روشهای تربیت کودک از دیدگاه حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) مقدمه دربارهی اندیشه حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه)سخن گفتن کار مشکلی است. مخصوصاً در باب اندیشه و روشهای تربیتی ایشان. زیرا وسعت وجود، ظرافت فکر و اندیشهی حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه)در بخش تربیتی افکار ایشان تجلی یافته است. اگر برای افکار امام خمینی(رحمتالله علیه)) هرمی تصور کنیم مسائل تربیتی در قاعده و امور دیگر به طرف رأس هرم قرار دارند و همه بر این قاعده و پایه متکی هستند و با روح تربیت زندهاند. نظام تربیتی مورد نظر حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه)متأثر از ویژگیهای انسان کامل است. انسان کامل – که مطلوب نظر دین مبین اسلام بود و جلوهای از تمام صفحههای حق الهی و جلوهگاه نور مقدس حق تعالی است – بهعقیدهی آن حضرت، اساس عالم بر تربیت انسان است و تربیت انسان در رأس همهی امور است. این مسأله خود بیش از پیش اهمیت تربیت را مینمایاند و اینکه تربیت در رأس همهی امور بوده و اساس عالم بر تربیت انسان است. اندیشهها و رهنمودهای تربیتی حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه)دربارهی تربیت کودکان نشأت گرفته از تعالیم اسلامی و توجه به محیط فرهنگی در همین راستا قابلبررسی و تحلیل است. تأکید حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه)بر این اصل است که فطرت انسان خوب است و این مربیان (محیط) هستند که میتوانند بچههای انسان یا شیطان تربیت کنند. در اندیشههای «امام»(ره) توجه داشتن به خداوند، محور فعالیتهای تربیتی است و امام با تأکید مکرر بر این امر، لزوم توجه به کودک در سالهای اولیه رشد (نقش مادر) برنامهریزی تربیتی برای شکل دادن به رفتار کودک، خانواده و نقش مکانهای آموزشی در پرورش اعتقادها و معیارهای ارزشی (مدرسه) را از محورهای اساسی تربیت دانستهاند. در این مقاله برای شناخت بیشتر با اندیشههای تربیتی حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) به روشهای تربیتی آن حضرت اشاره کردهایم. تربیت از منظر امام خمینی(رحمتالله علیه) تربیت از نظر امام خمینی(رحمتالله علیه) از اهمیت فوقالعاده برخوردار بوده است. لذا پیوسته آن را با توجه به آثار آن گوشزد میکردند و فقدان آن را به «خطر بزرگ» تعبیر میکردند و میفرمودند: «از خطر مغول هم بالاتر است». «انسانی که از طرف خدای تبارک و تعالی آمده برای همین تربیت بشر و برای انسانسازی آمده؛ تمام کتب انبیا خصوصاً کتاب مقدس قرآن کریم کوشش دارند چه با اینکه انسان را تربیت کنند؛ برای اینکه با تربیت انسان، عالم اصلاح میشود». آنقدر که انسان تربیت شده برای جوامع مفید است هیچ ملائکه و هیچ موجودی آنقدر مفید نیست؛ اساس عالم بر تربیت انسان است؛ انسان عصارهی همهی موجودات است و فشردهی تمام عالم است و انبیا آمدهاند برای اینکه این عصارهی بالقوه را بالفعل کنند و انسان یک موجود الهی بشود». «انسان اگر درست بشود همهچیز عالم درست میشود». «علم و دانش اگر در کنار آن تربیت نباشد مضر است. تربیت کنید مهم تربیت است. علم تنها فایده ندارد. علم تنها مضر است». مسامحه و سهلانگاری در تعلیم و تربیت خیانت به اسلام و جمهوری اسلامی و استقلال فرهنگی یک ملت و کشور است و باید از آن احتراز کرد. تربیت از نظر امام خمینی(رحمتالله علیه) بهقدری اهمیت دارد که میفرمایند: «در صورتیکه امر دایر باشد بین علم و تربیت و اینکه کدام [را] رها کنیم باید علم رها شود». اهداف تربیتی از منظر امام خمینی(رحمتالله علیه) اهداف تربیت عباتاند از: – شکوفایی استعدادهای بالقوه در انسان و تبدیل انسان این جهانی به موجودی الهی. – پرورش بعد مادی و معنوی انسان. – شناخت پیامبران بهعنوان نخستین و آخرین پیشگامان تعلیم و تربیت انسان. – آگاهی از مقصد، راه و روش و برنامهی تربیتی پیامبران. – مراتب رشد در انسان. – تهذیب و تزکیهی نفس انسان و آگاهی از کتاب و حکمت. – پرورش انسانی برخوردار از توازن و هماهنگی درونی. – خارج کردن انسان از ظلمت گناه و تربیت آن. – تربیت افرادی که بهطور مداوم و تا لحظهی مرگ فراگیرنده باشند. – شناختن انسانهایی که علم و عمل و اخلاقشان نورانی باشد. – شناخت میراث فرهنگی اسلام و درک هویت اسلامی خویشتن. – ایجاد اعتماد و اطمینان به تواناییهای خویشتن و مقابله با از خودباختگی. – دستیابی به استقلال فرهنگی، سیاسی و اقتصادی. – پرستش خداوند، ترویج اخلاق نیک و گسترش ارزشهای انسانی. روشهای تربیت در رفتار امام خمینی(رحمتالله علیه) تکریم کودکان یکی از روشهای تربیت در اسلام – که در قرآن مورد توجه است و امام خمینی(رحمتالله علیه) به بهترین شکل آن در منزل رفتار میکردهاند روش تکریم به کودکان است. در مصاحبههایی که با اعضای محترم بیتمعظم ایشان بهعمل آمده پیوسته این روش امام خمینی(رحمتالله علیه) را یاداور شدهاند. یکی از نکتههای این است که امام خمینی(رحمتالله علیه) جواب نامههایی را که بچهها به ایشان مینوشتند با ابراز علاقهی خاصی پاسخ دادهاند. بهعنوان مثال: امام خمینی(رحمتالله علیه) در جواب نامهی دانشاموزان کلاس پنجم دخترانهی فاطمیه اینطور مینویسد: «فرزندان عزیزم! نامهی محبتامیز شما را قرائت کردم. کاش شما عزیزان مرا نصحیت میکردید که محتاج آنم. امید است با نشاط و خرمی درسهایتان را خوب بخوانید و در همان حال به وظایف اسلامی – که انسانها را میسازد – عمل کنید و اخلاق خود را نیکو کنید و اطاعت و خدمت پدران و مادرانتان را غنیمت شمارید و آنها را از خود راضی کنید و به معلمهایتان احترام زیاد بگذارید. سعی کنید برای اسلام و جمهوری اسلامی و کشورتان مفید باشید. از خداوند تعالی، سلامت و سعادت و ترقی در علم و عمل برای شما نور چشمان آرزو میکنم. سلام بر همهی شماها» (29 شهر صفر 1403، روحالله الموسوی الخمینی). توجه به ذوق هنری بچهها حجتالاسلام «محمد حسن رحیمیان» نقل میکند یکی از دوستان همراه با خانواده به دستبوسی حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) نایل شدند. بعد از دستبوسی به حقیر مراجعه کرد و گفت: این پسرم که کلاس پنجم دبستان است دفتر نقاشیاش را برای تقدیم به امام خمینی(رحمتالله علیه) آورده بود که محافظان مانع آوردن آن به خدمت امام خمینی(رحمتالله علیه) شدند. برای همین خیلی ناراحت شده است. دفتر نقاشی را گرفتم و در روز بعد ضمن توضیح، خدمت امام خمینی(رحمتالله علیه) تقدیم کردم. حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) با دقت تمام اوراق آن را ملاحظه کردند و بهویژه با رؤِیت پشت آن که عبارت بود از تانکی که چرخهای آن را مداد تراش و تنهی آن را کتاب و لولهی شلیک آن را یک مداد و سرنشین آن را یک طفل دانشاموز تشکیل داده بود و … متبسم شدند. سپس دستور دادند برای تشویق این دانشاموز خردسال و همچنین طراحی آن دفتر – که بهوسیلهی امور تربیتی یکی از مناطق آموزش و پرورش تهران تهیه شده بود – جایزهای مناسب پرداخت شود که جایزه همراه با نامهای از سوی دفتر به ایشان تقدیم شد. همچنین از قول یکی از خانوادههای حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) نقل میشود که من وقتی خدمت امام خمینی(رحمتالله علیه) میرسیدم سلام میکردم. اما ایشان سعی داشتند زودتر به من سلام کنند. وقتی ایشان سلام میکردند من جواب سلام ایشان را میدادم خیلی مهربان و دلنشین با ما برخورد میکردند. یکی از نوههای ایشان نقل میکند امام خمینی(رحمتالله علیه) در خانواده علاقهی زیادی به کودکان داشتند. هرگاه من به خدمت ایشان میرسیدم و فرزندم را نمیبردم ایشان میپرسیدند: «چرا حسین را نیاوردی»؟! میگفتم: حسین خیلی شیطنت و بدی میکند؛ شما اذیت میشوید. امام خمینی(رحمتالله علیه) میفرمودند: «بچه باید بدی بکند. این کار بچهها بدی نیست. شما اشتباه میکنید که میگویید بچه بدی میکند. بچهها باید این کارها را بکنند. از اینکه شما بیایید و بچهها را نیاورید من اذیت میشوم». بهعلت این برخورد حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) و احترامی که به کودکان قایل میشوند کودکان نسبت به ایشان شدیداً مشتاق و مأنوس بودند؛ بهطوری که علاقهی فرزند یادگار حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) یعنی «علی آقا» به امام خمینی(رحمتالله علیه) فوقالعاده بوده است. بچههای خردسال معمولاً به پارک، مهمانی و تفریح علاقه دارند اما این بچه از اوان کودکی تنها دلخوشیای که داشت این بود کنار حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) باشد. ملاحظه میکنیم شخصیتی که در همهی ابعاد رشد کرده و به کارهای خیلی عظیم سیاسی و اجتماعی اقدام میکند در داخل خانه رسالت تربیتی خود را فراموش نمیکند و این برخورد عاطفی و تکریم اخیر با کودکان بهتعبیر یادگار امام خمینی(رحمتالله علیه)، حجتالاسلام حاج «احمد آقا خمینی» یک ذره روی مسائل اساسی و روی تصمیمگیریهای ایشان اثر نمیگذاشت. یعنی که پرداختن به کارهای بزرگ باعث نمیشد ایشان کارهای کوچک را فراموش کنند و نه اینکار عاطفی کوچک باعث میشد در تصمیمگیریهای کشوری خودشان متأثر و متوقف شوند. روش مطایبه و تفریح «مطایبه» بهمعنی شوخی است. حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) گاهی نوههای خود را سرگرم کرده و از این راه با آنها مطایبه میکردند و مطالب لازم را میآموختند. یا مشاعرهی مکالمهای (بیان جملهها و درخواست از طرف مقابل برای آغاز کردن جملهای که کلمهی اول آن، آخرین کلمهی جملهی رقیب باشد) و … از جمله تفریحهای سالمی است که ایشان با نوجوانان و منسوبین بهکار میبردند. روش احسان در مقابل احسان یکی از روشهایی که در اسلام به آن توجه میشود احسان کردن در مقابل احسان است. اگر یک بزرگ از خردسال رفتار انسانی ببیند با انجام دادن رفتار مشابه نسبت به کودک باعث تقویت آن رفتار در کودک میشود. این روش از جانب حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) مورد توجه بوده است. از فرزند چهارمین شهید محراب حضرت آیتالله «اشرفی اصفهانی» نقل میکنند که میگوید: حدود 40 سال پیش – که 5-14ساله بودم – روزی برای استحمام به گرمابهای در قم رفتم. در بدو ورود مشاهده کردم یکی از آقایان – که سر خود را صابون زده و روی چشمانش را نیز کف صابون پوشیده است – با دست بهدنبال ظرف آب میگردد. بلافاصله ظرفی را که نزدیکم بود برداشته و از خزینه پر آب ساختم و دو بار روی سر ایشان ریختم. آن مرد نورانی نگاه تشکرامیزی به من انداخت و پرسید: «آیا شما هم سر خود را شستهاید»؟! عرض کردم: خیر تازه به حمام آمدهام. سرانجام به گوشهای رفته و سر و صورت خود را صابون زدم. قبل از اینکه آب بر سر خود بریزم ناگاه دو ظرف آب روی سرم ریخته شد. چشم خود را باز کردم دیدم آن مرد بزرگ به تلافی خدمت من با کمال بزرگواری محبت کرده است. در خانه موضوع را به مرحوم پدرم گفتم لکن چون او را نمیشناختم نتوانستم معرفی کنم. یکی از روزهای عید مذهبی – که با پدرم به منزل علما رفتیم – ناگاه چشمم به ایشان افتاد و او را به پدرم نشان دادم. پدرم فرمود: عجب! ایشان حاج آقا «روحالله خمینی» است! رفتار در عمل رفتار مربی بیش از کلام او در افراد بهویژه در کودکان تأثیر میکند. کودک سعی میکند در رفتارهای خود از بزرگسالانی که با او در ارتباط هستند تقلید کند. تقلید تأثیر فوقالعادهای در تربیت دارد. نکتهی ظریف اینجاست که هرقدر بین بزرگسالان و کودک رابطهی عاطفی قویتری حاکم باشد این تأثیرپذیری بیشتر است لذا حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) به رابطهی مادر و کودک اشاره میکنند و میفرمایند: «آنقدر که بچه از مادر چیزی میشنود از پدر نمیشنود. آنقدر که اخلاق مادر در بچهی کوچک نورس تأثیر دارد به او منتقل میشود از دیگران عملی نیست. مادران مبدأ خیرات هستند و اگر خدای نخواسته مادرانی باشند که بچههای بد تربیت کنند مبدأ شرّ اند». این تأثیر به این علت است که علاقهی بچه به مادر بیشتر از همهی علایقش هست و هیچ علاقهای بیشتر از علاقهی مادری و فرزندی نیست. بههمین نسبت پدر، معلم و مربی با رفتار خودشان متربی را تحتتأثیر قرار میدهند و هرقدر معلم موفق باشد در ایجاد الفت و عاطفهی سالم بین خود و شاگرد بههمان نسبت در شکل دادن شخصیت شاگرد موفقتر خواهد شد. اگر مادر و پدر در خانه و معلم در کلاس، رفتار صحیح اسلامی داشته باشند لکن در سطح جامعه، رفتارها با گفتارها نخوانند هدفهای تربیتی در دبستانها و دبیرستانها عقیم میمانند. پرورش با شیوهی آسانگیری و جذب یکی از فرزندان امام خمینی(رحمتالله علیه) میگوید: سن تکلیف من در تابستان بود و قم بسیار گرم بود. روزها نیز بلند بود. امام خمینی(رحمتالله علیه) مرا به مسافرت بردند که مسافر باشم و نتوانم روزه بگیرم ولی در طول زمستان هفتهای 3 شب ما را بیدار میکردند برای سحری خوردن، سحری ما را میدادند و خود به نماز میایستادند. یکی از نوههای امام خمینی(رحمتالله علیه) هم میگوید: خانهی حاج احمدآقا بودیم؛ امام خمینی(رحمتالله علیه) وارد شد. سؤال کردند: «نماز خواندهاید»؟! گفتیم: نه! گفت: «بلند شوید بخوانید»! گفتیم: تلویزیون فیلم دارد و اگر بخواهیم نماز بخوانیم باید پشت به تلویزیون کنیم. گفت: «عیب ندارد رو به تلویزیون بخوانید»! گفتیم: اگر رکوع و سجود کنیم فیلم را نمیبینیم. گفت: «بدون آنها بخوانید! فقط حمد و سوره بخوانید …» امام خمینی(رحمتالله علیه) مخصوصاً اینطور کردند که روحیهی نماز خواندن در ما زنده بشود. ایجاد روحیهی خودباوری در سخنان زیادی، امام خمینی(رحمتالله علیه) از خودباختگی در برابر غرب و شرق (روسیهی آن روز) همهی مردم و از جمله جوانان را برحذر داشته است و دایما تأکید میکردند: «میتوانیم یک ملت مستقل باشیم و یک ملت آزاد باشیم؛ پیوند به غیر نداشته باشیم و خودمان سر پای خودمان بایستیم و کارهای خودمان را خودمان انجام بدهیم …» آزاد باشیم، آزاد فکر کنیم، آزاد عمل کنیم. در روزگاری که ملت ما بهویژه جوانان از هر نوع ابتکار، اختراع و نواوری ممنوع بودند و جایی برای تحقق خودباوری و خوداتکایی نداشتند امام خمینی(رحمتالله علیه) جوانها را به آزادگی و استقلال روحی و فکری متوجه کرد. اگر در وزارت آموزش و پرورش واحدی بهنام «مرکز پژوهش و نواوری دانشاموزان» وجود دارد از برکت انگیزشی است که امام خمینی(رحمتالله علیه) در جوانها ایجاد کرد. پرورش بهشیوهی محبت در سخنی، امام خمینی(رحمتالله علیه) به معلمان یاداور شدند: «این جوانها و … پیش شما میآیند، اینها فرزندان شما هستند یک تربیت با محبت و همانطوری که فرزند خودتان را میخواهید تربیت بکنید». امام خمینی(رحمتالله علیه) با فرزندان خویش نیز چنین عمل کردهاند. خانم دکتر «طباطبایی» عروس حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) میگوید: گاهی «علی» با امام خمینی(رحمتالله علیه) به حسینیه (جماران) میرفتند. من به آقا عرض میکردم: علی با شما به حسینیه نیاید … اینکه امام خمینی(رحمتالله علیه) با آن عظمت در آنجا (حسینیه) بایستد و یک بچه هم در کنار ایشان باشد و همراه امام خمینی(رحمتالله علیه) دست تکان بدهد بد است. ایشان فرمودند: «چرا بد است؟! بچه که دلش میخواهد بیاید کنار من بایستد؛ بدی ندارد. بگذار بیاید و راحت باشد و هر کاری دلش میخواهد بکند؛ بدی ندارد». پرورش برمبنای فطرت امام خمینی(رحمتالله علیه) با توجهی که به فطرت در خلقت انسان دارند در تربیت نسل جوان هم میخواهند این منبع درونی کاویده شود و پرورش از درون جوان سرچشمه گیرد. بههمین مناسبت فرمودهاند: «چنانچه این اطفال را از اول یکنحو تربیت بکنند که در آن انحراف نباشد تربیتهای مناسب با ایشان باشد … آنها را به آن راهی که فطرتشان اقتضا دارد هدایت کنند … کشور را کشور نورانی، کشور انسانی، کشور به فطرتالله تربیت میکنند. فطرت جوان، حقجویی، حقخواهی، دادگری، ظلمستیزی، تساوی فرصتها و آزادی و آزادگی و امکان رشد برای همهی استعدادها را داراست. در چند سال گذشته ما شاهد حرکت عظیم نسل جوان با توجه به همین خواستهای فطری بودیم. امروز هم از طریق تلویزیون ملاحظه میکنیم در بسیاری از کشورهای جهان در صف مبارزه با ستم و استبداد و استعمار جوانان پیشقدم هستند؛ در نظام آموزشی با توجه به فطرت، کتابها و مقالات خوب و گوناگونی در چند سال اخیر نوشته شده است». نقش خانواده در تربیت امام خمینی(رحمتالله علیه) در زمینهی نقش خانواده و خصوصاً مادر در تعلیم و تربیت فرزندان بیانهای متنوع و مبسوطی دارند که به ذکر برخی از آنها اکتفا میشود. «اولین مدرسهای که بچه دارد، دامن مادر است. مادر خوب، بچهی خوب تربیت میکند؛ چون بچهها آن علاقهای که به مادر دارند به هیچکس ندارند و در دامن مادر که هستند تمام … آرزوهایی را که دارند خلاصه میشود در مادر و همهچیز را در مادر میبینند. بچهها از اول که در دامن مادر نباشند عقده پیدا میکنند و اکثر مفاسد از این عقدههایی است که بچهها پیدا میکنند. تحقیقات بهعمل آمده نشان میدهد که چنانچه خانواده در رفع مشکلات رفتاری و آموزشی کودک نقش عاملانه و فعال داشته باشد در آن صورت اقدامهای درمانی درمانگر تأثیر خواهد گذاشت». تکرار و تلقین در دیدگاه امام خمینی(رحمتالله علیه) یکی از روشهایی که میتوانست مفید باشد «تلقین» بود: «انسان خودش هم اگر بخواهد ساخته شود باید آن مسائلی که مربوط به ساختن خودش است تلقین کند و به خودش تکرار کند. مطلبی که تأثیر در نفس و انسان باید بکند با تلقینات و تکرارها بیشتر در نفس انسانی نقش پیدا میکند». از روشهای معمول در شیوهب تربیت امام خمینی(رحمتالله علیه) موضوع «تلقین و تکرار» است. همچنانکه خود میفرمود: «خط عقل همان اعتقاد جازم برهانی است و این حاصل برهان اگر با مجاهلات و تلقین به قلب نرسد، فایده و اثرش ناچیز است …» قرآن که یک کتاب تربیتی است بهخصوص در مسائل اخلاقی بهطور آشکار از این ابزار بهره میگیرد و مسائل مربوط به این موضوع را به تکرار و تلقین به قلب مؤمنان وارد میکند. این مسأله گاهی در کلمههای امام خمینی(رحمتالله علیه) بهصورت توصیه در بهکارگیری آن در امر خودسازی مطرح میشود. مثل اینکه خطاب به فرزند گرامیشان میفرمایند: «… پسرم! چه خوب است به خود تلقین کنی و باور خود بیاوری یک واقعیت را که مدح مداحان و ثنای ثناجویان چه بسا انسان را به هلاکت برساند و از تهذیب دورتر و دورتر سازد …» گاهی اوقات خود آن حضرت با اعمال این روش به کار تربیت خلق میپردازد: «آقایان میدانند لیکن تذکر باز خوب است