جایگاه تولید اقتصادی در سیره و گفتار امیرمؤمنان (علیه السلام) – (1)

جایگاه تولید اقتصادی در سیره و گفتار امیرمؤمنان (علیه السلام) – (1)

چکیده:

بخش تولید از ارکان اصلی نظام اقتصادی است و مکاتب مختلف اقتصادی نسبت به این بخش دیدگاه های خاصی مطرح کرده اند. سیاستهای مالی و پولی به طور عمده در بخش تقاضا متمرکز شده اند ولی مکاتب طرفدار عرضه نیز در اقتصاد مطرح است. امیرمؤمنان علیه السلام در سیره و گفتار به بخش تولید توجه وافر داشته و خود به عنوان یکی از بزرگترین مدیران اقتصادی توانستند با کارآفرینی و بهره گیری از فرصتها و مهارت ها، ثروت بسیاری را فراهم نموده و آن را برای اهداف مختلف مثل تأمین زندگی خود و خانواده و نیز وقف به نیازمندان مورد استفاده قرار دهند.
مقاله تلاش دارد دیدگاه های حضرت را درباره تولید مطرح کند و نکات مهم آن را روشن سازد. دیدگاه حضرت پیرامون تخفیف مالیاتی در دوره رکود در آثار ابن خلدون به صورتی دیگر تبیین شده و نکته مهم مکتب طرفدار عرضه به خصوص پروفسور لفر با آنچه در گفتار حضرت آمده هماهنگی دارد.

مقدمه

موضوع اقتصاد جزء مهمترین مباحث مربوط به هر جامعه ای است که بر پایه تولید، توزیع و مصرف بنا می شود. مصرف و توزیع متفرع بر تولید است. در تولید به چگونگی تولید کالا و خدمات پرداخته می شود. تولید کالا نیازمند مواد اولیه، نیروی کار، سرمایه فیزیکی، زمین و مدیریت است. مدیریت نقش وحدت بخشی در فعالیت نیروی کار و صاحب سرمایه دارد. با تولید کالا مواد اولیه تغییر شکل داده و ارزش افزوده جدیدی خلق می شود. ارزش افزوده جدید که در اثر تعامل کار و سرمایه و مدیریت بوجود آمده به همه عوامل تعلق دارد. توزیع سهم هر یک از عوامل دخیل در تولید از اصلی ترین و مهم ترین مباحث اقتصادی در طول تاریخ است. نظام کلاسیک و نئو کلاسیک و حتی کینزی ها نظام بازار را عامل توزیع ارزش افزوده می دانند و در مقابل، مارکسیسم ارزش اضافی را به کار و نیروی کار برمی گرداند. در نظام بازار به صاحب کار دستمزد، به صاحب زمین اجاره، به مدیر دستمزد و به صاحب پول بهره تعلق می گیرد. در هر صورت توزیع متفرع بر تولید است و تولید پایه اقتصاد است و هر امری که بر تولید مؤثر باشد بر کل اقتصاد جامعه اثر دارد.
بازار سرمایه، بازار کار، بازار مواد اولیه، بازار زمین و بازار کالاهای واسطه ای هر یک به نحوی در تولید کالای نهایی مؤثر است. تعادل در بازارهای مذکور به تعادل در بازار تولید کالا منجر می شود و نوسانات هر یک باعث ایجاد نوسانات در تولید کالا می شود.
از سوی دیگر، دولت بر حسب اینکه تا چه حد در بخش اقتصاد دخالت می کند تصمیمات آن بر رفتارهای اقتصادی مؤثر است. دخالت دولت ها از طریق نظارت، سیاست گذاری و یا تصدی گریِ برخی فعالیت های اقتصادی شکل می گیرد. دولت در مکتب کلاسیک وظایف اندکی دارد و فقط تولید کالاهای عمومی محدودی را بر عهده می گیرد و عمده وظیفه او تأمین ساختار رقابتی و قانونمند برای بازار و نیز امنیت خارجی و داخلی است.
دولت نئو کلاسیک علاوه بر تولید کالاهای دارای انحصار طبیعی، کالاهای دارای آثار خارجی را نیز به عهده دارد و در واقع دولت مکمل بازار است. هر جا نظام بازار ناتوان نشان بدهد دولت حاضر می شود. در مکتب کینز دولت، سیاست گذاری مبتنی بر تقاضا را نیز انجام می دهد و بازار کالا و خدمات و بازار پول محدودۀ عمل سیاست گذاری دولت است. البته گاه فقط از سیاست مالی حمایت می شود و گاه سیاست پولی نیز مورد تأکید است. [رضائی، 1383، 39 – 45] از جمله مکاتب، اقتصاد طرفدار عرضه است که به مسائل و مشکلات بخش عرضه و تولید توجه دارد و برای بهبود وضعیت تولید و اشتغال درصدد کاهش هزینه تولید است. تورم و افزایش سطح قیمتها از مشکلات اقتصادی هر جامعه است. سیاست های پولی و مالی برای کاهش تورم اعمال می شود ولی به تدریج معلوم شده است که تورم همیشه ناشی از افزایش تقاضا نیست، بلکه فشار هزینه های تولید نیز می تواند موجد آن باشد. از اینرو مبارزه سیاست دولت ها فقط بر جانب تقاضا متمرکز نیست بلکه بخش عرضه و تولید نیز مد نظر قرار می گیرد. مکتب اقتصادی، طرفدار عرضه است گرچه این امر ریشه در مکتب کلاسیک دارد و آدام اسمیت اقتصاد را با بخش تولید مطرح می کند ولی در دهه هفتاد میلادی و در قرن بیستم نگاه جدیدی به آن صورت گرفت و دیدگاه های تازه ای عنوان شد. از مهمترین عناصر کلیدی این مکتب تکیه بر بحث مالیات ها و لزوم کاهش مالیات ها برای رشد تولید است. [گیلک حکیم آبادی، 1376، ف 3] منحنی لفر بیان می کند که نرخ بالای مالیاتی لزوماً به معنای درآمد بالای مالیاتی نیست بلکه چه بسا در نرخهای پایین تر مقدار مالیات بیشتری به دست آید زیرا کاهش نرخ مالیات موجب رونق اقتصاد شده و مقدار درآمد مشمول مالیات افزایش می یابد و مقدار درآمد اضافی مشمول مالیات، بیش از کاهش نرخ مالیات است، در نتیجه، کل درآمد مالیاتی دولت افزایش می یابد.
درآمد مشمول مالیات × نرخ متوسط مالیات = درآمد مالیاتی

طبق نمودار اگر مقدار مالیات بیش از نرخ بهینه باشد، مقدار مالیات کاهش می یابد.
با کاهش نرخ مالیات، اقتصاد رونق می یابد زیرا هرچه هزینۀ تولید کاهش یابد انگیزه تولید افزایش پیدا می کند و سرمایه افراد بیشتر از قبل شده و بنابراین زمینه افزایش سرمایه گذاری فراهم می شود. [جعفری صمیمی، 1371، 210 – 214] در کنار سیاست مالی یا پولی که با تغییر مالیات، هزینه دولت و حجم پول، مقدار تقاضای کل را تغییر می دهد سیاستهای تشویقی درآمدی نیز با اثرگذاری بر دستمزدها و قیمت نهادهای تولید، بخش عرضه را متأثر می سازد؛ گرچه سیاست درآمدی الزامی نیست و بیشتر نوعی سیاست تشویقی است.
مقدمه فوق برای روشن کردن فضا و اهمیت بخش تولید و اموری که با آن ارتباط دارد کفایت می کند. در ادامه تلاش می کنیم دیدگاه های مولی امیر مؤمنان (ع) را پیرامون تولید اقتصادی مطرح کنیم. مطالب را در دو بخش سیره شخصی و وظایف دولت خواهیم آورد.

سیره شخصی
تشویق به تولید و کار و تلاش

تأکید و توجه به تولید اقتصادی از اساسی ترین ویژگی شخصیت امیر مؤمنان (ع) است. زندگی شخصی او در دوران حیات پیامبر (ص) و پس از آن دائماً با تولید درگیر بوده است. ایشان در سال های اولیه مهاجرت به مدینه با کار کردن در باغات و آب کشیدن از چاه ها برای ساخت خشت، برای خود و پیامبر درآمدی کسب می کرد. هر دلو آب در ازای یک دانه خرما. با کشیدن دلو آب دستانش تاول می زد، خرما را می گرفت و با پیامبر از آن استفاده می کردند. [حکیمی، 1409 ق، 2 / 259؛ الاربلی، 1364، 7/ 253 – 257]. علاوه بر احداث باغات متعدد در اطراف مدینه، در منطقه با خرید زمین، باغات متعددی ایجاد کرد، چاه های پرآبی را حفر کرد. حفر «چشمه أبی نیزر» و وقف آن در کتاب های حدیثی و تاریخی نقل شده است. [حسینی، 1380، 7 / 253 – 257] او کسالت و تنبلی در کسب درآمد و کارهای مربوط به دنیا را منفور می دانست و می فرمود:
«مردی که در کار دنیای خود کسل باشد دشمن می دارم چون در امر آخرت کسالت بیشتری خواهد داشت». [محمدی الریشهری، 1421 ق، 4 / 169] و در نظر او کسالت در امر دنیا به دین او ضرر وارد می کند و می فرمود:
«کار تولیدی و کسب رزق یاور دینداری شخص است». [حکیمی، 1409 ق، 5 / 318] همچنین کار برای کسب درآمد و تأمین معاش زندگی را مجاهده در راه خدا می دانست. [محمدی الریشهری، 1421 ق، 4 / 169 – 170] کار فقط در هنگام نیاز صورت نمی گیرد بلکه در هنگام داشتن ثروت کافی نیز باید کارکرد و ثروت خود را افزایش داد. از جمله وصایای حضرت کسب درآمد در زمان فقر و غنی است. [الحرانی، 1404 ق، 288] در کار کردن به حداقل ابزار اولیه می توان اکتفا کرد و کار تولیدی انجام داد. امام می فرمود:
«هر کس آب و خاک در اختیار داشته باشد و فقیر بماند خداوند او را از رحمت خویش دور می سازد». [مجلسی، 1375 ق، 65 / 103]

ارزشمندی تمام مشاغل تولیدی

در کلمات حضرت تجارت، زراعت، صنعت و هر گونه کار حلال، با ارزش و محبوب خداوند است. دیدگاه جامع نسبت به تمام فعالیت های تولیدی باعث می شود به تمامی حرفه هایی که مردم انجام می دهند نگاه مثبت صورت گیرد و همه نیازهای جامعه تحقق یابد. در یک کلام جامع فرموده است:
«ان الله عزوجل یحب المحترف الامین». [کلینی، 1363 ق، 113] «خداوند شاغل متعهد را دوست دارد».
محترف به معنای صاحب حرفه و شغل است و شامل تاجر و صنعت کار و غیر آن می شود. بافندگی را از پاکترین مشاغل می داند و درباره تجارت می فرماید: «تجارت کنید تا از دیگران بی نیاز شوید» [صبحی صالح، 149 و 311] در نامه به مالک اشتر [همان، ن 53، 234] نسبت به تجار، صنعت گران و کشاورزان سفارت متعددی می فرماید. در واقع، گرچه برخی مشاغل نسبت به برخی دیگر به علت نقش آن ها در تأمین امور ضروری از اهمیت خاص برخوردارند ولی همه مشاغل حلال باارزش اند.

تنظیم اوقات کار و عبادت و استراحت

از جمله اموری که تولیدکننده باید به آن توجه کند تنظیم وقت برای کار است. نوع رفتار شخص در این امر منحنی عرضه نیروی کار را متأثر می سازد. امام گرچه به کار سفارش بسیاری دارد ولی از مؤمن می خواهد که بخشی از ساعات زندگی را به کار اختصاص دهد و از عبادت، استراحت و بهره مندی از لذائذ حلال غفلت نکند.
«وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: لِلْمُؤْمِن ثَلاثُ ساعات: فَساعَهٌ یُناجِی فِیها رَبَّهُ، وَ ساعَهٌ یَرُمُّ مَعاشَهُ، وَ ساعَهٌ یُخَلِّی بَیْنَ لَذَّتِها فِیما یَحِلُّ وَ یَجْمُلُ. وَ لَیْسَ لِلْعاقِلِ أنْ یَکُونَ شاخِصاً إِلَّا فِی ثَلاث: مَرَمَّه لِمَعاش، أَوْ خُطْوَه فِی مَعاد، أَوْ لَذَّه فِی غَیْرِ مُحَرَّم».
«شب و روز مؤمن به سه برنامه می گذرد: بخشی به راز و نیاز با خدا، و بخش دیگر به تأمین معاش، و سه دیگر به بهره برداریِ نیکو از لذّتهای حلال. و عاقل نباید جز در پی این سه باشد: تأمین زندگی، گامی در راه رستخیز، و لذّت حلال». [همان، ق 390، 545] تعادل رفتاری و توجه به ابعاد دنیا و آخرت لازمه ایمان است. گرچه کار تولیدی برای گذران معیشت عبادت است ولی نباید از واجبات الهی غفلت نمود و اگر انسان بخواهد به حقوق خانواده و دوستان و آشنایان توجه کرده و موفقیت خود را دائمی کند باید به استراحت بدن توجه نماید وگرنه پس از مدتی توانایی انجام این کار را از دست می دهد.

اولویت تولید کالاهای ضروری

امام علی (ع) گرچه توانایی کارهای مختلف تولیدی را داشت اما به کشاورزی و باغداری علاقۀ ویژه ای ابراز می نمود. فعالیت کشاورزی تأمین کننده نیازهای غذایی و دارویی است و بی توجهی به آن جامعه را نیازمند ساخته و استقلال آن را در معرض خطر قرار می دهد. آبادی و احیاء زمین که وظیفه الهی است. [هود، 15] با کشاورزی تحقق می یابد و کشاورزی انسان را به یاد قیامت و قدرت خداوند می اندازد. با کشاورزی می توان مواد غذایی تهیه کرد و مستقیماً به نیازمندان رساند، علاوه بر آنکه کار بر روی زمین از نظر اخلاقی نیز سودمند است، چون انسان به خداوند توکل کرده همیشه به یاد اوست. [حکیمی، 1409 ق، 5/346] همچنین زراعت و باغداری مظهر رحمانیت خداوند است زیرا همه انسانها و حیوانات از آن غذا می خورند [همان، 346]. دامداری نیز از حیث غذا پس از زراعت مطلوب است. [همان، 351] با تأسف باید گفت امروزه شغل کشاورزی و دامداری از مشاغل کم بازده محسوب شده و از طرف دیگر، وجود سود فراوان در بخش های صنعتی و خدماتی باعث شده تا اقبال بیشتر کارآفرینان به سمت این مشاغل صورت پذیرد. از همین روی دولت های کشورهای توسعه یافته برای تولید کالاهای کشاورزی و دامداری یارانه های مختلفی را در نظر می گیرند و با حمایت از فعالیت های کشاورزی و وضع تعرفه های تجاری تلاش می کنند که کشاورزان از کار منصرف نشوند.
التبه کار علمی و فرهنگی و کارهایی که باعث تحقق عدل و امنیت در جامعه می شود مثل شغل معلمی، تبلیغ دینی، قضاوت و امور نظامی از دیگر مشاغل برتر است، زیرا هداف از آن اصلاح جامعه و تحقق امنیت اجتماعی است و این امور نسبت به کارهایی که هدف آن کسب درآمد و سود اقتصادی است اولویت دارند. چرا که در کلمات متعددی از حضرت بر جایگاه علم و عالم و رسالت دانشمندان و حاکمان عدل و نیابت آنان با انییاء تأکید بسیار شده است. مشاغل کشاورزی در مقایسه با کارهای صنعتی و خدماتی از اولویت برخوردارند. زیرا در مورد کشاورزی در قرآن و احادیث تأکید بسیار شده است و از جمله کارهایی که ائمه انجام می دادند کشاورزی بوده است.

ارزش مهارت، تخصص و کارآفرینی

تخصص در کار و کسب مهارت زمینه ایجاد روحیه کارآفرینی و نبوغ و ابتکار را فراهم می سازد. با ایجاد ابتکار می توان تولیدات جدید را رقم زد، در هزینه ها صرفه جویی ایجاد کرد و از اسراف مواد اولیه خودداری نمود. امیر مؤمنان (ع) ارزش هر کس را به کار نیکوی او می داند.
«قیمه کل امری ما یحسنه». [صبحی صالح، 81] «ارزش هر کس به کار نیکوی اوست». [دین پرور، 1384، 699] در برخی نقل ها آمده که حضرت در سال دوم هجری به همراه عمار یاسر در غزوه ذی العشیره از وقت استفاده کرده و با کیفیت کاشت نهالو کار بر روی زمین را از مردم آن منطقه فرا گرفتند. [نیسابوری، 1411 ق، 151] حضرت در کار تولیدی با مهارت عمل می کردند، به گونه ای که گفته شده تمام هسته هایی که ایشان کاشتند به درخت تبدیل شدند. [کلینی، 1363 ، 75؛ محمودی، 1376، 5/229 – 352] بدون مهارت و تخصص حضرت نمی توانست در مدت محدود سرمایه هنگفتی از کار کشاورزی بدست آورد. یافتن مکان مناسب برای چاه آب و کیفیت حفر آن و نظایر اینها حاکی از برخورداری ایشان از مهارت است و این سیره برای ما درس آموز است. [رشاد، 1380، 7/270]

کاهش هزینه های تولید

مهارت و تخصص باعث کاهش هزنیه تولید و افزایش بهره وری می شود.

کار تولیدی عامل انتقال دارایی عمومی به بخش خصوصی

در نظام اقتصاد اسلامی داراییهای متعددی در اختیار بخش دولتی است. زمینهای موات و آباد طبیعی و معادن از جمله آن ها است. کار تولیدی می تواند باعث آبادی زمین موات شده و دارایی مذکور را به بخش خصوصی منتقل کند. حداقل تا زمانی که کار آباد کردن زمین ادله دارد دارایی در تصرف احیاء کننده است و هر گاه فرد به آن رسیدگی نکرد به گونه ای که زمین یا معدن رو به ویرانی گذاشت و فرد دیگری آن را آباد ساخت فرد دوم به زمین سزاوارتر است. زمین از آن اهل بیت است و احیاء مجوز تصرف در آن است و با حضور حضرت حجت زمین تماماً از دشمنان اهل بیت باز پس گرفته می شود. [حرّ عاملی، 1403 ق، 329] براساس ملاک فوق اموال عمومی هیچگاه به ملکیت افراد خصوصی وارد نمی شود، بلکه افراد فقط حق تصرف و بهره برداری دارند و هرگاه از آن منصرف شوند دیگران می توانند دوباره آن را احیاء کنند، چرا که زمین از آن خداوند بوده و آن را برای استفاده همه قرار داده است.

هدف از کار، تولید، تأمین زندگی خود و خانواده و خدمت به جامعه و نیازمندان

امیر مؤمنان کار تولیدی را علاوه بر آنکه عبادت می دانست آن را برای تأمین معاش و برطرف ساختن نیاز خود و خانواده انجام می داد. ایشان اجازه می دهند که چنانچه فرزندانشان لازم داشته باشند از املاک وقفی استفاده کنند. [همان، 13/312 – 313؛ رشاد، 1380، 7/278 – 388] املاک وقفی حضرت امیر بسیار زیاد بوده است. طبق نقل کلینی امام اموال منطقه ینبع، ذعه (دیمه)، اذینه و فقیربن را وقف نمود. آنچه در وادی القری داشت به فرزندان فاطمه عطا کرد. سرپرستی اموال را به فرزند خود حسن بن علی و سپس به حسین بن علی و سپس به فرزندان حضرت که صاحب صلاحیت باشند واگذار نمود، در غیر اینصورت این سمت به نیکان بنی فاطمه می رسد. [کلینی، 1363، 49 = 51؛ محمودی، 1376، 5/339 – 352] حضرت علاوه بر اوقاف عام که برای همه افراد مثل عابران، حجاج و فقیران بود، اوقافی را نیز برای بستگان و خویشاوندان و فرزندان قرار می داد.
«وَ إِنَّهُ یَقُومُ بِذِلِکَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیّ یَأْکُلُ مِنْهُ بِالْمَعْرُوفِ. فَإِنْ حَدَثُ بِحَسَن حَدَثٌ وَ حُسَیْنٌ حَیُّ قامَ بِالأمْرِ بَعْدَهُ، وَ أصْدَرَهُ مَصْدَرَهُ. [صبحی صالح، ن 24، حر عاملی، 1403 ق، 13/304] «پس از من وصیّم «حسن بن علی» است که از داراییم به طور شایسته بهره ور گردد و از آن نیز در راه خدا انفاق کند. اگر حادثه ای برای حسن پیش آمد و حسین زنده بود، او به وصّیتم عمل کند و جانشین برادر گردد».
کسب مدارج معنوی و کمک به نیازمندان با تولید ثروت و وقف آن میسر است. برای تولید ثروت باید انگیزه قوی وجود داشته باشد تا ثروت خلق شود، آنگاه، اسلام انسان را مخیر ساخته که می تواند از ثروت بدست آمده فقط برای خود و خانواده صرف کند (پس از ادای فرائض مالی) و یا چنانچه بخواهد کمالات معنوی را بدست آورد و ذخیره آخرت کسب کند، که با وقف بخشی از اموال در راه خدا این امر حاصل خواهد شد. لازم به ذکر است که تأمین زندگی خود و خانواده از امور واجب است.
منبع : سالنمای النهج 20 – 19 / پاییز / 1385

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید