نماز شهیدان
نثار ارواح طیبه شهداء و روح ملکوتی امام شهدا و برای موفقیت روز افزون همه خدمتگزاران به اسلام و قرآن و فرهنگ نماز و فرهنگ شهادت طلبی، خاصه برای سلامتی مقام معظم رهبری و ولایت، حضرت آیه الله العظمی خامنهای صلوات ختم کنید.
وظیفه خود میدانم که از همه عزیزانی که در جهت برگزاری این برنامه و در جهت احیای احکام اسلامی و احیای عبادات الهی در جامعه تلاش میکنند، مخصوصاً ستاد اقامه نماز و برادر گرانقدرم جناب آقای قرائتی که این گام ارزنده و الهی را در جهت تحقق فرمان قرآنی برای احیای نماز و اقامهی نماز در جامعه اسلامی بر میدارند، صمیمانه تشکر کنم و سعادت ایشان و همه عزیزانی که در این جهت تلاش و همکاری کردهاند و میکنند، را از خدای متعال خواستار باشم.
برای ما روشن و بدیهی است که ما هر چه داریم در طول تاریخ از شهدا داریم و اگر شهدا نبودند و خون شهدا نبود، ما امروز هیچ چیزی از نعمتهای الهی و معنوی و اسلام و تشیع را نداشتیم. در عین حال فرهنگ شهادت به عوامل و موانعی بستگی دارد. اگر عوامل فرهنگ شهادت در جامعه موجود نباشد و موانع نیز مفقود نباشد، فرهنگ شهادت محقق نمیشود؛ اگر ما فرهنگ شهادت و روحیه شهادت طلبی نداشته باشیم، یقیناً بقای جمهوری اسلامی، استقلال و آزادی ما و همه هستی ما در معرض خطر و نابودی خواهد بود.
همهی امکانات مادی حکم صفرهای بینهایت را دارند که عدد صحیحاش ایمان به خدا و روحیهی شهادت طلبی است. اگر این صفرها در کنار این عدد صحیح قرار بگیرد، آنها هم برای ما میتواند بازدهی داشته باشد. فرهنگ شهادت و روحیهی شهادت طلبی به نوبه خود مبتنی و مرتبط با ایمان به خدا و عبودیت حق است و بالاترین عبادت حق و کاملترین و جامعترین عبادت، نماز است. نماز با همهی ابعاد و همهی مراتبش، آنجا که به عنوان پنهانیترین عبادت در دل شب انجام میگیرد؛ آنجا که به عنوان سیاسیترین و اجتماعیترین تجلی اسلام یعنی به صورت نماز جماعت و جمعه شکل میگیرد، و آنجا که در مسجد و خانه خدا و پیوند قطرههای جامعه اسلامی با امام عادل و با رهبری جامعه اسلامی شکل میگیرد؛ خصوصیاتی دارد که اگر در اسلامی، چیزی فرضاً جز نماز نمیداشتیم، نماز به تنهایی کاملترین و جامعترین مکتب تربیتی و اخلاقی برای انسان همراه با تضمین و پشتوانه عملی است؛ یعنی من باب نمونه شما تصور کنید یک شرط کوچک نماز (در نماز ما شرایط صحت داریم و شرایط قبولی داریم) در شرائط صحت نماز، یکی از شرایطش مباح بودن لباس و مکان نمازگزار و آب وضوی نمازگزار است. همین یک شرط، کل حلال و حرام مسائل اقتصادی زندگی انسان را با توجه به این که نماز روزی پنج بار تکرار میشود و اگر نمازگزار بخواهد نمازش صحیح باشد، پس باید خمسش را بدهد، زکاتش را بدهد، حق الناسش را ادا کند، توهین نکند، تضییع نکند، کم کاری نکند، ربا نخورد، تمام امور اقتصادی فرد و جامعه اسلامی با همین یک شرطی که در صحت و نه قبولی نماز در این پایینترین رتبه نماز تعبیه شده، سامان مییابد. این نماز نقش اساسی دارد در شکل دادن فرهنگ شهادت. شهادت اوج عبودیت حق است و این نقطه اوج بر پایههای استوار آن بدنه شکل گرفته و قیام یافته مکتب اسلام قابل تحقق و قوام است.
بنابراین ما اگر بخواهیم جامعهمان یک جامعه اسلامی باشد. فرهنگ شهادت که پشتوانهی اصلی قوام و بقای اسلامی است محقق بشود و باید همه چیز ما بستگی به نماز داشته باشد. دو نکته را من در اینجا در این فرصت کوتاه اشاره میکنم. اهل معنا و اهل فضل یقیناً توجه دارند و بررسی بیشتر خواهند کرد، اشاره به دو آیه قرآن در کنار آیه «اقم الصّلوه اِنَّ الصّلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر»، ما یک آیه دیگری داریم در سوره مریم آیه 59 «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوه و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیّاً»، یک رابطه مستقیمی است بین نماز با نهی از فحشاء و منکر در جامعه و بین بینمازی و تضییع نماز و اتّباع شهوات و رواج منکرات. آن روی سکه را هم در این آیه مورد توجه قرار بدهید. بعد در پایان همین آیه هم اشاره میفرماید: «فسوف یلقون غیّاً» که برابر تفسیر مفسرین و تقریباً بیّنترین معنایی که برای غیّ کردهاند،در مقابل رشد است. «قد تبیّن الرّشد من الغیّ»، راه نماز،راه رشد است و راه بینمازی و استمرار بینمازی راه غیّ است. غیّ به معنای شرّ معنا شده و حداقل یکی از معانی با ارزش شرّ است، «فسوف یلقون شراً»، جامعه و نسلی که با نماز آشنایی کامل نداشته باشد «فسوف یلقون شراً». آن طرف رشد را از دست میدهد و مسیر عبودیت و پیوند با خدا و طبعاً در اوج این پیوند و قله، اوج عبودیت خدا و شهادت طلبی و ایثار در راه خداست.
در ارتباط با نماز، والدین مسئولیت اول را دارند «و أمر اهلک بالصلوه» و آیاتی از این دست که فراوان است. مرحله بعد از آن مرحله آموزش و پرورش است. ما اگر به فرهنگ ناب اسلام برگردیم، آموزش و پرورشمان را هم از منظر اسلام و فقه اسلامی بنگریم، خواهیم یافت که تمام علوم و فنون دیگر که مرتبط با زندگی و نیازهای انسان است، در صورتی که واجب باشد واجب کفایی است؛ بعضی هم البته مستحب است. بعضی علوم هم بر حسب این که فایدهای برایش مترتب نیست احیاناً دارای ارزشی نیست. یعنی احکام خَمسه برای انواع علم هم شامل میشود. به هر حال سایر علوم اگر هم واجب باشد، واجب کفایی است؛ اما واجب عینی برای پدر و مادر، وقتی که نظام، نظام اسلامی باشد، در آستانه بلوغ برای بچهها و فرزندان جامعه چیست؟ یکی از واجبات عینیهای که برو و برگرد ندارد، مسأله تعلیم احکامی است که مبتلابِه فردی است که در آغاز تکلیف قرار گرفته است. اگر ما از این منظر نگاه کنیم، اولین و مهمترین وظیفه آموزش و پرورش در آستانه بلوغ فرزندان جامعه اسلامی این است که نه به صورت یک کار جانبی و ثانوی و حاشیهای بلکه در متن به عنوان یک واجب عینی و قطعی است. وقتی بچهای به مرحله تکلیف رسید، باید کاملاً نماز و احکامش را بلد باشد و بتواند نماز درست و صحیحی بخواند. این هم یک نکته که به نظر میآید برای تحقق آن معنا مخصوصاً از جایگاه نظام اسلامی و حکومت اسلامی این مسأله مورد توجه بیشتر قرار بگیرد که در فرآیند سیستم آموزش و پرورش به بچهها، این زیر بنای اصلی سازنده فرهنگ اسلام و جامعه اسلامی توجه بیشتری مبتنی با موازین فقه اسلامی داشته باشند.
خوب من به خاطر ضیق وقت و به خاطر این که رعایت محدوده وقت را کرده باشم مطالبی را که در نظر داشتم تقریباً به صورت مقطّع عرض کردم. در این قسمت از صحبتم میخواهم چند خاطره تعریف کنم. بعضی از این خاطرات را اخیراً به دست آوردهام و هنوز چاپ نشده است.
مسابقاتی در سطح کشور برای رزمندگان و همرزمان شهدا برگزار کردیم. خاطراتی در ارتباط با شهداء به دست آوردیم. در این مجال کوتاه دو سه نمونه از خاطرات همرزمان شهدا را از لحاظ شهادتشان در ارتباط با نماز، برای شما قرائت میکنم. شاید از هر سخنی ان شاء الله مفیدتر و دلپذیرتر باشد. یکی از رزمندگان میگفت: در خط مقدم جبهه در پشت خاکریز بودم، به آن سوی خاکریز آمدم. رزمندهای را در حال اقامه نماز دیدم. نماز را به او اقتدا کردم. در حال ادای قنوت نماز بودیم که ناگهان ترکشی سر او را (یعنی برادری را که مشغول نماز بود)، در یک لحظه از بدن جدا کرد. با چشم خودم دیدم که در حال قنوت، این سر از بدن جدا شد و افتاد روی سجاده و با چشم خود دیدم که لبهای مبارک او روی سجاده همچنان ذکر قنوت را میگفت و دستهای او بر پیکر بیسر به سوی آسمان در حال قنوت برای لحظاتی بلند بود تا روی زمین افتاد.
خاطرهی دوم:
دختر شهیدی میگوید: پدرم بعد از مدتها از جبهه به خانه آمده بود. اعضای خانواده مشاهده کردند که لباس او خاکی است. علت را از او پرسیدیم. پاسخی نداد؛ اما روز بعد همسایهی ما گفته بود که او را برای ادای نماز صبح در پیادهرو خیابان که هنوز آسفالت نشده و خاکی بود، دیده بود. از پدرم علت را سئوال کردیم که چطور مقابل درِ خانه نماز خواندی؟( آن هم مثلاً پیاده رویی که آسفالت نشده و خاکی است)، گفت: هنگامی که به خانه رسیدم، صدای اذان به گوشم رسید. احساس کردم اگر بعد از مدتی که در خانه نبودم، اگر وارد خانه شوم، به گفتگو با شما مشغول خواهم شد و از نماز اول وقت باز خواهم ماند. لذا نماز را در پشت درِ منزل و توی پیادهرو، روی خاکها خواندم و وارد منزل شدم.
خاطره سوم از شهید محمد گلچین:
هنگام ظهر بود. یکی از همرزمان گفت: بیا با هم چای بنوشیم. محمد گفت: اول نماز اول وقت را بخوانیم پس از آن با هم چای بخوریم. همرزم او گفت: اول چای بخوریم و بعد با هم دسته جمعی نماز بخوانیم. محمد گفت: آقای ما امام حسین ـ علیه السّلام ـ روز عاشورا اول نماز را اقامه کردند، آنگاه به بهشت رفتند و چای را با بهشتیان نوشیدند: و بلافاصله مشغول ادای نماز شد که خمپارهای آمد و محمد را به بهشت نزد آقای او امام حسین ـ علیه السّلام ـ برد؛ در حالی که داشت نماز میخواند. یعنی اگر به نماز نایستاده بود و میخواست چای بخورد، نماز را از دست داده بود.@#@ در حالی که با این تقیّد به خواندن نماز اول وقت، در حال نماز به آقایش امام حسین ـ علیه السّلام ـ پیوست. زندگی شهدای ما چه در ساعات و ایامی که در جبهه بودند، چه در قبل از آن و چه در وصیتنامههایشان آکنده از سفارش به نماز است.
اولین مسائلی که شهدا در وصیتنامههایشان به آن پرداختهاند، تأکید به نماز است و توی زندگی ایشان هم مهمترین مسأله برایشان نماز بوده است. خلاصهی این که همه شهدای ما از پایگاه نماز و از پایگاه مسجد به مقام شهادت دست یافتند و آنهایی که با مسجد و نماز بیگانه و گسسته هستند، راهی به آن عالم پیدا نکردند. اگر میخواهیم فرهنگ شهادت را در جامعه بیشتر جا بیندازیم و اگر استقلالمان و آزادیمان و جمهوری اسلامی را میخواهیم که نیازمند فرهنگ شهادت هست، چارهای نداریم جز تقویت فرهنگ نماز، گسترش مساجد، آبادی مساجد چه در بُعد ظاهری و مادی، و چه در بُعد معنوی و محتوایی و سایر عواملی که در تعالی انسان و تحقق فرهنگ اسلامی در جامعه اسلامی نقش دارد. خداوند به همه ما توفیق عنایت بفرماید که فقط از منظر قرآن به مسائلمان نگاه کنیم. از منظر قرآن مشکلاتمان را بشناسیم. از منظر قرآن راه حل مشکلاتمان را جستجو کنیم. ان شاء الله خداوند توفیق بدهد که بر اساس قرآن حرکت کنیم و احکام اسلام و عبادات اسلام را در همه ابعادش و در همه مراتبش محقق بکنیم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
رحیمیان ـ نماز، حکومت، تربیت،ج2