چگونگی گسترش و ترویج فرهنگ نماز
ربّ اجعلنی مقیم الصّلوه و من ذریتی ربّنا و تقبّل دعاء
بنده راجع به فلسفه نماز، ضرورت نماز و اهمیت نماز صحبت نمیکنم؛ چون موضوع برای جامعه ما بسیار روشن و واضح است. از طرف دیگر کتابها و سخنان فراوانی در اینباره نوشته و گفته شده است. مشکل دیگری را در تبیین این مسائل نمیدانم؛ به ویژه در کشوری که تأسیس آن بر مبنای دستورات وحیانی آسمانی و الهی است. طبعاً نماز یکی از زیباترین جلوههای این نظام آسمانی است و همه مردم ما هم مسلمانند و در اهمیت و ضرورت نماز مطالبی را میدانند. مسأله و مشکل اصلی چگونگی گسترش و ترویج فرهنگ نماز و اعتلای این فریضه الهی در میان نسل جوان و نوجوان، حتی کودکان ما است. فلسفه تشکیل این اجلاس به نظر بنده ایجاد حساسیت عمومی در مجموعه کشور است، سپس ایجاد عزم ملی و مهمتر از آن پیدا کردن راهکارهای درست و عملی برای اقامه این فریضه الهی در سطح کشور به ویژه در بین جوانان و نوجوانان است. عرایض بنده در این جمع محترم و فرصت کم به ویژه با حضور مدیران کل آموزش و پرورش، معاونان پرورشی و مسؤولان ستاد اقامه نماز در آموزش و پرورش دربارهی نکاتی است که میتواند ایمان و باور به نماز و تجلی نماز را در کردار و رفتار دانشآموزان عزیز متجلی و عملی کند و یک تحول عملی ایجاد نماید. به نظر بنده مهمترین عامل تأثیرگذار بر اهتمام و توجه و اعتلای این فریضه الهی در سطح کشور به ویژه دانشآموزان عزیزمان، ایمان و باور مسؤولان تعلیم و تربیت به این نکته است که مسؤولان آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت و معلمان و مربیان عزیز و مدیران گرامی تعیین کنند که وظایف آنها فقط یک سری آموزشهای خشک کلاسیک نیست که فقط به جنبهای علمی و دانشافزایی دانشآموزان عزیز توجه کنند. آموزشهای کلاسیک، خواندن و نوشتن و این مفاهیم نظری علمی کلاسیک اولین و ابتداییترین وظیفه تعلیم و تربیت است؛ این هدف نیست و نباید ما به این حد اکتفا کنیم؛ بلکه رسالت تعلیم و تربیت یک رسالت سه بعدی و همه جانبه است. یکی از آن مراحل، تربیت علمی است که باید به آن توجه کنیم و مهمترین آن تربیت دینی و معنوی و اخلاقی نسل جوان و نوجوان است. در حقیقت انسانسازی و آدمسازی وظیفه بزرگ و مهم آموزش و پرورش است. این امر، بیشتر ناظر بر این بعد انسانی و این بعد روحانی است که باید به آن توجه بشود. بعد سوم توانمندسازی نسل جوان به عنوان تربیت یک شهروند است که بتواند زندگی فردی و اجتماعی خودش را دنبال کند. هم تلاش برای اعتلای علم، دانش، اطلاعات و آگاهیها و هم تلاش برای رشد استعدادهای معنوی، اخلاقی و دینی نسل جوان است. همچنین تلاش برای تربیت اجتماعی نسل جوان از وظایف بسیار مهم تعلیم و تربیت است که باید به آن توجه کند. در حقیقت توجه به تربیت عالمانی دیندار و خداپرست و خداپرستانی عالم و اندیشمند و شهروندانی توانمند و کارآمد و جامعهپذیر، رسالت سه بعدی است که میتواند فضای تعلیم و تربیت را بهتر سامان بدهد و جهتگیریها را ناظر بر همه استعدادهای نسل جوان کند که نگاه یک بعدی باعث رشد سرطانی در ابعاد روحانی و به اصطلاح معنوی فرد نشود. بدیهی است وقتی که این باور در معلمان، مربیان و مدیرانمان پیدا شود همان طوری که برای کلاسهای درس و آموزشهای نظری برنامهریزی میکنند به همین اندازه بلکه بیشتر، باید به تربیت معنوی و اخلاقی اهتمام ورزند، چرا که هویت انسان به ابعاد روحانی وی وابسته است. این باور اگر در او ایجاد بشود، طبعاً نسبت به برنامهریزی و سیاستگذاری اهتمام میورزد و همه نیروهای مدرسه را برای تحقق این اهداف الهی بسیج مینماید و باور میکند که وقتی تربیت دینی یک رکن شد، نماز زیباترین تجلّی پرستش و عبودیت میشود؛ پس حتماً برای آن برنامهریزی جدّیتری را انجام میدهد. این نگاه اوّل، نگرش و بینش مدیران، معلمان و مربیان نسبت به کار خودشان است.
نکتهی دوم، تأثیر الگوهای عملی و رفتاری دانشآموزان عزیز است. نسل جوان ما الگوپذیر و به دنبال الگوهاست و از الگوها تأثیر میپذیرد. جوانان و نوجوانان به ویژه آنهایی که در سنین پایینتر قرار دارند، معلمان را بهترین الگوی عملی و رفتاری خودشان میدانند. اگر یک معلم یا مربّی یا مدیری که در عرصه آموزش و پرورش و مدرسه کار میکند به صورت عملی در کنار گفتارها و مفاهیم نظری که دربارهی اهمیت نماز، دین، معنویت و اخلاق به بچهها منتقل میکند، عملاً این اعتقادات را در رفتار خود پیاده کند و در کنار دانشآموزان برای تجلّی معنویت، دین و اخلاق مشارکت کند، این کار تأثیر بسیار شگرفی در رفتار و گفتار و منش و شخصیت دانشآموز خواهد گذاشت. طبعاً وقتی که صدای اذان در مدرسه بلند میشود، اگر معلم و مربی و مدیر دستش را بالا بزند و به وضو بپردازد و آماده باشد در کنار دانشآموزان نماز را اقامه کند، یک انقلاب عظیم درونی در دانشآموزان ایجاد میشود که شاید با صدها کتاب و گفتار و نوشتار، این هدف محقق نشود.
مسأله سوم، استفاده از روشهای فرهنگی و تبلیغی مناسب برای احیای این فریضه الهی است. بحث روشها اصولاً در تعلیم و تربیت یکی از مهمترین مباحث است. بسیاری از مفاهیم درست با روشهای غلط نتیجه مطلوبی نمیدهد. روشها خیلی مهم است. البته مطالب خیلی فراوانی برای تحقق ارزشهای علمی، دینی و اخلاقی وجود دارد که باید یک معلم رعایت کند. تناسب پیام با سن، نیاز و استعداد دانش آموز و نظایر اینها همه مهم است، امّا مهمتر از آنها روشهایی است که ما و معلم و مربی ما برای انتقال یک مفهوم به اصطلاح زیبا و مهم به کار میبرد. حالا شیوه پیام رسانی چطور باشد، اینها قابل بحث است. مستقیم یا غیر مستقیم باشد، یا تحکّمی، دستوری و آمرانه باشد، یا تقلیدی و بر اساس متابعت پذیری باشد، یا دستو رالعملی و بخشنامهای باشد، یا عقلانی و اقناعی و توجیهی باشد، همه اینها از مسائلی است که در بحث روشهای تعلیم و تربیت میتواند مورد بحث قرار بگیرد. اگر چه بحث روشها در همه مسائل مهم است در مسأله تعلیم و تربیت مهمتر است؛ امّا وقتی که به مفاهیم دینی و اخلاقی و معنوی میرسیم، از اهمیت مضاعفی برخوردار است؛ زیرا حساسیتهای خاصی دارد. ما میخواهیم نماز را در روح و جان بچهها نهادینه کنیم، هم آموزش بدهیم و هم پرورش تا به آن عمل کنند و در عمق جان و اندیشه آنها نهادینه بشود. چقدر از این روشها و شیوهها، میتوانیم استفاده کینم؟ در این زمینه برای روشن شدن مسأله، من دوسه نکته را به صورت خلاصه عرض میکنم؛ هم در مورد نماز و هم در مورد همه مفاهیم دینی و اخلاقی و معنوی. ما باید به نکتهای توجه کنیم و آن شیوه پیام رسانی به نسل جوان است؛ آن هم پیام معنوی، الهی و اخلاقی. بعضی از پیامها فقط مبتنی بر یک حس یا بر حواس است. پیام مبتنی بر حواس یعنی پیامی که به سمع و نظر و رؤیت فرد میرسد و به فرد ابلاغ میشود مانند برگه احضاریه و بخشنامهای که برای فرد صادر میشود. پیام به حس با نوشتن، کتابت، خواندن، شنیدن و گفتن، منعکس و منتقل میشود. بدیهی است این نوع پیام که در حد سمع و نظر و حواس است، کارآیی خاص خودش را دارد. کارآیی آن در حد همان حواس است؛ یعنی اطلاعات عمومی را افزایش میدهد و به آگاهیها میافزاید. این مرحله اوّل پیام و شاید به اصطلاح ابتداییترین پیام باشد؛ امّا برخی پیامها نیاز به مرحله بالاتر دارد و آن پیام و ابلاغ پیام به عقل است. در اینجا پیام به نحوی است که علاوه بر اینکه حواس یعنی جسم و گوش و چشم را متأثر میکند، عقلها و اندیشهها را نیز متحول و متأثر میکند و انسان را به تفکر و تعقل وا میدارد. نهایتاً او را به منطق و استدلال و استنتاج میکشاند. این کار دانش آموز و متربّی را به این سو سوق میدهد و نهایتاً فرد را توجیه عقلانی میکند؛ این عمل بالاتر از حواس است. این پیام منتقل میشود و در درون و عقل دانش آموز تأثیر میگذارد. ابزار پیام به عقل، ابزار برهان و استدلال و منطق و بیان حکیمانه است که مربیان و معلمان عزیز باید به آن توجه کنند. البته بخش مهمی از پیام اولیاء و پیامبران بزرگ الهی هم پیام و ابلاغ به عقل بوده است. آنجایی که در نهج البلاغه فلسفه بعثت را میخوانیم«و یثیروا لهم دفائن العقول» مربی و معلم هم باید بخش مهمی از پیامهایش به نحوی باشد که عقل دانش آموز را متأثر کند تا بتواند نتیجهی عمیقتری داشته باشد و امّا پیامرسانی باز به این حد خلاصه نمیشود. بعضی ا زپیامها باز عمیقتر از آن است. اگر کسی بخواهد ریاضی یا فیزیک یا شیمی درس بدهد، آنجا علاوه بر آن که باید به سمع و نظر دانش آموز برسد، معلم باید بیاید پای تخته بنویسد، استدلال کند، فرمولها را اثبات و پیام عقلانی را مطرح کند؛ امّا بعضی پیامها فراتر از این است و باید به آن توجه کنیم و آن پیام به دلها است. باید یک معلم، یک هادی و یک مربی به آن عمیقاً توجه کند. ابلاغ پیام به دل و به قلب در حقیقت ابلاغ پیام به روح و جان نسل جوان و دانش آموزان است. این روش علاوه بر آن که عقلها را متأثر میکند و با استدلال و منطق در فهم عقلانی یک پیام تلاش میشود، این پیام در مرحله بالاتری قرار میگیرد.@#@ البته این پیام رسانی ابزار ویژهای دارد. در پیام عقلانی، استدلال و توجیه و منطق و نظایر اینها به اصطلاح ابزار پیام رسانی است. در اینجا نکات دیگری دخالت دارد که باز من اشاره به آن میکنم. بخشی از آن مربوط به شخصیت پیام رسان میباشد. یک معلم و مربی میخواهد پیام نماز و معنویت را به جان و اندیشه و دل یک متربّی و دانشآموز منتقل کند. شخصیت پیامرسان، مقبولیت، ایمان، صداقت، علم و عمل او یکی از مهمترین ابزارهایی است که تأثیر خودش را در رساندن پیام به عقل میکند. مسأله دیگر نکاتی است که باید مربی به آن توجه کند و آن توجه به تکریم شخصیت و عشق و محبت و رأفت نسبت به متربّی است. همان اکسیر محبتی که میتواند بسیاری از دلها را تسخیر کند و تحت تأثیر قرار دهد و حرف و سخن معلّم و مربی را در عمق جان و دل دانشآموز منعکس کند. طبعاً زمانی میتواند آن بیانهای نوشتاری و گفتاری و شنیداری و آن استدلالهای عقلانی در عمل و رفتار متربّی متجلّی و نهادینه بشود که این بخش سوم پیام توسط پیامرسان به پیامگیرندگان مطرح بشود و در حقیقت با تسخیر روح و جان متربّی، بتواند اعضا و جوارح او را در برابر ایمان و معنویت و اخلاق به تمکین وادار کند. اخلاص معلم در پیامرسانی از مهمترین مسائلی است که باید به آن توجه شود. خلوص و پاکی و صداقتی که باید یک معلم و یک مربی در پیامرسانی خودش داشته باشد لازمه کار اوست. او باید از سر نُصح و خیرخواهی پیامش را برساند و ارشاد کند، از سوز دل و عمق جان با متربّی سخن بگوید. همانگونه که گفتهاند: «انّ الکلام اذا خرج من القلب دخل فی القلب و اذا خرج من اللسان لم یتجاوز الآذان». این نکتهای است که باید به آن توجه بشود. نکته دیگر مسأله نقش تشویق و انذار به خصوص در انتقال پیامهای معنوی است. البته تشویق و انذار نباید به عنوان یک عامل بیرونی فقط تلقی بشود، به لحاظ تلاشی که ما انجام میدهیم، باید ارزشها را درونی کنیم. باید در درونسازی ارزشها تلاش کنیم و به آن توجه کنیم. باید انگیزه تشویق و انذار به انگیزههای درونی وصل شود. چون ما نکاتی را بعضاً درست رعایت نمیکنیم. لذا تشویق و انذارهای ما هم نتیجه مثبت نمیدهد. بشارت دادن در حقیقت تشویق کردن در دل دانشآموز است و انذار به معنای هشدار دادن و اعلام خطر است. شهید مطهّری (اعلی الله مقامه الشریف) در زمینه این تبشیر و انذار نکته خوبی را اشاره میکند. خوب است اینجا هم به آن اشارهای بشود. ایشان میفرمایند: «این انذار با ترساندن تفاوت دارد. (بعد هم مثالی میزنند و میفرمایند) تبشیر حکم قائد را دارد؛ یعنی از جلو کشاندن و ایجاد رغبت و انگیزه کردن که برای فرد ایجاد رغبت کند و از جلو حرکت کند و بیاید؛ اما حکم انذار سائق را دارد یعنی از پشت سر او را هل دادن و به حرکت در آوردن.» در مسیر تعلیم و تربیت معلمان و مربیان ما باید به هر دو توجه کنند. معلمان باید برای نسل جوان و برای توجه به نماز، قرآن و معنویات ایجاد انگیزه کنند. مسائل معنوی سربالایی است. من بارها گفتم: مسائل علمی در نظام تعلیم و تربیت چون بر مبانی آموزشی و علوم کلاسیک استوار شده سرازیری است. آنچه که به اصطلاح مشکل و سخت است، بحثهای معنوی است. معلم ما باید هم حکم قائد را داشته باشد و هم حکم سائق را، در این زمینه باید انذار و تبشیر هم داشته باشد.
اما سختگیریهای بیجا، ملامتها و تکالیف زیاد، تحکمی و با فشار و زور برخورد کردن، گروکشی کردن حتی در مورد نماز برای بعضی از مسائل دیگر شاید کار درستی نباشد و جواب مناسبی ندهد. این معلم است که باید این شیوههای درست را رعایت کند تا بتواند موفق عمل کند. من اینجا در آخرین کلام و صحبتم به معلمان و مدیران و مربیان عزیز خطاب میکنم توجه داشته باشند؛ به خصوص مدیران کل و معاونین آموزش و پرورش که در اینجا حضور دارند. ما باید تبیین کنیم که مهمترین رسالت ما پرورش استعدادهای معنوی و عقلانی و روحانی و اخلاقی نسل جوان است. ما باید این فرهنگ را تبلیغ و ترویج کنیم. معلمان و مدیران مدرسههای ما اینکار را جزء برنامههای اساسی خودشان قرار بدهند. البته بنده در این سه سال یکسره تلاش کردم که همه ما یک نگاه سه بعدی داشته باشیم. اما مدیران ما معمولاً اول سال برنامهریزی آموزشی میکنند، که ما بچهها را میخواهیم از اینجا به آنجا برسانیم؛ چه نمرهای را به کجا برسانیم؛ چه سطح علمی را به چه سطحی برسانیم؛ اما متأسفانه در مسائل معنوی و اخلاقی و دینی درست برنامهریزی نمیکنیم تا ببینیم بچهها را امسال میخواهیم از کجا به کجا برسانیم؛ نماز و قرآن را میخواهیم یاد بدهیم؛ باید انس با مسجد و الفت با مسائل دینی و معنوی و هویت دینی را در دل بچهها تقویت کنیم.
من اینجا به همه کارگزاران نظام اسلامی به ویژه دوستان آموزش و پرورش پیام امیر مؤمنان و امیر موحدان عالم حضرت علی ـ علیه السّلام ـ را خطاب به یکی از والیانش عرض میکنم که به عنوان دستورالعمل کاری ما در سال جدید باشد. وقتی که ما صحبت از روش خوب، برخورد خوب، سختگیری نابجا و تحکم نابجا میکنیم، مربوط به برخورد دانشآموز است. مدیر ما، رئیس آموزش و پرورش ما، مدیر کل ما و وزیر آموزش و پرورش ما حق ندارد برخورد مسامحهآمیز داشته باشد. مسائل دینی و معنوی باید با زمینهسازی و با اختیار باشد. من و شما موظفیم برنامهریزی و عمل کنیم. مأمور به این کار هستیم. من و شما برای همین استخدام شدیم. تا الآن آموزش و پرورش اشتباه کرده است و در مسیر یک بعدی قرار گرفته است. پرورش علمی خواندن و نوشتن و دانشافزایی، ابتداییترین کار تعلیم و تربیت است. ما مدرسهها را کارخانه آدمسازی میدانیم. مدرسه باید فرهنگسازی کند، باید فراز و فرودهای غیرمتعادل فرهنگ جامعه را سامان دهد، خودش متأثر از سیاستهای کنشدار نشود و خودش بتواند به اخلاق و معنویت و فرهنگ بچهها با روش خردمندانه و با روش متعادل سامان ببخشد؛ نه افراط و نه تفریط. لذا در اینجا برنامهریزی الزامی است. یک موقع تصور نشود که این هم یک توصیه است. امیر مؤمنان به یکی از والیانش (محمد بن ابیبکر)، زمانی که او را به فرمانروایی مصر گماشت نکاتی را فرمود. حضرت اول دو سه نکته را میگوید. این هم چون برای ما مهم است عرض میکنم؛ بعد آن جمله را. اول مبارزه با نفس را اشاره میکنند؛ با نفس خویش پیکار نمایید. مبارزه با نفس اولین گام برای تعلیم و تربیت و برای اصلاح است. تا درون اصلاح نشود نمیتوانیم بیرون خود را اصلاح کنیم. ثانیاً از دین خدا حمایت کنید. امیر مؤمنان وقتی که والی را انتخاب میکند و میفرستد، اولین پیامش خودسازی است. دومین پیام حراست و حفاظت و حمایت از دین خداست. مدیران آموزش و پرورش؛ رؤسای آموزش و پرورش؛ معاونان پرورشی؛ معلمان و مربیان عزیز و مسؤولان تعلیم و تربیت! کار ما حمایت از دین خدا، حمایت از آرمانها و حمایت از ارزشهای الهی و معنوی است که با قیمت گران و اهداء220000 شهید به دست ما رسیدهاست. کار ما فقط تدریس فیزیک و شیمی نیست. اگرچه آن هم ابتدای کار ما است. از دین خدا حمایت کنید. سوم، خدا را به خاطر مردم به خشم نیاورید؛ چون هیچ چیز خشم خدا را جبران نمیکند.
بعد از این سه پیام، این پیام که شاهد عرض من و مثال من است عرض میکنم. فرمود:
«صل الصّلوه لوقتها المؤقّت لها و لا تعجّل وقتها لفراغ و لاتؤخرها عن وقتها لاشتغال و اعلم انّ کلّ شیءٍ من عملک تبعٌ لصلوتک». حضرت میفرمایند: ای محمد بن ابیبکر! اولاً نماز را در وقتی که خدا برایش تعیین کرده بخوان. هرگز به خاطر بیکاری آن را به تعجیل مینداز و زودتر آن را به جای نیاور و هرگز به خاطر کار و اشتغال آن را به تأخیر مینداز. جمله زیبای شهید رجایی یادتان هست؟ «به نماز نگویید کار دارم، به کار بگویید نماز دارم». جمله بسیار زیبایی است. سپس حضرت این نکته را توصیه میکند: ای محمد بن ابیبکر! بدان که هر عملی که انجام میدهی، تابع نماز توست. اگر نمازت را درست بخوانی، حتماً اعمال دیگرت هم درست خواهد شد و اگر نمازت را ضایع کردی، همه اعمال تو ضایع خواهد شد. ما این پیام را پوستر و تراکت کردیم. گفتیم امسال این پیام، دستورالعمل آموزش و پرورش قرار بگیرد، برای توجه به این فریضه الهی. البته ما کارهای دیگری نیز انجام دادیم که در مسیر همین امر است.
قرآن را در پایههای اول و دوم آوردیم که دیگر ما بحث قرائت قرآن را انشاءالله در همین پایه دبستان تمام کنیم و در راهنمایی تجوید و تندخوانی و مقداری معارف در دبیرستان به تفسیر و معارف الهی بپردازیم و قرآن و عترت را در آنجا با هم ببینیم . زشت است در نظام اسلامی که در دبیرستانش هنوز قرآن را به منظور یادگیری بخوانند! یک موقع قرآن میخوانند برای ارتقاء فهم معرفت دینی، که خوب است و باید هم داشته باشیم. ما باید قرآن را تمام کنیم؛ یا مثلاً کتابت عربیمان را، به جای آن ادبیات بیمحتوای به اصطلاح کوچه و بازاری، تمام محتوای عربیمان را از کتاب اول و دوم راهنمایی شروع کردیم و در مسیر آیات و روایات قرار دادیم؛ یعنی همان نکات دستوری را هم در همین آیات و روایات دیدیم.@#@ انشاءالله دوستان توجه میکنند.
من دو سه نکته دیگر از کارهای آموزش و پرورش را راجع به نماز عرض کنم و عرضم را به پایان برسانم. جناب آقای قرائتی، تقریباً ما در تمام پایههای درسی از نماز سخن گفتهایم. در برگزاری جشن تکلیف تلاش وسیعتری با همکاری صدا و سیما انجام شده است و حتی برای پسران راهنمایی هم برنامهای داریم که دنبال خواهیم کرد. مسابقات احکام و نماز، احکام نماز را یاد میدهد، در مسابقات اذان که در سال گذشته داشتیم بیش از یک میلیون و دویست هزار نفر دانشآموز شرکت کردند.
اگر مساجدی باشد که در کنارش یک زمین باشد ما در آنجا حاضریم مدرسهای درست کنیم.
برای اینکه ارتباط مدرسه و مسجد تقویت بشود. ما حاضریم در کنار مساجد اگر زمینهای مناسبی وجود دارد به این امر اختصاص داده شود که در این زمینه اقدام کنیم. در مورد نمازخانهها هم که عرض کردم اقداماتی داریم انجام میدهیم و نیاز به کمک مالی بیشتر داریم. برای رفت و آمد روحانیون عزیزی که در مدارس نماز میخوانند هزینه بسیار زیادی بر ما تحمیل میشود. کارهای آموزش و پرورش به گونهای است که یک کار کوچکش ضرب در یک حجم بزرگی میشود و اعتبار و حجم عظیمی را در برمیگیرد. باید ما حساب کنیم که حتی اگر8 ماه بخواهیم نماز جماعت بخوانیم و هر ماه 25 روز ضرب در12 هزار روحانی کنیم، برای رفت و آمد آنها500 تک تومانی فقط هزینه کنیم 5/1 میلیارد تومان میشود. واقعاً برای همین حدش هم ماندهایم و اعتبار ویژهای در نظام برنامهریزی بودجهای نداریم. متأسفانه در بحث نمازخانه هم همینطور.
به هیچ عنوان نه تنها وظیفه نماز حذف نخواهد شد، بلکه باید با قوت و قدرت، نماز، قرآن، انس با مساجد، انس با معنویت و تربیت معنوی و اخلاقی به عنوان بهترین رسالت ما دنبال شود. ان شاء الله همه دوستان به آن توجه و عنایت داشته باشند.والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته .
آقای حسین مظفر(وزیر اسبق آموزش و پرورش)