گرم، نتیجه سوختن بنزین، نتیجه سوختن سلار، نتیجه سوختن هیدروژن مایع.
با قدری توجه معلوم میشود که تمام گازها اجزاء سخت ندارند. آنها بادهایی هستند که اجزاء سخت را به حرکت درمیآورند و درنتیجه با سرعت زیادی به حرکت واداشته میشوند؛ این درحالی است که میبایست صدها تن سختی را در این بین متحمل شوند.
درست همانگونه که بادها کشتیهای بادبانی سخت را درآبهای روان به حرکت وامیدارند. و همانطور که موج های سهمگین توانایی نابودی سدها و موانع سر راه خود را دارند، همچنین باید درنظر داشته باشیم که سوختها غالباً از درون پوسته زمین استخراج میشوند.
این هستی که ما در آن زندگی میکنیم مملو از خلقتهای شیرینی است که به هرآنکس که دلی دارد، ندای تفکر و ایمان سر میدهد.
آیات کریمه مذکور به معانی زیر اشاره میکنند:
1. خداوند متعال درختان سبز را منبعی برای افروختن آتش قرار دارد.
2. او پدیدآورنده درخت آتش است.
3. هرچه درآسمانها و زمین و دربین آنها و در زیر زمین هست از آن اوست.
توجیه اعجازی راهنماییهای قرآن در این موضوع است که خدا درختان سبز را منبع آتش (یعنی سوخت) قرار داده است. آنچه که درمورد این گیاهان دیده میشود عملیات جذب نور خورشید است تا بدینوسیله ماده کلروفیل را تولید کنند. این ماده غذای اصلی یک گیاه را تشکیل میدهد و ازطریق آن هم سایرحیوانات زنده سود میجویند. با مرگ گیاهان و موجودات زنده و مدفون شدن آنان در طبقات پوسته زمین و با در معرض تحلیل قرار گرفتن اجزاء آنها، انواع گوناگونی از سوختها بدست میآید که عصب حیات براین کره خاکی را تشکیل میدهند.
هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (حدید/ 4)
«اوست که آسمانها و زمین و هرچه بین آنها قرار دارد را در شش روز خلق کرده است و بعد به تدبیر عرش پرداخته و هرچه در زمین فرو رود و هرچه از آن خارج شود را میداند؛ او هرچه از آسمان نازل شود و هرچه به آسمان صعود کند را نیز میداند، او از شما آگاه است و به امور شما در هرجایی که باشید احاطه دارد و خدا به هرچه میکنید داناست و دانایی که هیچ چیزی از او مخفی نمیماند.»
الَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ (یس/ 80)
“آن خدایی که از درخت سبز- بعد از خشک شدن آن- آتشی برایتان قرار داد.”
دریاها
چشمههای اعماق اقیانوسها
خدا راست کشتی همانند کوه
شناور به بحرند بس باشکوه
«و او در دریاها چشمههای تجدیدکننده رشتهکوه مانند دارد».
نکته آیه: در دریا چشمههای تجدیدکننده رشته کوه مانند وجود دارد: قشر خارجی زمین از بخشهای کوچک و بزرگِ جدا ازهم تشکیل شده که حدوداً 10تا میباشند. میان آنها شکافهای بزرگ است که هزاران کیلومتر طول دارد و بخش عمده آنها در دریاها میباشد. ازمیان این شکافها مواد مذاب درون زمین چشمهوار بیرون میریزند. مواد و عناصری که از درون زمین از این چشمهها بیرون میآیند تجدیدکننده شرایط زیستی و از ضروریات ادامه حیات روی زمین میباشند. شکل آنها نیز چنان که قرآن آن را توصیف نموده مانند «رشته کوه» میماند.
منبع: زمین شناسی در قرآن ، انتشارات فیض دانش ،1389