نویسنده: محمدنوید داراب زاده
منبع:راسخون
چکیده
این نوشتار در صدد بیان شاخصه های نیک شهر موعود بر اساس آموزه های اسلامی است و اشاره به این نکته که علاوه برادیان الهی و غیر الهی، فیلسوفان، دانشمندان، سیاستمداران، اقتصاد دانان و حتی رمان نویسان و داستان پردازان جهان در آموزههای اسلامی نیز به موضوع تشکیل جامعه آرمانی توجه شده و به تفصیل در مورد این جامعه که به اعتقاد همه مسلمانان به دست رادمردی از اسلاله پیامبر اعظم – صلی الله علیه و آله – و از نسل فاطمه زهرا – سلام الله علیها – تحقق مییابد، گفت و گو شده است. جامعه آرمانی اسلامی، که همان جامعه مهدوی است با ظهور امام مهدی- علیه السلام – در گسترهای به وسعت همه جهان تشکیل میشود و همه جهانیان را صرف نظر از رنگ، نژاد و ملیت از برکات خود بهره مند میسازد؛ و در نتیجه این اندیشه در اسلام مغفول نمانده است و به تفصیل راجع اصل، خصوصیات و شاخصه های آن سخن رفته است.
کلید واژه: مهدویت، شهر آرمانی، نیک شهر، عدالت، آخرالزمان؛
مقدمه
تشکیل جامعه آرمانی بدون هیچ گونه ستم و نابرابری و سرشار از رفاه و آبادانی و همچنین دست یافتن همه انسانها به مراتب عالی رشد و کمال در پرتو ظهور منجی موعود، در بسیاری از ادیان الهی و غیر الهی مطرح بوده و پیروان ادیان مختلف همواره در آرزوی تحقق چنین جامعهای روزگار خود را سپری کردهاند. نگاهی اجمالی به آموزههای آخرالزمانی ادیان و مذاهب مختلف، رویکرد آنها را درباره جهان آینده و جامعه آرمانی که در پی آن هستند، روشن میسازد. (1) دست یافتن به چنین جامعهای، به تدریج از چارچوب آموزه های دینی خارج شده و به دغدغه بسیاری از فیلسوفان، دانشمندان، سیاستمداران، اقتصاد دانان و حتی رمان نویسان و داستان پردازان جهان تبدیل شده است. تا آنجا که موضوع مدینه فاضله، اتوپیا (2)، آرمان شهر و به بیان دیگر جامعهای که همه آرزوهای دیرینه انسان در آن تحقق مییابد، دست مایه آثار بسیاری از اندیشمندان جهان قرار گرفته و در طول تاریخ آثار فراوانی در این زمینه تألیف شده است که از آن جمله میتوان به جمهوری، افلاطون ( 427 – 347 ق. م)؛ شهر خدا، سنت آگوستین (354-430 م)؛ آرمان شهر (یوتوپیا)، تامس مور (1477 – 1535 م)؛ آتلانتیس نوین، فرانسیس بیکس (1561-1626 م)؛ شهر آفتاب، توماسوکامپانلا ( 1568-1639 م)؛ نظریه وحدت جهانی، شارل فوریه (1772-1837 م)؛ آنتی دورینگ، فردریک انگلس (1820-1895 م)؛ بیانیه (مانیفست) حزب کمونیست، کارل مارکس ( 1818 – 1883 م) 1984، جورج اورول ( 1903-1950 م)؛ دنیای قشنگ نو، آلدوس هاکسلی (1894-1963 م) (3) و… اشاره کرد. (4) در آموزههای اسلامی نیز به موضوع تشکیل جامعه آرمانی توجه شده و به تفصیل در مورد این جامعه که به اعتقاد همه مسلمانان به دست رادمردی از اسلاله پیامبر اعظم – صلی الله علیه و آله – و از نسل فاطمه زهرا – سلام الله علیها – تحقق مییابد، گفت و گو شده است. جامعه آرمانی اسلامی، همان جامعه مهدوی است که با ظهور امام مهدی- علیه السلام – در گسترهای به وسعت همه جهان تشکیل میشود و همه جهانیان را صرف نظر از رنگ، نژاد و ملیت از برکات خود بهره مند میسازد.
مهمترین شاخصه جامعه آرمانی مهدوی
همه آثار فلسفی و ادبی که در زمینه آرمان شهر تألیف شدهاند، بدون الهام از منبعی وحیانی و بهرهگیری از هدایت پیامبران الهی و صرفاً بر مبنای او هام و خیال پردازی به تصویر ویژگیهای جامعه آرمانی خود پرداخته و در نهایت طرحهایی ناقص ارائه دادهاند که یا هیچ گاه فرصت تحقیق نیافتند و یا در عمل دچار شکست شدند. (5) بر خلاف جوامع آرمانی انسانی، جامعه آرمانی مهدوی با تکیه بر آموزههای الهی و بر اساس شناخت کامل پروردگار از انسان و ویژگیهای جسمی و روحی او شکل گرفته است و هرگز طرحی خیالی و بی ارتباط با حقایق و واقعیتهای جهان نیست. در این طرح الهی، مهمترین ویژگی جامعه آرمانی مهدوی از بین رفتن همه مظاهر ستم و برقراری عدالت در همه مناسبات فردی و اجتماعی است. با بررسی اجمالی روایاتی که شیعه و اهل سنّت در زمینه بشارت به ظهور حضرت مهدی – علیهالسلام- نقل کردهاند، روشن میشود که در این روایات، به بر پا داشتن قسط و عدل و نابود کردن ستم وجور از سوی آن حضرت بیش از هر چیز دیگر توجه شده است. بر اساس بررسی مؤلف کتاب منتخب الأثر در منابع و مصادر شیعه و اهل سنّت، بیش از 150 حدیث بر این نکته دلالت دارد که امام مهدی – علیهالسلام- زمین را پس از آنکه از ستم پر شده است، از عدل و داد آکنده میسازد. (6) از آن جمله پیامبر گرامی اسلام میفرماید: أُبَشِّرُکُمّ بِالمَهدِیِ یُبْعَثُ فِی أُمَّتی عَلَی اختِلافٍ مِنَ النّاسِ وَ زَلازِلَ فَیَمْلَأُ الأَرضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْرا وَ ظُلْما. (7) شما را به مهدی بشارت میدهم. او در زمانی که مردم گرفتار اختلاف، درگیری و آشوبها هستند، در امت من برانگیخته میشود و جهان را از عدالت و برابری پر میسازد، همچنانکه از ستم پر شده بود.
از امام محمد باقر – علیهالسلام- نیز نقل شده است: حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أبِیهِ عَنْ آبائهِ قالَ: قالَ رسوُلُ اللّه صلیّ الله علیه و آله: إِنَّ الأَئِمَّهَ بَعدِی اثناعَشَرَ عَدَدَ نُقَباءِ بَنِی إسرائیلَ تِسعَهٌ مِنْ صُلبِ الحُسَینِ علیهالسلام و التاسِعُ قائْمُهُم یَخْرُجُ فی آخِرِالزَّمانِ فَیَمْلَأُها عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلماً وَ جَوْرا. (8) پدرم از پدرش و او از پدرانش برای من نقل کردند که رسول خدا درود و سلام خدا بر او باد فرمود: امامان پس از من دوازده نفرند به تعداد نقبای بنیاسرائیل. نه نفر از آنها از نسل حسین درود خدا بر او باد هستند و نهمین آنها قائم ایشان است. او در آخرالزمان به پا میخیزد و زمین را از عدل پر میسازد، پس از آنکه از ستم و بیعدالتی پر شده بود. توجه ویژه روایات به موضوع عدالت گستری امام مهدی علیه السلام و فراوانی روایاتی که در این زمینه وارد شده است، همه بر نقش محوری این موضوع در قیام و انقلاب جهانی آن حضرت و جایگاه خاص آن در حکومت مهدوی دلالت دارند.
چرایی تأکید بر شاخصه عدالت
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا در آموزههای اسلامی تا این حد بر عدالت گستری و ظلم ستیزی به عنوان مهمترین ویژگی جامعه مهدوی تأکید شده است. برای روشن شدن پاسخ این پرسش، باید نگاهی به تعریف «عدالت» داشت. بیشتر اندیشمندان عدالت را به «وضع الشیء فی موضعه المناسب له؛ قرار دادن هر چیز در جایگاه مناسب آن» (9) تعریف کردهاند. امام علی – علیه السلام – نیز در این باره میفرماید: العَدلُ یضَعُ الاُموُرَ مواضعها … وَ العَدلُ سائِسُ عام. (10) عدالت هر چیزی را به جای خود مینهد … و عدل مصلحت عام است. بر این اساس میتوان گفت در یک جامعه عادلانه، همه چیز در جای شایسته خود قرار میگیرد و همه مناسبات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی آن گونه که بایسته است، سامان مییابد. در چنین جامعهای به طبیعی زمینه رشد و شکوفایی متوازن تواناییها و استعداد های انسانها در همه زمینه های مادی و معنوی فراهم میشود و هر کس میتواند به جایگا هی که شایستگی آن را دارد، دست یابد. از همین روست که امیرالمؤمنین – علیه السلام – گسترش عدالت در جامعه را مهمترین دغدغه حکمرانان معرفی کرده، میفرماید: وإنَّ أفضَلَ قرَّهَ عَینِ الولاهِ استَقامَهُ العَدلِ فی البِلاد. (11) برترین مایه شادمانی زمامداران، بر پای داشتن عدل در شهرهاست. مقام معظم رهبری نیز، بر همین مبنا، برقراری قسط و عدل در جامعه را، یک مقدمه واجب برای رسیدن انسانها به کمال نهایی دانسته، میفرماید: نظام اسلامی، نظام عدالت است. شما که آرزومند و مشتاق ظهور خورشید مهدویت درآخرالزمان هستید و الآن حدود هزار و دویست سال است که ملت اسلام و شیعه در انتظار ظهور مهدی موعود عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف و جعلنا اللّه فداه است، چه خصوصیتی برای آن بزرگوار ذکر میکنید؟ «اَلَّذِی یَمْلَأُ اللّهُ بِه الاَرضَ قِسْطا وَ عَدْلاً» نمیگویید که «یَمْلَأُ اللّهُ بِه الاَرضَ دِینا». این نکته خیلی مهمی است. چرا به این نکته توجه نمیکنیم؟ اگر چه قسط و عدل متعلق به دین است، اما هزار سال است که امت اسلامی برای قسط و عدل دعا میکند و این نظام اسلامی که به وجود آمده است، اولین کارش اجرای قسط و عدل است. قسط و عدل، واجبترین کارها ست. ما رفاه را هم برای قسط و عدل میخواهیم. کارهای گوناگون، مبارزه، جنگ، سازندگی و توسعه را برای قسط و عدل میخواهیم. برای اینکه در جامعه عدالت برقرار شود، همه بتوانند از خیرات جامعه استفاده بکنند و عدهای محروم و مظلوم واقع نشوند. در محیط قسط و عدل است که انسانها میتوانند رشد کنند. به مقامات عالی بشری برسند و کمال انسانی خود را به دست بیاورند. قسط و عدل، یک مقدمه واجب برای کمال نهایی انسان است. چه طور میشود به این قضیه بیاعتنایی کرد؟ (12)
جنبههای گوناگون عدالت مهدوی
عدالت موعود یا به بیان دیگر، عدالتی که وعده تحقق آن در زمان ظهور امام مهدی – علیهالسلام- داده شده، از نظر دامنه، گستره و ژرفا بی همتاست. درست به همین دلیل است که حکومتهای بشری از ایجاد نظام عادلانهای مشابه آنچه در عصر موعود محقق خواهد شد، عاجزند. برای درک زوایای مختلف عدالت مهدوی، به بخشی از روایاتی که به توصیف قیام ستم ستیز و عدالت گستر امام مهدی – علیهالسلام – پرداختهاند، نگاهی گذرا خواهیم داشت.
الف. پهنه عدالت
در فرهنگ اسلامی، ستم، معانی و مصداقهای متعددی دارد و در آیات و روایات، این کلمه به سه مفهوم به کار رفته است:
یک ستم در معنای کفر و شرک نسبت به خدا؛ (13)
دو ستم نسبت به خود (گناه و عصیان)؛ (14)
سه ستم نسبت به دیگران (ستم و تجاوز).(15) امام علی – علیهالسلام – در بیانی بسیار زیبا، معانی متعدد ظلم را این گونه تبیین کرده است: أَلا وَ إِنَّ الظُّلْمَ ثَلاثَهٌ: فَظُلْمٌ لایُغْفَرُ، وَ ظُلْمٌ لایُتْرَکُ، وَ ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لایُطْلَبُ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذی لایُغْفَرُ فالشِّرْکُ بِاللّه، قالَ اللّه سُبْحانَه: «إِنَّ اللّه لایَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ» (16) وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذی یُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضُ الْهَناتِ وَ أَمّا الظُّلْمُ الّذی لا یُتْرَکُ فَظُلْمُ الْعِبادِ بَعْضُهُمْ بَعْضا. (17) بدانید که ستم سه گونه است: ستمی که هرگز آمرزیده نشود و ستمی که باز خواست شود و ستمی که بخشوده است و باز خواست نشود. آن ستمی که هرگز آمرزیده نشود، شرک به خداست. خدای تعالی گوید: «مسلّما خدا، این را که به او شرک ورزیده شود، نمیبخشاید» و ستمی که آمرزیده شود، ستم بنده است به خود به ارتکاب برخی کارهای ناشایست و ستمی که باز خواست میشود، ستم کردن مردم بر یکدیگر است. همچنانکه «ظلم» مفاهیم و مصداقهای متعددی دارد، کلمه مقابل آن؛ یعنی «عدل» نیز از نظر معنا و مصداق بسیار گسترده است و حوزه وسیعی را شامل میشود. به بیان دیگر، براساس آموزههای دین اسلام، عدالت و عدالتگستری تنها به صحنه زندگی اجتماعی انسانها و روابط آنها با دیگران محدود نمیشود، بلکه حوزه وسیعی شامل رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با خود و رابطه انسان با دیگران را در بر میگیرد. از همین رو، میبینیم در روایات اسلامی، هر زمان که از ستم ستیزی امام مهدی – علیهالسلام – سخن به میان میآید، همه مظاهر ستم مورد توجه قرار میگیرد و بر این نکته تأکید میشود که آن حضرت نه تنها رسم ستم و تجاوز را در روابط انسانها با یکدیگر بر میاندازد و این روابط را بر محور عدالت سامان میدهد، بلکه با هر گونه کج روی، کج اندیشی و انحراف اخلاقی و اعتقادی مبارزه میکند و رابطه انسان با خود و با خدای خود را نیز به عدالت بر میگرداند. برای روشنتر شدن آنچه گفته شد، به بررسی برخی از روایتهایی میپردازیم که به توصیف ستم ستیزی و عدالت گستری امام مهدی – علیهالسلام – پرداختهاند تا مشخص شود در هر یک از آنها، کدام معنا از ظلم و کدام مصداق از عدالت قصد شده است:
یک. عدالت در رابطه انسان با خدا
در برخی از روایات، به معنای نخست ستم؛ یعنی کفر و شرک توجه شده است و قیام عدالت گستر امام مهدی – علیه السلام – را قیامی تفسیر کردهاند که این نوع ستم را از صحنه روزگار پاک میسازد. روایت زیر از ابو بصیر از آن جمله است: سَأَلتُ أَبا عَبدِاللّه علیهالسلام عَن قَولِ اللّه تَعالی فِی کِتابِهِ: «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون» (18) فَقالَ: وَ اللّه ما أُنزِلَ تأویلها بَعْدُ. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِداکَ وَ مَتَی یُنْزَلُ؟ قالَ: حَتّی یَقُومُ الْقائِمُ إِنْ شاءَ اللّه فَإِذا خَرَجَ الْقائِمُ لَمْ یَبْقِ کافِرٌ وَ مُشْرِکٌ إلاّ کَرِهَ خُرُوجَهُ حَتّی لَوْکانَ کافِرٌ أَو مُشْرِکٌ فی بَطْنِ صَخْرَهٍ لَقالَتِ الصَّخْرَهُ یا مُؤْمِنُ فی بَطْنی کافِرٌ أَوْ مُشْرِکٌ فَاقْتُلْهُ قالَ: فَیُنحیّهُ اللّه فَیَقْتُلَه. (19) از ابا عبداللّه [امام صادق] که درود بر او باد در مورد این سخن خدای تعالی در کتابش پرسیدم: «او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست فرستاد تا آن را بر هر چه دین است، پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند.» آن حضرت در پاسخ فرمود: به خدا سوگند، هنوز تأویل این آیه نازل نشده است. گفتم: فدایت شوم، پس کی نازل میشود؟ فرمود: زمانی که به خواست خدا قائم به پا خیزد. پس هنگامی که قائم قیام کند، هیچ کافر و مشرکی نمیماند، مگر اینکه از قیام او ناخشنود است. حتی اگر کافر یا مشرکی در دل سنگی باشد، آن سنگ ندا میدهد که: ای مؤمن! کافر یا مشرکی در دل من است، او را بکش. فرمود: پس خدا او را آشکار میکند [و آن مؤمن] او را میکشد. ذیل آیه یاد شده، روایات دیگری نیز وارد شده است که همه آنها دلالت بر این دارند که در زمان ظهور امام مهدی – علیهالسلام-، جهان از همه مظاهر کفر و شرک پیراسته و دین حق بر سراسر گیتی حاکم میشود. (20) در تفسیر علی بن ابراهیم قمی، معروف به تفسیر القمی، در تفسیر این آیه چنین آمده است: إِنّها نَزَلَتْ فِی الْقائِم مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام وَ هُوَ الإِمامُ الذَّی یُظْهِرُهُ اللّه عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ فَیَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطا وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْرا و ظُلْما وَ هذا مِمّا ذکَرْنا أَنَّ تَأویلَهُ بَعْدَ تَنْزیلِه. (21) این آیه در مورد قائم از آل محمد درود خدا بر ایشان باد نازل شده است. او آن پیشوایی است که خداوند، او را بر همه ادیان پیروز میگرداند و زمین را از قسط و عدل پر میسازد، همچنانکه [پیش از آن] از جور و ستم پر شده بود. این آیه از جمله مواردی است که گفتیم تأویل آن پس از تنزیلش خواهد آمد. از دیگر روایاتی که در آنها مصداق اول ستم البته در معنایی وسیعتر که شامل هر گونه بدعت و باطل نیز میشود اراده شده، روایتی است که از امام محمد باقر – علیه السلام – در تفسیر این آیه شریفه وارده شده است: اَلذَّینَ إِنْ مَکَنّاهُمْ فِیالْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلوهَ وَ اتُوا الزَّکوهَ وَ أَمَرُوا بِاْلمَعْرُوفِ وَ نَهَوُا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبَهُ الْأُمُور. (22) همان کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز بر پا میدارند و زکات میدهند و به کارهای پسندیده وا میدارند و از کارهای ناپسند باز میدارند. فرجام همه کارها از آن خداست. آن حضرت در تفسیر آیه یاد شده میفرماید: فَهذِهِ لاِلِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّه عَلَیْهِم إِلی آخِرِ الْأَئمَّهِ [الآیه] وَ الْمَهْدِیُّ وَ أَصْحابُهُ یُمَلِّکُهُمُ اللّه مَشارِقَ الْأرْضِ وَ مَغارِبَها وَ یُظْهِرُ [بِه] الدِّینَ وَ یُمیتُ اللّه بِهِ وَ بِأَصْحابِهِ الْبِدَعَ وَ الْباطِلَ کَمَا أَماتَ السُّفَهاءُ الْحَقَّ حَتّی لایَری أَیْنَ الظُّلْمُ وَ یَأْمُرونَ بَالْمَعْروُفِ وَ یَنْهَوُنَ عَنِ الْمُنْکَر. (23) این آیه درباره خاندان محمد درود خداوند بر آنها باد تا آخرین امام [نازل شده] است. خداوند، مشرقها و مغربهای زمین را در اختیار مهدی و یاران او قرار میدهد و دین را به دست او آشکار میسازد. خداوند به وسیله مهدی و یارانش، همه [مظاهر] بدعت و باطل را میمیراند، همچنانکه [پیش از آن] نابخردان حق را میرانده بودند، به گونهای که ستم در هیچ جا دیده نمیشود و امر به معروف و نهی از منکر میکنند.
دو. عدالت و رابطه با خویشتن
در برخی از روایاتی که به ستم ستیزی امام مهدی – علیه السلام- پرداختهاند، دومین چهره ظلم؛ یعنی ستم انسان به خود، با همه مظاهر آن مورد توجه قرار گرفته و بر این موضوع تأکید شده است که آن حضرت با هدف گسترش عدالت در جهان، با هر گونه فساد و تباهی و گناه و نافرمانی خدا، مبارزه و زمین را از هر گونه پلیدی پاک میکند: یُفَرِّجُ اللّه بِالْمَهْدِی عَنِ الْأُمَّهِ یَمْلَأُ قُلُوبَ الْعِبادِ عِبادَهً یَسَعَهُمْ عَدْلُهُ. بِهِ یَمْحَقُ اللّه ُالْکَذِبَ وَ یَذْهَبُ الزَّمانَ الْکَلِبِ وَ بِهِ یَخْرُجُ ذُلَّ الرِّقِّ مِنْ أَعْناقِکُم. (24) خداوند به وسیله مهدی برای امت گشایش حاصل میکند. او دلهای بندگان را با عبادت پر میکند و عدالتش را بر آنها دامن گستر میسازد. خداوند به وسیله او دروغ و دروغ گویی را ریشه کن میکند و روزگار سخت و دشوار را برطرف میسازد و طوق ذلت و بردگی را از گردن شما بر میدارد. در روایت دیگری که از امام علی – علیه السلام- نقل شده، آمده است در زمان ظهور امام مهدی – علیه السلام-، عدالت بر جهان درون انسانها نیز حاکم میشود و همه به صلاح و رستگاری روی میآورند: … یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطا وَ نُورا وَ بُرهانا، یُدینُ لَهُ عَرْضُ الْبِلادِ وَ طولها، لایَبْقی کافِرٌ إلاّ آمَنَ، وَ لا طالِحٌ إلاّ صَلَحَ وَ تَصْطَلِحُ فی مُلْکِهِ السِّباع. (25)… او زمین را از عدل و قسط و نور و برهان پر میکند و طول و عرض جهان برابر او تسلیم میشود. هیچ کافری نمیماند مگر اینکه ایمان میآورد و هیچ نا بکاری نمیماند، مگر اینکه به صلاح و پرهیزکاری میگراید و در دولت او درندگان نیز از در سازش با یکدیگر در میآیند.
سه. عدالت در رابطه انسان با دیگران
برخی دیگر از روایات به سومین مصداق ظلم؛ یعنی ستم و تجاوز به دیگران توجه کرده و از میان برداشتن همه روابط ظالمانه موجود در جوامع انسانی را یکی دیگر از مظاهر عدل مهدوی بر شمردهاند. از جمله در روایتی که از امام رضا – علیه السلام – نقل شده، در توصیف «قائم اهل بیت» چنین آمده است: یُطَهِّرُ اللّه بِهِ الْأَرْضَ مِنْ کُلِّ جَوْرٍ، وَ یُقَدِّسُها مِنْ کُلِّ ظُلْمٍ… فَإذا خَرَجَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ به نورِ ربها وَ وُضِعَ میزانُ الْعَدْلِ بَیْنَ النّاسِ فَلا یَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَدا. (26) خداوند به وسیله قائم، جهان را از هرگونه ناروایی، پاکیزه و از هرگونه ستم، پیراسته میسازد… آنگاه که او قیام کند، زمین به نور پروردگارش روشن میشود، میزان عدل را در میان مردم بر پا میسازد و هیچ کس بر دیگری ستم روا نخواهد داشت.
ب. گستره عدالت موعود
گستره عدالت موعود را با دو نگاه میتوان بررسی و تجزیه و تحلیل کرد. در نگاه کلان، آنچه مورد توجه قرار میگیرد، فراگیری عدالت آن حضرت و گسترش آن در سراسر کره خاک است و در نگاه جزئی و موردی، علاوه بر جهان شمولی و توسعه عام و فراگیر عدالت موعود، حاکمیت عدالت بر جنبه های مختلف حیات انسان نیز مورد توجه قرار میگیرد. به بیان دیگر، در نگاه دوم، حاکمیت عدالت مهدوی بر هر یک از روابط فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی جوامع انسانی، به تفکیک، مطالعه و بررسی میشود. در اینجا تلاش خواهیم کرد گستره عدالت موعود را با توجه به دو نگاه یاد شده، از منظر روایات بررسی کنیم:
یک. جهان شمولی
از بررسی روایاتی که در زمینه ویژگیهای عصر حکومت جهانی امام مهدی – علیهالسلام – وارد شده است، چنین بر میآید که در آن عصر، جهان با همه وسعتش در دایره حاکمیت عدل مهدوی قرار میگیرد و هیچ جای جهان از حوزه نفوذ عدالت موعود بیرون نمیماند. از مهمترین روایتهایی که با توجه به آنها میتوان به جهان شمولی عدالت مهدی پی برد، روایتهای متواتری است که از شیعه و اهل سنّت، نقل و در آنها تصریح شده است که امام مهدی – علیه السلام – جهان را پس از آنکه از ستم پر شده است، از عدل و داد آکنده میسازد. پیش از این به چند مورد از این روایات اشاره کردیم. از این رو، از تکرار آنها خود داری میکنیم. برخی دیگر از روایات که میتوان جهان شمولی عدالت مهدوی را از آنها استفاده کرد، روایاتی است که در آنها تصریح شده است با ظهور امام مهدی – علیه السلام-، همه زمین و نه فقط قسمتی از آن زنده میشود و حیات دوباره مییابد. این روایات، خود، کنایه از این است که باگسترش عدالت آن حضرت، جهان خسته از ستم که رفته رفته به پیکری بیجان تبدیل شده است، حیات دوباره پیدا میکند و نشاط و سر زندگی خود را باز مییابد. بخشی از این روایات، روایاتی است که در تفسیر آیه شریفه زیر وارد شده است: إِعْلَمُوا أَنَّ اللّه یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ موتها قَدْ بَیَّنّا لَکُمُ الاْیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلوُن. (27) بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده میگرداند. به راستی آیات [خود] را برای شما روشن گردانیدهایم؛ باشد که بیندیشید. در یک نمونه از این روایات که از امام محمد باقر – علیه السلام- نقل شده است، چنین میخوانیم: یُحْیِیها اللّه عَزَّوجَلَّ بِالْقائِمِ علیه السلام بَعْدَ موتها. (28) خداوند صاحب عزت و جلال، به دست قائم درود خدا بر او باد زمین را پس از مردنش زنده میسازد. از ابن عباس نیز در تفسیر این آیه چنین نقل شده است: یَعْنِی یُصلِحُ «الأَرْضَ» به قائمِ آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ «بَعدِ موتها» یَعْنِی مِنْ بَعْدِ جَوْرِ أَهْلِ مملکتها «قَدْ بَیَّنّا لکُمُ الآیاتِ» به قائمِ آلِ مُحَمَّدٍ «لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ».(29) [خداوند] به وسیله قائم آل محمد، «زمین را پس از مردنش»؛ یعنی پس از ستم ساکنان آن، آباد و سرزنده میسازد. «به راستی آیات را» به وسیله قائم آل محمد «برای شما روشن گردانیدهایم؛ باشد که بیندیشید».
دو. همه جانبه نگری
با ظهور امام مهدی – علیه السلام- و استقرار حکومت آن حضرت، عدالت بر تمام روابط موجود در جوامع انسانی حاکم میشود و ساحتهای مختلف زندگی بشر، رنگ عدل و قسط به خود میگیرد. به بیان دیگر، عدالت مهدوی به عدالت اقتصادی یا عدالت قضایی محدود نمیشود و همه حوزه های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی را شامل میشود. اگر چه همه جانبه نگری عدالت موعود را میتوان از عموم یا اطلاق روایاتی که بر حاکمیت عدالت و نابودی ستم در زمان ظهور امام مهدی علیه السلام دلالت میکنند، به دست آورد، ولی برای روشنتر شدن این موضوع، روایتهایی را که ناظر به گسترش عدالت در حوزههای مختلف اجتماعی است، به تفکیک بررسی میکنیم:
اول. عدالت فرهنگی و آموزشی
یکی از شاخصههای مهم عدالت مهدوی، فراهم شدن امکان رشد و اعتلای فرهنگی و آموزشی برای همه مردم صرف نظر از جنس، طبقه یا رنگ و نژاد است. در نظام حکومتی امام مهدی – علیه السلام-، نادانی، بی سوادی و کم خردی به طور کلی ریشه کن میشود و همه انسانها به مقتضای توانایی خود، از بالاترین حد دانش و معرفت برخوردار میشوند. در روایتی که از امام محمد باقر – علیه السلام- نقل شده است، در زمینه رشد و توسعه خرد ورزی در زمان امام مهدی علیه السلام چنین میخوانیم: إذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ اللّه یَدَهُ عَلی رُؤُوسِ الْعِبادِ فَجَمَعَ بِها عُقُولَهُمْ وَ کَمُلَتْ بِهِ أَحْلامَهُم. (30) هنگامی که قائم ما به پا خیزد، خداوند دستش را بر سر بندگان میگذارد و بدین وسیله، خرد آنها افزایش مییابد و به کمال میرسد. در روایت دیگری از آن حضرت، در زمینه همگانی شدن دانش و معرفت در عصر حاکمیت امام مهدی – علیه السلام – چنین آمده است: … وَ تُؤْتُونَ الْحِکْمَهَ فِی زَمانِهِ حَتّی أَنَّ الْمَرْأَهَ لَتَقْضِی فِی بیتها بِکتابِ اللّه تَعالی وَ سُنَّهِ رَسُولِاللّه صلّی الله علیه و آله. (31)… در دوران، او شما از حکمت برخوردار میشوید تا آنجا که یک زن در خانه خود، برابرکتاب خدای تعالی و روش پیامبر- که درود خدا بر او و خاندانش باد- [همچون مجتهد با استنباط شخصی] به انجام تکالیف شرعی (32) خود پردازد.
دوم. عدالت قضایی
در زمان حکومت امام مهدی – علیه السلام-، عدالت به تمام معنا در مناسبات حقوقی و قضایی حاکم میشود و داوری و قضاوت میان مردم از هرگونه شایبه، خطا، اشتباه، بیعدالتی و جانب داری پیراسته میگردد که این امر در عادلانه شدن همه روابط اجتماعی و جلوگیری از ستم و تجاوز به حقوق دیگران نقش مهمی خواهد داشت. در این زمینه نیز روایتهای فراوانی وارد شده است. برای نمونه، امام صادق – علیه السلام- در روایت زیر، شیوه قضاوت امام مهدی علیه السلام را به شیوه پیامبرانی چون حضرت داود – علیه السلام- تشبیه میکند که قضاوت عادلانه و بدون اشتباه آنها در تاریخ مشهور است: إِذا قامَ قائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام حَکَمَ بَیْنَ النّاسِ به حکمِ داوُدَ لایَحْتاجُ إِلی بَیِّنَهٍ یُلْهِمُهُ اللّه ُتَعالی فَیَحْکُمُ بِعِلْمِهِ وَ یُخْبِرُ کُلَّ قَوْمٍ به ما اسْتَبْطَنُوه …(33) زمانی که قائم آل محمد درود خدا بر آنها باد به پا خیزد، در میان مردم به حکم داود قضاوت خواهد کرد. او به بیّنه (شاهد) نیازی نخواهد داشت؛ زیرا خدای تعالی، امور را به وی الهام میکند و او بر پایه دانش خود داوری میکند و هر قومی را به آنچه پنهان کردهاند، آگاه میسازد. بدیهی است قضاوتی که با الهام خداوند صورت گیرد، در آن، هیچ اشتباه و بیعدالتی نخواهد بود. در اینجا چند پرسش مطرح است: نخست اینکه آیا امام مهدی – علیه السلام-، خود، به تنهایی امر قضا را به عهده خواهد گرفت یا اینکه کسان دیگری را هم برای قضا و تبر میگزیند؟ دوم اینکه اگر امام مهدی – علیه السلام -، کسان دیگری را هم برای قضاوت میان مردم بر میگزیند، چه تضمینی وجود دارد که آنها دچار اشتباه و خطا یا قضاوت نا عادلانه نشوند؟ در پاسخ به این دو پرسش باید گفت آنچه از روایات استفاده میشود، این است که آن حضرت، تعدادی از یاران خود را بر میگزیند و برای قضاوت به سراسر جهان گسیل میدارد، ولی آنچه مایه در امان بودن آنها از اشتباه و قضاوت ناعادلانه میشود، این است که آنها در بالاترین مراتب پرهیزکاری قرار دارند و در ارتباطی مستقیم با امام خود، حکم همه قضایایی را که در آنها دچار شک و تردید شدهاند، دریافت میکنند. در روایتی که از امام صادق – علیه السلام – نقل شده، به این موضوع تصریح شده است. (34)
سوم. عدالت اقتصادی
عدالت اقتصادی، یکی از مهمترین شاخصههای عدالت اجتماعی است و به جرئت میتوان گفت بسیاری از تحولات و نهضتهای اجتماعی و سیاسی که در طول تاریخ در جوامع مختلف رخ داده، به نوعی با این موضوع مرتبط بوده است. اگر چه سوگ مندانه باید پذیرفت که هر چه انسانها برای تحقق عدالت اقتصادی بیشتر تلاش کردهاند، کمتر بدان دست یافتهاند و جز در دورههای محدودی از زندگی بشر در زمین، عدالت اقتصادی بر جوامع حاکم نبوده است. نگاهی اجمالی به تاریخ تحولات نظامهای سیاسی و اجتماعی نشان میدهد که در گذر زمان، نظامهای مختلفی با داعیه برقراری و گسترش عدالت اقتصادی به میدان آمده و پس از چند صباحی حاکمیت و اتلاف سرمایه های مادی و معنوی ملتها، صحنه سیاست را ترک کردهاند که نظامهای سوسیالیستی، آخرین نمونه از این دست نظامها هستند. در دولت امام مهدی – علیه السلام- به عنوان آخرین دولتی که بر زمین حکومت خواهد کرد، تأمین عدالت اقتصادی، نقش و جایگاه برجستهای دارد و در روایتهای اسلامی نیز بر این جنبه از ابعاد عدالت موعود بسیار تأکید شده است. با نگاهی گذرا به روایات اسلامی، به روشنی میتوان دریافت که با استقرار حکومت مهدوی، رفاه اقتصادی همراه با قسط و عدالت بر سراسر جهان حاکم میشود و بشر به آرزوی دیرین خود دست مییابد. برای به دست آوردن تصویری اجمالی از عدالت و رفاه اقتصادی عصر ظهور، به چند نمونه از روایتهایی که در این زمینه وارد شده است، اشاره میکنیم: یَکوُنُ الْمَهْدِیُّ فی أُمَّتی… تَتَنَعَّمُ أُمَّتی فِی زَمانِهِ تَنَعُّما لَمْیَتَنَعَّمْ (یَتَنَعَّمُوا) مِثْله قَطُّ، البرُّمِنْهم و الْفاجِرُ. یُرْسِلِ السَّماءُ عَلَیهِمْ مِدْرارا وَ لا تَحْبِسُ الْأَرْضُ مِنْ نباتها، وَ یَکُونُ الْمالُ کَدُوسا، یَأْتیهِ الرَّجُلُ فَیَسأَلهُ فَیُحِثِی لَهُ فِی ثَوْبِهِ مَا اسْتَطاعَ أَنْ یَحْمِلَه. (35) مهدی در امت من است… امت من، [اعم از] نیکان و بدان آنها، در عصر او به چنان رفاه و آسایشی دست مییابند که هرگز مانند آن سابقه نداشته است. آسمان بر آنها بارش فراوان میفرستد و زمین، گیاهانش را از آنها دریغ نمیدارد. در آن زمان، مال و ثروت چون خرمن بر هم انباشته میشود. مردی پیش آن حضرت میآید و از او در خواست [کمک] میکند. ایشان هم به مقداری که آن مرد میتواند با خود بر دارد، در لباسش میریزد. امام محمد باقر – علیه السلام- نیز عدالت اقتصادی دوران ظهور را چنین توصیف میکند: … فَإِنّه یَقْسِمُ بِالسَّوِیَّهِ وَ یَعْدِلُ فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ، البَرُّ مِنْهُمْ وَ الْفاجِر. (36) … او مال و ثروت را به مساوات [بین مردم]، تقسیم و در میان آفریدگان [خدای] رحمان، [اعم از] نیکان و بدان آنها، عدالت برقرار میکند. آن حضرت در روایتی دیگر در بیان رفاه عمومی و برابری اقتصادی که در عصر حاکمیت حضرت قائم – علیه السلام – ایجاد میشود، میفرماید: … وَ یُعْطِی النّاسَ عَطایا مَرَّتَینِ فِی السَّنَهِ وَ یَرْزُقُهم فِی الشَّهْرِ رِزْقَینِ وَ یُسَوّی بَیْنَ النّاسِ حَتّی لاتَری مُحْتاجا إلی الزَّکاهِ وَ یَجیءُ أَصْحابُ الزَّکاهِ بَزَکاتِهِمْ إِلی الَْمحاویجِ مِنْ شیعَتِهِ فَلایَقْبِلوُنَها، فَیُصِرُّونَها وَ یَدُورُونَ فِی دَوْرِهِمْ فَیَخرُجُونَ إِلَیْهم، فَیَقُولُونَ:لاحاجَهَ لنا فی دِراهَمِکُمْ، … وَ یَجْتَمِعُ إِلَیه أَموْالُ أَهْلِ الدُّنیا کلها مِنْ بَطْنِ الْأَرْضِ وَظَهْرِها، فَیُقالُ لِلنّاسِ: تَعالَوا إِلی ما قَطَعْتُمْ فیه الْأَرَحامَ وَ سَفَکْتُمْ فیه الدَّمَ الْحرامَ، وَرَکَبْتُم فیه الَْمحارِمَ. فَیُعْطی عَطاءً لَمْیُعْطِهِ أَحَدٌ قَبْلَه. (37) … او بخششهایش را دو بار در سال بر مردم ارزانی میدارد و در هر ماه دو بار به آنها روزی میدهد. او میان مردم چنان برابری ایجاد میکند که هیچ نیازمند زکاتی یافت نمیشود. صاحبان زکات با زکاتهای خود به سوی مستمندان از شیعیان او روی میآورند، ولی آنها از پذیرش زکات خود داری میکنند. پس صاحبان زکات، زکاتشان را در همیان میگذارند و در خانههای مستمندان میگردانند و به آنها عرضه میکنند، ولی آنها میگویند: ما را نیازی به درهمهای شما نیست… همه اموال اهل دنیا، چه [آنها که] از دل زمین [به دست میآید] و [چه آنها که] از روی زمین [حاصل میشود]، نزد او جمع میشود. پس او به مردم میگوید: بیایید به سوی آنچه در راه [به دست آوردن] آن، پیوندهای خویشی را گسستید، به نا حق خون ریختید و به محارم دست یازیدید. پس او چنان بخششی به مردم ارزانی میکند که پیش از آن هیچ کس ارزانی نداشته است. نکته مهمی که از این روایات و برخی دیگر از روایات به دست میآید، این است که در زمان امام مهدی – علیه السلام-، مردم علاوه بر بی نیازی ظاهری که بر اثر گسترش رفاه عمومی و توزیع عادلانه ثروتها بدان دست مییابند، از نظر باطنی نیز به بی نیازی میرسند و روحیه زیاده خواهی و زیاده طلبی در آنها از میان میرود، تا آنجا که از پذیرش مال و ثروتی که احساس میکنند نیازی بدان ندارند، خود داری میکنند. روایت زیر که از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است، این نکته را به روشنی بیان میکند: إِذا خَرَجَ الْمَهْدِیُّ أَلْقَی اللّه تَعالی الغِنی فی قُلوبِ الْعِبادِ، حَتّی یَقُولُ المَهْدِی: مَنْ یُریدُ المالَ؟ فَلا یَأْتیهِ أَحَدٌ إلاّ واحِدٌ یَقُولُ أَنَا. فَیَقُولُ: أَحْثِ فَیُحْثی فَیَحْمِلُ عَلی ظَهْرِهِ، حَتّی إذا أَتی أَقْصَی النّاسِ. قالَ: ألا أَرانی شَرَّ مَنْ هاهُنا، فَیَرْجِعُ فَیَرُدَّهُ إِلَیهِ، فَیُقُول: خُذْ مالَکَ، لاحاجَهَ لی فیه. (38) هنگامی که مهدی ظهور کند، خداوند تعالی، بینیازی را در دلهای بندگان جای گزین میسازد، تا آنجا که وقتی مهدی میگوید: چه کسی مال و دارایی میخواهد؟ جز یک نفر هیچ کس به سوی او نمیآید. پس او میگوید: [هر چه خواهی] برگیر. آن مرد هم مقداری مال بر میگیرد و بر دوش خود میگذارد، میرود، تا آنجا که به دورترین مردم میرسد. در این وقت میگوید: آیا من از این مردم هم بدترم. پس باز میگردد و آن مال را به مهدی بر میگرداند و میگوید: مالت را بگیر. نیازی به آن ندارم.
