سؤال: فرقه های کلامی و اندیشه ها و مکاتب انحرافی زمان امام حسن عسکری(ع) کدام ها بود و امام حسن عسکری(ع) با آنها چه برخوردی داشتند؟
جواب: از آنجا که امام دیدبان مکتب و مدافع دین خداست، نسبت به جریان های فکری و انحرافات اعتقادی زمان خود نمی تواند بی تفاوت باشد. دوران امام عسکری(ع) نیز مثل ائمه دیگر، خالی از این گونه گرایش ها و افکار و داعیه داران و شبهه آفرینان نبود. ایجاد شبهه از سوی مخالفان اسلام با انگیزه گمراه ساختن مسلمین رواج داشت. امام نیز با بیان حق، روشنگری می کرد و حتی نسبت به کسانی که با جعل حدیث، روایات دروغ را به آن حضرت و پدر بزرگوارش نسبت می دادند، افشاگری می کرد.
برخی از این گرایش های انحرافی پیرامون قرآن بود. مثلاً اسحاق کندی که در عراق بود، درباره قرآن شبهه می پراکند. کتابی را به گمان خود درباره تناقضات قرآن نوشت. امام عسکری در برخورد بعضی از شاگردان او، فرمود: ایا در میان شما مرد رشیدی نیست که استادتان کندی را از کاری که به آن مشغول است، باز دارد؟ یکی گفت: او استاد ماست، چگونه می توانیم در این زمینه یا هر موضوع دیگر به او انتقاد کنیم؟ امام پرسید: ایا اگر من نکته ای به تو بگویم، به اسحاق کندی منتقل می کنی؟ گفت: آری.
آن گاه امام، دلایلی در ردّ شبهه افکنی های اسحاق به شاگرد او آموخت و حتی شیوه بحث و برخورد با او را هم بیان کرد (که نقل آن طول می کشد). وقتی اسحاق آن حرف ها را شنید، به شدت تکان خورد و مجاب گشت و چون حق برای او روشن شد، آن نگاشته ها را از بین برد و سوزاند.
از انحرافات دیگر آن عصر، رواج جعل حدیث و نشر روایات دروغی در میان مردم بود.
عروه بن یحیی بغدادی، یکی از جعل کنندگان روایت بود و احادیث دروغی به امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) می بست و نسبت به اموالی که برای امام از سوی شیعیان می رسید، اختلاس داشت. امام او را لعن کرده و از شیعیان خواست تا او را لعن و طرد کنند و فریب دروغ پراکنی آنها را نخورند.
به هر حال، عصر امام عسکری(ع) از نظر عقاید و روش های فکری، عصر سالم و صحیحی نبود و همه گونه دعوت ها و گرایش ها رواج داشت، امام نیز بنا به وظیفه خویش، به شبهه زدایی و تبیین عقاید حق و راستین می پرداخت.
سؤال: بعضی درباره تفسیر منسوب به امام عسکری(ع) تشکیک می کنند، یا وجود آن را انکار می کنند؛ نظر مفسران و مورخان درباره این تفسیر چیست، ایا اصلاً در حال حاضر موجود است؟
جواب: شک نیست که امام عسکری(ع) نیز همچون امامان دیگر، احادیثی را در تفسیر برخی ایات داشته، که در کتب روایی و تفسیری نقل شده است. اما آنچه که به صورت یک کتاب مستقل به نام تفسیر امام عسکری(ع) مطرح است، و به آن حضرت نسبت می دهند، هر چند برخی از علمای بزرگ همچون: شیخ صدوق، طبرسی، شهید ثانی، ابن شهر آشوب، شیخ آقا بزرگ و … این انتساب را درست می دانند، ولی برخی هم در این نسبت تردید دارند.
برخی سندی که برای آن می آورند، نشان می دهد که این تفسیر، توسط امام در مدت چندین جلسه برای تعدادی از شیعیان در مدت اقامتشان در محل سکونت امام، گفته می شده و آنها یاداشت می کردند، در سلسله سند این نقل راویانی قرار دارند که رجالیون همه آنها را توثیق نکرده اند. بعضی حتی این نسبت را دروغ می شمارند، مثل مرحوم ایت الله خویی. برخی استدلال می کنند که با آن شرایط دشواری که امام عسکری(ع) تحت نظر بود؛ چگونه ممکن است جمعی از شیعیان مدّت هفت سال، در دیدارهای مکرری که با امام داشتند، آزادانه در جلسه تفسیر او بنشینند و یادداشت کنند.
به هر حال، آنچه امروز در کتابخانه ها و کتابفروشی ها موجود است و نام التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمد العسکری بر آن دیده می شود و شامل تفسیر استعاذه، بسم الله، سوره حمد، و بخش عمده ایات سوره بقره است، تفسیر کامل قرآن نیست، همچنان که از اسم آن نیز بر می اید «منسوب» به آن حضرت است و بسیاری از علما در حتمیت این نسبت تشکیک کرده اند.
سؤال: با وجود سخت گیری های خلافت نسبت به ارتباط با آن حضرت، در منابع حدیثی از امام عسکری احادیث زیادی نقل شده و راویان از آن حضرت کم نیستند، در حالی که عمر آن امام نیز کوتاه بود، درباره اصحاب و راویان از آن حضرت توضیحی بدهید.
جواب: خلفای عباسی، برای جلوگیری از نشر فضایل و علوم آن حضرت، تضییقاتی را برای او و مردم در ارتباط و دیدار فراهم کرده بودند. در عین حال، عالمان و راویان در هر فرصتی که پیش می آمد، با آن بزرگوار دیدار می کردند. در یکی از منابع تعداد (ع) راوی نام برده شده که از اصحاب و راویان امام عسکری(ع) هستند. کسانی همچون: ابراهیم بن مهزیار، احمد بن ادریس قمی، احمد بن اسحاق اشعری، حسن بن موسی خشاب، داود بن قاسم جعفری، سعد بن عبدالله قمی، حضرت عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید عمروی (که یکی از وکلای چهارگانه امام زمان (عج) بود)، ابوالبختری و چهره های دیگر، که همه افتخار نقل احادیث از امام عسکری داشته اند و از حافظان میراث علمی و فقهی و کلامی حضرت بودند.
سؤال: وجود این همه راوی که سخنان آن حضرت را روایت کرده اند، نشانه موقعیت علمی والای آن امام است. نسبت به بعد علمی و فضایل امام عسکری(ع) توضیح مختصری بدهید.
جواب: آنچه درباره تک تک امامان می توان گفت و دیگران گفته اند، این است که آنان داناترین و با فضیلت ترین چهره های عصر خود بودند، امام عسکری نیز این گونه بود. هر چند حصارهای خلفا و محدودیت های گوناگون نمی گذاشت بعد علمی امام، برای توده مردم آشکار شود، ولی آنان که او را می شناختند، با این ویژگی می شناختند. حتی یک پزشک مسیحی به نام بختیشوع وقتی درباره امام عسکری(ع) با شاگرد خود صحبت می کند، می گوید: «او امروز، داناترین فرد در زیر این آسمان است».
احادیث وارده از آن حضرت، گویای مکانت علمی اوست. نامه ها و رساله های گوناگون که در زمینه های مختلف، خطاب به اسحاق نیشابوری، پدر شیخ صدوق، عبدالله بیهقی، مردم قم و برای برخی شیعیان، موالیان و …. نوشته است، یک دنیا حکمت و علم را در بر دارد. کلمات اشخاص بزرگی که به ستایش مقام علمی و فضل آن حضرت پرداخته اند، شاهد دیگری بر این مدعا است. مثلاً: احمد بن عبدالله بن خاقان که از دولتمردان سیاسی حکومت عباسی بود، او را بارزترین چهره بنی هاشم در علم و فضل و موقعیت خانوادگی و رفتار و سلوک و نفوذ دانسته است. عبید بن خاقان نیز که از شخصیت های سیاسی آن روزگار بود، گفته است: اگر خلافت از بنی عباس زایل شود، شایسته ترین فرد از نظر علم و فضل و عفاف و صلاح و عبادت و … حسن بن علی است. شیخ مفید از علمای بزرگ شیعه می گوید: امام عسکری پس از پدر بزرگوارش به خاطر جامعیت همه فضایل و برتری نسبت به همه مردم آن روزگار و برخورداری از همه شرایط امامت، پیشوای مردم بود و آنچه را که امامت لازم داشت؛ یعنی علم، زهد، خرد، عصمت، شجاعت، کرم و کارهای شایسته عبادی، در مرتبه والا داشت.
در مجموع، امام عسکری در عصر خود، مرجع علمی، و پشتوانه فکری شیعه و فقیهان بود و راویان احادیث، با عنایت ویژه ای سخنان و علوم آن حضرت را نقل و ثبت می کردند. بخصوص در زمینه فقه، پاسخ های آن حضرت به نامه هایی که حاوی سؤالات فقهی بود، زیاد است.
سؤال: گویا امام حسن عسکری(ع) مدّت زیادی از عمر خویش را در حبس گذرانیده است، اگر ممکن است علت این بازداشت ها را بیان کنید.
جواب: با آنکه دوران آن حضرت و سن شریف وی چندان زیاد نبود، ولی به علت آشفتگی اوضاع سیاسی (تغییر مکرر در حاکمیت خلفای بنی عباس)، آن حضرت شاهد خلافت تعداد زیادی از حکام عباسی بود. یکی از آنها متوکل است که نسبت به امام هادی(ع) هم سخت گیر بود و آن حضرت را به سامرا جلب کرد. امام عسکری هم در خدمت پدر به این شهر برده شد و تحت نظر و مراقبت دستگاه خلافت بود و سخت گیری های خلیفه نسبت به امام هادی، شامل فرزند و خانواده اش هم می شد. پس از هلاکت متوکل، نوبت به منتصر رسید. او در مدت کوتاه خلافتش بنای خوش رفتاری به شیعه و امام عسکری گذاشت، ولی خیلی زود دوران او سپری شد و قدرت به مستعین رسید، سپس معتّز خلیفه شد و بعد از او مهتدی و بعد از او معتمد به خلافت رسیدند. اینها همه نسبت به آل علی و شخص امام عسکری(ع) کینه و عداوت داشتند.
دلیل این کینه نیز آوازه علمی و فضایل امام و جایگاه آن حضرت در دل ها و شخصیت والای امام بود که آنها چشم دیدن حضرتش را نداشتند و پیوسته از موقعیت امام در هراس بودند و وجودش را کانون خطری برای خلافت خویش می دیدند.
مستعین و معتز و مهتدی هر کدام به نوبه خود دستور بازداشت امام را دادند. معمولاً هم زندانبان و مراقب را از سرسخت ترین دشمنان اهل بیت(ع) انتخاب می کردند. معمولاً هم بازداشت امام(ع) در میان هواداران، موجی از اندوه و نگرانی پدید می آورد و نسبت به جان حضرت بیمناک می شدند، کاری هم از آنان ساخته نبود.
سؤال: نوع برخورد دستگاه خلافت با آن حضرت و فشارهای وارد بر امام و یارانش، نشانه احساس خطر آنان از وجود امام بود، تا آنجا که سرانجام در عهد خلافت معتمد عباسی، حضرت را به شهادت رساندند. لطفاً شرایط کلی سیاسی عصر امام عسکری(ع) را که به این هراس منجر می شد و سبب این گونه سختگیری ها می گشت، توضیح دهید؟
جواب: از شاخصه های کلی و رایج عصر خلفای عباسی، جور و ظلم نسبت به مردم، تضییع و فشار نسبت به اهل بیت و امامان، آشفتگی در وضع سیاسی و حکومت، حیف و میل بیت المال و عیاشی و فساد دربارها بود. این کلیت آن شرایط بود که شرح و بسط آن در این مختصر نمی گنجد.
ناآرامی هایی که در اطراف و اکناف کشورهای اسلامی بود، نشانه دیگری از این عدم ثباث سیاسی بود. ترک ها بر قدرت خلافت و حکومت سلطه و نفوذ داشتند. خلفا اغلب افراد کم سواد و غرق در لذات و شهوات بودند و علویون در چنین شرایطی، از آنجا که کانون خطر و نقطه بحران خیز بر ضدّ سلطه جور محسوب می شدند، پیوسته مورد فشار و تنگناهای سیاسی و اقتصادی قرار گرفتند. اینکه امام عسکری(ع) را در سامرا ـ که یک منطقه نظامی بودـ تحت نظر قرار داده بودند، گویای همین بیم و وحشت بود.
فشار بر شیعیان و مناطق شیعه نشین هم کم نبود. در این میان، قمی ها بیشتر تحت فشار بودند، به لحاظ آنکه قم، پایگاه و مرکزیتی برای نشر و ترویج فرهنگ اهل بیت و فقه ائمه و روایات و فضایل معصومین(ع) بود. در سلسله روایانی که از امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) حدیث نقل کرده اند، چهره های قمی فراوان دیده می شود. از این رو سخت گیری و ستم به اهل قم هم بیشتر بود. مثلاً به نقل تاریخ، موسی بن یحیی را که حاکمی شرور، ستمگر و بد رفتار بود، به امارت و ولایت قم گماشتند. آن قدر بد رفتار بود که چهره های سرشناسی از قمی ها خدمت امام حسن عسکری(ع) رسیدند و زبان به شکایت گشودند. حضرت هم در حق آنان دعا فرمود که خداوند آنان را از شر آن طاغی نجات دهد و به آنان دعایی آموخت که در قنوت های نمازشان بخوانند تا از شر آن طاغوت رها شوند. (الحمدلله شکراً لنعمائه…) دعا مضامینی دارد که ترسیم کننده شرایط خفّت و خواری و حکومت افرادی که در دین غیر مطمئن هستند و احکام الهی را تعطیل کرده و به ستم بر بندگان پرداخته اند در این دعا از اوضاع اجتماعی و حکومتی (فساد و غارت و …) سخن به میان آمده است. متن دعا نسبتاً مفصل است و در کتاب مهج الدعوات آمده است.
به موازات ستم گستری خود خلفا، وزرا و امرا هم در حد توان از جور و عدوان کم نمی گذاشتند و به اختلاس اموال و شکنجه مخالفان و به فقر و تهیدستی نشاندن هواداران اهل بیت(ع) می پرداختند.
در این شرایط بود که قیام یحیی بن عمر طالبی در کوفه، قیام زنگیان بر ضد حکومت عباسیان، شورش مردم در شام و در جاهای دیگر، حرکت های ضد خلافت بود و مردم رنجدیده و مظلوم نیز به امید رهایی گرد این پرچم های برافراشته جمع می شدند و حمایت می کردند.
سؤال: با آنکه امام حسن عسکری(ع) بیشتر دوران امامت خویش را یا در زندان یا تحت نظر و مراقبت بود، چگونه کشتی امامت امّت اسلامی را هدایت می کرد؟
جواب: شیعه در آن روزگار پراکنده بود، امام هادی(ع) و امام عسکری(ع)، برای ارتباط با توده های هوادار، از نماینده استفاده می کردند. در مناطق مختلف ایران، کوفه، بغداد، مدائن، مصر، یمن، حجاز، سامرا که شیعیان وجود داشتند، امام از شیوه «نظام وکلایی» بهره می گرفت و شیعیان را هم برای دریافت پاسخ های مسائل فکری و شرعی و مسائل مالی به آن وکلا ارجاع می داد. مثلاً در قم، صدها راوی و حدیث شناس معتبر و موثق وجود داشتند که از طریق مکاتبه با امام ارتباط داشتند. با دشواری های ارتباط حضوری در آن روزگار، عملاً تنها راه ممکن و عملی، مکاتبه بود. معتمدین امام، رابط بین شیعیان و امام معصوم بودند. مثلاً عثمان بن سعید که مورد وثوق امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) بود، شغل روغن فروشی داشت و از این شغل، به عنوان پوشش و محلی برای ارتباطات خویش استفاده می کرد و اموالی توسط او به محضر امام عسکری(ع) فرستاده می شد.
نمایندگان امام برخی شان در زمینه انتقال نظرات و مواضع سیاسی امامان به هواداران در مسائل مبارزاتی کار می کردند. روشن است که در این شیوه نظام وکلایی، باید از چهره های کاملاً مورد اعتماد و رازدار و محرم اسرار استفاده کرد. از این رو، در جامعه اسلامی حتی با سوادتر و حدیث شناس تر از آن «وکلا» هم بودند، اما نمایندگان معین برای ارتباط، بیشتر مورد وثوق بودند.
این شیوه؛ یعنی ارتباط با واسطه و توسط وکیل، نوعی زمینه سازی برای عصر غیبت یا دوران امامت حضرت مهدی(عج) بود که آن حضرت از دیدها پنهان شدند و شیعیان توسط چهار وکیل و نایب خاص، امکان ارتباط با پیشوای خود داشتند.
امام عسکری(ع) حتی با شیوه هایی زمینه دوران غیبت را فراهم می کرد، با مردم کمتر تماس داشت، گاهی در دیدارهای حضوری با برخی، از پشت پرده با آنان سخن می گفت، در برخی دیدارها با افراد مورد اعتماد از شیعه، امام و حجّت بعدی را که فرزندی خردسال بود، به آنان نشان می داد، تا پس از شهادتش در حیرت و بلاتکلیفی باقی نمانند و همه اینها با رعایت کامل اختفا و کتمان نسبت به وجود مبارک حضرت مهدی (عج) بود، تا دستگاه خلافت متوجه آن حضرت نشود و قصد جانش را نکند.
امام عسکری از یک سو، کار «نظری و تبلیغی» می کرد تا عقیده به امامت امام معصوم خدشه دار نشود و مردم در شناخت حجّت الهی گرفتار حیرت و سردرگمی نشوند. بیان ویژگی ها و مشخصات امام مهدی (عج) و طرح مسئله غیبت و ظهور و انتظار فرج و دولت حقه مهدویه و … از جمله این گونه فعالیت ها بود. از سوی دیگر در میدان عمل، مردم را برای ورود به آن دوره خطر، آماده و مهیا می ساخت.
البته رهبری امت با شیوه مخفی و پنهانی، خطر است، آفاتی هم دارد و بسیار دشوارتر از امامت آشکار است، ولی امام عسکری(ع) چاره ای جز هدایت به صورت یاد شده نداشت.
منبع: مرکز مطالعات شیعه