عاشورا نقش بى ‏همتاى زینب(س)(3)

عاشورا نقش بى ‏همتاى زینب(س)(3)

نویسنده: محمدحسین مهورى

همراهى با برادر در روز عاشورا

زینب کبرا(س) در همه حوادث دوران سفر و به ویژه حوادث جانکاه و جانگداز روز عاشورا، در کنار برادر و یار و مددکار او بود، که تنها به چند مورد از آنها که در تاریخ ذکر شده است اشاره مى ‏کنیم.

1. بر بالین على اکبر(ع)

یکى از صحنه‏ هایى که بر امام حسین(ع) بسیار سخت گذشت، شهادت فرزندش على اکبر(ع) بود. هنگامى که على اکبر به میدان مى‏ رفت، امام حسین(ع)، انگشت سبابه ‏اش را به سوى آسمان نشانه رفت و گفت:
«خداوندا! علیه این قوم گواه باش! همانا جوانى به مبارزه آنان رفت که در گفتار، اخلاق و خلقت[اندام‏] شبیه ‏ترین مردم به پیامبر تو است. هرگاه ما مشتاق دیدار پیامبرت مى ‏گردیدیم، به چهره او نگاه مى ‏کردیم. خداوندا! برکات زمین را از آنان بازدار، آنها را به شدت پراکنده کن و…»
تحمل این صحنه به قدرى بر امام حسین(ع) سخت و دشوار آمد که او را که مظهر رأفت و رحمت خداوند است به نفرین علیه آنان واداشت. زینب کبرا(س) در این موقعیت دشوار برادرش را تنها نگذاشت. هنگامى که امام حسین(ع) بر بالین بدن غرق در خون فرزندش بود، حمیدبن‏ مسلم گوید:
«بسان طلوع خورشید، زنى از خیمه‏ ها خارج شد و شتابان با آه و ناله و فغان به سوى امام حسین(ع) رفت. او مى‏ گفت: «اى عزیزم! اى میوه دلم!، اى نور دیده ‏ام!» هنگامى که در باره آن زن پرسیدم، به من گفته شد او زینب دختر على(ع) است. زینب آمد و خود را بر بدن فرزند برادر انداخت. امام حسین(ع) دست خواهر را گرفت و به خیمه ‏ها بازگرداند.»[16]

شهادت فرزند

آنچه مسلم است یکى از فرزندان حضرت زینب(س) به نام عون در کربلا به شهادت رسید.[17] ولى از واکنش زینب کبرا(س) در برابر شهادت فرزند گزارشى نقل نگردیده است. این مطلب، به احتمال زیاد، گویاى آن است که آن بانوى بزرگوار در برابر شهادت فرزند خویش صبر و بردبارى پیشه کرده است، مبادا گریه و زارى او بر اندوه و ناراحتى برادر بیفزاید، و از عقیله بنى ‏هاشم -کسى که احساسات خود را تحت نیروى فکر و اندیشه مهار کرده است و آن را تنها در راه رضاى خدا و رسالتى که از جانب او برایش تعیین گردیده است، به کار مى ‏گیرد – جز این نیزانتظارى نیست. – زینب کبرا(س) بر بالین فرزند برادر آن گونه گریه و زارى مى‏ کند، تا شاید قدرى از اندوه برادر بکاهد، و در شهادت فرزند به این صورت بردبارى و صبر پیشه مى ‏کندتا مبادا بر اندوه برادر بیفزاید.

دفاع از یادگار حسن مجتبى(ع)

عبدالله فرزند امام‏ حسن(ع) از کسانى بود که در کربلا حضور داشت؛ ولى به دلیل آن که به سن بلوغ نرسیده بود از حضور او در میدان نبرد جلوگیرى مى ‏شد. پس از آن که همه اصحاب و یاران امام‏ حسین(ع) به شهادت رسیدند، و امام(ع) یکه و تنها در وسط میدان واپسین لحظات عمر مبارکش را سپرى مى ‏کرد، عبدالله از آشفتگى اوضاع استفاده کرد و به سرعت خود را به امام ‏ حسین(ع) رساند. زینب(س) نیز – که مسئولیت مراقبت از زنان و کودکان را برعهده ‏داشت – براى بازگرداندن عبدالله به سوى میدان آمده، امام حسین(ع) به زینب(س) دستور داد تا یادگار برادر را به خیمه ‏ها بازگرداند. ولى عبدالله که شاید پس از ساعت‏ها انتظار خود را به کنار عمو رسانده بود، از بازگشت به خیمه ‏ها خوددارى کرد، و گفت: «نه به خدا سوگند! از عمویم جدا نمى ‏شوم!»
در این گیرودار بودند که ابجر بن کعب براى کشتن امام‏ حسین(ع) به میدان آمد. عبدالله بامشاهده ابجر فریاد برآورد: «واى بر تو اى فرزند زن پلید! آیا مى ‏خواهى عمویم را به شهادت ‏رسانى؟»
ابجر شمشیرش رابه سوى عبدالله نشانه رفت و دست کوچک عبدالله را که به عنوان سپربالاى سرش گرفته بود، به پوست آویزان کرد امام‏ حسین(ع) فرزند برادر را در آغوش کشید و به او دلدارى مى ‏داد که ناگهان حرمله به وسیله تیرى، عبدالله را در دامن عمو به شهادت ‏رساند.[18]

آخرین تلاش

امام ‏حسین(ع) در واپسین لحظات زندگى خود بر اثر کثرت جراحات و خونریزى قدرت حرکت و جنگیدن را از دست داده بود، و بر زمین افتاده بود. سپاه سفاک و ددمنش عمر سعد از هر سو بر امام(ع) حمله مى‏ کردند. هر کس با هر سلاح و وسیله ‏اى که در اختیار داشت، بر بدن مقدس امام(ع) ضربه‏ اى وارد مى‏ کرد. زینب کبرا(س) که شاهد سفاکى ‏ها و ددمنشى‏ هاى یزیدیان بود، وظیفه خود مى ‏دانست که به هر قیمت و از هر راه ممکن از جان مقدس برادردفاع کند؛ ولى از یک زن تنها در میان ده‏ها هزار سپاه چه کارى ساخته بود. زینب کبرا(س) به عنوان آخرین تلاش براى دفاع از جان امام‏ حسین(ع)، عمر سعد ملعون فرمانده سپاه رامخاطب قرار داد. گفت:
«اى عمر سعد! ابا عبدالله را مى‏ کشند و تو نظاره مى‏ کنى؟»

سخن زینب اشک از چشمان پلید عمر سعد بر گونه‏ ها و محاسن او سرازیر کرد، و چهره از زینب برتافت.[19]

حضور سیاسى حضرت زینب(س) پس از شهادت امام ‏حسین(ع)

پس از شهادت امام حسین(ع) رسالت خطیر و سنگین زینب کبرا(س) آغاز شد. او درسخت ‏ترین شرایط جسمى و روحى، بزرگ‏ترین و خطیرترین مسئولیت‏ها را به عهده گرفت و با موفقیت کامل آن را به انجام رساند.
از نظر جسمى حضرت زینب(س) در حدود سن 55 سالگى قرار داشت. حدود 5 ماه بودکه زینب کبرا(س) از وطن خود دور بود. قطعاً در این مدت زندگانى او به صورت عادى و معمولى نمى‏ گذشت، به ویژه در این روزهاى اخیر که شرایط آنان از نظر آب و غذا و خواب به طور کلى دگرگون شده بود، و در وضع کاملاً اضطرارى و نامناسب بسر مى ‏بردند.

از نظر روحى روزهاى متمادى بود که در محاصره سپاه انبوه دشمن قرار داشتند، دشمنى که به هیچ یک از اصول انسانى، اسلامى پایبند نبود و از هیچ جنایتى در حق آنان کوتاهى نمى ‏کرد. حضرت زینب(س) در مدت کم‏تر از یک روز تعداد زیادى از برادران، برادرزادگان،عموزادگان خود را در مقابل چشمانش با بدترین و فجیع‏ ترین شیوه از دست داده بود، که سوگ هر یک از آنان کافى بود، هر انسان قوى و نیرومندى را به زانو درآورد و براى مدتى طولانى زندگانى او را از مسیر عادى و معمولى خارج سازد. علاوه بر همه این‏ها حداقل یکى از فرزندان حضرت زینب(س) در برابر دیدگانش در کربلا به شهادت رسید، و روشن است که سوگ فرزند تا چه اندازه براى مادر سخت و شکننده است. بسیارى از زنان در برابر سوگ فرزند، خود را مى ‏بازند و یا لااقل براى مدت طولانى از حال طبیعى خارج مى‏ شوند. مهمتر از همه این‏ها براى زینب کبرا(س) شهادت برادر بود، برادرى که آگاهى از شهادتش در شب عاشورا زینب را از حال عادى خارج ساخت. مصیبتى که آسمان‏ها و زمین قدرت تحمل آن رانداشتند و…
عقیله بنى‏ هاشم وظیفه داشت، در چنین شرایط جسمى وروحى در میان دشمن و در حال اسارت و در حالى که از هر نظردر وضعیت نامساعد و نامناسب جسمى و روحى به سر مى ‏برد -شرایطى که قلم و بیان واقعاً از توصیف آن عاجز وناتوان است -بزرگ‏ترین و عظیم ‏ترین مسئولیت‏ها را انجام دهد. تصور عظمت و بزرگى کارى که زینب(س) انجام داد، هر انسان منصف و حق‏ جویى را در برابر عظمت شخصیت و بزرگى این بانوى بزرگ به کرنش و تحسین و ستایش وا مى‏ دارد.
زینب کبرا(س) پس از شهادت امام ‏حسین(ع) سه وظیفه و رسالت مهم بر عهده داشت، نخست پرستارى از امام سجاد(ع) و حمایت و دفاع از جان آن حضرت در برابر تعرضات و تهاجمات دشمن، دوم حمایت و دفاع از زنان و کودکان اهل‏ بیت(ع) و سوم مسئولیت پیام‏ رسانى خون شهیدان و بیدارگرى و آگاهى‏ بخشى به ‏مسلمانان.

پرستارى و حمایت از امام سجاد(ع)

