خاستگاه و منشأ اصلی انتظار ظهور «مصلح و نجات دهنده‌‌ بزرگ» چیست؟

خاستگاه و منشأ اصلی انتظار ظهور «مصلح و نجات دهنده‌‌ بزرگ» چیست؟

1. ندای فطرت
انتظار آمدن یک مصلح آسمانی و امید به آینده‌‌ای روشن و استقرار صلح و عدل، امری فطری است که با ذات و وجود آدمی سرشته شده و با آفرینش هر انسانی همراه است؛ زمان و مکان نمی‌‌شناسد و به هیچ قوم و ملتی اختصاص ندارد. بر این اساس، همه‌‌ افراد ـ طبق فطرت ذاتی خود ـ مایلند روزی فرا رسد که جان بشریت در پرتو ظهور یک منجی، از نابسامانی‌‌ها نجات یابد. آری، می‌توان گفت که هر فرد علاقه‌‌مند به سرنوشت بشریت و طالب تکامل معنوی و رشد و بالندگی، خواهان و آرزومند قیام یک منجی جهانی و مصلح کل است و در انتظار ظهور چنین شخصی لحظه‌شماری می‌‌کند.

2. ظلم‌ستیزی و نجات مستضعفان
در طول تاریخ، افراد معتقد به رسولان الهی، عموماً از افراد تهی‌‌دست و ستم‌دیده جامعه بوده‌‌اند که از اطاعت سردمداران کفر و باطل سرپیچی کرده و در طریق حق و ظلم‌ستیزی، گام نهاده‌اند. این امر، باعث واکنش شدید جبهه‌‌ باطل و درگیری و نزاع همیشگی آنان با گروه حق‌جو و خداپرست شده است؛ البته به علت وجود توان و امکانات بیشتر، گاهی غلبه و سلطه‌‌ ظاهری، با باطل‌گرایان بوده و فشارها و سختی‌های فراوانی از سوی آنان اعمال شده است.
سفیران الهی که رسالت رهبری صالحان، مستضعفان و ستم‌‌دیدگان را عهده‌‌دار بوده‌‌اند، همواره با فرعونیان و ستم‌پیشه‌گان نزاع و درگیری داشته‌‌اند. آنان با ابلاغ پیام الهی و بشارت ظهور منجی، پیروان خود را به استقامت و بردباری و انتظار فرج، دعوت می‌‌کردند و بذر اعتقاد به نجات دهنده‌‌ی الهی را، در دل و جان یکتاپرستان مؤمن می‌‌کاشتند.[1] قرآن به صراحت به این مطلب اشاره کرده، می‌‌فرماید: «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ؛ ما در زبور [و کتاب‌‌های آسمانی پیشین]، پس از نوشتن در لوح محفوظ، نوشتیم که زمین را بندگان شایسته‌‌ ما، به ارث می‌‌برند».[2]؛ به عبارت دیگر، معنای آیه‌‌ شریفه این است که «بندگان شایسته‌‌ خدا بر سراسر جهان، حکومت عادلانه و انسانی خویش را برقرار خواهند ساخت».
شیخ طوسی در تفسیر آیه‌‌ شریفه، از امام باقر علیه‌السلام روایت کرده است: «انّ ذلک وعدالله للمومنین بأنّهم یرثون جمیع الارض؛ این وعده‌‌ قطعی خدا بر مؤمنان است که آنان تمامی زمین و زمان را به ارث خواهند برد».[3] البته آیات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که در جای خود، به آنها خواهیم پرداخت.

3. شکست و ناکامی حکومت‌‌ها و نظام‌‌های سیاسی
مشکلات دائمی جهان (جنگ‌‌ها، ستیزش‌‌ها، نابرابری‌‌ها، ناامنی‌‌ها، بیدادگری‌‌ها و…)؛ نیازها و خواسته‌‌های ضروری بشر (در زمینه اقتصادی، ارتباطات، بهداشت، رفع فقر مادی و معنوی و…)؛ ایده‌‌ها و آرمان‌‌های همیشگی بشر (صلح، عدالت، امنیت، آرامش، تعالی روحی و معنوی و…)؛ تجارب گذشته‌‌ انسان‌‌ها (در ضعف و ناتوانی دولت‌‌ها و حکومت‌‌ها و فراوانی مشکلات) و… باعث خواست آگاهانه و طلب عاشقانه‌‌ و روز‌افزون ظهور منجی و مصلح الهی از سوی انسان‌‌هاست. درواقع، همه‌‌ حکومت‌‌ها، گروه‌‌ها، اندیشه‌‌ها و مکاتب، تمامی ترفندها و برنامه‌‌های خود را برای رفع کاستی‌های جامعه‌‌ بشری به کار می‌‌گیرند، ولی به دلایل مختلف، موفق به این کار نمی‌‌شوند. ناگفته پیداست که عامل بسیاری از مشکلات و نابسامانی‌‌های جوامع، خود حکومت‌‌ها و مکاتب و گروه‌‌هایی هستند که بیشتر در صدد تأمین منافع مادی خود بوده‌‌اند تا برطرف ساختن کاستی‌‌ها و موانع رشد و شکوفایی انسان‌‌ها.[4]

4. فلسفه‌‌ و معنای تاریخ
بر اساس فلسفه‌‌ نظری تاریخ، ظهور «منجی موعود»، فرجام متعالی و شکوهمند آینده‌‌ جهان و سرمنزل متعالی و متکامل تاریخ بشری است. بر این اساس، روند طولانی مدت تاریخ، دارای هدف، غایت و معنای مشخصی است و آن، تحقق جامعه‌‌ موعود الهی و رسیدن بشر به اوج سعادت و کمال مادی و معنوی است. این معنادار بودن تاریخ، در فکر و ذهن بشر، سایه انداخته و او را متوجه فرجام متعالی تاریخ، ساخته است؛ البته هدفی که قرآن برای کاروان بشری ترسیم می‌‌کند، «عبادت و عبودیت» و در نتیجه، رسیدن به قرب الهی است و منظور از آن، معنای وسیع و گسترده‌ای است که شامل کلیه‌‌ شئون زندگی انسان در روی زمین می‌‌گردد «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ».[5] این حقیقت، در دورانی از تاریخ، به تمام و کمال تحقق خواهد یافت و آن عصر ظهور مهدی موعود علیه‌السلام است.[6] پس معناداری تاریخ و کشف غایت و هدف آن، می‌‌تواند منشأ توجه انسان‌‌ها به ظهور مصلح بزرگ باشد.

5. قانون سیر تکاملی جامعه‌‌ها
یکی از دلایل منطقی این موضوع، قانون سیر تکاملی جامعه‌‌هاست. از آن روز که انسان خود را شناخته، هیچ‌گاه زندگی یکنواختی نداشته است و تمامی پیشرفت‌‌ها و تحولات فراوان در نوع مسکن، تغذیه، وسیله نقلیه، پوشش و علم و دانش، ره‌آورد همین شناخت است؛ عجیب اینکه به هیچ یک از اینها قانع نیست و برای وصول به سطحی بالاتر و برتر، تمام تلاش و کوشش خود را می‌‌کند.
عشق به تکامل، شعله‌‌ای جاودانه و خاموش ناشدنی در درون آدمی است و همچنان انسان را به سوی جامعه‌‌ای پیش می‌‌برد که «تکامل‌‌های اخلاقی»، در کنار «تکامل‌‌های مادی» قرار گیرد؛ بنابراین، یکی از نشانه‌های امید و خواست مردم، برای رسیدن به آینده‌‌ای روشن و دنیایی پر از صلح و صفا و برادری و برابری در سایه ظهور منجی موعود، در نگاه به «قانون تکاملی جامعه‌‌ها» روشن می‌‌شود.

6. قانون کنش و واکنش‌‌های تاریخی
آزمون‌‌های تاریخی به ما نشان می‌‌دهد که همواره تحول‌‌ها و انقلاب‌‌های وسیع، عکس العمل مستقیم فشارهای قبلی بوده است و شاید هیچ انقلاب گسترده‌‌ای در جهان رخ نداده مگر اینکه پیش از آن، فشار شدیدی در جهت مخالف، وجود داشته است. بر اساس این قانون، می‌‌توان ثابت کرد که وضع کنونی جهان، آبستن انقلابی بزرگ و جهانی است. فشار جنگ‌‌ها، ظلم‌ها، بیدادگری‌‌ها، تبعیض‌‌ها و بی‌‌عدالتی‌‌ها توأم با ناکامی و سرخوردگی انسان‌‌ها از قوانین فعلی برای از بین بردن یا کاستن این فشارها، سرانجام، واکنش شدید خود را آشکار خواهد ساخت. در نهایت، این خواست‌‌های واپس زده‌‌ انسانی، در پرتو آگاهی روزافزون ملت‌‌ها، چنان عقده‌‌ اجتماعی به وجود خواهد آورد که روزی از نهانگاه ضمیر جامعه ـ به یک باره ـ خود را ظاهر ساخته و سازمان نظام کنونی جوامع انسانی را به هم ریخته و طرح نوینی بر پا کند. این طرح و برنامه‌‌ انقلابی و گسترده، همان قیام و ظهور مهدی موعود است که در واکنشی قاطعانه و کوبنده در برابر همه‌‌ تبعیض‌‌ها، ستمگری‌‌ها، حق‌کشی‌ها و فسادگری‌‌ها است.

7. قانون انتظار عمومی
همواره در نهاد انسان‌‌ها، عشق به نیکی، زیبایی و آگاهی نهفته است. باور به ظهور مصلح جهانی، جزئی از این عشق و زیباخواهی است؛ در واقع، ظهور امام مهدی علیه‌السلام، ظهور و بروز تمام فضایل و خوبی‌‌هاست و این مطلوب و خواست همه‌‌ انسان‌‌های بصیر و پاک‌سرشت و نقطه‌‌ اوج این علاقه و عشق‌ورزی است. چگونه ممکن است عشق به تکامل همه جانبه، در جان انسان باشد و چنان انتظاری نباشد! مگر تحقق رشد و کمال نهایی جامعه‌‌ انسانی، بدون ظهور آن حقیقت پاک، امکان پذیر است؟!
احساسات و خواست‌های درونی انسان، هماهنگ با مجموعه‌‌ عالم هستی است؛ زیرا جهان هستی، یک واحد به هم پیوسته است و خواسته‌های انسان به عنوان یک عضو از این مجموعه، نمی‌‌تواند از بقیه‌‌ جهان، جدا و با آن ناهماهنگ باشد. از این به هم پیوستگی می‌توان نتیجه گرفت که اگر انسان‌‌ها، انتظار موعودی را می‌‌کشند که جهان را آکنده از صلح و عدالت و نیکی ‌‌کند، همین انتظار، دلیل بر آن است که چنان نقطه‌‌ اوجی در تکامل جامعه‌‌ انسانی، امکان پذیر و قابل تحقق است. عمومیت این اعتقاد در همه‌‌ مذاهب، نشانه‌‌ دیگری بر اصالت و واقعیت آن است.[7]

8. اتفاق ادیان و مصلحان بشری
تمام ادیان آسمانی، به پیروان خود، عصر درخشان و آینده‌‌‌ای روشن، همراه با صلح جهانی و دوران پرخیر و برکت را نوید داده‌‌اند که در آن، نگرانی‌‌ها، دلهره‌‌ها و هراس‌‌ها مرتفع می‌‌شود و به یمن ظهور شخصی بزرگ و مردی خدایی ـ که به تأییدات الهی مؤید است ـ در روی زمین جایی نمی‌نماند مگر آنکه در آن، بانگ دلنواز توحید بلند می‌شود و روشنایی یکتاپرستی، تاریکی شرک را زایل می‌سازد و علم و عدل و راستی و امانت، چهره‌‌ از نقاب بیرون کشیده و همه جا را منور می‌سازد. این موعود عزیز، بر حسب استوارترین و صحیح‌‌ترین منابع اسلامی، خلیفه‌‌ دوازدهمِ حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله و دوازدهمین رهبر و امام بعد از آن حضرت است. القاب مشهورش در بین مسلمین، مهدی، قائم، منتظر، صاحب‌الامر، صاحب‌الزمان و بقیهالله است و در زبان‌‌های دیگر، مسیحا، گرزاسیه، وشینو، ارتود، مهمید و… خوانده شده است. [8] بنابراین، می‌‌توان گفت: همه‌‌ کسانی که در این زمینه مطالعه می‌کنند، بر این امر متفقند که تمام اقوام جهان، در انتظار یک رهبر بزرگ انقلابی، به سر می‌‌برند که هر کدام او را به نامی می‌خوانند، ولی همگی در اوصاف کلی و برنامه‌‌های انقلابی او، اتفاق دارند.

9. قرآن و حدیث
اصل مهدویت، مبتنی بر آیات متعددی از قرآن است که دلالت بر پیروزی و غلبه‌‌ سپاه خدا دارند. این آیات علاوه بر آنکه بر استقرار دین خدا در سراسر زمین و آینده‌‌ درخشان عالم دلالت می‌کنند، بر حسب معتبرترین مدارک و تفاسیر و احادیث، به انقلابی که به رهبری و قیام حضرت مهدی علیه‌السلام انجام خواهد گرفت، تفسیر شده است.
آیاتی مانند:
«فَإِنَّ حِزْبَ اللَّـهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» [9]؛
«إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُ‌ونَ» [10]؛
«وَیُرِ‌یدُ اللَّـهُ أَن یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ» [11]؛
«لِیُظْهِرَ‌هُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» [12]؛
«نُرِ‌یدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْ‌ضِ» [13]؛
و… .
مهدویت و تمام فروع و جزئیات آن ـ علاوه بر آیات قرآن ـ مبتنی بر احادیث معتبر است؛ احادیث موجود در کتب روایی شیعه و سنی از جمله «صحاح» و «مسانید» که از حد احصا و شمارش خارج است، گواه بر مطالب مذکور است؛ بنابراین «اصل مهدویت»، مورد اتفاق مسلمانان و مورد اجماع شیعه و سنی است.
پی‌نوشت‌ها
1. ر.ک: نگارنده، آینده‌‌ جهان، صص 58-60.
2. انبیا/105.
3. تفسیر تبیان، ج 7، ص 252.
4.  ر.ک: نگارنده، مقاله‌‌ «جهانی شدن و حکومت جهانی حضرت مهدی»، فصلنامه‌‌ انتظار،  ش 6، ص 145.
5.  ذاریات/56.
6.  ر.ک: نگارنده، جستارهایی در مهدویت، صص 42-48.
7. ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی مهدی، صص 15-35 و ص 97.
8. ر.ک: لطف‌الله صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج 2، ص 135-144.
9. مائده/56.
10. صافات/172.
11. انفال/7.
12. فتح/28.
13. قصص/5.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید