حقیقت توبه
«توبه» دراصل به معنای بازگشت ازگناه است (این درصورتی است که به شخص گنهکاری نسبت داده شود) ولی در قرآن و روایات اسلامی بارها به خدا نسبت داده شده است دراین صورت به معنی بازگشت به رحمت است, همان رحمتی که به خاطر ارتکاب گناه از گنهکار سلب شده بود, پس از بازگشت او به خط عبادت و بندگی خدا، رحمت الهی به او باز می گردد و به همین دلیل یکی از نامهای خدا, «توّاب» (یعنی بسیار بازگشت کننده به رحمت یا بسیار توبه پذیر) است .
در واقع واژه« توبه» مشترک لفظی یا معنوی است میان «خدا» و «بندگان»( ولی هنگامی که به بنده نسبت داده شود با کلمه «الی» متعدی می شود و هنگامی به خدا نسبت داده شود با کلمه «علی»)[1] .
در«المحجه البیضاء» درباره حقیقت توبه چنین آمده است که توبه سه رکن دارد، نخست «علم» و دوم «حال» و سوم «فعل» که هر کدام علّت دیگری محسوب می شود.
منظور از «علم» شناخت اهمیت ضرر و زیانهای گناها ن است، واین که حجاب میان بندگان و ذات پاک محبوب واقعی می شود. هنگامی که انسان این معنی را بخوبی درک کند، قلب او به خاطر از دست دادن محبوب ناراحت می شود و چون می داند عمل او سبب این امر شده، نادم و پشیمان می گردد؛ واین ندامت سبب ایجاد اراده و تصمیم نسبت به گذشته و حال و آینده می شود .
درزمان حال آن عمل را ترک می گوید، و نسبت به آینده تصمیم بر ترک گناهی که سبب از دست دادن محبوب می گردد می گیرد، و نسبت به گذشته درصدد جبران بر می آید .
در واقع نور علم ویقین سبب آن حالت قلبی می شود که سر چشمه ندامت، است و آن ندامت سبب موضعگیریهای سه گانه نسبت به گذشته و حال و آینده می گردد[2] .
این همان چیزی است که بعضی از آن به عنوان انقلاب روحی تعبیر کرده اند، و می گویند توبه نوعی انقلاب در روح وجان آدمی است که اورا وادار به تجدید نظر در برنامه ها ی خود می کند .
وجوب توبه
تمام علمای اسلام در وجوب توبه اتفاق نظر دارند، و در متن آیات قرآن مجید کراراً به آن امر شده است ؛ در آیه 8 سوره تحریم می خوانیم : « یا ایها الذین امنو ا توبو ا الی الله توبه نصوحاً عسی ربکم ان یکفر عنکم سیئاتکم و ید خلکم جنات تجری من تحتها الانهار ؛ ای کسانی که ایمان آورد ه اید به سوی خدا باز گردید توبه کنید، توبه ای خالص و بی شائبه، امید است( با این کار) پروردگارتان گناهنتان را ببخشد و شما را در باغهایی ازبهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است داخل کند. »
همه انبیای الهی هنگامی که برای هدایت امتهای منحرف مأ موریت می یا فتند، یکی از نخستین گامهایشان دعوت به توبه بود، چراکه بدون توبه و شستن لوح دل از نقش گناه، جایی برای نقش توحید و فضائل نیست .
پیغمبر بزرگ خداوند هود ـ علیه السلام ـ از نخستین سخنانش این بود :« یا قوم استغفرو ا ربکم ثم توبو ا الیه ؛ ای قوم من از پروردگارتان طلب آموزش کنید، سپس به سوی او باز گردید وتوبه نمایید !» (سوره هود , آیه 52 )
پیامبر بزرگ دیگر صالح ـ علیه السلام ـ نیز همین سحن را پایه کار خود قرار می دهد و می گوید :«فاستغفرو ا ثم توبو ا الیه ؛ از او طلب آمرزش کنید و به سوی او بازگردید و توبه کنید!» (سوره هود , آیه 61)
حضرت شعیب ـ علیه اسلام – نیز با همین منطق به دعوت قومش پرداخت و گفت : « واستغفرو ا ربگم ثم توبو الیه ان ربی رحیم ودود , از پروردگار خود آمرزش بطلبید و به سوی او باز گردید و توبه کنید که پروردگارم مهربان و دوستدار توبه کاران است ! » ( سوره هود آیه , 90 )
در روایات اسلامی نیز بر مسأ له وجوب فوری توبه تأکید شده است، از جمله :
1ـ در وصیت امیرالمومنان ـ علی علیه السلام ـ به فرزندش امام مجتبی ـ علیه السلام ـ می خوانیم :
«و ان قارفت سیئه فعجل محوها با لتوبه؛ اگر مرتکب گناهی شد ی آن را به وسیله توبه هر چه زودتر محو کن!»[3]
البته با توجه به این که امام مرتکب گناهی نمی شود، منظو ردر اینجا تشویق دیگران به توبه است .
عمومیت توبه
«توبه» مخصوص به گناه یا گناهان خاصی نیست، و شخص و اشخاص معینی را شامل نمی شود، و زمان محدودی ندارد، و سن و سال وعصر و زمان خاصی در آن مطرح نیست .
بنابر این، توبه از تمام گناهان است و نسبت به همه اشخاص و در هر زمان ومکان می باشد، همان گونه که اگر شرایط در آن جمع باشد بقبول درگاه الهی خواهد بود .
تنها استثنایی که در قبول توبه وجود دارد و در قرآن مجید به آن اشاره شده این است که اگر انسان زمانی به سراغ توبه رود که در آستانه برزخ قرار گرفته و مقدمات انتقال او از دنیا فراهم شده است و یا عذاب الهی فرا رسد (مانند توبه فرعون هنگامی که عذاب الهی فرا رسید ود رمیان امواج رود نیل در حال غرق شدن بود) پذیرفته نمی شود، ودر آن زمان در های توبه بسته خواهدشد، زیرا اگر کسی درآن حال توبه کند، توبه او اضطراری است نه اختیاری و توام بامیل و رغبت؛ قرآن می گوید : «ولیست التوبه للذین یعملون السیئات حتی اذا حضر احدهم الموت قال انی تبت الان ولا الذین یموتون و هم کفار اولئک اعتدنا لهم عذابا ً الیما ؛ توبه کسانی که کارهای بدی انجام می دهند و هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا رسد می گوید : الان توبه کردم، پذیرفته نیست و نه توبه کسانی که درحال کفر از دنیا می روند ودر (عالم برزخ توبه می کنند) اینها کسانی هستند که عذاب دردناکی برایشان فراهم شده است !»[4]
در داستان فرعون می خوانیم : هنگامی که فرعون و لشکریانش وارد مسیر خشکی داخل دریا شدند و ناگهان آبها فرو ریختند و فرعون در حال غرق شدن بود گفت : « امنت انه لا اله الا الذی امنت به بنو اسرائیل وانا من المسلمین ؛ من ایمان آوردم که هیج معبودی جز آن کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آورده اند نیست، ومن از مسلمین هستم !»[5]ولی بلا فاصله جواب شنید :« آلئن و قد عصیت قبل وکنت من المفسدین ؛ الان ایمان می آوری ؟! درحالی که قبلاً عصیان کردی و از مفسدان بودی (توبه ات در این حال پذیرفته نیست )!»[6]
در باره بعضی از اقوام گذشته نیز می خوانیم :«فلما رأوا بأ سنا قالو آمنا با الله وحده وکفرنا بما کنا به مشرکین ؛ هنگامی که عذاب (شدید) مارا دیدند گفتند هم اکنون به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به معبودهایی که همتای او می شمردیم کافر شدیم !»
قرآن در پاسخ آنها می گوید :«فلم یک ینفعهم ایمانهم لما رأوا بأسنا سنه الله التی قد خلت فی عباده و خسر هنالک الکافرون ؛ اما هنگامی که عذاب ما را مشاهد ه کردند، ایمانشان برای آنها سودی نداشت، این سنت خداوند است که همواره در میان بندگانش اجرا شده و آنجا کافران زیانکار شدند .»[7]
وبه همین دلیل، در مورد حدود اسلامی هنگامی که شخص مجرم بعد از دستگیر شدن و گرفتاری در چنگال عدالت وکیفر و مجازات، توبه کند توبه اش پذیزفته نیست؛ چرا که این گونه توبه ها معمولاً جنبه اضطراری دارد، وهیج کونه دلالتی بر تغییر موضع مجرم ندارد .
بنابراین توبه تنها در یک مورد پذیرفته نیست و آن جائی است که مسأ له از اشکال اختیاری بودن بیرون رود و شکل اضطراری و اجباری بخود بگیرد .
بعضی چنین پنداشته اند که توبه در سه مورد دیگر نیز پذیرفته نیست :
اول در مورد شرک و بت پرستی زیرا قرآن مجید می فرماید : « ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفرمادون ذلک لمن یشاء ؛ خداوند( هرگز) شرک را نمی بخشد و پایین تر از آن را برای هر کس بخواهد و شایسته بداند می بخشد!»[8]
ولی این سخن صحیح نیست ؛ زیرا دراین آیه گفتگو از توبه نیست، بلکه، سخن از «عفو بدون توبه» است، به یقین تمام کسانی که در آغاز اسلام از شرک و توبه کردند و مسلمان شدند توبه آنها پذیرفته شد و همچنین تمام مشرکانی که امروز نیز توبه کنند و رو به اسلام آورند به اتفاق همه علمای اسلام توبه آنها پذیرفته می شود ولی اگر مشرک توبه نکند وبا حال شرک از دنیا برود مشمول غفران وعفو الهی نخواهد شد، در حالی که اگر با ایمان وتوحید از دنیا بروند، ولی مرتکب گناهانی شده باشند، ممکن است مشمول عفو الهی بشوند؟ ومفهوم آیه فوق همین است .
کوتاه سخن این که، عفو الهی شامل مشرکان نخواهد نشد ولی شامل مومنان میشود، اما توبه سبب آمرزش همه گناها ن حتی شرک خواهد شد .
دوم و سوم اینکه توبه باید در فاصله کمی بعد از گناه باشد نه فاصله های دور، ونیز باید از گناهانی باشد که از روی جهالت انجام گرفته است نه از روی عناد و لجاجت، به این دلیل که هردومطلب در آیه 17 سوره نساء آمده است : « انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیما حکیما ؛ توبه تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می دهند سپس بزودی توبه می کنند، خداوند توبه چنین اشخاص را می پذیرد وخدا دانا و حکیم است .»
ولی این نکته قابل توجه است که بسیار ی از مفسران این آیه را بر توبه کامل حمل کرده اند زیرا مسلم است که اگر افرادی از روی عناد و لجاج مرتکب گناهانی شوند سپس از مرکب لجاجت و غرور پایین آیند و رو به درگاه خدا آورند، توبه آنان پذیرفته می شود، و در تاریخ اسلام نمونه های فراوانی برای این گونه افراد است که نخست در صف دشمنان لجوج و عنود بودند و سپس بازگشتند واز دوستان مخلص شدند .
[1] تفسیر فخر رازی و تفسیر صافی , ذیل آیه 37, سوره بقره .
[2] المحجه البیضاء, جلد 7 صفحه 5
[3] بحار جلد 74 صفحه 208 .
[4] سوره نساء , آیه 18 .
[5] سوره یونس , آیه 90 .
[6] سوره یونس , آیه 91 .
[7] سوره غافر , آیات 84 و 85 .
[8] سوره نساء آیه 48 .
@#@
همچنین مسلم است که اگر انسان سالیان دراز گناه کند و بعد پشیمان شود و حقیقتاً توبه و جبران کند، توبه او پذیرفته خواهد شد .
در حدیث معروفی از پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ می خوانیم که فرمود : هر کس یکسال قبل از مرگش توبه کند خدا توبه اورا می پذیرد , سپس فرمود یکسال زیاد است , کسی که یک ماه قبل از مرگش توبه کند خدا توبه اورا می پذیرد سپس افزود یک ماه نیز زیاد است کسی که یک جمعه( یک هفته قبل) از مرگش توبه کند توبه او مورد قبول خداوند واقع میشود , باز افزود یک جمعه زیاد است کسی که یک روز قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه اش را پذیرا می شود، باز فرمود یک روز نیز زیاد است ! کسی که یک ساعت قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه او را می پذیرد سپس افزود یک ساعت هم زیاد است ! کسی که قبل از آن که جانش به گلو رسد (در آخرین لحظه حیات و در حال اختار) توبه کند خداوند توبه او را می پذیرد ![1]»
البته منظور این است که توبه با تمام شرایطش انجام گردد؛ مثلا ً اگر حقوق افرادی ضایع شده در همان لحظه به افراد مطمئن توصیه کند که حقوق آنها را بپردازند و سپس توبه کند .
آیات فراوانی ازقرآن نیز دلیل بر عمومیت توبه و شمول آن نسبت به جمیع گناهان است؛ ازجمله :
در آبه 53 سوره زمر می خوانیم: «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوامن رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم؛ بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید ! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است .»
در آیه دیگری (آیه 31 سوره نور) همه مومنان را مخاطب قرار داده می فرماید: «وتوبوا الی الله جمیعا ایها المؤمنون لعلکم تفلحون؛ ای مومنان همگی به سوی خدا بازگردید تا رستگار شوید.»
واژه جمیعاً دلیل براین است که هر گناهگاری دعوت به توبه شده است، و اگر توبه دارای شمول و عموم نباشد، چنین دعوتی صحیح نیست .
4ـ ارکان توبه
همانگونه که در بالا آمد حقیقت توبه، بازگشت از نافرمانی خدا به سوی اطاعت است، که ناشی از پشیمانی و ندامت نسبت به اعمال گذشته می باشد و لازمه این پشیمانی و علم به این که گناه حائل میان او و محبوب واقعی می گردد، تصمیم بر ترک آن در آینده و همچنین جبران مافات است: یعنی، تا آنجا که در توان دارد، آثار سوء گناهان گذشته را از درون و برون وجود خویش برچیند، و اگر حقوق از دست رفته ای است و قابل جبران است، جبران نماید. به همین دلیل در قرآن مجید در آیات بسیاری این معنی تکرار شده است که تو به را با اصلاح و جبران همراه ساخته .
1ـ در آیه 160 سور ه بقره بعد از اشاره به گناه بزرگ کتمان آیات الهی و مجازات سخت آنها می فرماید: «الا الذین تابوا و اصلحوا و بینوا فاولئک اتوب علیهم و انا التواب الرحیم؛ مگر کسانی که تو به کنند و اصلاح نمایند و آنچه را کتمان کرده بودند آشکارا سازند که من توبه آنها را می پذیرم و من تواب رحیم هستم .»
2- ودر آیه 89 سوره آل عمران بعد از اشاره به مسأله ارتداد( کافر شدن بعد از ایمان) و مجازا ت سخت آنها می افزاید: «الا الذین تابوا من بعد ذلک و اصلحوا فان الله غفور رحیم؛ مگر کسانی که توبه کنند و اصلاح نمایند( و در مقام جبران برآیند) زیرا خداوند آمرزنده و بخشنده است».
3- ودر آیه 146 سوره نساء، بعداز ذکر منافقان و سرنوشت شوم آنها می فرماید :«الا الذین تابو واصلحوا و اعتصموا بالله واخلصوا دینهم لله؛ مگر آنها که تو به کنند و جبرا ن و اصلاح نمایند و به ذیل عنایت الهی چنگ زنند و دین خود را برای خدا خالص نمایند».
ود ر آیه 5 سوره نور بعد از ذکر مجازات شدید قذف (وارد کردن اتهام زنا و مانند آن به دیگری) و مجازات شدید آنها در دنیا و آخرت، می افزاید : «الا الذین تابوا من بعد ذلک و اصلحوا فان الله غفور رحیم؛ مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند که خداوند( آنها را) می بخشد زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است».
5ـ و سر انجام به صورت یک قانون کلی در همه گناهان، در آیه 119 سوره نحل می خوانیم: «ثم ان ربک للذین عملو ا السوء بجهاله ثم تابوا من بعد ذلک و اصلحوا ان ربک من بعد ها لغفور رحیم؛ اما پروردگارت نسبت به آنها که از رو ی جهالت بدی کرده اند و سپس تو به نموده و د رمقام جبران بر آمده اند خداوند بعد از آن آمرزنده و مهربان است».
شبیه همین معنی در آیه 82 سوره طه و نیز در آیه 54 سور ه انعام هم آمده است.
از مجموع آیات فوق، منطق قرآن در مسأ له توبه کاملاً آشکار می شود، که توبه حقیقی تنها به گفتن استغفار و حتی ندامت از گذشته و تصمیم بر ترک در آینده نیست، بلکه افزون بر این باید کوتاهی هایی که در گذشته رخ داده ومفاسدی که در روح و جان انسان به وجود آمده و آثار سو ئی که گناه در جامعه گذارده تا آن جا که امکان دارد جبران گردد و شستشو ی کامل حاصل شود .
جامعترین سخن درباره تفسیر معنی اصلاح همان چیزی است که در کلمات قصار امیرمومنان علی ـ علیهم السلام ـ در نهج البلاغه درشرح استغفار به معنی جامع و کامل آمده است.
کسی در محضر آن حضرت گفت: أستغفر الله گویی امام از طرز سخن او ویا سوابق و لواحق اعمالش می دانست که این استغفار جنبه صوری دارد و نه واقعی، به همین جهت از این استغفار برآشفت و فرمود : «ثکلتک امّک اتدری ما الاستغفار؟ الاستغـفار درجه العلیّین ؛ مادرت بر عزای تو بگرید، آیامی دانی استغفار چیست ؟ استغفار مقام بلند مرتبگان است! »
سپس افزود :«وهو اسم واقع علی سته معان ؛ استغفا ریک کلمه است اما شش معنی و (مرحله دارد) .»
«اولها الندم علی ما مضی؛ نخست، پشیمانی از گذشته است .»
«و الثانی الغرم علی ترک العود الیه ابدا؛ دوم، تصمیم برتزترک آن برای همیشه است .»
والثالث ان توءدی الی المخلوقین حقوقهم حتی تلقی الله املس لیس علیک تبعه؛ سوم این که حقوقی را که از مردم ضایع کرده ای به آنها بازگردانی، به گونه ای که هنگام ملاقات پروردگار حق کسی برتو نباشد».
«والرابع ان تعمد الی کل فریضه علیک ضیعتها فتودی حقها؛ چهارم این که هر واجبی که از تو فوت شده حق آن را به جا آوری و( قضا یا کفاره آن را انجام دهی).»
«والخامس ان تعمد الی اللحم الذی نبت علی السحت فتذیبه با لاحزان حتی تلصق الجلد بالعظم وینشأ بینهما لحم جدید؛ پنجم این که گوشتهایی که به واسطه حرام براندامت روئیده، با اندوه برگناه آب کنی، تا چیزی از آن باقی نماند، و گوشت تازه به جای آن بروید».
«والسادس ان تذیق الجسم الم الطاعه کما ازقته حلاوه المعصیه فعند ذلک تقول استغفرالله؛ ششم آن که به همان اندازه که لذت وشیرینی گناه را چشیده ای درد و رنج طا عت رانیز بچشی، و پس از طی این مراحل بگو استغفر الله!»[2]
ممکن است گفته شود : اگر توبه این است که امیرمومنان علی ـ علیهم السلام ـ دراین حدیث بیان فرموده، کمتر توبه کاری می توان پیدا کرد .
ولی باید توجه داشت که بعضی از شرایط شش گانه بالا شرط توبه کامل است، مانند شرط پنجم و ششم، اما چهار شرط دیگر، جز شرایط واجب و لازم است و به تعبیر بعضی از محققان، قسمت اول و دوم از ارکان توبه است، و قسمت سوم و چهارم از شرایط لازم، و قسمت پنجم و ششم ازشرایط کمال است.[3]
این نکته نیز قابل توجه است که اگر گناه او عملی بوده که سبب گمراهی دیگران شده مانند تبلیغات سوء ؛بدعتگذاری در دین خدا، خواه ا زطریق بیان و سخن باشد یا از طریق کتابت و نوشته ها, اصلاح و جبران آن در صورتی حاصل می شود که تمام افرادی را که به خاطر عمل او به انحراف کشیده شده اند تا آنجا که در توان و قدرت دارد باز گرداند , در غیر این صورت توبه او پذیرفته نیست. چنانکه درحدیثی می خوانیم :«اوحی الله عزوجل الی نبی من الانبیاء قل لفلان و عزتی لو دعوتنی حتی نقطع او صالک، ما استجیب لک، حتی ترد من مات الی مادعوته الیه فیرجع عنه ؛ خداوند به یکی از پیامبران وحی فرستاد که به فلان شخص بگو به عزتم سوگند اگر آنقدر مرا بخوانی که بندهای تو از هم جدا شود دعوت دعای تورا اجابت نمی کنم( و توبه ات را نمی پذیرم)، تا کسانی راکه به خاطر دعوت تو منحرف شده اندواز دنیا رفته اند زنده کنی واز راه خطا باز گردند!»[4].
این حدیث بخوبی نشان می دهد که مسأله اصلاح و جبران تا چه حد گسترده و بدون آن توبه بیشتر جنبه صوری یا مقطعی خواهد داشت.
تبعیض در توبه
آیاممکن است انسان از بعضی از گناهان توبه کند در حالی که مرتکب گناهان دیگری می شود .
گاه گفته می شود که توبه باید جنبه عمومی و همگانی داشته باشد واز تمام گناهان توبه کند، زیرا همه آنها بازگشت به مخالفت با پروردگار می کند، و شکستن حریم مولای حقیقی؛ کسی که از این کار پشیمان باشد، باید هر گناهی را ترک کند نه این که از گناهی توبه کند و گناه دیگری را مرتکب شود و برآن اصرار ورزد .
ولی حق آن است که تبعیض در توبه مانعی ندارد( بعضی از بزرگان علم اخلاق مانند مرحوم «نراقی» در «معراج السعاده» نیز به این معنی تصریح کرده است واز قول پدرش نیز آن را نقل نموده است) . هر چند توبه کامل، توبه از تمام گناهان است .
زیرا ممکن است انسان از گناهی بیشتر بترسد و از عواقب شوم آن آگاهتر باشد یا درپیشگاه خداوند قبیحتر و مجازاتش شدید تر باشد؛ و به همین جهت, از آن گناه توبه کند در حالی که مرتکب گناهان دیگری که قبحش کمتر یا مجازاتش خفیفتر یا آگاهی او نسبت به مفاسد و زیانهایش کمتر است می شود .
[1] مستدرک الوسائل , جلد 12 صفحه 145 (صحه التوبه فی آخر العمر , حدیث 5 ) .
[2] نهج البلاغه , کلمات قصار کلمه 417 .
[3] گفتار معنوی از مرحوم شهید آیت الله مطهری , صفحه 139 .
[4] بحار , جلد 69 صفحه 219 .
@#@
توبه اکثر توبه کننده گان نیز همین گونه است , غالباً از گناهان خاصی توبه می کنند در حالی که ممکن است گناه دیگری را انجام دهند و هر گز شنیده نشده که پیامبرـ صلی الله علیه وآله ـ یا امامی ازامامان ـ علیهم السلام ـ یا عالمی از علمای اسلام این گونه توبه ها را بی اعتباربشمرد، وتأکید کند که باید توبه از همه گناهان باشد .
درآیات متعددی از قرآن مجید نیز اشارات روشنی به این معنی یعنی تبعیض در توبه دیده می شود .
مثلاً , در مورد افرادی که بعد از ایمان مرتد شوند , می فرماید :«اولئک جزائهم ان علیهم لعنه الله والملائکه والناس اجمعین … الا الذین تابوا من بعد ذلک و اصلحوا فان الله غفور رحیم؛ کیفر آنها این است که لعن خداوند و فرشتگان و مردم , همگی برآنها است … مگر کسانی که پس از آن توبه کنند، و اصلاح نمایند , خداوند آمرزنده و بخشنده است.» ( سوره آل عمران ,آیات 87 و 89)
و درجای دیگر بعد از اشاره به گناهانی هم چون شرک, قتل نفس و زنا, و بیان مجازات سنگین آنها, می فرماید: «الا من تاب و آمن و عمل عملاً صالحاً فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات؛ مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند وعمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان را مبدل به حسنات می کند.» ( سوره فرقان, آیه 70)
گر چه قسمتی از این آیات درباره مجازات ها ی دنیوی و بخشودگی آنها به وسیله توبه است، ولی پیداست که از این نظر تفاوتی وجود ندارد ؛ اگر توبه در مجازاتهای دنیوی قبول شود، به یقین در مورد مجازتهای اخروی نیز پذیرفته خواهد شد .
دوام توبه
توبه باید پابرجا و دائم بوده باشد ؛ از یک سو , هر زمان خطایی از انسان براثر وسوسه های «نفس اماره» سر بزند, باید بلافاصله به سراغ توبه رود , و در مرحله« نفس لوامه» در آید تا زمانی که به مرحله «نفس مطمئنه رسد» و ریشه های وسوسه از بیخ کنده شود .
واز سوی دیگر از هر گناهی توبه می کند باید کمال مراقبت را به خرج دهد که آن توبه را نشکند و بر تعهد خود در پیشگاه خدا نسبت به ترک آینده باقی بماند . و به تعبیر دیگر اگر بعد از توبه از گناه هنوز انگیزه های آن در اعماق دل و جان او باقی مانده باید با آن به مبارزه بر خیزد و جهاد با نفس را جزء برنامه خویش قرار دهد و به این ترتیب هم در صف تائبان باشد وهم در صف مجاهدان .
چنانکه از دانشمندی پرسیدند که تفسیر حدیث التائب حبیب الله (توبه کننده دوست خداست) چیست؟[1] گفت : منطور کسی است که مصداق این آیه شریفه باشد: «التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون الامرون بالمعروف والناهون عن المنکر والحافظون لحدود الله وبشر المومنین؛( مومنان) توبه کننده گان, عبادتکاران, حمد خداگویان, سیاحت کننده گان (که پیوسته در میان کانونهای اطاعت خدا رفت و آمد دارند) رکوع کننده گان , ساجدان , آمران به معروف , نهی کنند گان از منکر و حافظان حدود الهی( هستند) و بشارت( ده این چنین) مومنان را! »[2]
آثار و برکات توبه
برکات و منافع توبه بسیار فراوان است که در آیات و روایات بطور گسترده به آنها اشاره شده است .
از جمله امور زیر است :
1- گناهان را محو و نابود می کند همان گونه که در ذیل آیه: یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبه نصوحاً آمده است : «عسی ربکم ان یکفر عنکم سیئاتکم؛ امید است( با این کار) پروردگارتا ن گناهانتان را بپوشاند». (سوره تحریم, آیه 8)
2- برکات زمین و آسمان را بر توبه کاران نازل می کند , چنان که در آیات 10و 11و 12 سوره نوح آمده است : «فقلت استغفروا ربکم انه کان غفاراً ـ یرسل السماء علیکم مدراراً ـ و یمددکم باموال و بنین و بجعل لکم جنات و یجعل لکم انهاراً؛ به آنها( قوم نوح) گفتم از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است تا بارانهای پربرکت آسمان را پی در پی برشما بفرستد، واموال و فرزندانتان را فزرونی بخشد،، وباغهای سرسبز و نهر های جاری در اختیار تان قرار دهد.»
3ـ نه تنها گناه را می پوشاند و از بین می برد، بلکه آن را مبدل به حسنه می کند , همان گونه که در آیه 70 سوره فرقان آمده است که می فرماید : «الا من تاب و امن و عمل عملا صالحاً فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات؛ مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند وعمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان رابه حسنات مبدل می کند».
4ـ هرگاه توبه کاملاً خالص باشد، خداوند آنچنان آثار گناه رامی پوشاند که در حدیث آمده حتی فرشتگانی را که مأ مورثبت اعمال او هستند به فراموشی وا می دارد و به اعضاء پیکر او که مأمور گواهی بر اعمال وی در قیامتند دستور می دهد که گناهان او را مستور دارند، و به زمین که برآن کرده و گواه بر عمل او در قیامت است نیز فرمان می دهد که آن را کتمان کند به گونه ای که روز قیامت هنگامی که در صحنه رستاخیز حضور می یابد هیچ کس و هیچ چیز بر ضداو گواهی نخواهد داد .
5ـ توبه کار حقیقی چنان مورد عنایت و محبت پروردگار قرار می کیرد که حاملان عرش الهی نیز برای او استغفار می کنند، وتقاضای ورود او و خانواده اش رادر بهشت برین و جنات عدن می نمایند.
درحدیثی می خوانیم که: «ان الله عزوجل اعطی التائبین ثلاث، خصال لو اعطی خصله منها جمیع اهل السموات والارض لنجوا بها؛ خداوند به توبه کننده گان (واقعی) سه فضیلت داده است که هر گاه یکی از آنها را به جمیع اهل آسمانها و زمین بدهد، مایه نجات آنها است .»
سپس به آیه شریفه «ان الله یحب التوابین ویحب المتطهرین؛ خداوند توبه کاران و پاکیزه گان رادوست دارد!»[3] اشاره کرده می فرماید : «فمن احبه الله لم یعذبه؛ هرکس خداونداو را دوست دارد، او راعذاب نخواهد کرد .»
بعد به آبه شریفه«الذین یحملون العرش ومن حوله یسبحون بحمد ربهم و یؤمنون به و یستغفرون للذین آمنوا وسعت کل شیء رحمه وعلماً فاغفر للذین تابوا و اتبعوا سبیلک وقهم عذاب الجحیم ـ ربنا و ادخلهم جنات عدن التی وعدتهم ومن صلح من ابائهم و ازواجهم و ذریاتهم انک انت العزیز الحکیم ـ وقهم السیئات ومن تق السیئات یومئذ فقد رحمته و ذالک هو الفوز العظیم؛ فرشتگانی که حاملان عرشند وآنها که گرداگرد آن (طواف می کنند) تسبیح و حمد پروردگارشان را می گویند، و به اوایمان دارند، و برای مومنان استغفار می کنند و می گویند پروردگارا ! رحمت و علم تو همه چیز را فرا گرفته است پس کسانی را که توبه کرده و راه را پیروی می کنند بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار ـ پروردگارا ! آنها را در باغهای جاویدان بهشت که به آنها وعده فرموده ای وارد کن، همچنین از پدران و همسران و فرزندانشان، هر کدام که صالح بودند , که تو توانا و حکیمی ! و آنان را از بدیها نگاه دار، و هر کس راکه در آن روز از بدیها نگاه داری , مشمول رحمتت ساخته ای و این است همان رستگاری عظیم![4] »[5]
[1] محجه البیضاء , جلد 7, صفحه 187 .
[2] سوره توبه , آیه 112 .
[3] سوره بقره , آیه222 .
[4] سوره مومن (غافر ) , آیات 7 تا 9 .
[5] اصول کافی , جلد 2 , صفحه 432 .
آیت الله مکارم شیراز ی- اخلاق در قرآن، ج1، ص 219