9-پاکسازی
و مخصوصاً تذکر می دهد اینگونه افراد که معمولاً سابقه ی حاشیه نشینی حکومتهای فاسد و شرور گذشته، خود را به حکام نزدیک می کنند و حکام جدید نیز تحت تاثیر ابهت حکومت و مسئولیت، خیال می کنند که نیاز به تخصص و فن آنها دارند و آنها را می پذیرند و گرفتار آنها می شوند.
«اِنَّ شَرَّ وُزَرَائِکَ مَنْ کَانَ لِلْاَشْرَارِ قَبْلِکَ وَزِیراً وَ مَن شَرِکَهُمْ فِی الاثَامِ فَلَا یَکونَنَّ لَکَ بِطَانَهً فَاِنَّهُمْ اَعْوَانُ الْاَثَمَهِ وَ اِخْوانُ الظَّلَمَهِ وَ انْتَ وَاجِدٌ مِنْهُمْ خَیْرَ الْخَلَفِ مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرَائِهِمْ وَ نَفَاذِهِمْ وَ لَیْسَ عَلَیْهِ مِثْلُ آصَارِهِمْ وَ اَوْزَارِهِمْ وَ آثَامِهِمْ مِمَّنْ لَمْ یُعَاوِنل ظَالِمَاً عَلَی ظُلْمِهِ وَ لَا آثِماً عَلَی اِثْمِهِ…». (1)
بی شک بدترین وزراء و همکارانت کسانیند که قبل از تو وزیر و همکار حکام شرور و فاسد و شریک در گناهان آنان بوده اند.
مبادا اینچنین افراد را محرم راز خود بگیری، چه اینها کمک کاران گناهکاران و برادران ظالمانند و تو می توانی کارگزارانی سالم و بهتر از آنان بیابی، از کسانی که همانند آنان دارای مظالم و سوابق سوء نباشند و در گناه آنان نیز شریک نباشند».
در این جملات امام (ع) هم دستور پاکسازی و اصلاح محیط مرکزی حکومت و هم معیار پاکسازی و سالم سازی ادارات را می دهد. اعوان و انصار حکام ظالم گذشته را مناسب حکومت اسلامی نمی داند و از مالک می خواهد بجای آنها از افراد پاک و مبرای از آلودگیهای شکرت در گناهان و مظالم حکام ناصالح گذشته استفاده کند.
و برای انتخاب همکاران و مشاوران جدید هم معیارهائی معلوم می فرماید:
«مِمَّنْ لَمْ یُعَاوِنْ ظَالمِاً عَلَی ظُلْمِهِ وَ لَا آثِمَاً عَلَی اِثْمِهِ اُولَئَکَ اَخَفُّ عَلَیْکَ مَئُونَهً وَ اَحْسَنُ لَکَ مَعُونَهً وَ احْنَی عَلَیْکَ عَطْفاً وَ اَقَلَّ لِغَیْرِکَ اِلْفاً فَاتَّخِذْ اُولَئِکَ خَاصَّهً لِخَلَوَاتِکَ وَ حَفَلَاتِکَ.
ثُمَّ لْیَکُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَکَ اَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحقِّ لَکَ وَ اقَلَّهُمْ مُسَاعَدَهً فِیمَا یَکُونُ مِنْکَ مِمَّا کَرِهَ اللهُ لِاَوْلِیائِهِ وَاقِعاً ذَلِکَ مِنْ هَوَاکَ حَیْثُ وَقَعَ.
وَ الْصَقْ بِاَهْلِ الْوَرَعِ وَ الصِّدْقِ ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَی اَلَّا یُطْروُکَ وَ لَا یَبْجَحُوکَ بِبَاطِلٍ لَمْ تَفْعَلْهُ فَاِنّ کَثْرَهَ الْاِطْراءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ وَ تُدْنِی مِنَ الْعِزَّهِ…». (2)
اینگونه همکاران کم خرج تر و پرفایده تر و با تو دوست تر و به دشمنت کم گرایشترند، اینها را محرم راز و اهل خلوت و جلسات سری انتخاب کن، و بهترین آنها را کسانی بدان که تلخی حق را بتو می گویند و در برنامه های نادرست تو که برای اولیاء خدا مکروه است کمتر کمکت می کنند، گرچه هوی و میل تو بر خلاف نظر آنها باشد. با اهل تقوی و صداقت سخت نزدیک شو و آنان را عادت بده که زیاد تمجید تو را نکنند، و بخاطر کاری که نکرده ای ستایشت ننمایند زیرا تعریف زیاد انسان را به عجب می کشاند و سپس به وادی تکبر رهنمون می سازد».
امام (ع) صفات و روحیات منفی مشاوران و همکاران حاکم را چنین بیان می کند:
«وَ لَا تُدْخِلَنَّ فِی مَشُوِرَتِکَ بَخِیلاً یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَ یَعِدُکَ الْفَقْرَ وَ لَا جَبَاناً یُضْعِفُکَ عِنِ الْاُمُورِ وَ لَا حَریصاً یُزَیِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجُورِ فَاِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّی یَجْمَعُهَا سُوءٌ الظَّنِّ بِاللهِ». (3)
آدمهای بخیل را که مانع احسان می شوند و تو را از فقر می ترسانند و افراد ترسوئی که روحیه ی تو را در کارها ضعیف می کنند و انسانهای حریص را که حرص را در نظرت نیکو جلوه می دهند به مشورت مگیر، چه بخل و ترس و حرص سه صفت مختلف اند که در یک چیز مشترک می باشند و آن سوء ظن به خدا است.
با این شرایط مثبت و نقاط منفی که علی (ع) برای مشاوران و همکاران نزدیک حاکم معین می کند صفات و روحیات لازم و والی و راه و رسم حکومت حق و عدل را هم بیان می نماید.
همه ی آنچه که در مشاوران و نزدیکان مذموم و منفی دانسته به طریق اولی خود حاکم نیز باید از آنها مبری باشد و تمام شرایطی را که برای مشاوران و همکاران ضروری یا نیکو دانسته است حد اعلی و مرتبه عالیتر آن را خود حاکم باید داشته باشد.
و در قسمتی دیگر می فرماید:
«ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِی الْمُرُوءَاتِ وَ الْاَحْسَابِ وَ اَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَهِ وَ السَّوَابِقِ الْحَسَنَهِ ثُمَّ اَهْلِ النَّجْدَهِ وَ الشَّجَاعَهِ وَ السَّخَاءِ وَ السَّمَاحَهِ فَانَّهُم جِماَعٌ مِنَ الْکَرَمِ وَ شُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ…». (4)
با انسانهای دارای صفات برجسته که هم دارای اصالت و هم از طریق اکتساب، متصف به اخلاق اسلامی و انسانی هستند و از سوابق خوبی بهره مندند و شجاعت و سخاوت و گذشت را در خود جمع کرده اند، معاشرت کن و نزدیک باش.
این روش هم ترویج فضیلت و شرافت است و هم حاکم از اخلاق حسنه این افراد بهره می گیرد و هم روحیه و صفات اینها در امور مملکت اثر مثبت و سازنده می گذارد و خود بخود مانع جذب افراد ناسالم و ناپاک به مراکز تصمیم گیری کشور می گردد.
10- ارزشگذاری
امام از والی مصر می خواهد که ارج و ارزش اشخاص را با توجه به حقیقت و واقعیت بشناسد. ارزشها و امتیازهای واقعی را در نظر گیرد و بها دهد.
