دستیابی به سیره تربیتی امام علی علیه السلام

دستیابی به سیره تربیتی امام علی علیه السلام

برای دستیابی به سیره تربیتی امام علی (علیه السلام) توجه به توصیف جوان و جوانی در لابه لای گفتارها، نامه ها و خطبه های باقی مانده از امیر مؤمنان بالا است. جالب توجه است که امام پس از بازگشت از جنگ صفین در سرزمینی به نام حاضرین» وارد خیمه خود شدند و مدتی طولانی به نوشتن پرداختند. آن نوشتار می بایست امر سرنوشت ساز و مهمی می بود؛ چون ساعتها وقت امام را به خود مشغول داشت. وقتی حضرت از خیمه بیرون آمدند، یاران در دست ایشان نامه ای دیدند که خطاب به فرزندشان امام مجتبی ع نوشته بودند که به شهادت اسناد تاریخی، در آن اوان، سی سال از سن مبارکشان می گذشت. در این نامه، یکی از بهترین توضیحها، تفسیرها و تبیین ها از جاذبه های جوانی، حساسیت های آن، ظرافت های روحی – روانی جوان و هدف گذاری‌های تربیت دینی که می توان برای جوان و جوانی ترسیم کرد و راهکارهای لازم برای مربیانی که در صدد ارتباط بهینه با جوانان اند، بیان شده است.

نامه سی و یکم امام علی علیه السلام در نهج البلاغه به گفته بیشتر نهج البلاغه شناسان نامه ای است که امام خطاب به فرزندشان حسن نوشته اند. البته بعضی هم می گویند:

این نامه خطاب به محمد بن حنفیه، دیگر فرزند حضرت می باشد. راز اختلاف هم این است که علی در این نامه، نه در مقام یک معصوم، بلکه در جایگاه یک پدر و یک مربی دلسوز که دغدغه تربیت و آینده فرزندشان را دارند، مطالب را بیان کرده اند و این خود یکی از الطاف و هدیه های بزرگی است که امام به ما تقدیم کرده اند.

پیش نیازها، اصول و روش‌های ارتباط درست با جوانان
نامه سی و یکم نهج البلاغه مجموعه کاملی از آموزش پیش نیازها، اصول و روش‌های تعلیم و تربیت است و محورهای گوناگونی همانند عوامل تربیت، موانع تربیت، اهداف تربیت، پیش نیازهای تربیت، اقسام تربیت، تربیت دینی، تربیت سیاسی، تربیت عاطفی و… را در بردارد. در این نوشتار، تنها به برخی از پیش نیازها و ظرافت های روانشناختی یا تعلیمی و تربیتی لازم برای برقراری ارتباط تعلیم و تربیتی سازنده با جوانان با استفاده از بخش هایی از نامه ۳۱نهج البلاغه اشاره می شود. چه بسا بتوان این نکات و دستاوردها را الگوی ارتباط با نوجوانان هم قرار داد و با رعایت اصول تعمیم، در دامنه گسترده تری از آن بهره گرفت:

1. لزوم برقراری روابط تربیتی افقی و همسطح روابط دوسویه ما با دیگران ممکن است روابطی عمودی یا از بالا به پایین و همراه با تحمیل، واداری و بهره گیری از ابزار قدرت باشد. در این موارد مخاطب انگیزه ای برای پذیرش و همسویی با ما ندارد. این گونه روابط از بالا به پایین، به ویژه در جاهایی که ما درصدد آموزش و پرورش فراگیر هستیم، کمتر اثرگذار و پذیرفتنی است. از این رو، روابط آموزشی و تربیتی ما با نوجوانان و جوانان باید افقی، متقابل و همراه با درک احساسات، ظرفیت و موقعیت مخاطب باشد، نه به گونه‌ای عمودی که حالت القا و تلقین می یابد. برخوردهایی که از بالا به پایین صورت می گیرد و مربی می کوشد بر اساس فهم یا انتظارات خود با فراگیر رابطه برقرار کند، معمولا برخوردهایی کلیشه ای و همراه با پیشداوری است. مربی در ارتباط خود با نوجوان و جوان نمی تواند ارتباط عمودی و از بالا به پایین داشته باشد، بلکه باید ارتباطی افقی، هم سطح و همتراز، که حاصل تفاهم و درک طرفینی است، داشته باشد. ایجاد این فضای تربیتی افقی، راهکارهای گوناگونی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

برخی از مربیان و فلاسفه تعلیم و تربیت امروزه معتقدند که بهترین فرایند تربیت، به ویژه در ارتباط با جوانان، زمانی رخ می دهد که این ارتباط به ارتباطی عاطفی افقی مسبوق باشد، به گونه‌ای که در آن مربی و متربی همدیگر را درک کرده باشند و بالاتر آنکه مربی در فرآیند تربیت، گذشته از اثرگذاری، خود را متعلم نیز بداند. البته چون حضرت علی ع خود، معصوم، پیراسته و برخوردار از برترین نوع آگاهی‌ها هستند، نقششان جهت دهی و هدایت متربی است، اما پیش از این می کوشند که با فراگیر خود ارتباط افقی برقرار کنند. ناگفته نگذارم که مخاطب این نامه امام علی ، فرزندشان امام حسن (علیه السلام) هستند که در آن هنگام در سنین جوانی و میانسالی بوده اند، اما فرمایش ایشان می تواند به اصلی بزرگ و پیش نیاز مهم ارتباط انسانی اشاره داشته باشد که به ویژه در مورد نوجوانان اهمیت و ضرورت بیشتری پیدا کند؛ زیرا ظرفیت های عاطفی در آنان برجسته تر و فعال تر است. به این دلیل در آغاز نامه، امام هم خودشان و هم طرف مقابلشان را توصیف و تعریف می کنند و این احساس تفاهم و درک طرفینی را این گونه شروع می کنند: من الوالد الفان المقر للزمان المدبر للعمر، المستسلم للدهر… الى المولود المؤمل ما لا یدرک، السالک سبیل من هلک….

با این توصیفات، حضرت هم نشان میدهند که طرف مقابلشان را به خوبی می شناسند و هم خودشان را به گونه‌ای به مخاطبشان معرفی می کنند که متربی نقاط افتراق و اشتراک خود را با مربی بداند.

در فرایند تربیت، گذشته از شناخت و پذیرش نقاط اشتراک، که از راه برقراری ارتباط عاطفی به دست می آید، شناخت نقاط افتراق نیز تربیت را کیفی تر می کند و از جمله زیبایی های فرمایش امام علی این است که ایشان دست روی یکی از ویژگی های روانشناختی فضای روانی جوان می گذارند و می فرمایند: «المؤمل مالا یدرک». جوان شخصیتی است که فضای روانی اش شهر آرزوها و آرمانهاست. او شهروند شهرک آرزوهاست. مسلط ترین گرایش در بخش گرایش های حاکم در شخصیت جوان عبارت اند از: آینده نگری، دورنگری و حتی آرمانگرایی. از این رو، نخستین دریچه ارتباط درست تربیتی هنگامی گشوده می شود که متربی مطمئن باشد مربی او و شاخص های شخصیتی او را به چنان که هست – شناخته است. چنانکه می دانیم آرزومندی و آرمان گرایی و تلاش برای رسیدن به آینده ای روشن و درخشان از جمله ویژگی های شخصیت نوجوان هم هست. این گرایش در ساختار شخصیت نوجوانان برجسته تر و پررنگ تر است. بنابراین شاید از این گفتار امام در داشتن ارتباط با نوجوانان بیشتر و بهتر بتوان بهره گرفت.

منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید