کمالات معنوی و حیات طیبه زن در مکتب قرآن (2)

کمالات معنوی و حیات طیبه زن در مکتب قرآن (2)

زن از منظر اسلام:
با توجه به موارد ذیل نقش اسلام در احیای شخصیت زن، معلوم و روشن می گردد.
1ـ اسلام آفرینش زن را از نشانه های خداوند متعال معرفی کرده بطوری که در قرآن آمده: «و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید،‌ تا در کنار آنها آرامش یابید،‌ و در میانتان مودت و رحمت قرار داد، ‌در این نشانه هائی است برای گروهی که تفکر می کنند.» (سوره روم آیه 21) در این آیه هدف ازدواج را سکونت و آرامش قرار داده است. این آرامش از اینجا ناشی می شود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مایه شکوفائی و نشاط و پرورش یکدیگر می باشند. بطوری که هر یک بدون دیگری ناقص است، و طبیعی است که میان یک موجود و مکمل وجود او چنین جاذبه نیرومندی وجود داشته باشد.(تفسیر نمونه، ج391، 16)
2ـ اسلام نگاهی توام با احترام به زنان دارد. تعبیراتی که از زنان در قرآن کریم می شود مثل مردان محترمانه می باشد. مانند: «به مومنان بگو چشمان خود را کنترل کنند»(سوره نور آیه 30) در مورد زنان می فرماید: «به زنان با ایمان بگو چشمان خود را کنترل کنند»(سوره نور آیه 31)
3ـ همسران برای شما لباس هستند و شما هم برای زنان همچون لباس هستید. (سوره بقره آیه 187) یعنی همدیگر را حفظ کرده و عیوب همدیگر را می پوشانید و وسیله ی زینت یکدیگرید. لباس تن آدمی را گرم می کند، ‌وجود همسر نیز کانون خانواده را گرم و زندگی را از سردی می رهاند. آن گونه که دوری از لباس موجب رسوائی است،‌ دوری از ازدواج و همسر نیز سبب انحراف و آلودگی می شود. آری زن و مرد باید هر دو حیثیت یکدیگر را حفظ نمایند و عیوب همدیگر را بپوشانند. تساوی زن و مرد در این تشبیه، یکی از نکات قابل توجه است که هر دو برای یکدیگر لباس هستند. (قرائتی، ‌ج1، 380 و 381)
4 ـ آئین مبین اسلام از نظر آفرینش، زن و مرد را از یک سرشت و از یک گوهر می داند. خداوند در سوره حجرات آیه 13 می فرماید: «ای مردم، ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید، ‌ولی گرامی ترین شما با تقواترین شماست، خداوند دانا و خبیر است». منظور از آفرینش مردم از یک مرد و زن همان بازگشت نسب انسانها به «آدم» و «حواء» است،‌ بنابراین چون همه از ریشه ی واحد هستند معنی ندارد که از نظر نسب و قبیله بر یکدیگر افتخار کنند.(تفسیر نمونه، ج22، 196 و 197)
در قرآن از آنچه در بعضی از کتب مذهبی هست که زن از مایه ای پست تر از مایه مرد آفریده شده و یا اینکه به جنبه طفیلی و چپی داده اند و گفته اند که همسر آدم اول از عضوی از اعضاء طرف چپ او آفریده شد، ‌اثر وخبری نیست. علیهذا در اسلام نظریه تحقیر آمیزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد.(شهید مطهری 147)
5 ـ قرآن داستان بهشت آدم را مطرح کرده (سوره بقره ،‌آیه 36) ولی هرگز نگفته که شیطان حوا را فریفت و حوا آدم را، ‌قرآن نه حوا را بعنوان مسئول اصلی معرفی می کند و نه او را از حساب خارج می کند، ‌قرآن می گوید به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت سکنی گزینید و از میوه های آن بخورید،‌ قرآن آنجا که پای «تثنیه» می آورد، می گوید: شیطان آن دو را وسوسه کرد. شیطان آن دو را بفریب راهنمائی کرد، ‌یعنی شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیر آن ها نمی خواهد. به این ترتیب قرآن با یک فکر رایج آن عصر و زمان که هنوز هم در گوشه و کنار جهان بقایایی دارد سخت بمبارزه پرداخت و جنس زن را از این اتهام که عنصر وسوسه و گناه،‌ و شیطان کوچک است مبرّا کرد.(همان 148)
6ـ زن و مرد، در رسیدن به کمالات معنوی برابرند. خداوند می فرماید: « و کسی که چیزی از اعمال صالح انجام دهد خواه مرد باشد یا زن، ‌اما ایمان داشته باشد،‌ چنان کسانی داخل در بهشت می شوند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.»(سوره نساء آیه 124) یگانه عامل ورود به بهشت، ایمان و عمل است نه نژادها و ادعاها و آرزوها، همه نژادها، رنگها، ‌ملل طبقات، در بهره گیری از لطف خدا یکسانند. زن و مرد، ‌در رسیدن به کمالات معنوی برابرند. برخلاف اعتقادات گروهی از یهود و مسیحیان… (قرائتی، ج2، 453)
با توجه به آیه فوق الذکر و برخی آیات دیگر به این نظریه تحقیر آمیز که، زن به بهشت نمی رود، ‌زن مقامات معنوی و الهی را نمی تواند طی کند، زن نمی تواند به مقام قرب الهی آنطور که مردان می رسند، برسد. پاسخ محکمی داده و یاوه گوئی های آنان را بی مورد قلمداد کرده است.
قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدیسی از یک زن بزرگ و قدیسه یاد می کند،‌ از همسران آدم و ابراهیم و از مادران موسی و عیسی در نهایت تجلیل کرده است، ‌اگر همسران نوح و لوط را بعنوان زنانی ناشایست برای شوهران شان ذکر می کند از زن فرعون نیز بعنوان زن بزرگی که گرفتار مرد پلیدی بوده است غفلت نکرده است،‌ گوئی قرآن خواسته است در داستانهای خود توازن را حفظ کند و قهرمانان داستانها را منحصر بمردان ننماید.(شهید مطهری 149)
7ـ خداوند به پیامبر اکرم (ص) دختر عطا می فرماید و او را «کوثر و خیر کثیر» می نامد و دشمنان او و سرزنش کنندگانش را ابتر می خواند. (سوره کوثر، آیه 1 تا 3) این «خیر کثیر» همان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است، زیرا نسل و ذریه ی پیامبر (ص) به وسیله همین دختر گرامی در جهان انتشار یافت. نسلی که نه تنها فرزندان جسمانی پیغمبر بودند، بلکه آئین او و تمام ارزشهای اسلام را حفظ کردند، و به آیندگان ابلاغ نمودند،‌ نه تنها امامان معصوم اهل بیت (علیهم السَّلام) که آنها حساب مخصوص به خود دارند، بلکه هزاران هزار از فرزندان فاطمه (علیهم السَّلام) در سراسر جهان پخش شدند که در میان آنها علمای بزرگ و نویسندگان و فقها و محدثان و مفسران والا مقام و فرماندهان عظیم بودند که با ایثار و فداکاری در حفظ آئین اسلام کوشیدند. (تفسیر نمونه، ج 27، 375، 376)
8ـ در تمام مراحل تشریع و تعیین تکالیف، اجرای حدود، پذیرش توبه، استجابت دعا، ‌اصلاح امور، هدایت و عنایت الهی، ‌پاداش و کیفر اعمال، حبط یا تکفیر کردار، قبول یا رد طاعات و عبادات و امر به رعایت تقوا و گریز از آفات بیماریهای روانی: (دروغ، غیبت، سوءظن، تمسخر دیگران و عیبجویی و…) هیچ فرقی بین زن و مرد در این مکتب پویا به چشم نمی خورد.(افتخاری 35)
9ـ در مورد پرهیز از تجسس، ‌غیبت، دروغ، ‌سوءظن، استهزای دیگران، عیبجویی و… آیات سوره حجرات و همزه گویای این تساوی است. و درباره ی اجرای حدود و مجازات، امتیازی بر هیچیک قائل نیست.(همان 36)
10 ـ در مورد بی توجهی به دستورات شریعت اسلام و ارتکاب جرم و شکستن حدود الهی، مرد و یا زن مجرم باید به کیفر و عقوبت اعمال خود برسند. «دست مرد و زن زد را به کیفر عملی که انجام داده اند به عنوان یک مجازات الهی قطع کنید، و خداوند توانا و حکیم است.»(سوره مائده،‌ آیه 38)
11ـ در مورد احسان و نیکی به پدر و مادر و رعایت حقوق آنها و تکریم شخصیت والای آنان هر دو را مورد توجه قرار داده است. «پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید، ‌هر گاه یکی از آنها، یا هر دو آنها، نزد تو به سن پیری برسند کمترین اهانتی به آنها روا مدار،‌ و بر آنها فریاد مزن،‌ و گفتار لطیف و سنجیده بزرگوارانه به آنها بگو».(سوره اسرا، آیه 23).
نکته قابل توجه اینکه تعبیر بالوالدین احسانا در قرآن چهار مرتبه تکرار شده و در همه ی موارد این سفارش پس از دعوت به توحید و دوری از شرک انجام شده است. اما جالب تر از چهار مورد فوق آیه ی 15 احزاب است که: خداوند متعال پس از سفارش به احسان به پدر و مادر صرفاً‌ از سختیها و مشقتهای مادر در دوران بارداری و طفولیت سخن می گوید و این حاکی از عظمت جایگاهی است که اسلام برای مادر قائل است.
12ـ یکی دیگر از نظریات تحقیر آمیزی که نسبت به زن و مرد وجود داشته، مربوط است به ریاضت جنسی و تقدس تجرد و عزوبت، ‌در برخی آیین ها رابطه جنسی ذاتاً‌ پلید است،‌ بعقیده پیروان آن آئین ها تنها کسانی بمقامات معنوی نائل می گردند که همه عمر مجرد زیست کرده باشند… اسلام با این خرافه سخت نبرد کرده، ازدواج را مقدس و تجرد را پلید شمرد.(شهید مطهری 150) در این راستا امام علی (ع) فرمود: «ازدواج کنید، که ازدواج سنت رسول خدا، (صلی الله علیه و آله) است،‌ زیرا که آنحضرت می فرمود: هر که دوست دارد از سنت من پیروی کند،‌ از جمله سنت من ازدواج است».(علامه طباطبایی 82) و نیز امام صادق علیه اسلام فرمود: «از اخلاق پیامبران دوست داشتن زنان است».(همان 82)
13 ـ استقلال مالی در مهریه در آئین اسلام مورد توجه قرار گرفته است. در عصر جاهلیت نظر به اینکه برای زنان ارزشی قائل نبودند، ‌غالباً مهر را که حق مسلم زن بود در اختیار اولیای آنها قرار می دادند، ‌و آن را ملک مسلم آنها می دانستند گاهی نیز مهر یک زن را ازدواج زن دیگری قرار می دادند به این گونه مثلاً‌ برادری،‌ خواهر خود را به ازدواج دیگری در می آورد، ‌و مهر این دو زن همین بود. اسلام بر تمام این رسوم ظالمانه خط بطلان کشید، و مهر را به عنوان یک حق مسلم به زن اختصاص داد،‌ و در آیات قرآن کراراً ‌مردان را به رعایت کامل این حق توصیه کرده است. از جمله «و مهر زنان را (به طور کامل) به عنوان یک بدهی (یا یک عطیه) به آنها بپردازید…»(سوره نساء،‌آیه 4) (تفسیر نمونه ج3، 263)
14 ـ با توجه به اینکه در میان برخی ملتها ارث و میراث را حق مسلم زنان نمی دانستند، ‌آئین و شریعت مبین اسلام،‌ برای زنان ارزش و منزلت ویژه ای قائل شده و برای آنان «ارث» و بهره وری از آن را قرار داده تا حقوق اجتماعی آنها ضایع و پایمال نشود.(سوره نساء آیه 32)
15 ـ در هر موردی که تفاوتی بین مقرارت مربوط به زنان و مردان به نظر رسد، باید مطمئن بود که این تفاوت نشات گرفته از شرایط طبیعی ویژه هر یک از دو جنس است نه این که با داشتن شرایط مساوی و برابر، حقوق نابرابر برای آنان در نظر گرفته شده باشد. به عبارت دیگر، اگر زنان غربی همواره به دنبال احقاق حقوق تضییع شده خود باشند حق دارند،‌ زیرا نه دین مسیحیت،‌ حقوق آنان را تامین کرده نه قوانین و آداب و رسوم غرب، اما چنین زحمتی از دوش زنان مسلمان برداشته شده، چرا که سیستم حقوقی اسلام، تمام نیازهای فطری، جسمی،‌ روانی، و… او را برآورده است.(پایگاه حوزه نت)
منبع: فصلنامه قرآنی کوثر- شماره 37

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید