نظری بر صحیفه پژوهی کفعمی

نظری بر صحیفه پژوهی کفعمی

نویسنده در این مقاله می کوشد ضمن معرفی ابراهیم بن علی بن حسن کفعمی و آثارش، به بررسی تلاش های وی در مورد کتاب صحیفه سجادیه بپردازد. معرفی صحیفه سجادیه به خط کفعمی و بررسی ویژگی هایی چون سند صحیفه، تعداد ادعیه و عناوین آنها و همچنین شرح لغوی کفعمی بر صحیفه از جمله مواردی است که در این مقاله بدان ها پرداخته شده است.

مقدمه
ابراهیم بن علی بن حسن بن محمّد بن صالح حارثی، تقی الدین کفعمی(1) عاملی در سال 840ق،(2) در کفرعما در ناحیه شقیف جبل عامل متولد و در سال 905ق، در جب شیث به خاک سپرده شد.(3) پدرش زین الدین علی (م861ق) از علمای عصر خود بود.

از جمله اساتیدی که کفعمی در دوران زندکی خود نزد آنان تلمذ نمود، می توان به موارد زیر اشاره نمود:

1. علی بن حسن کفعمی (م861ق)،(4) 2. سید حسین بن مساعد بن حسن بن مخزوم حسینی الحائری (زنده در 917ق)،(5) 3. سید علی بن عبد الحسین موسوی حسینی،(6) 4. محمّد بن زید بن علی بن شمال العاملی المشغری،(7) 5 . علی بن یونس العاملی النباطی البیاضی (م877ق).(8)

وی نزد پدری فقیه پرورش یافت. مدتی در کربلا ساکن بود و نزد اساتید این شهر تلمذ نمود و به مدارج بالای عملی رسید. صاحب کتاب ریاض العلماء در ذیل تعریف کفعمی این گونه می گوید:

کفعمی از گروهی از أعلام از جمله پدرش روایت می کرده و در انواع علوم به ویژه فن عربیت و ادب ید طولایی داشته و دانشوری جامع بوده است.

در بررسی کتاب ها و شناخت آنها نیز تتبع بسزایی داشته و کتاب های زیادی در اختیار داشت. شنیده شده است که وی به نجف رفته و مدتی در آن جا ساکن شده و به مطالعه کتب کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام پرداخته است و از آن کتب، کتاب های فراوانی در علوم مختلف تألیف نموده است.

شیخ عبدالنبی کاظمی در کتاب تکمله الرجال خود می گوید که دست خطی از مجلسی یافتم که این گونه در آن نوشته شده بود:

ابراهیم بن علی بن حسن بن محمّد بن صالح الکفعمی از مشاهیر دانشمندان و محدّثان و صالحان و متورعان بود که در فاصله زمان بین شهید اول و شهید ثانی زندگی می کرد و دارای تصنیفات فراوانی در ادعیه و غیر آن است.(9)

وی را با عناوینی چون: فاضل، ادیب، فقیه، شاعر، زاهد، عارف یاد می نمایند که خود دال بر جامعیت کفعمی در علوم گوناگون است.

از او تألیفات بسیاری گزارش شده است که بدین قرارند:

1. اختصار زبده البیان (قراضه النظیر و خلاصه التفسیر)،(10) 2. أرجوزه فی مقتل الحسین علیه السلام و أصحابه،(11) 3. الاسعاف والفضل و الانصاف و العدل،(12) 4. الأنوار المقتبسه من مصباح الأبرار،(13) 5 . بدیعیه فی مدح خیر البریه،(14) 6 . البلد الأمین و درع الحصین،(15) 7. تاریخ وفیات العلماء،(16) 8 . التخلیص فی المسائل العویصه،(17) 9. جدول،(18) 10. جنه الأمان الواقیه و جنه الایمان الباقیه (مصباح)،(19) 11. الجنه الواقیه و الجنه الباقیه،(20) 12. حاشیه کشف الغمه فی معرفه الائمه علیهم السلام نوشته علی بن عیسی الأربلی (م687ق)،(21) 13. حاشیه جنه الأمان الواقیه و جنه الایمان الباقیه،(22) 14. الحدیقه الناضره،(23) 15. حدیقه أنوار الجنان الفاخره و حدیقه أنوار الجنان الناظره،(24) 16. حیات الارواح و مشکاه المصباح،(25) 17. خطبه العروس،(26) 18. دروع الواقیه،(27) 19. دعوات الأسماء،(28) 20. رساله المسائل المتعدده،(29) 21. رساله الواضحه فی شرح سوره الفاتحه،(30) 22. رساله در علم بدیع،(31) 23. زهر الربیع فی شواهد البدیع،(32) 24. سفط الصفات فی شرح دعاء السمات،(33) 25. شرح حدیث «الدنیا مزرعه الآخره»،(34) 26. شرح الکافیه البدیعیه،(35) 27. صفوه الصفات فی شرح دعاء السمات،(36) 28. فرج الکرب وفرح القلب،(37) 29. الفوائد الطریفه فی شرح الصحیفه السجادیه،(38) 30. العین المبصره،(39) 31. الغدیریه،(40) 32. فروق اللغه،(41) 33. القصیده الغدیریه،(42) 34. کشف الظلام فی تاریخ النبی صلی الله علیه و آله و الأئمه الاثنی عشر علیهم السلام ،(43) 35. الکوکب الدری،(44) 36. اللفظ الوجیز فی قرائه القرآن العزیز،(45) 37. لمع البرق فی معرفه الفرق،(46) 38. مجموع الغرائب و موضوع الرغائب،(47) 39. محاسبه النفس اللوامه و تنبیه الروح النوامه،(48) 40. المحاضرات،(49) 41. مختصر تفسیر علی بن ابراهیم قمی (سده 3و4)،(50) 42. مختصر تفسیر جوامع الجامع طبرسی (م548ق)،(51) 43. مختصر حدود و الحقایق سید مرتضی (م406ق)،(52) 44. مختصر علل الشرایع شیخ صدوق (م381ق)،(53) 45. مختصر غریب القرآن سجستانی (م330ق)،(54) 46. مختصر غریبین هروی (م410ق)،(55) 47. مختصر قواعد شهید محمّد بن مکی العاملی (م786ق)،(56) 48. مختصر لسان المحاضر و الندیم و بستان المسافر و المقیم، نوشته علی بن محمّد بن یوسف ابن ثابت،(57) 49. مختصر مجازات النبویه سید رضی (م406ق)،(58) 50 . مختصر مغرب اللغه مطرزی (م610ق)،(59) 51 . مختصر نزهه الالباء فی طبقات الادباء، تألیف ابن الانباری (م577ق)،(60) 52 . مشکاه الانوار،(61) 53 . مقالید الکنوز فی أقفال اللغوز،(62) 54 . المقصد الأسنی فی شرح الأسماء الحسنی،(63) 55 . معارج الأفهام الی علم الکلام،(64) 56 . ملحقات الدروع الواقیه،(65) 57 . المنتقی فی العوذ والرقی،(66) 58 . منهج السلامه فیما یتأکد صیامه،(67) 59 . النحله،(68) 60 . النخبه،(69) 61 . نهایه الادب فی امثال العرب،(70) 62 ، نور حدیقه البدیع و نور حدیقه الربیع.(71)

1. سخنی در باب صحیفه سجادیه به خط کفعمی
آنچه که بعد از این خواهد آمد، معرفی صحیفه سجادیه به خط کفعمی به همراه حواشی آن است که نسخه آن در ضمن مجموعه لوح های فشرده کتابخانه کاشف الغطاء العامه نجف آمده است.

محمّد بن محمّد دارابی نیر در شرح خود، ریاض العارفین فی شرح صحیفه السجادیه، به اختلاف نسخه های صحیفه با استفاده از نسخه ابن ادریس، کفعمی، شهید ثانی و شیخ بهایی توجه داشته است.

علامه میرزا احمد حسن صاحب قبله کاظمینی نیز در کتاب خود آورده است که صحیفه سجادیه به خط کفعمی در کتابخانه ناصریه لکنهوست.

علامه میرمحمّد عباس در وصف این نسخه سروده است:

فیض سماوی کسیل مفعم وافی إلی البحر العظیم الأعظم
کنز باعجاز الحسین ظهوره والی علی بن الحسین فینتمی
سرّ خفی لو اردت بیانه فصیحه خطّت بخط الکفعمی

همچنین احمد علی حسینی اعرجی نیز در وصف این نسخه گفته است:

هذا الصحیفه دره قدسیه تجلو البصر معروفه بزبور آل محمّد خیر البشر
انجیل أهل البیت من ألقابها الحسنی اشتهر حوت الدقائق من معان لفظها درر غرر
فیها وسائل للمسائل کلها ذات الأثر حصن للأنام لدی النوائب والخطر
عین حلت فیه الشفاء من کل داء لایذر هی من فیوض علیّ السجاد من اثنی عشر
صلی علیهم ربنا الرحمن ما طلع القمر نصّ علی اعجازها ما قد حکاه المعتبر

أکرم بکاتبها الفقیه العالم الأتقی الأبر الکفعمی، اللّه  طیب رمسه بالمنتظر

2. سند صحیف سجادیه
کفعمی صحیفه خود را این گونه روایت نموده است:

حدثنا السید الأجل نجم الدین بهاء الشرف أبوالحسن محمّد بن الحسن بن أحمد بن علی بن محمّد بن عمر بن یحیی العلوی الحسینی رحمه الله قال: أخبرنا الشیخ السعید أبوعبداللّه  محمّد بن شهریار الخازن لخزانه مولانا أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام فی شهر ربیع الأول من سنه ست عشره و خمس مائه قراءهً علیه و أنا أسمع، قال: سمعتها علی الشیخ الصدوق أبی منصور محمّد بن أحمد بن عبدالعزیز العکبری المعدل رحمه الله ، عن أبی المفضل محمّد بن عبداللّه  بن الشیبانی، قال: حدثنا الشریف أبوعبداللّه  جعفر بن محمّد بن جعفر بن الحسن بن جعفر بن الحسن بن الحسن بن أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب علیهم السلام ، قال: حدثنا عبداللّه  بن عمر بن خطاب الزیات سنه خمس و ستین و مأتین، قال: حدثنی خالی علی بن النعمان الأعلم، قال: حدثنی عمیر بن متوکل الثقفی البلخی، عن أبیه متوکل بن هارون، قال: لقیت یحیی بن زید بن علی علیه السلام و هو متوجه الی خراسان فسلمت علیه … .

کفعمی خود صحیفه را از چه کسی روایت می نماید؟ کفعمی در انتهای نسخه خطی حاضر آورده است:

نقلت هذه الصحیفه من نسخه نقلت من خط علی بن السکون وقوبلت بخط السعید محمّد بن ادریس رحمه الله .(72)

یعنی کفعمی خود اشعار دارد که از نسخه شهید اول بهره برده است. در حقیقت، باید گفت که کفعمی روایت صحیفه ننموده، بلکه کتابت صحیفه نموده است، حال با توجه به آن که در انتهای صحیفه سجادیه موجود در ضمن کتاب البلد الأمین نسخه کتابخانه حضرت آیه اللّه  گلپایگانی رحمه الله این جمله آمده است:

بلغت مقابله بخط الشیخ السعید الشهید محمّد بن مکی، صححت بحسب الجهد العظام إلا ما زاغ عنه النظر و حسر عنه البصر و ذلک لخمس لیال … من شهر ربیع الأول سنه تسع و سبعین و ثمانی مائه و هذه صوره رحمه الله من نسخه المنقول منها.

این کلام ثابت می نماید که کفعمی در کتابت اولیه صحیفه سجادیه به نسخه شهید اول دسترسی نداشته است و از روی نسخه ای کتابت شده از روی نسخه شهید کتابت نموده تا این که در سنه 879ق، به نسخه شهید اول دسترسی پیدا نمود و توانسته است مقابله دقیقی با این نسخه بنماید.

این در حالی است که خود در انتهای صحیفه حاضر، تاریخ فراغت از کتابت را سنه 865ق، ذکر
می نماید؛ یعنی چهارده سال بعد از کتابت اولیه به نسخه شهید دسترسی پیدا می نماید.

3. ادعیه صحیفه
آغاز
… مشیتک و نتصرف عن أمرک و نتقلب فی تدبیرک لیس لنا من الأمر إلا ما قضیت و لا من الخیر إلا ما أعطیت و هذا یوم حادث جدید و هو علینا شاهد …

انجام
أو رجاء غیرک فقد أصبحت و أنت ثقتی و رجایی فی الأمور کلها فاقض لی بخیرها عاقبه و نجنی من مضلات الفتن برحمتک یا أرحم الراحمین والحمدللّه  رب العالمین و صلی اللّه  علی محمّد و آله الطاهرین.

[1(73)] [2] [3] [4] [5] [6] [7] و کان من دعائه علیه السلام اذا عرضت له مهمه أو نزلت به ملمّه و عند الکرب (ص، 4).
[8] و کان من دعائه علیه السلام فی الاستعاذه من المکاره و سی ء الاخلاق و مذام الافعال (ص، 6).
[9] و کان من دعائه علیه السلام فی الاشتیاق الی طلب المغفره من اللّه  ـ جل جلاله ـ (ص، 8).
[10] و کان من دعائه علیه السلام فی التجاء الی اللّه  (ص، 10).(74)
[11] [12] [13] و کان من دعائه علیه السلام فی طلب الحوائج الی اللّه  تعالی (ص، 17).
[14] و کان من دعائه علیه السلام اذا اعتدی علیه أو رأی من الظالمین ما لایحب (ص، 21).
[15] و کان من دعائه علیه السلام اذا مرض أو نزل به کرب أو بلیه (ص، 24).
[16] و کان من دعائه علیه السلام اذا استقال من ذنوبه أو تضرع فی طلب العفو من عیوبه (ص، 26).
[17] و کان من دعائه علیه السلام اذ ذکر الشیطان فاستعاذ منه و من عداوته و کیده (ص، 34).
[18(75)] [19] [20] [21] [22] و کان من دعائه علیه السلام عند الشده و الجهد و تعسر الامور (ص، 41).
[23(76)] [24] [25(77)] [26] [27] [28] [29] [30] [31] [32] [33] [34] [35] [36] [37] و کان من دعائه علیه السلام اذا اعترف بالتقصیر عن تأدیه الشکر (ص، 49).
[38] و کان من دعائه علیه السلام فی الاعتذار من تبعات العباد و من التقصیر فی حقوقهم و فی فکاک رقبته من النار (ص، 54).
[39] و کان من دعائه علیه السلام فی طلب العفو والرحمه (ص، 55).
[40] و کان من دعائه علیه السلام اذا نعی الیه میت أو ذکر الموت (ص، 60).
[41] و کان من دعائه علیه السلام فی طلب الستر والوقایه (ص، 61).
[42] و کان من دعائه علیه السلام عند ختم القرآن (ص، 62).
[43] و کان من دعائه علیه السلام اذا نظر الی الهلال (ص، 72).
[44] و کان من دعائه علیه السلام اذا دخل شهر رمضان (ص، 74).
[45] و کان من دعائه علیه السلام فی وداع شهر رمضان (ص، 81).(78)
[46] و کان من دعائه علیه السلام فی یوم الفکر اذا انصرت من صلاته قام قائما ثم استقبل القلبه وفی یوم الجمعه فقال (ص، 96).
[47] و کان من دعائه علیه السلام فی یوم عرفه (ص، 101).
[48] و کان من دعائه علیه السلام یوم الأضحی ویوم الجمعه (ص، 130).
[49] و کان من دعائه علیه السلام فی دفاع کید الأعداء ورد بأسهم (ص، 139).
[50] و کان من دعائه علیه السلام فی الرهبه (ص، 145).
[51] و کان من دعائه علیه السلام فی التضرع والاستکانه (ص، 147).(79)
[52] و کان من دعائه علیه السلام فی الالحال علی اللّه  تعالی (ص، 92).(80)
[53] و کان من دعائه علیه السلام فی التذلل للّه  عزوجل (ص، 154).
[54] و کان من دعائه علیه السلام فی استکشاف الهموم (ص، 155).

4. شرح صحیفه
در منابع تراجم و کتاب شناسی، نگارش دو شرح بر صحیفه توسط کفعمی گزارش داده شده است؛ یکی کتاب الفوائد الطریفه فی شرح الصحیفه و دیگری کتاب الفوائد الشریفه فی شرح الصحیفه.

آنچه مسلم است این که گزارش این دو عنوان کتاب در باب شرح صحیفه سجادیه نگاشته کفعمی است، اما این که آیا در واقع، کفعمی دو شرح بر صحیفه سجادیه نگاشته است و یا این که تصحیف دو کلمه الطریفه و الشریعه منجر به چنین برداشتی شده، محل بحث است.

در کتاب أمل الآمل آمده است:

از جمله تألیفات کفعمی کتاب البلد الأمین است که از کتاب المصباح بزرگ تر و در آن شرح صحیفه نیز وجود دارد.(81)

میرزا عبداللّه  أفندی در تعلیقه خود بر کتاب أمل الآمل از کتاب فوائد الشریفه فی شرح الصحیفه نام می برد.(82)

کنتوری در کشف الحجب به نام خاصی اشاره نمی کند و می گوید:

شرح الصحیفه از تألیفات کفعمی است که بیشتر مطالب آن نقل قول از دیگران است و مطالب

کفعمی بسیار اندک است. کفعمی ملتزم به ذکر نام کتاب و یا شخصی است که مطلبی از آن نقل نموده است و برخی از ادعیه را نیز اضافه نموده است و در صحیفهای که به خط نگاشته و نزد من وجود دارد، آمده است: «قوله حدثنا السید الأجل … النسخه التی بخط ابن ادریس من الابتداء الی الشیبانی لیس کما هو فی المتن …».(83)

صاحب روضات در حین معرفی کتاب البلد الأمین می گوید:

این کتاب تمام آنچه را که در المصباح است، شامل می گردد؛ مضافا آن که بسیاری از ادعیه، تعویذات، احراز، زیارات و سنن و آداب و همه ادعیه صحیفه و شرح آن مسمی به “الفوائد الطریفه “را نیز دربر دارد.(84)

آقا بزرگ تهرانی می گوید:

کفعمی شرحی به نام الفوائد الطریفه دارد که در آن بیشتر از دیگران نقل قول نموده است؛ با التزام به این که نام کتاب و یا مصنفش را ذکر نماید. ابتدای این شرح این گونه است: «حدثنا السید الأجل … اسناد النسخه اللتی بخط ابن ادریس من الابتداء الی الشیبانی لیس کما فی المتن …».(85)

علامه تهرانی، در موضعی دیگر، آورده است که کفعمی شرحی به نام، الفوائد الطریفه دارد که بیشتر مطالب آن نقل قول از دیگران است؛ در حالی که ملتزم به ذکر کتاب و یا نام مؤلف آن کتاب بوده است. آغاز این شرح این گونه است: «حدثنا السید الأجل … اسناد النسخه التی بخط ابن ادریس من الابتداء الی الشیبانی کما فی المتن …».

علامه در این جا می گوید:

این کتاب به غیر از شرحی است که ضمن کتاب های المصباح و البلد الأمین آمده است.(86)

جالب آن است که علامه تهرانی در ذیل عنوان الفوائد الطریفه فی شرح الصحیفه می گوید:

این کتاب از تألیفات کفعمی است؛ آن چنان که در روضات نیز آمده است و من می گویم که بخشی از این شرح را در کتاب البلد الأمین به همراه أدعیه صحیفه آورده است و تاریخ اتمام البلدالأمین سنه 868 قمری است و در آخر آن تمام صحیفه سجادیه را نقل نموده و در انتهای آن گفته است که این صحیفه را از صحیفهای نقل نمودم که بر آن اجازه عمید الرؤسا بوده و از روی خط علی بن سکون کتابت نمودم و با خط محمّد بن ادریس مقابله کردم و آنچه از حواشی بر آن بود، استخراج نمودم؛ از کتبی که منابعش را فراموش نکردم و رسم نمودم آنچه که نوشتم به الفوائد الشریفه فی شرح الصحیفه.

علامه تهرانی بعد از آن می گوید:

کفعمی به ذکر مآخذ خود ـ که بیش از هشتاد کتاب است ـ پرداخته و آن را به الفوائد الشریفه نام نهاده و تاریخ فراغت وی از این شرح سنه 865ق، است.(87)

این در حالی است که علامه در ذیل عنوان الفوائد الشریفه فی شرح الصحیفه می گوید:

این کتاب شرحی است بر صحیفه سجادیه؛ آن چنان که در البلد الأمین آن را به این نام نامیده است ولیکن مشهور نزد اصحاب ترجمه الفوائد الطریفه است و از این جهت است که ما در ذیل حرف طا به معرفی آن پرداختم.

میرزا محمّد علی مدرس در حین معرفی آثار کفعمی از شرحی بر صحیفه سجادیه نام می برد که نامش الفوائد الطریفه است.(88)

نتیجه بحث آن که برای اولین بار در منابع کتاب شناسی و تراجم، شیخ حرعاملی است که از شرح صحیفه کفعمی یاد می نماید؛ اما اولین کسی که از این شرح با عنوان الفوائد الشریفه فی شرح الصحیفه یاد می نماید، میرزا عبداللّه  افندی در کتاب ریاض العلماء است. بعد از آن، کنتوری در کشف الحجب نیز از این تعلیقات با عنوان شرح صحیفه یاد می نماید تا این که صاحب روضات الجنات عنوان الفوائد الطریفه فی شرح الصحیفه را در ذیل معرفی کتاب البلد الأمین عنوان می نماید و این سهو ـ که منبعی نیز ندارد ـ توسط آقا بزرگ تهرانی در کتاب الذریعه تکرار می گردد. البته آن چنان که گذشت، آقا بزرگ در حین معرفی این شرح و ذکر کلام کفعمی در معرفی آن عنوان الفوائد الشریفه را ذکر می کند؛ هر چند این کلام در صحیفه ای که به خط خود کفعمی است و محل معرفی ماست، نیامده است.

خود کفعمی در انتهای صحیفه سجادیه عنوان می کند:

ما علی هامشها من کتب لاتمج الفاظها … .

مشخص است که خود عنوانی، حداقل تا سنه 865 ـ که سنه کتابت صحیفه و حواشی آن است ـ برای آن در نظر نداشته است.

قابل توجه آن که هنوز نتوانسته ام در میان آثار کفعمی به عنوان الفوائدالشریفه فی شرح الصحیفه ـ که منقول از کلام کفعمی و یا شاگردانش باشد ـ دست بیابم و این که شیخ حر عاملی عنوان الفوائد الشریفه را از کجا بر شرح صحیفه کفعمی گزارش نموده، نیز از مجهولات است.

5 . ویژگی های شرح کفعمی
آنچه مشهود است، این که کفعمی به دنبال نگارش تألیف مستقلی در زمینه لغات صحیفه سجادیه نبوده، بلکه تعلیقه وی صرفا یاداشت هایی سطحی و در حین مطالعه صحیفه سجادیه بوده است:

با این وجود، مزایای مختلفی بر این رساله مترتب است که این مزایا، حلاوت دل چسبی از مطالعه این حاشیه به مطالعه کننده می دهد و یقینا اگر کفعمی اراده بر نگارش تألیفی مستقل در این موضوع می نمود، می توانست بهره های علمی فراوان تری را در وادی غریب الحدیث به نسل های آینده منتقل نماید، ولی، مع الأسف، نه این مهم به وقوع پیوست و نه از دیگر تألیفات لغوی وی اثری در دست است.

باید به این مهم اشاره نمایم که اگر در بخش کاستی ها مواردی را تحت عنوان کاستی متذکر شده ایم، خرده ای بر کفعمی نمی توان گرفت؛ چرا که ریشه بسیاری از اشکالات به همین مهم باز می گردد که کفعمی صرفا حاشیه ای، آن هم گذرا و سطحی، بر صحیفه زده است.

1 ـ 5. مزایا
بعد از بررسی های به عمل آمده، این احتمال را می توان مطرح کرد که بعد از شرح لغوی ابن ادریس بر صحیفه سجادیه تعلیقات کفعمی بر صحیفه سجادیه دومین تعلیقه لغوی بر این کتاب است و این خود، یکی از وجوهی است که بر ارزش این عمل کفعمی می افزاید.

احاطه کفعمی بر کتب لغوی و اقوال لغویان بر کسی پوشیده نیست. با نگاهی به سلسله تألیفات و خلاصه نگاری های لغوی وی، این علاقه و تسلط کاملاً هویدا می گردد. کفعمی در این رساله نظریات بسیاری از لغویان و صاحب نظران مشهور را چون خلیل، سیبویه، أبوعبید، مبرد، مطرزی، طبرسی، ابن درید، سید مرتضی، عزیزی و … عنوان نموده و از کتب مختلف چون العین، غریب الحدیث، غریبین، حدود، الکتاب، منح القضاء، صحاح اللغه، کنزاللغه و … بهره مند شده است.

از جمله مهمات لغوی که در این کتاب می توان رؤیت نمود، بیان أقوال دیگران از کتبی است که اصل این کتب امروزه در دسترس نیست؛ از آن جمله می توان به کتاب رهطه المتحفظ مجهول المؤلف نام برد.

از دیگر امتیازات این حاشیه بیان مثال های قرآنی و روایی است. جدای از این که کفعمی معنای یک واژه در صحیفه سجادیه را توضیح می دهد، بیش از نود درصد این واژه ها از جمله واژه هایی هستند که در قرآن نیز به کار رفته اند. در حقیقت، این کار وی را می توان نمونه ای کوچک از کتاب غریبین هروی دانست. همچنین، گه گاه کفعمی با بیان روایاتی دیگر ـ که کلمه مد نظر در آن به کار رفته ـ به عنوان شاهد مثال متوسل می شود تا این که هر چه بهتر معنای واژه مورد نظر تبیین گردد.

فروق لغوی از جمله مواردی است که کفعمی در این حاشیه به آن پرداخته است؛ هر چند واژه های که با این دید به آنها نگاه شده است، اندک هستند؛ اما گواه بر دقت و علاقه کفعمی بر این مهم دارند.

2 ـ 5 . کاستی ها
کفعمی در این حاشیه صرفا به بیان نظریات لغویان ما قبل خود در بیان معانی اکتفا کرده است. در بسیاری از موارد نیز نام لغویان و کتب آنها را ذکر ننموده و تنها به ذکر نام منابع در انتهای حاشیه خود بسنده نموده است.

هیچ گونه مشی لغوی در این اثر از کفعمی دیده نمی شود. این که وی از کدام یک از مکاتب لغوی پیروی نموده است، از مبهمات این شرح به شمار می رود.

از دیگر کاستی های مشهود در این حاشیه وجود فراز و نشیب های بسیاری در تبیین معانی لغوی صحیفه سجادیه است؛ به گونه ای که در بیان معنای یک لغت مانند اله بیش از پنجاه سطر بحث نموده، ولی در بیان معنای واژه أفول به ذکر یک کلمه بسند نموده است.

3 ـ 5 . منابع شرح صحیفه
کفعمی در انتهای صحیفه خود آورده است:

قال العبد المحتاج الی المنزه عن الأولاد والأزواج وباری ء الخلیقه من نطفه امشاج، أقل الناس حرما و أکثرهم جرما، القلیل عملاً، الجسیم أملاً، الکثیر زللاً، الکفعمی مولدا، اللوزی محتدا، الجباعی أبا، الحارثی نسبا، التقی لقبا، الامامی مذهبا، ابراهیم بن علی بن حسن بن محمّد بن صالح بن اسماعیل ـ رزقه اللّه  من العیش و جعل خیر یومیه غده ـ : نقلت هذه الصحیفه من نسخه نقلت من خط علی بن السکون وقوبلت بخط السعید محمّد بن ادریس؛، واستخرجت ما علی هاشمها من کتب لاتمج ألفاظها الاذان ولایبلی معانیها الزمان فی المستخرج کدر السحاب بل اصفی قطرا وکدر السحاب بل أوفی قدرا … فوق لها ما الطبع و یرتفع لها حجاب القلب و السمع والکتب المذکوره … هی هذه فمنها.

و بعد از آن کتاب هایی را که استفاده نموده است، بیان می کند که عبارت اند از:

55. الصحاح، اسماعیل بن حماد الجوهری (م393ق)، 56. غریب القرآن، محمّد بن عزیر بن أحمد السجستانی (م330ق)،(89) 57. العلل، علی بن الحسین بن موسی بابویه القمی (م321ق)، 58. الاعتقاد، علی بن الحسین بن موسی بابویه القمی (م321ق)، 59 . الغریبین، احمد بن محمّد بن عبدالرحمان العبیدی الهروی (م401ق)،(90) 60 . المغرب فی ترتیب المعرب، ناصر بن عبدالسید بن علی الخوارزمی المطرزی (م610ق)،(91) 61. المقامات، قاسم بن علی بن محمّد بن عثمان الحریری (م516ق)، 62 . ادب الکاتب، عبداللّه  بن مسلم بن قتیبه (م263ق)، 63. مجمع البیان لعلوم القرآن، فضل بن حسین طبرسی (م548ق)، 64. الاحتجاج علی أهل اللجاج، أحمد بن علی بن أبی طالب الطبرسی (م620ق)، 65. کنز الفوائد، محمّد بن علی کراجکی (م449ق)، 66. زبده البیان و انسان الانسان المنتزع من مجمع البیان، علی بن محمّد بن یونس العنفجری (م877ق)،(92) 67. القواعد، محمّد بن مکی (م786ق)، 68. الشرایع، جعفر بن حسن بن سعید الحلی (م676ق)، 69. السرایر الحاوی لتحریر الفتاوی، محمّد بن منصور بن احمد بن ادریس العجلی (م598ق)، 70. التحریر، حسن بن المطهر الحلی (م726ق)، 71. الدروس الشرعیه، محمّد بن مکی (م786ق)، 72. شرح الشیبه، علی بن حسین الحسینی المعروف بالسید المرتضی (م436ق)،(93) 73. حلیه الأداب و نزهه ذوی الألباب، شیخ ابوطاهر، 74. الجواهر، فخرالدین محمّد بن محاسن البادرائی، 75. المجازات النبویه والآثار المحمدیه، محمّد بن حسین موسوی (م406ق)، 76. تلخیص الآثار فی عجائب الأقطار، عبدالرشید بن صالح بن نوری الباکوبی (م سده8)،(94) 77. آداب النفس، یحیی بن علی بن زهره حلبی (م ؟ ق)،(95) 78. الجمل، احمد بن فارس بن زکریا الرازی (م395ق)، 79. المدهش، عبدالرحمن بن علی بن محمّد جوزی (م597ق)، 80. تقویم اللسان، عبدالرحمن بن علی محمّد جوزی (م597ق)، 81. المجتبی فی مناقب أهل العبا، سعدالدین محمود بن محمّد الادیب،(96) 82. الکافی، محمّد بن یعقوب بن اسحاق کلینی (م328ق)، 83. کتاب تنقیح الرابع فی شرح مختصر الشرایع، مقداد بن عبداللّه  السیوری (م826ق)، 84. کنز العرفان فی فقه القرآن، مقداد بن عبداللّه  السیوری (م826ق)، 85. اللوامع الالهیه فی مباحث الکلامیه، مقداد بن عبداللّه  السیوری (م826ق)، 86. کتاب الآل، حسین بن احمد نحوی (م370ق)، 87. کتاب العین، حسین بن احمد نحوی (م370ق)، 88. شرح المفصل، محمود بن عمر زمخشری (م538ق)،(97) 89. جوامع الجامع، فضل بن حسن طبرسی (م532ق)، 90. کتاب المطهر، محمّد بن الحسن بن درید الأزدی (م321ق)، 91. نزهه المتحفظ وبلغه المتلفظ، أبواسحاق ابراهیم بن اسماعیل بن احمد الأجدایی الطرابلسی (م534ق)، 92. کتاب الغرر والاخبار والفقه والاشعار، یحیی بن علی بن زهره حلبی (م سده6)، 93. کتاب الأضداد، عبدالرحمن بن محمّد بن ابراهیم العتایقی (زنده در 779ق)، 94. الالفاظ الکتابیه، عبدالرحمن بن عیسی بن حماد الهمدانی (م327ق)، 95. وفیات الاعیان وأبناء الزمان، احمد بن محمّد بن خلکان (م681ق)، 96. الحدود الاصطلاحیه والحدود العرفیه، لابن أبی المحیط، 97. الفروق، الراهیم بن علی الجبعی، 98. الکواکب الدری، فی شرح اسم الحسن بن علی العسکری، ابراهیم بن علی الجبعی، 99. کتاب الحدود، 100. کیمیا الاشراق، مجهول المؤلف، 101. المغنی، أبوالحسین بن سعید بن هیه اللّه  بن الحسن الراوندی (م573ق)، 102. کتاب الغره، ابو محمّد عبداللّه  بن محمّد التایب الطبری،(98) 103. اللفظ الوجیز، ابراهیم بن علی الجبعی الکفعمی، 104. الاعتضاد فی الفرق بین الظاء والضاد، محمّد بن عبداللّه  بن مالک الطائی (م672ق).

4 ـ 5. نسخه ها
از آن جا که صحیفه سجادیه به روایت کفعمی جزئی ا زکتاب البلد الأمین وی است، بنابراین در ذکر نسخه های صحیفه اشاره به نسخه های موجود از کتاب البلد الأمین وی در ایران نموده ایم:

1. تهران، حسین مفتاح: ش 1343، نسخ، سده 10 [نشریه، ج7، ص108]،
2. تهران، حسین مفتاح: ش 1343، نسخ، سده 10 و11 [نشریه، ج7، ص108]،
3. تهران، حسین مفتاح: ش 118، نسخ، سده 11 [نشریه، ج7، ص108]،
4. تهران، مجلس: ش2/ 62715 ، نسخ، سده 11، صص377 پ، 443 پ، 19س [ج12، ص157] 5 . مشهد، گوهرشاد: ش1356، نسخ، سده 11 [ج4، ص1949]،
6 . تهران، مجلس: ش12363، نسخ، محمّد اسماعیل بن تاج الدین حسن شیرازی، ذی القعده 1010ق، 519گ [ج35، ص324]،
7. مشهد، آستان قدس رضوی: ش7472، نسخ، محمّد صادق بن شیخ بهاءالدین، سه شنبه 24 محرم 1082 [ج6 ، ص216]،
8 . تهران، مجلس: ش12414، نسخ، محمّد بن محمّد امین طالقانی، 1084ق، 323گ [ج35، ص369]،
9. مشهد، آستان قدس رضوی: ش7472، نسخ، حسن بن أحمد بن علی، اواسط رجب 1090ق [ج6 ، ص217]،
10. تهران، مجلس: ش63095، نسخ، شرف الدین کاتب جهرمی پسر شیخ محمّد ابراهیم معلم، 1098ق [ج7، ص28]،
11. تهران، مجلس: ش63096، نسخ، صائم رازی، 1102 [ج7، ص28]،
12. قم، گلپایگانی: ش35 / 14، نسخ شیخ حسین، 1103ق [ش122]،
13. تهران، مجلس: ش12475، نسخ، سوم محرم 1103ق، 419ص، [ج35، ص430]،
14. تهران، سلطنتی: ش1165، نسخ، اشرف بن معین الدین، ذی القعدی 1108ق، 822 ص [دینی، ص85]،
15. مشهد، آستان قدس: ش7834، نسخ و شکسته نستعلیق، شعبان 1320ق، 81 گ، 19س،[ج6 ، ص274]،
16. تهران، مروی: ش600 ، نسخ، 443گ، سده 12 [ص78]،
17. یزد، وزیری: ش8560 ، نسخ، سده 12 [ج2، ص543]،
18. تهران، ملک: ش145، نسخ، [ج1، ص97]،
19. تهران، ملک: ش165، نسخ، [ج1، ص97]،
20. تهران، سلطنتی: ش1168، نسخ، 944ص [دینی، ص87]،
21. قم، شیخ حیدر علی مؤید: ش81 [ج3، ص642]،
22. قم، شیخ حیدر علی مؤید: ش80 [ج3، ص641]،

کتابنامه
ـ اثر آفرینان، زیر نظر: کمال حاج سید جوادی، با همکاری عبدالحسین نوایی، تکمیل و انجام: حسین محدّث زاده، حبیب اللّه  عباسی، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1377ش.

ـ أعیان الشیعه، سید محسن الأمین. تحقیق و تخریج: حسن الأمین، بیروت: دار التعارف للمطبوعات، 1983م / 1403ق، 10ج.

ـ الأعلام، خیرالدین الزرکلی، بیروت: دار العلم للملایین، 1980م، 8ج.

ـ أمل الآمل، شیخ حر عاملی، تحقیق: سید احمد حسینی، بغداد: مکتبه الأندلس، 1385ق،2ج.

ـ بحار الأنوار، علامه مجلسی، بیروت: مؤسسه الوفاء، 1403ق / 1983م، 110ج.

ـ تعلیقه أمل الآمل، میرزا عبداللّه  افندی اصفهانی، تحقیق: سید احمد حسینی اشکوری، قم: کتابخانه بزرگ آیه اللّه العظمی مرعشی نجفی رحمه الله ، 1410ق.

ـ تکلمه أمل الآمل، سید حسن صدر، تحقیق: سید احمد حسینی اشکوری، قم: کتابخانه بزرگ آیه اللّه العظمی مرعشی نجفی رحمه الله ، 1406ق.

ـ دره الحجال فی غره أسماء الرجال، ابی العباس احمد بن محمّد المکناسی الشهیر بابن القاضی، تحقیق: محمّد أحمدی أبوالنور، قاهره: دارالتراث، 1390ق، 3ج.

ـ الذریعه، شیخ آقابزرگ تهرانی، بیروت: دارالأضواء، 1403ق / 1983م، 29ج.

ـ روضات الجنات، محمّدباقر موسوی خوانساری اصفهانی، تهران: مؤسسه اسماعیلیان، 1390ق، 8ج.

ـ ریاض العلماء، عبداللّه  افندی اصفهانی، تحقیق: سید احمد حسینی اشکوری، قم: کتابخانه بزرگ آیه اللّه العظمی مرعشی نجفی رحمه الله ، 1401ق، 7ج.

ـ ریحانه الأدب، میرزا محمّد علی مدرس، تهران: کتاب فروشی خیام، 8ج.

ـ طبقات أعلام الشیعه، علامه شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق: علی نقی منزوی، تهران: مؤسسه اسماعیلیان، 1372ق، 6ج.

ـ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، آذر تفضلی، مهین فضائلی جوان، مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، 1372ش.
ـ فهرست هزار و پانصد نسخه خطی، رضا استادی، مشهد: آستان قدس رضوی، 1373ش.

ـ کشف الحجب و الاستار، السید اعجاز حسین النیسابوری الکنتوری، قم: کتابخانه بزرگ آیه اللّه العظمی مرعشی نجفی رحمه الله ، 1409ق.

ـ کشف الظنون، حاجی خلیفه، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 2ج.

ـ مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، خان بابا مشار، تهران: بی نا، 1340 ـ 1344، 6 ج.

ـ مرآه الکتب، ثقه الاسلام علی موسی بن شفیع التبریزی، تحقیق: محمّد علی حائری، قم: کتابخانه بزرگ آیه اللّه العظمی مرعشی نجفی رحمه الله ، 1414ق.

ـ مستدرکات علم الرجال الحدیث، شیخ علی نمازی شاهرودی، اصفهان: حسینیه عمادزاده، 1412ق، 8 ج.

ـ معجم المؤلفین، عمر رضا کحاله، بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1975م، 15ج.

ـ موسوعه مؤلفی الامامیه، مجمع الفکر الاسلامی، قم: مجمع الفکر الاسلامی، 1420ق، 7ج.

ـ هدیه العارفین، اسماعیل پاشا بغدادی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 2ج.

پا ورقی ها
1 . نسبتی به کفرعما روستایی در منطقه شقیف جبل عامل لبنان است.

2 . آقابزرگ در کتاب الذریعه (ج3، ص73)، ولادت کفعمی را حدود 828ق، ذکر نموده است؛ اما صاحب کتاب اعیان الشیعه (ج2، ص184) در کتاب خود این گونه آورده است: «آن چنان که خود در ارجوزه ای از تصنیفاتش در علم بدیع نقل می کند که وی در سن سی سالگی است و تاریخ اتمام این ارجوزه را در سال 870ق، ذکر نموده است، بنابر این دلیل ثابت می شود که وی در سنه 840 ، متولد شده است».

3 . علامه امین در کتاب اعیان الشیعه (ج2، ص184) می گوید: «تاریخ وفات کفعمی مجهول است»، ولی در بعضی مواضع ذکر شده است که وی در سال 900ق، از دنیا رفته است و لکن مأخذ این قول مشخص نیست، ولی مسلم آن است که کفعمی در سال 895ق، در قید حیات بوده است؛ چراکه این تاریخ فراغتش از تألیف کتاب المصباح است و کتاب دیگری در تألیفات کفعمی نمی توان یافت که تاریخ تألیفش بیشتر از این کتاب باشد.

حاجی خلیفه در کشف الظنون (ج2، ص1982) در ذیل معرفی کتاب نور حدیقه البدیع و نور حدیقه الربیع تاریخ وفات کفعمی را سال 905ق، ذکر می نماید و اسماعیل پاشا در ایضاح المکنون (ج1، ص192) و هدیه العارفین (ج1، ص24)، آقابزرگ در الذریعه (ج1، ص355)، زرکلی در الاعلام (ج1، ص53) و عمر کحاله در معجم المؤلفین (ج1، ص65) همگی از حاجی خلیفه نقل قول نموده اند، در حالی که این گفتار حاجی خلیفه هیچ سند استواری ندارد. در کتاب طلیعه هم تاریخ وفات کفعمی را سال 900ق، ذکر نموده که البته این قول نیز موثق نیست. حر عاملی در امل الامل (ج1، ص161) در ذیل تعریف محمّد بن زیدالدین بن علی بن شمال العاملی می گوید: «کفعمی از تلامیذ شیخ بوده و در سال 898ق، نزد وی درس خوانده است؛ آن چنان که به خط خود کفعمی، در برخی از کتب فقهی اش، به این قضیه اشاره نموده است».

در مورد محل دفن کفعمی نیز اختلاف وجود دارد. در کتاب طلیعه آمده است که وی در کربلا مدفون شده است و در برخی کتب دیگر نیز مدفن وی را موطن او دانسته اند. جریان از این قرار است که وی وصیت نموده بود تا جنازه اش را در کربلا دفن نمایند؛ در زمینی که به عقیر مشهور است و این نکته در حواشی ای که بر کتاب المصباح داشته، مشهود است

سألتکم باللّه  ان تدفوننی اذا متّ فی قبر بارض عقیر
فانّی به جار الشهید بکربلا سلیل رسول اللّه  خیر مجیر

ولی بعد از سفری که به موطن خود داشته، در همان جا از دنیا می رود و در همان مکان او را دفن می نمایند (ر. ک: اعیان الشیعه، ج2، ص187).

4 . وی از أعاظم علمام و فقهای عصر خود بود و غالبا اولادش از او نقل نموده اند و همواره او را با صفت «فقیه الاعظم الاورع قدس سره » یاد نموده اند (ر. ک: تکمله امل الامل، ص285؛ روضات الجنات، ج1، ص22).

5 . وی صاحب تألیفاتی چون تحفه الأبرار فی مناقب الأئمه الأطهار، حاشیه عمده الطالب فی نسب آل ابی طالب است (ر. ک: روضات الجنات، ج1، ص22؛ فرهنگ زندگینامه ها، ج1، ص723؛ امل الامل، ج2، ص102؛ اعیان، ج3، ص171 ـ 176؛ طبقات اعلام الشیعه، احیاء الداثر، ص72 ـ 73؛ معجم التراث الکلامی، ج2، ص174؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص182؛ الذریعه، ج3، ص403 ـ 405 و ص 150؛ ریحانه الادب، ج4، ص131؛ لغتنامه دهخدا؛ ریاض العلماء، ج2، ص175 ـ 176؛ بحارالأنوار، ج1، ص18؛ اثرآفرینان، ج2، ص295؛ مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج2، ص752.

6 . صاحب کتاب رفع الملامه عن علی علیه السلام فی ترک الامامه (ر. ک: روضات الجنات، ج1، ص22).

7 . وی از فقها و صلحا و شاعران و ادیبان عصر خود بود و آن چنان که گذشت، کفعمی در سال 898ق، نزد وی تلمذ می نمود (ر. ک: امل الامل، ج1، ص161؛ الذریعه، ج1، ص244).

8 . وی از جمله عالمان و فاضلان و محققان مدقق و ثقه، متکلم و شاعر و ادیب در عصر خود بود است و دارای تألیفاتی است که از آن جمله می توان به کتب صراط المستقیم الی مستحقی التقدیم و رساله باب المفتوح الی ما قیل فی النفس و الروح، ذخیره الایمان، عصره المنجود، شرح تکلیفه الشهیدیه و یونسیه اشاره نمود: (ر. ک: امل الامل، ج1، ص135؛ کشف الحجب و الاستار، ص75، 132، 370؛ الذریعه، ج3، ص7، ج6 ، ص265، ج1، ص14، ج11، ص230، ج12، ص21، ج25، ص308؛ ایضاح المکنون، ج2، ص66 ؛ اعیان الشیعه، ج7، ص143؛ فهرست هزار و پانصد نسخه خطی، ص173؛ تکمله امل الامل، ج1، ص312؛ فرهنگ فلسفه، ج2، ص88 ؛ ریاض العلماء، ج4، ص255؛ روضات الجنات، ج4، ص353).

9 . اعیان الشیعه، ج2، ص185.

10 . این کتاب، مختصر کتاب زبده البیان و انسان الانسان المنتزع من مجمع البیان طبرسی است که زین الدین ابی محمّد علی بن محمّد بن علی بن محمّد بن یونس العاملی النباطی البیاضی صاحب الصراط المستقیم آن را از مجمع البیان منتخب نموده و بعد از او کفعمی آن را مختصر نموده است. (ر. ک: الذریعه، ج12، ص21؛ ایضاح المکنون، ج2، ص222).

11 . موسوعه مؤلفی الامامیه، ج1، ص310.

12 . همان.

13 . الذریعه، ج5 ، ص156.

14 . همان، ج3، ص73.

15 . کفعمی این کتاب را در سال 868ق، به اتمام رسانیده است و این کتاب در سال 1383ق، در تهران به قطع رحلی در 619ص، به چاپ رسیده است. (ر. ک: کشف الحجب و الاستار، ص87 ؛ مرآه الکتب، ص118). این کتاب توسط محمدباقر زواره ای اصفهانی و محمّد حسین بن شاه محمّد ترجمه شده است. (ر. ک: الذریعه، ج4، ص84 ).

16 . مختصر این کتاب نزهه الالباء است. (الذریعه، ج3، ص295، ج10، ص82 ).

17 . موسوعه مؤلفی الامامیه، ج1، ص312.

18 . الذریعه، ج5 ، ص90.

19 . وی این کتاب را در سال 895ق، تصنیف نموده است. این کتاب در بمبئی در سال 1312 و در تهران در سنه 1321 و 1326 به صورت سنگی به چاپ رسیده است. (ر. ک: کشف الحجب و الاستار، ص159؛ مرآه الکتب، ص118؛ ایضاح المکنون، ج1، ص369).

این کتاب توسط سید علی بن محمّد بن اسداللّه  الامامی ترجمه شده است. (ر. ک: الذریعه، ج4، ص136)، ترجمه دیگر این کتاب به نام راحه الارواح فی ترجمه المصباح از میز محمّد حسین خان بن محمد علی بن حسین بن نورالدین الموسوی

الجزائری است که در سال 1324ق، به چاپ رسیده است. همچنین ترجمه دیگری از آقا نیک بخت به نام نیک بختیه موجود است. (ر. ک: الذریعه، ج10، ص55 ). ترجمه دیگر این کتاب مونس العابدین بوده که این ترجمه از میرزامحمود بن میرزاعلی است. (ر. ک: الذریعه، ج23، ص282).

دو مختصر از این کتاب به نام الانوار المقتبسه من مصباح الابرار و جنه الواقیه است که تألیف خود کفعمی است. (ر. ک: الذریعه، ج5 ، ص156، ج26، ص63 ). مختصر دیگر این کتاب مصباح نام دارد که از حیدر علی بن المدقق الشیروانی المولی محمّد بن الحسن صهر علامه مجلسی است. (ر. ک: الذریعه، ج21، ص99).

این کتاب در بمبئی (1312ق، وزیری، 392ص)، تهران (1321ق، رحلی، 774ص)، تهران (1326ق، وزیری، 400ص)، تهران (1349ق، رحلی، 774ص)، بیروت (مکتبه الولاء، تحقیق محمود محمّد القیسی العالمی و حواشیه للمؤلف) به چاپ رسیده است.

20 . این کتاب در اصل مختصر کتاب مصباح کفعمی است که در سال 1314ق، در تبریز در 145ص، و در قطع جیبی به چاپ رسیده است. آقابزرگ چهار ترجمه از این کتاب را در الذریعه، ج4، ص94 معرفی نموده است.

21 . الذریعه، ج6 ، ص186.

22 . کشف الحجب و الاستار، ص172.

23 . ایضاح المکنون، ج1، ص399.

24 . موسوعه مؤلفی الامامیه، ج1، ص320.

25 . الذریعه، ج7، ص115.

26 . موسوعه مؤلفی الامامیه، ج1، ص320.

27 . ایضاح المکنون، ج1، ص471.

28 . این کتاب در حقیقت مختصر شرح سهروردی است و کفعمی آن را در ضمیمه البلد الامین خود آورده است. (الذریعه، ج8 ، ص201).

29 . موسوعه مؤلفی الامامیه، ج1، ص320.

30 . ایضاح المکنون، ج1، ص570 .

31 . الذریعه، ج11، ص127.

32 . موسوعه مؤلفی الامامیه، ج1، ص320.

33 . همان.

34 . همان.

35 . الذریعه، ج14، ص31.

36 . کشف الحجب و الاستار، ص371.

37 . شرح علی (الکافیه البدیعیه فی مدح خیر البریه). من نظم صفی الدین الحلی (ر. ک: الذریعه، ج61 ، ص156).

38 . کشف الحجب و الاستار، ص342؛ الایضاح المکنون، ج2، ص207.

39 . الذریعه، ج15، ص373.

40 . همان، ج16، ص26.

41 . همان، ص187.

42 . همان، ج17، ص123.

43 . موسوعه مؤلفی الامامیه، ج1، ص320.

44 . الایضاح المکنون، ج2، ص393.

45 . الذریعه، ج18، ص337.

46 . همان، ص348.

47 . این کتاب در سال 1412ق، در تهران توسط مؤسسه انصارالحسین علیه السلام در 491ص، به تحقیق سید مهدی رجایی به چاپ رسیده است. (الایضاح المکنون، ج2، ص437).

48 . کشف الحجب و الاستار، ص490.

49 . همان، ص128.

50 . همان، ج1، ص355.

51 . همان، ص356.

52 . همان.

53 . همان.

54 . همان.

55 . همان، ص357.

56 . همان.

57 . همان.

58 . همان.

59 . همان.

60 . همان، ج20، ص215.

61 . همان، ج21، ص53 .

62 . موسوعه مؤلفی الامامیه، ج1، ص323.

63 . الایضاح المکنون، ج2، ص546 ؛ این کتاب در سال 1410ق، در مجله تراثنا، ع20، ص142 ـ 222 به چاپ رسیده است.

64 . موسوعه مؤلفی الامامیه، ج1، ص323.

65 . الذریعه، ج22، ص19.

66 . ایضاح المکنون، ج2، ص570 .

67 . موسوعه مؤلفی الامامیه، ج1، ص323. چاپ های این کتاب: قم: الرضی و زاهدی، 1405ق، ضمن المصباح، ص466 ـ 472.

68 . الذریعه، ج24، ص84.

69 . همان، ص90.

70 . ایضاح المکنون، ج2، ص690 ؛ الذریعه، ج2، ص346.

71 . این کتاب شرح کتاب بدیعیه کفعمی است. (ر. ک: کشف الظنون، ج2، ص1982).

72 . نسخه خطی صحیفه به خط کفعمی، ص159.

73 . از ابتدای صحیفه تا اواخر دعای 6 افتادگی دارد.

74 . انتهای دعای دهم و کل دعای یازدهم و کان من دعائه علیه السلام بخواتم الخیر و اوایل دعای دوازدهم افتادگی دارد.

75 . از انتهای دعای 17 تا ابتدای دعای 21 موجود نیست.

76 . از انتهای دعای 22 تا اوایل دعای 25 افتادگی دارد.

77 . از انتهای دعای 25 تا انتهای دعای 36 افتادگی دارد.
78 . بخش هایی از این دعا اشتباها با شماری صفحات 43 و 44 شماره گذاری شده اند.

79 . بخشی از دعای 51 اشتباها در صفحه 91 شماره گذاری شده است.

80 . این دعا اشتباها در صفحه 92 شماره گذاری شده است.

81 . امل الامل، ج1، ص28 عین همین عبارات را افندی در امل الامل آورده است. (ر. ک: ریاض العلماء، ج1، ص21).

82 . تعلیقه امل الامل، ص37.

83 . کشف الحجب، ص242.

84 . روضات الجنات، ج1، ص21.

85 . الذریعه، ج13، ص346.

86 . همان.

87 . همان.

88 . ریحانه الادب، ج5 ، ص69 .

89 . نام دیگر این کتاب نزهه القلوب فی تفسیر کلام علام الغیوب است. این کتاب برای اولین بار در سال 1295ق، در بولاق به چاپ رسیده است. (ر. ک: معجم المعاجم، ص11).

90 . این کتاب توسط محمود محمّد الطناجی تحقیق و در قاهره به سال 1971ق، به چاپ رسیده است. (ر. ک: معجم المعاجم، ص35).

91 . این کتاب در سال 1328ق، در حیدرآباد به چاپ رسیده است. (ر. ک: معجم المعاجم، ص46).

92 . (ر. ک: هدیه العارفین، ج1، ص735؛ الذریعه، ج12، ص21.

93 . سید مرتضی کتابی به نام الشهاب فی الشیب و الشباب دارد که به چاپ رسیده است ولیکن این عنوان، یعنی شرح الشیبه و یا عنوان مشابه دیگری را در زمره آثار سید مرتضی نیافتم.

94 . نسخه ای از این کتاب در کتابخانه امیرالمؤمنین نجف موجود است. (ر. ک: تراثنا، ش61 ، ص135).

95 . ر. ک: مستدرکات علم رجال الحدیث، ج8 ، ص220؛ الذریعه، ج5 ، ص264 و ج16، ص35؛ اعیان الشیعه، ج10، ص302.

96 . ر. ک: مستدرکات علم رجال الحدیث، ج7، ص381.

97 . کتاب المفصل زمخشری دارای شروح فراوانی است که از آن جمله می توان به شرح احمد بن شهاب بن محمّد خلف مقدسی (م638ق) و شرح احمد بن محمود بن عمر خچندی (م ح700ق) و شرح حسین بن علی بن حجاج بن علی سغناقی (م711ق) و شرح احمد بن یوسف تیانی (م793ق) و ایضاح فی شرح المفصل نوشته عبداللّه  بن حسین بن عکبری (م616ق) و شرح عبدالظاهر بن نشوان بن عبدالظاهر سعدی (م646ق) و بسیاری شروح دیگر اشاره نمود و متأسفانه کفعمی در این جا اشاره ای به نام شارح نکرده است. (ر. ک: کشف الظنون، ج1، ص93؛ هدیه العارفین، ج1، ص102، 314، 367 و 459).

98 . احتمالاً عبداللّه  بن محمّد طبری (زنده در 682ق) است. (ر. ک: دره الحجال فی شرح غره اسماء الرجال، ص310 و 313).

غلامی جلیسه، مجید

منبع : فصلنامه علوم حدیث > شماره 40

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید