نهج البلاغه در کلام رجال اندیشه

نهج البلاغه در کلام رجال اندیشه

در امثال و حکم عربى شهرت دارد که کلام الملوک، ملوک الکلام ، این سخنى به غایت‏حکیمانه است، نهج‏البلاغه مولا امیرالمؤمنین(ع) که الحق اخ القرآن نام گرفته نیز مصداق عالى این سخن حکمت‏آمیز است، زیرا از زبان و قلم بزرگ مردى تراویده که در جهان سخنورى یگانه بوده کلامش سرآمد کلام‏هاست از همین روى درباره این اثر جاودانه گفته‏اند فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق .
آرى، امام مؤمنان در عرصه سخنورى گوى سبقت از همگان ربوده و توسن بلاغت را در میدان فصاحت‏بى‏مهابا تازانده و هیچ کسى یاراى هماوردى با او را ندارد، و نه تنها هم کیشان امام متقین بر بى‏رقیبى وى اذعان دارند، بلکه سخنوران غیر مسلمان هم بر این امر گواهند، و جز این نیست که کلام امام على (ع) مؤید از جانب حق است و از زبان و قلمى تراویده که در شهر علم نبى (ص) بوده است .
خوش‏تر آن باشد که سر دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
در ابتدا جهت تیمن به ذکر بیاناتى از بنیانگذار جمهورى اسلامى حضرت امام خمینى (ره) مى‏پردازیم:
ما مفتخریم که کتاب نهج‏البلاغه که بعد از قرآن، بزرگترین دستور زندگى مادى و معنوى و بالاترین کتاب رهایى بخش بشر است و دستورات معنوى و حکومتى آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست . (1)
و در پیام دیگرى آن را شفاى دردهاى فردى و اجتماعى دانسته و آن را اقیانوسى معرفى مى‏نماید که هر دانشمندى در آن فرو رود غرق مى‏شود . (2)
سخنوران و دانشى مردان عرب به حکم همزبانى اولین کسانى‏اند که حلاوت این اثر ماندنى را چشیده‏اند:
سیدرضى که خود همت‏به جمع‏آورى این اثر سترگ گماشته و با نهج‏البلاغه جاودانه شده و همچون قطره‏اى که خود دریا شده مى‏نویسد:
جویندگان و سود برندگان از آن زیاد است و این به دلیل گران سنگى و قدر و منزلت این کتاب در فراهم داشتن شگفتى‏هاى سخن‏ورى و زبان‏آورى اوست . (3)
عبدالحمید کاتب از سخنوران بزرگ عرب در عهد مروان، چشمه جوشا مکتب ادبى خود و سبب نویسندگى اش را حفظ خطبه‏هایى چند از نهج‏البلاغه مى‏داند .
هفتاد خطبه از خطبه‏هاى على (ع) را حفظ کردم و پس از آن ذهنم جوشید که جوشید» . (4)
و چون از فصاحت و بلاغت‏سخنان او پرسیدند پاسخ مى‏دهد که حفظ کلمات على سبب فصاحت و بلاغت‏سخنانم شده است .
در همین راستا باز هم سیدرضى مى‏نویسد:
بعد از قرآن و بیانات پیامبر اکرم (ص) هر کلام و خطبه و مقاله‏اى را که خواندم و شنیدم توانستم با آن رقابت کنم و بهتر از ان یا همانندش را بگویم مگر کلمات امیرالمؤمنین على ع را که هرچه کوشیدم توانایى رقابت‏با آن را در خود نیافتم . (5)
ابن ابى الحدید که عالم سنى مذهب منصفى است و شرح بزرگش بر نهج‏البلاغه شهرت جهانى دارد سخنان مولا را برتر از کلام مخلوق و کمتر از کلام الهى دانسته و مى‏گوید اگر چه یاران پیامبر (ص) از فصیحان بودند ولى على (ع) از همه آنها افصح بود .
همگان دو هنر خطابه و نویسندگى را از وى فرا گرفته‏اند، و به همین دلیل است که یک دهم بلکه یک بیستم آنچه را که مردمان از سخنان على (ع) گردآورى کرده و حفظ کرده‏اند در مورد سخنان هیچ یک از صحابه رسول‏الله (ص) انجام نداده‏اند با این که در میان آنان نیز فصحاى بزرگى وجود داشته‏اند .
و سپس کلام امام (ع) را برتر از کلام حکیمانى چون افلاطون، ارسطو و سقراط دانسته است و مى‏گوید:
فصاحت را بین که چگونه مهار خود را به دست على داده و زمام خویش را به وى سپرده است . نظم شگفت الفاظ را بنگر که یکى پس از دیگرى مى‏آیند و در اختیار او قرار مى‏گیرند . گویا چشمه‏اى است که خود به خود و بدون زحمت از زمین مى‏جوشد . سبحان‏الله که جوانى از عرب و در شهرى چون مکه مى‏بالد و با هیچ حکیمى هم برخورد نکرده است اما کلماتش در حکمت
نظرى، برتر از سخنان افلاطون و ارسطو قرار گرفته و با اهل حکمت عملى نیز آمد و شد نداشته اما از سقراط هم پیشى گرفته است . (6)
امام یحیى یمنى مى‏گوید:
از معانى گوارا و شیواى سخنان على (ع) هر سخنورى سیراب شده و به سبک کلام وى هر خطیبى لباس سخنورى به تن کرده است چرا که مولا آبشخور بلاغت و زاینده آن است و ابر پر بار فصاحت مى‏باشد به حدى که خود فرمود: ما فرمانروایان کشور سخن ایم و درخت‏سخنورى در وجود ما ریشه دونیده و شاخه‏ها آورده است . (7)
شیخ محمدحسن نانل المرصفى که از ادیبان مهم جهان عربى است نهج‏البلاغه را همچون قرآن کریم، نوعى معجزه مى‏داند و مى‏گوید:
نهج‏البلاغه برهانى روشن بر این است که على (ع) بهترین نمونه زنده روشنایى و دانش، هدایت و فصاحت و معجزه قرآنى است . در این کتاب دلائل و نشانه‏هایى از دانش وسیع و سیاست صحیح و موعظه‏هایى روشن‏گر امام على (ع) به چشم مى‏خورد که شبیه آن در آثار هیچ یک از دانشمندان بزرگ و فیلسوفان و نوابغ دیده نمى‏شود .
مولا در ژرفاى دانش و دین و سیاست فرو رفته و در همه این موارد سربلند بیرون آمده است . (8)
شیخ ناصیف یازجى، عقیده دارد:
کسى که مى‏خواهد در دانش و نگارش برتر از همه قرار گیرد باید به نهج‏البلاغه متوسل شود و از حفظش کند» .
وى به فرزندش سفارش مى‏کند که هرگاه خواستى در دانش و ادب و نگارش بر دیگران برترى جویى حتما قرآن و نهج‏البلاغه از بر کن . (9)
طه حسین، ادیب بزرگ معاصر مصرى که امروزه به سمبلى ادبى براى ادیبان عرب مبدل شده و وجهه مذهبى زیادى هم ندارد عقیده دارد که:
من پس از وحى خداوندى، سخنى شیواتر و زیباتر از کلمات على (ع) را سراغ ندارم . (10)
امین نخله مى‏گوید:
هر کس بخواهد روح تشنه خود را از بیانات على (ع) سیراب سازد باید به نهج‏البلاغه روى آورد و آن را با دقت و صفحه به صفحه بخواند و گام نهادن در پرتو آن را فرا گیرد» . (11)
ابن نباته عبدالرحیم بن محمد اسماعیل، خطبه‏ها و مواعظ مولا را گنجى تمام نشدنى مى‏داند و مى‏گوید:
از خطابه‏ها گنجى از برکرده‏ام که هرچه از آن بردارم نمى‏کاهد و بلکه افزون مى‏شود و بیشتر آنچه را که از برکرده‏ام حدود یکصد فصل از کلمات موعظه‏آمیز على بن ابیطالب است . (12)
شیخ محمد عبده که در زمان خود شیخ مطلق الازهر بود و افتخار شاگردى مفخر شرق سید جمال‏الدین اسدآبادى را دارد و چه بسا شرح نهج‏البلاغه وى نیز نشانى از تاثیر روح شیعى و حماسى سید بروى باشد و سخنان امام را پس از آیات قرآنى و کلمات رسول‏الله (ص) جامع‏ترین کلام دنیاى عرب مى‏داند . وى مى‏گوید:
در میان تمام مردم عرب کسى نیست که معتقد نباشد سخن على (ع) پس از قرآن و احادیث رسول خدا (ص) شریف‏ترین و بلیغ‏ترین و جامع‏ترین سخنان است . (13)
همو در فراز دیگرى آن را آموزشگاه پند و حکمت دانسته و تمسک بدان را پاک کننده دل‏ها مى‏داند . (14) عبده مى‏نویسد:
در هنگام مطالعه نهج‏البلاغه هرگاه به فصلى دیگر مى‏رسیدم حس مى‏کردم که پرده‏هاى سخن عوض مى‏شوند و آموزشگاههاى پند و حکمت تغییر مى‏یابند . گاهى خودم را در میان جهانى مى‏یافتم که روح بلند معانى با زیور عبارات تابناک آن را آبادان ساخته است . این معانى، پیرامون جانهاى پاک و دلهاى روشن مى‏گردد تا به آنها رستگارى و الهام کند و به مقصد عالى‏شان برساند و از لغزش گامهاى گوناگون دورشان سازد و به شاه راه مستحکم فضیلت و کمال برساند» . (15)
این گونه سخنان از مردى که خود هم فقیه است و هم در میدان ادبیات عرب شهره‏ور است‏بیانگر مکانت و منزلت والاى نهج‏البلاغه مى‏باشد .
یکى دیگر از ادباى شهیر عرب دکتر زکى مبارک صاحب کتاب‏هاى مهم النثر الفنى و عبقریه الشریف و تحقیقات برجسته در آرایه‏هاى ادبیات عرب است . وى در کتاب النثر الفنى که به بررسى زیبایى‏هاى کلام عرب پرداخته پس از توصیف نثر فنى درباره جایگاه سخن بحث مى‏کند و چنین ادامه مى‏دهد:
نامه‏هاى على بن ابى‏طالب و خطب و وصیت‏نامه و عهدنامه‏هاى او از صنعت ایجاز و تطویل بجا برخوردار است . على وقتى که پیمان‏نامه مى‏نویسد گفتار را طولانى مى‏سازد چرا که عهدنامه، دستورهاى سیاسى منطقه‏اى را که حاکم بدانجا اعزام مى‏شود در بردارد اما زمانى که براى خواص یاران خود نامه مى‏نگارد عبارت‏ها کوتاه است چرا که در این گونه موارد موجبى براى طولانى ساختن گفتار نیست . (16)
به گفته دکتر على الجندى رئیس دانشکده علوم قاهره، سخنان حضرت على (ع) به حدى زیباست که گویى شعر منثور است . وى درباره نثر امام مى‏گوید:
نوعى خاص از آهنگ موسیقى که بر اعماق احساسات پنجه مى‏افکند در این بیانات هست . از نظر سجع، چنان منظوم است که مى‏توان آن را شعر منثور» نامید . (17)
ابوعثمان عمروبن جاحظ که از ادباى بنام و طراز اول ادبیات عرب است‏به جمله با ارزش قیمه کل امرئ‏ما یحسنه که تراویده فکر بلند امام متقین است اشاره مى‏کند و مى‏گوید:
اگر از نوشته‏هاى على (ع) جز همین کلمه را نداشتیم آن را شافى و کافى و بى‏نیاز کننده مى‏یافتیم بلکه آن را برتر از کفایت و منتهى به غایت مى‏دانستم چرا که نیکوترنى سخن آن است که اندک آن ترا بسیار بى‏نیاز سازد و معنى آن در ظاهر لفظ باشد» . (18)
گذشته از گفتارهاى عرب زبانان، به مصداق همدلى از همزبانى خوش‏تر است فارسى گویان نیز افزون بر تمایلات شیعى که خود موجب اهتمام آنان به کتاب مولا شده، چون ذاتا اهل ذوق و عرفانند به سخنان زیبا و حکمت‏آمیز گرایش دارند .@#@ لذا نهج‏البلاغه در میان ایرانیان، پس از قرآن مکانت عالى را بدست آورده و همواره در کنار کتاب الهى زینت افزاى کاشانه هر مسلمانى است . در این فراز بجاست‏به بررسى گفتارهایى از دانشوران ایران زمین پیرامون کلمات عالى‏شان مولا على (ع) بپردازیم .
یکى از شارحان بزرگ فارسى نهج‏البلاغه مرحوم ملا صالح روغنى قزونى است که در عهد شاه عباس دوم سلیمان صفوى مى‏زیسته و از مترجمان زبردست عصر خویش بوده و ترجمه‏ها و شرح‏هاى او بر کتب مهمى چون نهج‏البلاغه، صحیفه سجادیه و مثنوى رومى در دربار صفوى مقبولیت تام داشته است . وى از شاگردان حکیم متبحر میرداماد» مى‏باشد . (19) مهم‏ترین اثر وى شرح نهج‏البلاغه به فارسى است که به گفته مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانى از سودمندترین و مفیدترین شرح‏هاى نهج‏البلاغه است (20) که البته چاپ هم شده است .
این دانشى مرد، نهج‏البلاغه را جامع و عدیم‏المثل و فوق طاقت‏بشرى دانسته است . (21) استاد على دوانى که امروزه از رجال شرح حال نویس مهم به‏شمار مى‏رود و تالیفات متعددى در آثار و احوال دانشمندان دارد برآنند که نهج‏البلاغه خود بهترین وسیله شناخت امام متقین على (ع) است . دانشمندان معتقدند که پس از قرآن دنیاى اسلام کتابى از لحاظ ابعاد و ارزشهاى اسلامى همچون نهج‏البلاغه در اختیار ندارند . (22)
گروهى دیگر نیز نهج‏البلاغه را به عنوان برگزیده سخنان مولا، بیان گر اسلام راستین و ترجمان وحى خدا و برگدان شیوایى قرآن مى‏دانند (23) و منشا این دفتر حکمت را نیز قرآن دانسته‏اند لذا همه حکمت‏ها و دستورات مندرج در آن را ملهم از قرآن و رسول خدا (ص) دانسته‏اند . (24)
استاد دکتر سید جعفر شهیدى که امروزه از ادیبان طراز اول کشور ماست و استادى مسلم او بر لغت و ادب عرب مورد تایید و تصدیق همگان است و ترجمه شیوایش از نهج‏البلاغه ناسخ همه ترجمه‏هاى پیشین شده است، این کتاب عظیم را منبع و سرمایه غنى همه ادیبان، شاعران، خطیبان و نویسندگان تاریخ اسلامى دانسته و همه مطالب آن را یک گنجینه سرشار مى‏داند . وى مى‏گوید:
پس از آن که شریف رضى سخنان امام را از خطبه، نامه و فقره‏هاى کوتهاه گردآورى نمود سرمایه‏اى غنى در دسترس ادیبان و خطیبان و مترسلان نهاده شد چنانچه ظاهرا توجه ادیبان ایرانى به فقره‏هاى کوتاه سخنان امام، پس از تالیف کتاب مطلوب کل طالب من کلام على بن ابى طالب به وسیله رشید وطواط است . بحث در این که آیا همه این خطبه‏ها و نامه‏ها و سخنان کوتاه (کلمات قصار) که در مجموعه‏اى به نام نهج‏البلاغه گردآمده گفتار على (ع) است و یا برخى از گفته‏هاى دیگران نیز به نام حضرت، ثبت‏شده از قرن‏ها پیش آغاز شده و تا امروز به قدر کافى پیرامون آن گفته و نوشته‏اند . آنان که در سخن‏شناسى و نقد ادبى نزد گویندگان عرب کنانتى دارند گواهى داده‏اند که این گوهرهاى گرانبها همه به یک گنجینه تعلق دارد . . . پس از آن که مذهب تشیع در ایران رواج یافت‏به اطمینان خاطر مى‏توان گفت که شعر و شاعر و نثر از تاثیر نهج‏البلاغه و گفتار على (ع) خالى نیست (25)
فقیه و اصولى معاصر آیه‏الله جعفر سبحانى خبرهاى غیبى نهج‏البلاغه را گواه بر این دانسته که امام (ع) علاوه بر آگاهى‏هاى حسى و عقلى از آگاهى سومى به نام الهام و تایید الهى برخوردار است و انسان به وسیله این حس، شکننده مرزهاى زمان و مکان و حجاب ماده مى‏باشد و با این قوه، حوادث را پیش از وقوع درک کرده و با آن حوادث ارتباط برقرار کرده و کاملا آن را لمس مى‏کند . آگاهى از غیب و گزارش امام (ع) از حوادث و رویدادهاى پنهان و پوشیده خصوصا جریان‏هایى که پس از شهادت وى رخ داد یکى از ابعاد گسترده نهج‏البلاغه را تشکیل مى‏دهد و این خبرهاى غیبى گواه است که امام علاوه بر آگاهیهاى متعارف از آگاهى سومى برخوردار بوده که هرگز نمى‏توان آن را از طریق ابزارى به نام حس و عقل کشف کرد . (26)
مرجع معاصر حضرت آیت‏الله مکارم شیرازى که علاوه بر تبحر در فقه و اصول، ترجمه‏اى شیوا از قرآن کریم و نهج‏البلاغه به جهان معرفت عرضه کرده و معتقدند نهج‏البلاغه مرهمى بر دردهاى جانکاه بشریت است عالى‏ترین روش آزادى انسانها را در ابعاد مختلف مورد بررسى قرار مى‏دهد چرا که منادى عدالت اجتماعى است . این کتاب در نوع خود بى‏نظیر و براى هر زمان و هر نسل، اثر مفید مى‏باشد (27) .
عارف و فیلسوف یگانه استاد حسن‏زاده آملى که در ادبیات فارسى و نیز تبحرى ویژه دارد . این کتاب را شجره طیبه‏اى که براى زندگى انسانها در تمام شئونات و برنامه‏ها راهنما و دلیل قویى است مى‏دانند . از دیدگاه استاد آملى این کتاب، معجزه گفتارى است چرا سیره امام على (ع) به دو معجزه فعلى و قولى تقسیم مى‏شود . معجزه فعلى مانند کندن در قلعه خیبر، و معجزه قولى کتاب گرانقدر نهج‏البلاغه است . (28) همو مى‏گوید:
در سلسله معجزات قولى، قرآن مجید است که صورت کتبى خاتم (ص) است و معارف صادر از اهل بیت عصمت و وحى چون نهج‏البلاغه و زبور و انجیل آل محمد (ص) صحیفه سجادیه و جوامع روایى، تالى آن . (29)
مرحوم عارف بى‏دلیلف آیه‏الله حاج میرزا على آقا شیرازى که در زمان خود اسوه علم و تفوا بوده و امروزه براى آشنایان با معارف اسلامى نامى آشناست از استادان و غواصان دریاى بى‏کران نهج‏البلاغه بوده است .
استاد شهید مطهرى که خود نهج‏البلاغه‏شناسى مهمى است در مکتب این دانشور، زانوى تعلم بر زمین زده و با عالم شگفت کتاب حکمت‏آمیز على (ع) آشنا شده است . وى مى‏گوید: او یک نهج‏البلاغه مجسم بود، مواعظ نهج‏البلاغه در اعماق جانش فرو رفته بود . براى من محسوس بود که روح این مرد با روح امیرالمؤمنین (ع) پیوند خورده و متصل شده است . (30)
جالب این که آشنایى و پیوند این عارف با نهج‏البلاغه از طریق مرحوم شهید مدرس بوده است . به گفته میرزا على آقا شیرازى مدرس نخستین کسى بوده که تدریس نهج‏البلاغه را در حوزه‏هاى علمیه رسمى کرد و این کتاب گرانسنگ را متن درسى براى تعلیم قرار داد . (31)
مدرس زندگى عجیبى داشت، در تمام عمر طلبگى را ترک ننمود، در مراجعت از نجف روزهاى پنج‏شنبه هر هفته براى طلاب درس اخلاق مى‏گفت و مبناى درسش نهج‏البلاغه بود . کى روز به درس ایشان رفتم، چنان حاضرالذهن، عبارات نهج‏البلاغه را از بر مى‏خواند و از کتب بزرگان شعر و ادب و ادربیات عرب، ضرب‏المثل مى‏آورد که من علاقمند شدم و مدتى به درس ایشان مى‏رفتم . وى مى‏گفت‏بالاترین کتاب، نهج‏البلاغه است، بخوانید و به دیگران یاد بدهید . به هر حال مشوق من در نهج‏البلاغه، مدرس بود . (32)
حاج میرزا على آقاشیرازى بر این باور بود که جاذبه و بلنداى کلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏نماید . به عقیده وى نهج‏البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملکوتى است که به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت دارویى است‏براى شفاى آنان که به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏براى افرادى که از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و خلاصه سخنش این بود که نهج‏البلاغه در بین افراد طالب حق و مشتاق مصونیت و مغزهاى نورانى، مشترى دارد و شایسته نیست چنین اثرى محجوب و مهجور بماند بلکه باید جرعه‏هایى از آن را به کام تشنگان فرو ریخت . (33)
یکى از خوشه‏چینان خرمن وى
مى‏گوید:
آقا میرزاعلى غیرممکن بود لب به سخن باز کند و از مضامین نهج‏البلاغه حضرت على (ع) چیزى بر زبان نیاورد (34) .
و همچنین وى آن چنان بر مطالب این کتاب تسلط داشت که خطبه‏هاى را ازبر و بدون مراجعه به کتاب مى‏خواند و به حالتى توضیح مى‏داد که مستمعین را منقلب مى‏کرد و آنان را به خود مى‏آورد . (35)
مرحوم آمیرزا على آقا شیرازى، سید رضى را دانشمندى بلند قدر مى‏دانست که با تدوین نهج‏البلاغه چراغى فروزان فرا راه جامعه اسلامى قرار داد تا در قرون متمادى و اعصار متوالى، راهنماى جوامع انسانى به راه راست و نیل آنان به کمالات شایسته و فضایل انسانى و تکامل علمى و عقلى باشد و از این که عده‏اى در اصالت چنین اثرى شک مى‏کنند و گویى عاملى از رسوبات رشک‏آلود و لجاجت از آنان برمى‏خیزد، رنج مى‏برد و در برابر این شکاکان که بى‏هیچ برهان یا هدف سالمى در صحت‏سند نهج‏البلاغه و انتساب محتواى آن به امام على (ع) تردید کرده‏اند کوشید تا منابع و مراجعى که این نسبت را ثابت مى‏کنند بیابد و توفیق این اثر ثمین را مسجل کند . (36)
در انتها به مصداق خاتمه‏المسک بجاست‏سخنانى از استاد شهید مرتضى مطهرى ذکر کنیم که خود ابتدا با تدوین کتاب جامع سیرى در نهج‏البلاغه این اثر گرامى را به نسل جوان شناسانید .
از نظر شهید مطهرى (ره) نهج‏البلاغه چندین دنیا دارد: دنیاى زهد و تقوا، دنیاى عبادت و عرفان، دنیاى ملاحم و مغیبات، دنیاى سیاست و مسئولیت‏هاى اجتماعى، دنیاى حماسه و شجاعت . . . (37)
امتیاز نهج‏البلاغه براى فردى که سخن‏شناس باشد و زیبایى سخن را درک کند نیاز به توضیح و توصیف ندارد . اساسا زیبایى درک کردنى است، نه وصف کردنى نهج‏البلاغه پس از نزدیک چهارده قرن براى شنونده امروز همان لطف و حلاوت و گیرندگى و جذابیت را دارد که براى مردم آن روز داشت است .@#@ (38)
اما این وصف‏ها چون دریا پایان ندارد:
درنیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
آن‏کس که ز باغ آشنایى است
داند که متاع ما کجایى است
پی نوشت‏ها:
1 – وصیت نامه الهى و سیاسى .
2 – پیام مروخ 27/2/1360 امام خمینى به کنگره هزاره نهج‏البلاغه، ص 7 .
3 – استادى، رضا، بحثى کوتاه پیرامون مدارک نهج‏البلاغه، بنیاد نهج‏البلاغه، تهران، 1362 .
4 – مطهرى، مرتضى، سیرى در نهج‏البلاغه، صدرا، تهران، 1378، چ 15، ص 11 .
5 – محمد امین النواوى: جولات اسلامیه، بیروت، 1980، چ 3، ص 99 .
6 – مطهرى، مرتضى: همان، ص 15 .
7 – امام یحیى یمنى: الطراز، بیروت، 1971، چ 1، ص 12 .
8 – محمد امین النواوى: همان، ص 98 .
9 – همان، ص 99 .
10 – طه حسین: على وبنوه، بیروت، 1970، چ 5، ص 30 .
11 – امین نخله: ماه کلمه من کلام الامام على، بیروت، دارالتعارف، 1981، ص 41 .
12 – ابن ابى الحدید: شرح نهج‏البلاغه، کتابخانه مرحوم مرعشى نجفى، قم، 1364، ج 1، ص 24 .
13 – مرتضى مطهرى: همان، ص 18 .
14 – همان، همانجا .
15 – همان .
16 – دکتر زکى مبارک: النثر الفنى، قاهره، مکتبه مصطفى البابى، 1970، چ 3، ج، ص 59 .
17 – مرتضى مطهرى: همان، ص 18 .
18 – جاحط، البیان و التبیین، قاهره، مکتبه مصطفى البابى 1948، چ 2، ج 1، ص 82 .
19 – ریحانه الادب، مدرس تبریزى، کتابفروشى خیام، ج 1 و 2، ص 343 .
20 – الذریعه، ج 14، ص 128 .
21 – حکمت اسلام، مولا صالح روغنى قزوینى، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1354، ص 12 .
22 – دوانى، على: نگاهى کوتاه به زندگى پرافتخار سید رضى (مندرج در یادنامه کنگره هزاره نهج‏البلاغه) تهران، بنیاد نهج‏البلاغه، 1360، ص 232 .
23 – همان، ص 50 .
24 – همان، ص 51 – 50 .
25 – یادنامه کنگره هزاره نهج‏البلاغه: بنیاد نهج‏البلاغه، 1360، ص 221 .
26 – یادنامه کنگره هزار نهج‏البلاغه: ص 163 .
27 – همان، ص 178 .
28 – حسن‏زاده آملى، حسن: انسان کامل در نهج‏البلاغه، مندرج در یادنامه کنگره هزار نهج‏البلاغه – ص 50 .
29 – همان، ص 50 .
30 – مطهرى، مرتض: عدل الهى، صدرا، تهران، 1378، چ 10، ص 49 .
31 – گلى زواره ، غلامرضا، شهید مدرس ماه مجلس، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، چ 1، ص 54 .
32 – باقى، عبدالعلى: مدرس مجاهدرى شکست‏ناپذیر، قم، نشر تفکر، چ 1، ص 159 .
33 – گلى زواره، غلامرضا: ناصح صالح، قم، انتشارات حضور، 1378، چ 1، ص 124 .
34 – انجمن آثار و مفاخر اصفهان، طبیب جسم و جان، (مندرج در یادنامه حاج میرزاعلى شیرازى)، ص 90 .
35 – همان، ص 42 .
36 – گلى زواره، غلامرضا: همان، ص 170 .
37 – مطهرى، مرتضى: سیرى در نهج‏البلاغه، ص 7 .
38 – همان، ص 7 .
دکتر محمدرضا بندرچى- فصلنامه نهج البلاغه- ش2و3

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید