در این مقاله به مسأله ای مهم که ارتباط نزدیکی با ازدواج موقت دارد، خواهیم پرداخت. به یقین مسأله ازدواج موقت یا «متعه» و یا به تعبیر متعارف «صیغه» یکی از پر رمز و رازترین احکام دینی مربوط به امور اجتماعی در اسلام است که هم در بین فرقه های مختلف اسلامی و هم در بین اهل تشیع همواره محل بحث و تأمل بوده است. تا جایی که برخی این دستور را نشانه انحراف عمیق فکری و عملی در اسلام و برخی نشانه ترقی و اوج واقع بینی در آن دانسته اند.
تقریباً در اصل مشروعیت این عمل، تردیدی در بین هیچ یک از فرقه های اسلامی نیست. با این تفاوت که بسیاری از اهل سنت معتقدند که تجویز این عمل امری محدود و مربوط به عصر پیامبر بوده و بعد از آن این امر توسط برخی از خلفا ممنوع شده است و دیگر نمی توان حکم به جواز این امر داد. در مقابل؛ شیعیان بر اساس آیات و روایات متعددی که در این زمینه وارد شده است حکم به جواز این امر داده اند و ممنوعیت این عمل را از ابتدا نوعی بدعت و انحراف در دین قلمداد نموده اند.
در هر حال هر چند اهل سنت در منابع علمی و غیرعلمی خود همواره بر این باور شیعه را مورد نکوهش و تمسخر قرار داده اند و بر آن خرده گرفته اند، اما شواهد و قرائن از گذشته تا به حال نشان می دهد که بزرگان اهل سنت به مشروعیت این عمل معتقد بودند و خود به آن مبادرت می ورزیدند. حتی در زمان کنونی هم شکل های جدیدی از ازدواج در برخی از کشورهای عربی رواج یافته که مشابهت شدیدی با ازدواج موقت و متعه دارد.
در هر حال آن چه قطعی است این که ازدواج موقت حتی در جامعه ما نیز در زمره امور بسیار منفی و حتی فراتر از همه خطوط قرمز اجتماعی به حساب آمده و در سطح وسیع رسانه ای و غیره با آن مقابله و مبارزه شدید می شود. در عین حال که بسیاری از افراد آن را تنها راه کار برای حل برخی از معضلات و مشکلات عمیق فردی و اجتماعی می دانند. در نتیجه باید دید اصولاً جایگاه ازدواج موقت در تفکر اسلامی کجاست؟!
ماهیت ازدواج موقت
قبل از هر چیز باید دانست که در حقیقت و ماهیت، هیچ تفاوت عمده ای بین ازدواج موقت و دائم نیست. در واقع در ازدواج موقت نیز همانند ازدواج دائم نوعی عقد و معامله انجام می شود که در ضمن آن، دو طرف مسئولیت هایی را در قبال یکدیگر بر عهده می گیرند و موظف به رعایت تکالیفی متقابل می گردند.
البته با این تفاوت که در این ازدواج محدوده زمانی معینی برای این پیوند زناشویی فرض می شود و با پایان یافتن این زمان یا با بخشش زمان باقیمانده از طرف مرد، ازدواج و محرمیت منتفی شده و دیگر نیازی به طلاق نیست. در حالی که در ازدواج دائم از بین بردن عقد حتماً نیازمند طلاق است.
به علاوه حجم تعهدات طرفین در ازواج موقت نسبت به هم، قدری کم تر از ازدواج دائم است و زوجین از هم ارث نمی برند و زن برای اموری نظیر خروج از خانه نیازمند اجازه شوهر نیست و نفقه او نیز بر عهده همسر قرار ندارد.
نکته بسیار مهم در خصوص ازدواج موقت آن است که از یاد نبریم جایگاه ازدواج موقت در بسیاری از موارد رابطه مستقیمی با روابط و نیازهای جنسی ندارد و این عمل در واقع راهکاری در خصوص رعایت حدود شرع در روابط با جنس مخالف است.
به عبارات روشن تر ازدواج موقت در ابعاد گوناگون کارکردهای مختلف و بسیار مفیدی مانند آشنایی های پیش از ازدواج و محرمیت های خانوادگی و حل مشکلات فرزند خواندگی و روابط آسان بین برخی سالمندان و پرستاران و مانند آن را دارد که از ذکر موارد و جزئیات آن خوداری می کنیم. اما به وضوح می توان دریافت که در موارد عدیده ای سهولت انجام ازدواج موقت و تعهدات مختصر آن و عدم نیاز به اجرای طلاق برای فسخ آن، این امر را تبدیل به راه حلی مناسبی در مورد برخی از ضرورت های خاص نموده است. هر چند مبنای کلی و مشکل اساسی با این مساله در خصوص ازدواج هایی است که بهره مندی جنسی در آن مطرح بوده و نقش اصلی را ایفا می کند که البته این بخش مقوله اصلی در این نوع ازدواج نیز محسوب می شود.
نگاه دقیق اسلام در مورد ازدواج موقت
با بررسی و دقت در خصوص مساله ازدواج موقت، می توان دریافت که این مساله در اسلام به عنوان راهکاری برای مواقع ضروری قرار داده شده، همچنانکه طلاق حرام نشده و راهکاری برای مواقع خاص و اجتناب ناپذیر قرار داده شده است. به همین خاطر در روایات، ازدواج موقت تشویق نشده است و اگر در مواردی نسبت به متعه تشویق شده، به جهت مبارزه با بدعتی بود که افرادی در دین گذاشته و حلال خدا را حرام شمردند. و گرنه ازدواج موقت به خودی خود مورد تشویق نیست. بلکه در روایاتی از ازدواج موقت بدون لزوم و ضرورت نهی شده است.
در برخی روایات آمده: خداوند مردان و زنان هوس باز را دوست نداردو آنان را لعن می کند.
در روایت دیگر ضمن نهی از ازدواج موقت غیر ضروری می فرماید:« بر ازدواج موقت اصرار نداشته باشید. بر شما لازم است بر ازدواج دائم، به عنوان سنت رسول خدا. پس با مشغول شدن به ازدواج موقت، از همسران خود غافل نگردید که آنان کافر شوند و از این حلال و حکم خداوند بیزاری بجویند و اجازه دهند آن (یعنی ما امامان) را نفرین کنند و دشنام دهند.»
در برخی روایات هم ائمه به صراحت ابراز ناراحتی خود از توجه و پرداختن برخی اصحاب نسبت به این امر را آشکارا بیان نموده اند:
«در روایتی نقل شده که علی بن یقطین از اصحاب خاص امام کاظم و رضا علیهما السلام به محضر حضرت رضا علیه السلام شرفیاب شد و از ازدواج موقت سؤال کرد. حضرت در جواب فرمود: تو را با آن چکار است؟ با آن که دارای همسر دائمی هستی و خداوند تو را از ازدواج موقت بی نیاز ساخته است. »
با تأمل در این موارد می توان به این نتیجه رسید که نگاه کلی اسلام در خصوص ازدواج موقت، نگاهی ویژه و در مقام اضطرار و ضرورت های خاص است، نه امری متعارف و متداول و مطلوب برای همه افراد.
چه ضرورت هایی
ضرورت هایی که در این مقوله مطرح است موارد متعدد و متنوعی است. مانند مردانی که نیازمندی های طبیعی جنسی آنان توسط همسر دائمی شان برآورده نمی شود، اما در عین حال علاقه و عشق به همسر خود را از دست نداده و تنها خواهان ارضای نیاز غریزی خود هستند و یا زنانی که به هر دلیل در سنین بالا امکان ازدواج نیافته یا موقعیت ازدواج مجدد مناسبی ندارند و در عین حال نیازمندی های گوناگونی نیز در مورد داشتن همسر دارند که این امر ازدواجی به شکل درجه دو برای آنان را بسیار ضروری و حیاتی می سازد.
همچنین مواردی که در بالا ذکر شد از نمونه های مهم و جدی و راهگشا در بسیاری از موارد است که زمینه حل برخی از موانع شرعی در حریم ها و روابط و نسبت ها را به دنبال دارد. اما در عین حال دو نمونه دیگرنیز می توان بر این ضرورت ها افزود.
مورد اول افرادی که به هر دلیل تا مدت قابل توجهی از خانواده خود دور هستند و مأموریت های کاری یا سفرهای تحصیلی، آن ها را از ارتباط با خانواده محروم ساخته است. روشن است که به شکل طبیعی با استفاده از ابزارهای رسانه ای مانند تلفن و اینترنت و … تا حدودی می توان خلأ عاطفی و روحی را در این خصوص جبران نمود، اما برخی نیازها مانند نیاز جنسی امری نیست که لااقل در مورد برخی از افراد و به ویژه در برخی از مکان ها، امکان بی توجهی و سرپوش گذاردن بر آن ممکن باشد و عدم ارضای مشروع این نیاز، ناچار فرد را به دامان آلودگی ها و رفتارهای پرخطر معصیت آلود می کشاند که طبیعتاً عقل و عرف در این موارد خاص ازدواج مجدد که امری مشروع و منضبط و مشخص است را بر این رفتارهای خطرناک برای جسم و روح ترجیح می دهد.
حتی دیده شده همسران این افراد نیز علی رغم تمایل عاطفی و درونی خود، در این موارد به ازدواج موقت ایشان رضایت می دهند و این رفتار را با انحرافات جنسی و خطرات بسیار آن قابل مقایسه نمی دانند.
جوانان و فشارهای ویران گر
مورد دیگر در خصوص افراد مجردی است که به دلایل گوناگون اعم از مشکلات شخصی و خانوادگی و مالی و اجتماعی، قادر به ازدواج و ارضای نیاز جنسی و روحی خود نیستند و در برابر بیداری جنسی درون خود و فشار طبیعی غریزی که در اثر هجمه های ضد فرهنگی غرب و مظاهر تحریک کننده بی شمار در زندگی ایجاد می شود تاب مقاومت نداشته و زیر این فشارهای سنگین غریزی یا به انحرافات خطرناک کشیده می شوند و یا نیرو و توان مفید آن ها به شدت کاهش یافته و صدمات گوناگون جسمی و روحی و خاطرات تلخی از بهترین سال های عمر برای آن ها به یادگار می گذارد.
روشن است که این مسأله به هیچ وجه اختصاص به پسران نداشته و دختران بسیاری هم هستند که در همین وضعیت به سر برده و زمینه ارضای طبیعی نیازهای روحی و جسمی خود را ندارند. در واقع گرچه بسیاری از افراد در وضعیت ذکر شده توان حفظ عفت و رعایت تقوا و خویشتن داری را دارند، اما نمی توان راه را به طور کامل در پیش روی افرادی که از چنین توانمندی برخوردار نیستند، بست.
مسأله ازدواج موقت به هیچ وجه توصیه نمی شود! زیرا این امر می تواند در مواردی به مشکلاتی جدید مانند تشدید نیازهای جنسی و نوعی اعتیاد یا عدم امکان فراموشی تعلقات عاطفی و …منتهی گردد. اما در خصوص افرادی که بدون ارضای مشروع این نیاز یقیناً به گناه و آلودگی و نکبت انحرافات جنسی مبتلا می شوند؛ به یقین ازدواج موقت بهترین و مهم ترین راهکار برای در امان ماندن از گناه محسوب شده و هیچ انسان دین دار منصفی به گرفتار شدن یک جوان مسلمان در این منجلاب رضایت نمی دهد و ضرورت استفاده از ازدواج موقت در این عرصه را به خوبی می پذیرد.
هر چند نباید فراموش کرد که این نتایج سودمند در صورتی محقق می شود که به بهترین شکل کیفیت این امر صورت بپذیرد و این ازدواج با حفظ همه جوانب و رعایت همه شرایط و دقایق شرعی و عرفی و اخلاقی باشد تا فرد در آینده هم از این عمل خود به عنوان رفتاری صحیح و منطقی یاد کند. نه اینکه تا آخر عمر نسبت به این عمل احساس پشیمانی و ندامت داشته باشد و تبعات منفی آن را دامن گیر خود ببیند.