قال على(علیه السلام) : اِیّاکَ وَ العَجَلَ فَأِنّه مَقرُونٌ بِالعِثار؛(1)از شتاب کردن در کارها دورى کن، زیرا عجله و شتابکارى با لغزش همراه است.
در این سخن نورانى علوى به هشدار دیگرى از هشدارهاى اجتماعى اشاره شده است که معمولاً بیشتر انسانها در زندگى اجتماعى گرفتار آن هستند و آن «شتابکارى و شتابزدگى» است.
راغب اصفهانى در تبیین واژه عجله گوید:
«هر چیزى را که آدمى پیش از وقت و فصل خودش طلب کند بر آن (عجله) صدق مىکند و ریشه این صفت نکوهیده در قوه شهویه انسانى است از این رو غالباً مورد مذمت و نکوهش قرار گرفته است.»(2)
مرحوم نراقى گوید:
«عجله و شتابکارى آن است که آدمى به مجرد این که امرى به خاطر او خطور کند اقدام به آن نماید، بدون آن که اطراف آن را ملاحظه نماید و در عاقبت آن تأمّل کند، و این از کم دلى و ضعف نفس است. و از راههاى بزرگ شیطان و ان لعین، بسیارى از فرزندان آدم را با این صفت به هلاکت رسانیده.»(3)
عوامل شتابزدگى
عشق و علاقه بیش از حد به یک موضوع، سطحى نگرى و بسته اندیشیدن و نیز سیطره هوى و هوس بر انسان هر کدام به نوبه خود مىتوانند از عوامل عجله و شتابزدگى در کارها بشمار آیند.
مثلاً در خرید و فروش و معامله منزل و اتومبیل و یا در امر مهم ازدواج و یا در انتخاب شریک تجارى ممکن است انسان بر اثر شتاب و عجله گرفتار مشکلات فراوان و گاه خانمان سوز گردد. انسان در گزینش همکار، همراه و همسر نباید بى گدار به آب زند بلکه باید جوانب آن را به شایستگى بررسى نماید تا به پى آمدهاى ناگوار آن گرفتار نشود.
از آن جا که بررسىهاى سطحى و شتابان حقیقت را بر انسان آشکار نمىسازد، چه بسا با یک اقدام بى تأمّل و با شروع یک کار با دستپاچگى در دست اندازهایى بیفتد که به آسانى نتواند از آن بیرون آید.
از این رو گفتهاند «به بین جا را بنه پارا» پیش از آن که پروژهاى را در زندگى آغاز کنى پیرامون آن بیاندیش، منافع و مضار، سود و زیان آن را چه مادى و چه معنوى بررسى کن، آن گاه دست به انجام و اقدام آن بزن. چه بسیارند کسانى که بر اثر شتابزدگى، یک عمر در پشیمانى و ندامت زیستهاند و نتوانستهاند پىآمدهاى زیانبار اقدام عجولانه خود را جبران نمایند. تلخ کامىها، شکستها و مصیبتهاى فراوانى که بر اثر شتابزدگى دامنگیر انسانها شده است قابل شمارش نیست، بسیارى از ما انسانها در پرونده کارى خود از این شتابکارىها داشته و به خسارتهاى آن واقفیم، چه خوب است که آنها را مایه عبرت و سرمایه آینده خویش و فرزندانمان قرار دهیم و از عجله و شتابزدگى در زندگى فردى و اجتماعى بپرهیزیم.
نکوهش شتابزدگى در فرهنگ دینى
اسلام از هر چیزى که آدمى را از رسیدن به کمال معنوى و نتیجه مطلوب در زندگى باز مىدارد به شدت جلوگیرى کرده و آن را مورد نکوهش قرار داده و نسبت به آن هشدار داده است تا انسان با توجه به آن نکوهشها و هشدارها بىفکرى و بىتدبیرى نکند و با مطالعه و بصیرت همه سویه امور زندگى اجتماعى خود را سامان دهى نماید. در رابطه با عجله و شتابکارى نیز همین نکوهشها و هشدارها را مشاهده مىکنیم:
امام على(علیه السلام) فرمود:
«ایّاک و العجله بالأمور قبل اوانها و التّساقط فیها عند زمانها؛(4) از شتاب کردن در کارها پیش از فرارسیدن زمان آنها، و کوتاهى کردن در آنها وقتى زمانشان فرا رسید دورى کن.»
در این حدیث شریف عدم زمانشناسى ریشه شتابزدگى شمرده شده و ضرورت زمانشناسى براى انجام کارها از وظایف انسان مسلمان بشمار آمده است.
کسى که فصل و زمان انجام کار را نشناسد دست به اقدام آن در غیر زمان انجام آن مىزند و کار او ابتر و بىنتیجه مىگردد.
از سوى دیگر اگر فصل انجام کارى فرا رسید و آن را انجام نداد فرصت را از دست داده و کوتاهى در انجام آن نموده است.
مانند کسى که میوه را قبل از رسیدن بچیند و یا میوه رسیده را با تأخیر از درخت جدا کند که در هر دو صورت زیان کرده و کارى بىحاصل انجام داده است.
در بیان دیگرى آن حضرت شتابزدگى را با نابخردى همسو دانسته است:
«من الخرق المعاجله قبل الامکان و الاناه بعد الفرصه؛(5) شتاب در کارى پیش از توانایى یافتن آن، و سستى و درنگ بعد از دست دادن فرصت، نشانه نابخردى است.»
از پى آمدهاى شتابزدگى اندوه و غصه بى پایان است، امام على(علیه السلام) فرمود:
«العجل قبل الأمکان یوجب الغصّه؛(6) شتاب کردن پیش از توانایى یافتن بر کارى موجب اندوه است.»
لغزش و لغزندگى یکى دیگر از پىآمدها و آثار زیانبار عجله است که در فرهنگ دینى نسبت به آن هشدار داده شده است:
امام على(علیه السلام) فرمود:
«العجل یوجب العثار؛(7) شتابکارى موجب لغزش است.»
«مع العجل یکثر الزلل؛(8) با شتابزدگى لغزشها زیاد مىشود.»
امام جواد (علیه السلام) سه چیز را مایه پشیمان نشدن در کارها بیان کرده است:
«ثلاثٌ من کنّ فیه لم یندم: ترک العجله و المشوره و التّوکّل على اللّه عند العزیمه؛(9) سه صفت است که در هر که باشد در کارهاى زندگى دچار پشیمانى نگردد: 1ـ شتاب نکردن 2ـ راى زنى نمودن 3ـ توکل بر خدا به هنگام انجام کار داشتن.»
عجله ممدوح
آنچه درباره ناپسند بودن و زیانبار بودن شتابزدگى به قلم آوردیم از یک نگاه کلان و کلى درست است، اما از این نکته نباید غافل شویم که فرق است بین سرعت و شتاب در کار خیر و بین شتابکارى و شتابزدگى در انجام کارها.
«عجله مذموم آن است که به هنگام بررسى و مطالعه در جوانب کار و شناخت، صورت گیرد، و عجله ممدوح آن است که: بعد از تصمیمگیرى لازم در اجرا درنگ نشود و لذا در روایات مىخوانیم که در کار خیر عجله کنید. یعنى بعد از آنکه خیر بودن کارى ثابت شد، دیگر جاى مسامحه نیست.»(10)
آنچه در فرهنگ دینى به عنوان «عجله ناپسند» مورد نکوهش قرار گرفته آن مواردى است که انسان چشم و گوش بسته بدون مطالعه و بدون بررسى کارشناسانه بخواهد دست به کارى کوچک یا بزرگ بزند که نمىداند خیر است یا شر. به نفع است یا به ضرر، اما آن گاه که کارى را با بصیرت مورد مطالعه قرار داد و تمام جوانب آن را با همه احتمالات آن بررسى کرد و معلوم شد که انجام آن ضررى به دین و دنیاى او نمىزند، بلکه خیر و برکت و عاقبت به خیرى را به دنبال دارد. مسامحه و تأخیر در آن روا نیست، بلکه سرعت و شتاب مورد تأکید و سفارش دین نیز مىباشد، آیاتى از قبیل:
الف: «سارعوا الى مغفره من ربکم.»(11)
ب: «فاستبقوا الخیرات.»(12)
گویاى این واقعیت است که در کار خیر حاجت به استخاره نیست، اگر خیر بودن آن برایت روشن شده و به اثبات رسیده است در انجام آن درنگ روا مدار.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«مَن هَمّ بِشَىءٍ مِنَ الخَیرِ فَلیُعَجِّلُهُ فَاِنّ کُلَّ شَىء فیه تَأخیرٌ فَأِنّ لِلشَّیطانِ فیه نَظرهٌ؛(13) کسى که تصمیم به کار خیرى گرفت، باید عجله کند، زیرا هر کارى را که در آن تأخیر کنید، شیطان در آن حیلهاى مىکند.»
رسولخدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
«اِنَّ اللّه یُحبّ مِنَ الخَیر ما یُعجّل؛(14) خداوند کار نیکى را دوست دارد که در آن شتاب شود.»
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«کان ابى یقول: اذا هممت بخیر فبادر، فأنّک لا تدرى ما یحدث؛(15) پدرم مىفرمود: هرگاه آهنگ کار خوبى کردى،بشتاب، زیرا نمىدانى که چه پیش خواهد آمد.»
در انجام کار خیر رهزنان بسیارند چه شیاطین داخلى و چه شیطنتهاى بیرونى، چه بسا انسان به قصد انجام کار خیرى مصمم مىشود ولى براثر تأخیر و باخبر شدن دوستان، یا خویشان و فرزندان و یا افراد بى انگیزه در کار خیر، در انجام آن دچار تردید و دو دلى مىشود و در نتیجه به انجام آن کار موفق نمىگردد.
رسولخدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
« درنگ کردن در هر کارى خوب است به جز در کار آخرت.»(16)
وقار و درنگ
«ضد صفت عجله وقار است و آن عبارت است از اطمینان نفس و سکون آن در گفتار و کردار و حرکات و سکنات، هم پیش از آن که شروع در یکى از آنها کند، و هم بعد از آن تا هر جزئى از آن کار را به موافق فکر و تدبیر به جا آورد.
و تأمل نمودن پیش از شروع را توقف گویند، و تأمّل بعد از آن را تأنّى و انائت نامند، پس وقار شامل این هر دو است و آن نتیجه قوت نفس و پر دلى است.»(17)
در بخش اول نوشتار گفته شد که عجله هم مورد نکوهش است و هم مورد هشدار و باید از آن دورى جست و پرهیز کرد، آنچه در این فصل مورد بررسى و توجه است صفت مقابل آن یعنى درنگ کردن در کارها و شتاب نکردن در انجام و شروع آنهاست.
در معارف و فرهنگ دینى به این نکته نیز توجه شده و با عبارتهاى گوناگون از آن ستایش و مدح شده است.
رسولخدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
«الأناه من اللّه و العجله من الشّیطان؛(18) درنگ و تأنى در کارها از سوى خداى رحمان است و شتاب و عجله در آنها از سیاستهاى شیطان.»
روشن است که هدفهاى غریزه حیوانى ریشه شیطانى دارد و چون غریزه حیوانى انسان کفاف آن را نمىدهد و کم مىآورد. جویندگان اهداف حیوانى همواره عجول و شتابزدهاند چون خطر از دست دادن آن مال و منال و مقام و مانند آن را مىدهند و ترس آن را دارند که رقیبان آنها را از دست آنان بگیرند، از این رو این گونه کسان همیشه در دام صفت زشت عجله گرفتارند.
اما کسانى که دنبال اهداف انسانى هستند، چون زیر پوشش صفت رحمانى حق قرار دادند و این رحمانیت آن اندازه گسترش دارد که همه اشیاء عالم را فرا گرفته است، از این رو خطر از دست دادن و ربایش در آن وجود ندارد به همین جهت خواستاران آنها با تأمّل و درنگ به سوى آنها گام برمى دارند.
و نکته این که در دعا مىخوانیم خداوند شتابکار نیست همین است که:
«انّما یعجّل من یخاف الفوت؛(19) همانا کسى شتاب مىکند که ترس از دست دادن چیزى را داشته باشد.»
بنابراین آن کس که نگرش رحمانى دارد وجودش دریاى بى طوفان و آرامى را مانند است که هیچگاه دچار امواج نمىگردد و طمأنینه و وقار و آرامش بر وجودش حاکم است و اما کسى که نگرش و نگاه شیطانى دارد، همواره در اضطراب و تلاطم است و هر آن احتمال از دست دادن داشتهها را مىدهد و از این رو همواره شتابان و شتابزده عمل مىکند تا از رقباى دنیاطلب و افزون خواه خویش عقب نیفتد.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«مَعَ التَّثَبّتِ تَکُونُ السَّلامَهُ وَ مَعَ العَجَلَه تَکُون النَّدامَه؛(20) در درنگ کردن سلامت است و در عجله ندامت.»
رسولخدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
«اِنّما اَهلَکَ النّاسَ العَجَلَهُ وَلَو اَنَّ الناسَ تَثَبَّتُوا لَم یهلک اَحدٌ؛(21) مردم را عجله نابود مىکند، اگر مردم با تأمّل کارها را انجام مىدادند، کسى هلاک نمىشد.»
تدبیر و تأنى در مدیریت
یکى از آسیب هاى بزرگ مدیریت و مدیران در جریان حاکمیت و حکومت دینى، بلاى شتابزدگى و اقدامهاى غیر کارشناسانه و شتابزده است.
مدیر مدبّر کسى است که پشت صحنههاى تصمیمگیرى را شفاف ببیند و بشناسد و پىآمدهاى مصوبات و برنامهها را مورد بررسى قرار دهد، از اظهار و اعلام برنامهها و پروژههاى خام به شدت پرهیز نماید.
امام جواد(علیه السلام) مىفرماید:
«اظهار الشّىء قبل ان یستحکم مفسدهٌ له؛(22) آشکار ساختن هر چیز (برنامهها و سیاستهاى آینده) پیش از آن که جوانب آن مستحکم شده باشد فسادانگیز است.»
مدیر آگاه و بصیر از مطرح کردن طرحهاى ناپخته دورى مىکند تا دچار شتابزدگى نگردد. در روایات اسلامى آمده است که:
«بِئس الظَّهیرُ اَلرَّأىُ القَصیر؛(23) بد پشتوانهاى است فکر خام (و کارشناسى نشده حرفى زدن و طرحى را اعلام کردن)».
خطر شتابزدگى در مدیران ارشد نظام به مراتب از مدیران میانى آسیب آفرینتر است از این رو باید در تصمیم گیریهاى کلان اقتصادى، اجتماعى، سیاسى، نظامى و هر گونه اظهار نظرى که مربوط به زیرساختهاى فرهنگى و اجتماعى است، کمال احتیاط و تأنى و تأمّل را داشته باشند و هیچگاه احساساتى و شتابزده دست به کارى نزنند و مردم هم دولتمردان را در انجام کارها و طرحها به شتابکارى نکشانند. مقام معظم رهبرى همواره به دولتمردان و مردم این توصیه را داشتهاند که با یادآورى آن تذکر پدرانه و توصیه پیامبرانه در حکم تنفیذ رئیس جمهور دولت نهم این بخش از نوشتار را به پایان مىبریم:
«البته نباید شتابزدگى کرد. من هم به رئیس جمهور محترم عرض مىکنم که از شتابزدگى اجتناب شود، آرمانها با جدّیت تعقیب شود. اما هیچ گونه شتابزدگى به وجود نیاید هم به مردم عزیزمان توصیه مىکنم که در درخواستها شتابزدگى را اعمال نکنند.»(24)
پىنوشتها:
1. غررالحکم، ج 2.
2. مفردات راغب واژه (عجل).
3. معراج السعاده، ص 218، چاپ هجرت.
4. میزان الحکمه، ج 7، مترجم، ص 3488.
5. همان.
6. همان.
7. میزان الحکمه، ج 7، ص 3484.
8. همان.
9. بحارالانوار، ج 75، ص 81.
10. تفسیر نمونه، ج 12، ص 60.
11. سوره آل عمران، آیه 133.
12. مائده، آیه 48.
13. تفسیر نمونه، ج 12، ص 45.
14. همان.
15. میزان الحکمه، ج 7، ص 3486.
16. همان.
17. معراج السعاده، ص 221.
18. میزان الحکمه، ج 7، ص 3484.
19. مصباح المتهجد، ص 195.
20. میزان الحکمه، ج 7، ص 3484.
21. همان.
22. تحف العقول، ترجمه حسن زاده، ص 826.
23. غررالحکم، واژه (رأى).
24. سخنان مقام معظم رهبرى 12/5/84.
برگرفته از : پاسدار اسلام :: آبان 1387، شماره 323
منبع: http://www.hawzah.net