مقدمه
«تساهل و تسامح» از جمله مباحثى است که در سالهاى اخیر بسیارى از اندیشمندان، نویسندگان و ارباب مطبوعات به طرح آن پرداخته و موضعگیرىهاى متفاوتى در این زمینه داشتهاند. شمارى از روشنفکران به پیروى از اندیشههاى غربى و بدون تامل در مفهوم تساهل و تسامح به معناى مصطلح آن در مغرب زمین و انگیزه غربىها ازدامن زدن به آن در جامعهى اسلامى تلاش مىکنند تا آن را در همه زمینهها و بدون هیچ حد و مرزى جارى و سارى سازند.
معناى لغوى
تساهل از ریشه: سهل، السین و الهاء و اللام اصل واحد یدل على لین و خلاف حزونه.
خذژخحذچذحرح برح تسامح از ریشه: سمح ، السین و المیم و الحاء اصل یدل على سلاسه و سهوله. (1)
تساهل الرجلان: تسامحا و تلانیا.
سامحه فى الامر و بالامر : ساهله و لاینه و وافقه على مطلوبه. (2)
تساهل: سهل گرفتن بر یکدیگر ، آسان گرفتن ، به نرمى رفتار کردن و سهل انگارى.
تسامح: آسان گرفتن و مدارا کردن ، کوتاهى کردن ، فروگذار کردن ، سهل انگارى. (3)
همان طورى که ملاحظه مىشود این دو لفظ مترادف و داراى یک معنا است و همراهى این دو لفظ نوعى تنوع در کلام است. واژه دیگرى که در عربى به معناى تساهل و تسامح مىباشد واژهى «تهاون» و «مداهنه» است:
والمداهنه و الادهان: المصانعه و اللین… و قال الفراء… و فى تنزیل العزیز « ودوا لو تدهن فیدهنون» ودوا لو تلین فى دینکم فیلینون. قال ابوالهیثم: اى ودوا لو تصانعهم فى الدین فیصانعوک» (4)
المداهنه: انترى منکرا و تقدر على دفعه و لم تدفعه حفظا لجانب مرتکبه ، او جانب غیره ، او لقله المبالاه بالدین» . (5)
براساس تعریفى که پیشتر خواندیم مداهنه به معناى سازشکارى، نرمى و ملایمت در دین و دمفروبستن انسان در برابر منکرات است.
کلمه غربى «تولرانس» [Tolerance] که به معناى تحمل، پذیرش و به دوش کشیدن است ، و امروزه بیشتر در بىقیدى، رهاسازى، بىتفاوتى و سازش کارى به کار مىرود ، همین معنا را دارد. (6)
معناى اصطلاحى
در تساهل و تسامح کنونى رویارویى و دو سویه بودن نهفته است و در حقیقت نرمى، گذشت، مهرورزى و مدارا به طرف مقابل بستگى دارد، اگر او آسانگیر و اهل گذشت باشد به نرمى با او رفتار مىشود و دو طرف باید از این ویژگى برخوردار باشند، ولى «سمحه» و «سهله» اى که روایات از آن سخن گفتهاند، نگاه از افق بازتر و بالاترى است. اسلام از پیروان خود مىخواهد تا برخورد کریمانه با دیگران داشته باشند و روح سماحت و سهولت را همیشه و در همه حال در خود زنده نگهدارند اگر چه طرف مقابل بر باطل باشد. البته این نحوه از تسامح به معناى پذیرش باطل نیست، بلکه به معناى ظرفیتها و حدود عقل و ادراک افراد و واقع بینى در مقام عمل و تربیت جامعه و رفتارى همراه با صبر و متانت و مدارا با جاهلان و صاحبان آراى دیگر است، زیرا ممکن است کسانى حق را درست نفهمیده باشند و براى درک حقیقت نیازمند مجال و فرصتباشند. (7)
تساهل منفى و تساهل مثبت
در قلمرو فلسفه سیاسى معاصر «تساهل منفى» [سلبى] به عدم مداخله در امور مردم و رها کردن مردم به حال خودشان معنا شده است. بر پایه این نظر هر فرد در ارتباط با مسائل مختلف زندگى، گزینشها و تصمیمگیرىها کاملا آزاد است و کسى حق دخالت در محدوده آزادى فردى دیگرى ندارد. این نظریه که از سوى «جان لاک» فیلسوف انگلیسى [در سال 1685 م.] مطرح شد، از سلطه تحدید کننده قانون طبیعى خارج شده و ماهیتى بشرى و مبنایى کاملا عقلانى به خود گرفته است. بر پایهى این نظر بود که تساهل مثبت [ایجابى] شکل گرفت.تساهل مثبت به پشتیبانى از حقوق و آزادىهاى مردم براى دستیابى به اهداف زندگى و برخوردار شدن آنان به ویژه اقلیتها از فرصتهاى برابر در جامعه است. در سایه به کارگیرى تساهل مثبت، مردم قادر خواهند بود به مدد خدمات اجتماعى و اقتصادى که از سوى دولت ارائه مىشود از امکانات موجود در جامعه بهرهمند شوند. (8)
در تبیین این دو مفهوم به همین مقدار اکتفا مىکنیم و بحث و بررسى بیشتر را به وقت مناسب وامىگذاریم.
تاریخچه بحث
تساهل و تسامح از جمله مباحثى است که به طور گسترده طى چند قرن اخیر در فلسفه سیاسى مغرب زمین مطرح شده است. شروع نهضت اصلاح دینى در اروپا، به تنگ آمدن مردم از قوانین و حاکمیت کلیسا، نارسایى مفاهیم موجود در انجیل، فقدان فقه حکومتى، اصرار ارباب کلیسا بر حجیتبرداشتهاى مخدوش خود [که تعارض علم و دین را به دنبال داشت ] و… زمینه به وجود آمدن مکاتب جدیدى را فراهم آورد. از جمله: سکولاریسم، لیبرالیسم، ناسیونالیسم و… تساهل و تسامح نیز در چنین محیطى رشد کرد. «این تفکر در غرب با انگیزههاى اقتصادى و سیاسى پدید آمد، سرمایهداران و کارخانهداران بزرگ انگلیسى بدون هیچ نگهداشتحد و مرز اخلاقى و دینى و رها از هر قیدى بازار و تلاشهاى اقتصادى را به دست گرفتند و دولتهاى اروپایى نیز هیچ گونه نظارتى بر تلاشهاى آنان نمىکردند و به اصطلاح، آن را ناسازگارى با «تولرانس» (یا تسامح) مىدانستند… از این روى بسیارى بر این باورند که هیچ عاملى به اندازه نظام سرمایه دارى از اندیشه تسامح و تساهل سود نبرده است» . (9)
جان لاک فیلسوف پرآوازه انگلیسى در سال (1685 م – 1064 ه) در رسالهاى با عنوان «مکتوبى در باب تساهل و مدارا» به طرح گسترده این مفهوم پرداخت و بابیان این معنى که دولت وکلیسا و افراد نباید در کار یکدیگر مداخله کنند، مفهومى منفى (سلبى) از تساهل و مدارا ارائه کرد. به اعتقاد لاک مردم باید از دخالت در افکار ، عقاید ، شیوه زندگى ، علایق فرهنگى و آیین عبادت خوددارى کنند و این امر دولت و کلیسا را به طور متقابل در بر مىگیرد. (10)
از آن جا که هدف ما در این نوشتار بررسى بیشتر نظریات جان لاک نیستبه اجمال به موضوع مورد بحث مىپردازیم:
«در نظریه تساهل دینى تلاش مىشود نقش و اهمیت اجتماعى دین و تاثیر مذهب به عنوان یکى از مهمترین عوامل تعیین کننده خط سیر زندگى انسان به حداقل ممکن برسد و دین به عنوان امرى فردى و درونى القا شود و به دنبال آن در نظریه تساهل سیاسى از هر گونه دخالت دین در سیاست جلوگیرى نموده و این امر جنبه قانونى به خود بگیرد» . (11)
تاریخ تساهل و تسامح و سمحه و سهلهاى که اسلام از آن سخن مىگوید به صدر اسلام برمىگردد. سیره عملى نبى مکرم اسلام صلى الله علیه و آله وسلم و ائمه معصومین علیهم السلام و اخبار و احادیث رسیده از آنان شاهد این سخن است. حضرت مىفرمایند:
«ان الله تعالى یحب الرفق و یعطى علیه ما لا یعطى على العنف; (12) خداوند متعال مهربانى و نرمى را دوست دارد و به پاس آن چیزهایى عطا مىکند که به درشتى و نامهربانى نمىدهد» .
امام على علیه السلام مىفرمایند: « سلامه الدین و الدنیا فى مداراه الناس; (13) سلامتى دین و دنیا در مردم دارى است» .
برخورد به دور از تکلف وکریمانه اسلام با پیروان دیگر ادیان و نیز با کافران و مشرکان معاند امر پوشیدهاى نیست. در جریان فتح مکه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم تمام بدىهاى قریش را در بیستسال دوران بعثت و دشمنىهاى فراوان آنان را با اسلام و مسلمانان نادیده گرفت و همه را در کمال بزرگوارى و کرامت بخشید و فرمود: « اذهبوا فانتم الطلقاء» . (14) موارد بسیار دیگرى در سراسر زندگى پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم و ائمه علیهم السلام وجود دارد که تاریخ، آن را ثبت کرده است.
پس از روشن شدن معناى لغوى و اصطلاحى این دو واژه و نگاهى گذرا به سیر تاریخى آن در غرب و شرق، اینک به طرح این بحث از منظر فاضلین نراقى – رحمه الله علیهما – مىپردازیم. این دو عالم بزرگ شیعى، علامه ملا مهدى نراقى رحمه الله و محقق فاضل ملا احمد نراقى رحمه الله از مرزبانان فکرى شیعه در عصر خود بوده و چون ستارگانى در عالم دانش و فضیلت نورافشانى مىکنند. همتبلند و تلاش خستگىناپذیر این پدر و پسر در عرصههاى مختلف علوم اسلامى از آنان استادانى ماهر و زبردست در علوم مختلف ساخته بود، به طورى که آثارى ژرف و پرمحتوا از خود به میراث گذاشتند، اما متاسفانه به تعبیر بسیارى از بزرگان در میان ما ناشناختهاند. پژوهش در آثار و افکار و اندیشههاى این دو عالم بزرگ از بایستههاى عصر ماست. ما نیز به سهم و وظیفه خود و با توان بسیار اندک علمى در مقابل آن دو دریاى خروشان دانش، به طرح بحث «تسامح و غیرت دینى از منظر فاضلین نراقى رحمه الله» مىپردازیم. تسامح و غیرت دینى در دو حوزه فقه و اخلاق مطرح مىباشد که ما حوزه اخلاق را در سه بخش اخلاق فردى، اجتماعى و بین المللى مطرح مىکنیم:
الف) اخلاق فردى
در مکتب اسلام، کسب فضایل اخلاقى و رسیدن به کمال هدف از آفرینش انسان معرفى شده استبنابراین انسانها براى رسیدن به کمال، باید در جهت کسب صفاتى نظیر: غیرت، غضب ستوده شده، عفو و مدارا، حسن خلق، صبر و… تلاش نمایند. از طرف دیگر رذایل و صفات زشتى را که در جهت مخالف کمال است، نظیر: بى غیرتى، غضب مذموم، عجب، سوء خلق و.. از خود دفع نمایند. اجمالا این که هدف ما در این جهان باید کسب سعادت واقعى; یعنى آسایش در سراى دیگر باشد و نسبتبه دنیا و امور دنیایى که به سهلگیرى در مورد آن سفارش شده راه تساهل در پیش بگیریم. سیر اجمالى در دو کتاب گران سنگ «جامع السعادات» و «معراج السعاده» هر جوینده سعادت را به این نتیجه رهنمون مىسازد.
در این جا به ذکر چند مورد از علامه ملا مهدى نراقى اکتفا مىکنیم:
1. غیرت
غیرت است که «مقتضى الغیره و الحمیه فى الدین ان یجتهد فى حفظه عن بدع المبتدعین… و یسعى فى ترویجه و نشر احکامه، و یبالغ فى تبیین حلاله و حرامه، و لا یتسامح فى الامر بالمعروف و النهى عن المنکر» ; (15)
«اما غیرت و حمیت در دین، آن است که دین را از بدعتبدعتگذاران حفظ کند و… در ترویج احکام دین جدیت و جهد لازم را به عمل آورد و در نشر مسائل حلال و حرام نهایت تلاش را بکند و در امر به معروف و نهى از منکر مسامحه نکند» . (16)
ملا مهدى نراقى رحمه الله در عکس موضوع; یعنى (بى غیرتى) مىفرماید: «عدم الغیره و الحمیه فى محافظه ما یلزم محافظته من الدین و العرض و الاولاد و الاموال ، و هو من نتایج صغر النفس و ضعفها، و من المهلکات العظیمه» ; (17)
«بى غیرتى و بى حمیتى، کوتاهى واهمال در محافظت آنچه حفظ آن لازم است از دین و عرض و اولاد و اموال و این مرض از مهلکات عظیمه و صفات خبیثه است» . (18)
2. غضب
علامه ملا مهدى نراقى مردم را به حسب قوه غضبیه به سه دسته تقسیم کرده، مىفرمایند: «افراط در خشم این است که این صفت چنان بر آدمى چیره شود که از اطاعت عقل و شرع بیرون رود و فکر و بصیرتى برایش باقى نماند و تفریط این است که این قوه [خشم] را فاقد باشد یا به قدرى در او ضعیف شود که در مواردى که شرعا و عقلا غضب لازم است هیچ غضب نکند. واعتدال این است که غضب او به موقع و به جا باشد و در غضب و عدم آن تابع شرع و عقل باشد» . (19) ملا مهدى نراقى رحمه الله در پایان نتیجهگیرى کرده مىگوید: «این گونه غضب نیکوست; زیرا «اذا الغضب لله لا لنفسک اذا امرک بان تغضب عن مشاهده المنکر; (20) خشم تو براى خداست نه براى نفس خود، زیرا خداوند فرمان داده که با دیدن زشتىها خشمگین شوى» . (21)
نتیجه آن که روایات بازدارنده از غضب ناظر به هر گونه غضبى نبوده است و هر خشمى در شرع مقدس اسلام مذموم نیست، بلکه خشم و غضبى که براى خدا و در راه احیاى دین و پاسدارى از ارزشها باشد «خشم مقدس» است.
3. امر به معروف و نهى از منکر
ملا مهدى نراقى بحث مفصلى را در رابطه با این دو فریضه الهى مطرح مىکند و آن را وظیفه تمام افراد جامعه و مسلمانان مىداند. ایشان هر گونه مسامحه و تساهل در این دو فریضه را ناشى از ضعف نفس و طمع مالى و… دانسته مىگوید: «التهاون و المداهنه فى الامر بالمعروف و النهى عن المنکر و هو ناش اما من ضعف النفس و صغرها، او من الطمع المالى ممن یسامحه; (22) تسامح در امر به معروف و نهى از منکر از چند چیز ناشى مىشود، از ضعف و حقارت نفس یا به دلیل طمع مالى به فرد مورد مسامحه قرار گرفته» .
ملا مهدى نراقى در ادامه به پیامدهایى که از ترک این دو واجب الهى (امر به معروف و نهى از منکر) پدید مىآید پرداخته مىگوید: «و هو من المهلکات التى یعم فسادها و ضرها، و یسرى الى معظم الناس اثرها و شرها، کیف و لو طوى بساط الامر بالمعروف و النهى عن المنکر اضمحلت الدیانه…. قال رسول الله صلى الله علیه و آله وسلم: ان الله تعالى لیبغض المؤمن الضعیف الذى لا دین له، فقیل له: و ما المؤمن الضعیف الذى لا دین له؟ قال: الذى لاینهى عن المنکر.
و قیل له صلى الله علیه و آله وسلم: اتهلک القریه و فیها الصالحون؟ قال: نعم قیل: لم یا رسول الله صلى الله علیه و آله وسلم؟ قال: بتهاونهم و سکوتهم عن معاصى الله; (23)
سستى و مسامحه در این دو فریضه از مهلکاتى است که فساد و زیانش فراگیر و شرش به همه مردم سرایت مىکند، زیرا اگر بساط امر به معروف و نهى از منکر برچیده شود، دین و آیین الهى برچیده مىشود. رسول گرامى اسلام فرمودند: خداوند متعال بر مؤمن ضعیفى که دین ندارد غضب مىکند. پرسیدند: مؤمن ضعیف کیست؟ فرمود: کسى که نهى از منکر نمىکند. به پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم گفته شد: آیا سرزمینى که در آن مردمى صالح باشند ممکن استبه هلاکت و نابودى افتد؟ فرمود: آرى! گفتند: براى چه یا رسول الله؟
فرمود: به سبب سستى و سکوتشان در برابر معاصى خدا» .
مرحوم ملا مهدى نراقى با برشمردن برخى از منکرات عظیم، نظیر: بدعت در دین، ظلم، جهل به اصول و فروع اعتقادى و… بر هر فرد مسلمانى واجب مىدانند که جهت اصلاح خود و دیگران امر به معروف و نهى از منکر کند. بخشى از کلام ایشان قابل تامل و دقت است:
«فلو امکن لمؤمن دین ان یغیر هذه المنکرات کلا، او بعضا بالاحتساب فلیس له ان یقعد فى بیته، بل یجب علیه الخروج للنهى و التعلیم و…; (24) پس اگر براى مؤمن دین دارى ممکن باشد که همه یا بعضى از این منکرات را دفع و منع نماید نباید در خانه بنشیند، بلکه بر او واجب است که براى بازداشتن و تعلیم و آشنا کردن مردم از خانه بیرون آید» .
این بخش از سخنان ایشان ذهن و وجدان خواننده را به یک دید تطبیقى نسبتبه منکراتى که در جامعه وجود دارد متوجه مىسازد و انسانهاى غیور را به نوعى شورش علیه منکرات دعوت مىنماید.
مطالعه مباحث ظلم و عدالت در جامع السعادات نیز آشکارا انسانها را به عدالت و ستیز علیه ظلم و استبداد و بى عدالتىهاى شایع در آن زمان دعوت مىکند و در واقع این مباحث نراقى رحمه الله نوعى صدور اندیشه را در پى دارد.
ب. اخلاق اجتماعى
در محیط خانواده و کار و… امور و رفتارمان نسبت به دیگران به حسب موارد، متفاوت است، پدر نسبت به فرزندان ، مدیر نسبت به کارمندان و… با توجه به اختلاف موارد، نظر کلى و اجمالى اسلام این است که گاهى باید سختگیرى و گاهى باید تغافل و چشم پوشى کرد تا کار غلط و اشتباه به عنوان یک جریان عادى تلقى نشود و اشتباه همیشه «اشتباه» شناخته شود و در هر حال باید رعایت جانب اعتدال را کرد.
ادامه دارد ….
پی نوشت ها :
1) ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج 3، صص 99- 110، ماده: «سهل» و «سمح» .
2) المنجد، ماده: «سهل» و «سمح» .
3) محمد معین، فرهنگ فارسى، ج 1، ص 1078، ماده «تساهل» و «تسامح» .
4) لسان العرب، ج 4، ص 434، ماده «دهن» .
5) سعید الخورى الشرتونى، اقرب الموارد، ماده: «دهن» .
6) مجله حوزه، ش 97، به نقل از مجله «نامه فرهنگ» شماره 28، ص 28، و همان، صص 147 و 150 مقاله: قلمرو تساهل در نظر شهید مطهرى.
7) مجله حوزه، ش 97، به نقل از مجله «نامه فرهنگ» شماره 28، ص 28، و همان، صص 147 و 150 مقاله: قلمرو تساهل در نظر شهید مطهرى.
8) سید على محمودى، تساهل منفى و تساهل مثبت، کیهان فرهنگى، سال دوم، ش 2.
9) قلمرو تساهل وتسامح در نظر شهید مطهرى، مجله حوزه، ش 97، نقل از: مجتبى مینوى، «تسامح آرى یا نه» ، ص 130، (مؤسسه فرهنگى اندیشه معاصر) .
10) جواد پورروستایى، نقدى بر نظریه تساهل دینى و سیاسى، جمهورى اسلامى، مرداد 1377، به نقل از «تحلیل عوامل مکتوب جان لاک در باب تساهل و مدارا» ، کیهان فرهنگى سال هشتم، شماره 9 و تساهل مثبت و منفى، سال دهم، شماره 2.
11) همان.
12) مجله حوزه، شماره 97، ص 150، نقل از «نهج الفصاحه، گردآورى ابوالقاسم پاینده، ص 142، ح 2735 و ر. ک: معراج السعاده، ج 1، بحث رفق و مدارا.
13) همان، ص 151، به نقل از آقا جمال خوانسارى، «شرح غرر و درر آمدى» ، (تصحیح جلال الدین محدث ارموى)، ج 4، ص140 دانشگاه تهران.
14) همان، ص 155، به نقل از: تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 60، دار صادر، بیروت.
15) جامع السعادات، ج 1، ص 302.
16) لازم به تذکر است در مواردى که نظر محقق فاضل ملا احمد نراقى نیز با پدر یکى مىباشد ترجمه را از معراج السعاده نقل کردهایم، ر. ک: معراج السعاده، (مؤسسه انتشارات هجرت، 1376)، ص 221.
17) جامع السعادات، ج 1، ص 300.
18) معراج السعاده، ص 220.
19) جامع السعادات، ج 1، صص 322- 323 و ر.ک: معراج السعاده، ص 237.
20) جامع السعادات، ج 1، ص 389.
21) همان، ج 2، صص 241- 240.
22) همان.
23) همان.
24) همان.