4- اخلاق حاکم
امیرمؤمنان (ع) بهترین نوع برخورد ولات با مردم را برخوردهای محبت آمیز و دوستانه و بر اساس اعتماد و دور از خشونت می داند، اغماض و عفو را بر انتقام و کیفر مقدم می دارد. سوء ظن را روا نمی دارد و می خواهد که به مردم اعتماد کنند و از تجسس و کشف عیوب و افشاگری مردم پرهیز نمایند، و معلوم است که تمام اینها عوامل رفاقت و همکاری و همراهی مردم و حکومت ها و بهترین راه تقویت جامعه و حکومت است.
الف: محبت حاکم نسبت به مردم
«… وَ اَشْعِرْ قَلْبِکَ الرَّحْمَهَ لِلرَّعِیَّهِ وَ الْمَحَبَّهَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِم وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِم سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمْ اَکْلَهُمْ فَاِنَّهُمْ صِنْفَانِ اِمَّا اَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ اِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ یَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ یُؤْتَی عَلَی اَیْدِیِهمْ فِی الْعَمْدِ وَ الْخَطَا فَاَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوَکَ وَ صَفْحِکَ مِثْلِ الَّذِی تُحِبُّ وَ تَرْضَی اَنْ یُعْطِیَکَ اللهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِِهِ فَاِنَّکَ فَوْقَهُمْ وَ وَالِی الْاَمْرِ عَلَیْکَ فَوْقَکَ وَ اللهُ فَوْقَ مَنل وَلَّاکَ وَ قَدِ اسْتَکْفَاکَ اَمْرَهُمْ وَ ابْتَلَاکَ بِهِم». (1)
دل خود را مالامال از علاقه و محبت و رحمت نسبت به مردم کن، مبادا نسبت به آنان همچون درنده ای وحشی باشی و فرصت حکومت را برای خود مغتنم شماری! آخر آنان یا برادران دینی تواند و یا لااقل در آفرینش – احساسات و نیازها و خیلی چیزهای دیگر- شبیه خود، لغزش و اشتباه زیاد دارند و عوامل فراوانی روی آنها اثر می گذارد که از جاده ی حق بیرون روند با عمد یا خطا. بنابراین همانگونه که خودت مایلی خداوند تو را مشمول عفو و اغماض خود گرداند تو هم که مافوق آنان هستی نسبت به آنها عفو و اغماض و گذشت داشته باش. تو فرادست آنانی و مقام والی کل فوق تو است. و خدا که کار مردم را به تو واگذاشته و از این راه مورد آزمایش قرار داده فوق او…
در این جملات دقت کنید و ببینید امام به چه اصراری والی را ترغیب و توصیه می کند که با مردم روابط حسنه و دوستانه برقرار کند. خشونت و کینه توزی و انتقام را می کوبد روح مسئولیت و همدردی را در حاکم می دمد، او را که قدرت به دست گرفته از خدا می ترساند، با ذکر قدرت و عفو و انتقام الهی، از نفس خود حاکم شاهد می خواهد برای عمل او ریزه کاریهای روانشناسی و جرم شناسی و جامعه شناسی که در این چند جمله بکار گرفته شده می تواند محصول چندین سال تجربه ی دست اندرکاران سیاست باشد.
ب: بدرفتاری و کینه توزی
در دنبال همین جملات امام کینه توزی و بدرفتاری حاکم را نسبت به مردم، جنگ با خدا و مبارزه با حق معرفی می نماید. خدا و مردم را در یک طرف می گذارد و حاکم ظالم و زورگو را در طرف دیگر.
از حاکم می خواهد که در روابط خود با خلق، انصاف را مراعات کند و او را به شدت از انتقام و کیفر الهی می ترساند و هشدار می دهد که ظلم به مردم مساوی است با اعلان جنگ با خدای مردم.
«… وَ لَا تَنْصِبَنَّ نَفْسَکَ لِحَرْبِ اللهِ فَاِنَّهُ لَا یَدَلَکَ بِنِقْسَتِهِ وَ لَا غِنَی بِکَ عَنل عَفْوِهِ وَ رَحْمَتِهِ وَ لَا تَنْدَمَنَّ عَلَی عَفْوٍ وَ لَا تَبْجَحَنَّ بِعُقُوبَهٍ وَ لا تُسْرِ عَنَّ اِلَی بَادِرَهٍ وَجَدْتَ مِنْهَا مَنْدُوحَهً… اَنْصِفِ اللهَ وَ اَنْصِفَ النَّاسَ مِنل نَفْسِکَ وَ مِنْ خَاصَّهِ اَهْلِکَ وَ مِنْ لَکَ فِیهِ هَویً مِنْ رَعیَّتِکَ فَاِنَّکَ اِلَّا تَفْعَلْ تَظْلِمْ.
وَ مَن ظَلَمَ عِبَادَ اللهِ کَانَ اللهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَن خَاصَمَهُ اللهُ اَدْحَضَ حُجَّتَهُ وَ کَانَ للهِ حَرْباً حَتَّی یَنْزَعَ اَوْ یَتُوبَ.
وَ لَیْسَ شَیءٌ اَدْعَی اِلَی تَغْیِیرِ نِعْمَهِ اللهِ وَ تَعْجِیلِ نِقْمَتِهِ من اِقَامَهٍ عَلَی ظُلْمٍ فَاِنَّ اللهَ سَمِیعٌ دَعْوَهَ الْمُضْطَهَدِینَ وَ هُوَ لِلظَّالِمینَ بِالْمِرْصَادِ». (2)
خویشتن خویش را در معرض جنگ با خدا قرار مده. زیرا نه قدرتی داری که از کیفر و عذاب الهی خود را برهانی و نه بی نیاز از عفو و رحمت الهی هستی. هیچگاه از عفوی که نموده ای پشیمان و از عقوبتی که کرده ای خشنود نباش… در مواردی که امکان عفو و بخشش فراهم است، در کیفر و عقاب تعجیل مکن.
در رابطه با خدا و مردم از یک طرف و خودت و بستگان و محبوبانت از سوی دیگر مراعات انصاف نما، و اگر منصف نباشی- و خود محور باشی- ظالم خواهی شد. و کسی که به بندگان خدا ظلم و ستم روا دارد، خداوند- بجای مردم- خصم اوست و کسی که گرفتار خصومت الهی گردد برای عمل خویش هیچ دلیل و حجت موجهی نخواهد داشت و تا توبه نکرده و دست از ظلم برندارد در میدان جنگ با خدا است. و هیچ چیز بیش از اصرار بر ظلم و ستم موجب تغییر نعمت خدا و تعجیل عقوبت حق نیست خداوند صدای استغاثه ی مظلوم را می شنود و در کمین ستمکاران است.
می بیند که امام (ع) دوستی با مردم را دوستی با خدا و بدرفتاری با خلق را جنگ با خدا معرفی کرده، از حاکم می خواهد که خدا و مردم را در یک کفه قرار دهد و انصافی را که باید بین خودش و عزیزانش در رابطه با خدا داشته باشد درباره ی خلق خدا هم داشته باشد. و حاکم بدرفتار با مردم را تهدید به انتقام و کیفر الهی می نماید و فریاد مظلوم را از طریق انتقام الهی به گوش حاکم می رساند و با این وسیله از ولات می خواهد که رابطه ی صمیمی و دوستانه و عطوفانه با مردم برقرار کنند. و مغرور به قدرت و بسط ید خویش نشوند، و این عالیترین نوع برخورد با مردم در حکومتها است.
ج: انصاف
در کلمات امام علی (ع)، هنگام نصیحت به همگان، بر رعایت انصاف تاکید زیاد شده، از حکام می خواهد تمایلات و انتظاراتی که برای خودشان در رابطه با مقام بالاتر، و حتی خداوند احکم الحاکمین دارند، برای مردم هم در نظر داشته باشند و بدانند که توقعات انسانها از مراکز قدرت معرفی نمی کند.
«اَنْصِفِ اللهَ وَ اَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ وَ مِنْ خَاصَّهِ اَهْلِکَ وَ مَنْ لَکَ فِیهِ هَویً مِنْ رَعِیَّتِکَ فَاِنَّکَ اِلَّا تَفْعَلْ تَظْلِمْ». (3)
انصاف را در رابطه با خدا و مردم در مورد خود و نزدیکان و هوادارانت رعایت کن، که اگر چنین نباشی ستم کرده ای.
اگر حاکمی خود محوری را کنار بگذارد و با مردم و خدا اینگونه برخورد کند بی شک دچار ظلم و تبعیض نمی شود. و برای این کار میزان خوبی در اختیار حکام قرار داده است.
خودش باید توقعاتش و انتظاراتش و احساسات خویش را هم در مقام حاکم و هم در مقام رعیت زیرنظر بگیرد بالاخره هر حاکمی بالادستی دارد و عالیترین مقام لااقل خدا را بالای سر دارد».
د: پرهیز از شتاب در کیفر
امام (ع) حکام را از تعجیل در کیفر و انتقام منع می فرماید و دستور می دهد:
«وَ احْتَرِسْ مِنْ کُلِّ ذَلِکَ بِکَفِّ الْباَدِرَهِ وَ تَاْخِِیرِ السَّطْوَهِ حَتَّی یَسْکُنَ غَضَبُکَ فَتَمْلِکَ الِاخْتِیَارَ». (4)
تصمیم به انتقام، در حال غضب و خشم نگیرید و صبر کنید تا آتش غضب خاموش شود و برخویشتن مسلط شوید و سپس در این مورد تصمیم بگیرید.
و به یکی از حکام مورد اعتمادش می نویسد:
«… وَ اخْلِطِ الشِّدَّهَ بِضِغْثٍ مِنَ اللِّینِ وَ ارْفُقْ مَا کَانَ الرِّفْقُ اَرْفَقَ وَ اعْتَزِمْ بِالشِّدَّهِ حِینَ لَا یُغْنِی عَنْکَ اِلّا الشِّدَّهُ و اخْفِضْ لِلرَّعِیَّهِ جَنَاحَک وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ وَ اَلِنْ لَهُمْ جَانِبَکَ وَ آسِ بَیْنَهُمْ فِی اللَّحْظَهِ وَ النَّظْرَهِ وَ الْاِشاَرَهِ وَ التَّحِیَّهِ حَتَّی لَا یَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِی حَیْفِکَ وَ لَا یَیْاَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِکَ…» (5)
و قاطعیت را با چاشنی نرم بکار بر، و مدارا کن آنجا که سازگاری سازگارتر است و آنجا که جز شدت و خشونت بکار نیاید دست به دامن آن بشو، و پر و بالت را برای توده ی مردم بگشای و با آنان نرمخوی و فروتن باش و چهره بگشای و مهربانی کن و همگان را به یک چشم بنگر و با یک روش پاسخگوی تا زورمداران قدرت طلب طمع در ظلم کردنت نکنند و ناتوانان از عدالت نومید نگردند. (6)
و در نامه ی مالک اشتر آمده:
«فَاِنَّ عَطْفَکَ عَلَیْهِمْ یَعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَیْکَ وَ اِنَّ اَفْضَلَ قُرَّهِ عَیْنِ الْوُلَاهِ اسْتِقَامَهُ الْعَدْلِ فِی الْبِلَادِ وَ ظُهُورُ مَوَدَّهِ الرَّعِیَّهِ و انّهُ لَا تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ اِلَّا بِسَلامَهِ صُدُورِهِمْ». (7)
همانا محبت تو ایشان را دلبسته ی تو کند. بی شک بدترین مایه ی خشنودی زمامداران برپا داشتن عدالت در کشور و آشکار شدن محبت میان مردم است. و همانا محبت مردم جلوه نکند مگر هنگامی که سینه هاشان از نارضایتی و نفرت خالی باشد. (8)
و در جای دیگر در توضیح نتایج محبت و لطف به مردم می فرماید:
«وَ لَا تَحْقِرَنَّ لُطْفاً تَعَاهَدْتَهُمْ بِهِ وَ اِنْ قَلَّ فَاِنَّهُ دَاعِیَهٌ لَهُمْ اِلَی بَذْلِ النَّصِیحَهَ لَکَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِکَ». (9)
و لطفی را که نسبت به آنها تعهد کرده ای – هرچند ناچیز باشد- کوچک مشمار که این همه، انگیزه ای بر خیرخواهی و وفاداری و یکدلی و اعتمادشان نسبت به تو است. (10)
4- اعتماد متقابل
امام(ع) وجود اعتماد متقابل بین مردم و حکومت را برای حسن اجرای امور ضروری می داند. و از حکام می خواهد که به مردم اعتماد کنند و اظهارات آنها را در مورد امور مختلف بدون تجسس بپذیرند و اصل صحت و برائت را در این رابطه بکار گیرند. و برای اعتماد امت هم از مسئولان می خواهد که پاسخگو و روشنگر باشند و سیاست اقناع را بر سیاست اجبار مقدم دارند.
در مورد رفع اتهام و سوء ظن مردم و جلب اعتماد آنان می فرماید:
«وَ اِنْ ظَنَّتِ الرَّعِیَّهُ بِکَ حَیْفاً فَاَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِکَ وَ اعْدِلْ عَنْکَ ظُنُونَهُمْ بِاصْحَارَکَ». (11)
اگر مردم به تو گمان ستمکاری بردند عذر خود را بدیشان بنمای و با این کار از بدگمانیشان در آر. (12)
و در جای دیگر این نامه می فرماید:
«… و اِنَّهُ لَا تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ اِلَّا بِسَلَامَهِ صُدُورِهِمْ وَ لَا تَصِحُّ نَصِحَتُهُمْ اِلَّا بِحِیطَتِهِمْ عَلَی وُلَاهِ الاُمُورِ». (13)
محبت مردم به حکام فقط در صاف و پاک ایشان نسبت به اعمال آنها بروز می کند و به خیرخواهی و همراهی ملت در سایه ی اطلاع کافی از وضع و عمل مسئولان قابل تامین است.
امام (ع) تنها راه جلب دوستی و مودّت مردم را در آگاه کردن آنان از جریان امور و رفع شبهات می داند. و اقامه ی عدل را وسیله ی تامین این منظور معرفی کرده است:
«… فَاِنَّهُ دَاعِیَهٌ لَهُمْ اِلَی بَذْلِ النَّصِیحَهِ لَکَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِکَ». (14)
امام (ع) در خصوص تبعیض میان صالحان و ناصحان و نتایجی که از برخورد مناسب با هر یک از آنها بدست می آید فرموده است:
«… وَ اعْلَمْ اَنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ بِاَدْعَی اِلَی حُسْنِ ظَنِّ رَاعٍ بِرَعِیَّتِهِ مِنْ اِحْسَانِهِ اِلَیْهِمْ وَ تَخْفِیفِهِ الْمَئُوناَتِ عَلَیْهِمْ وَ تَرْکِ اسْتِکْراَهِهِ اِیَّاهُمْ عَلَی مَا لَیْسَ لَهُ قِبَلَهُمْ فَلْیَکُنْ مِنْکَ فِی ذلِکَ اَمْرَ یَجْتَمِعُ لَکَ بِهِ حُسْنُ الظَّنِّ بِرَعیَّتِکَ فَاِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ یَقْطَعُ عَنْکَ نَصَبَاً طَوِیلاً وَ اِنَّ اَحَقَّ مَنْ حَسُن ظَنُّکَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلَاؤُکَ عِنْدَهُ». (15)
بهترین چیزی که حسن ظن حاکم را نسبت به مردم تأمین می کند احسان و تخفیف و عدم اجبار و عدم تحمیل است، کاری کن که روابط حسنه برقرار باشد و بر مردم خوشبین باش. خوشبینی بسیاری از مشکلات را از پیش حل می کند و آنها که امتحان خودشان را داده اند سزاوارترین برای حسن ظن اند.
5- عیب پوشی حاکم نسبت به مردم
امام (ع) از والی می خواهد که عیوب مردم را بپوشاند و عیب جویان را از خود دور کند. وظیفه ی حاکم است که عیوب مکشوفه را تطهیر کند نه اینکه عیوب مستوره و پنهان را با افشاگری برملا نماید.
«لْیَکُنْ اَبْعَدَ رَعِیَّتِکَ مِنْکَ وَ اَشْنَاَهُمْ عِنْدَکَ اَطْلَبَهُمْ لِمَعایِبِ النَّاسِ فَاِنَّ فِی النَّاسِ عُیُوباً الْوالِی اَحَقُّ مَنْ سَتَرَها فَلَا تَکْشَفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْکَ مِنْهَا فَاِنَّمَا عَلَیْکَ تَطْهِیرُ مَا ظَهَرَ لَکَ وَ اللهُ یَحْکُمُ عَلَی مَا غَابَ عَنْکَ فَاسْتُرِ الْعَوْرَهَ مَا اسْتَطَعْتَ یَسْتُرِ اللهُ مِنْکَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعْیَّتِکَ».(16)
دورترین مردم از تو و مبغوض ترینشان باید کسانی باشند که دنبال عیوب مردم می گردند، زیرا در مردم عیوبی هست که حاکم بیشتر از همه کس باید در ستر آنها کوشا باشد. دنبال کشف عیوب مخفی مردم نباش تو فقط وظیفه داری عیوبی را که برایت کشف شده تطهیر کنی و خداوند خودش در مورد عیوبی که بر تو کشف نشده قضاوت خواهد کرد. تا می توانی ستارالعیوب مردم باش، همانطور که مایلی خداوند عیوب تو را بپوشاند».
پی نوشت ها :
1- همان، همانجا.
2- همان، همانجا.
3- همان، همانجا.
4- همان، همانجا.
5- همان، ن 46.
6- ترجمه عبارت برگرفته از نهج البلاغه ی پارسی، ن 53 است.
7- نهج البلاغه، ن53.
8- ترجمه عبارت برگرفته از نهج البلاغه ی پارسی، ن53 است.
9- نهج البلاغه، ن 53.
10- ترجمه ی عبارت برگرفته از نهج البلاغه پارسی، ن 53 می باشد.
11- نهج البلاغه، ن 53.
12- ترجمه ی عبارت برگرفته از نهج البلاغه پارسی، ن 53 می باشد.
13- نهج البلاغه، ن 53.
14- همان، همانجا.
15- همان، همانجا.
16- همان، همانجا.