پس از آنکه بانو امین نگارش کتاب اخلاق و راه سعادت را به پایان رساند ، درصدد برآمد تا براساس یک الهام درونى تجربیات معنوى و الهامات درونى خویش را بنگارد تا به ویژه براى طایفه نسوان آن روزگار فانوسى باشد روشنگر راه . النفحات الرحمانیه فى الواردات القلبیه پلى است براى پیوند قلبهاى مردم با خدا در جامعه آن روز . بهترین راه در این زمینه این بود که پنجره قلب مردم را به سوى گلستان معنویت و ارتباطهاى عمیق روحانى بگشاییم و بانو امین از چنین روش هوشمندانهاى استفاده کرد .
الهامهاى غیبى و واردات قلبى براى هر انسان وارسته و فرهیختهاى وجود دارد، ولى اکثر مردم متوجه بارش این باران رحمت الهى نیستند و خود را در مسیر طبیعى زندگى نداخته و هرگز وزش نسیم و نفحه الهى را درک نمىکنند . در احادیث زیادى نیز به این نفحه و دم مسیحایى اشاره شده است ؛ از جمله :
» این فى ایان دهرکم نفحات الا فتعرضوا بها و لا تعرضوا عنها « ) همایونى ، 1383 ، ص 92 ) ؛ در زندگى شما نسیمهایى مىوزد ، آگاه باشید و خود را در معرض آنها قرار دهید و آنها را نادیده نگیرید .
زندگى مادى و روزمره روح انسان را به غل و زنجیر مىبندد . باید در کنار زندگى طبیعى ، به حقیقتهاى معنوى نیز متوجه بود . باید منتظر نفحهها و نسیمهاى الهى بود و آن را دریافت و براى نشان دادن راه به بشر قرن بیستم آنها را تدوین کرد .
این بانو ارتباط خود با خداى هستى بخش و واسطههاى فیاض آفرینش را خوب درک مىکند و آنها را به قلم امانت مىدهد و به کاغذ مىسپارد تا جلادهندهى قلبها باشد .
الهاماتى که بر قلب این بانوى مکرمه وارد مىشده از حدود سن سى سالگى بوده و چون برخى از آنها بدون تاریخ است مىتوان نتیجه گرفت که بانو در فکر تدوین و نگارش آنها نبوده ، لکن زمانى که ظرفیت جامعه و اهداف خویش را با دقت مىنگرد و زمینه چاپ و بیان آن حالات را فراهم مىبیند تصمیم به نوشتن آنها مىگیرد . تا » نفحه « دوازدهم بدون ذکر تاریخ است و حالات معنوى با زیبایى و شیوایى تمام و در فضایى مملو از تواضع و خدا محورى ذکر شده است و پس از آن الهامات و اثر قلبى بانو با ذکر تاریخ بیان مىشود .
از آن رو که بانو امین با مردم زمان خویش و اخلاق و آداب و فرهنگ به غارت رفته آن روز آشنایى کامل داشت ، در مقدمهاى نسبتا طولانى علت نگارش این حالات اخلاقى و معنوى را از نظر شخصى و اجتماعى بیان کرده و راه را بر هرگونه طعن و تهمت مىبندد . او خود را صوفى نمىداند و از منش صوفیان معروف آن زمان دورى مىجوید . او تمامى این حالات را نور و کمال مىداند و با ذکر این نکته که » کمال محض و نور مطمئن خداست و اگر کسى از تجلى این نور سخن گفت در واقع ، به مداحى آفتاب پرداخته است نه خود « ، خویشتن را از تهمت خودستایى و عجب و ریا دور مىسازد و علت نگارش کتاب را به گونهاى کاملا منطقى و محسوس بیان مىکند . بانو در این کتاب مىنویسد : » و فى یوم عرفه من السنه المذکوره ( 1357 ق ( حین مسافرتى من اصفهان الى قم کانى رأیت کل شىء من الشجر و المدر و الصحارى و البرارى و الجبال و الاودیه یسبح بلسان الحال بحمد ربهم و انکشف لى فى الجمله کیفیه تسخیر الله تعالى ایاها و مطاوعتها لربها . « ) امین ، ] بىتا [ ، ص 14 )
آنگاه بانو با این حالت نورانى و مکاشفه ، مفهوم حقیقى این دو آیه شریفه را مىیابد که مىفرماید :
) و لله یسجد من فى السماوات و الأرض طوعا و کرها و ظلالهم بالغد و الآصال ( ) رعد : 15 ) ؛ و هر چه در آسمان و زمین است ) با همه آثار وجودیش ( به رغبت و اشتیاق و به اکرام و الزام شب و روز به طاعت خدا مشغول است . و ) یسبح لله ما فى السماوات و ما فى الأرض ( ) جمعه : 1 ) ؛ هر چه در زمین و آسمانهاست همه به تسبیح و ستایش خدا مشغولند .