ج. ژرفای عدالت موعود
عدالت مهدوی نه تنها نمودهای مختلف روابط اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد و روابط فرهنگی، آموزشی، حقوقی، قضایی و اقتصادی جوامع انسانی را عادلانه میسازد، بلکه بر روابط فردی مردم نیز اثر میگذارد و تا اندرونیترین و شخصیترین روابط مردم نیز نفوذ میکند؛ کاری که از عهده هیچ نظام سیاسی، اجتماعی ساخته نیست. امام صادق- علیه السلام- در توصیف عدالت قائم آل محمد – علیه السلام- میفرماید:… أَما وَ اللّه لَیُدْخِلَنَّ عَلَیْهِمْ عَدْلَهُ جَوفَ بُیُوتِهِمْ کَما یَدْخُلُ الحَرُّ وَ الْقَر. (39) … به خدا سوگند، او عدالتش را تا آخرین زوایای خانههای مردم وارد میکند، همچنان که سرما و گرما وارد خانهها میشود. بر اساس این روایت میتوان گفت در زمان امام مهدی – علیه السلام-، روابط خانوادگی اعم از روابط زن و شوهر، روابط پدر و مادر و فرزندان و روابط دیگر خویشان و بستگان با یکدیگر بر پایه عدالت سامان مییابد و هر گونه ستم، تجاوز، بیعدالتی و تضییع حقوق از نهاد خانواده، به عنوان اساسیترین رکن اجتماع، رخت بر میبندد. در چنین شرایطی، همه آسیبها و نابسامانیهای اجتماعی که بر اثر نبود روابط عادلانه و انسانی در کانون خانوادهها به وجود میآید، از بین میرود.
د. اهداف عدالت موعود
از مجموعه آنچه تاکنون گفته شد، به تصویر جامعی از شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی عصر ظهور دست مییابیم و بر ما روشن میشود که عدالت موعود چگونه جوامع انسانی را متحول میکند و زمینه رشد و کمال معنوی انسانها را فراهم میسازد. به بیان دیگر، عدالت موعود، همه ابعاد وجود آدمی را هدف قرار میدهد و چون میزانی دقیق، زندگی مادی و معنوی انسانها را به اعتدال میکشاند. عدالت مهدوی چنان که در کلام پیامبر گرامی اسلام نیز بر آن تأکید شده است انسانی راکه در پس قرون، از اصل خود، دور و در حجابهای ظلمانی غوطهور شده بود، با حقیقت خویش آشنا میکند و به اصل خود بر میگرداند: تَأوی إِلَیهِ أُمَّتُهُ کَما تَأْوی النَّحْلَهُ [إلی] یَعْسُوبِها، یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْرا، حَتّی یَکُونَ النّاسُ عَلی مِثْلِ أَمْرِهم الْأَوَّل. (40) امت مهدی به سوی او پناه میبرند، چنان که زنبوران عسل به ملکه خود پناه میآورند. او زمین را از عدالت پر میسازد، همچنان که از ستم انباشته شده بود؛ تا مردم آن گونه شوند که در آغاز [آفرینش] بودند. با این بیان میتوان گفت در فرهنگ مهدوی، عدالت، مظهر همه خوبیها و ستم، نماد همه بدیهاست. از این رو، عدالت، جامع همه هدفهایی است که میتوان برای انقلاب رهایی بخش امام مهدی – علیه السلام – تصور کرد. به همین دلیل، میبینیم در روایات، بیش از هر چیز بر عدالت گستری و ستم ستیزی آن حضرت تأکید شده است.
جمع بندی و نتیجه گیری
با بررسی اجمالی روایاتی که شیعه و اهل سنّت در زمینه بشارت به ظهور حضرت مهدی – علیه السلام- نقل کردهاند، روشن میشود که در این روایات، به بر پا داشتن قسط و عدل و نابود کردن ستم وجور از سوی آن حضرت بیش از هر چیز دیگر توجه شده است. جامعه آرمانی اسلامی، همان جامعه مهدوی است که با ظهور امام مهدی- علیه السلام – در گسترهای به وسعت همه جهان تشکیل میشود و همه جهانیان را صرف نظر از رنگ، نژاد و ملیت از برکات خود بهرهمند میسازد. این اندیشه در اسلام مغفول نمانده است و به تفصیل راجع اصل، خصوصیات و شاخصه های آن سخن رفته است. بر خلاف جوامع آرمانی انسانی، جامعه آرمانی مهدوی با تکیه بر آموزههای الهی و بر اساس شناخت کامل پروردگار از انسان و ویژگیهای جسمی و روحی او شکل گرفته است و هرگز طرحی خیالی و بیارتباط با حقایق و واقعیتهای جهان نیست. در این طرح الهی، مهمترین ویژگی جامعه آرمانی مهدوی از بین رفتن همه مظاهر ستم و برقراری عدالت در همه مناسبات فردی و اجتماعی است.
پینوشتها:
1. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک: سید اسدالله هاشمی شهیدی، ظهور حضرت مهدی (ع) از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، چاپ اول: قم، مسجد مقدس جمکران، 1380.
2.واژه utopia در زبان انگلیسی (utopia در زبان فرانسوی) را توماس مور انگلیسی ابداع کرد. ریشه آن دو واژه یونانی ou به معنای «نه» و topos به معنای «مکان» اند که روز هم «ناکجا» (outopos ).(فردریک روویون، آرمانشهر در تاریخ اندیشه غرب، ترجمه: عباس باقری، چاپ اول: تهران، نشرنی 1385، ص 5).
3.برخی آثار اورول و هاکسلی را «ضد آرمان شهر» دانستهاند، ولی شاید بتوان گفت که این چند آرمانشهرها، ضد آرمان شهر نیستند، بلکه آرمان شهرهایی در جهت مخالفاند که طرح و موضوع آرمان شهر را وفادارانه بازگو میکنند تا نشان دهند که هر یک از آن کارهای نیکو، اگر به نهایت منطق خود کشانده شوند سر انجام انسانیت انسان را به خطر میاندازند و ضد انسان میشوند. (ر. ک: آرمان شهر در تاریخ اندیشه غرب، ص 16-17)
4.برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک: آرمان شهر در تاریخ اندیشه غرب؛ تامس مور، آرمانشهر (یوتوپیا)، ترجمه داریوش آشوری و نادر افشاری نادری، چاپ اول، تهران، خوارزمی، 1367؛ سید محمد عارف حسینی، نیک شهر قدسی، چاپ اول: قم، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1382؛ عزت الله رادمنش، جامعه شناسی اتوپیا، چاپ اول: تهران، امیر کبیر، 1361؛ کارل مانهایم، ایدئولوژی و اتوپیا، ترجمه: فریبرز مجیدی، تهران، سمت، 1380.
5.برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک: اسماعیل شفیعی سروستانی، «مدینه آرمانی دینی»، موعود، سال هفتم، ش 41 و 42 بهمن و اسفند 1382، نیک شهر قدسی، ص 31-113.
6.ر. ک: لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، چاپ اول: قم، ج 3، ص 155.
7.احمد بنحنبل، المسند، بیروت، دارالفکر، بیتا، ج 3، ص 37.
8.محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، چاپ سوم: بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1403 ق، ج 36، ص 359، ح 228.
9.ر. ک: سید محمد صدر، ماوراء الفقه، بیروت، 1420 ق، ج 1، ص 40.
10.نهجالبلاغه، ترجمه: محمد مهدی فولادوند، چاپ اول: تهران، صائب 1380، کلمات قصار، ش 437، ص 506-507.
11.همان، نامه 53، ص 386.
12.روزنامه جمهوری اسلامی، پنجشنبه 26/4/1376.
13.قرآن کریم، شرک را ستمی بزرگ بر شمرده است: «… إِنَّ الشِّرکَ لَظُلمٌ عَظِیمٌ» (سوره لقمان) 31 آیه 13 و در جای دیگر میفرماید: «… وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ؛ و کافران خود ستم کارانند». (سوره بقره) 2، آیه 254.
14.در آیات متعددی از قرآن، از «ظلم به خود» سخن به میان آمده است که برای نمونه به این موارد میتوان اشاره کرد: «ثُمَّ أَوْرَثَنْا الْکِتابَ الَّذینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ…». (سوره فاطر) 35، آیه 32؛ «… وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ». (سوره طلاق) 65، آیه 1
15.یکی از آیات قرآن که در آن از ظلم به مردم سخن گفته شده، آیه زیر است: «إِنَّمَا السَّبیلُ عَلَی الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النّاسَ وَیَبْغُونَ فِی اْلأَرْضِ به غیرِ الْحَقِّ…». سوره شوری (42، آیه 42)
16.سوره نساء، آیه 48.
17.نهج البلاغه، ترجمه: محمد مهدی فولادوند، خطبه 174، ص 228.
18.سوره توبه (9)، آیه 33 .
19.بحار الأنوار، ج 51، ص 60، ح 58.
20.ر. ک: همان، صص 60 و 61.
21.علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، چاپ اول، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1412 ق، ج 1، ص 228؛ بحار الأنوار، ج 51، ص 50. گفتنی است آنچه در بحار الأنوار از تفسیر یاد شده نقل شده است، اندکی با متن نسخه چاپی این تفسیر تفاوت دارد و آنچه در اینجا آمده، عبارت نقل شده در بحار الأنوار است.
22.سوره حج (22)، آیه 41.
23.بحار الأنوار، ج 51، صص 47 و 48، ح 9.
24.محمد بن حسن (شیخ صدوق) کتاب الغیبه، تهران، مکتبه نینوی الحدیثه، بیتا، ص 114؛ بحار الأنوار، ج 51، ص 75، ح 29.
25.بحار الأنوار، ج 52، ص 280، ح 6.
26.همان، صص 321 و 322، ح 29.
27.سوره حدید (57)، آیه 17.
28.محمدبن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمه، قم، موسسه النشر الاسلامی، بیتا، ج 2، ص 668، ح 13.
29.بحار الأنوار، ج 51، ص 53، ح 31.
30.محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص 25، ح 21؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 675، ح 30.
31.کتاب الغیبه (نعمانی)، ترجمه: محمد جواد غفاری، چاپ دوم: تهران، صدوق، 1376، باب 13، ص 337، ح 30.
32.برخی از نویسندگان این روایت را این گونه ترجمه کردهاند: «در زمان مهدی علیه السلام، به همه مردم، حکمت و علم بیاموزند، تا آنجا که زنان در خانهها، با کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت کنند». محمد حکیمی، عصر زندگی چگونگی آینده انسان و اسلام، چاپ اول: قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1374، ص 191.
33.بحار الأنوار، ج 52، ص 339، ح 86 .
34.ر. ک: کتاب الغیبه (نعمانی)، باب 21، ص 443، ح 8 .
35.بحار الأنوار، ج 36، ص 369.
36.همان، ج 51، ص 29، ح 2.
37.همان، ج 52، ص 390، ح 12.
38.نعیم بن حماد، الفتن، ص 223؛ چاپ اول: بیروت، دارالفکر،1429 ق، معجم أحادیث الإمام المهدی علیه السلام، چاپ اول: قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، 1411 ق، ج 1، ص 240، ح 145.
39.بحار الأنوار، ج 52، ص 362، ح 131.
40.الفتن، ص 222؛ معجم أحادیث الإمام المهدی علیهالسلام، ج 1، ص 220، ح 130.
منابع:
1.هاشمی شهیدی، سید اسدالله، ظهور حضرت مهدی (ع) از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، چاپ اول: قم، مسجد مقدس جمکران، 1380.
2.روویون، فردریک، آرمان شهر در تاریخ اندیشه غرب، ترجمه: عباس باقری، چاپ اول: تهران، نشرنی 1385.
3.عارف حسینی، سید محمد، نیک شهر قدسی، چاپ اول: قم، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1382؛
4.رادمنش، عزت الله، جامعه شناسی اتوپیا، چاپ اول: تهران، امیر کبیر، 1361؛
5.مانهایم، کارل، ایدئولوژی و اتوپیا، ترجمه: فریبرز مجیدی، تهران، سمت، 1380.
6.صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الأثر، چاپ اول: قم.
7.ابنحنبل، احمد، المسند، بیروت، دارالفکر، بیتا.
8.مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، چاپ سوم: بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1403 ق.
9.صدر، سید محمد، ماوراء الفقه، بیروت، 1420 ق.
10.نهجالبلاغه، ترجمه: محمد مهدی فولادوند، چاپ اول: تهران، صائب 1380.
11.قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، چاپ اول، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1412
12.محمد بن حسن (شیخ صدوق) کتاب الغیبه، تهران، مکتبه نینوی الحدیثه، بیتا.
13.محمدبن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمه، قم، موسسه النشر الاسلامی، بیتا، ج 2، ص 668، ح 13.
14.کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ترجمه و شرح سیدجواد مصطفوی، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه
15.کتاب الغیبه (نعمانی)، ترجمه: محمد جواد غفاری، چاپ دوم: تهران، صدوق، 1376.
16.حکیمی، محمد، عصر زندگی چگونگی آینده انسان و اسلام، چاپ اول: قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1374.
17.نعیم بن حماد، الفتن؛ چاپ اول: بیروت، دارالفکر،1429 ق.
18.معجم أحادیث الإمام المهدی علیه السلام، چاپ اول: قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، 1411 ق.