فتوحات اسلامی که در زمان خلفاء، نیروی عظیمی در زمینۀ جهانی برای مسلمانان از نظر سیاسی و نظامی به وجود آورد،آنان را در برابر دو خطر بزرگ، بیرون از حدود سیاسی و نظامی قرار داد و ضرورت ایجاب می کرد از همان ابتداء با یک حرکت قاطع جلو آن دو خطر ایستادگی شود.
یکی از آن دو خطر آگاهی مسلمانان از فرهنگ های متنوع و مبانی قانون گذاری دیگران و اوضاع اجتماعی مختلف آنان بود که بر اثر برخورد با ملت هایی که فوج فوج به اسلام وارد می شدند فرهنگ و تمدن اسلامی را مورد تهدید قرار می داد. از این رو لازم بود در زمینۀ علمی کاری انجام شودتا مسلمانان به اصالت فکری و شخصیت قانون گذاری ویژه خود،که از کتاب و سنت در اسلام الهام می گیرد، واقف گردند.
در این جا ضرورت یک حرکت فکری اجتهادی به نظر می رسید تا در چهار چوب تعالیم اسلامی، افق فکری مسلمانان گسترش یابد و در نتیجه بتواند مشعل هدایت کتاب و سنت را با روحیه ای کوشا، آگاه، پیگیر و هوشیار به دست گرفته و در موارد مفید و مورد نیازشان در اوضاع جاری خود از آن برخوردار گردند؛ پس باید اصالت شخصیت اسلامی حاصل کنند و بذر اجتهاد و تلاش از برای یافتن راه حق در دل آنها افشانده شود و این کاری بود که امام علی بن الحسین (علیه السلام ) بدان دست زد. او کلاس درس خود را در مسجد پیامبر (صلی الله علیه وآله) آغاز کرد و با اشاعۀ انواع معارف اسلامی از تفسیر، حدیث، فقه و غیره با مردم سخن گفت و از علوم پدران پاکش بر دل های آنان فرو ریخت. آگاهانشان را به مبانی فقه اسلام و شیوۀ استنباط احکام تمرین داد. از این کلاس درس،تعداد قابل توجهی از فقهای مسلمین فارغ التحصیل شدند. این کلاس بنیاد فکری مهمی برای مکاتب فقهی اسلامی شد. و نیز بنیادی برای حرکات فعال فقه در بین مسلمانان گردید.
انبوه عظیمی از قاریان قرآن و حافظان کتاب و سنت، او را به رهبری خود پذیرفتند و گردش جمع شدند. « سعید بن مسیب » می گوید: قاریان قرآن به مکه نمی رفتند مگر وقتی علی بن الحسین (علیه السلام) می رفت. وقتی او برای حج حرکت کرد ما نیز یک هزار سواره ملازم رکاب او بودیم.
خطر دوم ناشی از پیشامد امواج رفاه و آسایش در جامعۀ اسلامی در پیامد فتوحات نامبرده بود. چون این امواج هر جامعه ای را در معرض خطر قرار می دهد، خطر کشیده شدن به لذات دنیا و اسراف و افراط در فرو رفتن در تجملات و زیبایی های زندگی محدود این جهان و در نتیجه آن عشق سوزانی که از ارزش های اخلاقی و پیوندهای روحی نسبت به خدا و روز قیامت در میان مسلمانان پدید آمده رو به خاموشی می گراید. خطر خاموش شدن آنها تا جایی بود که احتمال می رفت این پیوندها کاربرد خود را در مقابل انسان ها و برای رسیدن به اهداف عظیم خود از دست بدهند. درست مانند همین اوضاعی که امروز پیش آمده است. کافی است نگاهی به کتاب « اغانی ابوالفرج اصفهانی» بیفکند تا مطلب روشن گردد. امام علی بن الحسین (علیه السلام) این خطر را احساس فرموده، برای علاج آن آغاز به کار فرمودند و برای جلوگیری از آن نیایش را بنیاد اصلی قرار دادند.