بر اساس اعتقاد شیعه پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) رهبرى مسلمانان و امامت امت اسلامى از سوى خداوند به حضرت على(ع) واگذار گردیده است. پس از آن حضرت امام حسن مجتبى(ع) و امام ‏حسین(ع) به ترتیب امام و رهبر مسلمانان هستند. و بعد از امام حسین(ع) امامت در میان نسل او و فرزندانش به ودیعه نهاده شده است.ولى چنانچه گذشت عبیدالله بن زیاد دستور کشتن تمام مردانى را که همراه امام ‏حسین(ع) در کربلا حضور داشتند، صادر کرده بود. از این رو براى استمرار و تداوم خط ولایت و رهبرى مسلمانان، مشیت و خواست خداوند، بر این تعلق گرفته بود، که امام سجاد(ع) در واقعه کربلا زنده بماند و براى تحقق این مقصود، آن حضرت در واقعه کربلا بیمار بود. بیمارى امام سجاد(ع) از دو جنبه به زنده بودن ایشان کمک مى ‏کرد، نخست آن که وظیفه دفاع از امام‏ حسین(ع) را از عهده او برمى‏ داشت، و دوم آن که زمینه دفاع از آن حضرت را در برابر تعرضات دشمن فراهم مى ‏آورد؛ ولى با این حال نباید تصور کردکه بیمارى امام سجاد(ع) زنده ‏ماندن آن حضرت را به طورصددرصد تضمین مى‏ کرد و در مورد حفظ جان و پاسدارى و حراست از جان امام(ع) هیچ تکلیف و وظیفه ‏اى متوجه کسى نبود. چنین نیست که خداوند تنها از طریق نیروهاى غیبى و معجزه از دین خود پاسدارى و محافظت نماید؛ بلکه خواست و اراده خداوند بر این تعلق گرفته، که در حدّ ممکن کارها بر اساس روال طبیعى و از طریق علل و اسباب مادى و ظاهرى انجام پذیرد. تنها در مواردى که اولاً حفظ و بقاء اسلام بر انجام کارى متوقف باشد و بدون آن اسلام به طور کلى و براى همیشه با خطر نابودى وزوال رو به‏ رو گردد و ثانیاً تحقق و انجام آن کار از راه ‏هاى عادى و معمولى ممکن نباشد و از حیطه قدرت و توان مسلمانان خارج باشد، در چنین شرایطى است که خداوند در حدّ ضرورت و نیاز،نه بیش‏تر، نیروهاى غیبى را به امداد و کمک مسلمانان و پیشوایان معصوم(ع) مى‏ فرستد. هرگز نباید این گونه تصور کرد، که خداوند بدون فداکارى و جان فشانى مسلمانان و تحمل سختى‏ ها،مشکلات، محرومیت‏ها و تقدیم شهید و جانباز و… ، دشمنان اسلام و مسلمانان را نابود و اسلام را پیروز مى‏ گرداند.
هنگامى که مشرکان مکه نقشه قتل و کشتن رسول گرامى اسلام(ص) را کشیدند خداوند متعال به وسیله وحى آن حضرت را از توطئه قریش آگاه کرد. و در غار ثور نیز به عنکبوت دستور داد تا با تنیدن تار در مقابل درِ ورودى غار، احتمال وجود آن حضرت را در غار نزد مشرکان مکه منتفى سازد؛ چرا که اولاًحفظ و تداوم اسلام در آن شرایط وابسته به حفظ جان مقدس پیامبراکرم(ص) بود، و با کشته شدن آن حضرت اسلام به کلى از میان مى ‏رفت و ثانیاً آگاهى پیامبر(ص) از توطئه قریش و منحرف کردن اذهان مشرکان از مخفى‏گاه آن حضرت جز از طریق معجزه و نیروى غیبى ممکن نبود؛ ولى پیامبر اکرم(ص) و حضرت على(ع) بقیه کارها را با تحمل رنج و سختى فراوان به صورت عادى انجام دادند. حضرت على(ع) در بستر پیامبر اکرم(ص) خوابید، تا آن حضرت فرصت کافى براى مخفى شدن در غار ثور را داشته باشد. رسول خدا(ص) براى منحرف کردن ذهن مشرکان به جاى حرکت به سوى مدینه در خلاف جهت مدینه در غار ثور مخفى شد و… اگرسنت خدا بر این تعلق گرفته بود که همه کارها از طریق معجزه و نیروى غیبى انجام پذیرد، چه کسى از پیامبر(ص) در این باره شایسته ‏تر و سزاوارتر بود؛ ولى با این که خداوند مى ‏توانست در یک لحظه پیامبر (ص) را بدون هیچ زحمتى به مدینه منتقل کند،چنین نکرد، و رسول خدا(ص) با تحمل رنج و زحمت فراوان از مکه به مدینه هجرت فرمود. دراین باره نمونه‏ هاى فراوانى در تاریخ اسلام وجود دارد که به همین یک مورد بسنده مى‏ کنیم.
در بحث ما نیز حفظ و تداوم اسلام و به ثمر رسیدن قیام امام حسین(ع) متوقف بر زنده ماندن امام سجاد(ع) بود. و حفظ و حراست از جان مقدس امام(ع) در آن شرایط از قدرت و توان انسان و از طریق اسباب و علل عادى و معمولى ممکن نبود، و نیازمند امدادهاى غیبى بود؛ ولى چنانچه گفته شد، سنت خدا بر این تعلق گرفته است، که تنها در حدّ ضرورت و به مقدار حداقل از نیروى غیبى استفاده شود. خداوند متعال براى این کار امام سجاد(ع) را بیمار کرد و شرایطى به وجود آورد که با استفاده از آن بتوان از جان مقدس امام سجاد(ع) دفاع کرد. بیمارى امام(ع) دو وظیفه بسیار مهم و سنگین ایجاد مى‏ کرد، یکى پرستارى از آن حضرت درآن شرایط بسیار سخت پیش از شهادت امام حسین(ع) و پس از آن، و دیگرى دفاع از آن حضرت در برابر تعرضات دشمنى که به هیچ یک از اصول انسانى، اسلامى پایبند نبود و حتى به طفل شیرخوار هم رحم نمى‏ کرد. مسئولیت این دو وظیفه خطیر و بسیار دشوار بر عهده کسى جز زینب کبرا(س) نبود. حضرت زینب در تمام طول سفر پیوسته مراقب امام سجاد(ع) بود و فداکارى‏ ها و از جان گذشتگى ‏هاى او بود که توانست جان مقدس امام(ع) را از خطرات محافظت نماید. در قسمت بعد به پاره‏اى از حمایت ‏هاى حضرت زینب(س) از امام سجاد(ع) اشاره مى‏ کنیم.

پی‌نوشت‌ها:

[18]. علامه مجلسى، همان، ج‏45، ص‏53 – 54.
[19]. همان، ج‏45، ص‏55.

منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 26.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید