امین الاسلام طبرسی در کتاب إعلام الوری بأعلام الهدی در باب فضایل و مناقب حضرت جواد ـ علیه السّلام ـ آورده است که: مأمون همواره به حضرت جواد ـ علیه السّلام ـ احترام می کرد و از وی تکریم و تعظیم می نمود، و به فرزندان و خاندانش ترجیح می داد، پس از چندی، حضرت جواد به اتّفاق ام الفضل از بغداد بیرون شدند و به طرف مدینه حرکت کردند، هنگامی که به خیابان باب الکوفه رسیدند، و مردم هم از آن جناب مشایعت می کردند، در وقت غروب آفتاب به منزل مسیّب رسید، و در آن جا فرود آمدند و داخل مسجد شدند. در صحن مسجد درختی بود که میوه نمی داد، حضرت جواد نزدیک این درخت رفتند و در کنار آن وضو گرفتند، پس از این به خواندن نماز مغرب پرداختند، و بعد از سلام نماز مقداری نشستند و به ذکر خدا پرداختند، و بعد بلافاصله برای نافله برخاستند. پس از این که چهار رکعت نافله مغرب را به جای آوردند و تعقیب و سجده شکر را انجام دادند، از مسجد بیرون شدند، هنگامی که خواستند از نزدیک درخت بگذرند، مردم مشاهده کردند، که درخت میوه دارد، از این جریان سخت در تعجّب افتادند، و از میوه آن خوردند و میوه آن درخت بسیار شیرین بود و هسته هم نداشت.