بانو در نفحهاى دیگر که روز بعد از عرفه هنگام بازگشت از قم به اصفهان براى ایشان ایجاد مىشود احاطه نور خدا بر همه موجودات را از طریق مشاهده قلبى درمىیابد و این دریافت باطنى را با زیباترین واژهها چنین به نگارش در مىآورد :
» و فى یوم العاشر من ذى حجه من تلکه السنه المذکوره حین رجوعى من قم الى الاصفهان رأیت بمشاهده قلبیه سریان نور وجود الحق – عزوجل – فى کل الموجودات و احاطته بها بحیث ما رأیت بینونه ازلیه بین الحق و بین الموجودات و ان کنت قبل ذلک رأیت الموجودات ایضا کذلک الا انه ما رأیتها بهذا الظهور و الوضوح بهذه المثابه بعد ذلک الیوم الى الان و قد مضت على خمسه ایام و ارجو من الله تعالى عود تلک الحاله عن قریب . « ) امین ، بىتا ، ص 101 – 100 )
طبق این دو قضیه ، بانو امین در روز عرفه از اصفهان به قم سفر مىکند تا عصر عرفه ) نهم ذى حجه ( را در این شهر مقدس بگذراند و روز بعد یعنى دهم ذىحجه به اصفهان بازمىگردد و این در حالى است که بانوى ایرانى در قم منزل شخصى دارد و شاید این بازگشت سریع به خاطر این باشد که همسر و فرزند ایشان در خانه بوده و حضور این مادر آسمانى در خانه ضرورى است .
به هر حال ، خستگى سفر در موقعیت سنى بانو امین قابل انکار نیست ، اما او به دعا و زیارت و عبادت عشق مىورزد ؛ همان گونه که به همسر و فرزند و خانه علاقهمند است و به گفتهى عبدالله سبیتى ، روزنامهنگار و نویسنده معروف عراقى ، زندگى بانوى ایرانى آمیزهاى از کتاب و محراب و همسر و فرزند بود . ) همایونى ، 1383 ، ص 96 – 95 )
در نفحات الرحمانیه – که بانو در سال 1329 ش از نگارش آن فراغت یافت – پنجاه و شش نفحه رحمانیه ذکر شده است که در اکثر موارد حقیقت نورى یک آیه در مقابل دیدگان درونى بانو تجلى و ظهور کرده است . برخى از این حالات را بانو به اشراق تعبیر مىکند و برخى دیگر را به الهام عرشى یا وارد غیبى .
هر نفحه با عباراتى نظیر آنچه در ذیل مىآید شروع مىشود :
– یک روز صبح حالتى به من دست داد و گویى کسى مىپرسید …
– یک لحظه بیدار شدم و آگاهى یافتم که …
– یک بار وقتى غم و اندوه مرا گرفته بود حالتى در خود احساس کردم که …
و این گونه نفحات به رشته تحریر در مىآید و دلهاى خواننده این اثر با نور کلام و نفس نویسنده آن روشن مىشود . ) همان ، ص 96 )
از دیگر آثار ارزشمند بانو مجتهده امین اربیعن هاشمیه در باب اخلاق و معنویت است ؛ به ویژه اینکه بانو امین در این رساله محتواى احادیثى را برمىگزیند که پاسخى است براى پرسشهاى برجاى مانده آن روز و مبارزهاى است با دینستیزان و آنان که با خدا غریبه هستند . ده روایت براى شناخت حق تعالى و مسائل توحید مىآورد تا طعم شیرین خدامحورى و رنگ زیباى خداباورى را به جامعه آن روز بچشاند و بنمایاند . ده روایت از معاشرتهاى اخلاقى مىنویسد و زیباترین نسخهها را براى خوب زیستن و خوبتر ماندن بشر ارائه مىدهد و بیست روایت را که در احکام الهى شرح مىکند .
عبدالله سبیتى ، نویسنده و روزنامهنگار بغدادى ، در مورد این کتابه مىنویسد : » کتاب اربعین هاشمیه در نظر ما یک رسالهى دکترا است . تنها تفاوت آن با رساله دکترا این است که مناقشه و دفاعیهاى که معمولا نویسندگان رسالهها از نوشتار خود مىکنند ندارد و من بعد از جمعآورى نظرها و آگاهى از این بانو شکى ندارم که او توانایى و استعداد براى دفاع از اندیشههاى خود را همان گونه که در دفاعیات رسالهها و پایاننامههاى دکترا مرسوم است دارد . « ) امین ، النفحات الرحمانیه ، بىتا ، مقدمه (
در اربعین هاشمیه روشهاى مهم تربیتى و اخلاقى ذکر شده است . در واقع ، این کتاب علاوه بر مباحث عمیق کلامى و فلسفى ، به مباحث اخلاقى و اخلاق عملى و تربیتى نیز پرداخته است . به راستى مىتوان گفت : کلید سعادت بشر در این گنجینه
پربها پنهان است . کتاب اربعین هاشمیه در سال 1355 ق به پایان رسید . بانو امین در حدیث سى و هفتم این کتاب – که از نماز و آثار آن سخنان زیبایى از معصوم علیهالسلام نقل شده – آورده است :
» بدان فردى که مىخواهد اندازه قرب خود را به خداى تعالى بداند باید در اندازه معرفت خویش به خداى سبحان نظر کند ؛ زیرا نزدیکى بنده به درگاه بارى تعالى به اندازه معرفت اوست و بس . هر عملى که اثر آن براى نزدیکى عبد به سوى پروردگار قوىتر باشد نزد شارع مهمتر و باارزشتر است . و نماز چون طهارت ذکر تسبیح و تعظیم است ، چنان که معجونى است که براى آن خاصیتى است و آن خاصیت حصول معرفت به خداى بزرگ است . « ) همایونى ، 1383 ، ص 85 و 89 )
این اثر توسط بانو علویه همایونى ، از دست پروردگان ایشان ، ترجمه گردیده است .
اربعین هاشمیه در دو نوبت در دمشق به چاپ رسیده است . چاپ اول آن مربوط به سال 1356 ق است که اندکى پس از اولین چاپ فارسى این کتاب ارزشمند بود و چاپ دوم در سال 1399 ق ؛ یعنى زمانى که بانو هشتاد و هفت ساله بوده و سالهاى پایانى عمر خویش را مىگذراند. در مقدمه این کتاب به قلم یکى از محققان آمده است :
» این بانو در دریاى علوم فرورفته و غواصى کرده و مرواریدهاى ارزشمندى را با کوشش و تلاش بسیار خود از آن خارج نموده و با اسلوبى که نهایت زیبایى و شیوایى را دارد شرح داده است … « ) همان ، ص 59 – 56 )
بانو امین پس از نگارش کتاب گرانسنگ اربعین هاشمیه ، به نوشتن کتابى در مورد مناقب اخلاقى و عرفانى و مرتبت امام على بن ابىطالب علیهالسلام توفیق یافت و آن اثر ارزشمند را مخزن اللئالى فى مناقب مولى الموالى نامید . این کتاب آینهاى است که تصویر ولایت عشق و ارادت بانو به ائمه علیهمالسلام به ویژه حضرت امیر علیهالسلام را به زیباترین صورت ترسیم نموده است .
او در سفرى که به نجف اشرف داشت ، نذر مىکند پس از برآورده شدن حاجت مهم خود ، کتابى در مورد حضرتعلى علیهالسلام بنویسد . و آنگاه که حاجت وى برآورده مىشود به اداى نذر خویش مىاندیشد . وى در کتاب خود دربارهى عظمت و دشوارى این کار چنین مىنویسد :
» پس از یأس و ناامیدى ، در دریاى فکر فرورفتم . ناگاه این حدیث را متذکر گشتم که مالا یدرک کله لا یترکه کله ؛ یعنى نباید انسان چیزى را که مقدور اوست ترک کند به خاطر چیزى که مقدور او نیست . پس گستاخانه متعرض این شدم که شمهاى از فضایل و مناقب آن حضرت را بیان نماینم ، لکن نه اینکه مدعى این باشم که بتوانم کوچکترین فضایلى از آن سرور را شرح دهم ، بلکه مىخواهم با این خاطر افسرده و دل خسته و قلم شکستهاش پاى رهروان پیش را پیدا کنم و به پاى هر دانه آنها قدم در طریق هدایتش گذارم و بر سر آستان رفعتش نهم و از گلستان دانشش گلى بچینم و از خرمن احسانش خوشهاى برچینم که به این وسیله شاید بتوانم خود را از دوستان و موالیان حضرتش محسوب نمایم . « ) امین ، مخزن اللئالى ، بىتا ، ص 4 – 3 )
بانو امین در این اثر ارزشمند روشهاى اخلاقى و تربیتى را در سیره و منش على بن ابىطالب علیهالسلام مىجوید و خود نیز در این راه بىنهایت تواضع را دارد ، چنان که پس از بیان این مطلب ، خود را چونان پیرزنى که در بازار مصر – آنگاه که جمعیت فراوانى براى خرید یوسف جمع بودند و قیمتهاى زیادى را پیشنهاد مىدادند – آمد و کلاف ریسمانى آورد و وقتى به او گفتند : با این همه خریدار که براى خریدن یوسف حاضر هستند ، تو چگونه طمع دارى او را با کلاف ریسمانى بخرى ؟! پیرزن گفت : مىدانم با این ناقابل یوسف را به من نمىدهند ، ولى مقصودم این است که وقتى خریداران یوسف را شماره کردند نام من هم در میان آنان باشد .
در باب اول کتاب ، بانوى ایرانى به بیان فضیلت محبت حضرت على علیهالسلام مىپردازد و مطالب مهمى را که هم جنبهى معرفتى دارند و هم جنبه اخلاقى ، عرفانى و فلسفى ، مطرح مىکند . این مطالب عبارتند از :
الف. روایاتى که دلالت بر فضیلت محبت حضرت امیر علیهالسلام دارند فراوان هستند که برخى از آنها در اثر ذکر شده آمده است .
ب. مقصود از محبت على بن ابىطالب علیهالسلام ، دوست داشتن او به اعتبار مقام ولایت و امامت اوست ، نه تنها محبت شخص او .
ج. شناخت حضرت امیر به مقام نورانیت ) ارزشمند است ( یعنى ولایت مطلقه امام را بشناسیم که این گونه شناخت ، شناختن خداى تعالى است . خداوند به پیامبر صلى الله علیه و آله مىفرماید : » اگر تو نبودى افلاک را خلق نمىکردم « ، این حدیث شامل حضرت امیر علیهالسلام هم مىشود ؛ ] چرا که [ قرآن کریم در آیه مباهله ، امیرالمؤمنین علیهالسلام را به منزلهى نفس و جان پیامبر قرار داده است . پس هر فضیلتى غیر از مرتبه رسالت که پیغمبر صلى الله علیه و آله دارا بود ، على علیهالسلام هم داراست . ) همان ، ص 77 )
بانو امین در باب دوم خصوصیات حضرت على علیهالسلام را با شرح کامل بیان مىکند . برخى از این ویژگىها به اجمال عبارتند از :
الف. على علیهالسلام افضل از انبیا و مساوى با پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله در تمام خصلتهاست ، غیر از دو جهت رسالت و نبوت .
ب. على علیهالسلام فضایل خاصى دارد که هیچ یک از صحابه پیامبر صلى الله علیه و آله نداشتهاند . بانوى ایرانى در این قسمت مىنویسد :
» … از این کلمات ) سخنان على علیهالسلام به ابوذر و سلمان ( معلوم مىشود که آن بزرگوار نماینده تمام صفات ، اسماء و افعال و آثار حق تعالى است ؛ یعنى از جهت قرب و منزلت و معرفت و یقین به جایى رسیده که تمام صفات حق تعالى در وجود مبارک او ظهور و بروز کرده و از براى جامعیت و تمامیت به او همین بس که آن جناب جامع بین صفات متضاده بود ؛ مثل شجاعت و رقت و … « ) همان ، ص 62 )
در این بخش از کتاب ، بانو امین هفتاد فضیلت را از زبان گویاى قرآن ناطق ، حضرت على علیهالسلام ذکر مىکند . در یک مورد ، حضرت خود را این گونه معرفى مىنماید :
» به قدر یک چشم برهم زدن براى خدا شریک قرار ندادم . هرگز لب به حرام نگشودم . من با پیامبر هم کاسه و هم غذا بودم و مونس او بودم در کودکى . اولین کسى بودم که ایمان آوردم و اسلام را به جان پذیرفتم ، پیامبر صلى الله علیه و آله مرا به منزله هارون نسبت به موسى براى خود مىدانست و وصى خود معرفى کرد . آخرین کسى بودم که از رسول خدا هنگام رحلت جدا شدم . در بستر پیامبر خوابیدم ، در حالى که کشته شدن براى من یقین بود و … « ) همایونى، 1383 ، ص 80 )
ج. معجزات حضرت و مورد اتفاق بودن آن از ناحیه شیعه و سنى . ) امین ، مخزن اللئالى ، بىتا ، ص 101 – 100 )
د. صفات اخلاقى و ویژگىهاى پسندیده امیرالمؤمنین علیهالسلام از جمله احاطه علم آن حضرت بر همه چیز ؛ و شجاعت ، زهد ، عدالت و شرافت آن حضرت که به صورت کامل و مبسوط بیان مىشود .
ه. برخى از مواعظ حضرت که از نهجالبلاغه و غیر از آن استفاده مىشود .
بانو امین پس از آنکه شخصیت اخلاقى ، روحانى و علمى حضرت على بن ابىطالب علیهالسلام را به نگارش در مىآورد ، به بیان صفات متقى خالص و مؤمن کامل مىپردازد .
از دیگر آثار علمى بانو امین ، نگاشتن تفسیر ارزشمندى به نام مخزن العرفان است . وى درباره انگیزه چنین تفسیرى آورده است : » مدت زمانى بود که گاه و بیگاه در فکر بودم تفسیر مختصرى بنویسم و از کلمات آل عصمت علیهمالسلام اقتباس نموده و از بیانات مفسران خوشهچینى نمایم که شاید به این واسطه از مفسرین و متدبرین در قرآن محسوب گردم . « ) همایونى ، 1383 ، ص 103 )
بانو امین پس از ذکر این اندیشه ، به بیان موانع پرداخته و با کمال فروتنى و تواضع ، از نادارى و فقر خود سخن مىگوید : » از طرفى ، ضعف نفس و فرومایگى سد راه مىشد و از طرف دیگر ، تهدید از منع شارع از تفسیر به رأى جلوگیر بود و جرئت وارد شدن در این وادى هولناک را نمىکردم ولکن حس طلب نمىگذاشت راحت باشم . « ) همان ، ص 103 و 104 )
پس از ساعتها فکر و مطالعه ، بانو امین پاى در این وادى مقدس مىگذارد تا اولین مفسره جهان هستى پس از مادرش فاطمه علیهاالسلام باشد . اولین جلد تفسیر بانو در سال 1376 ق به پایان رسید .
به جز تفسیر قرآن بانو که پانزده جلد است ، مجموعهاى دیگر از ایشان برجاى مانده که مشتمل بر مطالب متعددى است .