پر واضح است که یکی از آن حقایق بسیار پر معنی و سازندۀ ابعاد مثبت بشری، دعا و نیایش با مقام ربوبی است که عدم تفسیر صحیح و توضیح لازم و کافی دربارۀ آن برای عموم افکار بشری ازیک طرف وگرایش شدیدخود محوران به منفعت و لذت وخودکامگی هاطرف دیگر، انسانهای بسیار فراوانی را در همۀ دوران ها و در جوامع از برقرار ساختن ارتباط تکاملی انسان با کمال مطلق محروم نموده است.
نتیجۀ از بین رفتن یا مختل شدن آن حقایق پر معنا و سازنده، تنها این نبوده است که انسان از مقداری پدیده های زیبا و مطلوب و مفید محروم گشته اند، بلکه بالاتر از این، با از بین رفتن یا ورود اختلال در آن حقایق – که برخی از آنها ذیلاً متذکر خواهیم شد- حیات معقول انسانی هویت اصیل خود را که هر لحظه اش می تواند طعم ابدیت بدهد، از دست داده و کمترین هدف و حکمتی برای حیات در فرهنگ بشری نمی ماند.
ما نباید فکر کنیم که زیبایی و رفاه و نظم و قانونمندی زندگی اجتماعی در جوامع به اصطلاح پیشرفته امروزی می تواند طعم هویت اصلی خود حیات را که حکمت و هدف اعلای خود را در ذات خود دارد، با کام عقل و وجدان ناب بشری آشنا بسازد. و نباید گمان کنیم که محبت و علاقه اکثریت قریب به اتفاق انسان های امروزی که خود را موجوداتی زنده تلقی نموده، به جریان این زندگی دل خوش می دارند ناشی از درک و دریافت حقیقت خود زندگی است. خدای سبحان به اضافۀ این که این زندگی دنیوی را در برابر زندگی ابدی، ناچیز معرفی می نماید، علم و معرفت مردم را دربارۀ این زندگی به نمودی از آن منحصر می فرماید: « یعلمون ظاهراً من الحیاه الدنیا » ( آنان ظاهری [نمودی] از حیات دنیا را می دانند). بلکه اگر درست دقت کنیم خواهیم دید رضایت و دلخوشی از زندگی غیر قابل تفسیر که در پیش گرفته اند، ناشی از دلبستگی به آن وسایل و نمودهای زندگی است که هویت حیات در آنها به صورت بسیار ناچیزی حل شده است.
برخی از آن حقایق پر معنا و سازندۀ ابعاد بشری که دعا و نیایش از جملۀ آنهاست به قرار ذیل است:
1- حق و حقیقت 2- عدالت
3- آزادی 4- علم معرفت
5- تعقل اصیل 6- وجدان فعال
7- صیانت 8- استقلال
9- سعادت 10- عشق حقیقی
11- اخلاق والای انسانی 12- رقابت سازنده
این ها حقایقی هستند که بذرهای اولیۀ آنها با دست باغبان کل آفرینش در اعماق جان های آدمیان کاشته شده است. اختصاص دعا و نیایش در میان آن همه حقایق با عظمت این است که انسان ها به وسیلۀ این ارتباط، به طور مستقیم در جاذبۀ مبدأ کمال که خداوند متعال است قرار می گیرند، در صورتی که همۀ آن حقایق در آن هنگام عظمت واقعی خود را دریافت می کنند و نخست وارد منطقۀ ارتباط با کمال اعلی شوند و از امتیاز جاذبۀ مذکور در دعا و نیایش برخوردار گردند و آن گاه اصالت خود را در یابند.
این که ما معنا و نتیجۀ دعا را در برآوردن نیازهای مادی خود خلاصه نماییم، اگر چه این معنا و نتیجه، یکی از با اهمیت ترین موارد دعا است که در هنگام به وجود آمدن شرایط آن، ضرورت حیاتی پیدا می کند ولی چنین خلاصه کردن موجب محدودیت بسیار ناروای این حقیقت عظمی است که موجب محروم گشتن انسان ها از معانی و نتایج بسیار با اهمیت دعا و نیایش می گردد.
اگر ما در دعاها و نیایش هایی که در قرآن مجید برای انسان ها تعلیم شده است با دقت کامل بیاندیشیم و آن قسمت از دعاها و نیایش ها را که در « نهج البلاغه» و « صحیفۀ سجادیه» و دیگر منابع حدیثی آمده است مورد تحلیل و تحقیق های همه جانبه قرار بدهیم، با کمال وضوح خواهیم دید که هیچ وسیله ای مانند دعا توانایی تحقق بخشیدن به تقاضاهای انواع رشد و کمال را ندارد.
با توجه به منابع فوق و با دریافت ناب وجدانی دربارۀ دعا و نیایش، مقداری از عمده ترین نتایج دو حقیقت مزبور که قابل شهود عینی است، مطرح می نماییم:
1- دعا از اساسی ترین عوامل رشد معرفتی انسانی به واقعیات پشت پردۀ طبیعت است؛ طبیعتی که با نظام بسته نمای خود، اکثریت افراد را در زندان تاریک جهل گرفتار ساخته است. در هر دعایی که یک انسان آگاهی می نماید ارتباط تازه ای با کمال و مبدأ کمال احساس می کند.
ای مقیمان درت را عالمی در هر دری رهروان کوی عشقت هر دمی در عالمی « خواجوی کرمانی »
2- بدان جهت که آدمی در حالات دعا و نیایش که جدی ترین حالات زندگی است اتصاف با بهترین صفات و ملکات و اخلاق فاضله را مسألت می نماید، لذا می توان گفت دعا همواره انسان را در این معبد بزرگ دنیا که برای نا آگاهان، تنها جای خور و خواب و خشمشهوت است، در حال تعلّم حقایق و واقعیات موجب رشد و کمال نگاه می دارد؛ بنابراین اگر کسی معنای دعا و نیایش را واقعاً بفهمد، همین جهان هستی در عین حال که معبدی است بزرگ، دانشگاهی است که عالی ترین دروس دربارۀ « انسان آنچنان که هست» و « انسان آنچنان که باید و شاید » را برای وی تعلیم می دهد.
آری! در آن حال که مردم بی خبر از کمال، کتاب بزرگ هستی را به عنوان یک بالش؛ زیر سر خود می نهند و به خواب عمیق جهل و خود خواهی فرو می روند، نیایشگران آگاه از همین کتاب ، در حال نیایش، حقایقی را می خوانندکه از ذهن آن بی خبران خطور نمی کند.
گرچه مقصود از کتاب آن فن بود گر توأش بالش کنی هم می شود
3- نخستین سازندگی که دعا در یک انسان آگاه به وجود می آورد، این است که وی را در نیاز قرار گرفتن به جاذبۀ کمال، آگاه می سازد و آن گاه او را در جاذبۀ مزبور قرار می دهد. دریافت نقص و نیاز برای یک انسان آگاه از منبع جوشان اشتیاق به کمال در درون مبدأ، حرکتی است که ادامۀ آن را تا ورود به منطقۀ کمال تأمین می نماید.
4- کسی که آگاهانه به نیایش می پردازد، پیش از تلفظ نخستین کلمۀ دعا مخصوصاً در موقعی که آن کلمه « خدایا » باشد حالتی فوق حالات معمولی مغزی و روانی را – اگر چه در یک لحظه – از درون خود احساس می کند که هیچ نامی برای آن جز « لبیک خداوندی» نتوان گذاشت.
بلکه آن الله تو لبیک ماست وان نیاز و درد و سوزت پیک ماست
نی تو را در کار، من آورده ام نه که من مشغول ذکرت کرده ام
حیله ها و چاره جویی های تو جذب ما بوده گشاده پای تو
درد عشق تو کمند لطف ما است زیر هر یا رب تو لبیک ها است
هست لبیکی که نتوانی شنید لیک سر تا پا توان آن را چشید
5- اگر دعا و نیایش حکمتی جز این نداشت که انسان را در موضعی فوق طبیعت و جریانات قانونی آن قرار دهد و سلطۀ نظارۀ دایمی خداوندی را دربارۀ هستی و این که خداوند در هر لحظه می تواند جریان هستی را در یک نظام باز مورد دگرگونی به وسیلۀ ارواح شیفتۀ بارگاه خود قرار بدهد، برای ضرورت در حیات انسانی کافی بود. آری اگر دعا و نیایش جز این نتیجه ای نداشت، کافی بود که سرنوشت یک انسان را در همۀ سالیان عمر تغییر داده و حیات او را با اشراف و گسترش «من» در هستی به جریان بیندازد.
سازندگی دعا ونیایش دربارۀ ابعاد گوناگون انسان بسیار متعدد ومتنوع است که متأسفانه مورد توجه کافی قرار نمی گیرد. با مطالعهبررسی صحیفۀ سجادیه و ورود به سرزمین محتویات آن، این امید در دلهای انسان های عاشق کمال زنده می گردد که دعا و نیایش، معانی و نتایج و بالاتر از همه هویت اصلی خود را درفرهنگ معنوی بشر باز یافته به عنوان یکی از اساسی ترین عوامل تحرکتلاش پر معنا در « حیات معقول » جای خود را باز کند. از طرفی حضرت سجاد (علیه السلام) چون نمی دانست قیام به شمشیر کند و مقتضای عصر نبود لذا برای تکمیل شهادت پدرش مکتب انقلاب فکری به وجود آورد و ترویج دین را از این سبک و روش شروع فرمود.
امام چهارم در خلال راز و نیاز به درگاه بی نیاز از بیان واقعۀ مؤلمه کربلا و جنایات بنی امیه و آل زیاد و آل مروان که همه را خود شاهد و ناظر آن بوده خود داری نکرده. حقایق تاریخی قیام پدر را با علل و اسبابی که سبب نهضت او و تأثیر شهادت و انقلاب فکری در خلال ذکر و دعاء و مراتب توحید و لزوم حفظ دین و احیاء شریعت اسلام برای رستگاری و صحت و سلامت بشر در دنیا و آخرت و همۀ دقایق نکات زندگی را بیان فرمود و جریان تاریخ را در لباس دعاء جای داد و به نام صحیفۀ سجادیه به یادگار گذاشت. از این جهت است که صحیفه را در سبک انشاء و روش املاء در لباس ادعیه و اذکار به نام مکتب حرکت فکری نامیده اند و آن را کتاب درس شهامت و شجاعت ادبی خوانده اند؛ زیرا ریشۀ فضایل نفسانی و پیدایش رذایل اخلاقی و قبایح کار بنی امیه همه در خلال دعاء توصیف و تشریح شده و تاریخ روشنی به دست اهل دل می دهد.
این منشی آسمانی به قدری در روشن کردن محیط حکومت اموی حقایق را خوب بیان فرموده و روش ابتکاری نوینی پیش گرفته است و مسطور تاریخ را آیینه حقایق و وقایع قرار داده و از اندیشه به قلم آورده و از فکر به سخن سپرده که حقا نظیر ندارد.
مؤلفین صحیفۀ سجادیه
1- اول کسی که صحیفۀ سجادیه را به ترتیب متداول کنونی جمع آوری کرده سید نجم الدین ابوالحسن محمد بن الحسن علوی از معاریف علمای قرن ششم بوده است.
2- دومین مؤلف صحیفه، شیخ حر عاملی صاحب کتاب وسائل الشیعه می باشد که از مفاخر علمای اسلام است. در سال 1053 به تنظیم ادعیه پرداخته و نسخۀ اصل آن در کتابخانه مرحوم میر سید حامد حسین لکهنوی متوفی 1306 قمری در حیدر آباد موجود است و همان نسخه مکرر در ایران از سال 1311 به بعد چاپ شده است.
3- مؤلف دیگر صحیفه میرزا عبدالله بن میرزا عیسی معروف به افندی متولد سال 1066 متوفی 1137 صاحب کتاب نفیس ریاض العلماء می باشد که از شاگردان مبرز علامۀ مجلسی بود وی از تنظیم و تدوین شیخ حر عاملی انتقاد کرده است نسخۀ تألیف این مرد بزرگ در تهران موجود است.
4- چهارمین مؤلف صحیفه محدث معروف، حاجی میرزا حسین نوری صاحب کتاب مستدرک الوسائل متولد 1254 و متوفی سال 1320 می باشد که علاوه بر ادعیه سابقین، اذکاری نیز جمع آوری و بر آن افزوده که در صحیفه های قبل از او نبوده و نسخۀ او نیز مکرر چاپ شده است.
5- پنجمین مؤلف صحیفه سجادیه علامه سید محسن جبل عاملی متولد سال 1282 متوفی 1370 قمری صاحب کتاب معروف اعیان الشیعه و نسخه تألیف او در سال 1330 قمری شده است.
6- ششمین مؤلف علامه شیخ الفقیه محمد باقر محمد حسن بیرجندی قائینی است.
7- هفتمین مؤلف علامه شیخ هادی بن شیخ عباس آل کاشف الغطاء نجفی صاحب مستدرک نهج البلاغه است.
8- هشتمین مؤلف علامه حاجی میرزا سید علی حسینی مرعشی است.
9- نهمین مؤلف شیخ محمد بن مظفّر مشهور به تقی زیاد آبادی قزوینی از شاگردان شیخ بهایی است.
شارحین صحیفه سجادیه
در کتب فهرست و اخبار و حدیث هر کجا نامی از امام زین العابدین ( علیه السلام ) برده شده یا نامی از ادعیه و اذکار و صحایف برده شده صحیفه سجادیه مورد احترام و تقدیس مورخین و مؤلفین بزرگ مانند شیخ صدوق ابن بابویه قمی، شیخ مفید، علامه خزاز قمی شاگرد صدوق، احمد بن عباس ، شیبانی و هزاران نفر دیگر از علماء واقع شده و در کتب رجال و حدیث همه جا نام صحیفه به عظمت برده شده است تا جایی که اسناد مرویه صحیفه را تا 56000 سند نقل کرده اند یعنی پنجاه و شش هزار نفر صحیفه را روایت کرده و از آن بهره مند گشته و شرح و ترجمه و تعلیقه و حاشیه بر آن نوشته اند تا در کثرت منفعت آن را به زبور آل محمد صلی الله علیه وآله نامیده اند و علماء استقبالی کردند تا آن را تحلیل و تشریح کرده به لغات دیگر در آوردند تا آن جا که شروع آن به 61 رسیده که از نظر خوانندگان می گذرد:
1- شرح کفعمی : شیخ تقی الدین ابراهیم بن علی بن حسن کفعمی مؤلف کتاب المصباح کفعمی که شرح مزبور را در سال 865 به اتمام رسانیده و هر مطلبی که از کتب دیگران نقل نموده نام کتاب و مؤلف را صریحاً ذکر کرده است. این شرح غیر از شرحی است که در کتاب المصباح و بلد الامین از آن نام برده است.
2- شرح شهید ثانی : شیخ علی بن محمد ابو جعفر محمد بن ابی منصور حسن بن شهید ثانی صاحب کتاب الدر المنثور.
3- شرح شهید ثانی : شرح شیخ ابو جعفر محمد بن جمال الدین ابی منصور حسن بن شهید ثانی متوفی 1030.
4- شرح محقق ثانی : شرح محقق ثانی نورالدین ابوالحسن علی بن حسین بن عبدالعالی کرکی متوفی 940.
5- شرح پدر شیخ بهایی: شرح حسین بن عبدالصمد حارثی پدر شیخ بهایی متوفی 984 که به صورت تعلیقه نگاشته شده.
6- شرح شیخ بهایی: شرح حدائق الصالحین شیخ بهایی که به طور تعلیقه تألیف شده و غیر از شرح مشهد شیخ است.
7- شرح علاء الدین تبریزی : شرح علاء الدین تبریزی خطاط مشهور ایران که در سال 923 نوشته و حاشیه و ترجمه شده است.
8- شرح سید علاء الدوله مرعشی : شرح سید علی بن سید علاء الدوله بن سید ضیاء الدین نورالله حسینی تستری مرعشی که نسخۀ آن در کتابخانه امام جمعه کرمانشاه بوده و آقای عبدالعزیز جواهر الکلام در فهرست کتابخانۀ ملی نقل نموده اند این نسخه در 200 صفحه به قلم محمد بن محمد مدعو به شاه محمد شیرازی نوشته است.
9- شرح مجلسی اول: شرح مولی محمد تقی مجلسی متوفی سال 1070 که به صورت حاشیه نوشته شده و نسخۀ آن در کتابخانه نابغۀ سید حسن صدر بوده و تاریخ تحریر این نسخه سال 1073 بوده.
10- شرح علامه مجلسی دوم: شرح فارسی ملا محمد باقر مجلسی که مواد مهمه و مشکلات صحیفه را شرح کرده و نسخۀ آن در کتابخانۀ علامۀ مرحوم حاجی شیخ علی اکبر نهاوندی در مشهد بوده (وفات 1111) .
11- شرح بلاغی نجفی : شرح شیخ عباس بم محمد بلاغی نجفی که وفات پدرش در سال (1000) رخ داده به نقل از تنفیح المقال.
12- شرح رشتی: شرح مولی عبدالغفار رشتی که از علماء عصر شاه عباس است.
13- شرح افندی : شرح میرزا عبدالله افندی میرزا عیسی تبریزی اصفهانی صاحب کتاب ریاض العلماء و حیاض الفضلاء که در سال (1119) اتمام یافته و از بزرگترین علمای امامیه است.
14- شرح شولستانی : شرح سید شرف الدین علی بن حجه الله شولستانی استاد علامه مجلسی.
15- شرح زواری: شرح فارسی مولی ابوالحسن زواری سال 947 صاحب کتاب روضۀ الانوار.
16- شرح شیخ فتونی عاملی اصفهانی : شیخ ابوالحسن بن محمد ظاهر فتونی عاملی اصفهانی متوفی 1140 شیخ فتونی دارای تألیفات بسیاری است مانند کتاب ضیاءالعالمین در سه مجلد راجع با اثبات امامت و کتاب مرآت الانوار در تفسیر قرآن.
17- شرح سید محمد باقر اصفهانی: شرح فارسی سید محمد باقر که به نقل از صاحب روضات در آن اواخر می زیسته و شبیه به شرح سید علی خان است گویا در اصفهان نوشته شده.
18- شرح استر آبادی اصفهانی : شرح الفوائد تألیف ملا محمد باقر بن محمد حسین استر آبادی اصفهانی متوفی سال 1040 بین نجف و کربلا که به صورت تعلیقه نوشته شده و با شرح جزایری تماماً یه چاپ رسیده است.
19- شرح لواقح و لواحق- این شرح را آقای جواهر الکلام نام برده اند.
20- شرح هرندی: شرح مولی بدیع هرندی به نام ریاض العارفین.
21- شرح لاهیجی : شرح میرزا حسن بن عبدالرزاق لاهیجی صاحب شمع الیقین و آیینۀ حکمت این شرح در سه جلد و ناتمام می باشد.
22- شرح لنسبانی اصفهانی : شرح فارسی مولی حسین بن مولی حسن جیلانی لنسبانی اصفهانی متوفی سال 1129 که به پیروزی شرح سید علیخان نوشته شده و نسخۀ آن در کتابخانه محمد علی خوانساری بوده.
23- شرح کرکی: شرح سید حسین بن حسن بن ابی جعفر محمد موسوی کرکی معروف به محمد دختر زاده محقق مشهور.
24- شرح آقا جمال خوانساری: شرح فارسی تألیف علامه آقاحسین خوانساری متوفی سال 1099.
25- شرح طالقانی : شرح مولی رضا علی طالقانی به نقل از فهرست کتابخانه ملی.
26- شرح رازی: شرح مولی محمد سلیم رازی شاگرد سلطان العلماء صاحب کتاب ملتقطات که آن را در سال 1060 نوشته و نسخه آن در کتابخانه حاجی محمد حسین کبه در بغداد می باشد این شرح بسیار بزرگ می باشد.
27- شرح بحرینی : شرح شیخ محمد علی بن حاج مسعود حاج سلیمان حبشی بحرینی به نقل از صاحب کتاب انوار البدرین که نسخه ای از آن در کتابخانه حاجی احمد حسینی بوده و لغات و الفاظ را معنی کرده است.
28- شرح صوفی : شرح مولی فتح الله خطاط صوفی که مطابق مذاق مستصوفه عرفانی نوشته و افندی در ریاض العلماء از آن نام برده. در قرن 12 می زیستند.
29- شرح طریحی : شرح شیخ فخرالدین محمد بن علی طریحی نجفی متوفی سال 1085 به نام الکنت اللّطیفه.
30- شرح عارف: شرح تحفه الرضویه میرزا عارف که فقط چهار دعای اول را شرح کرده و محدث جزایری از آن نقل کرده است.
31- شرح مشهدی : شرح میرزا محمد بن محمد رضای مشهدی که نسخۀ آن در کتابخانه آل سید عیسی عطار بغدادی بوده.
32- شرح عبدالباقی : شرح مولی محمد معروف به عبدالباقی که لغات را معنی و شرح کرده است.
33- شرح ملا رفیعا : شرح سید امیر رفیع الدین محمد بن حیدر حسینی طباطبائی نایینی مشهور به ملا رفیعا شاگرد شیخ بهایی.
34- شرح اصطهباناتی : شرح ریاض العارفین یا روضه العارفین تألیف مولی محمد معروف به شاه محمد بن محمد اصطهباناتی شیرازی در سنه 1083 و نسخه ای از آن که در سال 1086 نوشته شده در مشهد است.
35- شرح فیض کاشانی: شرح محدث معروف محمدبن شاه مرتضی مدعو به ملا محسن فیض کاشانی متوفی 1091 که منضم به نورالانوار محدث جزایری در سال 1317 به طبع رسیده است.
36- شرح مختصر جزایری : شرح موسوم به نورالانوار سید جزایری متوفی سال 1112.
37- شرح مفصل جزایری : شرح سید نعمت الله جزایری که از نورالانوار بزرگتر است و سید عبدالله در اجازه کبیر خود و سید نعمت الله در اول نورالانوار به آن تصریح کرده است.
38- شرح ملحقات جزایری : شرح ملحقات صحیفه تألیف سید نعمت الله جزایری که در آخر شرح اول به آن اشاره کرده است.
39- شرح حویزی: شرح شیخ یعقوب بن ابراهیم بختیاری حویزی متوفی سال 1150.
40- شرح مازندرانی : شرح فارسی آقا هادی بن محمد صالح بن احمد مازندرانی داماد ملا محمد تقی مجلسی متوفی در فتنه افغان سال 1134.
41- شرح قزوینی: شرح محمد صالح بن محمد باقر روغنی قزوینی مؤلف کتاب الامامه در علم کلام این شارح و مترجم به زبان عربیفارسی شرح و ترجمه کرده است که نسخه ای از آن در کتابخانه، مشهد رضویست.
42- شرح سید علیخان مدنی دشتکی شیرازی : شرح سید صدرالدین علی بن احمد بن محمد معصوم حسینی معروف به سید علیخان مدنی متوفی سال 1118 یا 1117 صاحب کتاب « الدرجات الرفیعه فی طبقات الشیعه » و کتاب « طراز اللغه » و « سلافه العصر فی محاسن اعیان العصر بکل مصر » این شرح به نام ریاض السالکین فی شرح صحیفه الساجدین است و در سال 1106 تألیف شده است . بهترین و مشهورترین شرحی است که چاپ شده و مشتمل بر 54 روضه است.
43- شرح قهپایه اصفهانی : شرح فارسی بدیع الزمان قهپایه اصفهانی که راهنمای شرح و ترجمه قاضل روغنی بوده است.
44- ترجمه استر آبادی : ترجمه ملا محمد استر آبادی که خود خطاط بوده و ترجمه هم بر صحیفه نوشته است.
45- ترجمه خطیب اصفهانی : ترجمه ملا عبدالجواد خطیب اصفهانی که به دستور رکن الملک حاکم اصفهانی در عصر قاجاریه ترجمه کرده و اوایل قرن چهارده وفات یافته است.
46- ترجمه بلاغی : فاضل معاصر سید صدرالدین بلاغی ترجمه نموده که انتشارات دارالکتب چاپ کرده است.
47- ترجمه حسین اصفهانی : عمادزاده که در سال 1379 چاپ پنجم آن توسط انتشارات گلبرگ چاپ شده است.
48- شرح دعا مکارم الاخلاق : به نورالافاق از مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی .
49- شرح علامه محمدرضا الاعراجی الحسین : به نام الازهر اللطیفه فی شرح موفردات الصحیفه که نسخه آن در کتابخانه سید شهاب الدین مرعشی نجفی است.
50- شرح میرزا محمد مشهدی جمال الدین طوسی : صاحب کتاب دقایق التنزیل که نسخه آن در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی موجود است.
51- شرح میرزا محمد علی بن نصیر چهاردهی رشتی : متوفی 1234 صاحب کتاب الوقت و القبله چاپ تهران که در کتابخانه آیت الله مرعشی موجود می باشد.
52- شرح سید افصح الدین محمد شیرازی : صاحب کتاب مواهب الالهیه فی شرح نهج البلاغه الحیدریه.
53- شرح مولی تاج الدین : مشهور به قاجا پدر فاضل هندی که نسخه آن در کتابخانه مرحوم میرزا ابوالهدی کرباسی در اصفهان است.
54- شرح مفتی میرزا عباس جزایری : متوفی 1306 که نسخه آن در کتابخانه سید ناصر حسین هندی است.
55- شرح ملا حبیب الله کاشانی : که نسخه آن در خاندان آن مرحوم در کاشان است.
56- شرح ابن مفتاح : ابوالحسن عبدالله بن ابی القاسم بن مفتاح زیدی یسانی صاحب کتاب المتنزع المختار فی فقه الزیدیه چاپ مصر.
57- شرح ملا خلیل قزوینی : که نسخه آن در کتابخانه مرحوم شیخ الشریعه اصفهانی در نجف است.
58- شرح ملا طاهر بن حسین شیرازی : مقیم قم که نسخه آن در کتابخانه سید علی همدانی در نجف است.
59- شرح سید محسن بن قاسم بن اسحاق صنعانی یمانی زیدی : که از علماء قرن 13 بوده به نقل از استاد سید شهاب الدین نجفی جمال الدین کوکبانی یمنی متوفی به سال 1339 در بغداد.
60- شرح سید محسن بن احمد شامی حسینی یمانی زیدی : متوفی 1251 به نقل از علامه ابن زیاره در کتاب نشرالعرف خطی.
61- شرح سید جمال الدین کوکبانی یمانی: مقیم هند متوفی 1339