«نظم» در لغت به معنای آراستن، برپا داشتن، ترتیب دادن کار و…[1] و در اصطلاح نظامی به معنای پیروی کامل از دستورهای نظامی است.[2] انضباط نیز به معنای نظم و انتظام، ترتیب و درستی، عدم هرج و مرج، سامان پذیری و آراستگی است.[3]
نظم در آفرینش
آفرینش براساس نظم استوار است و در دستگاه خلقت، هر پدیده ای جای خاصی دارد و مأموریت و کار ویژه ای به عهده دارد. کرات آسمانی در مدار معیّنی حرکت می کنند، فصول سال و گذشت شب و روز نظم خاصی دارد و خلقت اشیا از اندازه، حدّ و میزان خاصی برخوردار است. خدای تعالی می فرماید:
«إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ»[4]
ما هر چیزی را به اندازه (و روی حساب) آفریدیم.
حکمت خداوندی در هر چیز تجلّی یافته و موجودات عالم نیز روی حساب و نظم دقیق و نیز براساس هدف معیّنی قدم به عرصه هستی نهاده اند.
جهان چون خط وخال و چشم و ابروست که هر چیزی بجای خویش نیکوست
نظم شگفت و محیرالعقولی که در همه مخلوقات، حرکت سیاّره ها و ستارگان، گیاهان، موجودات دریایی و صحرایی، بدن انسان، گردش خون و… وجود دارد، همه و همه معلول تدبیر خداوند حکیم، مدبّرو تواناست.
اهمیت نظم در زندگی
خدای توانا و حکیمی که نظم را در دستگاه پهناور و عظیم خلقت قرار داده است، همین نظم را در زندگی انسانها و روابط اجتماعی آنان می پسندد. از این رو، شایسته است که انسان در زندگی فردی و اجتماعی خویش، نظم و ترتیب و تدبیر در امور را مراعات کند؛ زیرا به گفته روانشاسان:
«احتیاج به نظم و ترتیب، جزء احتیاجات اساسی روانی محسوب می گردد، رنگ و شکل و خاصی به زندگی می دهد، افراد میل دارند زندگی فردی و جمعی خود را تحت نظم و قاعده مشخصی در آورند.»[5]
نگاهی گذرا به حجم زیاد کتابهای قوانین و مقررات و بودجه های هنگفتی که صرف قانونگذاری و تنظیم آنها می شود و اهمیتی که همه ملل جهان به آنها می دهند ضرورت و لزوم نظم فردی و اجتماعی را در زندگی بشر آشکار می سازد.
اسلام نیز به عنوان دین جهانی و کامل به نظم و برنامه ریزی در زندگی اهمیت فراوان داده و به پیروان خویش سفارش کرده که تمام کارهای خود را طبق قانون و به صورت منظم انجام دهند و از بی برنامگی بپرهیزند. چرا که تمام احکام اسلامی؛ واجبات، مستحبات، محرّمات، مکروهات و… در این راستا و در جهت برنامه دقیق و منظم دادن به مسلمانان قرار داده شده که آنان را تحت نظم خاصّی در آورد.
در دنیای کنونی نیز حرکت قطارها، هواپیماها، ساعات کار ادارات و کارخانجات و… روی نظم خاصی و با دقیقه و ثانیه سنجیده می شود و با ورود کامپیوتر در عرصه زندگی نظم و ترتیب دقیقتر و بهتر صورت می گیرد و می توان گفت امروزه منظّم زندگی کردن جزء ضروریات زندگی بشر شده و مورد پسند عقل و دین است و اگر بخواهیم خود را از دایره نظم که امروزه همه جامعه ها را تا حدّ زیادی فرا گرفته و احاطه کرده، خارج کنیم، با مشکلات زیادی رو به رو می شویم.
نظم در قرآن
بخش عظیمی از دستورات و سفارشات قرآن کریم در راستای تنظیم اندیشه و اعمال انسان است. امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ می فرماید:
«الا انّ فیه علم ما یأتی و الحدیث عن الماضی و دواء دائکم و نظم ما بینکم»[6]
آگاه باشید که آگاهی از آینده، خبر از گذشته، داروی درد (نادانی و گمراهی) و نظم و ترتیب زندگی روزمرّه شما در قرآن (آمده) است.
بیان قرآن کریم را درباره نظم می توان به دو بخش تقسیم کرد:
الف ـ نظم در تکوین: قرآن در این بخش، نظم حاکم بر جهان آفرینش را تشریح کرده و به انسانها سفارش می کند که درباره آن بیندیشند. تا به طرّاح زبردست آن(خدای تعالی) پی ببرند و در این راستا، گاه از فرود آمدن باران و رویش گیاهان یاد می کند و گاهی از عظمت آسمان، کوهها و دریاها سخن می گوید. زمانی شگفتیهای آفرینش موجودات و از جمله انسان را تذکر می دهد و در بسیاری از مواقع نیز آمد و شد شب و روز، فراوانی پدیده های هستی و بی شماری نعمتهای الهی را در لا به لای آیات بیان می کند و انسان را به تفکر در نظم شگفت آور آن وا می دارد. به عنوان نمونه می فرماید:
«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ»[7]
همانا در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد و شب و روز، نشانه هایی برای خردمندان است.
ب ـ نظم در تشریع: همه آیاتی که درباره قوانین و مقررات الهی نازل شده، برقرار کننده نظم و برنامه در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان است. با این بیان، قرآن همواره پیروان خویش را به داشتن یک برنامه صحیح و منظّم دعوت می کند و خواستار آن است که مسلمانان در زندگی به اصول و مقررات الهی پای بند بوده، طبق برنامه ای که خدا برای آنان تنظیم کرده، زندگی کنند و هیچ گاه از حدود الهی گام فراتر ننهند. چرا که:
«مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»[8]
آنان که از حدود الهی تجاوز کنند، همانان ستمکارانند.
از این رو، می توان گفت یکی از اهداف مهمّ پیامبران الهی، تنظیم برنامه زندگی انسانها در تمام ابعاد آن بوده و در صدد بودند تا جامعه طبق برنامه تنظیمی از جانب پروردگار به زندگی خویش ادامه دهد و از آن تخطّی نکند.
به عنوان مثال قرآن برای انجام عبادتهای اسلامی وقت و برنامه ای تنظیم کرده، تا همه مسلمانان در آن وقت معین به عبادت بپردازند. چنان که برای روزه گرفتن، ماه مبارک رمضان را معلوم کرده و ابتداء و انتهای روزه هر روز را معلوم کرده است و می فرماید:
«… کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَى اللَّیْلِ »[9]
بخورید و بیاشامید تا رشته روشن صبحدم در تاریکی شب آشکار شود و روزه را به شب برسانید.
و در جای دیگر افرادی را که در امور اجتماعی خود، منظم و هماهنگ و با اجازه رهبری عمل می کنند، در زمره مؤمنان قرار داده و آنان را چنین می ستاید:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ»[10]
مؤمنان کسانی هستند که به خدا و پیامبرش ایمان آورده اند و چون با پیامبر در کاری همگانی باشند، تا از او رخصت نطلبیده اند نباید بروند.
در آیه ای دیگر نیز، رزمندگان راهش را که منظم، محکم و استوار وارد پیکار می شوند، مورد محبت خود قرارداده، می فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ»[11]
خداوند دوست دارد کسانی را که در راه او در صفی، همانند دیواری که اجزایش را با سرب به هم پیوند داده باشند، می جنگند.
نظم در روایات
نظم و انضباط در روایات اسلامی نیز مورد تأکید قرار گرفته است. به عنوان نمونه، امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ که بارها نتایج زیانبار بی نظمی و تشتّت را در فکر و عمل مسلمانان دیده بود، در بستر شهادت و در آخرین پیامش، فرزندان خود و مسلمانان را به تقوای الهی و نظم در کارها فراخوانده، می فرماید:
«اوصیکما و جمیع اهلی و ولدی و من بلغه کتابی بتقوی الله و نظم امرکم»[12]
شما را (ای حسن و حسین) و همه خانواده و فرزندانم و هر کس را که نوشته من به او می رسد، به تقوای الهی و نظم در کارهایتان سفارش می کنم.
و در عهدنامه مالک اشتر رعایت نظم را با عباراتی دیگر اینچنین سفارش می کند:
«… إِیَّاکَ وَ الْعَجَلَهَ بِالْأُمُورِ قَبْلَ أَوَانِهَا أَوِ التَّسَقُّطَ فِیهَا عِنْدَ إِمْکَانِهَا أَوِ اللَّجَاجَهَ فِیهَا إِذَا تَنَکَّرَتْ أَوِ الْوَهْنَ عَنْهَا إِذَا اسْتَوْضَحَتْ فَضَعْ کُلَّ أَمْر مَوْضِعَهُ وَ أَوْقِعْ کُلَّ أَمْر مَوْقِعَهُ.»
«از عجله در مورد کارهایی که وقتشان نرسیده، یا سستی در کارهایی که امکان عمل آن فراهم شده، یا لجاجت در اموری که مبهم است، یا سستی در کارها هنگامی که واضح و روشن است، بر حذر باش! و هر امری را در جای خویش و هر کاری را به موقع خود انجام بده.»[13]
موارد نظم
الف ـ نظم در اوقات شبانه روز: نظم در زندگی یک مسلمان بر محور عبادت خدا ـ که هدف از زندگی است ـ پدید می آید. یک مسلمان هنگام اذان صبح برای نماز بر می خیزد و پس از نماز به تلاوت آیاتی از قرآن می پردازد، سپس اقدام به ورزش مناسب یا مختصری استراحت، پس از صرف صبحانه به کار روزانه می پردازد، نزدیک اذان ظهر دست از کار برداشته برای نماز ظهر و سپس عصر آماده می شود، پس از نماز به صرف غذا و مقداری استراحت پرداخته، دوباره کار را آغاز می کند، نماز مغرب و عشا را به موقع ادا کرده و پس از دیدار با دوستان، بستگان، گفتگو با خانواده، یا هر تفریح و جلسه مشروع دیگر وقتی به خواب می رود که بتواند نماز صبح خود را سر وقت بخواند. این است که معنای سخن حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ که به پیروانش سفارش می کند:
«بکوشید که اوقات خود را چهار قسمت کنید: بخشی برای مناجات با خدا، دیگری برای امرار معاش، سوّم برای معاشرت با برادران و معتمدانی که عیوبتان را به شما می گویند و قلباً به شما اخلاص دارند.[1] . منتهی الارب، واژه نظم.
[2] . فرهنگ معین، واژه نظم.
[3] . لغت نامه دهخدا، واژه انضباط.
[4] . قمر، آیه 49.
[5] . مقدمه روانشناسی، شریعتمداری، ص 149.
[6] . نهج البلاغه، فیض، خطبه 157.
[7] . آل عمران، آیه 190.
[8] . بقره، آیه 229.
[9] . بقره، آیه 187.
[10] . نور، آیه 62.
[11] . صف، آیه 4.
[12] . نهج البلاغه، فیض، نامه 47، ص 977.
[13] . همان، مدرک، نامه 53، ص 1031.
@#@ چهارم برای لذّتها و کامیابیهای مشروع. با این بخش (چهارم) است که بر سه بخش دیگر نیرو می گیرید.»[1]
ب ـ نظم فکری: اگر انسان زندگی خود را طبق بینش اسلامی نظم بدهد و بکوشد گفتار، رفتار و حرکاتش منظم و مطابق برنامه دقیق اسلام باشد، نظم فکری پیدا می کند و هیچ گاه دچار تزلزل فکری و عقیدتی نمی شود. حضرت امام خمینی (ره) در این باره می فرماید:
«اگر در زندگی مان، در رفتار و حرکاتمان نظم بدهیم، فکرمان هم بالطبع نظم می گیرد، وقتی فکر نظم گرفت، یقیناً از آن نظم فکری الهی هم برخوردار خواهد شد.»[2]
ج ـ نظم در مصرف: نظم در مصرف به معنای داشتن حساب و برنامه دقیق در دخل و خرجها و مصرفهاست که در این امور، اعتدال را رعایت کرده و از زیاده روی و اسراف بپرهیزند. چنان که قرآن کریم بندگان خوب خود را این گونه می ستاید:
«وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً»[3]
(بندگان خدای رحمان) کسانی هستند که هرگاه انفاق (هزینه) کنند نه اسراف کنند و نه تقتیر (دست خشکی) و (هزینه زندگی آنان) بین این دو در شرایط متعادل است.
د ـ نظم در امور نظامی: پایبندی به نظم و انضباط بویژه در امور نظامی از اهمیت بالاتری برخوردار است. یک نیروی نظامی باید در کیفیت پوشیدن لباس نظامی، سر وقت حضور یافتن در محل کار، به غیرکار موظّف نپرداختن مقیّد باشد، برای دفاع از اسلام و میهن اسلامی آمادگی کامل داشته باشد، سلسله مراتب نظامی را رعایت کند. احترام مقامات مافوق خود را نگه دارد، در برخورد با همکاران همردیف و… منظم و منضبط باشد. تفصیل بیشتر این بخش در درس آینده می آید.
[1] . تحف العقول، ص 302، بیروت.
[2] . سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی (ره)، مصطفی وجدانی، ج 4، ص 121.
[3] . فرقان، آیه 67.
نعمت الله یوسفیان ـ اخلاق اسلامی، ص 135