واژه شناسی نشانه های ظهور

واژه شناسی نشانه های ظهور

در روایات اهل بیت علیهم السلام ‌درباره نشانه‌های قیام، کلماتی چون «علامه»، «آیه»، «قدّام» و «قبل» استعمال شده است که ب ه شرح ذیل بررسی می‌شوند.

1. «علامه»: علامت، به معنای نشانه و جمع آن «علامات» است. درباره معنای «علامه» گفته‌اند: «العلامه و العلَم شیء ینصب فی الفلوات تهتدی به الضاله[1]؛ علامت و علَم، چیزی است که در بیابان‌ها نصب می‌شود تا گمشد‌گان راهنما‌یی شوند».

در روایت‌های اسلامی، مفرد و جمع کلمه علامت، برای نشانه‌های قیام استعمال شده است؛ مانند: «علامه خروج المهدی»[2] و «قبل قیام القائم خمس علامات محتومات»[3] مقصود از این کلمه، امر یا اموری است که به وسیله آن‌ها زمان قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برای ما آشکار می‌شود.

2. «آیه»: آیه به معنای نشانه آشکار،‌ دلیل و معجزه آمده و جمع آن «آیات» است. درباره معنای آن راغب آورده است: «الآیه: هی العلامه الظاهره[4]؛ آیه به معنای نشانه آشکار است». مفرد وتثنیه و جمع این کلمه درباره نشانه‌های قیام به کار رفته است؛ مانند: «إذا اختلف رمحان بالشام فهو آیه من آیات الله تعالى»[5] و «آیَتَانِ تَکُونَانِ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ عجل الله تعالی فرجه الشریف»[6] مقصود از این کلمه در مبحث نشانه‌های قیام، مشابه کلمه «علامت» است.

3. «قدّام»: قدّام از مادّه «قدم» و به معنای چیزی است که جلوتر می‌آید. این کلمه از پای انسان گرفته شده است که پیش می‌گذارد و راه می‌رود. درباره معنای آن آمده است: «قدمته إلى کذا: قربته إلیه. و قدام بضم القاف: نقیض وراء؛[7] به سوی آن چیز قدم برداشتم یعنی به آن نزدیک شدم و «قدام» نقیض «وراء» است». یعنی آن چیزی است که جلوتر می‌آید. این کلمه نیز درباره نشانه‌ها استعمال شده است؛ مانند: «قدّام هذا الامر علامات»[8].

4. «قبل»: کلمه «قبل» ـ که معنایی مشابه کلمه «قدّام» دارد ـ درباره بیان نشانه‌ها به کار رفته است؛ مانند: «قبل هذا الامر السفیانی»[9] هر دو کلمه درباره اموری به کار رفته‌اند که جلوتر از قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف رخ می‌دهند و راهنمای ما به سوی زمان قیام خواهند بود.

ب. تقسیم نشانه‌ها

در کتاب‌های مختلف، تقسیم‌هایی برای نشانه‌های قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مطرح شده است که به طور خلاصه بیان می‌شود:

اول: نشانه‌های حتمی و غیر حتمی؛ که توضیح آن به خواست پروردگار در همین فصل بیان خواهد شد.

دوّم: نشانه‌های متصل و منفصل.

نشانه‌های متصل، علامت‌هایی است که نزدیک قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع می‌شوند؛ به صورتی که فاصله زمانی میان آنها و قیام حضرت، مشخص است. مانند قتل نفس زکیه که پانزده شب با قیام فاصله دارد؛ چنانچه امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «لیس بین قیام القائم و بین قتل النفس الزکیه إلا خمس عشره لیله[10]؛ بین قیام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف و کشته شدن نفس زکیه، فاصله‌ای نیست مگر پانزده شب».

علائم منفصل، نشانه‌هایی است که فاصله زمانی آنها با قیام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مشخص نیست؛ اما تحقق آنها باعث اطمینان قبلی مؤمنان و ایجاد روحیه امید در میان آنان می‌شود؛ مانند اختلاف بنی عباس. اهل بیت علیهم السلام در هنگامی که آنان در اوج قدرت بودند و شیعیان زیر فشارشان قرار داشتند، از اختلاف و نابودی آنان سخن می‌گفتند و آن را جزء علامت‌های قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌شمردند.[11] اما اکنون صدها سال از زوال بنی عباس می‌گذرد.

سوّم: نشانه‌های عادی و غیر عادی.

نشانه‌های عادی، نشانه‌هایی هستند که واقع شدن آنها، مانند پیدایش سایر پدیده‌ها، روال عادی و طبیعی دارد؛ مانند خروج سفیانی و قتل نفس زکیه.

اما نشانه‌های غیر عادی، نشانه‌هایی می باشند که واقع شدن آنها از راه عادی و طبیعی ممکن نیست و برای محقق شدن، نیازمند معجزه هستند؛ مانند ندای آسمانی و خسف بیداء.

چهارم: نشانه‌های آسمانی و زمینی.

برخی نشانه‌ها در آسمان پدید می‌آیند؛ مانند خورشید و ماه گرفتگی در ماه رمضان یا ندای آسمانی.

اما محل وقوع برخی علامت‌ها، زمین است؛ مانند خسف بیداء و قتل نفس زکیه.

پنجم: نشانه‌های عام و خاص.

نشانه‌های عام به بیان اوضاع عمومی قبل از ظهور می‌پردازد؛ مانند افزایش فساد، ناامنی، بیماری‌ها و واقع شدن زلزله‌های ویران‌گر.

درمقابل، برخی از نشانه‌ها مواردی خاص را مطرح می‌کنند که قبل از ظهور یا قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف رخ خواهند داد. به این نوع نشانه‌ها، نشانه‌های خاص و موردی گفته می‌شود؛ مانند خروج سفیانی و ندای آسمانی.

در این نوشتار به نشانه‌هایی پرداخته می‌شود که متصل به قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند و از اهمیت بیشتری برخوردارند. در ضمن، به خواست خدای عزیز، نشانه‌های عام با عنوان «اوضاع عمومی قبل از ظهور» در فصلی جدا خواهد آمد.

ج. آثار طرح نشانه‌های قیام

بخش زیادی از روایت‌های مهدویت، مربوط به نشانه‌های قیام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. اما توجّه پیشوایان معصوم به نشانه‌ها به چه علت بوده است؟ برای روشن شدن مطلب، آثار و پیامدهای طرح نشانه‌ها بررسی می‌شود.

اول. امید بخشی

نقش حیاتی و شگفت انگیز امید در سعادت فرد و جامعه بر کسی پوشیده نیست. انسان به امید زنده است. وقتی امید می‌آید، تلاش و حرکت، جایگزین رخوت و سستی می‌شود. نشانه‌های قیام، علامت‌های نزدیک شدن برپایی دولت کریمه اهل بیت علیهم السلام است. با پدیدار شدن هر یک از نشانه‌ها، نور امید در دل‌های مؤمنان، پرفروغ‌تر می‌شود و بر اثر آن، مقاومت آنان در برابر سختی‌های دوران غیبت و حیرت، بیشتر، و تلاش‌شان برای آمادگی جهت همراهی امامشان فزونی می‌گیرد.

دوّم. آماده شدن برای ظهور

اهل ایمان بر اثر پدیدار شدن هر یک از نشانه‌‌ها می بایست خود را از جهت روحی و جسمی و نیز فردی و اجتماعی، برای شرکت در دولت کریمه آماده‌تر ‌کنند. از طرف دیگر، بخشی از نشانه‌های قیام مانند سفیانی و یمانی، از امور سیاسی اسلام به حساب می‌آیند که همگان، به خصوص مسئولان، باید به آن‌ها توجه کنند و با برنامه‌ریزی درست، خطر دشمنان را به حداقل برسانند و به تقویت یاران و همفکران خود بپردازند.

سوّم. جلوگیری از انحراف‌ها و شناخت مدعیان

آدمی همواره مشتاق شنیدن خبرهایی درباره آینده است. با طرح اخبار واقعی از آینده در روایت‌های اسلامی، جلوی پخش اخبار کاهنان و غیب‌گویان شیّاد گرفته می‌شود و انسان‌های با ایمان، شناخت درستی از حوادث آینده پیدا می‌کنند. علاوه بر این، با شناخت نشانه‌های واقعی قیام، دروغین بودن ادعای کسانی که ادعای مهدویت می‌کنند، روشن می‌شود.

د. نشانه‌های قیام و بَداء

نشانه‌های قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به علائم حتمی و غیر حتمی تقسیم می‌شوند. از طرف دیگر، یکی از باورهای شیعه، مسأله «بَداء» است. بنابراین احتمال دارد در برخی از نشانه‌ها بداء حاصل شود.

قبل از بیان چگونگی بَداء در نشانه‌ها، ابتدا چند واژه که به بحث مربوط است، معنی می‌شود.

1. نشانه غیر حتمی: به علامتی می‌گویند که اگر شرایط آن فراهم باشد و مانعی ایجاد نشود، به وجود می‌آیند. در روایات از این نشانه‌ها تعبیر به «موقوفه»[12] شده است؛ یعنی نشانه‌ای که آمدنش، متوقف بر چیز دیگری است.

2. نشانه حتمی: به علامتی می گویند که به طور حتم و صد درصد واقع شود.

3. بَداء: معنی لغوی بداء، آشکار شدن است. شیخ طوسی در این باره می‌گوید: «حقیقت بداء در لغت به معنی «ظهور» آمده است. برای همین وقتی گفته می‌شود «بَدا لنا سُور المدینه»، یعنی دیوارهای شهر برای ما آشکار شد. و «بدا لنا وجه الرأی» یعنی برای ما مقصودِ نظر آشکار شد و هم چنین است در کلام خدای بلند‌مرتبه: «وَ بَدَا لَهُمْ سَیِّئَاتُ مَا کَسَبُوا؛[13] اعمال بدى را که انجام داده‏اند (در روز قیامت) براى آن‌ها آشکار مى‏شود» و «وَ بَدَا لَهُمْ سَیِّئَاتُ مَا عَمِلُوا؛[14] و بدی‌هاى اعمالشان براى آنان آشکار مى‏شود». در همه این‌ها، مقصود از بَداء، ظهور و آشکار شدن است».[15]

اگر مراد از بَداء آشکار شدن بعد از جهل باشد، استعمال این کلمه درباره خداوند درست نیست؛ زیرا خداوند به همه چیز و در همه زمان‌ها آگاه است. ولی اگر مراد از بَداء را مانند معنای لغوی آن (آشکار شدن) بدانیم، می‌توانیم آن را به خداوند اسناد دهیم.

سید مرتضی علم الهدی می‌گوید: «ممکن است کلمه بداء را در جمله «بَدا له تعالی» حمل بر معنای حقیقی آن کنیم؛ یعنی بگوییم امری که در گذشته آشکار نبود در خارج ظاهر شد».[16]

مقصود از بَداء در نشانه‌های‌ قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، رخ ندادن برخی از خصوصیات و یا تغییر در آن‌ها می‌باشد؛ یا اینکه آن نشانه‌ اصلاً اتفاق نیفتد. رخ دادن بَداء در نشانه‌های غیر حتمی، امری قابل قبول است؛ زیرا ممکن است شرایط وقوع آن‌ها محقق نباشد و یا مانعی از رخ دادنشان جلوگیری کند. امّا وقوع بَداء در نشانه‌های حتمی را نمی‌توان پذیرفت؛ زیرا شرایط واقع شدن آن‌ها آماده است و مانعی برای وقوعشان وجود ندارد بنابراین، با توجّه به حتمی بودن اصل وقوع علائم در نشانه‌های حتمی، احتمال بَداء فقط در برخی از خصوصیات آن‌ها می‌رود.

[1]. لسان العرب، ج12، ص416.

[2]. غیبت، نعمانی، ص272، ‌باب14، ح47.

[3]. کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص678، باب25، ح7.

[4]. مفردات فی غریب القرآن، ص101.

[5]. غیبت، طوسی، ص461.

[6]. کافی، ج8، ص212، ح258.

[7]. مجمع البحرین، ج‏6، ص134.

[8]. قرب الاسناد، ص163.

[9]. غیبت، نعمانی، ص253، باب14، ح12.

[10]. غیبت، طوسی، ص445، ح44.

[11]. کافی، ج8، ص258، ح484.

[12]. غیبت، نعمانی، ص301، باب18، ح6.

[13]. زمر(39)، آیه48.

[14]. جاثیه (45)، آیه33.

[15]. عدّه، ج2، ص495.

[16]. عدّه، ج2، ص496؛ بداء از نظر شیعه، ص36.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید