داستانهای ائمه: امام صادق (ع): معاشرت و برخورد با سلطان

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): معاشرت و برخورد با سلطان

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:
منصور دوانیقى در یکى از روزها بعضى از علماء و دانشمندان شهر مدینه منوّره را در مجلسى به حضور خود دعوت کرد، که من نیز یکى از آنان بودم .
همین که به دربار خلیفه عبّاسى وارد شدیم ، دربان او – که ربیع نام داشت – جلو آمد و گفت : خلیفه دستور داده است که دو نفر، دو نفر وارد شوید.
به همین جهت من با عبداللّه بن حسن وارد شدیم ؛ و چون کنار منصور قرار گرفتیم و نشستیم ، منصور به من گفت : شنیده ام علم غیب مى دانى ؟
گفتم : کسى غیر از خداوند متعال غیب نداند.
اظهار داشت : شنیده ام مردم مالیات و حقوق و صدقات خود را تحویل شما مى دهند؟
گفتم : مالیات ها همه براى شما مى باشد.
بعد از آن ، پرسید: آیا مى دانید که شما را براى چه ؛ و به چه منظور دعوت کرده ام ؟
اظهار داشتم : خیر.
گفت : شما را دعوت کرده ام تا آن که خانه ها و باغات شما را تخریب و خودتان را در جزیره اى یا منطقه اى تبعید و منتقل کنم ، که تحت نظر و ممنوع الملاقات باشید تا آن که در جامعه ، صلح و آرامش برقرار باشد.
گفتم : همانا حضرت ایّوب به بلاهاى سختى مبتلا شد و صبر نمود؛ و حضرت یوسف مورد ظلم و ستم قرار گرفت و عفو نمود، و حضرت سلیمان به مُلْکى عظیم رسید و شکر خدا کرد؛ و تو از نسل همان ها مى باشى .
منصور خوشحال شد و گفت : مرا به آن موعظه هائى که گاهى مطرح مى فرمودى ، موعظه نما؟
گفتم : رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: رابطه رَحِم و خویشاوندى ، همچون ریسمانى است که از زمین به آسمان ها متّصل مى باشد؛ که هر که قطع رابطه کند، قطع آن ریسمان نموده و هر که صله رحم نماید با آن وصل نموده است .
منصور گفت : حدیثى دیگر برایم بگو؟
اظهار داشتم : جدّم رسول خدا صلى الله علیه و آله به نقل از فرمایش ‍ خداوند متعال فرموده است : من رحمان هستم و خویشاوندى را بر قرار کردم و هر که قطع صله رحم نماید با من قطع رابطه کرده است .
منصور اظهار داشت : من چنین حدیثى را نخواستم ، حدیث دیگرى را بیان کن ؟
پس از آن ، گفتم : یکى از پادشاهان بنى اسرائیل ، سى سال از عمرش بیشتر باقى نمانده بود، ولى چون قطع صله رحم کرد، خداوند عمرش را به از سى سال به سه سال کاهش داد.
منصور در پایان گفت : منظورم این بود و همین را خواستم ؛ و سپس هدایایى به من داد و با خوشحالى با ما خداحافظى کرد؛ و از مجلس بیرون آمدیم .(1)

1-مستدرک الوسائل : ج 15، ص 242، ح 29، به نقل از عوالى اللئالى : ج 1، ص 362، ح 45.

منبع:

چهل داستان وچهل حدیث از امام جعفر صادق علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید