فطری بودن ازدواج
منشأ هستی انسان این است که خداوند آدم و سپس از همان جنس حوا را آفرید، تا همسر گیری همراه با وجود یافتن و هستی انسان شروع شود. خداوند متعال فرموده است: «خداوند شما را از یک نفس آفرید و ازآن همسر او را خلق کرد.» (نساء:1) بنابراین، سرشت و طبیعت مخلوقات دراین جهان همسر گیری و ازدواج است نه تنهایی و تنها زیستن.
ازدواج بدین طریق جاری گردید و همه عناصر هستی از انسان و حیوان تا گیاه و دیگر مخلوقات جفت آفریده شدند، چنان که می فرماید: «از هرچیزی جفت آفریدیم، باشد که به خود آیید.» (ذاریات: 49) و «منزه است خدایی که همه جفت ها را، چه آنچه که از زمین می روید یا از [جنس] خودتان و چه آنچه نمی دانند، آفرید. »(یس:36)
نکاح و ازدواج از سنت های اجتماعی است که همواره و تا آنجا که تاریخ بشر حکایت می کند در مجتمعات بشری وجود داشته و این خود به تنهایی دلیل براین است که ازدواج امری است فطری، نه تحمیلی از ناحیه عادت و یا ضروریات زندگی و یا عوامل دیگر.
علاوه براین، یکی از محکم ترین دلیل ها بر فطری بودن ازدواج، مجهز بودن ساختمان جسم(دو جنس نر و ماده) بشر به جهاز توالد و تناسل است و علاقه هریک از دو جنس به جذب جنس دیگری به سوی خود یکسان است، هر چند که زنان جهاز دیگری اضافه بر مردان در جسم و روحشان دارند؛ در جسمشان، جهاز شیر دادن و در روحشان، عواطف فطری ملایم و این بدان دلیل است که تحمل مشقت اداره و تربیت فرزند بر ایشان شیرین شود.
علاوه براین، چیز دیگری در نهاد بشر نهفته است که او را به سوی محبت و علاقه مندی به فرزند می کشاند، و این حکم تکوینی را به وی می قبولاند که انسان با بقای نسلش باقی است و باورش می دهد که زن برای مرد و مرد برای زن مایه سکونت و آرامش است و
وادارش می سازد که بعد از احترام نهادن به اصل مالکیت و اختصاص، اصل وراثت را محترم بشمارد و مسئله تأسیس خانه و خانواده را امری مقدس بشمارد.
مجتمعاتی که این اصول و احکام را محترم می شمارند سنت نکاح و ازدواج را نیز می پذیرند. اگر چه در هراجتماعی نکاح و ازدواج به شیوه های گوناگون مطرح می شود، اما همه این اجتماعات خاصیت نکاح را که همانا نوعی همزیستی و ملازمت بین زن و شوهر است محترم می شمرند.
نقش ازدواج در زندگی
مسئله ازدواج و انتخاب همسر برای پسران و دختران جوان از مهم ترین مسائل حیاتی است. پیوند زناشویی در زندگی انسان ها نقطه عطفی است که ممکن است صدها پیروزی و کامیابی یا شکست و ناکامی در پی داشته باشد. یک ازدواج خوب و شایسته می تواند مایه آسایش جسم و آرامش روان گردد، اساس سعادت و بهروزی پسران و دختران را بنیان نهد و موجبات خوشبختی و شادکامی آنان را تا پایان زندگی فراهم آورد و یک ازدواج بد و نامتناسب ممکن است منشأبزرگ ترین نگرانی و ناراحتی گردد، بنای بدبختی و تیره روزی جوان را پایه گذاری کند و در سراسر عمر مایه سخت ترین شکنجه و عذابش گردد.
زناشویی در ردیف نظم هایی قرار دارد که آفریدگار جهان اساس آن را بنا نهاده است. هیچ امری در زندگی نمی تواند به اندازه ازدواج، بهروزی یا تیره بختی به بار بیاورد و در جهان برای هیچ چیز دیگری به اندازه ازدواج لازم نیست که انسان روح و قلب خود را آماده سازد. (پیچ، [بی تا]، ص 84)
همسران امام حسین
آثار روایی و تاریخی، برای امام حسین (ع)پنج همسر نام می برند که شش فرزند ازایشان به دنیا آورده اند:
1. «لیلا» دختران ابی مرّه بن عُروه، مادر علی اکبر(ع) که در کربلا به شهادت رسید.
2. «حرار» (آزاده) یا غزاله و یا شهر بانو، دختر یزدگرد که مادر علی بن حسین (امام سجاد)(ع)می باشد.
3.«رباب» مادر عبدالله رضیع (معروف به علی اصغر) که در آغوش پدر در کربلا هدف قرار گرفت و شهید شد و نیز مادر دختری به نام سکینه که در واقعه کربلا به اسارت در آمد.
4.«ام اسحاق» دختر طلحه بن عبیدالله که مادر دختری به نام فاطمه صغری (حضرت رقیه) است.
5. «قضاعیه» مادر جعفر که در زمان حیات امام(ع) درگذشت.
حسین(ع)، آبروی همیشه تاریخ
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَث فِیهِمْ رَسولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَاب وَ الْحِکمَهَ وَ إِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفِى زلَالٍ مُّبِینٍ»(آل عمران :164)
حسین با نثار خون خویش در محکمه تاریخ انسانیت شهادت داد که ایمان و آگاهی و شناخت، موجب به وجود آمدن مسئولیت می شود، نه قدرت و امکان. پس هر کس که بیشتر آگاه است، بیشتر مسئول می باشد. بدین سان، امام حسین (ع) آبروی انسانیت و تاریخ را برای همیشه خرید و بیمه کرد. خون سید الشهدا در منتهای پاکی در چشمه سار عشق
و محبت به خدا در جویبار والای اهل بیت عصمت و طهارت روان شد و شهادت آن حضرت چراغی منور و روشن گردید که در دل تمامی پیروانش تا ابد روشنگر است.
حرکت امام حسین (ع)در قالب یک مکتب، حرکتی احیاگرانه است که تمام ابعاد ریز و درشت زندگی انسانی درآن منجلی است. یکی از زیرشاخه های این ابعاد، ازدواج است که به بحث و بررسی گذاشته خواهد شد.
سنت پیامبراکرم(ع) و ازدواج
در ورود به این بحث، تعداد و چگونگی ازدواج های پیامبرمورد سؤال است.
پیامبر اکرم در طول زندگی مبارکشان با 11 زن ازدواج نمودند که هر کدام در شرایط خاصی و زمانی ویژه صورت گرفته است :
آن حضرت در سن 25 سالگی با حضرت خدیجه که 40 ساله بودند ازدواج نمودند و تا آخر عمرایشان (یعنی 25 سال) با زن دیگری ازدواج نکردند. پیامبر عظیم الشأن پس از 50 سالگی که دوران کهولت ایشان بوده است با زنان متعدد ازدواج نموده اند و این خود حاکی است که جنبه های دیگری غیر از موارد جنسی مد نظر آن حضرت بوده است. (ابن هشام، 1361، ص 204)
در میان همسران ایشان، تنها یکی از آنها (عایشه) باکره بوده است، درحالی که ازدواج با او جنبه سیاسی داشته است. (همان)
ازدواج ایشان با زنانی همچون ام حبیبه، دختر ابوسفیان، یا حفصه، دخترعمر، به خاطر تقویت اسلام و حمایت قبیله آنها از ایشان و ایجاد اختلاف در بین صفوف دشمنان و تضعیف آنها بوده است.(طبری، 1368، ص52)
بعضی از ازدواج های آن حضرت در راستای حفظ کرامت و شخصیت زنان بوده است. (واضح، 1356، ص 308)
برخی دیگر، زنانی بودند که شوهرانشان به شهادت رسیده و فرزندانی داشتند. حضرت برای سرپرستی آنها و یتیمانشان اقدام به ازدواج با آنها نمودند.(همان)
بعضی آرزوی ازدواج با پیامبر را داشتند و وضعشان به گونه ای بود که جواب منفی آن حضرت، در آنها ایجاد عقده و حقارت می کرد و آنان را از زندگی فلج می نمود. خداوند این محدودیت را از ایشان برداشته بود و با اجازه به ایشان، موجب رفع مشکلات زنان بی پناه شدند. (همان)
بعضی از ازدواج های پیامبرعظیم الشأن(ص) شکستن سنت های جاهلی بوده است (طبری، 1368، ص 102)
بعضی هم صرفاً در مراسم عقد یا خواستگاری متوقف شدند و همین مسئله موجب آثار مثبت برای آنان گردید.(ابن هشام، 1361، ص 205)
بعضی از ازدواج های آن حضرت برای رفع یک سلسله مشکلات و گره گشایی اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی و سیاسی بوده است، محیط عصر پیامبر(ص) و سایه افکندن بعضی خرافات جاهلی، می طلبید که پیامبر با سرپنجه تدبیر، از جمله ازدواج، به تبدیل و تغییر در آن محیط جاهلی دست بزند. (همان)
بعضی از ازدواج ها برای کاستن عداوت و طرح دوستی با اقوام یا گسترش اسلام و جذب دشمنان بود. دراین زمینه، می توان به ازدواج پیامبر(ص)با جویریه از طایفه بنی مصطلق اشاره کرد.(طبری، 1368، ص 57)
همان گونه که ملاحظه می شود، ازدواج های آن حضرت هر کدام دلیل خاصی داشته است.
منبع مقاله :
نشریه بانوان شیعه، شماره 20