جلوه های هنری داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن(3)

جلوه های هنری داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن(3)

نویسنده:نعیمه پراندوجی وناهید نصیحت*

 

6-زاویه دید در داستان حضرت ابراهیم

زاویه دید همان شیوه نقل و روایت داستان است؛ شیوه ای که نویسنده برای بیان حوادث داستان خود بر می گزیند. زاویه دید به دو نوع درونی و بیرونی تقسیم می شود. در زاویه دید درونی، راوی داستان یکی از شخصیت های اصلی یا فرعی
است. یعنی مواد، مصالح و اجزای داستان را یکی از شخصیت های اصلی یا فرعی ارائه می کند و داستان از زاویه دید اول شخص (من) روایت می شود. (پروینی، /185) اما در زاویه دید بیرونی برخلاف زاویه دید درونی نویسنده بیرون از داستان قرار دارد و اعمال قهرمانان را گزارش می دهد، (شمیسا،/161) یعنی راوی داستان سوم شخص است و در این روش، راوی ممکن است علام و دانای کل باشد؛ یعنی از همه ماجراها، افکار و خیالات قهرمانان اطلاع داشته باشد. (همان) در این نگاه فکری برتر از خارج شخصیت های داستان را رهبری می کند و از نزدیک شاهد اعمال و افکارآنهاست و در حکم خدایی است که از گذشته و حال و آینده آگاه و از افکار و احساسات پنهان همه شخصیت های خود باخبر است. (میرصادقی،/392) راوی در این شیوه به عنوان شخصیت برتر، آگاه از تمام امور و سیر حوادث، داستان را از آغاز تا پایان روایت می کند.
زاویه دید داستان ابراهیم (ع) از نوع دید بیرونی است. داستان بر پایه روایت استوار است. راوی سوم شخص و از نوع دانای کل است، یعنی بیرون از داستان و واقف به تمام ماجراست؛ وی به نقل و روایت حوادث و ماجرای زندگی ابراهیم می پردازد. او همچنین در لابلای داستان گاهی از گفتگو نیز استفاده کرده است؛ یعنی گفتگوهایی را از زبان شخصیت های داستان برایمان نقل نموده است.

7- اندیشه (درون مایه ی) داستان حضرت ابراهیم

داستان بشری اندیشه ای است که از تجربه زاده شده و شامل مجموعه حوادثی است که با ترتیب منطقی به هم متصل شده اند و به نتیجه ای طبیعی منتهی می شود. این حوادث پیرامون یک موضوع کلی که تجربه بشری می باشد می چرخد که موضوع داستان است. (منصوری، /366) اندیشه و موضوع داستان لازم و ملزوم یکدیگرند و با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند، یعنی اگر اندیشه نباشد، موضوع شکل نمی گیرد و بالعکس. درون مایه را به عنوان فکر و اندیشه حاکمی تعریف کرده اند که نویسنده در داستان اعمال می کند و به همین جهت است که می گویند
درون مایه هر اثری جهت فکری و ادراکی نویسنده اش را نشان می دهد. (میرصادقی،/174)
مفهوم فکری در داستان ابراهیم این مطلب است که ایشان انسانی است شجاع و به خداوند اعتماد دارد. او همچنین دیگران را آگاه می سازد که ترس از ستمگر و ظالم، هرچند که ستم و زورگویی او از حد بگذرد و قدرتش افزون گردد، نباید مانع از تعامل انسان با خدا شود. این شجاعت ابراهیم همراه با یقین است. یقین به این امر که در تمام موقعیت ها خداوند او را حفظ خواهد کرد، خواه در آن هنگام که با انبوهی از طاغوت ها روبرو شود، خواه در آن هنگام که با آتشی مواجه شود که به طور طبیعی بدن را می سوزاند. (بستانی، /62 و 63) او در تمام این موقعیت های دشوار تنها به خداوند تکیه می کند و می گوید (حسبنا الله و نعم الوکیل) (آل عمران/173).
اندیشه ی محوری دیگر در داستان، اطاعت و فرمانبرداری مطلق او از خداوند است. خواه آنجا که به امر پروردگار مهاجرت آغاز نموده و رهسپار سرزمین های مصر، شام و حجاز می شود و خواه آن زمانی که هاجر و اسماعیل را در بیابانی بی آب و علف رها می کند. اوج تسلیم او را در ماجرای قربانی کردن اسماعیل مشاهده می نماییم که به رغم عاطفه قوی پدری اش تسلیم امر پروردگار شد. از این رو حضرت ابراهیم نماد اعتماد، توکل، ایمان قوی و یقین در ایمان به خداوند است. در سایه این یقین است که به مقام امامت رسیده و افتخار بنای کعبه به او و پسرش عطا شده است. گویی هدف از این داستان، آزمودن ایشان به انواع آزمایش های دشوار بوده و رسانیدن ایشان به مقام امامت و خلیل اللهی بوده است.

8- سبک در داستان حضرت ابراهیم

اسلوب تصویر بیانی است که نویسنده، داستان خود را که دارای زبان و عبارات و تصاویر و گفتگو است با آن می سازد. این اسلوب بیانگر توان ارائه و تأثیرگذاری داستان پرداز است. (سلام، /32)
همان گونه که پیش از این اشاره شد، داستان قرآنی خود دارای سبک و ویژگی های منحصر به فردی است. در واقع داستان برای بیان اهداف دینی، عقیدتی و … بیان شده است؛ از این رو نمی توان آن را با داستان بشری مقایسه نمود. داستان ابراهیم (ع) هم دارای حلقه ها و صحنه های متعددی است. تمامی این حلقه ها برای اثبات وحدانیت خداوند، اثبات صفات نامتناهی، صفات قدسی او، دعوت به یکتاپرستی و … می باشد. اسلوب داستان بر پایه روایت و بیان کلیات استوار است.
این داستان نیز همچون دیگر داستان های قرآن واقعی است. یعنی تمام ماجراها و حوادث آن اتفاق افتاده اند و شخصیت های آن زمانی دراین دنیا زیسته اند. البته واقعی بودن داستان به معنای عاری بودن داستان از عنصر خیال نمی باشد، بلکه داستان قرآنی نیز همچون داستان بشری دارای عنصر خیال می باشد، با این تفاوت که خیال قرآنی برای این است تا خواننده بتواند حوادث داستان قرآنی را تصور نماید.
اکنون به بیان برخی از ویژگی های اسلوب داستان حضرت ابراهیم می پردازیم.
1- تمامی داستان پیرامون قضیه ی دعوت به یکتاپرستی، قضیه ی بت ها، تسلیم اراده ی محض پروردگار بودن و … دور می زند و به قضایای دیگر نمی پردازد؛ این امر بدان معناست که این داستان از لحاظ شکل و محتوا دارای هندسه ی ویژه ای است. این ساختمان از یک سو بر وحدت موضوع استوار است و از سوی دیگر بر رویدادها، موقعیت ها و شخصیت هایی که همگی در قالب این وحدت – وحدت موضوعی- ریخته می شود. همچنین این ساختمان دارای خطوط ویژه ای است که فوق العاده هیجان انگیز و از لحاظ فکری و هنری با یکدیگر هماهنگ اند. (بستانی، /54) این موضوع در حادثه بت شکنی ابراهیم (ع)، در آتش افکنده شدن و مجادله او با نمرود در دعوت به یکتاپرستی به خوبی مشهود است.
2- از دیگر ویژگی های داستان حضرت ابراهیم سادگی و روانی آن است، البته همه فهمی و سادگی و روانی خصیصه ای است که قصه هدفدار از آن سود می برد تا خوانندگانش دچار سردرگمی و کج فهمی نشوند. ( همان، /41) نمونه بارز این امر در مجادله حضرت ابراهیم با مشرکان متجلی است؛ ابراهیم (ع) به پدرش آذر گفت:
آیا بت ها را به خدایی برگزیده ای؟ به راستی تو و قومت را در گمراهی آشکار می بینم. و همچنین ما بر ابراهیم ملکوت آسمان ها و زمین را ارائه دادیم تا به مقام اهل یقین رسید. پس چون شب تاریک فرا آمد، ستاره ی درخشانی را دید. گفت این پروردگار من است و … (انعام، /88-74).» خلاصه داستان این است که وی در پایان از برگزیدن هر یک از ستاره، ماه و خورشید به خدایی اجتناب کرده و خداوند یکتا را به پروردگاری خویش برگزیده است.
ابراهیم نوجوان، با زبانی ساده و روان و برهان ابتدایی و به دور از هر گونه پیچیدگی و فلسفه بافی، قومش را از پرستیدن ستاره، ماه و خورشید باز داشته و آنها را به پرستش خداوند یکتا دعوت نموده است. با دقت در این داستان، به وجود ویژگی دیگری در آن پی می بریم و آن ویژگی، تمثیلی بودن داستان است؛ زیرا ابراهیم با این تمثیل و رد دیگر خدایان، به پرستش خداوند یکتا دعوت نموده است.
3- قصه قرآن به جزئیات در حد نیاز اشاره می کند. به توصیف وقایع جزئی نمی پردازد و بسط نمی دهد، بلکه نکته حساسی را بر می گزیند و با همین گزینش به جا و زیبا، حق مطلب را ادا می کند. (بستانی، /41) داستان حضرت ابراهیم نیز از این ویژگی مستثنی نیست؛ برای مثال به داستانی که در آیات 24 تا 34 سوره ذاریات آمده است اشاره می شود: (هل أتاک حدیث ضیف ابراهیم المکرمین*اذ دخلوا علیه فقالوا سلاماً قال سلام قوم منکرون*فراغ الی اهله فجآء بعجل سمین* فقربه الیهم قال ألا تأکلون*فأوجس منهم خیفه قالوا لا تخف و بشره بغلام علیم*فأقبلت امرأته فی صره فصکت وجهها و قالت عجوز عقیم*قالوا کذلک قال ربک انه هو الحکیم العلیم*قال فما خطبکم أیها المرسلون*قالوا کذلک قال ربک انه هو الحکیم العلیم*قال فما خطبکم أیها المرسلون* قالوا انا ارسلنا الی قوم مجرمین*لنرسل علیهم حجاره من طین*مسومه عند ربک للمسرفین) (ذاریات/24-34) «آیا حدیث میهمانان ابراهیم به تو رسیده است؟ هنگامی که بر آنها وارد شدند و گفتند سلام. ابراهیم گفت: شما مردمی ناشناسید. پس نزد همسرش رفت و کباب گوساله فربهی آورد و غذا را نزد آنها نهاد، گفت: آیا غذا نمی خورید؟ آن گاه سخت از آنها ترسید. گفتند: نترس. و او را به پسری بشارت دادند. پس زنش با فریاد شادمانی روی به آنها نهاد و به
صورتش سیلی نواخت و گفت: من پیرزنی نازا هستم. گفتند: خدای تو چنین فرموده که او دانای حکیم است.»
همان گونه که ملاحظه می شود، جزئیاتی از قبیل سلام کردن و جواب آن را دادن، آوردن کباب گوساله، غذا نخوردن، سیلی نواختن همسر ابراهیم (ع) به صورت خویش بیانگر شیوه خاص قرآنی است که برای نمایش یک مجلس میهمانی، به توصیف در و دیوار و فرش و ظرف نمی پردازد، بلکه به ریزه کاری های دقیق و زیبایی که هم جالب توجه هستند و هم حساس و هم اشاره به آنها در قرآن ضروری است، پرداخته و در حد نیاز و با لحن نمایشی آنها را ارائه می دهد.» (همان،/42)
این ویژگی در بخش های دیگر داستان نیز به چشم می خورد که نشانه اوج فصاحت و بلاغت و معجزه آسا بودن قرآن است و در عین ایجاز، حوادث داستان را به کامل ترین صورت ممکن بیان نموده است.
4- از دیگر ویژگی های داستان حضرت ابراهیم، وجود قطع هنرمندانه در داستان همانند دیگر داستان های قرآن است. یعنی اینکه خداوند تمام صحنه را بیان نمی کند، بلکه هنرمندانه صحنه را در جایی قطع می کند و به پایان می برد. تا شروع صحنه بعدی فاصله ای به وجود می آید؛ فاصله ای زیبا و جالب، نه زشت و گنگ. این فاصله را ذهن خواننده پر می کند، بدون آنکه به اصل داستان لطمه ای وارد شود و ساختار آن از شکل و زیبایی خود بیفتد. مثلاً (اذ قال ابراهیم رب ارنی کیف تحی الموتی قال أولم تؤمن قال بلی ولکن لیطمئن قلبی قال فخذ أربعه من الطیر فصرهن الیک ثم اجعل علی کل جبل منهن جزءاً ثم ادعهن یأتینک سعیاً و اعلم ان الله عزیز حکیم) (بقره/260) «زمانی که ابراهیم پیامبر گفت: پروردگارا! به من بنمای که چگونه مرده را زنده می سازی؟ خداوند فرمود: آیا باور نداری؟ ابراهیم گفت: ایمان دارم، ولیکن برای اطمینان قلبم می خواهم. خداوند فرمود: چهار پرنده را بگیر و تکه تکه کن و هر جزئی را بر کوهی بگذار، آنگاه بخوانشان. با تلاش به سوی تو می آیند. بدان که خداوند عزیز و حکیم است.»
با دقت در آیه فوق در می یابیم که خداوند نمی فرماید ابراهیم این کار را انجام داد یا نه. فقط دستور را بیان می کند. پیداست که آن پیامبر بزرگ به چنین کاری مبادرت ورزید و به همین دلیل به نتیجه رسید. ولی خداوند آن داستان را نمی آورد، چون لازم نمی داند.» (همان، /53)
نمونه دیگری از این نوع ماجرا در سوره انبیاء آمده است؛ آنجا که خداوند می فرماید:
(قالوا حرقوه و انصروا ءالهتکم ان کنتم فاعلین*قلنا یا نار کونی برداً و سلاماً علی ابراهیم)(انبیاء/69-68)
«مشرکان گفتند: بسوزانیدش و خدایان خود را یاری کنید اگر اهل عمل هستید. گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد باش و …»
قطع هنرمندانه نیکویی رخ داده است؛ مشرکان می گویند که ابراهیم را در آتش بیندازید. ناگهان حضرت ابراهیم را در میان آتش می بینیم که خداوند به آتش فرمان می دهد تا بر ابراهیم سر و سلامت باشد. این قطع هنرمندانه در خود عنصر غافلگیری را نیز دارد؛ زیرا خواننده را به طور ناگهانی به آغاز صحنه دیگری می برد، آن هم میانه صحنه، نه آغاز آن.» (همان، /53 و54)
همان گونه که پیش از این اشاره شد، از ویژگی های سبک، وجود عنصر عاطفه در داستان است که این داستان نیز از عاطفه مستثنا نیست. عاطفه مادری هاجر در هنگام تشنگی اسماعیل و عاطفه پدری ابراهیم در هنگام قربانی نمودن اسماعیل به اوج خود رسیده است.

نتیجه

چنان مستلزم شیوه یگانه قرآن است – در محور شکر و اخلاص، صبر و تسلیم محض اراده ی خداوند بودن را متجلی می کند.

پی نوشت ها :

1. در این تحقیق از واژه «پیرنگ» که معادل «PLOT»، الحبکی است استفاده شده است. پی+رنگ. «پی» به معنای بنیاد و شالوده آمده است و «رنگ» به معنی طرح و نقش. بنابراین «پیرنگ» به معنی بنیاد، نقش و شالوده طرح است و معنای دقیق و نزدیک برای «PLOT» (نک:میر صادقی،/61)
* دانشجویان دکتری زبان و ادبیات عربی
منابع و مآخذ:
1.قرآن کریم
2.ابوالستیت، محمد الشحات؛ خصائص النظم القرآنی فی قصه ابراهیم (ع)، قاهره، مطبعه الامانه، 1991م.
3. بستانی،محمود؛جلوه های هنری داستان های قرآن جلد2، ترجمه:محمد حسین جعفرزاده، مشهد،بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1372ش.
4.بهجت، احمد؛ انبیاء الله، قاهره، دارالشروق، 1987م.
5. پروینی، خلیل؛ تحلیل عناصر ادبی و هنری داستان های قرآن، تهران، فرهنگ گستر، 1379ش.
6. پرین، لارنس؛ تأملی دیگر در باب داستان، ترجمه: محسن سلیمانی، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، 1368ش.
7.الثعلبی، ابی اسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم النیسابوری؛ قصص الأنبیاء المسمی بعراس المجالس، بیروت، دارالمعرفه، بی تا.
8. الجزائری، نعمه الله؛ النور المبین قصص الأنبیاء و المرسلین، النجف الاشرف، الرضی، 1385ش.
9. جعفری، حسینعلی؛ بررسی هنری بهترین قصه قرآن، تهران، حوزه هنری، چاپ اول، 1376ش.
10. حسینی، سید ابوالقاسم، مبانی هنری قصه های قرآن، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، بی جا، 1377ش.
11. خلف الله، محمد احمد؛ الفن القصصی فی القرآن الکریم، شرح و تعلیق خلیل عبدالکریم، قاهره، مؤسسه الانتشار العربی، الطبعه الرابعه، 1999م.
12. داد، سیما؛ فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران، مروارید، چاپ دوم، 1375ش.
13. الساعدی، حاتم؛ مدخل فی النثر العربی الحدیث، بیروت، موسسه المارف للمطبوعات، 1999م.
14. سلام، محمد زغلول؛ دراسات فی القصه العربیه الحدیثه، الاسکندریه، منشاه المعارف، 1973م.
15. شمیسا، سیروس؛ انواع ادبی، تهران، فردوس، چاپ دوم، 1373ش.
16. عبدالقادر، احمد عطا؛ قصص الأنبیاء المجلد 1، بیروت، دار احیاء التراث العربی، الطبعه الثالث، 1989م.
17. عمادزاده، حسین؛ تاریخ انبیاء از آدم تا خاتم و قصص قرآن، تهران، اسلام، 1383ش.
18. قطب، سید؛ التصویر الفنی فی القرآن الکریم، بیروت، دارالشروق، 1995م.
19. المنصوری، علی جابر؛ النقد الادبی الحدیث، عمان، دار عمار، الطبعه الاولی، 2000م.
20. میرصادقی، جمال؛ عناصر داستان، تهران، سخن، چاپ چهارم، 1380ش.
21. مولوی، جلال الدین محمد؛ مثنوی معنوی، تهران، سپهر، 1362ش.
22. یزدان پرست، حمید؛ داستان پیامبران، تهران، اطلاعات، چاپ دوم، 1384ش.
نشریه پژوهش های قرآنی ،شماره60-59.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید