پیش گیری از جرم از منظر قرآن (2)

پیش گیری از جرم از منظر قرآن (2)

نویسنده: عبدالوهاب کریمی

 

ب- ترویج اخلاق و ارزش های انسانی

منابع دینی ما دارای غنی ترین و والاترین اصول ارزش های اخلاقی است که نمونه های آن را در هیچ مکتب دیگری نمی توان یافت. هیچ دین و مکتبی به اندازه اسلام به معرفی حقایق اخلاقی نپرداخته و به نقش والای اخلاق در تعالی روحی و معنوی انسان تأکید نکرده است. اسلام نهایت سعی خود را در ترویج، گسترش و نهادینه کردن اخلاق و ارزش های انسانی و زدودن رذایل و صفات مذموم اخلاقی نموده است. هدف اصلی اسلام از این کار در درجه اول، دست یابی به تعالی روحی و معنوی و در درجه دوم، حل مشکلات و تنظیم روابط اجتماعی آنان است. طبیعی است اگر افراد جامعه ای خود را به ارزش ها و کمالات اخلاقی بیارایند، نه تنها به حقوق دیگران تجاوز نمی کنند و مرتکب جرم و جنایت نمی شوند، بلکه از اموال و امکانات شخصی خود نیز در راه احسان، نیکی، ایثار، انفاق، خدمت به مردم، صدقه و… در جهت رفع مشکلات و گرفتاری دیگران بهره می گیرند. حاکمیت این فرهنگ و ارزش های اخلاقی در یک جامعه سرمایه گران بها و پشوانه ای غنی و مطمئن است که افراد آن را از بسیاری از کجروی ها و انحرافات فکری و عملی مصون می دارد.
بعکس، اگر در جامعه ای به جای کمالات ارزش های مثبت اخلاقی، رذایل و صفات مذموم و منفی اخلاقی، نظیر خودخواهی، شهوت رانی، منفعت طلبی، حرص و طمع، دنیاپرستی و…، رشد و گسترش یابد، آمار جرایم و جنایات به گونه وحشتناکی سیر صعودی پیدا خواهد کرد. تأثیر صفات منفی اخلاقی در پیدایش و رشد و گسترش
جرایم بسیار روشن است. مثلاً یکی از دلایل عمده ارتکاب جرایم مالی، حرص و طمع بسیار است که باعث به وجود آمدن جرایمی از قبیل کلاهبرداری، سرقت، خیانت در امانت، غضب و… می شود. امام علی (ع) سرچشمه بسیاری از شرارت ها و تبهکاری ها را رذایل اخلاقی می داند: «سلاح الشّر الحقد» (1) کینه توزی سلاح شرارت است. نیز می فرماید: «سبب الفتن الحقد»؛ (2) کینه توزی علت فتنه هاست. آن حضرت همچنین حرص و آز را موجب بسیاری از نابهنجاری ها می داند: «الحرص موقع فی کثیر العیوب (کبیر الذّنوب)» (3)
در اینجا به تناسب آیات مورد بحث، تنها به دو نمونه از ارزش های اخلاقی که نقش مؤثری در پیش گیری از جرایم دارد اشاره می شود:
1- تقوا عامل بازدارنده از جرم: در آیات متعدد قرآن، از تقوا به عنوان مهم ترین ارزش اخلاقی یاد شده است که انسان را به انجام وظایف خود و اجتناب از گناهان و جرایم ملزم می کند. کسی که متصف به این صفت والا و گران بها باشد همواره دامنش از آلودگی ها پاک خواهد بود.
تقوا در اصل از ماده «وقایه» به معنای نگه داری یا خویشتن داری است و در اصطلاح آیات و روایات، به معنای نیروی کنترل درونی است که انسان را در برابر طغیان شهوات و ارتکاب جرم و گناه حفظ می کند. در مقابل، بی تقوایی همان تسلیم شدن در برابر شهوات سرکش و از بین رفتن هرگونه کنترل بر آنهاست در واقع، تقوا همان احساس مسؤولیت و تعهدی است که به دنبال رسوخ ایمان در قلب بر وجود انسان حاکم می شود و او را از «فجور» و گناه بازمی دارد و به نیکی و پاکی و عدالت دعوت می کند.
افراد پاکدامن، با احساس احتمال گناه به خود می لرزند و به خدا پناه می برند. برای مثال، هنگامی که جبرئیل در خلوتگاه حضرت مریم وارد شد و وی خیال کرد او انسانی است که به قصد سوء آنجا آمده، برای اینکه او را از این قصد سوء باز دارد، روی این صفت والای انسانی و عامل پاکدامنی و بازدارنده از جرم و گناه انگشت گذاشت؛ صفتی که هر انسانی از نفی آن کراهت دارد و اعتراف به نداشتن آن، برای او بسیار گران است. (4)
«قالت انّی أعوذ بالرّحمن منک إن کنت تقیاً» (مریم: 18)؛ گفت من از تو به خدای رحمان پناه می برم، اگر تقوا داری (از من دور شو). (5)
2- توبه و باز اجتماعی نمودن بزهکار: یکی دیگر از ارزش های اخلاقی که نقش مهمی در اصلاح و بازپروری مجرمان دارد و آنان را از کشیده شدن مجدد به سوی جاذبه های گناهان و جرایم باز می دارد، توبه است. طبق این ارزش والای اخلاقی، راه اصلاح و بازگشت همواره برای همه گناه کاران باز است و انسان خطاکار در تحت هیچ شرایطی نباید از لطف و رحت بیکران الهی مأیوس شود. براساس روایات، یأس از رحمت خدا، از گناهان کبیره قلمداد شده است. (6)
قرآن کریم نیز می فرماید: ولا تیأسوا من روح الله انّه لا ییأس من روح الله إلا القوم الکافرون (یوسف: 87)؛ از رحمت الهی هیچ گاه مأیوس نشوید؛ چرا که تنها کافران بی ایمان از رحمت خدا مأیوس می شوند. بنابراین، اگر انسان در تمام عمرش کوچک ترین عمل مثبتی در پرونده اش وجود نداشته باشد، و بزرگ ترین جرایم را نیز مرتکب شده باشد، باز هم نباید از عفو و مهربانی خدا ناامید باشد.
قرآن کریم در آیات متعدد با توسل به تشویق و تهدید و انذار، نهایت سعی و تلاش را کرده است تا مجرمان و گناهکاران از مسیر غلطی که در پیش گرفته اند باز گردند و راه اصلاح و توبه را در پیش گیرند. از جمله، در سوره «طه» می فرماید: «و انّی لغفّار لمن تاب و آمن وعمل صالحاً ثمّ اهتدی» (طه: 82)؛ من کسانی را که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند و سپس هدایت یابند می آمرزم. با توجه به اینکه «غفار» صیغه مبالغه است، مشخص می گردد که خداوند چنین افرادی را نه تنها یکبار، بلکه بارها مشمول آمرزش خود قرار می دهد.
یکی از مهم ترین موانع این اصلاح و بازگشت، احساس گناه کاری بر اثر اعمال بد پیشین است. بخصوص هنگامی که گناهان سنگین باشد، دایم این فکر در ذهن انسان خطور می کند که اگر بخواهد به سوی پاکی و تقوا تغییر مسیر دهد، چگونه می تواند از مسؤولیت سنگین گذشته خود را برهاند. این فکر همواره همانند یک کابوس وحشتناک بر جان او سایه می افکند، و چه بسا او را از تغییر مسیر و گرایش به پاکی بازمی دارد به او القا می کند: توبه کردن چه سود؟! زنجیر اعمال گذشته ات همچون یک طوق لعنت بر دست و پای توست، اصلاً تو رنگ گناه پیدا کرده ای؛ رنگی ثابت و تغییرناپذیر. (7)
در بینش قرآنی، این مشکل حل شده است: توبه و انابه، چنانچه توأم با شرایطی باشد، وسیله ای قطعی برای جدا شدن از گذشته، و آغاز یک زندگی جدید، و حتی «تولد ثانوی» است. بارها در روایات درباره بعضی از گناه کاران تائب تعبیر «کمن ولدته امه» به کار رفته است، به این ترتیب، قرآن درهای لطف الهی را به روی هر انسانی در هر شرایطی و با هرگونه بار مسؤولیتی باز گذاشته و یأس و نومیدی از رحمت الهی را از گناهان کبیره قلمداد نموده است. (8)
در روایتی از امام باقر (ع) می خوانیم: «التائب من الذّنب کمن لا ذنب له التائب و المقیم علی الذنب و هو مستغفر منه کالمستهزیء»؛ (9) کسی که از گناه توبه کند همچون کسی است که گناه نکرده، و کسی که استغفار می کند و با این حال به گناه ادامه می دهد مانند کسی است که مسخره می کند.
بنابراین، در مکتب تربیتی اسلام، توبه به عنوان یک اصل تربیتی با اهمیت مطرح است. اسلام از تمام گنه کاران دعوت می کند که برای اصلاح خویش و جبران گذشته، از این در وارد شوند.
امام سجاد (ع) در مناجات «تائبین» به پیشگاه خدا چنین عرضه می دارد: «الهی انت الذی فتحت لعبادک باباً الی عفوک سمیته التوبه، فقلت تُوبُوا إلی الله توبه نصوحاً، فما عذر من اغفل دخول الباب بعد فتحه»؛ (10)
خدای من، تو کسی هستی که دری به سوی عفوت به روی بندگانت گشوده ای، و نامش را توبه نهاده ای، و فرموده ای بازگردید به سوی خدا و توبه کنید؛ توبه خالصی. اکنون عذر کسانی که از ورود از این در، بعد از گشایش آن، غافل شوند چیست؟

ج. احکام و مقرّرات پیش گیرانه

یکی دیگر از تدابیر اسلام برای پیش گیری از جرایم، احکام عبادی و الزامی مربوط به مسائل فردی و اجتماعی است. این احکام علاوه بر سوق دادن انسان به سوی کمال نهایی، نقش مهمی در پیش گیری از وقوع جرایم و انحرافات اجتماعی دارد. این احکام
در منابع دینی، در قالب واجبات و محرمات مطرح شده است که رعایت آنها ضروری است و نقض آنها علاوه بر عقوبت اخروی، موجب مجازات دنیوی نیز می شود (11) برای نمونه، نماز به عنوان یکی از واجبات اسلامی، همواره انسان را به یاد خدا و بازگشت به سوی او متذکر می شود. در صورتی که این تذکر دائمی و مستمر، همراه با کلیه شرایط و آداب انجام انجام شود، علاوه بر اینکه از فحشا و منکرات و هرگونه انحرافات اخلاقی و رفتاری جلوگیری می کند، موجب صعود و عروج انسان به بالاترین درجه کمال نیز می شود. قرآن در این باره می فرماید: «أقم الصّلاه إنّ الصلاه تنهی عن الفحشاء والمنکر ولذکر الله أکبر» (عنکبوت: 45)؛ نماز به پا دار، که نماز (انسان را) از زشتی ها و گناه بازمی دارد و یاد خدا بزرگ تر است.
یکی دیگر از احکام الزامی پیش گیرانه، روزه داری است که در واقع، نوعی تمرین تسلط و کنترل بر خواسته ها و تمایلات نفسانی است. انسان در هنگام انجام این تکلیف الهی ملزم است که در ساعات معینی از انجام بسیاری کارهای مباح خودداری کند، برای مثال، در مقابل شدت عطش تشنگی و تمایل شدید گرسنگی مقاومت کند، نیز تن به خواسته تمایلات سرکش جنسی ندهد، تا توسط این تمرین روزانه در جهاد اکبر در مقابل مهم ترین عامل ارتکاب جرم و گناه، که هواهای نفسانی و خواسته نامشروع نفس باشد، فایق آید و توانایی مقاومت او افزایش یابد. در نتیجه، طعم ثمره شیرین این مقاومت را، که ملکه تقوا و پرهیزگاری می باشد، با تمام وجود بچشد. قرآن در این زمینه چنین تصریح می کند: «یا أیها الّذین آمنوا کتب علیکم الصّیام کما کتب علی الّذین من قبلکم لعلّکم تتقون» (بقره؛ 183)؛ ای افرادی که ایمان آورده اید، روزه بر شما نوشته شده، همان گونه که بر کسانی که پیش از شما بودند نوشته شد تا پرهیزگار شوید.
یکی دیگر از احکام اجتماعی که نقش مؤثری در پیش گیری از جرایم و انحرافات اجتماعی دارد، اصل امر به معروف و نهی از منکر است. بر اساس این اصل، افراد جامعه باید ناظر اعمال و رفتارهای یکدیگر بوده و با تمام توان در ترویج فضایل، ارزش ها و خوبی ها و جلوگیری از وقوع جرایم و هرگونه انحرافات اجتماعی تلاش کنند. قرآن در این زمینه می فرماید: «و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر» (توبه؛ 71)؛ مردان و زنان با ایمان، ولّی (یار و یاور) یکدیگرند، امر به معروف، و نهی از منکر می کنند.
2- پیش گیری وضعی
در پیش گیری وضعی سعی بر این است که از طریق سلب یا کاهش فرصت ها و موقعیت های ارتکاب جرم و کنترل و مدیریت صحنه آن، وقوع و ظهور جرم ممتنع یا دشوار شود. هدف از آن نیز ایجاد وضعیتی است که در آن، مجرم به رغم تصمیم به ارتکاب عمل مجرمانه، از محقق نمودن قصد خود ناتوان گردد. (12) مثلاً، با غیرقابل دسترس کردن آماج و اهداف جرم و اتخاذ تدابیری برای حفاظت از اموال و افراد در معرض حملات احتمالی بزه کاران و ایجاد محدودیت برای استفاده از ابزار تسهیل کننده ارتکاب جرم و ایجاد موانع در برابر عملیات احتمالی
مجرمان، وقوع جرم را غیرممکن ساخته و یا کوشش و زحمات و خطرات ارتکاب آن افزایش داده شود. نیز با استفاده از فناوری روز و نصب دستگاه های مراقبتی نظیر دوربین های مخفی، دزدگیر و… میزان خطر دستگیری یا شناخته شدن مرتکب افزایش یابد و یا دست کم دستاوردها و سودهای حاصله مورد نظر مجرمان کاهش داده شود. همچنین با از بین بردن عواملی که باعث تحریک یا تشویق افراد به ارتکاب جرم می شود، از وقوع جرم پیش گیری به عمل آید. این ایده چیزی جز یک درک و فهم ساده نیست که بنابر آن، افراد برای حفظ خانه خود از دستبرد دیگران بر درب های آن قفل و شب بندهای خوب نصب می کنند. طبق ضرب المثل معروف «مال خود را حفظ کن، همسایه را متهم به دزدی نکن» در واقع، با این روش از پیش گیری، وضعیتی ایجاد می شود که تحقق عمل مجرمانه را دشوار و پرخطر یا ناممکن می سازد؛از این رو، به این شیوه «پیش گیری وضعی» گفته می شود. (13)
بنابراین، پیش گیری وضعی، بیشتر با حمایت از اهداف و آماج جرم و نیز بزه دیدگان بالقوّه و اعمال تدابیر فنی، به دنبال پیش گیری از بزه دیدگی افراد یا آماج ها در برابر بزه هکاران است. (14) بدون شک، یکی از مؤثرترین عوامل وقوع و شیوع جرم، سهل الوقوع بودن و وجود شرایط مادی مناسب برای ارتکاب آن است. برهم زدن این شرایط و تبدیل کردن آنها به شرایط پرخطر و صعب الوصول برای مجرمان بالقوّه، نقش مهمی در پیش گیری از وقوع جرم دارد.
در این رویکرد، بزدیده سنگ بنای پیش گیری را تشکیل می دهد و با اتخاذ اقدامات متعدد و مناسب سعی در پیش گیری از تجاوز به آن می شود؛ چون در مواردی «بزه دیده» اعم از انسان، حیوان، یا ثروت افراد بیشتر در معرض بزه دیدگی قرار می گیرد و مجرمان انگیزه بیشتری پیدا می کنند که آنان را مورد طعمه خویش قرار دهند. دلایل این امر را می توان به عدم حفاظت مناسب از آنان و دسترسی آسان به آنها و جذابیت بالا، سطح شعور پایین و نیز توانایی اندک آنان در دفاع از خود، خلاصه کرد. بنابراین، افراد دارای سطح شعور پایین، و نیز کودکان و کهنسالان به لحاظ اینکه توان لازم را برای دفاع از خود ندارند، بیشتر در معرض بزه دیدگی قرار می گیرند. زنان نیز به خاطر جذابیت بالای آنان برای افراد مجرّد و همچنین غلبه عواطف و احساساتشان، طعمه های خوبی برای تجاوز و فریب به شمار می روند. همچنین بیگانگان و مهاجران و افراد بی یار و یاور و ناآشنا با محیط بیش از دیگران مورد طمع مجرمان و زورگویان واقع می شوند. به همین دلیل، برخی معتقدند که با ارائه آموزش های خاص به بزه دیدگان بالقوه و تدابیر فنی و اقداماتی نظیر بیمه، تأسیس خانه سالمندان و… می توان از بزه دیدگی افراد پیش گیری کرد. (15) نتیجه اینکه حفاظت از بزه دیده هدف اصلی پیش گیری کیفری می باشد، برخلاف دو دیدگاه پیش گیری کیفری و اصلاحی، که مجرم محور هرگونه اقدام اصلاحی و کیفری را تشکیل می دهد. (16)
در ذیل، مواردی از پیش گیری وضعی را با توجه به آیات قرآن کریم (از آیه 75 سوره «کهف» تا آیه 20 سوره «نور») مورد بحث و بررسی قرار می دهیم.
الف- محافظت از آماج جرم
حفاظت از آماج، و دشوار کردن دسترسی به سوژه ها از دستبرد تبهکاران و غاصبان زورمند، امری معقول و ضروری است. در دسترس بودن آنها علاوه بر تحریک و ترغیب مضاعف آنان، موجب می شود که بزه کاران بدون مانع و زحمت و احساس خطر به مقاصد شوم خود نایل شوند. برای مثال، در راستای جلوگیری از جرم سرقت، افراد جامعه موظفند اموال خود را در حرز و مکان متناسب با آن مال نگه داری کند. در صورتی که مالک در انجام این وظیفه کوتاهی کند، قانونگذار ضمانت اجرا و نیز مجازات جرم را متفاوت دانسته است؛ زیرا عدم رعایت شرط حرز در واقع، نوعی تقصیر را برای مالک در تحقق عمل سرقت به همراه دارد.
امروزه محافظت از آماج ها در قالب قرار دادن مال در محل مناسب، نصب دزدگیر و دوربین، گماشتن نگهبان در محل های حساس، علامت گذاری اموال و اجناس و امثال آنها محقق می شود. (17)
حتی اگر صاحبان آنها کوتاهی کنند یا قدرت و توانایی لازم را در مقابل باندهای تبهکار نداشته باشند، باید حکومت و افراد خیّر در این زمینه اقدامات مقتضی را انجام دهند و مسؤولیت حفظ حقوق و اموال محرومان را به عهده گیرند.
اقدامات دلسوزانه خضر (ع) برای حفاظت از اموال مستمندان و یتیمان نمونه گویای این مورد است. خضر (ع) در هنگام جدایی حضرت موسی (ع) به دلیل اعتراضات مکرر او، این گونه از اسرار کارهای خود پرده برمی دارد: «أمّا السّفینه فکانت لمساکین یعلمون فی البحر فأردت أن أعیبها و کان وراء هم مالک یأخذ کل سفینه غصبا» (کهف: 79) اما کشتی به گروهی مستند تعلق داشت که با آن در دریا کار می کردند. من خواستم آن را معیوب کنم؛ زیرا می دانستم در پشت سر آنها پادشاهی ستمگر است که هر کشتی سالمی را از روی غصب می گیرد.
خلاصه، معنای آیه این است که این کشتی متعلق به عده ای افراد مستمند بود که به وسیله آن امرار معاش می کردند و بر سر راه آنها حاکم ستمگری بود که کشتی های سالم را غصب می کرد. من کشتی را معیوب کردم تا شاه غاصب و طمّاع، از آن چشم بپوشد. (18) در واقع، این کار به ظاهر زننده که اعتراض حضرت موسی (ع) را برانگیخت، در مسیر حفظ مال گروهی مستمند بود و باید انجام می شد.
همچنین درباره علت تعمیر دیوار می گوید: «و أمّا الجدار فکان لغلامین یتیمین فی المدینه و کان تحته کنز لهما و کان ابوهما صالحاً فأراد ربّک أن یبغا أشدّهما و یستخرجنا کنزهما رحمه من رّبّک» (کهف: 82)؛ و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود، و زیر آن گنجی متعلق به آنها وجود داشت، و پدرشان مرد صالحی بود. پروردگار تو می خواست آنها به حد بلوغ برسند، و گنجشان را استخراج کنند. این رحمتی از پروردگارت بود.
تنها راه حفظ گنج، تعمیر دیوار بود، وگرنه با سقوط آن، گنج هویدا می شد. (19) جالب اینجاست که حضرت خضر در پایان می فرماید: «من تمام این اقدامات پیش گیرانه را خودسرانه انجام ندادم، بلکه طبق فرمان و دستور پروردگارم بود: «و ما فعلته عن أمری»
اهل بیت (ع)، گاهی برخی یاران خالص خود را در حضور دیگران مورد نکوهش و سرزنش قرار
می دادند تا مورد سوء ظنّ حکومت جبار وقت قرار نگیرند و جانسان سالم بماند. چنان که امام صادق (ع) از زراره انتقاد علنی کرد تا از آزار عبّاسیان در امان باشد، سپس به او پیام داد که برای حفظ جان تو چنین کردم. آن گاه آیه 79 سوره «کهف» را تلاوت کردند و فرمودند: تو برترین کشتی های این دریای خروشانی و پشت سر تو پادشاه ستمگر غاصبی است که دقیقاً مراقب عبور کشتی های سالمی است که از این اقیانوس هدایت می گذرد تا آنها را غصب کند. رحمت خدا بر تو باد در حال حیات و بعد از ممات. (20)
ب. ایجاد مانع در برابر مجرمان و زورمندان
گاهی حفاظت از آماج جرم منوط به این است که در برابر مجرمان و زورمندان موانعی ایجاد شود تا آنها نتوانند از آن موانع عبور کرده و افراد ضعیف یا اموال آنان را مورد طعمه مجرمانه خود قرار دهند.
نمونه بارز این کار، سدی است که طبق آیات قرآن، ذوالقرنین برای جلوگیری از هجوم اقوام وحشی و غارتگر یأجوج و مأجوج ساخت تا بار دیگر نتوانند افراد ضعیفی را که ذوالقرنین درخواست ساختن آن سد را کرده بودند، مورد تاخت و تاز مجرمانه خویش قرار دهند. بر اساس روایتی از امیرالمومنین (ع) یأجوج و مأجوج افراد ستمگری بودند که هنگام برداشت محصول و میوه ها، هجوم آورده و همه را غارت یا نابود می کردند. (21)
قرآن کریم در آیه 93 سوره «کهف» می فرماید: «حتّی إذا بلغ بین السّدّین وجد من دونهما قوماً لا یکادون یفقهون قولا»؛ ذوالقرنین همچنان راه خود را ادامه داد تا به میان دو کوه رسید، در کنار آن دو کوه قومی را یافت که هیچ سخنی را نمی فهیمدند (زبانشان مخصوص خودشان بود).
در این هنگام، آن جمعیت که از ناحیه دشمنان خونخوار و سرسختی به نام یأجوج و مأجوج به شدت تحت فشار و شکنجه بودند، مقدم ذوالقرنین را که دارای قدرت و امکانات عظیمی بود، غنیمت شمردند و از او خواستند میان آنها و دشمنانشان سدی ایجاد کند: «قالوا یا ذالقرنین إنّ یأجوج ومأجوج مفسدون فی الارض فهل نجعل لک خرجاً علی أن تجعل بیننا وبینهم سدّاً » (کهف: 94) گفتند: ای ذوالقرنین! یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد می کنند، آیا ممکن است ما هزینه ای در اختیار تو بگذاریم که میان ما و آنها سدی ایجاد کنی؟ ذوالقرنین در پاسخ آنها چنین اظهار داشت: قال ما مکّنّی فیه ربّی خیر فأعینونی بقوّه أجعل بینکم و بینهم ردماً» (کهف: 95) مال و ثروت و قدرتی که خداوند به من ارزانی داشته است، از آنچه شما به من می دهید بهتر است. (تنها) مرا با نیروی (خود) یاری کنید، تا میان شما و این دو قوم مفسد، سد نیرومندی ایجاد کنم.
سپس چنین دستور دارد: «آتونی زبر الحدید حتّی إذا ساوی بین الصّدفین»؛ قطعات بزرگ آهن برای من بیاورید (و آنها را روی هم بچینید) تا وقتی که کاملاً میان دو کوه را پوشاند.
سومین دستور ذوالقرنین این بود: «قال انفُخُوا حتّی إذا جعله نارا»؛ به آنها گفت: (در اطراف آن آتش بیفروزید) و در آن بدمید. (آنها دمیدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد.
سرانجام، آخرین دستور را چنین صادر کرد: «قال آتونی أفرغ علیه قطرا»؛ گفت: (اکنون) مس
ذوب شده برای من بیاورید تا بر روی این سد بریزیم.
در پایان کار، این سد به قدری نیرومند و مستحکم شد که آن گروه مفسد، نه قادر بودند از آن بالا بروند، و نه در آن سوراخی ایجاد کنند: «فما اسطاعوا أن یظهروه و ما استطاعوا له نقباً» و با ایجاد این مانع، آن قوم غارتگر دیگر نتوانستند به وحشی گری های خود ادامه دهند.
در پایان، ذوالقرنین با نهایت ادب چنین اظهار داشت: «قال هذا رحمه من رّبی» (کهف: 98) گفت: این از رحمت پروردگار من است (اگر علم و آگاهی دارم و به وسیله آن می توانم چنین گام مهمی بردارم از ناحیه خداست). (22)
3- پیش گیری کیفری
منظور از پیش گیری کیفری بهره گیری از جنبه های ارعاب آمیز و هراس انگیز مجازات ها برای جلوگیری از وقوع جرم است. با این بیان که مجازات ها ذاتاً رنج آور و آزاردهنده هستند و درد و ناراحتی جسمی و روحی طاقت فرسایی را بر مجرم تحمیل می کنند. هیچ عاقلی با اراده و اختیار از تحمل چنین رنج و المی استقبال نمی کند.
به علاوه، مجازات ها رسواکننده و تحقیرکننده هستند؛ (23) چون حاکی از این است که مجرم عمل زشت و ناپسندی را که فطرت پاک هر انسانی از آن تنفر دارد، انجام داده و ارزش های اجتماعی مورد قبول همگان را لگدمال کرده است. همچنین امنیت جامعه را مختل نموده و خبث باطن و حقارت و کاستی شخصیت خویش را به معرض نمایش گذاشته است. از این رو، مجازات ها حیثیت فردی و اجتماعی مجرم را از بین می برند. لکه ننگ و رسوایی بعضی از مجازات ها، همانند قصاص طرف و قطع دست، تا ابد در بدن مجرم باقی می ماند و او را انگشت نما می کند. به دلیل همین دو ویژگی رسواگری و رنج آوری مجازات ها، همه افراد از گرفتار شدن در دام آنها می ترسند و مجازات جنبه رعب آوری پیدا می کند و اعمال آن، هم مجرم را از ارتکاب مجدد جرم منصرف می کند و هم موجب عبرت گیری و بازدارندگی سایر افراد می شود که بالقوّه اندیشه ارتکاب جرم را در سر می پرورانند. به هر اندازه که احتمال اعمال ضمانت اجراهای کیفری بیشتر شود، به همان نسبت جرم شیوع کمتری خواهد داشت؛ یک رابطه مستقیم ریاضی بین افزایش ارعاب و کاهش جرم حاکم است. بدین ترتیب، کیفر عامل پیش گیری کننده از جرم محسوب می شود.
قرآن با جرم انگاری برخی از رفتارها همچون قتل، سرقت، ضرب و جرح، زنا و… و تعیین مجازات عادلانه برای مرتکبان آنها، جامعه بشری را به پیش گیری کیفری از جرم رهنمون کرده است. از جمله، درباره مجازات زنا می فرماید: «الزّانیه و الزّانی فاجلدوا کلّ واحد منهما منه جلده و لا تأخذکم بهما رأفه فی دین الله إن کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر ولیشهد عذابهما طائفه من المؤمنین: (نور: 2)؛ زن و مرد زناکار را هر یک صد تازیانه بزنید. هرگز نباید در اجرای این حد الهی گرفتار رأفت (و محبت کاذب) شوید، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید. و باید گروهی از مؤمنان حضور داشته باشند و مجازات آن دو را مشاهده کنند.
در این آیه، تأکید می کند که در اجرای این حد الهی نباید گرفتار محبت ها و احساسات بی مورد شد؛ چون نتیجه ای جز فساد و آلودگی اجتماع به بار نخواهد آورد. برای خنثا کردن تأثیرات این گونه احساسات و ترحم بی جا، مسئله ایمان به خدا و روز جزا را پیش می کشد، چراکه بارزترین نشانه ایمان به این دو، تسلیم مطلق در برابر دستورات او است. ایمان به خداوند عالم حکیم سبب می شود که انسان بداند هر حکمی فلسفه و حکمتی دارد و بی دلیل تشریع نشده، و ایمان به معاد سبب احساس مسؤولیت انسان در برابر تخلف ها می شود.
قرآن برای اینکه کیفر نقش بیشتری در پیش گیری مجرمان و سایر افراد جامعه از ارتکاب جرم ایفا کند، راه کارهایی را ارائه داده است؛ از جمله اینکه مجازات به صورت علنی اجرا شود. اگر مجازات به صورت مخفیانه انجام شد، هرچند درد و رنج جانکاهی را بر مجرم تحمیل می کند، ولی فاقد ویژگی رسواکنندگی است و تأثیر چندانی در عبرت آموزی و بازدارندگی خود بزهکار و سایر افراد مستعد برای ارتکاب جرم ندارد. این واقعیت را نیز از نظر نباید دور داشت که بسیاری از مردم برای حیثیت و آبروی خود بیش از مسئله تنبیهات بدنی اهمیت قایلند. برای اینکه این هدف به صورت علنی اجرا شود تا همه افراد از نزدیک شاهد درد و رنج و افتضاح و تحقیر ناشی از مجازات مجرم باشند و این حقیقت تلخ را با تمام وجود دریابند که اگر روزی دست از پا خطا کنند، چنین سرنوشت شومی در انتظار آنها نیز خواهند بود. به همین دلیل، قرآن می فرماید: «ولیشهد عذابهما طائفه من المؤمنین»
و با این بیان، پاسخ این سؤال روشن می شود که چرا اسلام اجازه می دهد موجبات آبروریزی انسانی در حضور جمع فراهم گردد؟ پاسخ این است: مادام که گناه آشکار نگردیده و به دادگاه اسلامی کشیده نشده باشد، خداوند «ستار العیوب» راضی به پرده دری نیست، اما بعد از ثبوت جرم و بیرون افتادن راز از پرده استتار، و آلوده شدن جامعه و کم شدن اهمیت جرم، باید مجازات به گونه ای اعمال شود که اثرات منفی جرم خنثا شود و عظمت و قبح جرم به حال نخستین بازگردد.
اصولاً در یک جامعه سالم باید «تخلف از قانون» با اهمیت تلقّی شود. مسلماً اگر تخلف تکرار گردد، آن اهنیت شکسته می شود و تجدید آنها تنها با علنی شدن کیفر متخلفان است که به نوبه خود ترمز نیرومندی در برابر هوس های سرکش همه اقشار جامعه است. (24)

نتیجه گیری

از آنچه به تفصیل گذشت، نکاتی چند به دست می آید:
1- قرآن بهترین و بی بدیل ترین شیوه ها را برای پیشگیری از جرایم و مفاسد اجتماعی معرفی کرده است. همه این شیوه ها، مکمّل و جزء تفکیک ناپذیر یک سیاست پیش گیری کامل و فراگیر را تشکیل می دهد.
2- قرآن برخلاف دیدگاه برخی مکاتب جرم شناسی، که بر پیش گیری غیرکیفری اصرار دارند و درصدد حذف مجازات از برنامه سیاست جنایی هستند، مجازات مجرمان را به منظور پیش گیری از تکرار جرم توسط خود مجرم و عبرت آموزی دیگران، بایسته و ضروری می داند.
3- قرآن در راستای انجام رسالت اصلی خویش، بر اصلاح و تربیت اخلاقی افراد و رساندن انسان به مقامات والای معنوی تأکید ویژه ای دارد. این امر می تواند علاوه بر سوق دادن انسان به سوی کمال نهایی و قرب الهی از ارتکاب جرایم به نحو مؤثری پیش گیری نماید.
4- طبق آیات متعدد قرآن، که به منظور صریح به اتخاذ تدابیر و حفاظت از مجنی علیه و افراد در معرض تهاجم و اموال آنها دستور می دهد، در حقیقت به روشنی اثبات می شود که شیوه پیش گیری وضعی، محصول نظریه پردازی متفکران غربی نیست، بلکه قدمت و سابقه این دیدگاه به زمان نزول این آیات بر می گردد.

پی نوشت ها :

1- عبدالواحدبن محمّد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص 299، ح 6771.
2- همان، ح 6781.
3- همان، ص 295، ح 6639.
4- سید محمّدحسین طباطبایی، المیزان، ج14، ص53.
5- محسن قرائتی، تفسیر نور، ج7، ص 254.
6- محمّد بن علی صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 563-564.
7- ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج 19، ص 505.
8 و 9- محمّدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج 2، ص 435.
10- محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج95، ص 173.
11- قدرت الله خسروشاهی، «پیش گیری از جرم در آموزه های قرآنی» بصیرت، ش 30-31، ص 69.
12- محمود میرخلیلی، «پیش گیری وضعی از نگاه آموزه های اسلام»، فقه و حقوق، ش 1، ص 62.
13- همان، ص 60/ علی صفاری، «مبانی نظری پیش گیری از وقوع جرم»، تحقیاقت حقوقی، ش 33-34، ص 291.
14- علی حسین نجفی ابرندآبادی، «پیش گیری از بزهکاری و پلیس محلی»، تحقیقات حقوقی، ش 25-26، ص129-149.
15- محمّدعلی حاجی ده آبادی، «پیش گیری از جرم»، در دانشنامه امام علی (ع)، ج 5، ص290.
16- علی صفاری، «مبانی نظری پیش گیری از وقوع جرم»، تحقیقات حقوقی، ش 33-34، ص 268.
17- محمد میرخلیلی، «پیش گیری وضعی از نگاه آموزه های اسلام»، فقه و حقوق، ش 1، ص78.
18- فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج 15، ص 113.
19- سید محمّدحسین طباطبایی، المیزان، ج 13، ص 485.
20- عبدعلی جمعه حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 285.
21- ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج 12، ص519.
22- ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج12، ص535/ سید محمّدحسین طباطبایی، المیزان، ج 13، ص 411.
23- رضا نوربهار، زمینه حقوق جزای عمومی، ص 345.
24- ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج 14، ص 361.

منابع
– تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمّد، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1366.
– حاجی ده آبادی، محمّد علی، «پیش گیری از جرم»، در: دانشنامه امام علی (ع) تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1380.
– خسروشاهی، قدرت الله، «پیش گیری از جرم در آموزه های قرآنی»، بصیرت، ش30-31، ص55-73.
– صدر، سید محمّدباقر، فلسفه ما، قم، دارالکتب الاسلامیه، چ دهم، بی تا.
– صدوق، محمّدبن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، انتشارات اسلامی، چ دوم، 1413 ق.
– صفاری، علی، «مبانی نظری پیش گیری از وقوع جرم»، تحقیقات حقوقی، ش 33-34 (زمستان 1380) 267-321.
– طباطبائی، سید محمّدحسین، المیزان، ترجمه سید محمّدباقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، چ پنجم، 1374.
– طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، فراهانی، 1360.
– عروسی حویزی، عبدعلی، تفسیر نورالثقلین، قم، اسماعیلیان، چ چهارم، 1415 ق.
– قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، چ یازدهم، 1383.
– کلینی، محمّدبن یعقوب، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ چهارم، 1407 ق.
– مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء ط. الثانیه، 10403 ق.
– مطهّری، مرتضی، ده گفتار، تهران، صدرا، چ دهم، 1373.
– مجموعه آثار، تهران، صدرا، چ هشتم، 1377.
– مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ یازدهم، 1374.
– میرخلیلی، محمود، «پیش گیری وضعی از نگاه آموزه های اسلام»، فقه و حقوق، ش 1 (تابستان 1380)، ص 59-81.
– نجفی ابراندآبادی، علی حسین، «پیش گیری از بزهکاری و پلیس محلی» تحقیقات حقوقی، ش 25-26 (بهار و تابستان 1378) 129-141.
– نوربهار، رضا، زمینه حقوق جزای عمومی، تهران، کانون نشر وکلای دادگستری، 1369.
نشریه معرفت، شماره 148.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید