۲۳خاطر ه ی تلخ و شیرین حج
بسمه تعالی
سفر نامه نویسی یکی از وسائل انتقال اطلاعات سرزمینی به سرزمین دیگر و یا از نسلی به نسلی دیگر است و لذا سفر نامه می تواند وجوه متعددی داشته باشد و سفر نامه نویسی از نظرهای مختلف به امور و اوضاع سفر خودش بپردازد. بسیاری از این سفر نامه ها از قدیم الایام تا کنون به خاطر مشاغل و حرف سفر نامه نویسی ها موضوعیت شغلی و علمی نویسنده را یافته است. بنا براین تدوین سفر نامه نقش آفرین شغل و حرفه و دانش نویسنده آن است و دانش و یا تفکر نویسنده سبب تألیف سفر نامه ها را فراهم کرده است . بسیاری ا ز سفر نامه ها از بعد تاریخی و یا جغرافیا به احوال مناطق و مناظر پرداخته اند و همین امر باعث شده است که قوی ترین سفرنامه ها حول این دو موضوع تدوین شود. بلکه با کلمه سفر نامه ذهنیتی برای خواننده جز تاریخ و جغرافیا به وجود نمی آید . اما در این میان سفر نامه نویسانی بوده و هستند. که سفر را از حیث موضوعات مختلف و متنوع دیگری می نگرند .هر چند این نوع نگاه به دلیل همان مشغله یا حرفه و دانش نویسنده صورت گرفته است ولی تنوع موضوعاتی غیر از تاریخ و جغرافیا ی غنا و محتوائی خاص به این گونه سفر نامه ها بخشیده است . حال بر سر آنیم یکی از این سفر نامه ها یا خاطره نویسی را از منظر حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای روشن که از بعد اخلاقی و تبلیغی آنهم در سفر حج نگارش یافته است . را به مطالعه بنشینم . و این ره یافت دریچه ای نوین در ثبت و ضبط وقایع و موفقیت و موانع تبلیغی در عصر معاصر محسوب می شود . که مورد استقبال نسل جوان نیز واقع می شود . از این رو سزاوار است متولیان فرهنگی با دقت و عنایت بیشتری به خاطرات و نوشته های علماء اعلام در مسیر نورانی زیارت حرمین شریف ین و عتبات عالیات به پردازند تا از این ره گذر نکته ها و نا گفته ها ای به دست نسل های بعد ی برسد و اعمال عبادی حج با ظرافت بیشتری مورد توجه قرار گیرد .
تذکرات :
1- نوشته حاضر بیانگر جایگاه طلبه و روحانی در بین جامعه می باشد . مردم روحانیت را سنگ صبور و مأمن راز داری خود می دانند . از این رهگذر برادران طلبه و روحانی گاهاً بیننده و شنونده اموری هستند که برای کمتر کسی شنیدن آن مطالب جایز و یا ممکن است. لذا نقل مطالب و خاطرات که خواهد آمد بدون ذکر نام اشخاص در راستای حفظ آبرو و امانت صورت گرفته است .
2- مطالعه این مجموعه علاوه بر به تصویر کشاندن بعضی از موانع و مشکلات بر سر راه یک روحانی به خوبی بینش برخورد با مردم هنگام مراجعه به روحانی را می آموزد پس بهتر است مبلغین گرامی از خواندن آن غفلت نکنند .
3- گاهی راز داری یک روحانی سبب مورد اتهام واقع شدن او میشود ولی با تمام وجود ش در حفظ اسرار دیگران می کوشد اگر چه مورد اتهام واقع شود
4 – مطالبی که در پی می آید نقل خاطرا تی است که در دوران زندگی ایشان از ایشان شنیده ام و برای انتقال به دیگران به تدریج تدوین نموده و تقدیم می کنم.
رمضان تیموری
۱- عشق اهل تسنن به اهل البیت علیهم سلام
در یکی از سفرهای عمره که از کرمانشاه به عنوان روحانی کاروان توفیق زیارت بیت الله الحرام و نبی گرامی اسلام (ص) و ائمه بقیع ( ع) پیدا کردم عده ای از برادران و خواهران اهل تسنن با ما همراه بودند . در اثنای سفر در شهر مقدس مدینه هم سفران اهل تسنن از ما در خواست کردند که برایشان زیارت عاشورا بخوانم ؟!
با تعجب از آنها پرسیدم شما و زیارت عاشورا ؟!
گفتند : ما هم اهل بیت و امام حسین (ع) را دوست داریم و به آنان عشق می ورزیم حسب در خواست در شهر مدینه بر نامه زیارت عاشورا را بر گذار کردیم .
۲ – اهداء ختم قرآن به شهدا بجای سو قات سفر
در سفری عمره ایکه از کرمانشاه راهی مکه مکرمه شدم توفیق همراهی با پیر مردی به نام آقای حاج معطری پیدا کردم .که 12 نفر از اعضاء خانواده ایشان به شهادت رسیده بودند . ازجمله یکی از فرزندانش که سرهنگ سپاه بود . و منافقین کور دل در روزیکه ایشان از جبه برگشته و به دیدن پدر به مغازه پدر می آید . با پرتاب نارنجک به داخل مغازه پسر را در مقابل چشم پدر شهید میکنند . و آقای معطری خود هم جراحات زیادی برداشته از جمله از ناحیه صورت مجروح می شود و قسمتی از زبانش هم از بین می رود وبا مشکل حرف میزد .
این شخصیت قبل از آغاز سفر زیارتش به فرزندان و نزدیکانش پول داده بود که برای خود بجای سوغات خرید کنند تا ایشان با خیال راحت اعمالش را انجام دهد و تا در این سفر فرصتی پیدا کند برای هر شهید یک ختم قرآن داشته باشد با توجه به اینکه سفر در ماه رمضان بود و بیست یک روز طول سفر بود ایشان توانست برای دوازده شهید ش دوازده ختم قرآن داشته باشند .
۳- محروم از عبادت
یکی از دلائل محروم شدن از عبادت لقمه حرام و شبهه ناک است .
شخصی همراه با دامادش به حج آمده بودند . هنگامی که برای زیارت با هم به حرم می رفتند داماد به خاطر روحیه معنوی ای که داشت در گوشه ای معمولاً مشغول عبادت و یا طواف می شد . اما پدر خانم ایشان مدام از لحظه ورود دامادش را گم می کرد و دنبال پیدا کردن دامادش بود و از این و آن جویای داماد بود و به هر جائی سرکی می کشید به این طرف و آن طرف می رفت . و موفق به زیارت و عبادت نمی شد و در پایان خستهبه هتل بر می گشت . بی توفیقی ایشان سبب شد هم سفران نسبت به او حساس شوند و درکار و شخصیت او دقت و تفحص کنند بعداً معلوم شد که پدر خانم بی توفیق از ربا خوران بوده و خداوند توفیق عبادت را از او سلب کرده است
۴ – اعتماد به روحانیت
مردم روحانی را که می بینند لباس او را لباس پیامبر گرامی اسلام (ص) و شخص طلبه را سرباز امام زمان (عج) می دانند . در سفری که از طریق استان اصفهان عازم سفر عمره شدم .خانمی در کاروان مسئله شرعی ای داشت این خانم همراه با شوهرش جهت پرسش آن مسئله پیش بنده آمدند . اما آن خانم به شوهرش گفت : کمی آن طرف تر منتظر به ایستد .تا سئوال ش را بپرسد . !!
شاید این حرکت خانم قدری برای شوهرش سخت بود . ولی خانم گفت : روحانی مَحرم مسائل شرعی مردم می باشد .و حاضر نشد مَردش از آن مسئله آگاهی پیدا کند . این گونه حرکت ها نهایت اعتماد مردم به طلاب و روحانیون می باشد . بعد از اینکه مسئله خود را پرسید و جواب او را دادم متوجه چند موضوع شدم از جمله .
یکی – اینکه اگر شوهر این خانم متوجه سؤال این خانم می شد قطعاً در زندگی آنان نا به سامانی به وجود می آمد
دوم – اینکه مردم به روحانیت اعتماد دارند لذا عیوب خود را بدون هیچ گونه اکراهی با آنان در میان می گذارند .
سوم – روحانیت شاکر الطاف الهی باید باشد که بوسیله این لباس مقدس به جائی رسیده اند که جامعه به آنان اعتماد دارند .
۵- معا مله با خدا
در یکی از سفر هایم زائری داشتم که هیچ گونه خریدی نکرد و به بازار نرفت .
گرچه روستائی بود . و توقع می رفت بیشتر از دیگران در فکر خَرید باشد چونکه در روستا برای هدیه سفر زیارتی ارزش بیشتری قائلند .
از وی علت خرید نکردنش را پرسیدم ؟!
جواب داد : تصمیم گرفته ام با خدا معامله کنم نه با بازار و می خواهم در این سفر که دعوت شده ام به عبادتم به پردازم بازار همه جا هست …
۶- واقعیت در قالب شوخی
رفقا در منی زیر چادر نشسته بودیم .یکی از هم سفران شوخ طبع در حالی که از انجام عمل رمی جمرات بر می گشت با حالت مزاح به او گفته شد : فلانی چه خبر ؟!
او هم با مزاح گفت :
زمانی که رمی جمرات می کردم ناگهان شیطان سر بلند کرد و گفت :
فلانی تو دیگر چرا ؟! ………. تو که از خودمان هستی و بعد شیطان حال دو نفر دیگر از رفقا را پرسید و گفت آنها چرا سری به ما نمی زنند (اسم افراد را می آورد ) و در این روز سخت هم دردی کنند …..
۷- سبک بار
در خرم آباد فردی را می شناسم که هر ساله جهت سفر عمره مفرده عازم سر زمین نور و وحی میشود .او جز یک دست لباس اضافی و حوله ی احرامی چیزی با خود به همراه نمی آورد . یک روز در مراجعت از ایشان سئوال کردم علت این گونه مسافرت نمودن چیست و چرا ساکت خالی و سبک باری ؟
فرمود : مغازه بقالی سر کوچه ای دارم قو لکی برای خود گذاشته ام روزانه از درآمدم مبلغی جهت سفر عمره برای خود پس انداز می کنم بی خبر از اقوام و نزدیکان به این سفر الهی می آیم بیش از این در وُسع و توانم نمی باشد ….
۸ – معتکف در مسجد الحرام
زائر سیّدی داشتم در ایام حج بدون اینکه کسی از او مطلع باشد یم سه روز در مسجد الحرام معّتکف شده بود وهم سفران روزانه او را در مسجد الحرام می دیدند.
بعد از ایام اعتکاف که به کاروان آمد از نحوی تغذیه او در ایام اعتکافش سئوال شد گفت :
مقداری نان و غذا در دستمالی پی چیده و به نرده های اطراف حرم آویزان کرده بودم . و هنگام افطار که فرا می رسید از آن استفاده می کردم.ایشان گفته بود در ایام اعتکاف فقط جهت تجدید وضو و تطهیر از مسجد الحرام خارج میشدم ( طبق دستور اعتکاف) و حتی برای خرید غذا هم خود را مشغول کار دنیا نمی کردم …..
۹- اخلاص در خدمت به حجاج
مکرراً در ایام حج شاهد خدمت گذاری هم سفرانی بوده ام که به حجاج بیت الله الحرام با اخلاص تمام خدمت می کنند .و گاهی هم بعضی از حجاج با تندی به آنها امر و نهی می کنند . مثلاً آقا چرا ساک مرا بر نمی داری و چرا غذا نمی دهی ؟!… و از این گونه بر خورد ها با ایشان داشته اند غافل از اینکه ایشان هم زائری مانند سایر زائر ین است اما خدمت در لباس نا شناس را برای خود توفیق می دانند و ناگواری های همسفران را به جان و دل می خرند …
۱۰- آغاز زندگی
در سفر های عمره مکرر اتفاق می افتد مخصوصاً در سالهای اخیر که جوانها آغاز زندگیشان را از کنار بیت الله الحرام شروع می کنند و با یک حالت خاص و سر شار از معنویت به این سفر روی می آورند و بر گرد کعبه ی مقصود به طواف مشغول می شوند . لذا بهتر است . پدر و مادرانی که متحمل هزینه های آنچنانی جهت برپائی مراسم عروسی فرزندان شان می شوند . به این نکته توجه نمایند که آغاز زندگی نور چشمانشان را در راه کسب معنویت و زندگی مملو از ایمان به خدا به جریان بیندازند نه در تالار ها و سالن ها با آن اوضاع کذائی …..
۱۱- پنج ختم قرآن
در سفر حج تمتع همراه با یکی از طلاب جانباز شهرستان خرم آباد که در کاروان جانبازان بنیاد شهید تهران عازم سفر نورانی بیت الله الحرام شدیم او در این سفر معنوی همه موجودی خود را به رفقا داده بود که برای همسرش خرید نمایند …وخود در این مدت مشغول تلاوت قرآن و زیارت بود . و الحمد لله موفق هم شد زیرا ایشان در این مدت کوتاه که برای جانبازان بخاطر ناتوانی جسمی آن عزیزان مدت کمتری در سفر بودند توفیق پنج ختم قرآن پیدا کرد لازم به یاد آوری است چونکه از عزیزان جانباز بود و من هم در کاروان جانبازان در خدمت آنان به عنوان روحانی بودم سفر پانزده روزه بود …
۱۲ – نماز عجیب یک پیر مرد
در یکی از سفر ها به سوی خانه محبوب بیت الله الحرام از شهر خرم آباد در خدمت زائرین بودم لحظاتی اتوبوسها در میدان خروجی شهر خرم آباد توقف کردند . از این فرصت استفاده کردم و یکی از آقایان که عازم این سفر ملکوتی بود . در کنارم نشسته و در جلسات توجیهی شرکت نکرده بود خواستم با او آشنا شوم بعد از آشنائی از حمد و سوره و قرائت نماز از وی پرسیدم شاید در صورت داشتن اشکال اصلاح و راهنمائی نمایم و در مسیر وقت به بطالت نگذرد .. از وی خواستم که حمد و سوره را قرائت کند .
شروع به خواندن کرد، خواندن او مرا به حیرت وا داشت . او این چنین شروع به خواندن نمود . {… بِسم الله رَخیم … کَنَعبُدُ کَنَستعین و الضالین ….کفواً احد صمد ..}. بسیار تعجب کردم نخواستم به گونه ای برخورد نمایم که موجبات ناراحتی وی را فراهم سازم لذا عرض کردم اگر نمازت اشکال داشته باشد حاضری نمازت را اصلاح کنی ؟! ،
پذیرفت … بعد دلیل اینگونه قرائت و نماز را از ایشان جویا شدم گفت : زمانی که کودک بودم والدینم را از دست دادم بچه یتیمی بودم که دست تقدیر مرا به شغل چوپانی کشانده بود. هر وقتی که در روستا جلسه ای هم بر گذار می شد جهت یاد گرفتن کلمه ای نزدیک جلسه بزرگان روستا که می شدم مرا از خود می راندند به عنوان اینکه تو هنوز بچه ای و از آنجا که برای چوپانی به صحرا و دشت می رفتم .
چوپانها نماز را به من این گونه یاد دادند من نیز آن گونه یاد گرفتم و بزرگ شدم در بزرگی خجالت می کشیدم از کسی بپرسم لذا با همین حالت عمری را سپری کردم . ولی این پیرمرد با وجود کهولت سن در کمترین زمان متصور قرائت صحیح نماز را فرا گرفت و خدا را بر این توفیق سپاس گذارم .
۱۳ – پشیمانی از گناهان کبیره
شخصی که جایگاهی بعد از انقلاب در جامعه پیدا کرده بود و به عنوان معاون کاروان چند سفر در خدمت شان بودم. و جزء همسفران مسیر نورانی مکه معظمه ام شد . در یکی از روزهای آخرین سفر های حج شان بود که با یک حالت بغض آلود و نادم به اتاقم آمدند و فرمود : من شما را امین می دانم می خواهم اعتراف بکنم و مطلبی را عرض کنم بعد ادامه داد بنده هیچ گناهی غیر از قتل نبوده که در زندگی مرتکب نشده باشم . حالا هم متأثر و پشیمان هستم یک نمونه از آن جنایت ها و گناها نم را عرض می کنم . گفتم : لازم نیست … اما ایشان ادامه داد
و گفت: من قبلاً راننده کامیون بوده ام و به عنوان کمک راننده شاگرد دختری را در لباس مردانه در سفر ها به همراه خود می بردم و در بین راه از اعمال شیطانی هم فروگذار نبودم تا آنجا که سینه او جلو آمد و صدای زنانه او نمایان شد . و دیگر نمی شد با من همسفر شود . لذا از او جدا شدم ..
چون تعریف گناه هم گناه محسوب می شود . دیگر نگذاشتم سخنش را ادامه دهد و گفتم این حرف ها را چرا برای بنده نقل می کنی ؟!
بیا تا با هم به خدمت نبی مکرم اسلام ( ص ) برویم او عذر پذیر است و خدا رئوف و مهربان است : و در پیشگاه رسول عزیز اسلام (ص) عذر تقصیر بخواه مقداری دوستانه در مورد رحمت للعالمین بودن حضرت صحبت کردم مقداری در حرم حضرت رسول (ص) در این باره و توبه حرف زدم و با او صحبت کردم او دیگر غرق در گریه و تضّرع شد و در پیشگاه مقدس رسول اکرم (ص) مشغول توبه و انا به شد..
به آهستگی خود را از او کنار کشیدم . وقتی به هتل برگشت بسیار نورانی شده بود . و در مراجعت از سفر حج چند ماه طول نکشید دعوت حق را لبیک گفت و چهره در تیره ی تراب نهاد و در سایه رحمت الهی جا گرفت …
۱۴ – یاد گیری احکام
در یکی از سفر هایم به سوی خانه خداوند متعال یک نفر فرهنگی نیز در کاروان همراه سایر حجاج بود . شاید سه روز ی از سفر در مدینه منوره نمی گذشت متوجه شدم این جوان فرهنگی با یک حالت ناراحت و دمق گوشه ای ایستاده است و اینگونه به نظر می رسید . که گرفتاری دارد . لذا بر آن شدم که به او نزدیک شوم شاید مشگلش راحل کنم .از وی علت ناراحتی اش را جویا شدم . فرمود : پدر م به تازگی ها در گذشته است و فیش حج ایشان را وُراث با رضایت به بنده داده اند چونکه با سوادم و مرا به نیابت از پدر به حج فرستاده اند . در این دو ، سه روز شما اعمالی انجام می دهید و کارهایی از قبیل نماز به جا می آورید که بنده بَلد نیستم به همین دلیل ناراحتم .
به او عرض کردم حاضرید که احکام و نماز را یاد بگیرید ؟
حقیقتاً پذیرفت جهت یاد گیری او را به حمام فرستادم و به او چگونگی غسل کردن را یاد دادم و برای اسقاط تمام غسل های دوران تکلیفش یک غسل به عنوان غسل ما فی الذمه را گفتم انجام دهد . زیرا تا آن وقت هیچ گونه غسلی را انجام نداده بود . در مرحله بعدی چگونه نماز خواندن و سایر اعمال را بنا بر فرصت و وقت به وی یاد دادم و در حالیکه مواظب بودم دیگران از وضعیت او باخبر نباشند . و او هم در مدت محدود آن چند روز با یک توان بالا و عشق به یاد گیری همه را فرا گرفت و واقعاً اهل عمل و عبادت گردید .. الحمد لله ..
۱۵- کافر ی در حرم
در یکی از سفر های حج تمتع هم سفری داشتیم تا فرودگاه مهر آباد ایشان را ندیده بودیم در فرودگاه شخص جوانی با ظاهری مذهبی آمدند و پیر مردی هم راه داشتند پیر مرد را به مدیر و اینجانب معرفی کردند در فرصتی که در ترمینال فرودگاه که نشسته بودیم و پیر مرد در کنارم بود باب صحبت را با ایشان باز کردم معلوم شد سفرهای ای به عراق به عنوان کارگری رفته است و مسلط بر زبان عربی قرائت نماز را سؤال کردم خیلی زیبا خواندن خوشحال شدم که هم سفری آگاه دارم چونکه مدینه بعد بودیم از میقات جعفه محرم شدیم در میقات پیرمرد حاضر به پوشیدن لباس احرام نشد با او صحبت کردم شاید متقاعد شود به نتیجه نرسیدم علت را پرسیدم گفت من اعتقاد ندارم مدیر کاروان با تحدید لباسهایش را در آورد و لباس احرام براو پوشاند هر چه به مدیر گفتم این کار بدون نیت است نتیجه ای ندارد نپذیرفت .
در مکه مکرمه وقتی که توانمند ها را برای اعمال عمره بردیم ایشان و چند نفر دیگر در هتل ماندن از بین ضعفا ایشان در غیاب ما لباسهای خود را پوشیده بود با مشکل جدی ایشان مواجه شدیم علت سفر را می پرسیدیم می گفت آمده ام تلویزیون رنگی و مخمل بخرم ناچاراً به بعثه حضرت امام ( رض )مراجعه و قصه ایشان را در میان گذاشتیم دستور دادند تحویل هیأت پزشکی بشود تا از نظر عقل و شعور مورد معاینه قرار گیرد بعد از چند روز رسماً اعلام کردند ایشان از نظر سلامت روان مشکلی ندارد .
در این فاصله تحقیقی از هم شهری یانش انجام دادیم معلوم شد ایشان از غلات است و دامادی معتقدی دارد بخاطر اینکه نام آن فرقه از روی ایشان برداشته شود با هزینه خود وی را به این سفر فرستاده است بدون اینکه با او کار فکری بکند و یا اگر فعالیتی داشته است به نتیجه نرسیده است .
فقهای بعثه هم با توجه به اعلام نظر هیأت پزشکی و صحبتهای ایشان که مبنی بر انکار ضروری دین بود حکم به کفرش دادند و اعلام کردند باید به ایران برگردد چونکه فورا مقدور نبود از حرم خارج شود وبال گردن کاروان شد مشکل نجاست و طهارت ایشان داشتیم در اتاقی جدای از سایر زوار جا دادیم .
بعضی به فکر افتادند ایشان را ببرند کنار کعبه شاید متنبّه شود ولی به هیچ وجه حاضر به رفتن و دیدن کعبه نشد ناچاراً تا پایان ایام تشریق نگهداری شد و بعد از اعمال حج با اولین کاروان مدینه قبل به ایران فرستاده شد ( خسر الدنیا والاخره )
۱۶- سرقت در مکه
در سفر های اول روحانی کاروانیم دو کاروان با هم هم سفر بودیم ( قبل از رسمیت یافتن حج و زیارت بشکل کنونی ) مدیران کاروان خود ساختمان اجاره می کردند در طول سفر دو کاروان ساختمان مشترک هم در مدینه وهم در مکه اجاره کرده بودند روحانی کاروان دیگر حضرت آیت الله صادقی بود با توجه به سابقه زیاد زیارتی ایشان برای اینکه زائر ین در تبدیل حواله ارز در مکه با مشکل مواجه نشوند کل فیش حواله ارز زائرین که در آن زمان سه هزار ریال سعودی بود جمع و به بانک ملی ایران مستقر در مکه مراجعه و ریال سعودی در یافت کرد و در بین زائرین دو کاروان تقسیم کرد در پایان تقسیم دیدیم ایشان گرفته اند علت سؤال شد بدون اینکه زائرین متوجه شوند فرمودند ارزم نیست و یقین دارم که تا کاروان آن را آورده ام ولی نمی دانم چه شده است لذا مدیر دو هر دو کاروان که روحانی بودند و اینجانب که به عنوان روحانی کاروان دیگر بودیم به تحقیق محسوس و نا محسوس پرداختیم متوجه شدیم یکی از زائرین بیش از موجودیش خرید می کند ( در آن زمان ارز همراه زائر سه هزار ریال بود) و بردن بیش از این مبلغ ممنوع بود تحقیق را به داخل اطاق آنان کشاندیم یکی از هم اطاق های ضبط صوت خریداری شده از طرف هم سفرش را نشان داد که پولهای اضافی در جای باتری پنهان شده است پولهای باقی مانده را گرفتیم آقای زائر با پر روئی تمام بعد از لو رفتن اعلام داشت به گمانم به من اضافه داده اند این حرکت نا صواب سبب حساسیت در مورد ایشان شد راجع به سابقه ایشان تحقیق به عمل آمد معلوم شد یکی از ربا خواران معروف دیار خود است با اجبار و اکراه کل پول از ایشان گرفته شد و به آیت الله صادقی بر گرداندیم .
۱۷ – درخت چنار در مسجد خیف
در یکی از سالهای اول انقلاب به عنوان روحانی کاروان به مدیریت یکی از روحانیون قاضی عازم بیت الله الحرام شدیم در این سفر یکنفر قاضی مُلَبس به لباس روحانیت هم سفر داشتیم در طول سفر به احترام لباس مکرراً از ایشان خواستم صحبت کند نمی پذیرفت تا اینکه اعمال حج تمام شد مجددا خواستم صحبت کند پذیرفت و به منبر رفت بعد از صحبتهای مختلف شروع به تحریک زائرین بر علیه اینجانب نمود از جمله صحبتها فرمودند روحانی کاروان چرا شما را به دیدن مسجد بلال نبرده است و یا اگر در ایران از شما بپرسند مسجد خیف چند درخت چنار دارد شما چه جوابی دارید وضعیت زائرین دگر گون شد و به گمان شان چون درخت ها چنار مسجد خیف را ندیده اند و نشمرده اند حج شان باطل شده است و شروع به نق زدن و ناراحتی کردند بعد از صحبت ایشان به منبر رفتم و از ایشان تشکر کردم و از زائرین خواستم فردا صبح به دیدن مسجد بلال در بالای کوه ابوقبیس میرویم زائرین تحریک شده را آرام کردم فردا همه را بسیج و به دامنه کوه ابوقبیس بردم با توجه به جوانی و توان مندی در کوه پیمایی خود از جلو جمعیت به بالای کوه که فعلاً مهمان سرای حکومتی است رساندم سینه کش کوه پیران را در بین راه زمین گیر کرد توان مندان که به بالای کوه رسیده بودند و در آنجا چهار دیواری را که دیدن و دو رکعت نماز خوندن بجای تعقیبات شروع به فحاشی به جناب قاضی کردند و در آنجا برای زائرین توضیح دادم که درخت چنار درختی سرد سیری است و در مناطق گرم رشد نمی کند و مسجد خیف اصلاً درخت ندارد در مراجعت جناب روحانی قاضی نه تنها جایگاهی پیدا نکرد بلکه منزوی هم شد در فرود گاه جده در مراجعت آمد و معذرت خواهی کرد و حلیت خواست به ایشان گفتم شما در جمع با آبروی من بازی کردی لطفاً با صدای بلند بین زائرین اعلام کن من اشتباه کرده ام . ولی ایشان حاضر نشد . این نوع اخلاق ایشان در دوران قضا سبب شد بعد از چند ماه از مقام قضا عزل شود .
۱۸- فوت زائر بعد از تقصیر
در سفر عمره ایکه از خرم آباد داشتم تعدادی از خانواده محترم شهدا هم حضور داشتند از جمله آنان زن و مردی در خدمت شان بودم که مرد را از مدتها پیش می شناختم ودر این سفر روح عباد و توجه به اماکن مقدسه ایشان چشم گیر بود روزیکه وارد اعمال عمره مفرده که شدیم با توان خوبی همراه سایر زائرین اعمالش را انجام داد در پایان سعی و تقصیر در مروه زائرین به هم تبریک و تقبل لله می گفتند ایشان هم به زائرین دست داد به این جانب که رسید دست داد متوجه شدم بدنش شُل شد فورا ایشان را گرفتم و آهسته در زمین خواباندم و شروع به ما ساج کردم جوانی مصری فورا دنبال پلیس رفت و با تاخیر چند دقیقه ای برا نکاوی را آورد با سرعت به در مانگاه حرم بردم ولی زحمات همه بی نتیجه شد و ایشان در کنار بیت الله الحرام به مهمانی صاحب بیت رفت و دو روز بعد با کسب اجازه از فرزندانش در ایران و طی تشریفات قانونی در قبرستان جدید مکه خارج از شهر مکه ولی داخل حرم به خاک سپرده شد .
بیاد روایتی از امام صادق علیه سلام افتادم جهت هدیه به روح آن مرحوم تقدیم می کنم
عَن اَبی عَبدِ لله علیه سلام .
قال : مَن ماتَ فی طَریقِ مَکَّه ذاهِباً اَو جائیاً اَمِنَ مِنَ اَلفَزَعِ اَلاَکبَرِ یَومَ القِیامَهِ
تهذیب الاحکام جلد 5 صفحه 23
امام صادق علیه سلام می فرماید هر کس در مسیر مکه در حال رفتن به میرد و یااینکه تشه از دنیا برود از فزع اکبر در روز قیامت در امان است
مبارکش باشد
۱۹ – مراجعه به کتاب خانه مسجد النبی
دریکی از سفرهای زیارتیم در فرصتی که داشتم به کتاب خانه مسجد النبی مراجعه کردم در مخزن کتاب خانه قسمت فقه قفسهای آن قسمت را تقسیم به مذاهب اسلامی کرده بودند در هر قسمتی که نگاه کردم تعدادی کتاب بر مبنی اعتقادات آن مذهب موجود بود به غیر از قفسه شیعه که فقط یک جلد کتاب در آن بود آنهم به نام اشیعه فی تاریخ چونکه قبلا آنرا مطالعه کرده بودم می دانستم این کتاب نه نتنها راجع به شیعه با صداقت ننوشته شده است بلکه تعداد زیادی تهمت وافترا به شیعه نسبت داده اند لذا به مدیر کتاب خانه مراجعه واعتراض کردم که چرا از کتب شیعه در این جا وجود ندارد خیلی سریح جواب داد ممنوع است گفتم از جانب حکومت ممنوع است یا از جانب علما نگاه تندی کرد به کار خود مشغول شد و حاظر به صحبت کردن نه شد نا چاراً بیرون آمدم
۲۰- بوسه رسول الله ( ص )
شخصی مبلغی در یکی از سفرهای حج تمتع شب خوابی می بیند در حالی که از باب بقیع مسجد نبوی می خواهد وارد شود رسول خدا ( ص ) را می بیند که وسط درب ایستاده با قدی متوسط و بدنی متعارف نه خیلی چاق و نه خیلی لاغر به حضرت عرض ادب می کند حضرت رسول ( ص ) او را در آغوش می گیرد و بر لبان تازه وارد بوسه می زند از عظمت این اتفاق فورا از خواب بیدار می شود در حالیکه هنوز احساس آثار بوسه حضرت را بر لبانش دارد و از ترس اینکه نکند این اثر از بین برود دست بر لبانش نمی زند چند دقیقه ای این حالت ادامه دارد – (این خواب قبلا طی گزارشی تقدیم بعثه مقام معظم رهبری در حج شده است )
۲۱- زیارت ائمه (ع )
شخص مبلغی که علاقه مند زیارت حضوری حضرات ائمه علیهم سلام بخصوص حضرت بقیت الله العظم (عج ) بود با هدایت یکی از صاحبان نفس و ارتباط با توسل به قرائت آیات قرآن مخصوصا دو جزئی که سوره مبارکه یس در آن قرار دارد در کوه صفا و اذکار دیگرموفق شد شب در عالم خواب به مقصود خود برسد و حضرات ائمه علیهم سلام را در دامنه کوه صفا در داخل مسعی با عمامه مشکی با تحت الحنک در محفلی نشسته اند و مشغول صحبت و شاداب هستند به بیند عظمت خواب ایشان را از خواب بیدار میکند
۲۲- بی توجهی به نماز در سفر عمره
در سفر عمره مفرده مورخه 10/1 /87 در موقع مراجعت بنا بود ساعت 30/7 غروب به وقت عربستان پرواز داشته باشیم قبل از غروب آفتاب بر هواپیما سوار شدیم با بیش از یک ساعت معطلی بعد از تکمیل هواپیما و بسته شدن درب آن به بخاطر بدی هوا در نهایت تا جا به جائی هواپیما نیم ساعت دیگر پرواز به تاخیر افتاد در داخل هواپیما شاید فقط به تعداد انگشتان دست از جمعیت دو کاروان که قریب دویست و پنجاه نفر بود نماز خواندن بقیه حتی از کسب تکلیف برای ادای نماز چه کنیم خود داری کردند وخیلی بی توجه از کنار نماز گذشتند و به خانه نرسیده با نماز خدا حافظی کردند.
۲۳- سوغات مکه
مناصب است در پایان سفر 10/1 / 87 حرکت زیبائی که از یک خانواده فرهنگی اتفاق افتاد یاد آور شوم شاید همین سبب هدایت آنانی که در این سفر ها برای خرید بیشترین وقت خود را در بازارهای عربستان می گذارند و به خرید بنجل های چین و کره می گذراندند باشد و آن حرکت آنست که مدیر عامل مجله محترم راه زندگی به اطاقم آمد و فرمودند در هر سفری سوغات آن دیار را برای دوستان میبرند من هرچه فکر کردم بازار عربستان از خود چیزی ندارد آنچه هست از کشورهای دیگر است از عربستان چه ببرم که واقعاً سوغات این سر زمین مقدس باشد و جنبه قداستش هم محفوظ باشد دیدم بغیر از آب زمزم که در بسته بندی های کوچک تک نفره وجود دارد چیزی نیست لذا می خواهم برای کلیه ی دوستانم آب زمزم ببرم و برای بعضی از آنان هم سجاده و تسبیح اضافه کنم . خیلی این حرکت پسندیده شد فردای آن روز آمدندو گفتند با همسرم هم مشورت کرده ام ایشان این حرکت را به عنوان حرکتی فرهنگی پذیرفته است و همین کار را کرده ایم . به امید اینکه روزی برسد که زائران ما به تمایل رسول گرامی اسلام ( ص ) که فرمود دوست دارم از مکه آب زمزم برایم هدیه بیاورند عمل شود.
خرم آباد
28 /2/ 87
حسین
بنظرم اون قضیه راننده یعنی گناهش درلفلفه اوردع شود
ن.ر
عالی بود.بسیار استفاده کردیم.موید باشید