ادغام

ادغام

ادغام در لغت، (مترادف کلمه «ادخال») به معنای «داخل نمودن» می‌باشد، و در اصطلاح، عبارت است از «داخل کردن حرفی در حرف دیگر به طوری که اثری از حرف اوّل «مُدْغَمْ» باقی نماند و حرف دوم «مُدْغَمٌ فیه» مشدّد شود»، مانند:
(قَدْ دَخَلُوا) که دال (قَدْ) در دال (دَخَلُوا) ادغام شده و آن را (قَدَّ خَلُوا) می‌خوانیم.
چنانچه مُدغَم و مُدغَمٌ فیه مثل هم نباشند، نخست مدغم را تبدیل به حرف دوّم نموده و سپس ادغام می‌کنیم، مانند «قُلْ رَبِّ» که ابتدا «لام» را تبدیل به «راء» و بعد در «راء» دوم ادغام می‌نماییم و «قُرَّبِّ» می‌خوانیم.
فایده ادغام
فایده ادغام «سهولت در تلفّظ» می‌باشد، یعنی اگر حرفی یک بار تلفّظ و بلافاصله همان حرف یا حرف همجنس آن تکرار شود، این حالت برای دستگاه تکلّم سنگین خواهد بود، با بهره‌گیری از قاعده ادغام این سنگینی برطرف می‌شود.
انواع سه‌گانه ادغام و موارد آنها در قرآن
1ـ ادغام متماثلین: در دو حرفی است که مثل یکدیگر باشند (تکرار یک حرف) و ادغام آنها لازم است چه در یک کلمه باشند و چه در دو کلمه، مانند:
یُدْرِکْکُمْ ـ قُلْ لَهُمْ که خوانده می‌شود یُدْرِکُّمْ ـ قُلَّهُمَ
2ـ ادغام متجانسین: زمانی است که دو حرف هم مخرج (حروفی که از یک محّل تلفّظ شوند) کنار یکدیگر واقع شوند، خواه در یک کلمه و خواه در دو کلمه، ادغام آنها نیز لازم است.
ادغام متجانسین در قرآن مجید، تنها در موارد هفتگانه ذیل پیش آمده است.
1ـ مدغم «طاء» مدغم فیه «تاء»، مانند: بَسَطْتَ (بَسَطتَ).
2ـ مدغم «تاء» مدغم فیه «طاء»، مانند: قالَتْ طآئِفَهٌ (قالَطّآئِفَهٌ).
3ـ مدغم «دال» مدغم فیه «تاء»، مانند: عَبَدْتُمْ (عَبَتَّمْ).
4ـ مدغم «تاء» مدغم فیه «دال»، مانند: اُجیبَتْ دَعْوَتُکُما (اُجیبَدَّ عْوَتُکُما).
5ـ مدغم «ذال» مدغم فیه «ثاء»، مانند: اِذْظَلَمُوا (اظَّلَمُوا).
6ـ مدغم «ثاء» مدغم فیه «ذال»، مانند: یَلْهَثْ ذلِکَ (یَلْهَذّلِکَ).
7ـ مدغم «باء» مدغم فیه «میم»، مانند: اِرْکَبْ مَعَنا (اِرْکَمَّعَنا).
در مورد اوّل باید دقّت شود که حالت درشتی و پُری حرف طاء باقی ماند.[1] در مورد ششم و هفتم بدون ادغام نیز خوانده می‌شوند و بجز دو مثال ذکر شده، نمونه دیگری در قرآن وجود ندارد.[2] 3ـ ادغام متقابلین: در حروفی جریان دارد که یا مخرجشان نزدیک بهم باشد و یا در بیشتر صفات متحد باشند، رعایت آنها تنها در دو مورد لازم است و در سایر موارد «حَفْص» ادغام نکرده است.
1ـ لام ساکنه در حرف راء، مانند:
قُلْ رَبِّ (قُرَّبِّ) ـ بَلْ رَبُّکُمْ (بَرَّبُّکُمْ)
2ـ قاف ساکنه در حرف کاف، که در قرآن فقط یک مورد و در کلمه (اَلَمْ نَخْلُقْکُمْ) پیش آمده و آن را (اَلَمْ نَحْلُکُّمْ) می‌خوانیم.[3] نحوه علامت‌گذاری حروفی که در هم ادغام شده
در کتابت بعضی از قرآنها، مواردی که باید حرف مدغم، کاملاً در حرف دوم ادغام شود و هیچ اثری از آن در کلام باقی نماند (ادغام کامل) برای راهنمایی قاری قرآن، حرف مدغم را که در اصل ساکن است بدون علامت سکون و حرف مدغم فیه را با علامت تشدید مشخّص کرده‌اند، به این نحو:
قُلْ لَهُمْ (قُل لَّهُمْ) ـ قالَتْ طآئِفَهٌ (قالَت طّآئِفَهٌ)
اِذْ ظَلَمُوا (اِذ ظَّلَمُوا) ـ قُلْ رَبِّ (قُل رَّبِّ)
و در مواردی که صفتی از صفات مدغم باقی بماند و مدغم به طور کلّی از میان نرود (ادغام ناقص) برای راهنمایی قاری، حرف مدغم را بدون علامت سکون و حرف مدغم فیه را نیز بدون علامت تشدید مشخّص کرده‌اند، به این نحو:
تمرین:
رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ ـ اَقُلْ لَکُمْ ـ تَسْتَطِعْ عَلَیْهِ ـ یُدْرِکْکُمْ ـ ‌فَاضْرِبْ بِهِ ـ یَلْهَثْ ذلِکَ ـ قَدْتَبَیَّنَ ـ اِرْکَبْ مَعَنا ـ یُوَجِّهْهُ ـ عَبَدْتُمْ ـ قالَتْ طآئِفُهٌ ـ بَسَطْتَ ـ اُجیبَتْ دَعْوَتُکُما ـ فَرَّطْتُمْ ـ بَلْ رَبُّکُمْ ـ اَلَمْ نَخْلُقْکُمْ ـ اَحَطْتُ ـ اِذْ ظَلَمْتُمْ ـ فَرَّطْتُ ـ اّثْقَلَتْ ـ دَعَوَا اللهَ ـ وَدَّتْ طآئِفَهٌُ ـ لَقَدْ تابَ ـ قُلْ رَبِّ ـ اِذْ ظَلَمُوا


[1] . توضیح بیشتر آن خواهد آمد.
[2] . سوره اعراف، آیه 176 و سوره هود آیه 42.
[3] . سوره مرسلات، آیه 20.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید