اشاره:
روح حج، ولایت است و در عصر غیبتبین این عمل عبادى سیاسى و امام مهدى (عج) پیوندى عمیق وجود دارد .
در این نوشتار، ضمن بررسى پیوند آغازین و نهایى «حج و ولایت» ، و «کعبه و امامت» به جلوههایى از پیوند آن سرزمین مقدس با امامتخصوصا امام زمان (علیهالسلام)، اشاراتى بیان شده است .
اى حریم کعبه، محرم بر طواف کوى تو
من به گرد کعبه مىگردم به یاد روى تو
گرچه بر محرم بود بوییدن گلها، حرام
زندهام من اى گل زهرا زفیض بوى تو
اشکها از هجر تو نم نم چو زمزم شد روان
کى رسد این تشنگان را قطرهاى از جوى تو (1)
حج که از فرایض بزرگ اسلام (2) و اعظم شعائر دین و ارزشمندترین اعمال براى قرب به خدا است، (3) رکن وثیق و حبل متینى است که میراث فرشتگان و پیامبران (4) و شجرهى طوباى ابراهیم در طور سیناى مکه است (5) و فرزند برومندش اسماعیل (علیهالسلام) نیز عهدهدار وظیفهاى مىشود (6) تا همگان به این میقات آیند و در جاى جاى آن حرم و حریم پاک و کانون نور، با پیوند با روح آن، یعنى «ولایت» (7) ، ضمن پذیرفته شدن اعمال، و نائل شدن به کمال، جان تشنه را سیراب، و رخسار خسته را طراوت بخشند . حج، که با وجود یک عبادت بودن، جامع چندین عبادت است (8) و هیچ عمل و عبادتى همپایهى او نیست (9) و بهایى جز رضوان و بهشت جاوید ندارد، (10) با این حال، اگر شخصى، همهى عمرش را در به جا آوردن آن سپرى کند، ولى به روح آن، آگاه نباشد، حج او فاقد ارزش و اعتبار است . (11)
اصولا ارکان و احکام دین، داراى شرایطى است . که رعایت آنها، سبب صحت آنها مىشود . حج نیز چنین است . انسان، براى صحیح بودن حجاش باید شرایط آن را رعایت کند، ولى نسبتبه روح آن، یعنى معرفت امام، همواره باید ملتزم بود . (12)
بنابراین، حجبدون «ولایت» ، طواف بدون «امامت» ، حضور در عرفات بدون «معرفت» ، قربانى در منى بدون فداکارى در راه «ولى زمان» ، رمى جمره بدون دور کردن صفات رذیلهى مخالف با راه «امام زمان» ، سعى بین صفا و مروه، بدون سعى در صراط صفا و مروت و بى کوشش در شناختبهتر و اطاعت امام، بىحاصل است و سودى ندارد . سادهترین عمل در حرم امن الهى، نظر به کعبه است، که ثواب نیز دارد، (13) لکن بر اساس این که کلمهى توحید، به شرط ولایت، حصن امن و دژ نجات است، (14) نگاه هماهنگ با ولایت و عارفانه به کعبه نیز مایهى بخشش گناه و پایهى نیل به مقامات است . امام صادق (علیهالسلام) مىفرماید:
من نظر الى الکعبه بمعرفه فعرف من حقنا و حرمتنا مثل الذى عرف من حقها و حرمتها غفرالله ذنوبه و کفاه هم الدنیا والآخره (15) ; هر کس با معرفت و شناختبه کعبه بنگرد و حق و حرمت ما را مثل همان که از حق و حرمت کعبه مىشناسد، بشناسد، خداوند، گناهاناش را مىآمرزد و او را از اندوه دنیا و آخرت کفایت مىکند .
از این رهگذر، معناى حدیثى که دربارهى محبوبیتسرزمین مکه و همهى آن چه در فضاى آن، اعم از خاک و سنگ و درخت و کوه و آب (16) است، روشن خواهد شد; یعنى، منطقهى حرم که ادراک حق و حرمت آن آمیخته به عرفان حق ولایت و امتثال آثار ولا است، محبوبترین چیزها خواهد بود و چیزى همتاى محبوبیت آن نیست .
دل، بى تو، تمنا نکند کوى منى را
زیرا که صفایى نبود بى تو، صفا را
باز آى که تا فرش کنم دیده به راهت
حیف است که بر خاک نهى، آن کف پا را
به عبارت دیگر، کعبه و حرمتاش، زمزم و شرافتاش، صفا و مروه و صفایش، قربان گاه و تقواى قربانىاش، رمى جمرات و طرد شیطاناش، عرفات و نیایش خالصانهاش، سرزمین حرم با همهى برکاتاش، در پرتو ولایت و امامت رسول خدا و اهل بیت (علیهمالسلام) است . اگر کعبه به همهى شرافتها مزین است، روح عمل و مناسک آن، ولایت و امامت و شناخت امام و خضوع در برابر او است . (17)
از این رو، آن گاه که فضائل امیرمؤمنان امام على (علیهالسلام) مطرح شد و عدهاى خود را برتر مىپنداشتند، خداوند، در بیان برترى آن حضرت به عنوان برجستهترین مصداق اهل ایمان و جهاد فرمود:
«اجعلتم سقایه الحاج و عماره المسجد الحرام کمن آمن بالله والیوم الآخر و جاهد فی سبیل الله لایستوون عندالله» ; (18) آیا سیراب کردن حاجیان و آباد کردن مسجد الحرام را همانند کسى پنداشتهاید که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده و در راه خدا جهاد مىکند؟ [نه، این دو] نزد خدا یکسان نیستند . (19)
بنابراین، علم و عمل به این مطالب، بسیار مغتنم است; یعنى، کسانى که به حج مشرف مىشوند، باید بدانند که حج . اسرارى دارد و یکى از آن اسرار، هماهنگ بودن افکار و اعمال با امام زمان (عجل الله تعالى فرجه) است تا حج کاملى انجام دهند و روح شان متعالى گردد .
چنین نیست که اگر مستطیعى به مکه رود و حج گذارد، بدون آگاهى از اسرار آن، حج واقعى و کاملى را اقامه کرده باشد! امام سجاد (علیهالسلام) به «شبلى» که از اسرار بى خبر بود، فرمود: «. . . بنابراین، تو، نه به میقات رفتهاى، نه احرام بستهاى، . . .» . (20)
در این روایت، سخن از نفى «کمال» است، نه نفى «صحت» . ممکن استحج چنین کسى، صحیح باشد و قضا کردن نخواهد و در ظاهر، ذمهاش برى شده باشد، لکن به جهتبى خبرى از اسرار، در همان سیرت متعالى نشده، باقى مانده باشد . (21)
بنابراین، روح آهنگ و قصد خانهاى که به سوى آن ره مىسپارى، «ولایت» است و میان آن دو، پیوندى عمیق است، و زائر، در تمام نقاط این حرم، خصوصا کعبه، و تمام لحظههاى به جاى آوردن مناسک آن، خصوصا طواف، شمیم دل نواز و جان فزاى عطر امامت و ولایت را با جان احساس مىکند . در این جا، به نمونههایى از پیوندهاى حج و ولایت، کعبه و امامت، اشاره مىشود .
1 – امامت و بناى کعبه
این بناى توحید را پیامبرى تجدید بنا و احیا کرد که بعد از ابتلائات فراوانى که همه در سمت و سوى حج است (22) ، به مقام رفیع امامت رسید . خداوند تبارک و تعالى در این خصوص مىفرمایند:
«و اذ ابتلى ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انى جاعلک للناس اماما» ; هنگامى که خداوند، ابراهیم را با وسائل گوناگونى آزمود، و او، به خوبى، از عهدهى این آزمایشها بر آمد، خداوند به او فرمود: «من، تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم .» (23) .
آرى، کعبه، به دست ابراهیم خلیل الرحمان که امام است، تجدید بناء شد و سکهى حجبه نام او ضرب شد و این مراسم را «حج ابراهیمى» نامیدند . لذا وارث او، امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه)، به هنگام ظهور، در کنار کعبه، به تمام عالمیان صلا دهد که «هر کس مىخواهد با من دربارهى ابراهیم گفت و گو کند، بداند که من نزدیکترین مردم به ابراهیم هستم .» . (24)
2 – امام مولود کعبه
تنها کسى که در این عالم خاکى، در میان کعبه، پا به عرصه وجود گذاشته است، امیرمؤمنان حضرت علىابن ابى طالب (علیهالسلام) است که با تولدش، پرده از راز و رمز شرافت و قداست این خانه بر مىدارد . (25)
این فضیلتبزرگ را قاطبهى محدثان و مورخان شیعه و دانشمندان علم انساب، در کتابهاى خود نقل کردهاند . در میان دانشمندان اهل تسنن نیز گروه زیادى به این حقیقت تصریح کردهاند و آن را یک فضیلتبى نظیر خواندهاند . (26)
حاکم نیشابورى مىگوید: «ولادت على در داخل کعبه، به طور تواتر به ما رسیده است .» . (27)
آلوسى بغدادى، صاحب تفسیر معروف مىنویسد: «تولد على در کعبه، در میان ملل جهان، مشهور و معروف است و تا کنون کسى به این فضیلت دست نیافته است .» . (28)
زائرى که بر گرد این خانه طواف مىکند و رو به سوى آن نماز مىگزارد، باید معترف به این فضیلتباشد که نمودى از پیوند این دو است . (29)
3 – امام، مطهر کعبه
یکى دیگر از جلوههاى پیوند حجبا ولایت، پاک سازى مرکز توحید از بتها، به دست امیرمؤمنان است . بتشکنى که آیین ابراهیمى است، یک بار دیگر در سال هشتم هجرى، بعد از فتح مکه صورت گرفت .
شاعر سخنور حله، «ابن العرندس» که از شاعران قرن نهم اسلامى است، در قصیدهى خود در بارهى این فضیلت چنین مىگوید:
وصعود غارب احمد فضل له
دون القرابه والصحابه افضلا
صعود على (علیهالسلام) بر دوش احمد (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) فضیلتى استبراى او . این فضیلت، غیر از خویشاوندى و همنشینى است .
علامهى امینى، (رحمهالله علیه)، نیز این فضیلت را از زبان بیش از چهل تن از محدثان و تاریخ نگاران پیروان مکتب خلفا نقل مىکند . (30)
4 – امام، مبلغ حج
تبلیغ آیات سورهى برائت از سوى امیرمؤمنان (علیهالسلام) در سال نهم هجرى، جلوهاى دیگر از این پیوند است . تقریبا، تمام مفسران و مورخان، اتفاق نظر دارند که هنگامى که آیات نخستین سورهى برائت، قبل از فرا رسیدن مراسم حج، نازل شد، پیامبر اسلام (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) براى ابلاغ این فرمان که در بارهى وضع باقى ماندهى مشرکان بود، آن را به ابوبکر داد تا درموقع حج، در مکه، براى عموم مردم بخواند، ولى آن را گرفت و به امام على (علیهالسلام) داد و او مامور ابلاغ آن گردید . ایشان هم در مراسم حج، آن آیات نورانى را ابلاغ کرد . (31)
از این که امام على (علیهالسلام) در مراسم حج آن سال شرکت مىکند و علاوه بر ابلاغ آیات نورانى قرآن کریم، خطبه مىخواند (32) و مردم را از حج جاهلى، نهى، و به حج ابراهیمى دعوت مىکند، در مىیابیم که میان حج و ولایت، ارتباط مستقیمى وجود دارد .
