2 – 12. محدودیت زمانی جنگ در اسلام
یکی از شاخصههای مهم مکتب سیاسی اسلام که در سیاستهای نظامی آن جلوهگر میباشد، محدودیتی است که برای زمان جنگ قائل شده است. فلسفه این محدودیت و تعطیل هر نوع کشتار و خونریزی، بر کرامت انسان و منزلت خلافت الهی او مبتنی است. بر اساس این قانون، جنگ در ماههای – رجب، ذی قعده ، ذی حجه و محرم – حرام است و مسلمانان حق آغاز جنگ در این ماههای حرام را ندارند، مگر این که از سوی دشمن مورد هجوم واقع شوند که در این صورت دفاع واجب خواهد بود.
عن العلاء بن الفضیل قال: سألته عن المشرکین أیبتدئ بهم المسلمون بالقتال فی الشهر الحرام؟ فقال: إذا کان المشرکون ابتدؤوهم باستحلالهم، ورأی المسلمون أنّهم یظهرون علیهم فیه وذلک قوله «الشهر الحرام بالشهر الحرام والحرمات قصاص».(83)
همچنین محدود بودن زمان عملیات جنگی نیز یکی از نکات قابل توجه در آیین جنگ در اسلام است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فلسفه شروع دیر هنگام عملیات را در جنگهای سنتی تن به تن، کاهش تلفات نیروی انسانی از سوی طرفین میداند.
… عن یحیی بن أبی العطاء، عن ابی عبداللَّه(علیه السلام) قال: کان علیّ لا یقاتل حتی تزول الشمس ویقول: تفتح أبواب السماء وتقبل التوبه، وینزل النصر ویقول: هو أقرب إلی اللیل، وأجدر ان یقلّ القتل، ویرجع الطالب ویفلت المهزوم.(84)
3 – 12. ممنوعیت استفاده از سلاحهای شیمیایی
سپاه اسلام در جنگ به دنبال کسب پیروزی است، ولی نه آن پیروزی که به قیمت کشتار بیمنطق عدهای زیادی از انسانها، هر چند انسانهای مشرک و کافر تمام شود، لذا در صورت ناگزیر بودن جنگ، تلاش پیکارجویان مسلمان بر این است که تلفات انسانی از طرفین کمتر باشد، بر همین اساس است که در برنامههای نظامی اسلام کاربرد ابزارها و سلاحهایی که کشتار جمعی را موجب میشوند مردود شناخته شده و از ریختن زهر و مسموم کردن آب دشمن منع شده و به منزله رفتار غیر انسانی تلقی گردیده است. از این آموزههای نظامی سیاسی اسلام میتوان نظر اسلام را درباره ممنوعیت کاربرد سلاحهای شیمیایی و میکروبی و هستهای در عصر جدید را استنباط کرد.
… عن السکونی، عن ابی عبداللَّه(علیه السلام) قال: قال امیرالمؤمنین(علیه السلام) نهی رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) أن یلقی السمّ فی بلاد المشرکین.(85)
4 – 12. فروش سلاح به دشمن
یکی از مسائل فقه سیاسی، حرمت فروش سلاح به دشمن است، فروش سلاحهای نظامی به دشمنان اسلام که موجب تقویت آنها و تضعیف مسلمانان میگردد، توسط مسلمانان جایز نیست. ولی فروش سلاحهای دفاعی برای طرفین جنگی که هر دو طرف از اهل باطل به شمار میآیند بدون اشکال است.
حدیث اول:
قال محمد بن قیس سألت ابا عبداللَّه(علیه السلام) عن الفئتین یلتقیان من أهل الباطل أبیعهما السلاح؟ فقال [الصادق](علیه السلام) : بعهما ما یکنّهما، الدّرع والخفّتان والبیضه ونحو ذلک.(86)
حدیث دوم:
فیما اوصی به النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) : یا علی کفر باللّه العظیم من هذه الأمّه عشره… والساعی فی الفتنه، وبایع السلاح من أهل الحرب… .(87)
5 – 12. انهدام تجهیزات جنگی در صورت دستیابی دشمن به آنها
هر گاه لشکر اسلام مجبور به عقبنشینی شود و تجهیزات جنگی آنها در سرزمین دشمن و در معرض تصرف باشد و امکان حمل و انتقال آنها میسور نباشد سربازان مجازند تجهیزات جنگی خود را منهدم ساخته و مانع از دستیابی دشمن به آنها شوند، حدیث ذیل که از مصادیق این حکم کلی است، دلیل آن نیز میباشد.
حدیث اول:
… عن السکونی عن أبی عبداللَّه(علیه السلام) قال: قال رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) : إذا حرنت علی أحدکم دابّه فی ارض العدوّ فلیذبحها ولا یعرقبها.(88)
حدیث دوم:
… [عن السکونی] قال: کان رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) یقول: لمّا کان یوم مؤته کان جعفر بن ابیطالب علی فرس له فلمّا التقوا نزل عن فرسه فعرقبها بالسیف فکان اوّل من عرقب فی الاسلام(89)؛ یدلّ علی جواز العرقبه مع الضروره.(90)
6 – 12. لزوم طرح و برنامهریزی در عملیات جنگی
یکی از عوامل مهم موفقیت و پیروزی سپاهیان طرح و برنامه است. رعایت نظم و سلسله مراتب فرماندهی نقشههای عملیاتی از ضروریات اولیه جنگ محسوب میشود و در مقابل؛ تکروی و بیانضباطی در رفتار نظامی، از عوامل مهم شکست نیروهای نظامی است و بر همین اساس در آیات و اخبار از آن نهی و منع شده است.
حدیث اول:
عن أسباط بن سالم قال: کنت عند أبی عبداللَّه(علیه السلام) فجائه رجل فقال له: أخبرنی عن قول اللَّه… «ولا تقتلوا انفسکم»(91) [قال] عنی بذلک الرجل من المسلمین یشدّ علی المشرکین فی منازلهم فیقتل فنهاهم اللَّه عن ذلک.(92)
حدیث دوم:
… عن محمد بن علی، عن ابی عبداللَّه(علیه السلام) فی قوله تعالی: «ولا تقتلوا أنفسکم إنّ اللَّه کان بکم رحیماً» قال: کان المسلمون یدخلون علی عدوّهم فی المغارات فیتمکّن منهم عدوهم فیقتلهم کیف شاء، فنهاهم اللَّه أن یدخلوا علیهم فی المغارات.(93)
حدیث سوم:
… وفی روایه أبی علی رفعه قال: کان الرجل یحمل علی المشرکین وحده حتّی یقتل او یقتل، فأنزل اللَّه هذه الآیه ولا تقتلوا انفسکم إنّ اللَّه کان بکم رحیماً.(94)
7 – 12. سازماندهی یگانهای ویژه نظامی: «شرطه الخمیس؛ پیشمرگان»
یکی از نمادهای آمادگی نظامی، سازماندهی نیروهای قدرتمند آماده به خدمتی است که به صورت یگانهای ویژه عملیاتی در هر شرایطی به ویژه در موارد تهدید و خطر آماده عمل و عکسالعملهای مقتضی و مناسب باشند. در متون حدیثی از این نیروهای ویژه با عنوان «شرطه الخمیس»(95) یاد شده و حتی به تعداد این نیروها نیز اشاره شده است. حکومتهای صدر اسلام از جمله حکومت امیرالمؤمنین(علیه السلام) از این نیروهای ویژه و پیشمرگ برخوردار بودهاند.
حدیث اول:
روی عن أمیرالمؤمنین(علیه السلام) أنّه قال لعبداللَّه بن یحیی الحضرمیّ یوم الجمل: أبشر ابن یحیی، فانّک وابوک من شرطه الخمیس حقّاً، لقد أخبرنی رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) باسمک واسم أبیک فی شرطه الخمیس، واللَّه سمّاکم شرطه الخمیس علی لسان نبیّه(صلی الله علیه و آله و سلم) وذکر أَنَّ شرطه الخمیس کانوا ستّه آلاف رجل أو خمسه آلاف.(96)
حدیث دوم:
… عن أبی الجارود قال: قلت للأصبغ بن نباته: ما کان منزله هذا الرجل [علی(علیه السلام)] فیکم؟ قال: ما أدری ما تقول إلّا أَنَّ سیوفنا کانت علی عواتقنا، فمن أومأ الینا ضربناه بها، وکان یقول لنا: تشرّطوا فواللَّه ما اشتراطکم لذهب ولا فضّه، وما اشتراطکم إلّا للموت، إنّ قوماً من قبلکم من بنی اسرائیل تشارطوا بینهم، فما مات احد منهم حتّی کان نبیّ قومه أو نبیّ قریته أو نبیّ نفسه، وإنّکم لبمنزلتهم غیر انّکم لستم بأنبیاء.(97)
حدیث سوم:
عن أبی عبداللَّه(علیه السلام) قال: کانوا شرطه الخمیس ستّه آلاف رجل أنصاره [علی] علیهالسلام.(98)
8 – 12. کاربرد خدعه و دروغ در جنگ
در بحث از صفات حاکم اسلامی به تفصیل از ممنوعیت کاربرد فریب و نیرنگ و نیز دروغ در سیاست بحث شد، لکن باید توجه داشت که مذمومیت این دو خصلت در مورد جنگ تخصیص خورده و استفاده از آن در تاکتیکهای نظامی برای شکست دشمن تجویز شده است. زیرا توسل به راستی و صداقت و نیز آشکار ساختن اهداف و عملیات در جنگ نوعی سفاهت و کمک به پیروزی دشمن محسوب میشود و در عرف نظامی، پیروزی بدون حفاظت اطلاعات و پنهانکاری و جنگ تبلیغاتی امری غیر مقدور و دست نیافتنی تلقی میگردد.
