وصیت وارث
1- وصیت
وصیت آن است که انسان، سفارش کند بعد از مرگش برای او کارهایی انجام دهند یا بگوید بعد از مرگش چیزی از مال او ملک کسی باشد، یا برای اولاد خود و کسانی که اختیار آنان با اوست، قیم و سرپرست معین کند و کسی را که به او وصیت می کنند «وصی» می گویند. (1)
وصیت کردن برای هر مسلمانی، کاری پسندیده و ارزشمند است و رهبر بزرگ اسلام، صلی الله علیه آله می فرماید:
«من مات علی وصیه حسنه مات شهیدا»(2)
هر کس پس از وصیت نیکویی جان سپرد، شهید محسوب می شود.
وصیت کردن برای هر کس و در هر شرایطی پسندیده و مستحب است، به خصوص برای کسانی که به هر دلیل ، زمان مرگ خویش را نزدیک می بینند، برای این گونه افراد، وصیت کردن در موارد زیر واجب است؛
1- اگر به مردم بدهکار است و موقع دادن آن بدهی رسیده، باید بدهد و اگر خودش نمی تواند بدهد، یا موقع دادن بدهی او نرسیده، باید وصیت کند و بر وصیت شاهد بگیرد.
2- اگر خمس و زکات و مظالم بدهکار است باید فورا بدهد و اگر نمی تواند بدهد، چنانچه از خودش مال دارد یا احتمال می دهد کسی آن ها را ادا نماید، باید وصیت کند و هم چنین است اگر حج بر او واجب باشد.
3- اگر نماز و روزه ی قضا دارد، باید وصیت کند که از مال خودش برای آن ها اجیر بگیرند، بلکه اگر مال نداشته باشد ولی احتمال بدهد کسی بدون آن که چیزی بگیرد آن ها را انجام می دهد، باز هم واجب است وصیت نماید و اگر قضای نماز و روزه ی او بر پسر بزرگ ترش واجب باشد باید به او اطلاع دهد یا وصیت کند که برای او به جا آورند.(3)
شرایط صحت وصیت
الف- وصیت کننده؛ باید دارای پنج شرط باشد، که عبارتند از؛ بلوغ، عقل، اختیار، رشد و عدم خودکشی. بنابراین:
– وصیت کودک، صحیح نیست، گرچه اقوی صحت وصیت کودک ده ساله است در مورد کارهای نیک مثل ساختمان مسجد و پل و خیرات و مبرات.
– وصیت دیوانه، مست و کسی که او را مجبور کرده باشند وصیت کند و محجوری که ازتصرف در اموالش ممنوع است، نیز صحیح نیست.
– همین طور کسی که با زخمی کردن خود یا خوردن سم یا پریدن از بلندی دست به خودکشی زده، وصیتش صحیح نیست.(4)
ب- موضوع وصیت؛ باید جایز، دارای منفعت حلال و از ملک شخص وصیت کننده باشد. بنابراین وصیت به هزینه ی مال در اموری مانند موارد زیر صحیح نیست؛
دادن قرآن به کافر، شراب سازی، آلات موسیقی و قمار، کمک به ستمگران، تعمیر کنیسه، چاپ کتاب های گمراه کننده، کارهای بیهوده و عبث و مانند این ها.(5)
هم چنین اگر درباره ی اموال دیگران وصیت کند صحیح نیست؛ گر چه مالک آن ها نیز اجازه بدهد. البته اگراز سوی مالک وصیت کند و او نیز تنفیذ نماید، بعید نیست که صحیح باشد.(6)
شرط چهارم این که اموال وصیت شده بیش از یک سوم کل ارث نباشد با این توضیح؛
1- بدهی ها، حقوق واجب الهی همچون خمس و زکات و مظالم و کفارات ازاصل مال کم می شود؛ اگر چه به آن وصیت نکرده باشد و شامل همه ی مال نیز بشود. حج واجب گر چه نذری باشد – نیز بنابر اقوی همین حکم را دارد.(7)
2- کارهای تبرعی همچون اطعام به فقرا، رفتن به زیارت و اقامه ی عزا و مانند آن، اگر در حد یک سوم اموالش باشد نافذ است و بیش از آن را وارثان باید اجازه بدهند. واجب غیر مالی مانند نماز و روزه ی استیجاری نیز بنابر اقوی همین حکم را دارد.(8)
ج- وصی ؛ اجرا کننده وصیت نیز باید بالغ، مسلمان و قابل اطمینان باشد؛ بر این اساس، وصیت به نابالغ، دیوانه و کافر صحیح نیست، اگر وصی مورد اعتماد باشد کافی است، گرچه احتیاط آن است که عادل باشد.(9)
احتیاط واجب آن است که فرزند، وصیت پدرش را رد نکند، ولی بر دیگران، پذیرش وصیت واجب نیست، حتی وصی پس از پذیرش و در زمان حیات وصیت کننده می تواند آن را پس بدهد به شرط آن که به وصیت کننده ابلاغ کند. ولی اگر وصیت را بپذیرد و تا مرگ وصیت کننده آن را رد نکند یا اگر رد کند به اطلاع او نرساند، اجرای وصیت بر وصی واجب است. بلکه اگر وصی پس از مرگ وصیت کننده از وصیت اطلاع یابد حق رد آن را ندارد و باید آن را اجرا کند.(10)
راه ثابت شدن وصیت
1-کسی که می خواهد وصیت کند، با اشاره ای که مقصودش را بفهماند، می تواند وصیت کند.(11)
2- اگرنوشته ای به امضا یا مهر میت ببینند، چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد که برای وصیت کردن نوشته، باید مطابق آن عمل کنند.(12)
3- شهادت زنان و مردان عادل و نیز قسم خوردن و شهادت کافر ذمی عادل نیز در برخی موارد مسموع است.(13)
2- ارث
ارث و میراث در لغت به اموالی گفته می شود که از مردگان به زندگان انتقال می یابد. در فقه اسلامی، معنای این واژه ی گسترش یافته، برخی از حقوق را نیز شامل می شود؛ مثل حق قصاص، حق فسخ(14) و … نظر به این که احکام و فروع مسائل ارث فراوان است و در فقه، کتاب مستقلی به آن اختصاص یافته، در این جا تنها به بیان کیفیت وراثت زن و شوهر بسنده می کنیم با یادآوری این نکته که ؛ موجبات ارث از نظر اسلام بر دو گونه است؛
نسبی که دارای سه مرتبه است؛ 1- پدر و مادر، فرزندان و نوادگان، 2- پدر بزرگ و مادر بزرگ و دیگر اجداد و برادر و خواهر و فرزندانشان، 3- عمو و عمه و خاله و دایی و فرزندانشان و سببی که با زوجیت و ولا، تحقق می یابد و ولا نیز سه مرتبه دارد؛ 1- ولای عتق (آزاد کردن برده)، 2- ولای ضمان جریره (پیمان بیمه ی حوادث در برابر ارث)، 3- ولای امامت.(15)
ارث زن و شوهر
زن و شوهر به موجب زوجیت با دو شرط از یکدیگر ارث می برند؛ 1- زن در عقد دائمی مرد باشد و در ازدواج موقت زن و شوهر از یکدیگر ارث نمی برند. 2- زن در قید زناشویی شوهر باشد.(16)
نمودار زیر، چگونگی ارث بردن زن و شوهر را از یکدیگر نشان می دهد.
سهم شوهر:
1- یک چهارم : اگر زن بمیرد و اولاد داشته باشد ربع ترکه اش به شوهر می رسد.(17) (فرق نمی کند که اولاد از همان شوهر یا از شوهر دیگر داشته باشد)
2- یک دوم: اگر زن بمیرد و اولاد نداشته باشد نصف ترکه اش به شوهر می رسد.(18)
3- تمام اموال: اگر زن بمیرد و غیر از شوهرش، وارث نسبی و یا سببی نداشته باشد همه ی ترکه مال شوهر است، خواه امام علیه السلام حاضر باشد یا غایب.(19)
سهم زن:
1- یک هشتم: اگر مرد بمیرد و از همان زن یا زن دیگر اولاد داشته باشد هشت یک ترکه اش به زن می رسد، خواه زنش یکی باشد یا بیشتر، هر قدر باشند همین هشت یک را میان خودشان به تساوی قسمت می کنند.(20)
2- یک چهارم: اگر مرد بمیرد و اولاد نداشته باشد چهار یک ترکه به زنش می رسد خواه یکی باشد یا متعدد و درصورت تعدد چهار یک را میان خودشان به تساوی قسمت می کنند. (21)
احکام ارث
1- فرزندی که ارث زن یا مرد را به نصف کاهش می دهد، تفاوتی نمی کند که دختر باشد یا پسر، از همین همسر باشد، یا همسر دیگر، از ازدواج دائم باشد یا موقت و فرزند او باشد یا نوه.(22)
2- اگر زنی بمیرد و هیچ وارثی جز همسرش نداشته باشد، همه ی اموال او به همسرش می رسد.(23)
3- مرد ازهمه ی اموال منقول و غیر منقول همسرش ارث می برد، ولی زن از زمین ارث نمی برد، از قیمت زمین نیز نصیبی ندارد، هم چنین از هوایی زمین مانند ساختمان و درخت و مانند آن ارث نمی برد و لی از قیمت آن ها ارث می برد.(24)
4- سهم زن یا شوهر از اولویت برخوردار است و پس از جدا کردن سهم او بقیه ی اموال طبق قانون شرع میان سایر ورثه تقسیم می شود.(25)
5- اگر زن بخواهد در چیزی که از آن ارث نمی برد تصرف کند، باید از ورثه ی دیگر اجازه بگیرد و نیز ورثه تا سهم زن را نداده اند، بنابر احتیاط واجب نباید در بنا و چیزهایی که زن از قیمت آن ها ارث می برد، بدون اجازه ی او تصرف کنند و چنانچه پیش از دادن سهم زن، این ها را بفروشند- در صورتی که زن معامله را اجازه دهد – صحیح وگرنه نسبت به سهم او باطل است.(26)
6- اگر شوهر در حال مرض، عیالش را طلاق دهد و پیش از گذشتن دوازده ماه هلالی بمیرد، زن با سه شرط از او ارث می برد؛
اول: آن که در این مدت، شوهر دیگر نکرده باشد.
دوم : به واسطه ی بی میلی به شوهر، مالی به او نداده باشد که به طلاق دادن راضی شود، بلکه اگر چیزی هم به شوهر ندهد، ولی طلاق به تقاضای زن باشد، باز هم ارث بردنش اشکال دارد.
سوم: شوهر در مرضی که در آن مرض، زن را طلاق داده، به واسطه ی آن مرض یا به جهت دیگر بمیرد. پس اگر از آن مرض خوب شود و به جهت دیگری از دنیا برود، زن از او ارث نمی برد.(27)
پی نوشت :
1- توضیح المسائل، مسأله ی 2694.
2- بحارالانوار، ج 103، ص 200.
3- توضیح المسائل، مسائل 2700-2702.
4- تحریر الوسیله، ج2، ص 95-96، مسأله ی 12-13.
5- تحریر الوسیله، ج 2، ص 96-97،مسائل 17-20.
6- همان، ص 97، مسأله ی 19.
7- همان، مسأله ی 23.
8- همان.
9- همان، ص 102، مسأله ی 38.
10- همان، مسأله ی 41.
11- توضیح المسائل، مسأله ی 2695.
12- همان، مسأله ی 2696.
13- ر.ک: همان، مسأله ی 2725 و تحریرالوسیله، ج 2، ص 108، مسأله ی 63.
14- ر.ک: المنجد، واژه ی ورث و دائره المعارف، تشیع، ج 2، ص 57.
15- تحریر الوسیله، ج 2، ص 363.
16- تحریر الوسیله، ج 2، ص 369، مسأله ی 1 و 2. ( زنی که در عده ی طلاق رجعی به سر می برد، حق ارث دارد، چنان که اگر دراین ایام بمیرد، شوهرش نیز از او ارث می برد. )
17- توضیح المسائل، مسأله ی 2770.
18- همان.
19- تحریر الوسیله، ج 2، ص 396، مسأله ی 1.
20- توضیح المسائل، مسأله ی 2775 و 2771.
21- تحریر الوسیله، ج 2، ص 397 مسأله ی 4.
22- تحریر الوسیله، ج 2، ص 397، مسأله ی 4.
23- همان، ص 396، مسأله ی 1.
24- همان، ص 397، مسأله ی 5 و توضیح المسائل، مسأله ی 2771.
25- توضیح المسائل، مسائل 2770-2771.
26- همان، مسأله ی 2772.
27- توضیح المسائل، مسأله ی 2778.
منبع: کتاب فقه خانواده