5 – آخرین حج و ولایت
بارزترین جلوهى این پیوند در «حجهالوداع» تجلى دارد . از این که پیامبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) ماموریت مىیابد که مناسک حج و خلافت و ولایت و امامتبلافصل خود را در آخرین سفر حج، به سمع و نظر جهانیان برساند، در مىیابیم که این دو، پیوندى ناگسستنى دارند .
شکافندهى دانشها، امام محمد باقر (علیهالسلام) در این باره مىفرمایند:
رسول خدا (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) از مدینه، عازم سفر حجشد، در حالى که همهى احکام دین، غیر از حج و ولایت را رسانده بود . جبرییل (علیهالسلام) نزد او آمد و عرضه داشت: «اى محمد! خداوند بلند مرتبه، سلامات مىرساند و مىفرماید: من، هیچ پیامبرى از پیامبرانام و رسولى از فرستادگانام را قبض روح نکردم مگر بعد از کامل کردن دینام و تاکید بر حجتام . از دین تو، دو فریضه باقى مانده که ابلاغ آن بر قومات، لازم است: فریضهى حج و فریضهى ولایت و خلافتبعد از خودت . من، زمینام را از حجتام خالى نگذاشتم و هرگز خالى نخواهم گذاشت . خداوند به شما امر مىکند که حج را به قومات ابلاغ کنى و خود، حجبه جا آورى و هر که از مردم مدینه و اطراف آن و عرب، استطاعت دارد، با تو حج گزارد و از نشانههاى حجشان به آنان بیاموزى، مانند آن چه که از نمازشان و زکات شان و روزه شان به ایشان آموختى . . .» . (33)
رسول خدا (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) به آخرین حج مىرود و همان طورى که دربارهى نماز فرموده بود: «صلوا کما رایتمونی اصلی» (34) در این حج نیز مىفرماید: «خذوا عنى مناسککم» (35) منتها در ابلاغ پیام مهمتر، از توطئهى مخالفان و دشمنان و سرپیچى آنان بیم دارد که پیک وحى از سوى خداوند متعال مىفرماید:
«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس» ; اى پیامبر! آن چه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان و اگر نرسانى، رسالت او را انجام ندادهاى و خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم نگاه مىدارد . (36)
پیامبر نیز در سرزمین «غدیر خم» ، مردم را جمع کرد و امیرمؤمنان را به عنوان ولى و خلیفهى بلافصل خود معرفى کرد و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» . (37)
امین وحى الهى نازل شد و این آیه را بر پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) خواند: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا» (38) ; امروز، دین شما را کامل کردم و نعمتخود را بر شما تکمیل، و اسلام را به عنوان آیین شما پذیرفتم .
با توجه به این مطالب، بر حاجى فرض است، علاوه بر انجام دادن فریضهى حج، به روح آن، یعنى فریضهى ولایت توجه داشته باشد; چرا که تمام مناسک حج، نشانى به سوى ولایت است و اگر توام با آن نباشد، ارزشى ندارد .
اکنون، سر این که چرا به هنگام طواف، باید بین خانه و مقام بود، و چرا نماز طواف را پشتسر مقام ابراهیم (علیهالسلام) خواند، روشن مىشود; زیرا، این رموز، به ما مىآموزد، طوافى با ارزش است که ما بین توحید و امامتباشد . نیز نباید جلوتر از مقام ایستاد، چون، سبقتبر امام، ما را به وادى حیرت و ضلالت مىکشاند . همان طورى که به ما دستور دادهاند، براى نماز، جلوى قبر مطهر امام نمىتوان ایستاد . (39)
اگر کعبه، مطاف خاکیان است
ویا گر قبلهى افلاکیان است
طواف کعبه و دلهاى عشاق
به گرد مهدى صاحب الزمان است (40)
6 – عرفه و عرفان ولایت
روز عرفه، ظرف مناجات و نیایش، (41) و عرفه، سرزمین اشک و دعا (42) براى یافتن معرفتى عمیقتر است .
ادعیهى شیعه، سرتاسر معارف ناب و درسهاى بسیار جامعى را در بر دارد . در بخشى از دعاى عرفه سید الساجدین و زین العابدین (علیهالسلام) این چنین آمده است:
پروردگارا! تو، براى هر عصرى، امامى شایسته ذخیره کردهاى که به دست او، آن چه را دیگران از بین بردهاند، احیا کنى . خدایا! او را تایید کن و ما را از کسانى قرار ده که اوامرش را امتثال مىکنند . . . (43)
عرفان به ولایت امام عصر (عجل الله تعالى فرجه) انسان را از زندگى جاهلى مىرهاند و سبب مىشود که حجاش نیز جاهلى نباشد . اگر کسى امام زماناش را نشناسد، علاوه بر مرگ جاهلى، زندگى جاهلى دارد . لذا همواره باید دعا کرد که: «. . . اللهم عرفنى حجتک; فانک ان لم تعرفنی حجتک، ضللت عن دینى; (44) خدایا، حجتات را به من بشناسان، که اگر حجتخود را به من نشناسانى، از دین خود گمراه مىشوم .» .
معرفت و ارادت به «ولایت» ، بسیار مهم و با ارزش است . امام صادق (علیهالسلام) مىفرماید: «ما نبىء نبی قط الا بمعرفه حقنا و بفضلنا على من سوانا; (45) هیچ پیامبرى به نبوت نرسید، مگر از طریق معرفت نسبتبه حق ما و برترى دادن ما بر غیر ما» .
وقتى نبوت که از عالىترین منصبهاى الهى است، به این سبب حاصل شده باشد، جز این است که عالىترین اسرار حج، توام با ولایتباشد؟
در برخى از احادیث، مصداق آیهى شریف «ومن دخله کان آمنا (46) » را افرادى بیان فرموده که داخل حصن حصین اعتقاد و التزام به ولایت و امامتشده باشند . این، به نوبهى خود، جلوهاى از پیوند حج و ولایت است .
امام صادق (علیهالسلام) در پاسخ پرسش از معناى آیهى شریف «فیه آیات بینات مقام ابراهیم و من دخله کان آمنا» فرمود: «اطلاق آن، مراد نیست; زیرا، ملحدان و صاحبان عقاید باطل نیز در آن جا داخل مىشوند و حال آن که در امان نیستند، بلکه مراد، کسانى هستند که هم عارف به حق ما باشند و هم جایگاه والاى کعبه را بشناسند . این افراد، اگر داخل کعبه شوند از گناهان خود پاک شده و دنیا و آخرت آنان کفایتخواهد شد .» . (47)
7 – حج، میعاد با ولایت
طواف بر گرد سنگهاى کعبه، مقدمهى آن چیزى است که ائمه (علیهمالسلام) ما را به آن امر فرمودهاند . (48)
کعبهى سنگ، نشانى است که ره گم نشود
حاجى! احرام دگر بند، ببین یار کجاست
امام محمدباقر (علیهالسلام) با مشاهدهى طواف کنندگان کعبه مىفرماید: «در جاهلیت هم، این چنین، هفت دور بر گرد این کعبه مىگشتند . مردم، مکلف اند اطراف این سنگها بگردند و پس از آن نزد ما آمده، مودت و نصرت و آمادگى شان را بر ما عرضه کنند .» . (49)
سپس حضرت (علیهالسلام) به سخن حضرت ابراهیم (علیهالسلام) که در قرآن آمده، استشهاد کرد و آن را تلاوت فرمود: «فاجعل افئده من الناس تهوى الیهم» (50) ; پروردگارا! تو، دلهاى گروهى از مردم را متوجه آنان ساز .
در روایت دیگرى امام باقر (علیهالسلام) به «قتادهبن دعامه» معروف به «فقیه اهل بصره» ، ضمن استشهاد به این آیهى شریف مىفرماید: «مراد، تمایل قلبها به سمت کعبه نیست . اگر چنین بود، باید با ضمیر مفرد (الیه) مىفرمود و نه جمع (الیهم). به خدا سوگند! آن که ابراهیم فرا خواند تا قلبها به سوى او متمایل شود، ماییم . . .» (51)
خداى سبحان، بعد از آن که جاى خانه را براى ابراهیم آماده ساخت تا او، آن خانه را بنا کند، به او فرمود: «و اذن فى الناس الحجیاتوک رجالا و على کل ضامر یاتین من کل فج عمیق» (52) ; مردم را دعوت عمومى کن تا پیاده و سواره بر مرکبهاى لاغر، از هر راه دورى به سوى تو بیایند .
نکتهى بسیار دقیق و ظریف، در کلمهى «یاتوک» نهفته است . مردم، حج مشرف شوند، اما نه «یاتونا» (به سوى ما)، بلکه «یاتوک» (به سوى تو) که ولى زمان هستى .
گویا، حج، مقدمهاى براى رفتن و حاضر شدن در محضر ولى زمان (علیهالسلام) است . پنجمین پیشواى حق بعد از نبى (صلى الله علیه وآله) مىفرماید: «مردم، فرمان داده شدهاند تا نزد این سنگ بیایند و برگرد آنها طواف کنند و سپس نزد ما آیند و دوستى و نصرت خود را اعلام کنند .» (53) ; یعنى، زمینهى «حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر» (54) را فراهم کنند .
اگر محتواى حج و روح کعبه، حضور و اعلام آمادگى نزد معصوم (علیهالسلام) نباشد، مکه، همان بازار عکاظ، و کعبه، جایگاه بتها و تولیت آن، در شب نشینى مستانه با مشک شراب معاوضه مىشود . (55)
این مسئلهى پر رمز و راز، «حج ابراهیمى» را از «حج جاهلى» امتیاز مىبخشد . امام محمد باقر (علیهالسلام) دربارهى ملاقات امام عصر و اعلام آمادگى بر حمایت و اطاعت، مىفرماید:
فعال کفعال الجاهلیه! اما – والله! – ما امروا بهذا و ما امروا الا ان یقضوا تفثهم ولیوفوا نذورهم! فیمروا بنا فیخبرونا بولایتهم ویعرضوا علینا نصرتهم; (56) این اعمال، مانند اعمال زمان جاهلیت است! آگاه باشید! به خدا سوگند! مردم، به حج مامور نشدند و مامور نگشتند، مگر این که مناسک حج و حلق و تقصیر به جا آوردند و به عهد و نذرهاى خویش وفا کنند و بر ما بگذرند و ولایت و محبتشان را به ما اطلاع دهند و نصرت و یارى خود را بر ما عرضه دارند .
حرم و زمزم و صفا باشد
از صفاى تو با صفا، مهدى! (57)
8 – تمامیتحج
دربارهى اتمام حج و عمره که در آیهى شریف «واتموا الحج والعمره لله» (58) بدان امر شده، گذشته از بحثهاى فقهى، در برخى از روایات، زیارت و لقاى امام (علیهالسلام) به عنوان متمم حجبیان شده است .
شکافندهى علوم، امام محمد باقر (علیهالسلام) در این خصوص مىفرمایند: «تمام الحج لقاء الامام (59) ; تمامیتحج، دیدار با امام است .» .
اى خوش آن روز که به تو گردد مقبول
در بر خالق یک تا به دو صد تحسینم
اى خوش آن روز که در آخر برنامهى حج
وصل روى تو دهد اى مه تسکینم
امام جعفر صادق (علیهالسلام) دراین خصوص مىفرماید: «اذا حج احدکم فلیختم حجه بزیارتنا; لان ذاک من تمام الحج; (60) هنگامى که، یکى از شما، حج انجام داد، حجاش را به زیارت ما ختم کند; زیرا، زیارت ما، از (نشانههاى) تمامیتحج است .» .
وقتى یحیى بن یسار، بعد از حج، به محضر ولى زماناش امام جعفر صادق (علیهالسلام) بار مىیابد، حضرت (علیهالسلام) مىفرمایند: «حاج بیت الله و زوار قبر نبیه و شیعه آل محمد! هنیئالکم; (61) حاجیان خانهى خدا و زائران قبر پیامبر او و شیعه آل محمد! گوارا باد بر شما .» .
از این فرمایش، به دست مىآید که اگر انسان، محضر ولى زماناش را درک کند، شیعه و زائر حقیقى و حاجى واقعى است .
ذریح محاربى که جایگاه ویژهاى نزد امام صادق داشته و داراى کتاب بوده است، مىگوید: به آن حضرت (علیهالسلام) عرض کردم: «خداوند، در قرآن کریم، مرا مامور به کارى کرده که من دوست دارم آن را انجام دهم .» . امام صادق (علیهالسلام) پرسیدند: «آن کار چیست؟» .
عرض کرد: «این فرمودهى خداوند عزوجل که «ثم لیقضوا تفثهم ولیوفوا نذورهم» .» . (62) آن حضرت فرمود: منظور از «لیقضوا تفثهم» تشرف به حضور امام است و مراد از «ولیوفوا نذورهم» انجام دادن مناسک حج است .
عبدالله بن سنان که این روایت را از ذریح محاربى نقل مىکند، مىگوید: به خدمت امام صادق (علیهالسلام) شرف یاب شدم و عرض کردم: «آیهى «ثم لیقضوا تفثهم ولیوفوا نذورهم» را براىام معنا کنید .» . آن حضرت فرمود: «به معناى کوتاه کردن موى شارب و چیدن ناخن و مانند آن است .» . عرض کردم: «ذریح محاربى، از شما روایت کرد که مراد از «لیقضوا تفثهم» لقاى امام، و مراد از «ولیوفوا نذورهم» انجام دادن آن مناسک است .» . امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «هر دو نفر شما، راستگو و صادقاید، لکن قرآن کریم، همان گونه که ظاهرى دارد، باطنى هم دارد که کسى جز ذریح (و امثال او) تحمل آن را ندارد . (63) » .
چو جان شود محرم، به تن احرامگیرى
کز وعدهى دیدار جانان کامگیرى
وز زمزم چاه زنخدان جامگیرى
بوسى حجر خال لب لعل نگاران (64)
آن چه در ایام حج مهم است، هماهنگ بودن با امام عصر (علیهالسلام) است . اگر امام زمان، محرم به احرام نشد و براى نابود کردن ریشه ظلم و فساد، از مکه به سوى کوفه خارج شد، کسانى که در لباس احرام مىمانند و حاضر به یارى او نیستند، محرم واقعى و محرم اسرار نیستند، و حتى خداوند از خراب شدن کعبه بر سر آنان ابا ندارد .
شیخ صدوق در پاسخ این سؤال که «چرا خداوند، کعبه را از تهاجم سپاه ابرهه مصون داشت، اما مانع ویرانى کعبه به دستحجاج (65) نشد؟» ، مىنویسد:
حرمت کعبه، براى آن است که دین محفوظ بماند و حافظ دین، امام معصوم (علیهالسلام) است . ابن زبیر، امام زمان خویش را نشناخت و او را یارى نکرد، بلکه خود داعیهى رهبرى داشت . از این رو، به کعبه هم که پناه برد، خداوند به او پناه نداد، اما ابرهه، براى ویران کردن قبله و از بین بردن مطاف آمده بود، لذا خداوند به او امان نداد . (66)
از این حادثه، قدر امام و حرمت ولایت و عزت خلافت، به خوبى، دانسته مىشود . حرمتحرم و بلد امین، به صاحب ولایت است . در عرفاتى که امام نباشد، معرفتى نیست; در مشعرى که امام نباشد، شعورى نیست; در منى اگر امام نباشد، شیطان واقعى رمى نمىشود; اگر کنار آب زمزم، امام نباشد، نشانهى حیات واقعى نیست، بلکه سراب است گرچه حیات هر زندهاى وابسته به آب است (من الماء کل شىء حى) (67) ولى حیات انسانى و معنوى، معرفت امام است (دعاکم لما یحییکم) (68) و خدا و رسولاش، ما را براى این حیات خواندهاند و بر ما وظیفهاى جز اجابت نیست . (69)
کعبهى حق طلبان، قبلهى ارباب نیازى
مشعر اهل وفا، مروهى اصحاب صفایى (70)
خوشابه حال زائرى که قبل از سفر و در طول این سفر، به عشق دیدار کعبهى مقصود و قبلهى موعود، زمزمه کنند که: «اللهم! ارنی الطلعه الرشیده والغره الحمیده واکحل ناظری بنظره منى الیه; خدایا! آن چهرهى زیبا و ارجمند و پیشانى درخشان و نورانى را به من بنما و سرمهى وصال دیدارش را به یک نگاه به دیدگانام بکش .» ; (71) زیرا، روح حج، زیارت کعبهى دل است، نه کعبهى گل، و کعبهى دل ما، همه ساله، در حجحضور دارند .
آمدم این جا که یار خویش را پیدا کنم
دیده را از نور روى ماه او بینا کنم
آمدم این جا که رد پاى مولا را مگر
در کنار زمزم و رکن و حجر پیدا کنم
آمدم این جا که، تا شاید به هنگام طواف
او طواف کعبه و من طوف آن مولا کنم
آمدم این جا که با دیدار روى ماه او
عقدههاى قلب پر اندوه خود را وا کنم
بعد از این مپسند – یارب – با دو صد اندوه و غم
باز هم از دورى او دیده را دریا کنم (72)
9 – حضور در حج
به سفرى رهسپارى که آخرین سفیر الهى (علیهالسلام) نیز در ایام حج آن جا است و تکبیر و تهلیل و تسبیحات، با ذکر او، از این سرزمین، به سوى آسمان بالا مىرود! چه پیوند زیبایى! هوایى را استنشاق مىکنى که یوسف زهرا (علیهاالسلام) در آن هوا نفس مىکشد! . . .
عبیدبن زراره مىگوید: صادق آل محمد (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) مىفرمایند:
یفقد الناس امامهم یشهدالموسم فیراهم ولایرونه; (73) مردم، امام خود را نیابند . او، در موسم حج، شاهد ایشان است و آنان را مىبیند، اما آنان، او را نمىبینند .
ابومحمد حسن بن وجناى نصیبى، پنجاه و چهار مرتبه به حجبیت الله الحرام مشرف شد به امید آن که جمال یار را زیارت کند . بعد از رسیدن به آرزویش، امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف) به او مىفرماید: «اى حسن! آیا فکر کردى که امر تو بر من مخفى بود؟ ! به خدا قسم! هر حجى که انجام دادى، من با تو بودم . . .» . (74)
لذا محمد بن عثمان عمروى، نایب دوم، در این خصوص، قسم جلاله یاد کرده و فرموده: «والله! ان صاحب هذا الامر لیحضر الموسم کل سنه یرى الناس و یعرفهم و یرونه و لایعرفونه; (75) آن حضرت، هر سال، در موسم حجحضور مىیابد و مردم را مىبیند و مىشناسد، اما مردم او را مىبینند، ولى نمىشناسند .» .
از ایشان سوال کردند: «شما حضرت (عج) را دیدهاید؟» . گفت: «بله . آخرین بار، حضرت را در بیت الله الحرام دیدم در حالى که مىفرمود: “اللهم انجزلی ما وعدتنى; پروردگارا! وعدههایى را که به من دادى، تحقق بخش . ” .
نیز فرموده است: «آن حضرت را دیدم که پردهى خانهى کعبه را در مستجار گرفته و مىفرمود: “اللهم انتقم من اعدائی; پروردگارا! از دشمنانام انتقام بگیر” .» . (76)
مونس او، حضرت خضر نیز همراه او است . امام رضا (علیهالسلام) در این باره مىفرماید: «ان الخضر لیحضر الموسم کل سنه فیقضى جمیع المناسک و یقف بعرفه فیؤمن على دعاء المؤمنین; (77) حضرت خضر، همه ساله، در موسم حجشرکت مىکند و مراسم حج را انجام مىدهد و در عرفات مىایستد و به دعاى مؤمنان آمین مىگوید .» .
پی نوشت ها
1) نغمههاى ولایت، سید رضا مؤید، ص 271 .
2) امام صادق (علیهالسلام) : «لیس شى افضل من الحج الا الصلاه و فی الحج هنا صلاه» .(وسائل الشیعه، ج 8، ص 77، ح 2).
3) جواهر الکلام، ج 17، ص 214 .
4) علل الشرایعکتاب الحج، ص 399; کتاب من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 159 .
5) حج: 27 .
6) بقره: 125 .
7) امام جعفر صادق (علیهالسلام) «بنی الاسلام على خمس: على الصلاه والزکاه والصوم والحج والولایه و لم یناد بشیء کما نودى بالولایه» .(اصول کافى، ج 2، ص 21). در روایت دیگرى، زراره، از امام صادق (علیهالسلام) مىپرسد: «اى شىء من ذالک افضل؟» . فقال: «الولایه افضل; لانها مفتاحهن، والوالی هو الدلیل علیهن . . .» .(وسائل الشیعه، ج 1، ب 1، ح 2). لذا هشتمین حجتخدا، امام رضا (علیهالسلام) در بیان مقامات امامت، اشارهاى به این مطلب مىکند و مىفرماید «. . . بالامام تمام . . . الحج; تمامیتحجبه وسیلهى امام است .» .(کافى، باب نادر جامع فی فضل الامام وصفاته، ج 1، ص 256، ح 1).
8) جواهرالکلام، ج 17، ص 214 .
9) امام صادق (علیهالسلام) : «. . . ما یعدله شىء . . .» (وسائل الشیعه، ج 8، ص 78، ح 7 و ص 77، ح 3).
10) مستدرک الوسائل، ج 8 ، باب 24، ح 22 .
11) امام صادق (علیهالسلام) : «. . . اما لو ان رجلا قام لیله و صام نهاره و تصدق بجمیع ماله و حج جمیع دهره و لم یعرف ولایه ولى الله فیوالیه و یکون جمیع اعماله بدلالته الیه . ما کان له على الله جل و عز فی ثوابه و لا کان من اهل الایمان . . .» .(اصول کافى، ج 2، ص 23) .
فقیه و محدث عالى مقام، شیخ حر عاملى (رحمهاللهعلیه) در وسائل الشیعه، بابى را تحت همین عنوان قرار داده است: «باب بطلان العباده بدون ولایه الائمه (علیهمالسلام)، و اعتقاد امامتهم» ، (ج 1، ص 118، ب 29) و در آخر مىفرمایند: «والاحادیث فی ذالک کثیره جدا» .
12) امام باقر (علیهالسلام) : «بنى الاسلام على خمس . . . فجعل فی اربع منها رخصه و لم یجعل فى الولایه رخصه . . . و من لم یکن عنده مال فلیس علیه حج و من کان مریضا، صلى قاعدا وافطر شهر رمضان . والولایه صحیحا کان او مریضا، او ذا مال او لامال له فهی لازمه .» .(خصال، باب پنج گانه، ح 21; وسائل الشیعه، ج 1، ب 1، ح 24). در حقیقت، همان طورى که امام صادق (علیهالسلام) فرمودند، آغاز و انجام حج و سایر عبادات، معرفتبه ولایت است: «. . . فاتحه ذالک کله معرفتنا و خاتمته معرفتنا .» .(بحارالانوار، ج 27، ص 202).
13) النظر الى الکعبه العباده; (وسائل الشیعه، ج 9، ص 364).
14) بحارالانوار، ج 3، ص 7; صهباى حج، آیهالله جوادى آملى، ص 240 – 241 .
15) وسائل الشیعه، ج 9، ص 364 .
16) وسائل الشیعه، ج 9، ص 349 .
17) صهباى حج، ص 241 .
18) توبه: 19 .
19) براى اطلاع بیشتر دربارهى این فضیلت و مشخصات مدارک اهل سنت، به کتاب احقاق الحق، ج 3، ص 122 – 127 مراجعه شود .
20) مستدرک الوسائل، ج 10، ص 166 .
21) ر . ک: بحارالانوار، ج 46، ص 261; مناقب، ج 4، ص 234 و 235; صهباى حج، ص 335 – 341 .
22) در این زمینه، روایات گوناگونى وارد شده است که به برخى اشاره مىشود:
الف) ولادت حضرت اسماعیل (علیهالسلام) در سن پیرى حضرت ابراهیم و بردن او و مادرش به سرزمین مکه، (بحارالانوار، ج 12، ص 113).
ب) ماموریت ذبح اسماعیل (علیهالسلام). (مجمع البیان، ج 1، ص 200 . البته در روایت دیگرى آمده است که حضرت ابراهیم (علیهالسلام) پس از رسیدن به مقام امامت، ماموریت ذبح را دریافت مىکند .(بحارالانوار، ج 12، ص 125).
ج) بناى کعبه و انجام دادن مناسک حج .(مجمع البیان، ج 1، ص 200 . ر . ک: مجلهى میقات حج، ش 32، ص 197، مقالهى آقاى سیدجواد ورعى، پیوند حجبا امامت و ولایت).
23) بقره: 124 .
24) امام باقر (علیهالسلام) : . . . والقائم یومئذ بمکه، عند الکعبه مستجیرا بها یقول: «. . . و من حاجنى فی ابراهیم فانا اولى الناس بابراهیم .. . . (بحارالانوار، ج 52، ص 305).
25) جنهالماوى، آیهالله کاشف الغطاء، ص 305 ; کرامات معصومیه، على اکبر مهدى پور، ص 5 .
26) ر . ک: مروج الذهب، ج 2، ص 349 ; شرح الشفاء، ج 1، ص 151 .
27) مستدرک حاکم، ج 3، ص 483 .
28) شرح قصیدهى عبدالباقى افندى، ص 15، (به نقل از فروغ ولایت، ص 35).
29) کعبهاى که ارکان آن به دست آدم صفى الله، و قواعد آن توسط قهرمان توحید، ابراهیم خلیل الله، مستحکم گردید، به خاطر مادر امام، دیوارش شکافته مىشود و ولى خدا در خانهى خدا متولد مىشود، چرا که ارزش هر چیزى به پایهها و ارکان آن است . و ائمه (علیهمالسلام) در زیارت جامعه به «ارکان البلاد» معرفى شدهاند . لذا رکن کعبه و مکه امام است و رکن عالم موجود در این عصر، حضرت مهدى (علیهالسلام) است که امام صادق (علیهالسلام) مىفرماید: «لوبقیت الارض بغیر امام لساخت، (کافى، کتاب الحجه باب ان الارض لاتخلوا من حجه).
30) مسند، احمد بن حنبل، ج 1، ص 136، ح 645 ; جامع الاحادیث، ج 16، ص 272، ح 7927 ; المصنف، ج 8 ، ص 534 ، ح 9 و .. . (به نقل از الغدیر، ج 7، ص 10 – 13).
31) ر . ک: مسند، احمد بن حنبل، طبع مصر، ج 1، ص 150، 231، و ج 3، ص 212; خصائص نسایى، ص 28; تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص 322 ; جامع الاصول، ج 9، ص 475 .
32) امام باقر (علیهالسلام) مىفرماید: که امام على (علیهالسلام) این چنین خطبه خواند: لایطوفن بالبیت عریان و لایحجن البیت مشرک . . .» .(مجمع البیان، ذیل آیهى 3 سورهى برائت).
33) الاحتجاج، ج 2، ص 133 – 135: «حج رسول الله (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) من المدینه و قد بلغ جمیع الشرایع قومه غیرالحج والولایه، فاتاه جبرئیل (علیهالسلام) فقال له: یا محمد! ان الله جل اسمه یقرؤک السلام و یقول لک: «. . . “فریضه الحج و فریضه الولایه والخلافه من بعدک; فانی لم اخل ارضی من حجه و لن اخیلها ابدا” . . .» .
34) عوالی اللئالی، ج 1، ص 197 .
35) همان، ص 215 .
36) مائده: 67 .
37) ر . ک: الغدیر، ج 1، ص 9 به بعد .
38) مائده: 3 .
39) حج، محسن قرائتى، ص 74 (با اندکى تغییر و تصرف).
40) گردى از رهگذر دوست، مهندس على اصغر یونسیان، ص 362 .
41) اگرچه روزهى آن روز مستحب است، لکن اگر روزه گرفتن آن روز موجب ضعف شود، آن گونه که انسان نتواند دعاهاى این روز را بخواند، خواندن دعا بر روزه گرفتن مقدم است .(بحارالانوار، ج 94، ص 123 و 124).
42) خداوند به خاطر اشک و دعاى زائران بر فرشتگان مباهات مىکند (کنزالعمال، ج 5، ص 13). امام باقر (علیهالسلام) از ظهر تا غروب عرفه، دو دستخود را به سوى آسمان بالا مىبرد و دعا مىکرد (مستدرک الوسائل، ج 2، ص 164).
43) صحیفهى سجادیه، دعاى 47: «اللهم! انک ایدت دینک فی کل اوان بامام اقمته علما لعبادک . . .» .
44) اصول کافى، کتاب الحجه، باب فی الغیبه، ح 5 .
45) بحارالانوار، ج 26، ص 281 .
46) آل عمران: 97 .
47) تفسیر عیاشى، ج 1، ص 190: «. . . یدخله المرجی والقدری والحروری والزندیق الذى لایؤمن بالله و من دخله و هو عارف بحقنا کما هو عارف له خرج من ذنوبه و کفى هم الدنیا و الآخره .» .
48) کافى، ج 4، ص 549 .
49) کافى، ج 1، ص 392، ح 1 ; تفسیر عیاشى، ج 2، ص 234، ح 43: «هکذا کانوا یطوفون فی الجاهلیه . انما امروا ان یطوفوا بها ثم ینفروا الینا فیعلمونا ولایتهم و یعرضوا علینا نصرتهم .» .
50) ابراهیم: 37 .
51) بحارالانوار، ج 24، ص 237 . از این که مرحوم کلینى، بابى را به نام «باب ان الواجب على الناس بعد ما یقضون مناسکهم ان یاتوا الامام فیسالوه عن معالم دینهم و یعلموه ولایتهم و مودتهم له» آورده، فهمیده مىشود، رفتن نزد امام (علیهالسلام)، واجب است .(کافى، ج 1، ص 455، باب 96).
52) حج: 27 .
53) کافى، ج 4، ص 549، ح 1; من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 558 ، ح 3139 ; وسائل الشیعه، ج 10، ص 252: «انما امرالناس ان یاتوا هذه الاحجار فیطوفوا بها ثم یاتونا فیخبرونا بولایتهم و یعرضوا علینا نصرهم .» . در روایتى دیگر سدیر مىگوید: در حالى که امام باقر (علیهالسلام) به خانهى خدا وارد مىشد و من بیرون مىآمدم، دست مرا گرفت، سپس رو به کعبه کرد و فرمود: «اى سدیر! همانا مردم مامور شدهاند که نزد این سنگها آمده، طواف کنند، سپس نزد ما آیند و همبستگى و ولایتشان را به ما اعلام کنند .» .(کافى، ج 1، ص 392، ح 3).
54) نهج البلاغه، خ 3 .
55) تفسیر المیزان، ج 3، ص 363 .
56) تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 491 .
57) سیماى مهدى موعود . . . ، محمد نعیمى، ص 364 .
58) بقره: 196 .
59) وسائل الشیعه، ج 10، ص 254; بحارالانوار، ج 96، ص 374 .
60) بحارالانوار، ج 96، ص 374 .
61) کافى، ج 4، ص 549 .
62) حج: 29 .
63) کافى، ج 4، ص 549: «. . . ان للقرآن ظاهرا و باطنا و من یحتمل ما یحتمل ذریح» .
64) کلیات دیوان الهى قمشهاى، بخش اسرار حج، ص 956 .
65) در این رابطه ر . ک: بحارالانوار، ج 2، ص 287 .
66) کتاب من لایحضره الفقیه، باب من اراد الکعبه بسوء، ج 2، ص 248 و 249; وافى، ج 12، ص 52 .
67) انبیاء: 30 .
68) انفال: 24 .
69) حج، محسن قرائتى، ص 73 (با اندکى تصرف و تغییر).
70) صبورى اصفهانى، سیماى مهدى موعود (علیهالسلام) در آیینهى شعر فارسى، ص 363 .
71) مفاتیحالجنان، دعاى عهد .
72) نواى فراق، ص 262 . اگر عاشقى عازم خانه خدا باشد و بخواهد در شهر و دیار خود این غزل را با مولایش (عج) زمزمه کند، لازم است کلمات «این جا» را به «مىروم آن جا» و کلمه «این» را در بیت آخر به «آن» تبدیل کند .
73) اصول کافى، ج 1، ص 337 ; کمال الدین، باب 33، ج 2، ص 23 .
74) بحارالانوار، ج 52، ص 32 ; کمال الدین، ج 2، ص 442، باب 43 . مرحوم محقق خویى (رحمهاللهعلیه)، «حسن بن وجناى نصیبى» را در معجم رجال الحدیث، ج 5 ، ص 130، ضمن ذکر این واقعه، وى را توثیق کرده است .
75) کتاب من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 520; کمال الدین، ج 2، ص 440 .
76) کمال الدین، ج 2، ص 440 ; بحارالانوار، ج 52، ص 30 ; وسائل الشیعه، ج 9، ص 360 .
77) بحارالانوار، ج 52 ، ص 152 .