پرسش :
برای ترغیب مردم برای پرداخت وجوهات شرعیه چه راههایی را پیشنهاد می کنید؟
پاسخ :
هر مکتبی که برای اداره اجتماعات بشری دارای قانون و برنامه باشد بناچار برای رسیدن به اهداف ترسیم شده خود، احتیاج به مقداری درآمد مالی دارد تا هزینه های خود را از این راه تأمین نماید. مکتب فراگیر و گسترده اسلام که تمام جوانب حیات بشری را مورد توجه قرارداده است، نیز، برای تأمین مالی پاره ای اهداف، درآمدهایی را به صور گوناگون منظور نموده است. بنابراین اسلام برای پیشبرد اهداف خود، خمس و زکات را به عنوان مالیات های مستقل یا ثابت منظور کرده است.
راههای تشویق و ترغیب:
1. بینش دهی به مردم:
با بررسی تاریخ موجودیت مذهب تشیّع در طول چهارده قرن گذشته، باور ما نسبت به حکمت و دوراندیشی تشریع خمس و زکات، بیشتر می شود. زیرا خمس و زکات نقش اساسی در ساختارموجودیت کیان دینی تشیّع ایفا نمودند، به گونه ای که بعنوان یک اصل ثابت درآمدند. حوزه های علمیه که همواره مشعل فروزان هدایت و سمبل استقلال و سنگر دفاع از ارزشهای الهی بوده و هست، از راه نظام تأدیه حقوق شرعی پابرجا ماند. و آنانکه در اعطای خمس کوتاهی می کنند باید بدانند که نه فقط گناهی در حق تأدیه حقوق خدا و حق سادات از خاندان رسول الله مرتکب شده اند، بلکه توهین و نادیده انگاشتن ارزشهایی که به آن اعتقاد دارند، می باشد. آنان دانسته یا نداسته ـ در نابود کردن نشانه های دین و انتشار فساد در امت سهیم می شوند.[1]
امروزه با تهاجم فرهنگی وقیحانه که هدف آن نابودی مظاهر دین و به فساد کشاندن ارزشهای جامعه و دور کردن جوانان از آن می باشد، روبرو هستیم طوفان های شهوات، دین و فرزندان و تمامی ارزشهای ما را نابود می کنند. بنابراین مردم باید در تأدیه حقوق خدا طبق اوامر پروردگار احتمام ورزند تا بدین وسیله جلو طوفانهای فسادگرفته شود.[2]
2. بیان عبادی بودن خمس و زکات:
یکی از ویژگیهای زکات و خمس، عبادی بودن آنهاست. بنابراین، نیت و قصد قربت در آن شرط می باشد. یعنی مؤدّی باید هنگام پرداخت، نیت کند که این وظیفه را به خاطر خدا انجام دهد. درحقیقت، خمس و زکات از دو بخش مالی و عبادی تشکیل شده اند. وبه طور کلی، یکی از ویژگی های نظام اقتصادی و بلکه نظام اجتماعی اسلام این است که تکالیف الهی، بستر حرکت انسان به سمت هدف خلقت اند. بنابراین، عبادی بودن خمس و زکات از ویژگی های مثبت این قانون الهی است. هر چه جامعه از اعتقادات قوی تر و سالم تری برخوردار باشد، زمینه فرهنگیِ پرداختِ وجوه شرعی در جامعه، بیشتر فراهم می شود که پیامدهایش در اجرا و نقشهای یک مالیات مطلوب نمودار خواهد شد.[3]
3. بیان فلسفه تشریع وجوهات شرعی.[4]
الف) تأمین اجتماعی:
مالیات ثابت (خمس و زکات) یکی از موجبات تأمین مالی درماندگان و کاهش تفاوت های درآمدی جامعه است. در روایتی از امام صادق نقل شده است که: «انّما وضعت الزکاه اختباراً لِلأغنیاء و معونهً للفقراء»[5] زکات برای امتحان اغنیاء و کمک به فقراء وضع شده است.
ب) قرب به خداوند:
از جمله حکمت های تشریع این نوع مالیات ها، در هماهنگی با هدف نظام اقتصادی، این است که پرداخت کننده آن، ضمن کسب فضایل اخلاقی، به خداوند نزدیک می شود و چون از این جهت شباهت زیادی با نماز دارد، در اکثر آیاتی که نامی از زکات رفته، در کنار و قرین کلمه «صلاه» بوده است. تقرب به خدا، ارتباط تنگاتنگی با طهارتی دارد که نتیجه پرداخت زکات است. پرداخت زکات باعث می شود که دلبستگی انسان به مال کاهش یابد.
ج. مواسات میان مسلمین:
از اصول مهم و تعیین کننده در روابط اقتصادی، «مواسات» می باشد. بر طبق این اصل، مسلمانان به برادران دینی شان، در جنبه های گوناگون زندگی و به خصوص مسایل مادی یاری می رسانند.
د) برکت و رشد مال:
پرداختن مالیات اسلامی نه تنها موجب حفظ و نگهداری اموال می شود، بلکه وسیله ای برای رشد ثروت و فراوانی برکت نیز می گردد. چون صرف نظر از جنبه های معنوی، با این کار، ثروت در میان اقشار مختلف جامعه به جریان می افتد. سطح اشتغال و تحرک در بخش های تولیدی و توزیعی افزوده می شود. نسبت تولید به تقاضا و قدرت خرید بالا می رود و در نتیجه اقتصاد رشد و شکوفایی خویش را به دست خواهد آورد.
4. بیان پیامدهای وجوهات شرعی:
الف) پیامدهای مثبت:[6]
1. برکت در مال و عمر: از جمله چیزهایی که خداوند در آن برکت فراوان قرار داده، زکات است. امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ در حدیثی فرموده: «اگر می خواهی مالت زیاد شود، زکات بده، و اگر می خواهی تندرست و سلامت باشی صدقه زیاد بده.»[7]
2. زکات عامل پاکی فرد و اجتماع:[8]
به طور کلی، وجوب احکام الهی و یا حرمت آن در اسلام یک فلسفه اساسی بیشتر ندارد، و آن «تهذیب نفس و خودسازی» انسان است که همه ابعاد و جهات زندگی فردی و اجتماعی آنها را در بر می گیرد. از جمله آن احکام، فریضه زکات و عمل به آن برای خداست.
3. زکات عامل بیمه شدن مال:[9]
اسلام قاطعانه و با اطمینان خاطر، اعلان می دارد که یکی از عوامل مهم نابودی سرمایه، ندادن زکات است. امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در حدیثی فرموده است: «ما هلک مال فی بر و لابحر الا لمنع الزکاه منه، فحصنوا أموالکم بالزکاه و داوُوا مرضاکم بالصدقهِ و اسْتدْفَعُوا البلاءَ بالدعاء»[10] «هیچ مالی در زمین و دریا نابود نمی شود، مگر به خاطر ندادن زکات. سپس به مخاطبین می فرماید: اموالتان را با زکات محافظت کنید. بیمارانتان را با صدقه درمان نمایید و موج های بلا را با دعا دفع کنید.»
ب) پیامدهای منفی ندادن زکات:[11]
1. اثر وضعی گناهِ عدم زکات:
زکات ندادن آثار شوم و نحسی دارد که اثر وضعی آن دامن همه را می گیرد و به اصطلاح دودش به چشم همه می رود. چنانکه در آیه شریفه قرآن می خوانیم: «وَ اتَّقُوا فِتْنَهً لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّهً»[12] «از فتنه و گناهی بترسید که اثر آن تنها به ظالمان نمی رسد. (آثارش همه را فرا می گیرد)» نیامدن بارانهای نافع، کمبود ارزاق عمومی، تورّم و گرانی طاقت فرسا، و دهها حوادث وحشتناکِ ناگهانی دیگر می تواند آثار نامبارکِ گناه ندادن زکات باشد که دامنگیر جامعه شده است.
2. سرنوشت هولناک متخلفین از فرمان زکات:
آدمی هر قدر ثروت اندوزد، حرص و طمعش بیشتر می شود، پیوسته با خود در جنگ و ستیز است که چرا از فلانی عقب ماندم و کمتر دارم. در حالی که اگر یک لحظه فکر کند و به خود آید، باور می کند که سرانجام با ناکامی از دنیا می رود و عقوبتِ طغیان و آثار زیانبار بخل، برایش می ماند. روایات فراوانی در خصوص سرنوشت هولناک مانعین زکات وارده شده. از جمله پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در حدیثی می فرمایند: «هیچ چیزی برای مالِک شتر و گاو و گوسفندی که به آنها زکات تعلق گرفته باشد، و از پرداخت زکات خودداری کرده، نیست، مگر آنکه روز قیامت در بیابانی سوزان نگه داشته می شود، تمام حیوانات شاخدار، او را شاخ می زنند و نیش داران نیش می زنند. و سُم داران او را پایمال می کنند تا خداوند متعال از حساب خلائق فارغ شود.[13]
منابع برای مطالعه بیشتر:
1. زکات و خمس در اسلام، سید محمدرضا مدرّسی، ناشر: مؤسسه در راه حق، چاپ اول، 67.
2. مقدمه ای بر نظام مالیاتی و بودجه در اسلام، نوشته: س، م، ر، مدرسی، ناشر: انتشارات هجرت، چاپ اول، 1363.
3. مالیات در نظام اسلامی، سیدرضا تقوی دامغانی، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1369.
4. نظام مالی اسلام، احمد علی یوسفی و همکاران، ناشر: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر،چاپ اول، 79.
علی ـ علیه السلام ـ :
انه قال: من کثر ماله و لم یعط حقه فإنما ماله حیات تنهشه یوم القیامه.[14]
هر کس مالش زیاد شود و حق آن را ندهد، در قیامت مال او مارهایی می شود ( که همواره) او رانیش می زنند».
پی نوشت :
[1] . احکام خمس، حسن خاکرند، انتشارات محبان الحسین(ع)، چاپ اول، 1378، ص 19.[2] . همان.
[3] . نگرش علمی به هزینه و درآمد دولت اسلامی، حسن آقا نظری، ناشر: پژوهشکده حوزه وانشگاه، چاپ اول، 82، ص 70.
[4] . همان، ص 80.
[5] . بحارالانوار، ج 74، ص 228.
[6] . زکات برای همه، احمد محسنی گرگانی، انتشارات پیام مهدی(عج)، چاپ اول، 77، ص228.
[7] . بحارالانوار، ج 93، ص 23.
[8] . زکات برای همه، ص 250.
[9] . همان، ص 262.
[10] . بحارالانوار، ج 93، ص27.
[11] . زکات برای همه، ص 297.
[12] . سوره انفال، آیه 25.
[13] . بحارالانوار، ج 93، ص 8.
[14] بحارالانوار، ج 93، ص29.
پرسش :
ضمن بیان علت وجوب زکات، آداب مستحبی پرداخت زکات و وظیفه فقرا را در این زمینه بیان کنید؟
پاسخ :
چند چیز را مى توان سبب وجوب زکوه، بلکه تمام حقوق واجبه دانست:
1. انسان موحد مسلمان خدا شناس باید فقط یک محبوب داشته باشد و آن خداى تبارک و تعالى است; هم چنین باید هر چه را دوست مى دارد، در راه او و براى او مصرف کند. انسان هر چه بیش تر به مال و ثروت علاقه یابد، نسبت به مرگ، ترس و وحشت بیش ترى پیدا مى کند; هر چند که انسان با مردن به ملاقات خدا مى رود; پس با پرداخت زکات و دیگر حقوق واجب، محبت انسان نسبت به مال کم مى شود و به خداى تعالى زیاد مى گردد; لذا خداوند در قرآن کریم مى فرماید:
(إِنَّ اللّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ);[1] خداوند از مؤمنین جان و مال آنها را مى خرد، و در عوض بهشت را به ایشان مرحمت مى کند.
2. با پرداخت زکات صفت رذیله ى بخل از انسان دور مى شود; زیرا زکات واجب است و عدم پرداخت آن موجب عذاب است; پس انسان وقتى هر ساله زکات را بپردازد، کم کم بخل از او برطرف شده و بذل و بخشش براى او عادت مى گردد.
3. با اداى زکات و خمس و صدقات و هدیه و… از تراکم ثروت جلوگیرى مى شود، و نیاز فقرا و مستمندان نیز برطرف، و اختلاف طبقه ى محروم و مرفه کم مى گردد; لذا دستورهاى اسلام، حدّ وسط بین دنیاى سرمایه دارى غرب و دنیاى کمونیسم شرق است. مرحوم آیه الله شهید صدر در کتاب اقتصادنا این موضوع را کاملا روشن نموده است که این دو، در افراط و تفریط اند، ولى برنامه ى اقتصادى اسلام در حد اعتدال است که هم از تراکم ثروت جلوگیرى مى نماید و هم انسان با دست رنج خود و با فعّالیت بیش تر به مال زیادتر مى رسد; یعنى جلوى فعالیت و کار و کوشش و تلاش بیش تر او گرفته نشده است.
4. پرداخت زکات، شکرگزارىِ عملىِ مال و ثروت است; همان گونه که عبادات بدنى، مثل نماز و روزه، شکرگزارى بدنى است و واضح است که شکر زبانى بدون شکر عملى هیچ اثرى نخواهد داشت; پس انسان باید با پرداخت زکات و دیگر حقوق واجب شکر مالى خداى تعالى را به جا آورد تا نعمتش افزون شود.
سعدیا گرچه سخن دان و نصایح گویى به عمل کار برآید به سخن دانى نیست
آداب مستحبى پرداخت زکات نیز از این قرار است:
1. سزاوار است که انسان در پرداخت زکات یا خمس و یا هر انفاق و بخششى شتاب کند; زیرا هم فقرا زودتر استفاده مى کنند و خوشحال مى گردند و هم ترس از تلف شدن مال یا مانع در پرداخت آن کم تر مى شود.
امیرالمؤمنین(علیه السلام)مى فرماید:
الفرصه تمرّ مرّ الحساب فانتهزوا فُرصَ الخیر[2]; فرصت مثل ابر زودگذر است، پس فرصت هاى شایسته را از دست ندهید.
و گفته اند:
فى التأخیر آفات; در تأخیر، آفت و مانع وجود دارد.
پس کار خیر را هر چه زودتر باید انجام داد. خیر الخیر ما کان عاجله. از طرفى ممکن است شیطان یا انسان هاى شیطان نما مانع پرداخت زکات گردند; مثلاً مى گویند: فلان مصرف فعلا مقدّم بر زکات است، یا خیرى که به خانه رواست به مسجد حرام است، یا چرا مالى را که با زحمت به دست آورده اى به مفت خورها بدهى، و… .
2. بهتر است به منظور ترغیب و تشویق دیگران، زکات و خمس و صدقه آشکارا داده شود; البته در صورتى که موجب ریا یا خجالت فقیر نشود.
امام صادق(علیه السلام)مى فرماید:
کلّما فرض الله علیک فَاِعْلانُه افضل من اِسراره، و کلّما کان تطوّعاً فاِسراره افضل من اعلانه، و لو انّ رجلا حمل زکات ماله على عاتقه و علانیه کان ذلک حسناً جمیلا و قال فى قوله تعالى «وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ»[3] هى ما سوى الزکات، فانّ الزکات علانیه غیر سرّ[4]; ابراز و اظهار پرداخت حقوق واجب الهى، افضل است از پنهان کردن آن; ولى هر چیزى که مستحبّى باشد پرداخت آن در خفا و پنهانى افضل است، و اگر کسى زکات مالش را روى دوش بگیرد و آشکارا بپردازد، کار نیک و به جایى کرده، و حضرت فرمود: آیه ى قرآن که مى فرماید: اگر صدقات را به صورت پنهان بدهید بهتر است، مقصود غیر از زکات است; چون زکات واجب است و باید آشکارا باشد، نه مخفیانه.
در مورد نماز نیز از روایات استفاده مى شود که نماز واجب را باید به جماعت و آشکارا بخوانیم، ولى نماز نافله ى مستحبّى بهتر است در خانه و پنهانى خوانده شود.
اگر فقیر از گرفتن زکات سرافکنده شود، لازم نیست که به او گفته شود بابت زکات است. خدمت امام باقر(علیه السلام) عرض شد:
الرجل من اصحابنا یستحیى من ان یأخذ الزکات، فاُعطیَه من الزکات و لا اسمى له انّها من الزکوه، فقال اعطه ولا تُسمّ له، و لا تذلّ المؤمن[5]; مردى از شیعیان خجالت مى کشید که زکات بگیرد، پس من زکات به او مى دهم و حرفى نمى زنم. حضرت فرمود: آرى به او بده و نگو بابت زکات است، و مؤمن را خوار نکن.
خلاصه این که پرداخت آشکار یا پنهانى زکات بستگى به قصد زکات دهنده و زکات گیرنده و خصوصیات حالات و شرایط زمانى و مکانى دارد; هم چنین حقوق شرعى دیگر، از جمله: خمس، نفقه ى پدر و مادر، هدیه، صدقه و…
3. انسان نباید در پرداخت زکات، خمس، هدیه و یا هر بذل و بخشش دیگر، بر سر گیرنده ى آن منّت گذارد و یا بزرگى و فخر بفروشد. قال الله تعالى:
(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى);[6] اى کسانى که ایمان آورده اید، صدقات خود را با منّت و اذیّت طرف گیرنده، باطل نکنید.
گاهى وعده هایى و یا حواله هایى به فقیر مى دهند که باید با چند مرتبه رجوع، آنها را اخذ کند; چنین صدقه و کار خیرى بى فایده و باطل است و چه بسا موجب سرافکندگى و تحقیر گیرنده ى آن شود.
مرنجان دلى را که این مرغ وحشى زهر بام برخاست مشکل نشیند
بزرگى داد یک درهم گدا را که هنگام دعا یاد آر ما را
یکى خندید و گفت این درهم خورد نمى ارزید این بیع و شرا را
روان خویش را آلوده مپسند حجاب دل مکن روى و ریا را[7]
مکن هرگز به طاعت خودنمایى بران زین خانه نفس خودنما را
تو نیکى کن به مسکین و تهیدست که نیکى، خود سبب گردد دعا را
4. سزاوار است آنچه را که انسان بذل مى کند، کوچک و بى ارزش بداند، و آنچه را خود بیش تر دوست مى دارد بپردازد، نه چیز خراب و ناقص و پست را مثل غذاى مانده، و لباس کهنه و مندرسى که دیگر نمى پوشد.
(لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ);[8] به بهشت نمى رسید، جز آن که از چیزى که دوست دارید، انفاق کنید.
(أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ وَ مِمّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِیهِ);[9] از بهترین چیزى که به دست آورده اید، و آنچه را خداوند از زمین براى شما بیرون مى آورد انفاق کنید، نه چیز پست را در حالى که اگر به خود شما بدهند نخواهید گرفت.
5. چه خوب است که انسان بتواند مال زیادى به فقیر بدهد تا او را بى نیاز کند; مثلا سرمایه ى کسب براى او تهیّه کند، یا قرض او را ادا نماید، نه آن که مال کمى بدهد که فردا نیز محتاج باشد، و فلسفه ى این که ائمه ى اطهار(علیهم السلام) مال فراوان به مستمندان و محتاجان مى دادند این بود که فرد قرض خود را ادا کند و یا سرمایه اى براى گذران زندگى فراهم نماید.
6. باید با نهایت احترام، زکات و… را به فرد بدهیم. حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه وآله)مى فرماید:
ما تقع صدقه المؤمن فى یدالسائل، حتى تقع فى یدالله، (ثم تلا هذه الایه:)
الم یعلموا انّ الله هو یقبل التوبه عن عباده و یأخذ الصدقات;[10] صدقه اى را که مؤمن مى دهد، پیش از آن که در دست فقیر قرار گیرد، به دست خدا مى رسد. سپس حضرت این آیه را تلاوت نمود: آیا نمى دانند که خداوند، خود توبه ى بندگانش را مى پذیرد، و اوست که صدقات را مى گیرد.
7. مستحب است که انسان، صدقات واجبه و مستحبه ى خود را به کسانى بدهد که ثواب و پاداش بیش ترى دارد، مثل بستگان مستمند، فقیر باتقوا و خدا شناس، اهل علم و دانش که نیازمندند و…
سزاوار است که فقیر نیز نکاتى را رعایت کند; مثلاً توجه نماید که خداى تعالى این وظیفه ى سنگین را بر عهده ى ثروتمندان قرار داده، تا فقر رفع گردد; بنابراین، او باید شکر خدا را به جا آورد; هم چنین از صدقه دهنده تشکر و سپاس گزارى کند. امام رضا(علیه السلام)مى فرماید:
من لم یشکر المنعم لم یشکر الله عزوجلّ[11]; هر کس از رساننده ى نعمت تشکّر نکند، شکر خدا را نیز به جا نیاورده است.
در سفینه البحار روایتى از امام رضا(علیه السلام) به این مضمون نقل شده است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود:
روز قیامت بنده اى را مى آورند که او را به آتش برند، عرض مى کند: خدایا من قرآن خوانده ام. خطاب مى رسد: بله، ولى شکر نعمت هاى مرا به جا نیاوردى. عرض مى کند: خدایا فلان نعمت را دادى شکر به جا آوردم، فلان نعمت را دادى فلان شکر را به جا آوردم. خطاب مى رسد: این ها درست، ولى شکر کسى که واسطه ى رسیدن این نعمت ها به تو بود به جا نیاوردى، و من قسم یاد کردم که شکر بنده اى را که از واسطه ى رساندن نعمت من تشکر نکرده است نپذیرم، جز آن که از او نیز شکرگزارى نماید.[12]
وظیفه ى دیگرى که فقیر دارد این است که: نباید چیزى را که به او داده اند کم فرض کند و چنانچه عیب و نقصى داشت، آن را اظهار نکند و آبروى دهنده را نبرد، یا اگر از کسى چیزى خواست و او نداد، او را سرزنش و توبیخ نکند; در مقابل هر کس اظهار فقر و تنگدستى نکند; چون اگر طرف دوست انسان باشد ناراحت مى شود.
گر نگارم به برت شرح پریشانى خویش حیف باشد که تو هم نیز پریشان گردى
و اگر دشمن باشد خوشحال شود; و در حضور مردم از کسى مطالبه و درخواست مال نکند که طرف مأخوذ به حیا شود. از کسانى که مال آنها مشکوک و یا حرام است چیزى قبول نکند; هم چنین در صورت امکان از صدقات و زکات کم تر مصرف نماید. فقیر باید خود را با زیر دست خود و پایین تر خود مقایسه کند و از خداوند به خاطر سلامتى و نعمت هاى دیگر تشکر نماید.
به روز نیک کسان غم مخور اى دوست بسا کسان که به روز تو آرزومندند
پی نوشت :
[1]. سوره ى توبه، آیه ى 111.[2]. نهج البلاغه، محمد عبده، ج 2، ص 142.
[3]. سوره ى بقره، آیه ى 271.
[4]. جامع السعادات، ج 2، ص 99.
[5]. جامع السعادات، ج 2، ص 99.
[6]. سوره ى بقره، آیه ى 264.
[7]. دیوان پروین، ص 97
[8]. سوره ى آل عمران، آیه ى 92.
[9]. سوره ى بقره، آیه ى 267.
[10]. جامع السعادات، ج 2، ص 102، و سوره ى توبه، آیه ى 105.
[11]. سفینه البحار، ج 6، ص 27.
[12]. سفینه البحار، ج 4، ص 475.
پرسش :
خمس چیست و به چه چیز تعلق می گیرد و در چه مواردی مصرف می شود و ویژگی آنرا با استفاده از آیات و روایات بیان کنید؟
پاسخ :
خمس
یکی از واجب های مالى، خمس است که از نظر شیعه به چند چیز تعلق مى گیرد که مهم ترین آن، منافع کسب و تجارت است و خداوند خمس را براى ذریّه ى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)قرار داده تا رفع احتیاج و نیاز آنان شود و در حقیقت یک نوع احترام براى پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) اسلام است. خمس دو قسمت مى شود; نصف آن براى سادات مستحق و قسمت دیگر آن سهم امام(علیه السلام) است که باید با نظر مجتهد مرجع تقلید، صرف امور خیریه و اداره ى حوزه هاى علمیه گردد و در حقیقت به مصارفى برسد که تا اندازه اى (بر حسب ظاهر) رضاى امام زمان ارواحنا فداه احراز گردیده باشد. قال الله تعالى:
(وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْء فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللّهُ عَلى کُلِّ شَیْء قَدِیرٌ);[1] آگاه باشید آنچه خداوند به شما غنیمت و روزى دهد، پس به درستى که یک پنجم آن براى خدا و رسول و بستگان او و براى یتیمان و مستمندان و درماندگان در سفر است، اگر شما به خداى تعالى و آنچه بر بنده اش فرستاده ایمان آورده اید… .
به خوبى از آیه استفاده مى شود که هرکس خمس ندهد، ایمان ندارد.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:
حقّت شفاعتى لمن اعان ذریّتى بیده و لسانه و ماله،[2]; شفاعت من حقّ کسى است که به دست، زبان و یا مالش، ذریّه ى مرا کمک و اعانت نموده باشد.
تا توانى به جهان خدمت محتاجان کن قدمى یا قلمى یا درمى یا بدنى
هم چنین مى فرماید:
من اصطنع الى احد من اهل بیتى یداً کافیته یوم القیمه; هر کس به یکى از ذریّه و اهل من خوبى کند و کمکى رساند، روز قیامت تلافى خواهم نمود.
خمس دهنده نباید این کار را بزرگ بشمارد و بر سادات منّت گذارد، باید بداند که او بنده ى خداست و خدا او را واسطه قرار داده که مقدارى از مال و ثروتى را که به او مرحمت نموده، به ذرّیه ى رسول خدا برساند و در مقابل آن، در دنیا ثروت بیش تر و در آخرت، ثواب و پاداش فراوان بگیرد.
به تجربه ثابت شده است کسانى که خمس مى دهند، هر سال مال و ثروت آنها افزایش مى یابد و به عکس، کسانى که خمس نمى دهند، مال از ایشان گرفته مى شود; هم چنین کسانى که مستطیع اند و به حج مشرّف مى شوند ثروت آنها افزایش مى یابد، ولى اگر به حج نروند مال از آنها گرفته مى شود و فقط آه و افسوس بر آنان باقى مى ماند.
پی نوشت :
[1]. سوره ى انفال، آیه ى 41.[2]. جامع السعادات، ج 2، ص 107.