عمق و عظمت نماز
«الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و اهل بیته الطاهرین»
ما هر چه درباره نماز بیشتر مطالعه میکنیم بیشتر به عظمت نماز و بیشتر به عقب ماندگی خودمان پی میبریم وقتی انسان وارد مسأله نماز میشود و آیات و آثار نماز را میبیند ملاحظه میکند که نماز سکوی پرش یک مسلمان به جانب خداست، سکوی آغاز حرکت دینی و اسلامی و الهی است و هر تکامل و کمالی بخواهد نصیب انسان بشود، حتماً و بدون تردید باید از نماز شروع بشود. نمازی که از آن به عنوان معراج مؤمن تعبیر شده است.
نماز یک حرکتی است که میخوهد همهی حرکتهای دیگر را تنظیم بکند و میخواهد وسیلهای بشود که تمام کارها به نتیجه برسد. «اِذا قُبِلَتْ قَبِلَ ما سِویها و اذا رُدَّتْ رُدَّ ما سِویها» معنی این روایت آن است که محور همهی کارها نماز است. اگر این به ثمر رسید و به نتیجه رسید همهی کارها به نتیجه میرسد اگر این به نتیجه نرسید هیچ کاری به نتیجه نمیرسد. ولی ما از بس در مرحله ابتدایی قضیه ماندهایم اصلاً به قدم دوم و سوم نرسیدهام. گفتهایم که باید نماز خواند و یا روی آداب ظاهری نماز، تکیه میکنیم، باید به جماعت خواند، باید اول وقت خواند، باید در مسجد خواند، این چیزهای خیلی ابتدائی کار نماز است، در صورتی که نماز وسیلهای است که بشر را به خدا میرساند. معراج مؤمن است. نماز چیزی است که میخواهد انسان را به هدف خلقت خودش برساند، خلقت را معنیدار بکند، این موجود را به ثمر برساند. برای این هدف این مقدار کافی نیست، یعنی نماز اول وقت بخوان، جماعت بخوان، در مسجد بخوان، آداب ظاهریش را رعایت بکن، همهی این کارها را هم که بکنی تا قدم دوم و سوم را برنداری آن نتیجه را نمیگیری. ولی ما این قدر در این رابطه عقب هستیم که پیوسته برای برداشتن گام اول تلاش میکنیم.
قرآن مجید در سورهی مؤمنون و در سورهی معارج راجع به صفات مؤمنین مطالبی میفرماید، خیلی نزدیک به هم و مشابه هم. در سورهی مؤمنین میفرماید: «اّلَّذینَ هُمْ فی صَلوتهم خاشِعونْ» خشوع در نماز افتادگی در نماز که احتیاج به حضور قلب و توجه به معبود دارد؛ قرآن این را نشان مؤمن میداند. آیا نمیشود از این آیه استفاده کرد که اگر این حالت در آدم نباشد باید در ایمان خودش شک بکند بعد هم با این که اول این آیات این طور تأکید راجع به نماز میشود بعد راجع به مسأله زکات و مسأله عفت و مسأله رعایت عهد و امانت و امثال اینها صحبت میشود. باز دوباره در آن آخر میفرماید: «وَالَّذینَهُم عَلی صَلواتِهِم یُحافِظُون» دوباره تأکید میشود که مؤمنون آنهایی هستند که محافظت بر نماز دارند که احتمالاً یک معنای آیه مسأله محافظت بر وقت است که تا الله اکبر گفتند، تا حّی علی الصّلوه گفتند به نماز بایستد و یک معنا هم محافظت بر این که نماز تلف نشود نماز ضایع نشود، در سوره معارج هم که باز راجع به مؤمنین و خصوصیات و صفات مؤمنین بیان میکند «اِنَّ الْانسانَ خُلِقَ هَلُوعاً اِذا مَسَّهُ الشّر جَزُوعاً و اِذا مَسَّه الخیر مَنوُعاً الا المُصلّین» که یک خاصیت بزرگی از نماز را این جا بیان میکند که فرصت توضیحش نیست، راجع به مصلّین و نماز گزاران میفرماید «الذین هم علی صلاتهم دائمون» آنهایی که نماز خواندنشان دوام دارد یک معنای خیلی سادهاش این است که نماز را ترک نمیکنند و یک معنای خیلی بالاتر از این هم میتواند داشته باشد، یعنی همیشه رو به خدا هستند. یعنی رو از خدا بر نمیگردانند. در زندگی همیشه آن حالت توجه به خدا را حفظ میکنند. به دنبال آن مسأله انفاق را بیان میکند «وَالَّذینهُم فی اَموالِهم حَقٌ مَعلُوم لِلسائلِ و الْمَحروم و الَّذینَ یُصَدِّقُون بِیَوم الدّین». باز مسأله عفت و پاکدامنی را بیان میکند، مسأله امانات و رعایت عهد و میثاق را بیان میکند. باز میفرماید: «والَّذینَهُم عَلی صَلواتِهِم یُحافِظُون» در این چند آیه تأکید به محافظت بر نماز دارد، آنچه از روایات ما استفاده میشود این است که نماز یک موجود زنده است گرچه الآن یک عملی است و به تدریج به وجود میآید و بعد هم پایان پیدا میکند و ما خیال میکنیم که خوب چی شد تمام شد، یک عملی انجام شد و رفت، ولی روایات نشان میدهد که این یک موجود زنده است. یک چیزی خلق شد یعنی همین طور که یک نقاش یک تصویری را خلق میکند یا انسان خودش در ذهن خودش یک صورتی را میآفریند در قوّه مخیله خودش همین طور با این نماز یک چیزی خلق میشود در حدیثی میخوانیم: «اِنَّ الصَّلوهَ اِذا ارتَفَعَت فی وَقْتها رَجَعَتْ الی صاحبِها وَ هِیَ بَیْضاء مُشْرقه» نماز وقتی که در وقتش خوانده بشود (یعنی اول وقت) بالا میرود بالا، «اِلَیْه یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَیّبُ و الْعَمَلُ الصّالح یَرْفَعُه» بعد به صاحبش بر میگردد در حالی که روشن و سفید و نورانی است. و به صاحبش میگوید: «حَفِظْتَنی حَفظَکَ الله» مرا حفظم کردی خدا ترا حفظ کند. از این معلوم میشود یک چیزی درست شده و رفته به آسمان و برگشته و الآن دارد با نمازگزار حرف میزند. «وَاذا ارْتَفَعَتْ فی غَیْرِ وَقْتِها» اگر در غیر وقتش بالا برود که باز من خیال میکنم این مربوط به نمازهای آخر وقت است نه نماز قضا، «رَجَعَتْ اِلی صاحِبِها و هِیَ السَّوداء مُظْلِمَ» با یک رنگ سیاه و تیره بر میگردد «تَقُول ضَیَّعْتَنی ضّیَّعَکَ الله» مرا ضایع کردی خدا ترا ضایع کند. نماز این است یک چنین حالتی است و باز دربارهی نماز قرآن با یک جمله اشاره میکند در حالی که یک دریا معنی دارد: «اِنَّ الصَّلوهَ تَنْهی عَنِ الْفَحشاءِ وَ الْمُنْکِر» نماز جلو فحشاء و منکر را میگیرد، خوب معلوم است که این عمل به این سادگی نیست.
قرآن با صراحت میفرماید: «اِنَّ الصَّلوهَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» جلو فحشاء و منکر را میگیرد، یعنی نمیشود یک کسی هم نماز بخواند هم یک منکری بجا بیاورد خوب وقتی آدم ببیند که کسانی نمازی به جا میآورند و باز هم منکراتی دارند، حتماً باید گفت که این نماز نیست، ولو مسقط تکلیفی باشد در حدی که کسی را در صف تارکین نماز نبرند، این هست اما چیزی که خدا خواسته چیزی که میخواهد موتور محرک دین و احکام باشد این نیست. خدایا من دلم نمیخواهد یک حرفی بزنم و در عمل غیر از آن باشم این حرفها را میزنیم برای اینکه بلکه بتوانیم اصلاح بشویم، چون حرف هم در خود گوینده اثر میگذارد و هم در شنونده. خطبههای نماز جمعه هم هست که «اُوصیکم و نَفْسی بِتّقْوَی الله» خوب یک خطیب نماز جمعه پیوسته به مخاطبینش نمیگوید «اتقوا الله» به خودش هم میگوید و اثر هم میگذارد، آدم با نماز مشغول عبادت است افکارش و خیالاتش و چیزهایی که در آن سیر میکند آنها مشخص میکند. من این را با دو تا مثال روشنش میکنم در این کتاب نشان از بینشانها که کتاب بسیار ارزندهای است در حالات مرحوم آشیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی نوشته شده (بسیار کتاب خوبی است و ارزش دوبار خواندن را دارد) چیزهایی راجع به قضایای نماز نقل میکند که یک جملهاش این است که میگوید یک مردی بود جوال باف، روزی یک جوال میبافت و میفروخت و پولش را میگرفت و بعد با آن پول، درآمد خودش را تأمین میکرد و مزد کارگرانش را میداد یک روز آخر هفته هر چه فکر کرد دید 6 تا جوال تا حالا باید به افراد داده باشد اما 5 عدد بیشتر در ذهنش نبود هر چه فکر کرد این ششمی را به چه کسی دادم تا بروم پولش را بگیرم، پیدا نکرد. از شاگردش هم پرسید او هم نمیدانست. نزدیک آخر وقت بود به نماز ایستاد. نمازش را خواند بعد از نماز به شاگردش گفت که پیدا کردم، فهمیدم آن جوال ششمی را به کی دادیم، فلان کس بود. شاگرد گفت استاد تو نماز میخواندی یا جوال پیدا میکردی؟ این یک تکانی خورد، به هوش آمد که عجب! راست میگوید این بچه، من داشتم جوال پیدا میکردم من نماز نمیخواندم و رفت دنبال اصلاح خودش همین یک کلمه آبادش کرد، همین یک کلمه اصلاحش کرد، وقتی خدا بخواهد آدم را هدایت بکند به هر وسیلهای میتواند هدایت بکند. با یک آیه قرآن، با یک حدیث، با یک قصه، با یک شعر، با یک تذکر، گاهی با یک فحشی که یک کسی به آدم میدهد. به هر وسیلهای اجمالاً خدا قادر است. وقتی بخواهد کسی را هدایت بکند راهش حد و نصاب ندارد. این یکی هم با همین هدایت شد و دنبال اصلاح خودش رفت.
جدیت در خدا ترسی لازم است «وَهَبْ لی الْجِد فی خشیتک» آدم از آنهایی نباشد که، «اِتَّخذوا دینهم لهواً و لعباً»، دین را به بازیچه و سرگرمی بگیرد و با دین بازی بکند. و دین از همین نماز شروع میشود. این حرکت اقامهی نماز بسیار حرکت مقدسی است؛ ما باید از خودمان شروع کنیم خود ما در فکر باشیم که به این حد قانع نشویم؛ آدم باید هم به فکر اصلاح خودش باشد هم به فکر اصلاح جامعه. اصلاح جامعه به این است اگر نماز نمیخواند کاری کنیم که او نماز بخواند، با علاقه نماز بخواند، در اول وقت نماز بخواند. و اصلاح خودمان این است که نماز را با توجه بخوانیم. خداندا تو را به حق نمازگزاران، به حق پیامبر و آل او، به حق حسین بن علی ـ سلام الله علیه ـ و آن نماز ظهر عاشورا، ما را از نماز گزاران قرار بده. خداوندا ما را به سیئات اعمالمان مؤاخذه نفرما. خداوندا دلهای ما را با خودت آشنا فرما؛ خدایا ما را از شرک و کفر و نفاق و ریا و سمعه بدور دار؛ فرج حضرت ولی عصر ـ سلام الله علیه ـ را نزدیک فرما. ما را از یارانش مقرر فرما؛ مقام معظم رهبری را تا ظهور آن حضرت مستدام بدار.
آیت الله جنتی- نماز زیباترین جلوهی نیایش،ص7