حوادث (رمضان، شوال، و ذیالقعده)
رمضان : برترین نشانه ی ظهور، سحرگاه جمعه 23 رمضان پس از اذان صبح، ندای آسمانی
زمان ندا: عن أبی عبد الله قال: الصیحه التی فی شهر رمضان تکون لیله الجمعه لثلاث وعشرین مضین من شهر رمضان.
از امام صادق علیه السلام: ندایی که در ماه رمضان است در شب جمعه، 23 رمضان خواهد بود.
عن أبی عبد الله قال: … إن قدام هذا الأمر خمس علامات: أولاهن النداء فی شهر رمضان، وخروج السفیانی، وخروج الخراسانی، وقتل النفس الزکیه، وخسف بالبیداء …
از امام صادق علیه السلام: … پیشاپیش این امر (ظهور) 5 نشانه است: برترین شان ندا در ماه رمضان است، و (سپس) شورش سفیانی، و قیام خراسانی، کشته شدن جان پاک، و فرو رفتن زمین در بیداء
عن أبی جعفر قال: سئل أمیر المؤمنین عن قوله تعالى: فَاخْتَلَفَ الأَحْزَابُ مِنْ بَینِهِمْ، فقال: إنتظروا الفرج من ثلاث، فقیل: یا أمیر المؤمنین وما هن؟ فقال: اختلاف أهل الشام بینهم، والرایات السود من خراسان والفزعه فی شهر رمضان. فقیل: وما الفزعه فی شهر رمضان؟ فقال: أو ما سمعتم قول الله عز وجل فی القرآن: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آیهً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ: هی آیه تخرج الفتاه من خدرها وتوقظ النائم وتفزع الیقظان.
عن أبی عبدالله أنه قال:أما إن النداء من السماء باسم القائم فی کتاب الله لبین، فقلت: فأین هو أصلحک الله؟ فقال: فی طسم، تلک آیات الکتاب المبین ، قوله: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آیَهً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ . قال: إذا سمعوا الصوت أصبحوا وکأنما على رؤوسهم الطیر.
از امام صادق است که فرمود: اما آن ندای آسمانی، به نام قائم در قرآن به وضوح بیان شده است. [راوی می گوید:] گفتم: کجای قرآن؟ پس فرمود: در سوره ی طسم، آنجا که می فرماید: “اگر بخواهیم از آسمان نشانه ای می فرستیم که گردنشان در برابر آن فرود آید”. [سپس] فرمود: هنگامی که این صدا را بشنوند، [از تعجب در جایشان] خشکشان می زند (اصطلاحاً).
عن أبی عبد الله أنه قال: النداء من المحتوم والسفیانی من المحتوم، والیمانی من المحتوم، وقتل النفس الزکیه من المحتوم، وکف یطلع من السماء من المحتوم، قال وفزعهٌ فی شهر رمضان توقظ النائم وتفزع الیقظان وتخرج الفتاه من خدرها.
از ابوعبدالله امام صادق است که فرمود: ندا حتمی است، و سفیانی حتمی است و یمانی، حتمی است و کشته شدن نفس زکیه، حتمی است، و دستی که در آسمان ظاهر می شود، حتمی است، [سپس فرمود] و ندای رعب آوری که در ماه رمضان است و خفته را بیدار می کند و بیدار را به هراس می افکند و دختران را از پشت حجاب ها [در جستجوی منشاء صدا] بیرون می کشاند.
روت أحادیث النداء مصادر الجمیع، ومنها: ینادی مناد من السماء باسم القائم، فیسمع ما بین المشرق إلى المغرب، فلا یبقى راقد إلا قام، ولا قائم إلا قعد، ولا قاعد إلا قام على رجلیه من ذلک الصوت، وهو صوت جبرئیل الروح الأمین. (غیبه الطوسی/274 ، وإعلام الورى/428 ، وإثبات الهداه:3/540).
ندادهنده ای از آسمان به نام قائم ندا می دهد، پس هر که در زمین است آن ندا را می شنود، خفته ای نمی ماند مگر بیدار می شود، و ایستاده ای نیست مگر می نشیند و نشسته ای نیست مگر، از آن صدا، می ایستد، و آن صدای جبرئیل روح الامین است.
اگر این ندا پس از اذان صبح به وقت مکه باشد، پس به وقت ایران باید حدود یک ساعت پس از اذان صبح شنیده شود.
همان طور که در روایت گفته شده، “أولاهن النداء فی شهر رمضان” یعنی ندای ماه رمضان برترین نشانه ی نزدیک شدن ظهور است. ویژگی این ندا این است که همه ی مردم زمین آن را می شنوند، هر کس به زبان خودش، حتی کسانی که خوابند با این ندا بیدار می شوند. ویژگی این ندا آن است که معجزه ای است که بسیاری از سر ناچاری در برابر آن تسلیم می شوند. همانطور که شیخ کورانی در کتاب المعجم اشاره کرده است، بسیاری از مردم، که احتمالاً اشاره به اهل سنت دارد، با بی میلی، امام زمان را می پذیرند. از یک طرف بی میل اند چون دوست ندارند بپذیرند، در همه ی این سال ها تشیع حق بود و از سوی دیگر، در برابر معجزه ای قرار گرفته اند که از آن راه گریزی نیست، لذا ایمان می آورند.
به نظر می رسد با این ندا، بسیاری از مردم چه مسلمان، چه غیرمسلمان، نسبت به ظهور، پذیرش پیدا می کنند و یک آمادگی عمومی برای ظهور ایجاد می شود.
پس از این ندا، صحبت از امام زمان، در بین مردم، بسیار شایع می شود.
محتوای ندا: حق با علی و شیعیان اوست
قلت لأبی عبد الله: … کیف یکون النداء؟ قال: ینادی مناد من السماء أول النهار: ألا إن الحق فی علی وشیعته، ثم ینادی إبلیس لعنه الله فی آخر النهار: ألا إن الحق فی السفیانی وشیعته، فیرتاب عند ذلک المبطلون.
از امام صادق علیه السلام است که فرمود: در ابتدای روز، ندادهندهای در آسمان ندا می دهد که: آگاه باشید که حق با علی و شیعیان اوست، در پایان همان روز، ابلیس ملعون، ندا می دهد: آگاه باشید حق با سفیانی و شیعیان اوست، پس بی باوران، [در صحت ندای ابتدای صبح] شک می کنند.
عن أبی عبد الله: … والله إن ذلک فی کتاب الله عز وجل لبین حیث یقول: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آیهً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ، فلا یبقى فی الأرض یومئذ أحد إلا خضع وذلت رقبته لها، فیؤمن أهل الأرض إذا سمعوا الصوت من السماء ألا إن الحق فی علی بن أبی طالب وشیعته! قال: فإذا کان من الغد صعد إبلیس فی الهواء حتى یتوارى عن أهل الأرض، ثم ینادی: ألا إن الحق فی عثمان بن عفان وشیعته فإنه قتل مظلوماً فاطلبوا بدمه، قال: فیثبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت على الحق وهو النداء الأول، ویرتاب یومئذ الذین فی قلوبهم مرض، والمرض والله عداوتنا، فعند ذلک یتبرؤون منا ویتناولوننا فیقولون: إن المنادی الأول سحرٌ من سحر أهل هذا البیت.
از امام صادق علیه السلام: به خدا، این امر در کتاب خدا، آشکارا بیان شده است، آنجا که می گوید: “اگر بخواهیم از آسمان نشانه ای می فرستیم که گردنشان در برابر آن فرود آید”، پس در زمین، هیچ کس نمی ماند مگر این که [در برابر این حقیقت] سر فرود می آورد، پس اهل زمین ایمان می آورند آنگاه که آن صدا را از آسمان می شنوند که [می گوید] “آگاه باشید حق با علی بن ابی طالب و شیعیان اوست”. فردای آن سحر، ابلیس در آسمان اوج می گیرد تا جایی که از زمین قابل دیدن نباشد، پس ندا می دهد که: آگاه باشید که حق با عثمان بن عفان و شیعیان اوست، که مظلوم کشته شد، به خونخواهیِ او برخیزید. پس خداوند باورمندان را بر سخن حق، پایدار می دارد و آن [سخن حق] همان ندای اول است، و در آن روز بیماردلان (و بیماری دل، به خدا دشمنیِ ماست) به شک می افتند و از ما بیزاری می جویند و توهین می کنند و می گویند: ندادهنده ی نخست، جادویی از جادوهای اهل این خانه/بیت، بود.
عن أبی عبد الله قال: ینادی مناد باسم القائم. قلت: خاص أو عام؟ قال: عام یسمعه کل قوم بلسانهم، قلت: فمن یخالف القائم وقد نودی باسمه؟ قال: لایدعهم إبلیس حتى ینادی ویشکک الناس.
از امام صادق علیه السلام است که فرمود، ندادهندهای به نام قائم، ندا می دهد. گفتم، خصوصی یا عمومی؟ فرمود: عمومی که هر ملتی به زبان خودش آن را می شنود، گفتم: پس چه کسی با قائم مخالفت می کند در حالی که از آسمان به نامش ندا آمده؟ فرمود: ابلیس رهایشان نمی کند، تا ندایی دهد که مردم را به شک اندازد.
تفسیر القمی:2/327: قوله: وَاسْتَمِعْ یَوْمَ یُنَادِ الْمُنَادِ مِنْ مَکَانٍ قَرِیبٍ: قال: ینادی المنادی باسم القائم واسم أبیه. قوله: یَوْمَ یَسْمَعُونَ الصَّیْحَهَ بِالْحَقِّ ذَلِکَ یَوْمُ الْخُرُوج: قال: صیحه القائم من السماء ذلک یوم الخروج، قال: هی الرجعه). وعنه المحجه/209، والبرهان:4/229 .
در کتاب تفسیر قمی در تفسیر آیه ی “بشنو آن روزی که ندادهنده از جایی نزدیک ندا می دهد” می گوید، ندادهنده به نام قائم و نام پدرش ندا می دهد. و در تفسیر آیه ی “روزی که آن فریادِ به حق را می شنوند، آن روز، روز خروج است” می گوید، منظور فریادی است به نام قائم از آسمان؛ و منظور از روز خروج، روز رجعت[1] است.
[1] شاید اشاره دارد به این که بدن هایی که در اثر باران جمادی و رجب، بازسازی شده اند، اکنون، روح به آن ها رجعت می کند و در مکه حاضر می شوند.
قال علی بن موسى الرضا : … وهو الذی تطوى له الأرض ولا یکون له ظل. وهو الذی ینادی مناد من السماء یسمعه جمیع أهل الأرض بالدعاء إلیه یقول: ألا إن حجه الله قد ظهر عند بیت الله فاتبعوه فإن الحق معه وفیه، وهو قول الله عز وجل: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آیَهً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ.
علی بن موسی الرضا، فرمود: … و اوست که طی الارض می کند و سایه ندارد؛ و اوست که ندادهنده ای از آسمان ندا می دهد، ندایی که همه ی اهل زمین آن را می شنوند، و به او فرا می خواند و می گوید: آگاه باشید که حجت خدا در مسجدالحرام، ظهور کرده است، پس از او پیروی کنید که حق با او و نزد اوست، و این ندا تفسیر همان آیه ی قرآن است که می فرماید: “اگر بخواهیم از آسمان نشانه ای می فرستیم که گردنشان در برابر آن فرود آید”.
در متن روایت فوق، ندادهنده می گوید: “حجت خدا در مسجدالحرام، ظهور کرده است” برخی از این روایت استفاده کرده و یک تقسیم بندی بین ظهور و قیام/خروج انجام داده اند که ظهور را در رمضان و قیام/خروج را در عاشورای بعد از آن دانسته اند. این تقسیم بندی از شیخ مفید نقل شده است. البته شیخ کورانی در کتاب المعجم، رجب را زمان ظهور غیررسمی ذکر کرده است. به هر حال، فرایند ظهور مراحلی را طی می کند که هر یک از آنها را می توان به نوعی، ظهور نامید.
البته در عرف مردم، وقتی می گویند ظهور، منظورشان همان ظهور رسمی، علنی و همگانی است که در شامگاه جمعه، شب عاشورا، اتفاق می افتد.
نکته: در صبح 23 رمضان ندای جبرئیل، با کیفیت فوق در همه ی جهان، از سوی همگان، شنیده می شود. عصر همان روز، هم ندای شیطان شنیده می شود که می گوید: حق با عثمان (سفیانی) و پیروان اوست، و این گونه بسیاری دوباره شک می کنند (البته معلوم نیست که کیفیت صدای شیطان مانند ندای جبریل، همگانی و همه جایی باشد).
شوال – جنگ قرقیسیا بین دو گروه باطل
عن جابر الجعفی قال: قال لی أبو جعفر: … فأول أرض تخرب الشام یختلفون عند ذلک على ثلاث رایات: رایه الأصهب، ورایه الأبقع، ورایه السفیانی، فیلقى السفیانی الأبقع فیقتتلون فیقتله ومن معه ویقتل الأصهب، ثم لایکون همه إلا الإقبال نحو العراق ویمر جیشه بقرقیسا فیقتلون بها مائه ألف رجل من الجبارین.
از ابوجعفر (امام باقر علیه السلام) است که فرمود: … نخستین سرزمینی که ویران می شود، شام است، که سه پرچم با یکدیگر درگیر می شوند: پرچم اصهب، پرچم ابقع، و پرچم سفیانی. سفیانی با ابقع روبرو می شود و او و همراهانش را می کشد، سپس اصهب را هم می کشد. پس از آن، همه ی تلاشش، برای حمله به عراق است و در راه عراق، لشکرش در قرقیسیا (دیرالزور) صدهزار نفر از ستمکاران را می کشند.
وقال ابن حماد:1/285: عن أرطاه قال: … السفیانی … فیقتل الترک والروم بقرقیسیا حتى تشبع سباع الأرض من لحومهم.
… سفیانی … سپس ترک و روم را در قرقیسیا (دیرالزور) می کشد چندان که جانوران درنده ی زمین از گوشت آنان سیر می شوند [یا توانند شد].
وقوع این جنگ در شوال را شیخ الکورانی در کتاب عصر ظهور ذکر کرده
این جنگ بزرگ بین سفیانی از یک طرف و ترک و روم از طرف دیگر، که هر دو باطل اند، رخ می دهد و با پیروزی سفیانی به پایان می رسد. مکان جنگ، دیرالزور (قرقیسیا) در شرق سوریه است.
در روایات، دو طرف این جنگ باطل اند و تأکید شده، شیعیان از این جنگ فاصله بگیرند. این جنگ هر دو طرف را تضعیف خواهد کرد و کار را برای شیعیان راحت تر خواهد کرد.
با توجه به این جنگ قرقیسیا، بین سفیانی و روم، بعید است رابطه ی خوب بین سفیانی و غرب، که از عبارت “رجل متنصر” برداشت شده، مربوط به همه ی دوران سفیانی باشد. احتمالاً این رابطه ی خوب باید، مربوط به دوره ی بعد از ظهور باشد که سفیانی و غرب، با یک دشمن مشترک مواجه می شوند.
ذی القعده
شیعه کشی سفیانی در عراق به ویژه بغداد و نجف، دخالت ایران در عراق
رواه المفید فی الإختصاص/255: عن جابر الجعفی قال: قال لی أبو جعفر: … ویبعث السفیانی جیشاً إلى الکوفه وعدتهم سبعون ألف رجل، فیصیبون من أهل الکوفه قتلاً وصلباً وسبیاً، فبیناهم کذلک إذ أقبلت رایات من ناحیه خراسان تطوى المنازل طیاً حثیثاً ومعهم نفر من أصحاب القائم، وخرج رجل من موالی أهل الکوفه فیقتله أمیر جیش السفیانی بین الحیره والکوفه.
امام باقر علیه السلام فرمود: … و سفیانی لشکری هفتادهزار نفری به کوفه می فرستد، که اهل کوفه را می کشند و غارت می کنند و به اسیری می برند. در حالی که مشغول این کارند، پرچم هایی سیاه از خراسان، به سرعت سر می رسند که در جمع آنان گروهی از یاران قائم هستند؛ و مردی از غیرعرب های کوفه قیام می کند و فرمانده لشکر سفیانی او را بین حیره و کوفه می کشد.
سید خراسانی
عن أبی جعفر قال: یخرج شاب من بنی هاشم بکفه الیمنى خال من خراسان برایات سود، بین یدیه شعیب بن صالح، یقاتل أصحاب السفیانی فیهزمهم.
از امام باقر است که فرمود: جوانی از بنی هاشم، از خراسان، با پرچم های سیاه، قیام می کند که در دست راست او خالی است، در پیشگاهش شعیب بن صالح است. با یاران سفیانی می جنگد و شکستشان می دهد.
شعیب صالح
وفی ابن حماد/85، عن سفیان الکعبی قال: یخرج على لواء المهدی غلام حدثالسن خفیفاللحیه، أصفر، لو قاتل الجبال لهزها حتى ینزل إیلیا.
فرمانده سپاه مهدی، پسری است کم سن، با ریش کم پشت، زرد چهره، که اگر با کوه ها در افتد از جایشان بر می کند، [و آرام نمی گیرد] تا قدس را فتح کند.
شعیب صالح، پسری است کم سن با ریش کم پشت (در برخی روایات کوسج/کوسه)، او فرمانده سپاه سید خراسانی در حمله به عراق برای بیرون راندن سفیانی است.
ضمناً شعیب بن صالح، پس از ظهور امام زمان، فرمانده سپاه ایشان در آزادسازی قدس هم خواهد بود (حتى ینزل إیلیا).
پرچم های سیاه
قال رسول الله: یخرج من خراسان رایات سود لایردها شئ حتى تنصب بإیلیاء.
مضمون: پیامبر فرمود، از خراسان، پرچم های سیاهی قیام می کنند که برنمی گردند تا در قدس، نصب شوند.
حدیث الإمام الباقر الذی رواه النعمانی/273 ، عن أبی خالد الکابلی، عنه قال: کأنی بقوم قد خرجوا بالمشرق یطلبون الحق فلایعطونه ثم یطلبونه فلا یعطونه، فإذا رأوا ذلک وضعوا سیوفهم على عواتقهم، فیعطون ما سألوه فلا یقبلونه حتى یقوموا، ولا یدفعونها إلا إلى صاحبکم. ’قتلاهم شهداء‘. أما إنی لو أدرکت ذلک لاستبقیت نفسی لصاحب هذا الأمر.
من غیبه الطوسی/274: إذا خرجت الرایات السود الى السفیانی التی فیها شعیب بن صالح تمنى الناس المهدی فیطلبونه فیخرج من مکه ومعه رایه رسول الله …
وقتی پرچمهای سیاهی که شعیب بن صالح با آنان است، به سوی سفیانی شتافت، مردم آرزوی دیدن مهدی را می کنند پس او را طلب می کنند، پس [مهدی] از مکه قیام می کند در حالی که پرچم پیامبر خدا با اوست …
شعار روی پرچم: یالثارات الحسین
عن الإمام الصادق قال: له کنز بالطالقان ما هو بذهب ولا فضه ورایه لم تنشر مذ طویت، ورجال کأن قلوبهم زبر الحدید، لایشوبها شک فی ذات الله، أشد من الجمر لو حملوا على الجبال لأزالوها! لایقصدون برایاتهم بلده إلا خربوها،کأن على خیولهم العقبان، یتمسحون بسرج الإمام یطلبون بذلک البرکه ویحفون به یقونه بأنفسهم فی الحروب، یبیتون قیاماً على أطرافهم، ویصبحون على خیولهم! رهبان باللیل، لیوث بالنهار. هم أطوع من الأمه لسیدها، کالمصابیح کأن فی قلوبهم القنادیل وهم من خشیته مشفقون، یدعون بالشهاده ویتمنون أن یقتلوا فی سبیل الله. شعارهم یالثارات الحسین، إذا ساروا یسیر الرعب أمامهم مسیره شهر، یمشون إلى المولى أرسالاً، بهم ینصر الله إمام الحق.
روایت فوق معروف است به روایت گنج های طالقان
از امام صادق علیه السلام است که فرمود: در طالقان گنج هایی است که از طلا و نقره نیست … [بلکه] مردانی هستند که دل هاشان همچون پاره های آهن است … برای شهادت خود دعا می کنند و آرزو می کنند در راه خدا کشته شوند. شعارشان، “به خونخواهی حسین” (یالثارات الحسین)، است. به هر سو روی می آورند، هراس یک ماه جلوتر از آنان در دل دشمنانشان می افتد، به سرعت به سوی امام شان می شتابند و خداوند به آنان، امام حق را یاری می کند.
روایت پرچم های سیاه خراسان را اهل سنت هم از پیامبر نقل کرده اند. بر همین اساس است که داعش، رنگ پرچم خود را سیاه قرار داده و خراسان را هم این طور توجیه می کند که بسیاری از اعضای باسابقه اش از افغانستان (جزئی از خراسان بزرگ) آمده اند.
ادامه دارد…