سخنران: حجت الاسلام دکتر محمدهادی عبد خدایی
«وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ، إِنَّ فِی هذَا لَبَلاَغاً لِقَوْمٍ عَابِدِینَ» (1) موعود ملل، موضوعش در تمام ادیان است؛ ولی صراحتی که در تشیّع وجود دارد، در ملل دیگر موجود نیست. در همین رابطه، علمای برجسته ی ما از قرون نخستین کتاب هایی در ارتباط با حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نوشته اند و روایاتی جمع آوری کرده اند؛ از جمله مرحوم شیخ صدوق- اعلی الله مقامه- کتاب «کمال الدین و تمام النعمه» یا «اکمال الدین و اتمام النعمه» را جمع آوری می کند که در آن به صورت مفصل و جدا جدا از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و هریک از ائمه ی اطهار (علیهم السلام) راجع به حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، روایت و مطالبی بیان می کند.
از جمله روایات شیعه روایتی است که از وجود مقدس حضرت ثامن الائمه (علیه السلام) بیان می کند. راوی ابوصلت هروی است، می گوید: «قُلتُ للرضا (علیه السلام) أَنتَ صاحبُ هذا ألأَمر؟ قال (علیه السلام) أَنا صاحبُ هذا أَلأَمرِ و لکنّی لستُ بالَّذی أَملأُها عدلاً کَما مُلِئتْ جَوراً…» (2) بعد امام هشتم (علیه السلام) شروع می کند به توضیح دادن درباره ی قدرت و نیروی حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در خصوص ویژگی های حضرت مهدی- ارواحنا فداه- می فرماید: «إنَّ القائمَ هوَالذی إذا خَرَجَ کانَ فی سِنِّ الشِّیوخِ و مَنْظَر الشُبّانِ» (3). شُبّان جوان برومند را می گویند. از نظر سن پیرمردی کهن سال است ولی از نظر شکل و شمایل جوانی برومند است. آن چنان قوی و نیرومند است که «لَو مَدَّ یَدهُ إلی أعظمِ شَجرَهٍ عَلی وجْهِ الأرضِ لقَلَعَها و لَو صاحَ بینَ الجِبالِ لتدَکْدَکَتْ صُخورُها…» (4) بعد می فرماید: «و یکونُ معَهُ عصا موسی (علیه السلام) و خاتَمُ سلیمانَ (علیه السلام)…» (5). روشن تر از این می فرماید: «… ذاک الرابعُ مِن وُلدی…» (6). دیگر از این صریح تر امکان پذیر نیست. «… یُغَیِّبُهُ فی سِترِهِ ما شاءَ ثم یُظهِرُهُ فَیَمْلأُ الأرض قسطاً وَ عدلاً کَما مُلِئَت جوراً…» (7) این یک روایت از صدها روایاتی است که از ائمه ی معصومین (علیهم السلام) راجع به فروغ دوازدهم (علیه السلام) به طور خیلی روشن رسیده است. پدرش کیست، مادرش کیست، اجداد او چه کسانی هستند، کارش چگونه است، ایده، هدف و غرضش چیست؟ با این صراحت در ادیان دیگر وجود ندارد و حتی تضادهایی هم موجود است.
از جمله در مسیحیت عبارتی است که در بیانیه ی پاپ به چشم می خورد. حدود یک سال و نیم پیش، بیستمین سالگرد انتخاب پاپ ژان پل دوم (پاپ حاضر) بود. مراسمی در حدود دو ساعت و نیم برگزار شد. از جمله بیانیه ای از طرف او ایراد شد که قسمتی از آن برگرفته از انجیل بود، و آن عبارت بود از: «وقتی پسر انسان خواهد آمد، روی زمین ایمان را خواهد یافت.» بعد آنچه خود پاپ می گوید به این صورت بود: «این سؤالی که مسیح (علیه السلام) از پیروان خود کرد در طول دو هزار سال از عصر مسیحیت، به دفعات برای مردانی که از سوی خداوند به مقام جانشینی پطرس فراخوانده شدند مطرح شده است»، بعد ایشان مطرح می کند، «مسیح (علیه السلام) وقتی می آید که ایمان را در تمام زمین بیابد» ما وظیفه داریم زمینه ی آن را در جهان مهیا سازیم تا وقتی ایشان تشریف آوردند ایمان را در تمام جهان بیابد.
بعد از خودشان سؤال می کنند، این زمینه را ما چقدر مستعد و مساعد کرده ایم؟
این صریح ترین مطلبی است که مسیحیت می تواند در رابطه با حضرت مسیح (علیه السلام) بگوید. ولی در همین جا سؤالاتی پیش می آید، چون مسیحیت فعلی مخصوصاً کاتولیک ها معتقد هستند حضرت مسیح (علیه السلام)-العیاذ بالله- خدا است؛ حتی وقتی که می گویند ما موحد هستیم اصل توحید را در تثلیث می دانند، یعنی خداوند متعال دارای سه اُقنوم (8) است اَب، ابن و روح القدس و مجموعه ی این ها واحد است. خداوند متعال از دیدگاه ایشان تجسد پیدا کرد، به صورت حضرت مسیح (علیه السلام) ظاهر شد، چند صباحی در میان مردم بود و بعد برای گنهکاران فدا شد.
این نان و فطیری که در مراسم عشای ربانی خورده می شود، به منزله ی گوشت حضرت مسیح (علیه السلام) است- العیاذ بالله- و شرابی که نان و فطیر در آن زده می شود، به منزله ی خون حضرت مسیح (علیه السلام) است و کسی که این را خورد درواقع مسیحی می شود. در این جا این سؤال پیش می آید که یک دفعه خدا، جسد را به خودش گرفت و متجسد شد و بعد هم کشته شد و توی قبر رفت و بعد از سه شبانه روز هم از قبر بیرون آمد و سپس به خدای پدر پیوست. آیا دو مرتبه باز خدا بنا است متجسد بشود و بیاید یا نه، به چه صورت؟ این گونه سؤالات واقعاً جوابی ندارند و کاملاً مبهم هستند. حتی اگر شما به اواخر «اناجیل چهارگانه» نگاه بیندازید در رابطه با حضرت مسیح (علیه السلام) تضادهایی خواهید دید. اما شیعه بسیار روشن و مبرهن بیان می کند که منجی بشریت کیست؟ و دارای چه خصوصیاتی است. اگر آمد چه کار می کند و چه برنامه ای را در جهان انجام می دهد. لذا در عین حالی که انتظار یک مسأله ی عمومی در بین ادیان است، باید توجه داشته باشیم حقایقی که در اسلام و تشیع بیان می شود، با مطالب خرافه و ابهام دیگران مخلوط و مشتبه نشود.
پی نوشت ها :
1. انبیا (21) : 105و 106. (در «زبور»، بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد. در این، ابلاغ روشنی است برای جمعیت عبادت کنندگان).
2. شیخ طوسی، اعلام الوری، ص 434. (… ابوصلت می گوید: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: آیا شما صاحب امر هستید؟ امام فرمود: بله اما من آن کسی نیستم که زمین را از عدل و داد پر می سازد چنان که از ظلم پر شده است…)
3. همان. (حضرت قائم (علیه السلام) کسی است که هنگام ظهورش در سن کهنسالان قیافه جوانان است).
4. کشف الغمه، ج3، ص 331. (حضرت مهدی (علیه السلام) اگر به سوی بزرگ ترین درخت روی زمین دست بگشاید، آن را از جا برکند و اگر میان کوه ها فریاد کشد، صخره های کوه متلاشی می شوند…)
5. همان. (… با او عصای موسی و خاتم سلیمان است…)
6. همان. (… او فرزند چهارم من است…)
7. همان. (… خدا او را در پس پرده ی غیبت تا زمانی که بخواهد نگه دارد، پس ظاهرش سازد و او زمین را پر از داد کند؛ چنان که از ظلم پر شده است)
8. بندر ریگی، محمد: فرهنگ عربی فارسی، ج1، ص 274. (اَلاُقنوم: تن، شخص، بن، ریشه).
منبع مقاله :
امینی، ابراهیم… [و دیگران]، (1381) قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه ی علمیه ی قم)، چاپ چهارم