نویسنده: محمد غفوری (1)
چکیده
سیره و سخنان امامان (علیهمالسلام)، به عنوان جانشینان معصوم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، سرمشق و برنامه عمل پیروانشان است. بنابراین، فهم و شناخت افکار و اندیشههای آنان، ما را در پیروی از روش آن بزرگواران یاری میکند. امام جواد (علیهالسلام) اگرچه در سنین نوجوانی به امامت و در اوان جوانی به شهادت رسیدند و فرصت چندانی برای ظهور سیره اخلاقی ایشان حاصل نشد، اما در دورهای حساس، رهبری جامعه شیعه را بر عهده داشتند که از این حیث شناخت اندیشههای آن حضرت اهمیت ویژهای مییابد. این مقاله در جهت دست یابی به آرای اخلاق اجتماعی آن حضرت، به مطالعه سخنان و سیره ایشان میپردازند و دیدگاههای امام جواد (علیهالسلام) را در قالب نگاه ایشان به مسأله جامعه، اخلاق فردی و اجتماعی و کرامت انسانی نشان میدهد و نتیجه میگیرد که جهتگیری آن حضرت در همه امور و شئونات زندگی، بر محور کتاب خدا و سنت معصومان (علیهمالسلام) بوده است. هر کسی افکار و اندیشههایی دارد؛ اما اندیشه و درک و فهم معصومان، به حکم منصب الهی که دارند و اسوه و سرمشق به شمار میآیند، بسیار مهم است. با توجه به این که پیروان آنان میکوشند همانند آنان رفتار کنند، باید پیش از هر چیز با دیدگاههای آنان در هر زمینهای آشنا باشند تا بتوانند آن نظرها را به عنوان قوانین زندگی فردی و اجتماعی، مبنای عمل خود قرار دهند.
مقدمه
امامان (علیهمالسلام)، از دیدگاه شیعه، جانشینان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، حجتهای خدا بر خلق، حافظان دین و شریعت الهی و رهبران سیاسی جامعه به شمار میآیند؛ اما اوضاع سیاسی – اجتماعی عصر آنان، فرصت حاکمیت سیاسی را از آنان گرفت. طبیعتاً اِعمال دستورهای شرعی نیز برای آنان میسر نشد. چون ابزار لازم که همان حکومت و قوه اجرا باشد، در دست آنان نبود. از سوی دیگر، سیره فردی و اجتماعی امامان (علیهمالسلام) هم تدوین نگردید. به همین سبب آرا و اندیشههای اخلاقی و اجتماعی آنان منتشر نشد و در لابهلای سخنان و برخی موضعگیریهایشان پنهان ماند.
هر کسی افکار و اندیشههایی دارد؛ اما اندیشه و درک و فهم معصومان، به حکم منصب الهی که دارند و اسوه و سرمشق به شمار میآیند، بسیار مهم است. با توجه به این که پیروان آنان میکوشند همانند آنان رفتار کنند، باید پیش از هر چیز با دیدگاههای آنان در هر زمینهای آشنا باشند تا بتوانند آن نظرها را به عنوان قوانین زندگی فردی و اجتماعی، مبنای عمل خود قرار دهند. ولی با این حال، متأسفانه به اندیشهها و چارچوب فکری معصومان (علیهمالسلام)، کمتر توجه و در مورد آنها بررسی شده است. حال آن که در مقام گفتار، کردار، اِعمال احکام دین و اجرای سیاستهای دینی، به شدت نیاز داریم تا به این که با چارچوبهای دینی و منظومههای فکری رهبران دینی آشنا باشیم.
از این رو، مقاله حاضر، کوشیده تا در حد توان، مفاهیم اخلاقی – اجتماعی در اندیشه امام جواد (علیهالسلام) را از میان رفتار و سخنانش استخراج نماید. تنها مشکلی که در این زمینه وجود دارد، دوران دشوار امامت آن حضرت است. ایشان از سویی از جانب حکومت در تنگنا بودند و امکان ارتباط گسترده با پیروانشان فراهم نبود. از سوی دیگر، دوران امامت نسبتاً کوتاهی داشتند. اینها باعث شد تا مجال چندانی برای گسرتش دانش خود نیابند و ما با کمبود سخنان و سیره عملی حضرت مواجه باشیم. با این حال، مجموعهای از سخنان حضرت در دست است که یا خود فرموده و یا از پدران معصومش نقل کردهاند و ما بر اساس برخی از آنها، گزارههایی را استخراج و عرضه میکنیم.
اندیشههای اخلاقی و اخلاق اجتماعی امام جواد (علیهالسلام)
مسأله اخلاق، در آموزههای اسلام و اهل بیت (علیهمالسلام) جایگاه والایی دارد. موضوعات و مباحث اخلاقی بخش زیادی از آیات قرآن مجید و روایات اهل بیت (علیهمالسلام) را تشکیل داده که در کتابها و مقالههای مختلف بحث و بررسی شدهاند و در این جا نیازی به طرح آنها نیست. آن چه در ادامه میآید، تنها بخشی از مفاهیم اخلاقی در سخنان امام جواد (علیهالسلام) است.
1. آیین برادری
در اسلام، همه مسلمانان برادر قلمداد شدهاند. (2) در روایات بسیاری، برای برادری ویژگیها و برای تعامل با برادران دینی و دوستان شرایطی ذکر شده که در این نوشتار، جای طرح آنها نیست؛ اما به تناسب این مقاله نقل یک گزارش سزاوار است. به فرموده امام جواد (علیهالسلام)، در بصره فردی از امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) در مورد آیین برادری پرسید. امام فرمودند:
برادران (دوستان) دو دستهاند: دوستان امین و مورد اعتماد و دوستان هم کار؛ اما دوستان امین به منزله دست و بازو و فامیل و داراییاند. هرگاه با برادران دینی خود در این حداز اعتماد بودی، جان و مالت را نثارش کن و با دوستانش دوست و با دشمنانش دشمن باش! عیب و رازش را کتمان کن و خوبیهایش را آشکار ساز و بدان ای پرسش کننده که این برادران دینی، از یاقوت سرخ کمیابترند. و اما دوستان هم کار، همانا تو بهره خود را از آنها نمیبری. قطع رابطه با آنان نکن و جز همین منفعت ظاهر، چیزی از نهان خانه آنها مخواه و درست مثل خودشان با آنان گشاده رو و شیرین زبان باش! (3)
امیرمومنان با این توصیه، از یک سو راه معاشرت با مردم را نشان میدهند که در تعامل با افراد جامعه و همکاران، باید هم خوش رفتار بود و هم به میزان نیاز ارتباط برقرار کرد. از سوی دیگر، توجه میدهند که از میان افرادی که با انسان رابطه دارند، برخی امین و همانند نزدیکترین کسان فرد هستند. سفارش امام آن است که باید در حفظ چنین دوستان گران بها تلاش نمود و از جان و مال برای آنان هزینه کرد و در موفقیت، خوش نامی و رفع نیازهایشان کوشید.
2. لزوم حفظ اسرار
هر فردی در نهان و در مسیر زندگی خود اسراری دارد و غالباً تلاش میکند تا پوشیده بماند؛ چون اگر فاش شود، تأثیرات بسیاری بر زندگی فردی و اجتماعی او خواهد گذاشت. دین مبین اسلام نیز از فاش کردن اسرار به شدت نهی کرده است. خدای متعال میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ؛ کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است و خداوند میداند و شما نمیدانید». (4)
حفظ اسرار دیگران در اسلام، حق الناس و از واجبات است. چون علاوه بر ضربهای که بر شخصیت افراد وارد میشود و زندگی خصوصی آنان را دچار بحران میکند، کارکرد اجتماعی دارد. لذا با این کار، اشاعه فحشا صورت میگیرد و قبح ارتکاب گناهان از بین میرود و در نتیجه گناه و فسق شایع میشود. به تبع آن حد و تعزیری هم که برای پیشگیری قرار داده شده است، کارکرد خود را از دست خواهد داد؛ زیرا ارتکاب جرمها همگانی خواهد شد. چنین جامعهای مصداق این بیت معروف میشود:
گر حکم شود که مست گیرند *** در شهر هر آن چه هست گیرند
آیه قرآن نیز به همین نکته اشاره دارد و شیوع دادن زشتیها در جامعه مؤمنان را منع میکند. باز با همین نگاه است که ائمه از جمله امام جواد (علیهالسلام) فرمودند:
اگر اسرارتان برملا میشد، هم دیگر را دفن نمیکردید. (5)
یعنی آشکار شدن بسیاری از اعمال و رفتار انسانها حتی برای نزدیکترین کسان نیز سخت و تنفرآور است، به گونهای که حاضر نیستند جنازه یک دیگر را به خاک بسپارند. درواقع فاش شدن اسرار، آثار ویرانگر زیادی دارد. یکی از آنها افزایش کینه، کدورت و دشمنی بین دوستان، بستگان و کسانی میشود که در یک محیط و جامعه زندگی میکنند. هم چنین انس و الفت، دوستی، برادری (6) و توجه به حال هم دیگر که از سفارشهای اسلام است، از بین میرود و تنفر و انزجار جای آن را میگیرد. از سوی دیگر، باعث از بین رفتن امنیت و آرامش اجتماعی میشود. اگر افراد جامعه، احساس امنیت نداشته باشند و هر کاری که حتی از سر اشتباه انجام گیرد، منتشر گردد و دیگران باخبر شوند، بنیاد جامعه از هم گسیخته میشود و دیگر زندگی خصوصی و خانواده معنا نخواهد داشت؛ بنابراین، هم بحران خانواده به جامعه سرایت میکند و هم ناامنی اجتماعی و فاش شدن اسرار، آرامش و کانون خانواده را متلاشی میسازد. از این رو، در دین اسلام سفارش شده که اسرار را حتی به دوست صمیمی خود نیز نگویید که اگر روزی دشمن شد، آن را فاش نکند و عرض و آبروی شما را نریزد.
3. رابطه احسان و خلق حسن
احسان و نیکی کردن به بندگان، امری پسندیده و سفارش شده است. اهمیت آن در اسلام به قدری است که امام جواد (علیهالسلام) به نقل از امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) میفرماید: «بهای هر کس به اندازه نیکی اوست». (7) احسان و نیکی در امور مختلف انجام شدنی است. احسان یا مالی است و یا معنوی. کیفیت آن نیز به موقعیت وضعیت و تمکن فرد بستگی دارد. مثلاً اگر انفاق مالی است، باید فرد از بهترین چیزهایی که دارد، احسان و انفاق کند، (8) نه آن که اموال غیر قابل استفاده و مندرس را به نیازمندان ببخشد و اصطلاحاً روغن ریخته را نذر امامزاده کند. با این که در قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیهمالسلام) بر انفاق مال بسیار تأکید شده است و البته نباید ترک شود؛ اما احسان مالی بسیار محدود است و تنها به شمار اندکی از افراد جامعه باید کمک کرد. ولی اگر احسان، معنوی و با اخلاق حسنه و رفتار نیکو باشد، دایره احسان گسترده خواهد بود. به همین علت امام جواد (علیهالسلام) از پدرانش از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است که فرمودند: «شما نمیتوانید با دارایی خود به همه مردم احسان کنید، بنابراین با گشادهرویی و برخورد پسندیده آنان را جذب نمایید». (9)
بنابراین هر مسلمانی، علاوه بر این که از کمکهای مادی نباید غافل شود، باید در کنار آن با روی خوش و برخورد مناسب با دیگران معاشرت کند تا دلها را به خود جلب و جذب نماید. سیره اهل بیت (علیهمالسلام) نیز بر همین مبنا استوار بود وگرچه اموال زیادی را آشکار و نهان به نیازمندان میبخشیدند، رفتار نیکو و اخلاق خوش آنان افراد را گردشان جمع میکرد. اصولاً روش و سیره اهل بیت (علیهمالسلام) بر اساس محبت بر بندگان خدا و مدارا با مخالفان و دشمنان بود. مدارا و تحمل دشمنیها و مخالفتها، از اخلاق کریمان است و موجب گرایش دیگران میشود. در مقابل مجازات و برخورد تند، افراد را از اطراف انسان پراکنده میکند، همانگونه که خداوند به پیامبرش میفرماید: «به برکت رحمت الهی در برابر مردم، نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده میشدند». (10) از این رو، امام جواد (علیهالسلام) به یکی از شیعیان دستور دادند تا با پدرش که ناصبی و دشمن اهل بیت (علیهمالسلام) بود، مدارا کند و او را از برخورد و نزاع با پدرش منع کردند. (11)
4. رابطه احسان با احتیاج
انفاق، کمک به دیگران و یاری ستمدیدگان و مستمندان، عملی ارزشمند و از توصیههای اسلام به شمار میآید؛ اما تلقی عموم مردم از این قبیل کارها، آن است که از نیازمندان جامعه دستگیری شود. این برداشت، تصوری کاملاً درست است؛ ولی غالباً از وجه دیگر آن غافلیم و آن، اجر معنوی، ثواب اخروی و خوش نامی اجتماعی است که نصیب یاری دهنده میشود. امام جواد (علیهالسلام)، این وجه مغفول را برجسته کرده و فرمودهاند:
نیکوکاران به انجام دادن کار نیک نیازمندترند از کسانی که محتاج کار خیر آن هایند؛ زیرا پاداش و افتخار و آوازه کار نیک از آن آنهاست؛ بنابراین هرگاه کسی کار نیکی انجام دهد. بیشک به نفع خود و برای خود اقدام کرده است. لذا شایسته نیست سپاس و ستایش آن چه را به خود کرده، از دیگری بخواهد. (12)
دو نکته در این سخن امام وجود دارد: یکی آن که همه ما به سبب منافع خود در دنیا و آخرت محتاج آنیم که به دیگران کمک کنیم. اگر کسی حتی تمکن مالی و رفاه لازم را در زندگی داشته باشد، همه اینها برای دنیاست و باز برای آخرت خود محتاج است که اندوختهای ذخیره کند. در واقع هم محتاجیم و هم باید خود را محتاج بدانیم. احتیاج انسان پایانی ندارد و انسان هیچگاه نباید احساس بینیازی کند. حس بینیازی، آدمی را به سرکشی میکشاند. (13) دوم، اگر هر کس در زمان یاری نیازمندان، چنین تصور و برداشتی داشته باشد که برای خود و منفعت خود انجام دهد و پاداش کار هم نصب خود او خواهد شد، دیگر کمک خود را منتی برای دیگران نخواهد پنداشت.
5. ادب اجتماعی و آداب بندگی
ادب داشتن در اصطلاح جامعه، یعنی سخنان خوب بر زبان راندن و برخورد شایسته داشتن، و مؤدب، کسی است که زیبا سخن بگوید و رفتاری پسندیده داشته باشد. با همین برداشت، در جامعه، کسانی که برخی از آداب اجتماعی را رعایت و به اصطلاح، متمدنانه رفتار میکنند، افرادی با شخصیت شناخته میشوند. چنین ویژگیهایی در جای خود خوب و پسندیده است؛ ولی امام جواد (علیهالسلام)، این برداشت از ادب را ترقی داده، به آن جهت و رنگ دینی و الهی میبخشند. به تعبیر امام، ادب به معنای واقعی، زیبا و پسندیده سخن گفتن نیست؛ زیرا چنین ویژگی اگر دارنده خود را به خوشنودی خدا نرساند، پشیزی نمیارزد. ادب عبارت از فهم قرآن و حدیث اهل بیت (علیهمالسلام) و انتقال آن به دیگران است همانگونه که نازل و گفته شده و نیز خواندن پروردگار در حالی که حریص دعاست. ایشان با این توصیف، فرمودند: «هیچ دو نفری گرد نمیآیند مگر آن که برترین آن دو نزد خداوند، مؤدبترینشان است». (14) باز به همین علت است که وقتی دعبل خزاعی از امام جواد (علیهالسلام) هدیه گرفت و حمد خدا را گفت، امام فرمود: «ادب آموختهای». (15) یکی از توصیههای مؤکد دین اسلام، توجه به رعیت و زیردستان و البته از امور مهم فرمانروایی است؛ یعنی توجه به امور مردم و رسیدگی به مشکلات آنان، در درجه اول، مسألهای اخلاقی و توصیه دینی است و در درجه بعدی، از مهارتهای زمامداری و مدیریتی به شمار میآید. با نگاهی به سیره ائمه اطهار (علیهمالسلام) موارد متعددی از این دست را میتوان دید که دلسوزانه و متواضعانه با مردم رفتار کرده و جویای مشکلاتشان بودهاند و در رفع گرفتاریها و برآمدن حاجاتشان کوشیدهاند. ارزشگذاری امام، بر اساس فهم افراد از قرآن و احادیث اهل بیت (علیهمالسلام) است. بنابراین هر مسلمانی باید تلاش کند کتاب خدا و روایت معصومان را بیاموزد و با این مفاهیم انس گرفته، آنها را سرمشق زندگی خود (در قول و فعل) قرار دهد. در واقع سخن خوب، سخنی است که دربردارنده مفاهیم قرآنی و روایی باشد و سخنران خوب و مؤدب، کسی است که سخن خدا و اهل بیت (علیهمالسلام) را به مردم بازگوید. فلسفه این که حضرت تأکید دارد تا هر سخن و هر رفتاری، منشأ قرآنی و حدیثی داشته باشد، آن است که از منظر امام جواد (علیهالسلام)، شنیدهها و آموختههاست که شخصیت انسان را شکل میدهد. اگر وی آن چه میشنود، سخن الهی باشد شخصیتش نیز الهی خواهد شد و اگر منشأ دیگری داشته باشد، به همان سو کشیده میشود. در طول تاریخ پیروان هر فرد و آیینی، از کسانی بودهاند که در معرض سخنان و تبلیغات آن قرار گرفته و یا در آن مکتب شاگردی کردهاند. بر همین مبنا امام جواد (علیهالسلام) میفرمایند:
هر کس به گویندهای گوش کند، چنان است که او را بندگی کرده است. پس هرگاه گوینده، پیام خدا را بازگو کند، شنونده، خدای متعال را بندگی نموده و اگر پیام شیطان را القا کند، شنونده شیطان را بندگی کرده است. (16)
6. تأثیر متقابل رابطه فرمانروا با زیردستان
نوع رفتار با رعایا و زیردستان، یکی از مؤلفههای اخلاق اجتماعی است. اگر از منظر اخلاق دینی به این مسأله بنگریم، بر مبنای آموزههای اسلام، نه تنها به مستضعفان، یتیمان و بیپناهان نباید ستم شود و به رعیت ظلم نگردد، بلکه باید از آنان حمایت و دستگیری شود. امام جواد (علیهالسلام) در همین باره، نکتهای فرمودهاند که علاوه بر تشویق قدرتمندان به رعایت حال مردم، بیان کننده تأثیر متقابل رفتار حاکمان و مدیران با زیردستان است. حضرت میفرمایند: «کسی که مراعات زیردستان را بکند، از مافوق خود در امان خواهد ماند». (17) این روایت را اگرچه میتوان هشداری برای مواخذه الهی تفسیر کرد، بیانی عام است و رفتارهای اجتماعی را نیز شامل میشود. هر کنشی، واکنشی و هر عملی، عکس العملی به دنبال دارد. در واقع اشاره امام به یکی از سنتهای الهی است که چنین رفتاری علاوه بر آخرت، در دنیا هم پاسخ و جزا داده میشود (18) و همیشه دستی بالاتر وجود دارد جز یدالله که فوق همه دستهاست و تصمیمگیرنده و جزا دهنده نهایی هم اوست.
بنابراین اگر صاحب منصبی، در قلمرو سازمان یا اداره خود، به درستی عمل کرد و از نیروهای زیر فرمانش بیگاری نکشید و بیش از توانشان کار نخواست، بر اساس این سنت، فرماندهاش نیز او را مراعات خواهد کرد، ولی اگر بر زیردستان ستم کند، باید منتظر همین برخورد از بالادست خود باشد. (19) اگر جامعه به این باور برسد که هر عمل و رفتار، عین خود را در شکل تضاد و تأثیر متقابل در پی خواهد داشت، میتواند نقش بازدارنده و کنترلی داشته باشد و تا حد زیادی، مانع فسادهای موجود اداری، اقتصادی و غیره شود. اما چون این مبانی، ترویج و به فرهنگ تبدیل نشده و به این باور نرسیدهایم که رفتارهای ما بازتولید خواهد شد، از عقوبت آن نیز هراسی نداریم و از ارتکاب خطاهای این چنینی پرهیز نمیکنیم.
7. توجه به حال پیروان و ملاطفت با آنان
یکی از توصیههای مؤکد دین اسلام، توجه به رعیت و زیردستان و البته از امور مهم فرمانروایی است؛ یعنی توجه به امور مردم و رسیدگی به مشکلات آنان، در درجه اول، مسألهای اخلاقی و توصیه دینی است و در درجه بعدی، از مهارتهای زمامداری و مدیریتی به شمار میآید. با نگاهی به سیره ائمه اطهار (علیهمالسلام) موارد متعددی از این دست را میتوان دید که دلسوزانه و متواضعانه با مردم رفتار کرده و جویای مشکلاتشان بودهاند و در رفع گرفتاریها و برآمدن حاجاتشان کوشیدهاند. (20) حتی در بسیاری از موارد، بدون درخواست و اعلام نیاز، مساعدت و دلجویی میکردند. این امر، علاوه بر آن که باعث تألیف قلوب مردم و حفظ رابطه امام با یارانش میشود، موجب دل گرمی پیروان خواهد بود. امام جواد (علیهالسلام) نیز مانند دیگر ائمه (علیهمالسلام)، با شیعیان در غم و عزا همدردی میکردند، گرچه به علت دوری مسافت یا موقعیت خاصی که داشتند، گاهی با نوشتن نامه دلجویی میفرمودند. (21) مثلاً به فردی که پسرش مرده بود، نامه نوشتند و مرگ فرزندش را تسلیت گفتند و آرزو کردند خداوند فرزند دیگری به او بدهد. (22) یا وقتی برادر حمدان بن احمد حضینی درگذشته بود، او را از شیعیان خاص خود شمردند و او را تمجید کردند و مرگش را به حمدان تسلیت گفتند. (23) از سوی دیگر، برخی شیعیان از روی اظهار ارادت و محبت به امامان، اهل بیت (علیهمالسلام) را مدح و ثنا میگفتند یا اذن میگرفتند که چنین کنند. امام جواد (علیهالسلام) ضمن پذیرش درخواستها، از دوستدارانی که در این زمینه میکوشیدند، تقدیر میکردند. (24)
8. تضاد امانتداری با سفاهت
بر اساس آیات و روایات متعدد، عقل یکی از نعمتهای بزرگ الهی به شمار میآید که به انسان عطا شده است. از این رو، انسان همواره به تدبر و تعقل توصیه و از سفاهت و بیخردی منع شده است. هنگامی که از امام جواد (علیهالسلام) درباره آیه پنجم سوره نساء «ولا توتوا السفهاء اموالکم» مال و داراییهای خود را در اختیار سفیهان قرار ندهید؛ سؤال شد، فرمودند: «هر کس مست کنندهای را بنوشد، البته سفیه است». (25) اما با تعیین مصداق عینی و مبتلا به جامعه، تلاش میکنند یکی از منکرات رایج و مرتکبان آن را نکوهش نمایند و فرد شرابخوار را بیخرد معرفی فرمایند که لایق امانتداری نیست. این نوع تفسیر و سرزنش شرابخوار را در تعابیر امام حسین (علیهالسلام) نیز مشاهده میکنیم که میفرماید:
انسان فاسق و فاجر، شایسته رهبری و امارت نیست، مثلاً کسی که شرابخوار باشد، شریر و فاسق است و هیچ امانتی حتی یک درهم را نمیشود به فاسق سپرد. پس چگونه چنین کسی شایسته است که امین امت باشد؟ (26)
9. خیر و سعادت بشر در گرو تفاوتهای اجتماعی
خیر و سعادت انسانها و بقا و دوام حیات بشری، همواره از دغدغههای فرستادگان الهی و جانشینانشان بوده است؛ اما این که ابزار و شرط رسیدن به این هدف چیست و چگونه باید باشد نیز اهمیت دارد. از نکات جالب در سخنان ائمه (علیهمالسلام) توجه به جامعه انسانی و دوام زندگی است. امام جواد (علیهالسلام) به نقل از امیرمومنان علی (علیهالسلام) روایتی نقل میکنند که نشان دهنده نگاه تمدنی ایشان به جامعه بشری است و همین نکته، سلسله مسائلی را به دنبال دارد. حضرت میفرماید: «مردم تا زمانی که با هم متفاوتند، در خیر خواهند بود و هرگاه یکسان و همسان شوند، نابود میشوند». (27) این تفاوت در همه شئون زندگی ساری و جاری است؛ یعنی بر اساس آیه 13 سوره حجرات، مردم هم در شکل و قیافه باید متفاوت باشند تا شناخته و از هم تفکیک شوند، هم در مذکر و مؤنث بودن تنوع باشد؛ یعنی گروهی مردم و دستهای زن باشند تا نسل تولید شود و هم در کارها و تخصصها تفاوت باشد. با استفاده از فرمایش امام میتوان نتیجه گرفت که نمیشود تمام افراد جامعه یک تخصص و یا یک شغل داشته باشند، همه یک کار انجام میدهند؛ همیشه یک نوع غذا بخورند؛ در گرما و سرما یا در مناطق گرمسیر و سردسیر یک نوع لباس بپوشند و مواردی از این دست، مثل استعدادها، سطح زندگیها، ذوق و سلیقهها، مکان و جغرافیای زندگی، طول عمرها، تعدد خانوادهها و قبیلهها. شرط بقای جامعه و امکان ادامه حیات بشری در گرو همین تفاوتها و تنوعهاست و اگر همه شبیه هم و به یک کار مشغول باشند، یا همه خواهر و برادر باشند، نیازهای افراد جامعه تأمین نمیگردد و موجب نابودی نسل و جامعه انسانی خواهد شد. بنابراین، خیر دنیای انسان، وابسته به تفاوتها و خیر آخرت هم متوقف بر خیر دنیاست. اگر زندگی دنیوی نباشد، آخرتی هم نخواهد بود. اگر در دنیا تفاوت نباشد، شاید مسأله آزمون و امتحان الهی هم تحقق نیابد و ابزار امتحان فراهم نشود. از این رو، امام خیر و سعادت را به تفاوتها گره زدهاند.
شاید بتوان حوزه تفاوتها را از این هم بیشتر گسترش داد و به اختلاف گرایش ها، نظرها و تفکرات هم کشاند، البته نه در حوزه اصل دین و مذهب که آیات و روایات بسیاری در نقض آن وجود دارد.
نتیجه
اگرچه زندگی فردی و اجتماعی امام جواد (علیهالسلام) چندان روشن نیست و در شناخت عمیقتر تفکرات آن حضرت، با کمبود منابع و دادهها مواجهیم؛ با همین اندک اطلاعات میتوانیم بسیاری از آموزههای دینی، اخلاقی و فرهنگ اهل بیت (علیهمالسلام) را استخراج کنیم و چراغ راه زندگی قرار دهیم. اکنون تا حدودی میدانیم که امام نهم (علیهالسلام) در حوزه اخلاقی اجتماعی بر کدام ارزشها تأکید داشتند و چه راه کارهایی را سفارش کردهاند؛ مواجهه امام با دوستان و مخالفان چگونه بوده و برای عبور از چالشهای اجتماعی چه تدابیری به کار میگرفتند.
نمایش پی نوشت ها:
1. عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
2. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ؛ سوره حجرات، آیه 10. روشن است به کار رفتن مفهوم برادر از باب غلبه است. در واقع این آیه، زنان را هم شامل میشود و باید گفت، مؤمنان خواهر و برادر دینیاند.
3. الاخوان صنفان: اخوان الثقه و اخوان المکاشره، فاما اخوان الثقه فهم الکف و الجناح و الاهل و المال، فاذا کنت من اخیک علی حدالثقه فابذل له مالک و بدنک و صاف من صافاه و عاد من عاداه و اکتم سره و عیبه و اظهر منه الحسن و اعلم ایها السائل انهم اقل من الکبریت الاحمر؛ و اما اخوان المکاشره فانک تصیب لذتک منهم، فلاتقطعن ذلک منهم و تطلبن ما وراء ذلک من ضمیرهم، وابذل لهم ما بذلوا لک من طلاقه الوجه و حلاوه اللسان؛ (کلینی، کافی، ج 2، ص 248 و 249).
4. سوره نور، آیه 19.
5. لوتکاشفتم ما تدافنتم؛ شیخ صدوق، الامالی، ص 531.
6. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ؛ مؤمنان برادر یک دیگرند. پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید؛ (سوره حجرات، آیه 10).
7. قیمه کل امری ما یحسنه؛ (شیخ صدوق، الامالی، ص 532).
8. لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ؛ (آل عمران، آیه 92).
9. قال: قال امیرالمؤمنین (علیهالسلام): إنکم لن تسعوا الناس بأموالکم، فسعوهم بطلاقه الوجه و حسن اللقاء فإنی سمعت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یقول: إنکم لن تسعوا الناس بأموالکم، فسعوهم بأخلاقکم؛ (شیخ صدوق، الامالی، ص 531).
10. فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لا نفضوا من حولک؛ (سوره آل عمران، آیه 159).
11. شیخ مفید، الامالی، ص 191.
12. اربلی، کشف الغمه، ج 2، ص 347.
13. ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی؛ به یقین انسان طغیان میکند از این که خود را بینیاز ببیند؛ (سوره علق، آیه 6 و 7)
14. دیلمی، ارشاد القلوب، ص 160.
15. کلینی، الکافی، ج 1، ص 496.
16. پیشین، ج 6، ص 434.
17. من رضی بالعافیه ممن دونه، رزق السلامه ممن فوقه؛ (شیخ صدوق، الامالی، ص 532).
18. این مفهوم در روایات اهل بیت فراوان آمده است که : کما تَدین تُدان، من وطی فراش امری مسلم وُطیَ فراشه کما تدین تدان؛ (برقی، المحاسن، ج 1، ص 107؛ کلینی، الکافی، ج 5، ص 553؛ من زَنی زُنِیَ به؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 21؛ مغربی، دعائم الاسلام، ج 2، ص 449).
19. این باور در ادبیات فارسی نیز انعکاس یافته و عطار نیشابوری میگوید:
صد سال ره مسجد و میخانه بگیری *** عمرت به هدر رفته اگر دست نگیری
بشنو از پیر خرابات تو این پند *** هر دست که دادی به همان دست بگیری
20. کافی، ج 5، ص 111؛ تهذیب الاحکام، ج 6، ص 334؛ اختیار معرفه الرجال، ج 2، ص 839، 848 و 869؛ بحارالانوار، ج 50، ص 44، 49 و 52.
21. طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج 2، ص 798.
22. کافی، ج 3، ص 205.
23. اختیار معرفه الرجال، ج 2، ص 835.
24. همان، ص 838؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 10، ص 468.
25. عیاشی، محمدبن مسعود، التفسیر، ج 1، ص 220.
26. مغربی، دعائم الاسلام، ج 2، ص 133.
27. لایزال الناس بخیر ما تفاوتوا فاذا استووا هلکوا؛ (شیخ صدوق، الامالی، ص 531؛ همو، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج 1، ص 58).
نمایش منبع ها:
قرآن کریم.
اربلی، ابوالحسن علی بن عیسی (م 693 ق)، کشف الغمه فی معرفه الائمه، تبریز، انتشارات بنی هاشمی، 1381ق.
برقی، احمد بن محمدبن خالد (م 280ق)، المحاسن، تصحیح جلال الدین ارموی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1330ش.
حر عاملی، محمدبن حسن (م 1104 ق)، وسائل الشیعه، تهران، انتشارات اسلامیه، 1403ق.
دیلمی، ابومحمدحسن بن محمد (ق 8)، ارشاد القلوب، قم، شریف رضی.
شیخ صدوق، ابوجعفر محمدبن علی بن حسین (م 381ق)، الامالی، قم، مؤسسه بعثت، چاپ اول، 1417ق.
ــــ، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، چاپ اول، بیروت، اعلمی، 1404ق.
ــــ ، من لا یحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر غفاری، چاپ دوم، قم، جامعه مدرسین، بیتا.
شیخ طوسی، ابوجعفر محمدبن حسن بن علی (م 469 ق)، اختیار معرفه الرجال، تحقیق سید مهدی رجائی، قم، مؤسسه آل البیت (علیهمالسلام)، 1404ق.
ـــــ ، تهذیب الاحکام، تحقیق سیدحسن موسوی خرسان، چاپ چهارم، تهران، دارالکتب الاسلامی، 1365ش.
شیخ مفید، (م 413 ق)، الامالی، تحقیق حسن استادولی و علی اکبر غفاری، چاپ دوم، بیروت، دارالمفید، 1414ق.
عیاشی، محمدبن مسعود سمرقندی (م 320ق)، التفسیر، تهران، انتشارات علمیه، 1380ق.
کلینی، محمدبن یعقوب (م 329ق)، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، چاپ چهارم، تهران، دارالکتب السلامیه، 1362ش.
مجلسی، محمدباقر (م 1111 ق)، بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، 1368ش.
مغربی، نعمان بن محمد (م 363ق)، دعائم الاسلام، تحقیق آصف بن علی اصغر فیضی، مصر، دارالمعارف، 1383ق.
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ (1395)، مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد (علیهالسلام) (جلد سوم)، قم: انتشارات مرکز مدیریت حوزههای علمیه، چاپ اول.