صفات خداوند در قرآن و صحیفه سجادیه
پس از آن که مراتب توحید را در صحیفه سجادیه بر قرآن عرضه کردیم و یکسانی آنها را یافتیم، از مقایسه صفات خداوند در قرآن و صحیفه سجادیه نیز به نتایج زیبایی رسیدهایم. صفات ثبوتی خداوند، مانند: اول، آخر، تواب، غنی، مفضل، مهلک، رازق، محیط، رقیب، وارث، مجیب، سمیع، علیم، عفو، غفور، روؤف، رحیم، هادی و…و صفات سلبی، مانند: فرزند داشتن، دگرگونی و…نیز در صحیفه تضمین و یا تلمیح شده است؛ (1) برای نمونه یکی از صفات خداوند مفضِل یا متَفَضِل بودن است. مفضل به معنای کسی است که بیش از استحقاق میبخشد و نیکی میکند. (2) امام در دعای خود خدا را چنین میخواند:
وَ یا مَن لَا یکَافِی عَبدَهُ عَلَی السَوَاءِ. (3)
اگر چه در این عبارت کلمات قرآنی نیست، اما همین مضمون را در آیه زیر میتوان یافت:
مَن جاءَ بِالحَسَنَه یِ فَلَهُ عَشرُ أَمثالِها. (4)
و یا در قسمتی دیگر از همین دعا آمده است:
وَ أَنتَ الَذِی زِدتَ فِی السَومِ عَلَی نَفسِکَ لِعِبَادِکَ، تُرِیدُ رِبحَهُم فِی مُتَاجَرَتِهِم لَکَ، وَ فَوزَهُم بِالوِفَادَه یِ عَلَیکَ، وَ الزِیادَه یِ مِنکَ. (5)
این قسمت دعا نیز مستند قرآنی دیگری دارد:
فَأَمَا الَذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَالِحاتِ فَیوَفِیهِم أُجُورَهُم وَ یزِیدُهُم مِن فَضلِهِ. (6)
نکته زیبایی که در رابطه قرآن و صحیفه میتوان یافت، دقت های لطیفی است که در درخواستها و سخنان امام یافت می شود. در دو عبارت پیشین صفت مفضل بودن خداوند در صحیفه سجادیه منعکس شد. اما بر اساس آیات قرآن فزون بخشی خداوند به مؤمنان و یا نیکوکاران اختصاص دارد. امام نیز در همین دعا فزون بخشی را برای کسانی میداند که با خدا معامله میکنند و یا بندگی او را به جای میآورند. هر چند تمام مخلوقات سهم معینی در نزد خداوند دارند (7)ولی فزون بخشی به کسانی اختصاص دارد که در اطاعت، فرمان خدا را بر خواهش های خویش مقدم دارند.
نمونهای از صفات سلبی خداوند، پدر و فرزند برای خدای تعالی تصور کردن است. امام سجاد( در دعای خویش خدا را چنین توصیف کرد:
إِنَکَ الوَاحِدُ الأَحَدُ الصَمَدُ، الَذِی لَم تَلِد وَ لَم تُولَد وَ لَم یکُن لَکَ کُفُواً أَحَدٌ.
دعای امام اشارهای به آیات مأنوس زیر است:
اللهُ الصَمَدُ * لَم یلِد وَ لَم یولَد * وَ لَم یکُن لَهُ کُفُوًا أَحَدُ. (8)
در دعاهای امام، گاه مواردی دیده می شود که حضرت خواسته خویش را با صفات متعدد خداوند قرین میسازد. به نظر میرسد که امام در این دعاها، تأثیر صفات الهی را در برآورده شدن حاجات آموزش داده است: برای نمونه، امام در دعای بیست و ششم درخواست نیکوی خود را برای عموم مسلمانان و مؤمنان میطلبد و بر آورده شدن آن را با صفات هشتگانه الهی همنشین میسازد و با تلمیح زیبایی به آیه قران قریب بودن خداوند را سبب برآورده شدن حاجات میداند:
اللَهُمَ أَعطِنَا جَمِیعَ ذَلِکَ بِتَوفِیقِکَ وَ رَحمَتِکَ، وَ أَعِذنَا مِن عَذَابِ السَعِیرِ، وَ أَعطِ جَمِیعَ المُسلِمِینَ وَ المُسلِمَاتِ وَ المُؤمِنِینَ وَ المُؤمِنَاتِ مِثلَ الَذِی سَأَلتُکَ لِنَفسِی وَ لِوَلَدِی فِی عَاجِلِ الدُنیا وَ آجِلِ الآخِرَه یِ، إِنَکَ قَرِیبٌ مُجِیبٌ سَمِیعٌ عَلِیمٌ عَفُوٌ غَفُورٌ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ.
دعای حضرت تلمیحی از آیه زیر است:
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِی فَإِنِی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعوَه یَ الدَاعِ إِذا دَعانِ فَلیستَجِیبُوا لِی وَ لیؤمِنُوا بیلَعَلَهُم یرشُدُونَ. (9)
برخی دیگر از صفات خداوند را به همراه موضوعات پربسامدی مانند نبوت را در جدول شماره 2 (تلمیح های قرآنی صحیفه) گزارش کردهایم. البته پر واضح است که فهرست اشارات قرآنی صحیفه تنها نمایی از به هم پیوستگی صحیفه سجادیه با قرآن را نشان میدهد. بررسی دقیق هر موضوعی نیازمند شناخت زمان و جریان های آن دوره است: برای نمونه، دعای دوم صحیفه سجادیه در توصیف پیامبر اعظم( است. ارزش عبارت های دعا هنگامی نمایان می شود که حوادث سال های 85 تا 94 هجری را مرور کنیم. (10)گستاخی نظام حاکم، سبب شد تا حاکم مکه در سال 89 هجری در سخنرانی خود مقام خلیفه را از رسول خدا( برتر بداند و چاه آب حفر شده به وسیله ولید بن عبدالملک را از زمزم با ارزشتر شمارد. (11) در همین فضا امام سجاد (علیه السلام) در توصیف پیامبر( فرمود:
وَ الحَمدُ للهِ الَذِی مَنَ عَلَینَا بِمُحَمَدٍ نَبِیهِ (صلی الله علیه و آله ) دُونَ الأُمَمِ المَاضِیه یِ وَ القُرُونِ السَالِفَه یِ، بِقُدرَتِهِ الَتِی لَا تَعجِزُ عَن شَی ءٍ وَ إِن عَظُمَ، وَ لَا یفُوتُهَا شَی ءٌ وَ إِن لَطُفَ. (12)
«مَنَ» به معنای نعمتی بزرگ و سنگین است، هرچند در فرهنگ ما منت مفهومی ناپسند دارد، اما حقیقت آن است که منعَم احساس خردی در برابر کسی میکند که نعمتی بزرگ را در اختیارش نهاده است و ولی نعمت او هم نیست. از همین روی، فرزند در برابر نعمت های پدر و یا زن در برابر نعمت هایی که شوهر در اختیارش میگذارد، احساس حقارت نمیکند. امام سجاد (علیه السلام) در معرفی پیامبر از فعل «من» استفاده کرد تا بزرگی رسالت و مقام پیامبر( را برساند و از سویی، برای مسلمانانی که با قرآن آشنایی دارند، نعمت بزرگ خداوندی را یادآورد:
لَقَد مَنَ اللهُ عَلَی المُؤمِنِینَ إِذ بَعَثَ فِیهِم رَسُولاً مِن أَنفُسِهِم یتلُوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یزَکِیهِم وَ یعَلِمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَه یَ وَ إِن کانُوا مِن قَبلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ. (13)
امام در قسمتی دیگر از همین دعا پیامبر( را «امام الرحمه ی» و «مفتاح البرکه ی» میخواند. این تعابیر در سرزمینی که حاکم آن، ولید بن عبد الملک را از ابراهیم خلیل با برکتتر میداند، بسیار پر معناست:
اللَهُمَ فَصَلِ عَلَی مُحَمَدٍ أَمِینِکَ عَلَی وَحیکَ، وَ نَجِیبِکَ مِن خَلقِکَ، وَ صَفِیکَ مِن عِبَادِکَ، إِمَامِ الرَحمَه یِ، وَ قَائِدِ الخَیرِ، وَ مِفتَاحِ البَرَکَه یِ.
با تأملی در آیات قرآن، رحمت و برکت پیامبر را میتوان دریافت:
وَ ما أَرسَلناکَ إلا رَحمَه یً لِلعالَمِینَ. (14)
و وجود مبارکش آن چنان با برکت بود که خداوند به او تضمین داد تا هنگامی که در میان امتش است، برایشان عذاب نفرماید:
وَ ما کانَ اللهُ لِیعَذِبَهُم وَ أَنتَ فِیهِم وَ ما کانَ اللهُ مُعَذِبَهُم وَ هُم یستَغفِرُونَ.(15)
رابطه تفسیری
افزون بر رابطه محتوایی صحیفه ـ که در عنوان انسجام محتوایی گزارش شد ـ نکته های تفسیری صحیفه سجادیه هم درخور تأمل صحیفه پژوهان است که به برخی از آنها اشاره میکنیم. پیش از آن، توجه به این نکته شایسته است که ارزش نکته های تفسیری صحیفه سجادیه زمانی آشکارتر می شود که برداشت های تفسیری امام با مفسران تابعی مانند مجاهد، سعید بن مسیب، سعید بن جبیر و دیگران سنجیده شود. بیشترین تأکید تفسیر تابعیان در لغتشناسی و تبیین معنای کلمه است (16) ؛ در حالی که بیان تفسیری امام به گونهای است که آیه قرآن کاربردی شود و پرده از ظاهر قرآن کنار رود. امام آیه را آنسان تبیین کرده است که مشتاقان قرآن بتوانند بر اساس تفسیر امام خودسازی کنند. دقت در نکته های تفسیری اهل بیت بازگشت به معنای ماورایی قرآن و دستور العمل خودسازی و جامعه سازی است. قرآن کتاب بینظیری است که برای همگان سودمند است. نگاه به قرآن، خواندن قرآن و حتی نگهداری قرآن در خانه سفارش شده است. (17) تفکر در قرآن و عمل به آن از بالاترین مراتب انس با قرآن است. دقت در ارتباطات استوار قرآن و صحیفه، راهکار های استفاده از قرآن را نشان میدهد. امام در دعاهای خود مضامین قرآن را آنچنان تفسیر میکند که حس عمل کردن و به کار بستن دستورات الهی برای دست یافتن به افق های ترسیم شده در مشتاقان قرآن بر انگیخته می شود؛ برای نمونه، کسانی که با فرهنگ قرآنی آشنایند، زهد و ارزش آن را میدانند. زاهد، در منطق دینی، کسی است که تسلیم شرایط نمی شود و شرایط پیرامونی بر او اثر ندارد؛ اما چگونه میتوان به این مقام آزادگی دست یازید؟
تعریف زهد واقعی در آیه لِکَیلا تَأسَوا عَلی ما فاتَکُم وَ لا تَفرَحُوا بِما آتاکُم (18) آمده است. این آیه پس از آن است که دیدگاه اعتقادی انسان کامل شود و منشأ اثر را تنها خدا بداند، در آیه پیش از این میخوانیم: مَا أَصَابَ مِن مُصِیبَه یٍ فی الأَرضِ وَ لَا فی أَنفُسِکُم إلا فی کِتَابٍ مِن قَبلِ أَن نَبرَأَهَا إِنَ ذَالِکَ عَلی اللهِ یسِیر. امام سجاد (علیه السلام) در دعای خود راهکار عملی دستیابی به چنین مقامی را ستایش و مدح و سپاس دائمی خداوند میداند و کسی که بتواند در هر حالی تمام یاد خویش را متوجه خدا نماید، بیتردید رویآوردن دنیا خرسندش نمیکند و رویگردانی دنیا نیز در او بیتأثیر است:
اللَهُمَ صَلِ عَلَی مُحَمَدٍ وَ آلِهِ، وَ اجعَل ثَنَائِی عَلَیکَ، وَ مَدحِی إِیاکَ، وَ حَمدِی لَکَ فِی کُلِ حَالَاتِی حَتَی لَا أَفرَحَ بِمَا آتَیتَنِی مِنَ الدُنیا، وَ لَا أَحزَنَ عَلَی مَا مَنَعتَنِی فِیهَا. (19)
یکی دیگر از مواردی که در قرآن نیازمند تأمل و تفکر است، حکمتها و مثل های قرآنی است. شناخت مثل های قرآن برای رهیافت دین ضروری است و از سویی، قرآن کریم طرح کردن مثلها را برای پند پذیری (20)و اندیشیدن (21) میداند و تنها دانشوران هستند که میتوانند مثل های قرآنی را دریابند:
وَ تِلکَ الأَمثالُ نَضرِبُها لِلنَاسِ وَ ما یعقِلُها إلا العالِمُونَ. (22)
امام سجاد (علیه السلام) در دعای خویش راهکار رسیدن به این مرتبه را، انس شبانگاهی با قرآن میداند؛ انسی که بتواند، کششها و گرایش های شیطانی را واپس زند، از گناهان بازدارد و زبان را در کنترل قرآن در آورد. گویا ویژگی هایی که امام برشمرد، خصوصیات دانایانی است که قرآن به آنها اشارت دارد.
اللَهُمَ صَلِ عَلَی مُحَمَدٍ وَ آلِهِ، وَ اجعَلِ القُرآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَیالِی مُونِساً، وَ مِن نَزَغَاتِ الشَیطَانِ وَ خَطَرَاتِ الوَسَاوِسِ حَارِساً، وَ لِأَقدَامِنَا عَن نَقلِهَا إِلَی المَعَاصِی حَابِساً، وَ لِأَلسِنَتِنَا عَنِ الخَوضِ فِی البَاطِلِ مِن غَیرِ مَا آفَه یٍ مُخرِساً، وَ لِجَوَارِحِنَا عَنِ اقتِرَافِ الآثَامِ زَاجِراً، وَ لِمَا طَوَتِ الغَفلَه یُ عَنَا مِن تَصَفُحِ الِاعتِبَارِ نَاشِراً، حَتَی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا فَهمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمثَالِهِ الَتِی ضَعُفَتِ الجِبَالُ الرَوَاسِی عَلَی صَلَابَتِهَا عَنِ احتَِمالِهِ.
امام سجاد (علیه السلام)، اگرچه صحیفه را به عنوان کتاب تفسیری املا نکرده است، ولی از نکات ارزشمند تفسیری آن نمیتوان چشم پوشید. برخی دیگر از نکات تفسیری صحیفه چنین است:
1. تبیین مجملات
گاهی آیهای در قرآن به گونه مجمل وارد شده است و امام، در مقام مفسرِ قرآن، اجمال آیه را تبیین کرده است؛ مانند آیه:
وَ قَضی رَبُکَ إلا تَعبُدُوا إلا إِیاهُ وَ بِالوالِدَینِ إِحساناً إِمَا یبلُغَنَ عِندَکَ الکِبَرَ أَحَدُهُما أَو کِلاهُما فَلا تَقُل لَهُما أُفٍ وَ لا تَنهَرهُما وَ قُل لَهُما قَولاً کَرِیماً. (23)
امام «قولاً کریماً؛ سخن شایسته» را تبیین کردند و در دعای خویش برای پدر و مادر چگونه سخن گفتن با ایشان را بیان فرمودند:
اللَهُمَ خَفِض لَهُمَا صَوتِی، وَ أَطِب لَهُمَا کَلَامِی، وَ أَلِن لَهُمَا عَرِیکَتِی، وَ اعطِف عَلَیهِمَا قَلبِی، وَ صَیرنِی بِهِمَا رَفِیقاً، وَ عَلَیهِمَا شَفِیقاً. (24)
بنابراین آهسته سخن گفتن در برابر پدر و مادر، پاکیزه گویی و نرمخو بودن در برابر ایشان تفسیری از قولاً کریماً است.
نمونه دیگر آرامش در شب است:
اللهُ الَذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَیلَ لِتَسکُنُوا فِیهِ وَ النَهارَ مُبصِراً. (25)
امام، در دعای خود آرامش در شب را به سکون از کوشش و فعالیت روزانه، تفسیر و تبیین کرده است:
فَخَلَقَ لَهُمُ اللَیلَ لِیسکُنُوا فِیهِ مِن حَرَکَاتِ التَعَبِ وَ نَهَضَاتِ النَصَبِ. (26)
شب در آیهای دیگر، پوشش معرفی شده است.
وَ هُوَ الَذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَیلَ لِباساً. (27)
امام در دعای خود پوشش بودن شب را آسایش و خواب شبانگاهی میداند که برای رسیدن به نشاط ضروری است:
وَ جَعَلَهُ لِبَاساً لِیلبَسُوا مِن رَاحَتِهِ وَ مَنَامِهِ، فَیکُونَ ذَلِکَ لَهُم جَمَاماً وَ قُوَه یً، وَ لِینَالُوا بِهِ لَذَه یً وَ شَهوَه یً.
2. تقیید مطلقات
قرآن به گونهای مطلق خودش را برای مؤمنان شفا معرفی میکند:
وَ نُنَزِلُ مِنَ القُرآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحمَه یٌ لِلمُؤمِنِینَ وَ لا یزِیدُ الظَالِمِینَ إلا خَساراً. (28)
اگرچه معنای واقعی مؤمن کسی است که به فرمان های الهی گوش فرا دهد، با این همه در صحیفه مؤمنانی از شفای قرآنی بهرهمند هستند که از سر تصدیق به گفتار قرآن گوش فرا دهند و قرآن را با زبان ایمان بخوانند:
وَ جَعَلتَهُ نُوراً نَهتَدِی مِن ظُلَمِ الضَلَالَه یِ وَ الجَهَالَه یِ بِاتِبَاعِهِ، وَ شِفَاءً لِمَن أَنصَتَ بِفَهَمِ التَصدِیقِ إِلَی استِماعِهِ.
3. تبیین لغات
بیان مراد از برخی صفات و لغات مشهور قرآن، نوعی دیگر از تبیین های قرآنی صحیفه سجادیه است. فرقان (29) ، وحی (30) قرآن، و کتاب فصلت (31) از اصطلاحات مشهوری هستند که معانی گوناگونی در میان قرآن پژوهان دارد؛ برای نمونه، فرقان به معنای جدا کننده حق و باطل است. امام در دعای خود معنای خاصتری از فرقان ارائه میدهد و اعراب قرآن و تفصیل کتاب را چنین میشناساند:
وَ فُرقَاناً فَرَقتَ بِهِ بَینَ حَلَالِکَ وَ حَرَامِکَ، وَ قُرآناً أَعرَبتَ بِهِ عَن شَرَائِعِ أَحکَامِکَ وَ کِتَاباً فَصَلتَهُ لِعِبَادِکَ تَفصِیلًا، وَ وَحیاً أَنزَلتَهُ عَلَی نَبِیکَ مُحَمَدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَ آلِهِ تَنزِیلاً. (32)
نمونه دیگر تبیینِ تفسیری آیات است؛ برای نمونه، تفاسیر لغوی و روایی در باره آیه 48 سوره نجم را به اختصار مقایسه میکنیم:
وَ أَنَهُ هُوَ أَغنی وَ أَقنی.
و هم اوست که بی نیاز کرد و سرمایه بخشید.
«اغنی» از ماده «غنی» به معنای بینیازی (33) است، و «اقنی» از ماده «قنیه» (بر وزن جزیه) به معنای اموال و سرمایه هایی است که انسان ذخیره می کند. (34) بنابراین «اغنی» به معنای برطرف کردن نیازمندی های فعلی است و «اقنی» به معنای بخشیدن مواهب ذخیرهای، مانند باغ و املاک و یا امور معنوی مانند بخشیدن روحیه رضامندی است که سرمایهای فناناپذیر است. امیرمؤمنان (علیه السلام) آیه را چنین تفسیر کرده است:
أغنی کل إنسان بمعیشته و أرضاه بکسب یده؛ (35)
خداوند هر انسانی را (با فراهم آوردن وسیله) زندگانیاش بینیاز و به دسترنج خویش خرسندش کرد.
امام سجاد (علیه السلام) با تلمیح همین آیه، منشأ توانگر ساختن و سرمایه بخشیدن خداوند را «فضل» و «من» حقتعالی میداند. به دیگر سخن، برتری خداوند و نعمت سترگ اوست که انسآنها سرمایهدار و بینیاز و خرسند میشوند. دعای امام چنین است:
وَ أَغنَانَا بِفَضلِهِ، وَ أَقنَانَا بِمَنِهِ؛ (36)
به فضل خویش ما را بی نیاز گردانید و به نعمت سترگ خود سرمایه امان بخشید.
نمونه دیگر از تبیین لغوی قرآن واژه «مدرارا» در آیه زیر است:
وَ یا قَومِ استَغفِرُوا رَبَکُم ثُمَ تُوبُوا إِلَیهِ یرسِلِ السَماءَ عَلَیکُم مِدراراً وَ یزِدکُم قُوَه یً إِلی قُوَتِکُم وَ لا تَتَوَلَوا مُجرِمِینَ. (37)
مِدرار ـ که در مذکر و مؤنث یکسان به کار میرود ـ به معنای پرباران (38)و صفتِ موصوفِ محذوف «سحابه ی؛ ابر» است. پر بارانی میتواند سودمند و یا زیانبار و سیل آور باشد. امام مدرار بودن ابر را چنین تفصیل میدهد تا برای دعا کننده اشارهای به آیه قرآن باشد و از سویی، تمایز باران فراوان سیلآور و باران فراوان با برکت را دریابد.«مدرار» به کار رفته در قرآن به نَافِعٍ، دَائِمٍ غُزرُهُ، وَاسِعٍ دِرَرُهُ، وَابِلٍ سَرِیعٍ عَاجِلٍ تفسیر شده است:
وَ امنُن عَلَی عِبَادِکَ بِإِینَاعِ الَثمَرَه یِ، وَ أَحی بِلَادَکَ بِبُلُوغِ الزَهَرَه یِ، وَ أَشهِد مَلَائِکَتَکَ الکِرَامَ السَفَرَه یَ بِسَقی مِنکَ نَافِعٍ، دَائِمٍ غُزرُهُ، وَاسِعٍ دِرَرُهُ، وَابِلٍ سَرِیعٍ عَاجِلٍ؛
و بر بندگانت با رساندن میوه ها احسان فرمای، و زمین خودت را با شکفتن گلها زنده نما. فرشتگان خود، آن فرستادگان بزرگوار را بفرمای تا از سوی تو، بارانی سودمند و پیوسته و فراوان و گسترده و تندبار بیاورند و همه جا را سیراب سازند.
پی نوشت ها :
* عضو هیئت علمی دانشکده علوم حدیث.
1) به جدول 1 و 2 مراجعه کنید.
2) معجم مقاییس اللغه، ص787 .
3) الصحیفه السجادیه، دعای45 .
4) سوره انعام، آیه160 .
5) الصحیفه السجادیه، دعای45 .
6) سوره نساء، آیه173 .
7) ر.ک: دعای16: «أَنتَ الَّذی جَعَلتَ لکلّ مَخلوقٍ فی نعَمکَ سَهماً؛ تویی که از نعمتهای خویش هر آفریده را بهره ای داده ای». این دعا نیز اشاره ای به آیه 50 سوره طه استک (قالَ رَبّنَا الَّذی أَعطی کلّ شَیءٍ خَلقَه ثمَّ هَدی).
8) سوره اخلاص، آیات2-4 .
9) سوره بقره، آیه186 .
10) سال تولد زید بن علی، دهه هشتم هجری است و در حدود سال های 75 تا 80 به دنیا آمده است و امام نیز دعاهای صحیفه را بر فرزندانش امام باقر و زید املا کرده است. طبیعی است که زید باید رد سنین تحمل حدیث و نگارش آن بوده باشد. از این روی، بررسی حوادث سال های 85 تا 94 موضوعیت دارد.
11) طبری در حوادث سال 89 می نویسد: نافع مولی بنی مخزوم گوید: شنیدم که خالد بن عبدالله (حاکم مکه) بر منبر مکه می گفت: «ای مردم کدام یک بزرگ ترند، جانشین مرد بر کسانش یا فرستاده وی سوی آنها؟ به خدا! اگر برتری جانشین را نمی دانید، بدانید که ابراهیم خلیل الرحمان آب خواست و خدای آب شور بدو داد، اما خلیفه از او آب خواست و آب خوشگوار بدو داد». گوید: ولید بن عبدالملک میان دو تپه، تپه طوری و تپه حجون، چاهی بکند که آب آن را می بردند در حوضی چرمین بر کنار زمزم می نهادند تا برتری آن بر زمزم معلوم شود (تاریخ الطبری، ج6، ص440).
12) الصحیفه السجادیه، دعای2 .
13) سوره آل عمران، آیه164 .
14) سوره انبیاء، آیه107 .
15) سوره انفال، آیه33 .
16) ر.ک: مکاتب تفسیری، ص189-266 .
17) مراتب انس با قرآن در روایات.
18) سوره حدید، آیه23 .
19) الصحیفه السجادیه، دعای21 .
20) سوره زمر، آیه27 .
21) سوره حشر، آیه21 .
22) سوره عنکبوت، آیه43 .
23) سوره اسراء، آیه23 .
24) الصحیفه السجادیه، دعای24 .
25) سوره غافر، آیه61 .
26) الصحیفه السجادیه، دعای6 .
27) سوره فرقان، آیه47 .
28) سوره اسراء، آیه82..
29) (تَبارَکَ الَّذی نَزَّلَ الفرقانَ عَلی عَبده لیکونَ للعالَمینَ نَذیراً) (سوره فرقان، آیه1).
30) (وَ الَّذی أَوحَینا إلَیکَ منَ الکتاب هوَ الحقّ مصَدّقاً لما بَینَ یدَیه إنَّ اللهَ بعباده لَخبیرٌ بَصیرٌ)(سوره فاطر، آیه31).
31) (کِتابٌ فصّلَت آیاته قرآناً عَرَبیا لقَومٍ یعلَمونَ)(سوره فصّلت، آیه3).
32) الصحیفه السجادیه، دعای42 .
33) العین، ص405 .
34) همان، ص217 .
35) تفسیرالقمی، ج2، ص329 .
36) الصحیفه السجادیه، دعای1 .
37) سوره هود، آیه52 .
38) درت السماء إذا کثر مطرها، و سحابه مدرار (العین، ج8، ص6).