نگران مسئولیتهای یک پدر خوب نباشید. پدر خوب بودن به این معنی نیست که شما باید همیشه در حال راهنمایی کودکتان باشید و یا اینکه شما نباید بگذارید که او اصلاً مریض شود. برای پدر خوب بودن بیش از هر چیز باید همسر خوبی باشید. شما باید پیش از تولد کودکتان مسئولیتهای یک همسر خوب بودن را پذیرفته باشید، پس اگر میخواهید پدری خوب باشید، یاد بگیرید که همسر خوبی باشید.
اگر تنها یک چیز وجود داشته باشد که کودکتان از شما بخواهد، این است که در خانهای سرشار از عشق و آرامش زندگی کند. پس یک زندگی با ثبات بسازید. پدران خوب این ضمانت را برای فرزندانشان فراهم میکنند.
عادی کردن زندگی پس از تولد کودک
سعی کنید بعد از به دنیا آمدن کودکتان سریعاً به زندگی عادیتان برگردید. بسیاری از زنان و مردان که برای اولین بار صاحب فرزندی میشوند این کار را نمیکنند. آنها مدتها در خانه میمانند و از کودکشان مراقبت میکنند زیرا میترسند که کودکشان را تنها و به دیگری بسپارند. آنها فراموش میکنند که او یک کودک انسان است و میتواند به شرایط زندگی عادت کند. بعد از دو هفته از تولد فرزندتان شما میتوانید به زندگی عادیتان برگردید. کودکتان بسیار راحت این موضوع را خواهد پذیرفت. کودکتان را سر سفره صبحانه بیاورید. با او به خرید یا مسافرت بروید. نترسید اگر میخواهید با هواپیما سفر کنید. هرکاری را که پیش از آمدن کودکتان انجام میدادید را از سر بگیرید. درست است که در مواردی با وجود کودکتان بعضی از کارها را نمیتوانید به راحتی انجام دهید، اما میتوانید برای کارهایتان برنامهریزی داشته باشید. ممکن است شکل تفریحاتتان تغییر کند. در سالهای اول آسان نیست که با کودکتان به سینما بروید، اما میتوانید برنامههای دیگری داشته باشید. شاید برنامهریزیهای جدیدتان کمی برایتان استرسزا باشد. اما این نگرانیها و استرسها نباید مانع زندگی عادی شما باشد.
به همسرتان کمک کنید و به او اجازه بدهید که ساعتهایی را صرف کارهای خودش کند. حقیقت این است که وظایف مادر در دوران نوزادی بسیار بیشتر از وظایف یک پدر است. زمانی که کودک به دنیا میآید مادران بسیاری از مسئولیتهای نوزادشان را به شکلی غریزی انجام میدهند. مادر بودن به مراتب از پدر بودن سختتر است و به همین دلیل است که شما وظیفه دارید حمایت بیشتری از همسرتان بکنید. او نیاز به اوقات مخصوص به خودش دارد و شما باید آن را برایش فراهم کنید. گرچه که او با علاقه همه انرژی و توانش را برای نگهداری از نوزادش بگذارد.
بهترین کاری که میتوانید برای همسرتان انجام بدهید این است که برای او زنگ تفریح درست کنید. به او پیشنهاد بدهید که به دیدن دوستش برود و شما مراقب کودکتان باشید. به او بگویید که اگر دوست دارد به یک کلاس ورزش برود و یا با دوستانش به خرید یا پارک برود. همسر شما به این کارها احتیاج دارد. حتی اگر هرگز به زبان نیاورد. اگر میخواهید پدر خوبی باشید باید پیش از آن همسر خوبی باشید. همسر شما حق دارد که از زندگیاش بهرهمند بشود، پس همراهیش کنید.
در تغذیه کودک به همسرتان کمک کنید
در نیمه شبهایی که مادر برای شیر دادن بیدار میشود، همراهیش کنید. شاید به نظرتان سخت باشد، اما اگر این کار را بکنید درک بهتری از کار همسرتان پیدا خواهید کرد. برای همسرتان آب یا آبمیوه بیاورید و کمکش کنید تا به نوزاد شیر بدهد. اگر نوزاد بیقراری کرد شما به عنوان پدر وظیفه دارید که برای آرام کردنش تلاش کنید. حتی اگر هیچ کار مهمی هم نتوانید برای مادر و فرزند بکنید بیدار بودن شما به همسرتان این پیام را میدهد که شما با او همراه هستید.
اگرکودک باید تمیز شود، شما داوطلب این کار باشید. هر کاری که لازم هست را انجام بدهید و بیداریهای شبانه را فرصتی بدانید که میتوانید در کنار همسرو کودکتان باشید. شاید این کار اصلاً آسان نباشد. ممکن است برای شما که باید صبح زود به سرکار بروید خیلی هم سخت باشد. اما با همه سختی اش بعد از چند روز شما به این شرایط جدید عادت میکنید. به یاد داشته باشید که همسرتان در طول شبانهروز همه این کارها را به تنهایی انجام میدهد. این قدم شما میتواند به همسرتان انرژی بیشتری بدهد تا همه روزهای آینده را هم با عشق و علاقه برای شما و کودکش وقت بگذارد.
ابراز عشق کنید
با کودکتان مهربان باشید. نه تنها در نوزادی بلکه در سنین کودکی با او مهربان باشید. کودک به عشق نیاز دارد، اما او معنای عشق را نمیفهمد. کودکتان را از همان زمان نوزادی به آغوش بگیرید و مرتب تکرار کنید که «بابا خیلی دوستت داره» شاید اگر بگویید دوستت دارم او چیز زیادی متوجه نشود، اما اگر او را بغل کنید و ببوسید و ابراز احساسات کنید او معنای حرف شما را درک میکند.
کودک شما معنای عشق و دوستی را از راه تماس جسمی میشناسد. او را به آغوش بگیرید، ببوسید، قلقلک بدهید و ببویید. همه اینها راههایی است که کودکتان علاقه شما را به خودش میشناسد. بعضی از پدران از این نوع ابراز علاقه میترسند. آنها بنابر خلق و خو و یا تربیتشان هرگز به کودکشان ابراز احساسات نمیکنند و این کار را برای خودشان بد و زشت میدانند. آنها سعی میکنند با فراهم کردن رفاه و برآوردن نیازهای مادی کودک به او محبت نشان دهند در حالیکه هیچکدام از آنها نیازهای عاطفی کودک را برآورده نمیکنند. با کودکتان بازی کنید و بگذارید او همانطور که به آغوش مادرش پناه میبرد به آغوش شما بیاید و از شما محبت ببیند.
مطمئن باشید که هرگز از اینکه به کودکتان محبت کنید، پشیمان نخواهید شد. زیرا این سادهترین پیام حمایتیای است که به کودکتان میدهید. اگر کودکتان را از محبت خودتان بهرهمند کنید او هرگز در لحظات سخت زندگیش بیتکیهگاه نخواهد بود.
همانگونه که انتظار داشتید در کودکی با شما رفتار میشد با کودکتان رفتار کنید. کمی به چگونگی بزرگ شدن خودتان برگردید. به این فکر کنید که پدرتان چگونه به شما نشان داده است که دوستتان دارد و یا چه کارهایی را انجام داده است که این حس به شما دست نداده است. او چگونه به شما مفهوم نظم را یاد داده است و یا چگونه شما را تشویق کرده است، چگونه از شما انتقاد کرده است. اگر شما حس کردید که پدرتان، پدری خوب بوده است، شما این شانس را دارید که همان رفتار را با کودکتان داشته باشید.
مثل خودتان باشید
اگر شما پدری خوب نداشتهاید، شما نباید این شانس را از دست دهید که مانند او نباشید، این یک موقعیت طلایی است که شما پدری احساساتیتر درگیرتر و دوست داشتنیتر باشید. شما باید به پدرتان و تمام دنیا نشان دهید که چگونه باید یک پدر ایدهآل بود. به گونهای رفتار کنید که کودکتان دریابد شما عاشق اویید در مقابل او صبور هستید، او را میفهمید و در مقابل کارهای او حساس هستید.
با کودکتان بدرفتاری نکنید، این کار را با همسرتان نیز انجام ندهید. هیچگاه هیچ دلیلی وجود ندارد که به شما اجازه دهد همسرتان را کتک بزنید و یا کودکتان را تنبیه بدنی کنید. این نهایت بزدلی و شرارت است که یک مرد در هر مکان و موقعیتی به یک زن و یا کودک آسیب جسمی بزند. حتی اگر یک بار شما کودکتان و یا مادر او را کتک بزنید، غیرممکن است که شما در ذهن او پدری خوب باشید. اگر شما این کار را انجام دهید، هر کار دیگری که انجام دهید جبران این موضوع را نمیکند. پس از این کار جداً خودداری کنید.
درکنار تنبیه بدنی، از ناسزا گفتن به کودکتان نیز خودداری کنید. هیچگاه به او نگویید احمق، دروغگو و یا هر چیز دیگر که به او این حس را منتقل کند از دیگر کودکها کمتر است. هدف خود را این قرار دهید که به کودکتان عشق و توجه زیادی دهید و همچنین اعتماد به نفس او را بالا ببرید.
ممکن است توصیههای زیادی به شما برای تربیت کودکتان بشود و یا هر کسی از روش شما انتقاد کند، گاهی آنها متناقضاند، بنابراین بسیار دقت کنید که به کدام توصیهها رفتار کنید. متأسفانه هیچ خط مرزیای وجود ندارد، در بعضی مواقع هیچ روش اثبات شده برای بزرگ کردن کوک وجود ندارد. برای زمانی که کودکتان گریه میکند، یک کتاب توصیه میکند که او را در آغوش بگیرید، دیگری میگوید او را به حال خود رها کنید، کتاب سوم میگوید ابتدا او را بغل کنید و بعد او را به حال خود رها کنید، کتاب چهارم… . پس باید خودتان تصمیم بگیرید چه کاری مناسب است.
پس چگونه باید فهمید کدام توصیهها درستاند؟ شما نمیتوانید بفهمید. پس باید شما ابتدا کمی تحقیق کنید و بعد خودتان تصمیم بگیرید. اگر شما تنها یک کتاب در این زمینه بخوانید احتمالاً طبق همان روش رفتار میکنید که ممکن است اشتباه باشد، پس با دیگر والدین صحبت کنید، کتاب بخوانید، مجله کودکان بخوانید، از اینترنت استفاده کنید تا اطلاعات بیشتری به دست بیاورید، آنگاه تصمیم بگیرید که کدام روش مناسبتر است.
هیچگاه توصیهای را که فکر میکنید مناسب نیست، انجام ندهید. اگر شما حس خوبی به یک روش ندارید، احتمالاً برای کودک شما مناسب نیست. مثلاً در اینترنت هزاران مقاله برای تربیت وجود دارد که همه آنها مناسب نیستند. پس توصیهها را گوش دهید و سپس به فکر و قلب خود اعتماد کنید، با این کار معمولاً شما اشتباه بزرگ انجام نمیدهید.
قدر فرصت هارا بدانید
قدر لحظات خوب بودن با فرزندتان را بدانید، همه چیز سریع اتفاق میافتد. احتمالاً زمانی که کودکتان هفت ساله شد، اگر از شما بپرسند آیا شما احساس کردید که هفت سال از تولد او گذشته است، احتمالاً شما احساس میکنید دو سال از این زمان گذشته است.
لحظاتی که شما با کودکتان هستید به سرعت میگذرد، پس سعی کنید از این لحظات نهایت لذت را ببرید. سعی کنید کارهایتان را سریعتر تمام کنید تا با خانواده وقت بیشتری را بگذرانید. سعی کنید هراز گاهی یک روز را مرخصی بگیرید و خانواده را به یک پارک بازی ببرید. سعی کنید خودتان کودکتان را از مدرسه به خانه بیاورید و از هر فرصتی برای بازی با او استفاده کنید. شما در پیری نمیگوییدای کاش بیشتر پشت میز کارم بودم بلکه میگویید کاش بیشتر با کودکم وقت میگذراندم.یاد بگیرید که کودکان از پدرهایشان چه چیزهایی میخواهند. برای آنها شغل شما، مدالهایی که گرفتهاید، تشویقهایی که شدهاید و یا رده اداری شما اهمیت زیادی ندارد، آنها توجه و زمان شما را میخواهند. آنها دوست دارند با شما باشند، آنها دقت شما، گوش، عقاید، تمرکز شما را میخواهند و آنها میخواهند نزدیک پدرشان باشد. اگر دقت کنید متوجه میشوید وقتی شما در خانه هستید کودکتان خوشحالتر است، حتی اگر شما بر روی کاناپه خوابیده باشید، زیرا پدر هنوز پیش اوست. تنها همین که شما نزدیکش باشید برایش کافی است. حال اگر پدر مدت زمان کافی نزدیک کودک نباشد چه اتفاقی میافتد؟ مشکل از همینجا آغاز میشود. کودک شروع بدرفتاری میکند که توجه پدرش را جلب کند، البته این کار را به روشی عاقلانه از نظر شما انجام نمیدهد. در مجموع کودکانی که مدت زمان مناسبی را با پدرش میگذراند، رفتار مناسب تری نسبت به دیگر کودکان دارد.
حال که شما میدانید او چه میخواهد، میتوانید بشتر از با او بودن لذت ببریدتوجه داشته باشید که شما برای او الگویی هستید و تمام حرفها و عملکرد شما توسط کودکتان تحلیل میشود. شما قهرمان او هستید. پس سعی کنید با رفتار مناسبتان به او بفهمانید که چگونه باید رفتار کرد.