محسن و مسیء را با یک چشم نگاه نکند. میان خوبان و بدان تفاوت قائل باشد و با این روش خوبیها را ترویج نموده و بدیها و بدها را از خود و جامعه دور سازد، که اگر با صالح و ناصالح یکنواخت برخورد شود، خوبان دلسرد و بی رغبت می شوند و ناصالحان در ادامه عمل ناشایست تشویق می گردند:
«وَ لَا یَکُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِیءٌ عِنْدَکَ بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ فَاِنَّ فِی ذَلِکَ تَزْهِیداً لِاَهْلِ الْاِحْسَانِ فِی الْاِحْسَانِ وَ تَدْرِیباً لِاَهْلِ الْاِسَاءَهِ عَلَی الْاِ سَاءَهِ وَ اَلْزِمْ کُلًّا مِنْهُمْ مَا اَلْزَمَ نَفْسَهُ…
ثُمَّ اعْرِفْ لِکُلِّ امْرِیٍ مِنْهُمْ مَا اَبْلَی وَ لَا تَضُمَّنَّ بَلَاءَ امْرِیٍ اِلَی غَیْرِهِ وَ لَا تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَایَهِ بَلَائِهِ وَ لَا یَدْعُوَنَّکَ شَرَفُ امْرِیٍ اِلَی اَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلَائِهِ مَا کَانَ صَغِیراً وَ لَا ضَعَهُ امْرِیٍ اِلَی اَنل تَسْتَصْغِرَ مِن بَلَائِهِ مَا کَانَ عَظِیماً». (5)
مبادا محسن و مسیء در نظر تو یکسان باشند زیرا چنین برخوردی باعث بی رغبتی محسن در احسان و موجب ادامه ی مسیء در عمل زشت خویش است. ولی با هر یک، همانگونه که خودش خواسته رفتار کن… برای هر کس به همان اندازه که صلاحیت خود را به اثبات رسانده است صلاحیت و ارزش قائل باش، مبادا ارزش یکی را به دیگری بدهی و از خود او کم بگذاری و مبادا شخصیت و شرف کسی موجب شود که آنچه انجام نداده، به پای او بنویسی و کار کوچک او را بزرگ کنی و مبادا که عدم شخصیت و عدم معروفیت اجتماعی کسی باعث شود که کار بزرگ او را کوچک شمری و حق او را ادا نکنی، ارزش کار و عمل هر کس را دقیقاً در نظر بگیر و ارج بگذار، چه کوچک باشد و چه بزرگ.
«وَ اَکْثِرْ مُدَارَسَهَ الْعُلَماءِ وَ مُنَاقَشَهَ الْحُکَمَاءِ فِی تَثْبِیتِ مَا صَلَحَ عَلَیْهِ اَمْرُ بِلَادِکَ وَ اِقَامَهِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَکَ». (6)
با دانشمندان زیاد مجالست داشته باش، و با حکماء درباره ی وضع کشور و برنامه های اصلاحی مباحثه و مذاکره کن و از تجربه آنان برای تحکیم امور جامعه بهره گیر.
اینکه حاکم اینهمه برای اهل علم و حکمت ارزش قائل باشد که طرف بحث و مذاکره و مشورتش باشند و از آنها در امر کشور و مردم و حکومت نظر بخواهد باعث تشویق آنها و احساس شخصیت ممتاز در جامعه می شود و از آن رهگذر علم و فن و حکمت، اعتبار می یابد و سبب تشویق دیگران به تحصیل این ارزشها می گردد.
امتیاز دادن و ارج نهادن به خوبیها و خوبان و تحقیر ناپاکان و ناصالحان بهترین وسیله ی منزوی کردن ناصالحان و سبب فعالیت به نشاط آوردن صالحان است. از همین راه است که صلاح و احسان ترویج می شود و ناپاکی و بدکاری منزوی و بدنام می گردد.
بدترین و مضرترین نوع حق کشی این است که حاکم حق را با اشخاص بشناسد و نه اشخاص را با حق و بهترین نوع ترویج آن حق این است که حق و ارزش واقعی را معیار ارزش گذاری بگیرد که در درازمدت حق و فضیلت حاکم می شود و شخصیتهای کاذب منزوی شده و شخصیتهای واقعی و دارای صلاحیت بروز می کنند.
11- حق محرومان
در حکومتهای فاسد و ناحق معمولاً قشر محروم فراموش شده اند و قشر مرفه همه جا مورد توجه، و در نتیجه حقوق آنها که در آسایش و نعمتند محترم است و طبقه ی محروم و نیازمند حقوقشان پایمال می شود.
امام (ع) از حاکم می خواهد که توجه خاصی به محرومان کند و با دقت و وسواس مواظب باشد که حقی از آنها ضایع نگردد.
«ثُمَّ اللهَ اللهَ فِی الطَّبَقَهِ السُّفْلَی مِنَ الَّذِینَ لَا حِیلَهَ لَهُمْ مِنَ الْمَساکِینِ وَ الْمُحْتاجِینِ وَ اَهْلَ الْبُوْسَی وَ الزَّمْنَی فَاِنَّ فِی هَذِهِ الطَّبَقَهِ قَانِعاً وَ مُعْتَرَّاً وَ احْفَظِ للهِ مَا اسْتَحْفَظَکَ مِن حَقَّهِ فِیهِمْ وَ اجْعَلْ لَهُم قِسْماً مِنْ بَیْتِ مَالِکِ وَ قِسْماً مِنْ غَلَّاتِ صَوَافِی الْاِسْلامِ فِی کُلِّ بَلَدٍ فَاِنّ لِلْاَقْصَی مِنْهُم مِثْلَ الَّذِی لِلْاَدْنَی وَ کُلُّ قَدِ اسْتُرْعِیتَ حَقَّهُ وَ لَا یَشْغَلَنَّکَ عَنْهُمْ بَطَرٌ فَاِنَّکَ لَا تُعْذَرُ بِتَضْیِیعِکَ التَّافِهَ لِاَحْکامِکَ الْکَثِیرَ الْمُهِمَّ فَلَا تُشْخِصْ هَمَّکَ عَنْهُمْ وَ لَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لَهُمْ وَ تَفَقَّدْ اُمُورَ مَنْ لَا یَصِلُ اِلَیْکَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُیوُنُ وَ تَحْقِرُهُ الرَّجَالُ فَفرِّغْ لِاُولَئِکَ ثِقَتَکَ مِنْ اَهْلِ الْخَشْیَهِ وَ التَّواضُعِ فَلْیَرْفَعْ اِلَیْکَ اُمُورَهُمْ.
«ثُمَّ اعْمَلْ فِیهِمْ بِالْاِعْذَارِ اِلَی اللهِ یَوْمَ تَلْقَاهُ فَاِنَّ هَؤُلَاءِ مِنْ بَیْنِ الرَّعِیَّهِ اَحْوَجُ اِلَی الْاِنْصَافِ مِنْ غَیْرِهِمْ وَ کُلٌّ فَاَعْذِرْ اِلَی اللهِ فِی تَادِیَهِ حَقَّهِ اِلَیْهِ وَ تَعَهَّدْ اَهْلَ الْیُتْمِ وَ ذَوِی الرِّقَّهِ فِی السِّنِّ مِمَّنْ لَا حِیلَهَ لَهُ وَ لَا یَنْصِبُ لِلْمَسْاَلَهِ نَفْسَهُ وَ ذَلِکَ عَلَی الْوُلَاهِ ثَقِیلٌ، – وَ الْحقُّ کُلُّهُ ثَقِیلٌ-». (7)
خدا را خدا را در امور طبقه ی محروم جامعه، آنها که وسیله و امکانی از خود برای حل مشکلاتشان ندارند، مردم مسکین و محتاج و محروم و آسیب دیده و در بین آنها هستند کسانی که خود را در معرض عطاء قرار می دهند ولی گدائی نمی کنند، و کسانی هم هستند که اهل تقاضا و سؤالند- به هر دو نوع توجه داشته باش- و حقوقی که خدا برایشان قرار داده رعایت کن، و سهمی را از بیت المال و بخشی از املاک خالصه ی دولت اسلامی در هر منطقه ای برایشان در نظر بگیر. چه آنها که در مرکز و نزدیک تواند و چه آنها که در بلاد دور افتاده اند.
باید یکسان مورد توجه باشند و رعایت حق هر یک از آنها از تو خواسته شده است. پس مبادا که سرمستی ترا از آنان فارغ کند، زیرا که اگر تعداد کمی از آنها را هم از نظر بیندازی یا بخش ناچیزی از حقوقشان را نپردازی بخاطر بخش عمده ی انجام وظیفه، جبران نمی شود و معذور نیستی. هرگز لحظه ای از آنها غافل مباش و تو جهت را از آنها سلب نکن و از آنها روی برمگردان و آنها مرا تحقیر نکن.
مخصوصاً کسانی را که چشمهای دیگران نسبت به آنها به وجهی است که مورد تحقیرند از حالشان بیشتر جویا باش. و افرادی مؤمن و خداترس و دقیق و مورد اعتمادت را مأمور کن که در مورد این بخش از محرومان بررسی کنند و زندگی و معیشت آنها را زیر نظر داشته باشند و به تو گزارش دهند و سپس با آنها به گونه ای عمل کن که روز قیامت در مقابل خداوند رو سفید باشی و مورد بازخواست قرار نگیری، زیرا اینها در میان رعیت بیش از دیگران نیاز به تفقد و رسیدگی و انصاف دارند.
توجه مخصوصی به یتیمان و پیران سالخورده و از کار افتاده که خودشان را نشان نمی دهند و نیازشان مکتوم است داشته باش، که حقوق اینها از بارهای سنگین حکام است و اصولاً حق، امر سنگین و سختی است.
به راستی که امام، جامعه شناس و ریزبین و تیزبین است، چه خوب مردم را می شناسند و چه خوب به حالات و روحیات محرومان و نیازمندان توجه دارد و چه خوب از نقاط ضعف و آسیب پذیر حکام آگاه است و می داند حاکم از کجا گرفتار تبعیض و عدم انجام وظایف خویش می شود و چگونه بخشی از مردم محروم می مانند و بخشی زیادتر از حقشان دریافت می دارند.
توجه دارد که محرومان مناطق دور افتاده که دستشان به زمامداران دست اول و طراز بالا نمی رسد ممکن است مورد غفلت قرار گیرند و توجه دارد که همیشه رفاه و امکانات در مرکز کشور و در مناطق نزدیک حاکم اول و در افق دید حسی او جمع می شود و حقوق روستاها و شهرهای دور پایمال می شود.
امام می داند که عده ای نیاز و فقر خود را ادامه می دهند و به نمایش می گذارند و عده ای محتاج تر و محترم تر هستند و از این کار ابا دارند و با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند، و از مالک می خواهند که افراد دقیق و مورد اعتماد را مأمور پیداکردن این گروه از انسانها کند، این انسانها که بخاطر فقر همیشه در مضیقه اند ولی با آبرو و بلند نظرند لذا همیشه ناشناخته می مانند و دور از چشمان مردم رنج می برند و گرسنه می خوابند و نه نای داد و فریاد کشیدن دارند و نه پای سفر و حضور در مجامع.
امام برای کشف اینها بهترین نیروها را به کار می برند و دقیقترین بررسیها را که به دنبال خود عمل و اقدام و رفع نیاز داشته باشد به کار می برند.
نویسنده: آیت الله هاشمی رفسنجانی
پی نوشت ها :
1- همان، همانجا.
2- همان، همانجا.
3- همان، همانجا.
4- همان، همانجا.
5- همان، همانجا.
6- همان، همانجا.
7- همان، همانجا.
منبع: سالنمای النهج 1-5