شروع تزویر در امر سفارت و ارتباط با امام زمان، به عصر سفیر دوم «محمدبنعثمان عَمری» باز میگردد؛ زیرا نیابت پدر او «عثمانبنسعید» به قدری معروف بود که امکان مخالفت و مقاومت برابر آن، وجود نداشت؛ به همینروی در زمان او، کسی مدعی نیابت نشد.
پس از عثمانبنسعید، نخستین کسی که به دروغ ادعای سفارت کرد «ابومحمد شریعی» بود. «محمدبننصیر نمیری» و «احمدبنهلال کرخی» و «ابوطاهر محمدبنعلیبنبلال» و «اسحاق احمر» و مردی معروف به «باقطانی» دیگر مدعیان دروغین نیابت در دوران غیبت صغرا بودهاند.[۱]
برخی از این افراد ابتدا از مردان صالح بودند، ولی به دلایل مختلف، راه انحراف را پیشه کردند. سفیر دوم با تمام قدرت به مقابله با آنها پرداخت و از ناحیه مقدس امام عصر نیز توقیعات (نامهها) و سخنان شدیدی در لعن و تبری از آنان صادر شد که بر دروغگویی و خباثت باطن آنان دلالت داشت.
در زمان سفارت سفیر سوم، حسینبنروح، شخصی به نام محمدبنعلی شلمغانی[۲] معروف به «ابنابیالعزاقر» ادعای سفارت کرده و بیشترین تأثیر را در انحراف جامعه به جای گذاشت. ابتدای امر، وی مردی مؤمن به نظر میرسید و وکیل حسینبنروح بود، ولی عاقبت به انحراف کشیده شد.
آخرین کسی که در دوران غیبت صغرا ادعای دروغین سفارت داشت ،«ابودلف» کاتب بود. او بر ادعای خود تا بعد از وفات سفیر چهارم، سمری باقی بود.[۳]
پینوشتها
۱. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۱، صص۳۶۷ـ ۳۰۱.
۲. الغیبه، طوسی، ص۳۰۳.
۳. همان.