حدیث اول:
… عن المحاربی، عن جعفر بن محمد، عن أبیه، عن آبائه(علیهم السلام) عن علی(علیه السلام) قال: قال النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) : ثلاث یحسن فیهنّ الکذب: المکیده فی الحرب… .(99)
حدیث دوم:
قال [علی(علیه السلام)] قال رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) : الحرب خدعه.(100)
حدیث سوم:
… عن عیسی بن حسّان قال: سمعت ابا عبداللَّه(علیه السلام) یقول: کل کذب مسئول عنه صاحبه یوماً إلّا کذباً فی ثلاثه: رجل کائد فی حربه فهو موضوع عنه، أو رجل أصلح بین اثنین یلقی هذا بغیر ما یلقی به هذا، یرید بذلک الأصلاح ما بینهما… .(101)
9 – 12. روحیّه همکاری و کمک به همرزمان
از آن جا که انسانها در برخورداری از روحیّه شجاعت، دارای مراتب گوناگون بوده و برخی در مرتبه فراتر و برخی دیگر در مرتبه فروتر قرار دارند، توصیه امام علی(علیه السلام) به لشکریان اسلام این است که در صحنه کارزار اگر سربازی را مشاهده کردند که در برابر دشمن دچار ضعف و ناتوانی شده و دشمن نیز به نابودی وی طمع بسته است او را دریابند و از دست دشمن نجات دهند، این روحیه همکاری نسبت به گروههای مسلح در ردهبندیهای مختلف نیز قابل تعمیم است.
… عن محمد بن مسلم، عن أبی عبداللَّه(علیه السلام) قال: قال امیرالمؤمنین(علیه السلام) لأصحابه: إذا لقیتم عدوّکم فی الحرب فأقلّوا الکلام واذکروا اللَّه… و إذا رأیتم من اخوانکم المجروح ومن قد نکل به، أو من قد طمع عدوّکم فیه فقوه بأنفسکم.(102)
10 – 12. لزوم اخلاص در جهاد
از آن جا که جهاد در اسلام عبادت محسوب میشود، مجاهدان باید با قصد تقرّب به خدا و جلب رضایت حق تعالی مجاهده کنند. از این رو جهاد با هر قصد و نیت دیگری باطل است و اگر کسی با نیت و هدف غیر الهی کشته شود شهید نیست. در احادیث مربوط به جهاد به این عنصر مهم تصریح و تأکید شده است.
حدیث اول:
… عن ابن نباته قال: قال امیرالمؤمنین(علیه السلام) فی بعض خطبه: یقول الرجل جاهدت ولم یجاهد، انّما الجهاد اجتناب المحارم، ومجاهده العدوّ، وقد تقاتل أقوام فیحبّون القتال، لا یریدون إلّا الذکر والأجر، وإنّ الرجل لیقاتل بطبعه من الشجاعه فیحمی من یعرف ومن لا یعرف، ویجبن بطبیعته من الجبن فیسلم أباه وأمّه إلی العدوّ، وانّما القتال حتف من الحتوف، وکل امریءٍ علی ما قاتل علیه، وإنّ الکلب لیقاتل دون أهله.(103)
حدیث دوم:
عنه [جعفر بن محمد(علیه السلام)] أنّه سئل عن قول اللَّه: «إنّ اللَّه اشتری من المؤمنین أنفسهم واموالهم بأنّ لهم الجنّه، یقاتلون فی سبیل اللَّه فیقتلون ویقتلون، وعداً علیه حقاً فی التوراه والانجیل والقرآن، ومن أوفی بعهده من اللَّه، فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به وذلک هو الفوز العظیم»(104) هذا لکلّ من جاهد فی سبیل اللَّه أم لقوم دون قوم؟
فقال ابو عبداللَّه جعفر بن محمد(علیه السلام): انّه لما نزلت هذه الآیه علی رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) سأله بعض اصحابه عن هذا فلم یجبه، فأنزل اللَّه علیه بعقب ذلک «التائبون العابدون، الحامدون، السائحون الراکعون، الساجدون، الآمرون بالمعروف والناهون عن المنکر، والحافظون لحدود اللَّه وبشّر المؤمنین»(105) فأبان اللَّه بهذا صفه المؤمنین الذین اشتری منهم اموالهم وأنفسهم، فمن أراد الجنّه فلیجاهد فی سبیل اللَّه علی هذه الشرایط، وإلّا فهو فی جمله من قال رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) : ینصر اللَّه هذا الدین بقوم لاخلاق لهم فی الآخره.(106)
ادامه دارد …
پی نوشت :
83) بحارالانوار، ج 97، ص 53، ح 4؛ تفسیر العیاشی، ج 1، ص 86.
84) بحارالانوار، ج 33، ص 453، ح 666؛ علل الشرایع، ج 2، ص 603؛ بحارالانوار، ج 97، ص 22، ح 12.
85) بحارالانوار، ج 19، ص 178، 177، ح 23؛ فروع الکافی، ج 1، ص 334.
86) بحارالانوار، ج 75، ص 259، ح 147؛ تحف العقول، ص 357.
87) بحارالانوار، ج 100، ص 61، ح 2؛ الخصال، ج 2، ص 217؛ بحارالانوار، ج 96، ص 7، ح 14.
88) بحارالانوار، ج 61، ص 223 – 222، ح 3؛ فروع الکافی، ج 5، ص 49؛ بحارالانوار، ج 97، ص 25، ح 24؛ المحاسن، ص 634.
89) بحارالانوار، ج 61، ص 223، ح 4؛ فروع الکافی، ج 5، ص 49؛ بحارالانوار، ج 97، ص 25، ح 25؛ المحاسن، ص 634.
90) بحارالانوار، ج 61، ص 223، بیان.
91) نساء (4)، آیه 29.
92) بحارالانوار، ج 97، ص 26 – 25، ح 26 و 27 و 28؛ تفسیر العیاشی، ج 1، ص 236 – 235.
93) بحارالانوار، ج 97، ص 26 – 25، ح 26 و 27 و 28؛ تفسیر العیاشی، ج 1، ص 236 – 235.
94) بحارالانوار، ج 97، ص 26 – 25، ح 26 و 27 و 28؛ تفسیر العیاشی، ج 1، ص 236 – 235.
95) این عنوان در احادیث متعددی آمده است از جمله: «… فقال علی(ع): یا قنبر أدع لی شرطه الخمیس فدعاهم…»؛ بحارالانوار، ج 14، ص 11، ح 20؛ در تعریف این واژه علامه مجلسی به نقل از نهایه مینویسد: «شُرَط اللَّه» ای نخبه جنوده وأعوانه و عساکره؛ شرط السلطان نخبه اصحابه، الذین یقدّمهم علی غیرهم من جنده؛ الشرطه أوّل طائفه من الجیش تشهد الوقعه»؛ بحارالانوار، ج 65، ص 44، بیان؛ بحارالانوار، ج 33، ص 632، بیان؛ «الشرطه هی الجند، وصاحب الشرطه، الحاکم، وهم أعوان السلطان»؛ بحارالانوار، ج 66، ص 276، بیان. همچنین وی در وجه نامگذاری این نیرو به «شرطه الخمیس» آورده است: «الخمیس، سمّی به لأنّه مقسوم بخمسه أقسام: المقدّمه والساقه والمیمنه والمیسره والقلب»؛ بحارالانوار، ج 42، ص 152، بیان؛ «سمّوا بذلک لأنّهم أعلموا أنفسهم بعلامات یعرفون بها»؛ بحارالانوار، ج 42، ص 151، بیان.
96) بحارالانوار، ج 42، ص 151، ح 18.
97) بحارالانوار، ج 42، ص 151 – 150، ح 16.
98) بحارالانوار، ج 34، ص 271، ح 1010؛ الاختصاص، ص 2.
99) بحارالانوار، ج 100، ص 242 – 241، ح 5؛ الخصال، ج 1، ص 54؛ بحارالانوار، ج 68، ص 9 – 8، ح 11.
100) بحارالانوار، ج 34، ص 332، ح 1120.
101) بحارالانوار، ج 69، ص 242، ح 5؛ الکافی، ج 2، ص 342؛ و نیز نگاه کنید به: بحارالانوار، ج 69، ص 254 – 253، بیان.
102) بحارالانوار، ج 33، ص 452، ح 663؛ کافی، ج 5، ص 42؛ بحارالانوار، ج 97، ص 21، ح 8؛ الخصال، ج 2، ص 407.
103) بحارالانوار، ج 97، ص 42، ح 51.
104) توبه (9)، آیه 111.
105) توبه (9)، آیه 112.
106) بحارالانوار، ج 97، ص 48، ح 13؛ دعائم الاسلام، ج 1، ص 341.