«قال رسول الله صلی الله و علیه و آله و سلم : هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَهِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَهِ اللَّهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَهٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ[1]
دریغا که فصل جوانی گذشت به لهو و لعب زندگانی گذشت
دریـغا بـی ما بـسـی روزگار بـرویـد گل و بشـکفد نوبـهار
کسانی که از مـا به غیب اندرند بـیایـند و بـر خـاک ما بگـذرند
بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت بیاید که ما خاک باشیم و خشت
چرا دل بر این کاروان گه نهیـم که یاران برفتند و ما در رهیم
بـیا تـا برآریم دسـتـی زدل که نـتـوان بـرآورد فـردا زگل
برکات ذکر صلوات
روایت داریم «وَ مَنْ أَکْثَرَ فِیهِ مِنَ الصَّلَوَاتِ عَلَیَّ ثَقَّلَ اللَّهُ مِیزَانَهُ یَوْمَ تَخِفُّ الْمَوَازِینُ»[2]. یعنی در روز قیامت اعمال انسان را سنجش و ارزیابی می کنند و هرکس زیاد صلوات فرستاده باشد خداوند ترازوی اعمالش را سنگین می کند «وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[3]؛ و در قیامت به رستگاری می رسند؛ و در روایت دیگری پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم می فرماید: خودم درکنار میزان اعمالش هستم. اگر کسی میزان اعمالش سبک شد ولی در دنیا زیاد صلوات فرستاده باشد ثواب صلوات هایش را در میزان اعمالش می گذارم و او را نجات می دهم.
ارزش انسان به میزان اعمالش است
نقل شده که روزی هارون در حمام بود که بهلول وارد شد. هارون به بهلول گفت: من خلیفه زمان هستم و کل این خاورمیانه تحت تسلط من است. فکر می کنی من چقدر ارزش دارم؟ بهلول نگاهی به او کرد و گفت: فکر نکنم بیشتر از پنجاه درهم ارزش داشته باشی! هارون گفت: فقط پول لنگ من پنجاه درهم است. بهلول گفت: من هم فقط همان را حساب کردم و الا خودت که قیمتی نداری. یعنی در سنجش روز قیامت عمل خوبی نداری که ارزش داشته باشد.
اویس قرنی که یک عرب شترچران بود به خاطر اعمال نیکش در آخرت کنار پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم است. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی مطیع تر از عبدالله ابن ابی یعفور برای من نبوده است و وقتی از دنیا رفت؛ خداوند او را بین دو منزل پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین علیه السلام سکونت داد. خیلی مهم است که انسان در بهشت همسایه این دو بزرگوار باشد. عبد الله ابن ابی یعفور همان کسی است که به امام صادق علیه السلام عرض کرد: من این قدر به شما اعتقاد دارم که اگر بگویی نصف این انار حرام و نصف دیگرش حلال است قبول می کنم. حضرت خوشش آمد و دو بار فرمود: رحمک الله.
روزی عبدالله بن ابی یعفور را به عنوان شاهد نزد قاضی بردند. قاضی گفت: من شهادت این رافضی را قبول نمی کنم. تا قاضی این حرف را زد ابی یعفور گریه کرد. پرسیدند: چرا گریه می کنی؟ گفت: گریه ام به خاطر این است که به من صفت شیعه را نسبت دادی در حالی که من لیاقت شیعه بودن را ندارم. مقام شیعه خیلی بالاست.
به عالمی جلیل القدری نامه ای رسید و روی پاکت نوشته بودند حجه الاسلام و المسلین. این عالم گفت: خاک بر سرم. من چه زمانی حجه الاسلام و مسلمان شدم. حجه الاسلام، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و اولیاءالله هستند. علمای واقعی از این اسم و رسم ها فراری بودند ولی الان ما دنبال این جور اسم و رسم ها و القاب هستیم. وقتی عبدالله بن ابی یعفور از دنیا رفتند حضرت به مفضل نامه نوشت: این آقا از دنیا رفت در حالی که «محمود الأثر مشکور السعی»[4] بود.کارهایش مورد قبول و مورد ستایش بود و خدا و پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم خدا و امام زمانش از او راضی بودند.
هر نَفَس فرصتی برای طاعت پروردگار
«وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَهِ الْغَافِلِینَ»[5]. یعنی خدایا من را از خواب غفلت بیدارکن. آیت الله اشتهاردی فرموده بودند: قبل از انقلاب گاهی که از کنار دکه های روزنامه فروشی می گذشتیم برای اینکه از اوضاع مملکت مطلع بشویم تیترهای روزنامه ها را نگاهی می کردیم. تیتری با عنوان «کسی که پول پارو می کند» توجهم را جلب کرد و کنجکاو شدم که این یعنی چه؟ وقتی روزنامه را خواندم دیدم جایزه مسابقه ای این بود که برای شخص برنده، درهای خزانه دولت را باز می کردند و سی ثانیه مهلت می دهند تا هر چقدر می تواند پول جمع کند. ایشان می فرمودند: عمر ما هم همین طور است زود می گذرد. در این عمر کوتاه هر چه جمع کردیم، کردیم و الا بعداً کار برایمان خیلی سخت می شود. تا درهای خزانه الهی به روی ما باز است باید کارهای خوب بکنیم و برای آخرتمان ذخیره کنیم…
هر نفس ز انفاس عمرت گوهری است آن نفس سوی خدایت رهبری است
به قول حافظ که می فرماید:
وقت را غنیمت دان هر قدر که بتوانی حاصل از حیات ای جان یک دم تا دانی
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «إِنَّ أَنْفَاسَکَ أَجْزَاءُ عُمُرِکَ فَلَاتُفْنِهَا إِلَّا فِی طَاعَهٍ تُزْلِفُکَ»[6]. این نَفَس ها جزو عمر شماست. این نَفَس ها و عمر را تلف نکنید مگر در اطاعت خدا. پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم می فرماید: «الدُّنْیَا سَاعَهٌ فَاجْعَلْهَا طَاعَهً»[7]. همه دنیا یک لحظه است، همه آن را صرف طاعت الهی بکن.
در ماه مبارک رمضان ثواب خواندن یک آیه قرآن برابر با یک دوره ختم قرآن است. حتی نفس کشیدن و خواب برای انسان روزه دار عبادت است. در خطبه شعبانیه آمده است هر کس در ماه رمضان دو رکعت نماز مستحبی بخواند خداوند برایش آزادی از آتش جهنم را عطا می کند. فقط در ماه رمضان درهای خزانه الهی این طور گسترده شده است قدرش را بدانیم و استفاده کنیم.
حضرت امام در ماه مبارک رمضان ملاقات های عمومی اش را لغو می کردند تا با خدا ارتباط بیشتری برقرار کنند. چون همه قدرت امام که دنیا را لرزاند به خاطر قدرت ارتباط امام با خدا بود. ایشان در یک ماه رمضان ده مرتبه قرآن را ختم می کردند. کدام یک از ما و جوان ها این حال را داریم. اگر خیلی به خودمان سخت بگیریم روزی یک جزء می خوانیم. پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم ده روز آخر ماه مبارک رمضان در مسجد معتکف می شدند. در ماه رمضان، کارهای غیرضروری خود را تعطیل کنیم؛ و کمی به کارهای خدایی برسیم. کار دنیا هیچ وقت تمام شدنی نیست. هر چقدر هم دنبالش برویم ادامه دارد. شهید رجایی می گفت: هنگام نماز به نماز نگو کار دارم به کار بگو نماز دارم.
ذکر مصیبت
امشب یادی از حضرت زهرای اطهر علیهاالسلام داشته باشیم. مردم قم توجه کنند که معصومین علیهم السلام فرموده اند: اگر قبر مادرمان حضرت زهرا علیهاالسلام مخفیست؛ ولی خدا یک فاطمه دیگر در قم قرارداده است که مردم از آنجا با حضرت زهرا علیهاالسلام ارتباط برقرار بکنند. این بانو، حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام است.
امام یازدهم علیه السلام فرمودند: ما حجت خدا بر خلق هستیم ولی مادرمان فاطمه زهرا علیهاالسلام حجت بر ماست. یعنی بر امامان می تواند فرمان بدهد. روایت داریم در روز قیامت فاطمه زهرا علیهاالسلام در صحرای محشر پیراهن خونین اباعبدالله را می آورد و می گوید: خدایا، بین کسانی که به فرزندم جرم و جنایت کردند و بین من حکم کن. بعد این دعا را می خوانند: ای خدا می خواهم هر کس برای حسینم گریه کرده است را شفاعت کنم. شفاعت من را بپذیر.
خدمت یک عالم بزرگی در اصفهان بودم و به ایشان گفتم: آقا، در شب اول قبر و قیامت امیدتان به چه چیزی است؟ فرمودند: امیدم به گریه هایی است که برای فاطمه زهرا علیهاالسلام ریختم. امیدم به محبت حضرت است.
اما چه گذشت به دل امیرالمؤمنین علیه السلام آن لحظاتی که خواست بدن همسرش زهرا علیهاالسلام را داخل قبر بگذارد؟ اطرافش را نگاهی کرد اما محرمی نبود تا به او کمک کند. ناگهان دست هایی شبیه دست های پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم ظاهر شد و ندایی آمد: علی جان، امانتم را بده. آقا وارد قبر شدند و بدن آزرده دختر پیامبر، زهرا علیهاالسلام را در قبر گذاشتند.
ای خدا در آن نیمه های شب امیرالمؤمنین علیه السلام چه حالی داشت؟ وقتی حضرت زهرا علیهاالسلام را بر روی خاک گذاشت از قبر بیرون آمد. با دست مبارکش روی زهرا علیهاالسلام خاک ریخت و قبر را پوشاند. اما بعد از دفن کردنش همه غم های عالم بر دلش هجوم آورد. چکار کند تا دلش آرام بگیرد؟ یک باره خم شد و صورت به خاک قبر زهرا علیهاالسلام گذاشت و گریست. اما در کربلا چه گذشت آن لحظه ای که علی اکبر به شهادت رسید؟ اباعبدالله علیه السلام دلش کنار بدن علی اکبر آرام نشد. خم شد و صورت به صورت علی اکبرش گذاشت…
حجه الاسلام و المسلمین فرحزاد
[1]. أمالی الصدوق، ص93، المجلس العشرون . [2]. أمالی الصدوق، ص95، المجلس العشرون. [3]. الأعراف: 8. [4]. رجال الکشی، محمدبن عمرکشی، ص248، فی عبدالله بن أبی یعفور. [5]. بحارالأنوار، مجلسی، ج95، ص4، فصل فیما نذکره من الأدعیه لکل یوم غیرالمتکرره. [6]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، عبد الواحد تمیمى آمدى، ص160، ضیایع الأعمار. [7]. بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، مجلسی، ج 67، ص68، باب 45 مراتب النفس و عدم الاعتماد علیها و ما زینتها و زین لها و معنى الجهاد الأکبر و محاسبه النفس و مجاهدتها و النهی عن ترک الملاذ و المطاعم..