فرهنگ القاب حضرت فاطمه(س)

فرهنگ القاب حضرت فاطمه(س)

نویسنده:یوسف غلامى
نامگذارى نوزاد تنها رسمى دیرینه در میان بشر نیست، از سنتهاى خدایى است که با آفرینش نخستین آفریده، همراه بوده است. «آدم‌» و «حوا» اولین نامهاى بشرى است. بعد از آن نیز لازم‌ترین و مهمترین چیزهایى که به آدمى آموخته شد اسمهایى چند بود. وعلم آدم الاسماء (پروردگار به آدم اسمهایى آموخت.)
پس از آن، بشر براى برقرارى روابط خود هیچ راهى جز نامگذارى اشخاص و اشیا نداشت. چه اینکه گفتگوها و آموختنهایش جز از طریق شناخت نامها میسر نمى‌شد.
در این میان، نامگذارى افراد آدمى از اهمیت ویژه‌اى برخوردار بود و چنین معلوم مى‌شود که بعضى اسمها از سوى خداى متعال براى افراد نهاده شده است. از جمله نام فرزند حضرت زکریا7 است که پیش از تولد، از سوى خداوند، یحیى خوانده شد. فهب لى من لدنک … سمیا (1) [زکریا گفت]: پروردگارا، برایم یاور و جانشینى قرار ده که از من و آل یعقوب ارث برد و او را مورد رضایت‌خویش گردان. (خداى متعال به وى فرمود:) تو را به داشتن فرزندى به نام یحیى بشارت مى‌دهیم که قبل از او کسى را به این نام ننهاده بودیم.
این در حالى است که براى بانو حضرت صدیقه طاهره(س) نامها و القابى است که برخى آسمانى‌اند و از سوى آفریدگار تعیین شده و بعضى از سوى برگزیدگان الهى.
اما نامهاى آسمانى نه (9) اسم است که در حدیث ذیل آمده است.
امام جعفر صادق(ع) فرمود: براى فاطمه(س) نزد خداى عز و جل نه اسم است:

«فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه، زهرا» (2)
آنچه این نامها را براى حضرت فضیلت قرار داده اینکه نامهاى حضرتش حاکى از صفتى والاست که در وى وجود داشته است و چون نامهاى دیگر افراد نیست که صاحب نام از معنى نام خود هیچ بهره‌اى نبرده باشد.
ما در ذیل، نامها، لقبها و کنیه‌هاى آن حضرت را به ترتیب حروف الفبا یاد مى‌کنیم.

ام الائمه (3)
(مادر امامان):
به موجب روایات نقل شده از سوى اهل تسنن و شیعه، نسل پاک پیامبر به وسیله دخترش به وجود آمده و گسترش یافته است. رسول اکرم(ص) فرموده است: پروردگار عزیز و بلند مرتبه نسل هر پیامبر را در صلب خود آن پیامبر قرار داد، حال آنکه نسل مرا در صلب على جاى قرار داد. (4)
آن حضرت چندین بار به دختر عزیزش فرمود: اى فاطمه، تو را بشارت مى‌دهم که از نسل تو یازده فرزند معصوم، امام مردم خواهد شد و آخرین آنها مهدى علیه السلام است.

ام ابیها (5)
یعنى: مادر (و دلسوز) پدرش
کنیه‌اى است که پدر بزرگوارش حضرت رسول اکرم(ص) وى را بدان خواند. چه اینکه پیامبر در خردسالى مادر را از دست داد و سراسر عمر عزیزش را بسختى گذراند و تا قبل از ازدواج با بانو خدیجه و حتى پس از آن، پیوسته مورد آزار مشرکان بود، یا در جنگها به این سو و آن سو مى‌رفت و دشوارى تحمل مى‌کرد. در این همه پس از تولد دختر عزیزش فاطمه، با اینکه وى کودکى بیش نبود همواره چون پروانه به گرد شمع، از پدر جدا نمى‌شد و در رفع اندوه او آنچه مى‌توانست مى‌کوشید و از پدر دلجویى مى‌کرد. اگر آن بزرگوار در جنگى آسیب مى‌دید فاطمه خردسالش بود که بر زخم و رنج پدر مرهم مى‌نهاد و بر آرامش و سلامت جانش اصرار داشت. چون رسول خدا(ص) دلسوزى وى را مى‌دید اشک مى‌ریخت و مى‌فرمود: او مادر پدرش است. (6)
«ام‌» به معنى مادر و اصل و ریشه است و در حقیقت آن بانو را باید مادر نبوت دانست.
ام ابیها بود آن خوش خصال چونکه بود بانوى کاخ جلال
(حیدر تهرانى)
این کنیه را شیعه و سنى نقل کرده (7) و در معناى آن وجوهى بیان نموده‌اند. در میان معانى آن شاید بهترین وجه این باشد که: «ام‌» در لغت‌به معنى مقصود و هدف نیز آمده است و چون فاطمه ثمره درخت نبوت و حاصل عمر حضرت ختمى مرتبت‌بود او را ام ابیها گفتند. او بود که مقصود حقیقى و هدف و ثمره واقعى زندگانى پیغمبر بود و فرزندى شناخته مى‌شد که پیامبر مى‌خواست. (8)

ام الحسن. ام الحسین (9)
(مادر حسن(ع). مادر حسین(ع))
امام مجتبى علیه السلام نخستین فرزند حضرت زهرا(س) است که در پانزدهم رمضان سال سوم هجرت (در حالى که مادرش دوازده ساله بود) در مدینه به دنیا آمد.
اى فاطمه، تو را بشارت مى‌دهم که از نسل تو یازده فرزند معصوم، امام مردم خواهد شد و آخرین آنها مهدى علیه السلام است.
پس از شش ماه و اندى از این تاریخ، وجود مقدس حسین(ع) در سوم شعبان سال چهارم هجرى به دنیا آمد.

ام المحسن (10)
(مادر محسن(ع))
آن حضرت را پنج فرزند بود: حسن(ع)، حسین(ع)، زینب‌3، ام کلثوم علیها السلام و محسن(ع). محسن آخرین فرزند آن بانو و اولین شهید اهل بیت: پس از پیامبر بود که در ماه آخر حمل، در رحم کشته و سقط شد.

بتول
(بتول یعنى جدا و ممتاز از دیگران، یا آن که حیض نبیند)
ابن اثیر در النهایه مى‌نویسد: فاطمه را بتول نامیدند زیرا از زنان زمان خویش [و زمانهاى قبل و بعد خود] از نظر فضیلت و دین و حسب جدا و ممتاز بود. یا آنکه از دنیا منقطع گشته و به خداى تعالى روى آورده بود. (11)
از حضرت رسول(ص) پرسیده شد به چه کسى بتول گویند؟ فرمود: آن که سرخى (حیض و…) نبیند. بدرستى که حیض براى دختران پیامبران ناپسند است. (12)

حانیه (13)
(آن که به شوهر و فرزندانش بسیار مهربان است.)

الحره (14)
(بانوى آزاد)
چون فاطمه ثمره درخت نبوت و حاصل عمر حضرت ختمى مرتبت‌بود او را ام ابیها گفتند.

حصان (15)
(پارسا و عفیف)

حورا/حوراى انسیه
(انسانى زمینى که از حوریان بهشتى است.) [حوریه‌اى شبیه آدمى]در یکى از معراجهاى پیامبر اکرم(ص) به آسمان، آن حضرت از میوه‌ها و از خرماى تازه و سیب بهشتى تناول کرد و خداوند متعال آن غذاهاى بهشتى را در صلب پیامبر قرار داد و هنگامى که ایشان از معراج به زمین بازگشت‌با حضرت خدیجه‌3 همبستر شد و بدین ترتیب حضرت فاطمه(س) در رحم حضرت خدیجه قرار گرفت. بدین سبب حضرت فاطمه(س) «حوراى انسیه‌» نام گرفت. (16)

راضیه (17)
(کسى که به تقدیر و قوانین الهى خشنود بود.)
این صفت از والاترین درجات ایمان است و آن حضرت در تمام مراحل زندگى به آنچه که از سوى خداى عزیز – از ترس و آزار در راه دین و ظلم و اندوه و غم – برایش مقدر شده بود رضایت داشت و هیچ گاه از وضع خود گله نکرد تا آنکه این آیه شریف از آن صفت وى یاد کرد: یا ایتها النفس المطمئنه ارجعى الى ربک راضیه مرضیه: اى دارنده روان قدسى مطمئن، به سوى پروردگارت بازگرد در حالى که تو از او راضى و خدا نیز از تو خشنود است.

زکیه
از دیگر نامهاى حضرت است که به معنى پاک و پاکدامن یا وجود پربرکت است.
قرآن هر یک از این معانى را در سه آیه مختلف بیان فرموده است. در جایى از پاکدامنى و مقام عصمت‌حضرت عیسى علیه السلام چنین یاد مى‌کند: قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما زکیا (18) . یعنى جبرئیل به مریم گفت من فرستاده پروردگار توام تا از جانب او پسرى پاکیزه به تو بخشم.
در آیه دیگر آمده است: فانطلقا حتى اذا لقیا غلاما فقتله قال اقتلت نفسا زکیه بغیر نفس. (19) یعنى چون خضر آن پسر را کشت موسى گفت آیا جوانى پاکیزه و بى‌گناه را بى آنکه کسى را کشته باشد، کشتى؟
در جایى دیگر مى‌فرماید: قد افلح من زکها (20) . یعنى: رستگار شد هر که روان خود را پاک ساخت.
در حقیقت زکیه به بانویى گویند که از همه ناپاکیهاى اخلاقى دور باشد و هرگز در وجودش هیچ صفت‌بد یافت نشود.

زهرا
(درخشان، نورانى و درخشنده)
«زهر» به معنى روشنى و درخشندگى است. امام عسکرى(ع) فرموده است: اینکه فاطمه(س) را زهرا نامیدند بدان لت‌بود که هر روز سه بار آن بانوى بزرگوار براى على(ع) مى‌درخشید.
امام صادق(ع) فرموده است: علت آنکه ایشان را زهرا نامیدند آن است که به او بارگاهى از یاقوت سرخ در بهشت رحمت‌خواهد شد که اهل بهشت آن بارگاه را به بلندى و عظمتى که دارد مانند ستاره‌اى درخشان که در آسمان ست‌خواهند دید و به یکدیگر مى‌گویند این بارگاه درخشنده از آن فاطمه(س) است.
از امام صادق(ع) پرسیدند چرا فاطمه را زهرا نامیدند؟ فرمود: زیرا فاطمه چنان بود که چون در محراب مى‌ایستاد نورى از او براى اهل آسمان درخشش مى‌کرد همان طور که ستارگان براى اهل زمین درخشش دارند.

سماویه (21)
(گرانبها گوهرى آسمانى)

سیده/سیده نساء العالمین
(بزرگ بانوى جهانیان) (22)
شیخ صدوق در کتاب امالى حدیثى را از حضرت رسول خدا(ص) چنین نقل کرده که فرمود: ابنتى فاطمه سیده نساء العالمین. یعنى: دخترم فاطمه بزرگ بانوى زنان جهانیان است.
رسول خدا(ص) به دخترش فرمود: اى فاطمه، بدرستى که خداوند تو را بر همه زنان جهان و بر همه زنان اسلام که بهترین دین است‌برگزید. (23)
چون رسول خدا(ص) از نزدیک بودن وفات خود از طریق وحى با اطلاع شد دخترش فاطمه را از این موضوع آگاه ساخت و آن بانو گریست. در این حال رسول خدا(ص) به وى فرمود: تو اولین کسى از خانواده‌ام هستى که به من خواهى پیوست. آیا دوست ندارى که ارجمندترین زنان بهشت‌باشى! (24)

صدیقه/صدیقه کبرى
«صدیقه‌» یعنى کسى که در راستگویى کامل است. یا آن که هرگز دروغ نگفته است. یا کسى که سخن خود را با عمل خویش تصدیق مى‌کند. (25)
فاطمه چنان بود که چون در محراب مى‌ایستاد نورى از او براى اهل آسمان درخشش مى‌کرد همان طور که ستارگان براى اهل زمین درخشش دارند.
مرتبه صدیقین در ردیف پیامبران و شهیدان است. این مطلب را آیات بسیارى روشن مى‌کنند که از آن جمله‌اند: و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا. (26)
مریم(س) را از این نظر صدیقه مى‌گفتند که آیات الهى را با گفتار و عملش تصدیق مى‌کرد و آنچه که پروردگار درباره فرزندش به وى خبر داد کاملا پذیرفت. در تایید این سخن حدیثى از رسول خدا(ص) اینچنین رسیده است که به على(ع) فرمود: «سه چیز به تو داده شده که به هیچ کس حتى به من داده نشده است:
1 – تو داماد کسى مانند رسول خدا هستى و من داماد کسى نیستم که پدر زنم مانند پدر زن تو باشد.
2 – همسرى صدیقه مانند دختر من به تو داده شده که من چنین همسرى ندارم.
3 – به تو فرزندانى مانند حسن و حسین عنایت‌شد. در حالى که من فرزندانى مانند آنان ندارم. ولى با این حال شما از من هستید و من از شما.»
مفضل بن عمر گوید از امام صادق(ع) سؤال کرد: چه کسى فاطمه را غسل داد؟ فرمود: امیرالمؤمنین. این مطلب بر من سنگین آمد. فرمود: مثل اینکه این مطلب بر تو گران آمد! عرض کردم آرى، فدایت‌شوم. فرمود: قبول این مطلب بر تو دشوار نیاید زیرا که جده‌ام فاطمه زهرا صدیقه بود و کسى جز صدیق را نرسد که صدیقه را غسل دهد. آیا نمى‌دانستى که مریم را جز عیسى هیچ کسى غسل نداد!
اهل تسنن از عایشه روایتى را چنین نقل کرده‌اند: ما رایت احدا اصدق من فاطمه(س) غیر ابیها: پس از رسول خدا(ص) هرگز کسى را راستگوتر از فاطمه ندیدم. (27)

طاهره
(به معنى پاکیزه، بى‌عیب، پاک و معصوم)
در حقیقت آیه شریفى که در پاکیزه دانستن اهل بیت نازل شده است این نام را براى حضرت زهرا(س) ثابت مى‌کند. خداى تعالى در سوره احزاب (آیه‌33) مى‌فرماید: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» یعنى خداوند چنین مى‌خواهد که پلیدى هر آلایش را از شما خاندان نبوت ببرد و از هر عیب پاکتان گرداند.
در این مطلب مفسران و محدثان شیعه و سنى به گونه‌اى انبوه روایاتى ذکر کرده‌اند که به مفاد آنها معنى اهل‌بیت هر چه باشد صدیقه طاهره را شامل مى‌شود. (28)
آنچه از کتب لغت و تصریح روایات و گفتار مفسران برمى‌آید این است که نتیجه دور بودن «رجس‌» از اهل بیت همان دارا بودن مقام عصمت است. در حقیقت نام طاهره با توجه به آیه مورد نظر تایید عصمت آن بانوست و آنکه آن حضرت حتى پس از رحلت، طاهر خواهد بود و پیکر مطهرش نه در زمان حیات و نه پس از مرگ همچون دیگر مردم نجس نخواهد شد و لمس پیکر پاکش غسل ندارد، چنانکه در روایتى بدین موضوع تصریح شده است. روایت چنین است: مردى به نام حسن بن عمیر مى‌گوید: به امام صادق(ع) گفتم: آیا امیرالمؤمنین پس از غسل دادن رسول خدا(ص) غسل کرد؟ فرمود: با وجود آنکه نبى اکرم(ص) مطهر بود، امیرالمؤمنین(ع) غسل انجام داد تا این امر سنت گردد. (منظور آنکه سنت غسل کردن پس از مس میت ترک نشود. (29)
والاترین حدیث در مقام طهارت حضرت زهرا(س) حدیث‌شریف کساء است که شیعه و سنى با دهها سند صحت آن را تایید کرده‌اند. (30) بر پایه این حدیث، زمانى رسول اکرم(ص) به خانه دخترش فاطمه(س) آمد و خود را در چیزى شبیه عبا پیچید. زمانى بعد امیرالمؤمنین على(ع) و پس از وى حضرت مجتبى علیه السلام و حسین(ع) نزد حضرتش رفتند و آنگاه فاطمه(س) به پیش ایشان رفت. در همین هنگام بود که آیه تطهیر (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت .. .) نازل شد.
اى فاطمه، بدرستى که خداوند تو را بر همه زنان جهان و بر همه زنان اسلام که بهترین دین است‌برگزید.

عذرا
(یعنى آن بانو پیوسته همچون دوشیزگان بود.)
از فرموده رسول خدا(ص) که آن بانو را حوریه‌اى به صورت انسان معرفى کرده است‌بر مى‌آید که آن حضرت همچون حوریان بهشت پیوسته دوشیزه باقى خواهد ماند. چه آن که حضرتش از طعام بهشتى آفریده شد. از امام صادق(ع) در این باره پرسش شد که چگونه حوریه بهشتى هر زمان که همسرش نزد وى مى‌رود او را دوشیزه مى‌یابد؟ فرمود: چون او از ماده‌اى پاک آفریده شده و هیچ گونه فسادى به جسم وى راه نمى‌یابد و بدنش دچار آفتى نمى‌گردد … (31)

فاطمه
یعنى آن که خود و شیعیانش از آتش بازداشته (و در امان نگاه داشته) شده‌اند.
یا به معنى آن که شر و بدى در وجود او راهى ندارد.
و به معنى آن که از طفولیت‌با علم رشد یافته است.
شیخ صدوق در علل الشرایع و علامه مجلسى در بحارالانوار از امام باقر(ع) روایت کرده‌اند که فرمود: چون فاطمه(س) متولد شد خداى عز و جل به یکى از فرشتگان وحى فرمود که به زمین برود و این نام را بر زبان پیغمبر جارى سازد و بدین ترتیب رسول‌خدا(ص) نام فاطمه(س) را براى نوزاد انتخاب فرمود. (32)
«فطم‌» یعنى طفل از شیر گرفته شد.
در حدیثى از امام باقر(ع) چنین رسیده است که خداى متعال پس از تولد فاطمه(س) به وى خطاب فرموده که «انى فطمتک بالعلم و فطمتک عن الطمث‌»: من تو را به وسیله علم از شیر گرفتم و از پلیدیها و ناپاکیها دور داشتم. گویى چنانکه طفل را پس از بازداشتن از شیر به غذایى دیگر عادت مى‌دهند آن حضرت از زمان شیرخوارگى نخستین غذایش پس از شیر، علم بوده و به وسیله علم از شیر گرفته شده است. (33)
حضرت رضا علیه السلام از پدرش و ایشان از رسول خدا(ص) نقل کرده‌اند که فرمود: اى فاطمه، آیا مى‌دانى چرا فاطمه نامیده شده‌اى؟ على(ع) پرسید چرا؟ فرمود: زیرا که وى و شیعیانش را از آتش بازداشته‌اند (34) .
و در جاى دیگر فرمود: زیرا آتش بر وى و شیعیانش ممنوع گردیده است. (35)
امیرالمؤمنین على(ع) فرمود: شنیدم که رسول خدا(ص) مى‌فرمود: فاطمه را فاطمه نامیده‌اند زیرا خداى تبارک و تعالى او و فرزندانش را از آتش برکنار داشته است. البته آن فرزندانى که با ایمان از دنیا بروند و بر آنچه که بر من نازل گردیده اعتقاد داشته باشند. (36)
امام صادق(ع) فرمود: او را فاطمه گفتند چون شر و بدى در وجود او راهى ندارد و اگر براى همسرى این بزرگوار، على(ع) نبود تا قیامت کسى همشان پس از رسول خدا(ص) هرگز کسى را راستگوتر از فاطمه‌ندیدم.
ایشان یافت نمى‌شد. این حدیث را بسیارى از علماى عامه هم نقل کرده‌اند; از جمله ابن شیرویه دیلمى و طبرى در دلائل الامامه. (37)
گفتنى است که نام مقدس فاطمه نزد اهل بیت: بسیار دوست داشتنى بوده است و آنان این نام و صاحبش را پیوسته گرامى مى‌داشته‌اند. «امام صادق(ع) از یکى از یارانش که خدا به وى دخترى عنایت فرموده بود، پرسید او را چه نام نهاده‌اى؟ گفت: فاطمه. حضرت فرمود: فاطمه! درود خدا بر فاطمه باد. پس بدان چون این نام را بر او نهاده‌اى مواظب باش سیلى بر صورتش نزنى و به او بد نگویى و گرامى‌اش بدارى.»
مردى گوید: بر امام صادق(ع) وارد شدم در حالى که افسرده بودم. حضرت پرسید: چه غمى دارى؟ گفتم: دخترى برایم به دنیا آمده است. فرمود: او را چه نامیده‌اى؟ گفتم: فاطمه. فرمود: آه، آه، آه! بدان اگر او را فاطمه نام نهادى لعن و دشنامش مده و او را مزن. (38)

مبارکه
از نامهاى دیگر حضرت زهرا(س) و به معنى وجود پربرکت است.
راغب در مفردات گوید: جایى که خیر الهى به صورتى که در خور نگهدارى و شمارش و اندازه‌گیرى نباشد و هر کسى به آن بنگرد فزونى محسوسى در آن ببیند گویند در آن برکت است و آن چیز مبارک است.
بر این اساس است که زهرا(س) را مبارکه نامیدند چون به وجود آن حضرت نسل رسول خدا باقى ماند و گسترش یافت، در حالى که ایشان پس از شهادت بیش از دو پسر و دو دختر نداشت. علاوه بر آنکه بعد از واقعه جانگداز کربلا تمام پسران امام حسین(ع) جز یک تن (حضرت سجاد(ع)) باقى نماندند و از فرزندان حضرت مجتبى علیه السلام هم بنا به قولى هفت تن شهید شدند و از زینب کبرى نیز دو فرزند به شهادت رسیدند و ام‌کلثوم هم بدون فرزند از دنیا رفت.
پس از واقعه کربلا نیز جنایتها و کشتارها نسبت‌به فرزندان پاک رسول اکرم(ص) و فاطمه(س) ادامه یافت. در زمان حجاج و بنى‌عباس کشتن علویان رسم شده بود. با همه اینها خداى متعال در نسل فاطمه(س) برکت قرار داد و آن بزرگوار را منشا خیر کثیر گردانید.
شمارى از مفسران، کلمه کوثر در سوره انا اعطیناک الکوثر را همان وجود مقدس فاطمه زهرا(س) دانسته‌اند. سیوطى در کتاب الدر المنثور در تفسیر «کوثر»، و بخارى و ابن جریر و حاکم نیشابورى از سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کرده‌اند که کوثر همان خیر کثیرى است که خدا به پیامبر(ص) عنایت فرمود. در همین روایت ابو بشیر گوید به سعید به جبیر گفتم: برخى از مردم مى‌پندارند که کوثر نهرى است در بهشت. او گفت: آن نهر هم که در بهشت است از همان خیر کثیر است که خدا به وى عطا کرده است.
شیخ طبرسى در مجمع البیان در تفسیر سوره کوثر مى‌نویسد: مراد از کوثر همان زیادى نسل از فاطمه(س) و اولاد رسول خداست که آنچنان فزونى یافتند که عددشان را نمى‌توان شماره کرد و این برکت تا قیامت ادامه خواهد یافت.
هم اکنون آمارها نشان مى‌دهد در سراسر جهان از فرزندان فاطمه(س) بیش از چهل میلیون انسان وجود دارند. (39) هم اینجا پیشنهاد مى‌شود رایانه‌هاى ثبت احوال از طریق واژه‌هاى سید، سادات، بى بى، شریفه و… آمارى از فرزندان فاطمه(س) که هم اکنون در جمهورى اسلامى ایران زندگى مى‌کنند، جهت اثبات این حقیقت قرآنى ارائه نمایند.

محدثه
یعنى آن که فرشتگان با او سخن گویند.
در اینکه آیا فرشتگان با غیر پیامبر هم سخن مى‌گویند و از غیر پیامبر کس دیگرى مى‌تواند آنان را ببیند یا صدایشان را بشنود در اخبار و تفاسیر شیعه و سنى مطالبى نقل کرده‌اند. در آیاتى از قرآن بدین موضوع پرداخته شده است. خداى متعال در قرآن کریم درباره وجود مقدس حضرت مریم مى‌فرماید: او با فرشته الهى دیدار کرد و سخن گفت. در سوره آل عمران آیه 42 آمده است که: فرشتگان با مریم سخن گفتند و به وى خبر دادند که خداوند او را پاک گردانیده و بر همه زنان برترى بخشیده است.
روایتى چنین نقل شده است: مردى به نام اسحاق بن جعفر گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: فاطمه را محدثه نامیده‌اند زیرا فرشتگان پیوسته بر او از آسمان فرود مى‌آمدند و چنانکه مریم دختر عمران را ندا مى‌کردند او را همسخن خویش قرار مى‌دادند و به وى مى‌گفتند: اى فاطمه، ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک على نساء العالمین یا مریم اقنتى لربک و اسجدى و ارکعى مع الراکعین. (40)
یعنى اى فاطمه، خداى تعالى تو را برگزیده و پاکت گرداند و بر همه زنان عالم برترى بخشید. اى فاطمه، پروردگارت را فرمانبردار باش و سجده کن و با رکوع کنندگان رکوع نما.
اما اینکه فرشتگان جز این در باره چه با حضرتش سخن مى‌گفتند احادیث چنین است: آنان از حوادث آینده و پادشاهانى که در زمین حکومت‌خواهند کرد و بسیارى از احکام الهى، براى آن بانو سخن مى‌گفتند و به تقاضاى حضرت، امیرالمؤمنین على(ع) آن مطالب را مى‌نگاشت تا آن که کتابى بزرگ گردید و به مصحف فاطمه(س) خوانده شد. (41)
والاترین حدیث در مقام طهارت حضرت زهرا(س) حدیث‌شریف کساء است که شیعه و سنى با دهها سند صحت آن را تاییدکرده‌اند.
امام صادق(ع) به ابوبصیر فرمود: مصحف فاطمه(س) نزد ماست و مردم نمى‌دانند که این مصحف چیست آن مصحف از نظر حجم سه برابر این قرآن است‌حال آنکه یک کلمه از این قرآن شما در این مصحف نیست. بلکه مندرجات آن عبارت از امورى است که پروردگار بزرگ بر مادرمان زهرا(س) املا و وحى فرمود. (42)

مرضیه (43)
آن که خداوند پیوسته از او و کردارش راضى است.
از آنجا که آن حضرت معصوم است و آیه تطهیر شامل اوست، آنچه مى‌کند همان خواسته الهى است. اگر او از چیزى خرسند باشد نشان خرسندى خداست و در صورتى که نسبت‌به کسى یا عملى ناخرسند باشد دلیل مبغوض بودن آن چیز یا کس نزد خداست.
رسول اکرم(ص) درباره او فرمود: «آن که فاطمه را بیازارد مرا آزرده ساخته و کسى که مرا آزار رساند خداوند را ناخرسند و آزرده ساخته است. و این همان فرموده الهى است که: ان الذین یوذون الله و رسوله (44) (کسانى که خدا و پیامبرش را بیازارند پروردگار در دنیا و آخرت آنها را لعنت مى‌کند و از رحمت‌خود دور مى‌سازد …)» (45)
نیز فرمود: اى فاطمه، خداوند همانا
به غضب تو غضب مى‌کند و به رضایتت‌خشنود مى‌شود. (46)

مریم کبرى (47)
(مریم بزرگ)
مقام وى در نزد مسلمانان والاتر از مقامى است که حضرت مریم(س) در نزد مسیحیان دارد. در این باره دهها روایت وجود دارد، از جمله آنکه رسول خدا(ص) فرمود: مریم ارجمندترین بانوى زمان خویش بود و فاطمه ارجمندترین بانوى همه زمانهاست. (48)

منصوره
(یارى شده از سوى پروردگار)
در تفسیر فرات کوفى، روایتى از حضرت رسول خدا(ص) چنین نقل شده است که روزى در جمع یاران خود فرمود: مى‌دانید فاطمه چگونه آفریده شده است؟ آنان گفتند خدا و رسولش به این امر داناترند.
فرمود: فاطمه از بشر نیست. از حوریانى است‌شبیه بشر و از عرق و پر جبرئیل آفریده شده است.
گفتند: اى رسول خدا، درک این سخنان براى ما دشوار است. نخست فرمودید: او حوریه‌اى است‌بشر مانند و آنگاه فرمودید از عرق و پر جبرئیل!
مریم ارجمندترین بانوى زمان خویش بود و فاطمه ارجمندترین بانوى همه زمانهاست.
پیامبر(ص) فرمود: حال توضیح خواهم داد. زمانى پروردگارم سیبى از بهشت‌به وسیله جبرئیل علیه السلام برایم هدیه فرستاد. هنگامى که جبرئیل آن را مى‌آورد به سینه‌اش چسبانده بود و سیب همچون بدن جبرئیل عرق کرده بود. آن دو عرق به هم در آمیخت و ضمن حدیث طولانى آمده که جبرئیل براى پیامبر سیبى آورد و گفت: اى محمد، آن را بخور. گفت: اى دوست من جبرئیل، هدیه خدایم را بخورم؟ گفت: آرى. چون به خوردن آن امر شد آن را خورد ولى با تعجب دید نورى از آن برخاست که وى را بسیار شگفت زده کرد. جبرئیل گفت: اى رسول خدا، آن را فاطمه وجودى از نور است و انوار او تا ابد آفاق زندگى بشریت را روشن مى‌سازد.
سلام خدا و فرشتگان و همه پاکان بر او، روز ولادت و روز شهادتش و تا قیام قیامت.
بخور که آن نور وجود «منصوره‌» است که در زمین فاطمه نامیده مى‌شود. گفتم اى جبرئیل، منصوره کیست؟ گفت‌بانویى از صلب تو بیرون آید و اسمش در آسمان منصوره و در زمین فاطمه باشد! (49)

نوریه (50)
فاطمه وجودى از نور است و انوار او تا ابد آفاق زندگى بشریت را روشن مى‌سازد.
سلام خدا و فرشتگان و همه پاکان بر او، روز ولادت و روز شهادتش و تا قیام قیامت.

پى‌نوشتها:

1- سوره مریم، آیه 5 تا7.
2- امالى صدوق، ص‌474، ح‌18; علل الشرایع، ج‌1، ص‌178، ح‌3; خصال، ص‌414، ح‌3; دلائل الامامه، ص‌10; بحارالانوار، ج‌43، ص‌10، ح‌1.
3- بحارالانوار، ج‌43، ص‌16.
4- ر. ک: تاریخ بغداد، خطیب بغدادى، ج‌1، ص‌316; مناقب خوارزمى، ص‌229.
5- المناقب، ج‌3، ص‌132; بحارالانوار، ج‌43، ص‌16; اسدالغابه، ج‌5، ص‌520.
6- العوالم، ج‌6، ص‌37.
7- کشف الغمه، ج‌2، ص‌88; الاصابه، ج‌4، ص‌365.
8- زندگانى حضرت فاطمه زهرا … ، سید هاشم رسولى محلاتى، ص‌14 و15.
9- بحارالانوار، ج‌43، ص‌16; المناقب، ج‌3، ص‌132.
10- المناقب، ج‌3، ص‌132; بحارالانوار، ج‌43، ص‌16.
11- نیز ر. ک … معانى الاخبار، ص‌54; علل الشرایع، ص‌181; ینابیع الموده، قندوزى، ص‌260.
12- المناقب، ج‌3، ص‌110; بحارالانوار، ج‌43، ص‌16.
13و14 – بحارالانوار، ج‌43، ص‌16.
15- المناقب، ج‌3، ص‌133; العوالم، ج‌6، ص‌24.
16- تفسیر فرات کوفى، ص‌119; بحارالانوار، ج‌43، ص‌18.
17- بحارالانوار، ج‌43، ص‌16.
18- سوره مریم، آیه‌19.
19- سوره کهف، آیه 75.
20- سوره شمس، آیه 10.
21- بحارالانوار، ج‌43، ص‌16.
22- امالى، ص‌245، حدیث 12; بحارالانوار، ج‌43، ص‌22.
23- عوالم العلوم، ج‌6، ص‌46.
24- همان، ص‌45.
25- ر. ک: لسان العرب و تاج العروس.
26- سوره نساء، آیه 68.
27- مستدرک حاکم، ج‌3، ص‌150; حلیه الاولیاء، ابونعیم، ج‌2، ص‌41.
28- مراجعه شود به کتابهاى ذیل: تاریخ خطیب بغدادى، ج‌10; تفسیر کشاف زمخشرى، ج‌1، ص‌193; اسدالغابه، ابن اثیر، ج‌2، ص‌12; تذکره الائمه، سبط ابن جوزى، ص‌244; درالمنثور، ابوبکر سیوطى، ج‌5، ص‌198; خصائص الکبرى، ج‌2، ص‌264.
29- وسائل الشیعه، ج‌1، ص.
30- درباره اسناد حدیث‌شریف کساء، کتاب جداگانه موجود است.
31- ر. ک … فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت (ترجمه)، ص‌123.
32- بحارالانوار، ج‌43، ص‌13.
33- همان.
34- همان، ص‌14.
35- همان، ص‌15.
36- بحارالانوار، ج‌43، ص‌18 و19.
37- همان، ص‌10.
38- وسائل الشیعه، ج‌14، ص.
39- ر. ک: فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت (ترجمه)، ص‌75 – 85.
40- سوره آل عمران، آیه 42 و43.
41- ر. ک: بحارالانوار، ج‌43.
42- بحارالانوار، ج‌43. نیز: فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت (ترجمه)، ص‌111.
43- بحارالانوار، ج‌43، ص‌16.
44- سوره احزاب، آیه‌57.
45- العوالم، ج‌6، ص‌52.
46- همان، ص‌55; کشف الغمه، ج‌1، ص‌458; بحارالانوار، ج‌43، ص‌53.
47- بحارالانوار، ج‌43، ص‌16.
48- ر. ک: العوالم، ج‌6، ص‌44 – 51.
49- عوالم، ج‌6، ص‌35 و36.
50- المناقب، ج‌3، ص‌133.
منبع: ماهنامه کوثر

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید